متوکل بن هارون بلخی

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از متوکل بن هارون)
متوکل بن هارون
اطلاعات فردی
لقببلخی
محل زندگیبلخ
خویشاوندان
سرشناس
عُمَیر (عمر) (فرزند)
مذهبشیعه
اطلاعات حدیثی
راوی از معصومامام صادق علیه‌السلام
راویان از اوعمیر (عمر) (فرزند)
موضوع روایاتمتن صحیفه سجادیه، عقاید یحیی بن زید، بنی‌امیه
تعداد روایاتیک روایت
شهرتراوی صحیفه سجادیه


متوکل بن هارون بلخی راوی صحیفه سجادیه از امام صادق علیه‌السلام و یحیی بن زید است. نجاشی و شیخ طوسی نام او را به‌ترتیب متوکل بن عمر بن متوکل و متوکل بن عمیر بن متوکل نوشته‌اند. این دو، متوکل و فرزندش عمیر یا عمر را به‌عنوان راویان صحیفه در کتاب رجالی خود آورده و اعتبار او را مجهول دانسته‌اند. از جزییات زندگی متوکل اطلاعاتی بدست نیامد.

در منابع دسترس، از متوکل فقط یک روایت بلند شامل دیدار و گفتگو با یحیی ین زید و امام جعفر صادق(ع) نقل شده است. این روایت شامل عقاید یحیی درباره ولایت و امامت، دریافت و املاء اوراق صحیفه سجادیه، حدیث رؤیای پیامبر(ص) و نزول جبرییل و دیدگاه امام ششم درباره بنی‌امیه و خروج اهل‌بیت پیش از قیام قائم است.

نام و اعتبار

در نسخه‌های رایج صحیفه سجادیه، نام راوی اول و دوم صحیفه، متوکل بن هارون و پسرش عمیر بن متوکل ثبت شده است.[۱] علی بن محمد خراز، راوی شیعه قرن چهارم هجری قمری، اسم راوی صحیفه و فرزندش را متوکل بن هارون و عمر بن متوکل نوشته است.[۲] نجاشی، و شیخ طوسی دو رجالی قرن پنجم هجری قمری راوی صحیفه را، به‌ترتیب، متوکل بن عمر بن متوکل و متوکل بن عمیر بن متوکل نگاشته‌اند.[۳] سیدابوالقاسم خویی (معاصر) نوشته: احتمالا هارون نام جد متوکل بوده.[۴] ابن‌داود حلی، رجالی سده ۷ق نیز او را به نام متوکل بن عمر بن متوکل دانسته است.[۵]

محمدتقی شوشتری، رجال‌شناس ، همه این اسامی را به یک نفر ربط داده و نام راوی را متوکل بن هارون بلخی ثبت کرده است.[۶] او عمیر، فرزند متوکل را همان عمر بن هارون بلخی (درگذشت ۱۹۴ق[۷]) دانسته[۸] که احمد بن محمد برقی، رجالی شیعه (قرن ۳ق) او را در فهرست فهرست اصحاب امام صادق(ع) نوشته است.[۹] متوکل در نظر شیخ طوسی، اعتبار مجهول داشت.[۱۰]

از تاریخ تولد و درگذشت، والدین، همسر، فرزندان دیگر، مکان دفن، رخ‌دادها و فعالیت‌های متوکل فعلا اطلاعاتی دریافت نشد.

تک روایت

از متوکل، در منابع دسترس، به جز بخش‌های یک روایت بلند، مطلب دیگری نقل نشده است. متوکل بن هارون گفته: در برگشت از حج، با یحیی بن زید (درگذشت:۱۲۵ق) دیداری داشته، زمانی که او در حال رفتن به خراسان و قیام علیه بنی‌مروان بود،[۱۱] و پس از شهادت او، جعفر بن محمد(ع) را در مدینه دید و با او گفتگو کرد.[۱۲] متن این روایت یا دو ملاقات شامل شش موضوع می‌شود:

  1. نظر یحیی درباره قیام خود، ولایت و امام صادق (ع)
  2. روایت صحیفه سجادیه از جعفر صادق و یحیی بن زید
  3. رؤیای پیامبر و تفسیر آن به بنی‌امیه
  4. بنی‌امیه از دیدگاه امام ششم
  5. حدیث در تلاش برای حکومت اسلامی قبل از قیام قائم
  6. اظهار ایمان و علاقه متوکل به اهل‌بیت

