دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از دعاي ۴۹ صحيفه سجاديه)
دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه
نسخه خطی صحیفه سجادیه، به خط نسخ احمد نیریزی، کتابت در سال ۱۱۴۵ قمری
نسخه خطی صحیفه سجادیه، به خط نسخ احمد نیریزی، کتابت در سال ۱۱۴۵ قمری
اطلاعات دعا و زیارت
موضوعدعا برای در امان ماندن از کید و مکر دشمنان
مأثور/غیرمأثورمأثور
صادره ازامام سجاد(ع)
راویمتوکل بن هارون
منابع شیعیصحیفه سجادیه
دعاها و زیارات مشهور
دعای توسلدعای کمیلدعای ندبهدعای سماتدعای فرجدعای ابوحمزه ثمالیزیارت عاشورازیارت جامعه کبیرهزیارت وارثزیارت امین‌اللهزیارت اربعین


دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد(ع) که برای دفع کید و مکر دشمنان آن را می‌خواند. در این دعا خدا پناه‌گاه واقعی انسان در مقابل دشمنان و شیطان معرفی شده است. همچنین امام سجاد برطرف شدن حوادث ناگوار را به‌دست خدا دانسته است.

دعای چهل و نهم در شرح‌های صحیفه سجادیه همچون شهود و شناخت اثر حسن ممدوحی کرمانشاهی به زبان فارسی و در کتاب ریاض السالکین اثر سید علی‌خان مدنی به زبان عربی شرح شده است.

نیایش

آموزه‌ها

دعای چهل و نهم، از دعاهای صحیفه سجادیه که امام سجاد(ع) برای در امان ماندن از کید و مکر دشمنان آن را می‌خواند.[۱]

آموزه‌های این دعا به شرح ذیل است:

  • حمد و سپاس خدا به دلیل عیب‌پوشی خطاها و بخشش کژروی‌های بندگان
  • گناه دروازه ورود به دره‌های تباهی و نابودی
  • خدا پناه‌گاه واقعی انسان
  • نجات از عذاب الهی به وسیله توحید
  • فرار و گریز از کیفر و عذاب خدا به سوی رحمتش
  • عنایت ویژه خدا به بندگان صالح
  • ریشه‌کنی یأس و ناامیدی در پرتو آموزه‌های اسلام
  • خدا برطرف کننده حوادث ناگوار
  • پناه بر خدا از شرّ دشمنانی با شمشیرهای کشیده
  • آگاهی خدا به دشمنی‌های دشمنان
  • نجات از شر دشمنان ونقشه‌هایشان در سایه رحمت خداوند
  • یاری رساندن خدا به مؤمنان پیش از درخواست از او
  • پناه بردن به‌خدا از ریاکاری و چاپلوسی بعضی از دشمنان
  • گرفتار شدن دشمنان در دام‌هایی که برای مؤمنان پهن می‌کنند.
  • گرفتاری حسودان در اندوه و غصه به‌خاطر دشمنی با مؤمنان
  • در امان بودن از ترس و ستم دیگران با قرار گرفتن در پناه رحمت خدا
  • تحقق گمان‌های نیک به‌خدا و جبران فقر و نداری توسط خدا
  • اعتراف به کوتاهی در وظایف بندگی با فراونی نعمت‌های الهی
  • نافرمانی بندگان با وجود فراوانی مواهب و الطاف الهی
  • سپاس خدا به‌خاطر تعجیل نکردن در عذاب بندگان
  • اقرار به خطا از مصادیق ادب در عبودیت خدا
  • خودآگاهی عامل نجات از هلاکت
  • مأیوس شدن عامل بروز ناهنجاری‌ها
  • لزوم دشمن‌شناسی
  • اقرار به فراوانی نعمت‌ها و کوتاهی شکر
  • تقرب به خدا و پناه بردن از شر دشمنان در پرتو مقام حضرت محمد(ص) و ولایت حضرت علی(ع)
  • درخواست راه رسیدن به خشنودی پروردگار در پرتو رحمت و توفیق[۲]

شرح‌ها

دعای چهل و نهم در شرح‌های صحیفه سجادیه از جمله در کتاب شهود و شناخت اثر محمدحسن ممدوحی کرمانشاهی[۳] و شرح و ترجمه صحیفه سجادیه اثر سید احمد فهری[۴] به زبان فارسی شرح شده است.

دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه همچنین در کتاب ریاض السالکین اثر سید علی‌خان مدنی،[۵] فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمدجواد مغنیه،[۶] ریاض العارفین تألیف محمد بن محمد دارابی[۷] و آفاق الروح نوشته سید محمدحسین فضل‌الله[۸] به زبان عربی شرح شده است. واژه‌های این دعا هم در شرح‌های لغوی مانند تعلیقات علی الصحیفه السجادیه اثر فیض کاشانی[۹] و شرح الصحیفه السجادیه نوشته عزالدین جزائری[۱۰] توضیح داده شده است.

متن و ترجمه

دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه

مـتـن ترجمه[۱۱]
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي دِفَاعِ كَيْدِ الْأَعْدَاءِ، وَ رَدِّ بَأْسِهِمْ
(۱) إِلَهِي هَدَيْتَنِي فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَ أَبْلَيْتَ الْجَمِيلَ فَعَصَيْتُ، ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِيهِ، فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ، فَلَكَ- إِلَهِي- الْحَمْدُ. (۲) تَقَحَّمْتُ أَوْدِيَةَ الْهَلَاكِ، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ، تَعَرَّضْتُ فِيهَا لِسَطَوَاتِكَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِكَ. (۳) وَ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ التَّوْحِيدُ، وَ ذَرِيعَتِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِكَ شَيْئاً، وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَكَ إِلَهاً، وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَيْكَ بِنَفْسِي، وَ إِلَيْكَ مَفَرُّ الْمُسي‏ءِ، وَ مَفْزَعُ الْمُضَيِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ. (۴) فَكَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَيَّ سَيْفَ عَدَاوَتِهِ، وَ شَحَذَ لِي ظُبَةَ مُدْيَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِي شَبَا حَدِّهِ، وَ دَافَ لِي قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَ سَدَّدَ نَحْوِي صَوَائِبَ سِهَامِهِ، وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّي عَيْنُ حِرَاسَتِهِ، وَ أَضْمَرَ أَنْ يَسُومَنِي الْمَكْرُوهَ، وَ يُجَرِّعَنِي زُعَاقَ مَرَارَتِهِ. (۵) فَنَظَرْتَ- يَا إِلَهِي- إِلَى ضَعْفِي عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ، وَ عَجْزِي عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِي بِمُحَارَبَتِهِ، وَ وَحْدَتِي فِي كَثِيرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِي، وَ أَرْصَدَ لِي بِالْبَلَاءِ فِيمَا لَمْ أُعْمِلْ فِيهِ فِكْرِي. (۶) فَابْتَدَأْتَنِي بِنَصْرِكَ، وَ شَدَدْتَ أَزْرِي بِقُوَّتِكَ، ثُمَّ فَلَلْتَ لِي حَدَّهُ، وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِيدٍ وَحْدَهُ، وَ أَعْلَيْتَ كَعْبِي عَلَيْهِ، وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَيْهِ، فَرَدَدْتَهُ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ، وَ لَمْ يَسْكُنْ غَلِيلُهُ، قَدْ عَضَّ عَلَى شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَايَاهُ. (۷) وَ كَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِي بِمَكَايِدِهِ، وَ نَصَبَ لِي شَرَكَ مَصَايِدِهِ، وَ وَكَّلَ بِي تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ، وَ أَضْبَأَ إِلَيَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ، وَ هُوَ يُظْهِرُ لِي بَشَاشَةَ الْمَلَقِ، وَ يَنْظُرُنِي عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ. (۸) فَلَمَّا رَأَيْتَ- يَا إِلَهِي تَبَاركْتَ وَ تَعَالَيْتَ- دَغَلَ سَرِيرَتِهِ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَيهِ، أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِي زُبْيَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِي مَهْوَى حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فِي رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِي فِيهَا، وَ قَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بِي لَوْ لَا رَحْمَتُكَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ. (۹) وَ كَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِي بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِيَ مِنِّي بِغَيْظِهِ، وَ سَلَقَنِي بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِي بِقَرْفِ عُيُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِي غَرَضاً لِمَرَامِيهِ، وَ قَلَّدَنِي خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِيهِ، وَ وَحَرَنِي بِكَيْدِهِ، وَ قَصَدَنِي بِمَكِيدَتِهِ. (۱۰) فَنَادَيْتُكَ- يَا إِلَهِي- مُسْتَغِيثاً بِكَ، وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِكَ، عَالِماً أَنَّهُ لَا يُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ كَنَفِكَ، وَ لَا يَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِكَ، فَحَصَّنْتَنِي مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِكَ. (۱۱) وَ كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَيَّ، وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا، وَ عَافِيَةٍ أَلْبَسْتَهَا، وَ أَعْيُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا، وَ غَوَاشِي كُرُبَاتٍ كَشَفْتَهَا. (۱۲) وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ، وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ، وَ مَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ. (۱۳) كُلُّ ذَلِكَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْكَ، وَ فِي جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّي عَلَى مَعَاصِيكَ، لَمْ تَمْنَعْكَ إِسَاءَتِي عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِكَ، وَ لَا حَجَرَنِي ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ، لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ. (۱۴) وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَ اسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ- يَا مَوْلَايَ- إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً، وَ أَبَيْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ، وَ تَعَدِّياً لِحُدُودِكَ، وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ- إِلَهِي- مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ، وَ ذِي أَنَاةٍ لَا يَعْجَلُ. (۱۵) هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ، وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ. (۱۶) اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفِيعَةِ، وَ الْعَلَوِيَّةِ الْبَيْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرِّ كَذَا وَ كَذَا، فَإِنَّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ، وَ لَا يَتَكَأَّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۱۷) فَهَبْ لِي- يَا إِلَهِي- مِنْ رَحْمَتِكَ وَ دَوَامِ تَوْفِيقِكَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
دعاى آن حضرت است در دفع نيرنگ دشمنان و برگرداندن اذيت و آزار آنان

