انجمن خیریه حجتیه مهدویه
کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
انجمن خیریه حجتیه مهدویه، تشکیلاتی با هدف مبارزه با بهائیت و فراهم کردن زمینه ظهور امام عصر، که در سال ۱۳۳۲ش توسط شیخ محمود حلبی تأسیس شد. فعالیتهای این تشکیلات پیش از انقلاب اسلامی مورد تأیید مراجع تقلید بود. گرایش غیرسیاسی انجمن حجتیه در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، موجب بدبین شدن انقلابیها به آن شد. بعد از انقلاب، این تشکل دچار انشعاب شد. برخی اعضا به انقلابیها نزدیک شدند و برخی دیگر، همان روال گذشته را ادامه دادند. موضعگیری امام خمینی علیه این تشکیلات در سال ۱۳۶۲ش، منجر به تعطیلی آن شد. پس از آن بارها اخباری از تجدید حیات انجمن حجتیه منتشر شده، اما هیچگاه به طور رسمی فعالیتی از آن دیده نشده است.
زمینه شکلگیری
بنیانگذار انجمن حجتیه، شیخ محمود ذاکرزاده تَوَلایی، مشهور به شیخ محمود حلبی (۱۲۷۹-۱۳۷۶ش.)، از خطبا و علمای مشهد بود.[۱] پس از دهه ۲۰ شمسی و همزمان با رونق فعالیت فرقه بهائیت و فعالیت معتقدان آن در جامعه، بسیاری از روحانیون و اقشار مذهبی درصدد مبارزه و مقابله با این فرقه برآمدند. شیخ محمود حلبی هم که روحانی هیأت مسلم بن عقیل در مشهد بود، هر ساله در روزهای قبل و بعد از نیمه شعبان، در خیابان گوهرشاد (صاحب الزمان فعلی) مشهد که محل سکونت عدهای از بهائیان بود، مراسمی برگزار میکرد.[۲]
برخی، حلبی را در برخورد با بهائیان، متأثر از آیت الله شیخ احمد شاهرودی(۱۲۸۱-۱۳۵۰ق. از شاگردان آخوند خراسانی) و آثار وی مانند «الحق المبین» (ردیهای بر مرام و مسلک بابیان و بهاییان) دانستهاند.[۳] برخی معتقدند اقدامات حلبی پس از آن آغاز شد که هیأتهای مذهبی، شیخ محمود حلبی و سید عباس علوی را مامور تحقیق و پژوهش درباره بهائیت و بهائیان کردند، اما سید عباس علوی خراسانی(۱۳۱۰-۱۳۸۰ق.) پس از مدتی همنشینی با بهائیان، به آنان پیوست و مبلغ بهائیت شد و این رخداد، احساس خطر شیعیان و مخصوصا شیخ محمود حلبی را برانگیخت.[۴] بنابر منابعی دیگر، حلبی در سال ۱۳۳۲ شمسی، پس از آنکه امام زمان در خواب از او خواست گروهی را برای مبارزه با بهائیت تشکیل دهد، به فکر تاسیس انجمن حجتیه افتاد.[۵] بنابراین انجمن حجتیه در مبارزه با بهائیت به وجود آمد وازاینرو، به آن انجمن ضد بهائیت نیز گفته میشود.[۶]
شیخ محمود حلبی تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد، در عرصه سیاسی و مذهبی فعالیت داشت. در انتخابات مجلس هفدهم از مشهد نامزد شد، اما انتخاب نشد. وی از مبارزان ملی شدن صنعت نفت به شمار میآمد. او با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی، عرصه سیاست را ترک کرد.[۷]
تاسیس انجمن حجتیه
حلبی پس از سرخوردگی در مسایل سیاسی، مشهد را ترک کرد و راهی تهران شد و تا یازده سال به زادگاه خود بازنگشت. وی در سال ۱۳۳۲ش محفلی در تهران با عنوان انجمن ضد بهائیت تشکیل داد که بعدها در سال ۱۳۳۶ش نام «انجمن حجتیه مهدویه» به خود گرفت.[۸] تشکیل چندین کمیته آموزشی، برگزاری جلسات بحث و مناظره، و انجام پژوهشها و تحقیقاتی درباره بهائیت، از اقدامات انجمن حجتیه بود. این اقدامات در شهرهایی که محل تجمع بهائیان بود، پررنگتر صورت میگرفت. هزینههای انجمن حجتیه از وجوهات شرعیه و کمکهای افراد متدین و متمول بازار تامین میشد. حلبی در تبلیغ اعتقادات اسلام و نقد بهائیت، از روحانیون کمتر بهره میبرد و معتقد بود نباید شأن روحانیت در مناظرهها تضعیف شود.[۹]
اساسنامه انجمن
انجمن حجتیه که با ریاست شیخ محمود حلبی و هیئت مدیره رسمی آغاز به کار کرد، برای نظم و انسجام فعالیتهای خود اساسنامهای تنظیم کرد. بر اساس مقدمه این اساسنامه، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه»، با هدف انجام فعالیتهای علمی و آموزشی و خدمات مفید اجتماعی، و با الهام از تعالیم اسلام و مذهب شیعه جعفری، راهاندازی شد. پرورش استعداد، تربیت انسانهای لایق و کاردان و مقید به تقوی و ایمان و اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه، برخی دیگر از اهداف مذکور در اساسنامه بوده است.