حسینی تهرانی (۱۳۴۵-۱۴۱۶ق) در کتاب امام‌شناسی متنی از این روایت را آورده که در بخش‌های زیر از آن استفاده شده است.[۱۳]

دیدگاه یحیی درباره ولایت و امامت

یحیی در این روایت، ابتدا خود و پدرش، زید را با پسر عمویش حضرت صادق (ع) مقایسه کرده است. او ولایت را ـ شامل علم و شمشیر ـ برای خود و پدرش، تایید شده الهی می‌دانست و گفته، جعفر بن محمد فقط دارای علم بیشتر ـ بدون شمشیر ـ است.[۱۴] فرزند زید دلیل رغبت بیشتر مردم را به پسرعموی‌ش، دعوت او به زندگی گفته؛ زیرا خودشان مردم را به مرگ (و قیام) دعوت می‌کردند.[۱۵] او پس از دادن اوراق صحیفه سجادیه، به متوکل گفت: اینها را به محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله محض (نوه امام حسن (ع)) منتقل کن که جانشینان امامت من و قیام کنندگان بعدی هستند.[۱۶]

صحیفه سجادیه

پس از اینکه متوکل، یحیی را از پیش‌گویی جعفر صادق در کشته‌شدن یحیی مطلع کرد، یحیی بن زید نسخه‌ای را که پدرش زید بن علی نوشته بود، در اختیار متوکل قرار داد.[۱۷] متوکل نیز آن نسخه را نزد امام صادق(ع) برد و با نسخه‌ای که از امام باقر(ع) بر جای مانده بود، مقایسه کرد و هیچ اختلافی در آنها پیدا نکرد.[۱۸] امام صادق صحیفه را بر متوکل بن هارون املا کرد و متوکل آنها را نوشت، ولی ۱۱ دعای آن را از دست داد و تنها ۶۴ دعا باقی ماند.[۱۹] تعدادی از آن ۶۴ دعا نیز به دوره‌های بعد منتقل نشد و به همین دلیل نسخه‌های صحیفه سجادیه تنها ۵۴ دعا دارد.[۲۰] فرزند متوکل، تنها کسی است که صحیفه را از پدرش نقل کرده است و راویان دیگر (۱. احمد بن مسلم مطهری، ۲. علی بن نعمان اعلم، ۳. محمد بن صالح، ۴. حسین بن اشکیب مروزی، ۵. عبیدالله بن فضل نبهانی، و ۶. علی بن حمّاد بن علاء) نیز از او روایت کرده‌اند.[۲۱] صحیفه سجادیه روایت‌های متعددی دارد که روایت بهاء الشرف، معروف‌ترین این روایت‌ها است.[۲۲]

رؤیای پیامبر

امام صادق(ع) پس از دادن اوراق امانتی یحیی به محمد و ابراهیم و توصیه به حفظ آن، از رؤیای پیامبر برای متوکل سخن گفت که آن را به نقل از پدرش و علی بن ابی‌طالب (ع) بازگو کرد:[۲۳] پیامبر خدا روی منبر، در خَلسه(حالتی بین خواب وبیداری) فرو رفت و دید که افرادی مانند بوزینه روی منبر او جست‌وخیز کرده و مردم را به عقب می‌بردند. او از این رؤیا غمگین شد. جبرئیل نازل شد و با خواندن آیه ۶۰ سوره اسراء این قضیه را فتنه و امتحانی برای مسلمانان دانست و خبر از حکومت شجره ملعونه و ماهیت فرعونی آنان داد.[۲۴]

نظر امام صادق درباره بنی‌امیه

متوکل نقل کرد که امام ششم پس از نقل رؤیای پیامبر، شجره ملعونه را به بنی‌امیه تفسیر کرد. او آیه ۳ سوره قدر را نیز تفسیر به برتری شب قدر بر تمام مدت حکومت امویان کرد،[یادداشت ۱] و آنان را مصداق آیات ۲۸و۲۹ سوره ابراهیم دانست که دچار کفر شده و در جهنم فرو خواهند رفت.[۲۵][یادداشت ۲]

حدیث خروج اهل‌بیت قبل قیام قائم

امام صادق سپس به متوکل فرمود: تا زمان‌ قيام‌ قائم‌ ما، فردی از ما اهل‌‌بيت برای دفع ستم و احقاق حق خارج‌ نشده‌ و خارج‌ نمی‌شود، مگر آنكه‌ او را بلایی از پای‌ در می‌آورد، و قيام‌ش موجب‌ افزونی‌ ناراحتی (شکنجه و آزار) ما و شيعيان‌ ما خواهد شد.[۲۶] [یادداشت ۳]