(۱) خدای من! راهنمایی‌ام کردی، ولی به کارهای پوچ و بیهوده پرداختم و پندم دادی، اما سنگدل شدم و نعمت زیبا عطایم کردی، به نافرمانی گراییدم. چون هدایت و نعمت و عطایت را به من شناساندی و من به توفیقت آن‌ها را شناختم و به زشتی گناهانی که در کنار این همه مواهب انجام دادم، آگاه شدم؛ از حضرتت درخواست آمرزش کردم و تو مرا آمرزیدی و عذرم را پذیرفتی؛ باز به گناه برگشتم و تو گناهم را پوشاندی و رسوایم نکردی. خدای من! تو را سپاس. (۲) خود را در وادی‌های هلاکت انداختم و در درّه‌های تباهی و نابودی وارد شدم؛ با ورود به آن درّه‌ها، خود را در معرض سخت‌گیری‌هایت قرار دادم؛ و با فرود آمدن به آن‌ها، خود را در معرض عذاب‌هایت گذاشتم. (۳) وسیله‌ام در پیشگاهت، توحید برای نجاتم؛ و دستگیره‌ام این است که چیزی را شریک تو قرار ندادم و همراه تو معبودی نگرفتم. با همۀ وجودم به سویت فرار کردم؛ گریزگاهِ بدکار؛ و پناهگاه آن‌که سود و بهرۀ خود را تباه کرده و اکنون پناهنده شده؛ به درگاه توست. (۴) چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی‌اش را علیه من از نیام بیرون کشیده و دم تیغش را بر ضد من تیز کرده و سرِ نیزه‌اش را به قصد حمله بر من نازک ساخته و زهرهای کشنده‌اش را به آشامیدنی‌ام در آمیخته و تیرهای اصابت کننده‌اش را به سوی من نشانه رفته و دیدۀ نگهبانی و مراقبتش نسبت به من نخفته، تصمیم گرفته که مرا هدف شکنجه و آزار و ناراحتی قرار دهد و جرعۀ تلخ و مرارتش را به کام من ریزد. (۵) ولی ای خدای من! تو ناتوانی‌ام را از تحمّل بارهای گران و عجزم را از پیروزی در برابر کسی که آهنگ جنگ و مبارزۀ با من را دارد، دیدی؛ و تنهایی‌ام را در برابر عدّۀ زیادی که با من به عداوت و دشمنی برخاسته و در حال بی‌خبری من، در کمین گرفتار کردنم نشسته‌اند؛ مشاهده فرمودی. (۶) پیش از آن‌که از تو یاری بخواهم، بی‌مقدّمه به یاری‌ام برخاستی؛ و پشتم را به نیرویت محکم کردی؛ سپس سطوت و صولت و تندی و تیزی دشمن را شکستی و پس از آن‌که در میان عدّه‌ای انبوه و افرادی فراوان جا داشت، تنهایش گذاشتی؛ و مرا بر او قدرت و برتری دادی؛ و آنچه را به سوی من نشانه رفته بود، به خودش برگرداندی؛ و او را از عرصه‌گاه جنگِ بر ضد من بازگرداندی؛ در حالی که خشمش بهبودی نیافت و کینه‌اش آرام نشد و سرانگشتانش را به دندان گزید و رخ برتافت و به میدان جنگ پشت کرد؛ در حالی که سپاهیانش از آنچه وعده‌اش داده بودند، تخلّف کردند. (۷) و چه بسیار متجاوزی که با حیله‌هایش به حقوق من تجاوز کرد و دام‌های شکارش را برایم نهاد و مراقبت و نگهبانی‌اش را بر من گماشت و چون درنده‌ای که به انتظار به دست آوردن فرصت، برای شکار کردن صیدش کمین کند، در کمین من نشست؛ در حالی که خوش‌رویی چاپلوسانه را برایم آشکار می‌کند و با شدّت خشم مرا می‌پاید. (۸) ای خدای من! پربرکت و بلند مرتبه‌ای؛ هنگامی‌که فساد باطن و زشتی آنچه را در دل و اندیشه داشت، دیدی؛ او را با مغز در آن گودالی که برای شکار کنده بود، در انداختی؛ و در پرتگاه