اظهار ایمان و علاقه متوکل به اهل‌بیت

متوکل در این روایت به یحیی گفت: قسم به خدا! ای فرزند رسول‌ خدا! من‌ دوست داشتن شما و اطاعت‌ از شما را دین‌ خود برای‌ خدا قرار داده‌ام‌! من‌ اميدوارم‌ همين‌ دوستی و طاعت،‌ مرا در زندگانی‌ام‌ و در مردنم‌ خوشبخت کند.[۲۷]

پانویس

  1. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۱۸۵.
  2. خراز قمی، کفایةالاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۷.
  3. نجاشی، رجال، چاپ قدیم، ش ۱۱۴۴؛ طوسی، الفهرست، ص۲۵۳، ش۷۶۹.
  4. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۱۸۵.
  5. حلی، کتاب الرجال، ص۱۵۷.
  6. تستری، قاموس الرجال، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۶۴-۲۶۳ و ص۶۶۵.
  7. خطبیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۲۲ق، ج۱۵، ص۱۵.
  8. تستری، قاموس الرجال، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۶۴-۲۶۳، تستری، قاموس الرجال، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۶۶۶-۶۶۵.
  9. برقی، رجال، ۱۳۸۳ش، ص۳۶.
  10. طوسی، الفهرست، ص۳۳۵.
  11. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  12. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  13. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  14. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  15. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  16. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  17. صحیفه سجادیه، مقدمه.
  18. صحیفه سجادیه، مقدمه.
  19. صحیفه سجادیه، مقدمه.
  20. طباطبایی، تاریخ حدیث شیعه، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۳۴.
  21. عمادی حائری، «صحیفه سجادیه»، ص۳۹۴-۳۹۵.
  22. صدرایی خویی، فهرستگان نسخه‌های خطی حدیث، ۱۳۸۲ش، ج۹، ص۴۵۶.
  23. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  24. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  25. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  26. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴.
  27. حسینی تهرانی، امام شناسی، ج۱۵، ص۲۰۳-۱۸۴

یادداشت

  1. لَيْلَةُ الْقَدْرِ‌ خَيْرٌ‌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ‌
  2. ترجمه آیات: آيا به كسانى كه [شكر] نعمت خدا را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به سراى هلاكت درآوردند ننگريستى؟ (۲۸) [در آن سراى هلاكت كه‌] جهنم است [و] در آن وارد مى‌شوند، و چه بد قرارگاهى است.(۲۹)
  3. برخی از این حدیث دریافت کرده‌اند قیام یحیی تایید امام را نداشته و نیز نباید تا ظهور حضرت مهدی، تلاش و قیامی برای حکومت اسلامی انجام شود. در مقابل، عده‌ای با رد این نظر، عبارت را توجیه کرده‌اند.

منابع

  • صحیفه سجادیه.
  • برقی، احمدبن‌عبدالله، «رجال البرقی»، تصحیح: سید کاظم موسوی میاموی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ش.
  • تستری، محمدتقی، «قاموس الرجال»، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، «امام‌شناسی»، مشهد، انتشارات علامه طباطبایی، ۱۴۲۱ق.
  • حلی، تقی‌الدین ابن داوود، «الرجال»، قم، منشورات شریف الرضی، ۱۳۴۲ش.
  • خراز قمی، علی‌بن‌محمد، «کفایةالاثر»، قم، نشر خیام، ۱۴۰۱ق.
  • خطیب بغدادی، ابوبکر احمد، «تاریخ بغدادی»، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۲۲ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، «معجم رجال الحدیث»، قم، مؤسسه خویی، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ طوسی، محمدبن‌حسن، «الفهرست»، قم، نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق.
  • صدرایی خویی، علی، فهرستگان نسخه‌های خطی حدیث و علوم حدیث شیعه، قم، دار الحدیث ۱۳۸۲ش.
  • طباطبایی، سید محمدکاظم، تاریخ حدیث شیعه، تهران، سمت، ۱۳۸۸ش.
  • عمادی حائری، سید محمد، «صحیفه سجادیه»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۲۹، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی،‌ ۱۴۰۰ش.
  • نجاشی، احمدبن‌علی، «رجال النجاشی»، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.