حفره‌اش در افکندی؛ تا پس از سرکشی‌اش، با خواری و خفت در بند دامی که فکر می‌کرد مرا در آن ببیند، گرفتار شد؛ و اگر رحمت تو نبود، آنچه بر سر او آمد، نزدیک بود به سر من آید. (۹) و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوه و غصّه گلوگیرش شد و شدّت خشمش نسبت به من در گلویش پیچید و با نیش زبان مرا آزار داد و به عیوب خودش به من طعنه زد و آبرویم را نشانۀ تیرهای حسدش قرار داد و صفات ناپسندی که در وجود خودش بود، به گردن من انداخت؛ و با حیله‌اش مرا دچار شدّت خشم کرد و با نیرنگش آهنگ من نمود. (۱۰) ای خدای من! با فریادخواهی از تو صدایت زدم، در حالی که به سرعت اجابت دعایم اطمینان داشتم و آگاه بودم که هر کس در سایۀ حمایتت پناه گیرد، مورد ستم قرار نگیرد؛ و هر کس به پناهگاه یاری تو روی آورد، گرفتار ترس و وحشت نمی‌شود؛ و تو مرا به قدرتت از سختی و شرّ او حفظ کردی. (۱۱) و چه بسیار ابرهای ناپسند و تیره و زشتی که از آسمان زندگی‌ام برطرف فرمودی و ابرهای نعمتی که بر من باریدی، جویبارهای رحمتی که در کشتزار حیاتم روان کردی و چه بسیار جامه‌های تندرستی و سلامتی که بر من پوشاندی و چشمه‌های حوادثی که به خاک انباشتی و پردۀ غم‌هایی که از دلم برطرف کردی. (۱۲) و چه بسیار گمان نیکی که به تو داشتم و تو آن‌ها را محقّق ساختی؛ و نداری و فقری که جبران فرمودی و افتادنی که دستم را گرفتی و از آن بلند کردی؛ و تهیدستی و مسکنتی که به غنا و ثروت تغییر دادی. (۱۳) همۀ این‌ها از روی نعمت‌دهی و احسان تو بود و من در عین غرق بودن در تمام آن مواهب و الطاف، نسبت به نافرمانی‌ات در تلاش و کوشش بودم؛ ولی بدکاری‌ام و زشتی کردارم، تو را از کامل کردن احسانت در حقّ من، باز نداشت؛ و این احسانت، مرا از ارتکاب علل خشم تو منع نکرد. تو از آنچه انجام می‌دهی، بازخواست نمی‌شوی. (۱۴) از تو خواسته شد، عطا کردی؛ و خواسته نشد، به عطا کردن آغاز فرمودی؛ و احسانت درخواست شد، بخل نورزیدی. ای مولای من! تو نخواستی مگر مهربانی و رحمت و نیکی‌کردن و رافت و محبّت را؛ و من نخواستم مگر افتادن در محرّماتت و تجاوز از حدودت و غفلت از تهدیدت را. خدای من تو را سپاس؛ سپاس نسبت به نیرومندی که مغلوب نمی‌شود؛ و مهلت دهنده‌ای که در عذاب کردن شتاب نمی‌ورزد. (۱۵) این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت‌ها اقرار کرد و با کوتاه آمدن از شکر نعمت‌ها، با نعمت‌ها به مقابله برخاست؛ و برضد خود به تباه کردن امورش گواهی داد. (۱۶) خدایا! به مقام بلند و رفیع محمّدی و به ولایت روشن علوی به تو تقرّب می‌جویم؛ و به واسطۀ آن دو بزرگوار به درگاهت رو می‌کنم که مرا از شرّ فلان و فلان پناه دهی؛ همانا این پناه دهی در کنار توانایی‌ات تو را به تنگنا نمی‌اندازد و در جنب قدرتت تو را دچار زحمت و رنج نمی‌کند؛ و تو بر هر کاری توانایی. (۱۷) ای خدای من! از رحمت و دوام توفیقت به من ببخش که آن را نردبان رسیدن به خشنودی‌ات قرار دهم و به سبب آن از عقوبتت ایمن گردم؛ ای مهربان‌ترین مهربانان!


پانویس

  1. ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۷۵.
  2. ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۷۵-۲۹۲؛ شرح فرازهای دعای چهل و نهم از سایت عرفان.
  3. ممدوحی، کتاب شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۶۹-۲۹۲.
  4. فهری، شرح و تفسیر صحیفه سجادیه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۵۲۵-۵۲۹.
  5. مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ۱۴۳۵ق، ج۷، ص۲۴۳-۲۹۶.
  6. مغنیه، فی ظلال الصحیفه، ۱۴۲۸ق، ص۶۲۵-۶۳۵.
  7. دارابی، ریاض العارفین، ۱۳۷۹ش، ص۶۸۱-۶۹۸.
  8. فضل‌الله، آفاق الروح، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۵۷۳-۵۹۱.
  9. فیض کاشانی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۷ق، ص۹۹-۱۰۱.
  10. جزایری، شرح الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۲، ص۲۷۸-۲۸۴.
  11. ترجمه از شیخ حسین انصاریان.


منابع

  • انصاریان، حسین، دیار عاشقان: تفسیر جامع صحیفه سجادیه، تهران، پیام آزادی، ۱۳۷۲ش.
  • جزایری، عزالدین، شرح الصحیفة السجادیة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۲ق.
  • دارابی، محمد بن محمد، ریاض العارفین فی شرح الصحیفة السجادیة، تحقیق حسین درگاهی، تهران، نشر اسوه، ۱۳۷۹ش.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، آفاق الروح، بیروت، دارالمالک، ۱۴۲۰ق.
  • فهری، سیداحمد، شرح و ترجمه صحیفه سجادیه، تهران، اسوه، ۱۳۸۸ش.
  • فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تعلیقات علی الصحیفة السجادیة، تهران، مؤسسة البحوث و التحقیقات الثقافیه، ۱۴۰۷ق.
  • مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۳۵ق.
  • مغنیه، محمدجواد، فی ظلال الصحیفة السجادیة، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
  • ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، مقدمه آیت‌الله جوادی آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.

پیوند به بیرون