روشهای تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و همچنین دفاع علمی از دین و مذهب، در اساسنامه انجمن حجتیه تشریح شده بود. برخی از این روشها عبارتند از:
- تشکیل کنفرانسها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط مختلف کشور با رعایت مقررات عمومی
- چاپ و پخش جزوات و نشریههای علمی و دینی با رعایت قوانین مطبوعاتی کشور
- تأسیس کلاسهای تعلیم و تدریس اخلاقی و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی
- ایجاد کتابخانه و قرائتخانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه
- انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی مؤسسات اسلامی و اخذ تماس با مجامع مشابه بین المللی با نظر مقامات ذی صلاحیت
- تدارک جلسات آموزشی به منظور تربیت افراد برای مناظرات و مباحثات علمی، ادبی و مذهبی در محافل اسلامی با رعایت مقررات
- تأسیس هر نوع مؤسسه فرهنگی نظیر دبستان، دبیرستان، مدارس عالیه و پرورشگاه با رعایت قوانین
- ایجاد هر نوع مراکز درمانی نظیر بیمارستانها و درمانگاه با رعایت مقررات وزارت بهداری
طبق اساسنامه انجمن حجتیه، این انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نمیکرد و مسئولیت هر دخالتی در امور سیاسی از سوی افراد منتسب به خود را، از خود سلب کرده بود. بسیاری، اصل عدم ورود انجمن حجتیه در امور سیاسی را عامل اصلی بدبینی انقلابیون به انجمن دانستهاند. انقلابیون که تنها راه مبارزه علیه طاغوت(حکومت پهلوی) و ظلم و ستم را ضدیت با نظام استبدادی و رژیم شاهنشاهی میدانستند، به هیچ وجه دلایل اعضای انجمن را برای مداخله نکردن در امور سیاسی نمیپذیرفتند. انجمن هم هیچ گاه از اصول خود عقبنشینی نکرد. بنا به گفته علی اکبر پرورش، از اعضای جدا شده انجمن حجتیه، این تشکل از اعضای خود تعهدی مکتوب برای عدم فعالیت سیاسی میگرفته است.[۱۰]به باور برخی نویسندگان رويكرد عدم مداخله در امور سیاسی سبب شد كه انجمن حجتیه و مؤسس آن از سوى طرفداران اسلام انقلابى مورد انتقاد قرار گيرد و اين عنوان (حجتيهاى) بعدها بر هر كس كه به گونهاى به (جدايى دين از سياست) معتقد باشد؛ اطلاق گردد. [۱۱]
تشکیلات
انجمن حجتیه زیر نظر شیخ محمود حلبی به عنوان رییس هیئت مدیره، و چهار نفر که عضو هیأت مدیره بودند، اداره میشد. حاج سید رضا رسول، سید حسین سجادی و حاج محمدتقی تاجر، برخی از اعضای هیئت مدیره انجمن حجتیه بودهاند. انجمن حجتیه چند کمیته داشت که زیر نظر هیأت مدیره فعالیت میکردند. این انجمن علاوه بر فعالیت در تهران، در برخی مراکز تجمع بهائیان هم مراکزی دایر کرد؛ از جمله کاشان، خرامه، لارستان، سروستان، بابل، بابلسر، نور، سمنان و مشهد.[۱۲]
جذب نیرو
اعضای انجمن حجتیه، عمدتا به واسطه هواداران خود در مدارس، دانشآموزان ممتاز را شناسایی کرده و با برقراری ارتباط، زمینه جذب آنان را در انجمن فراهم میکردند. یکی از مراکز اصلی برای شناسایی و جذب نیرو، مدرسه علوی بوده که زیر نظر علی اصغر کرباسچیان، معروف به علامه اداره میشد. بنابر برخی منابع، خود وی تمایلاتی نزدیک به انجمن داشت. برخی از اعضای انجمن، انتساب او را به حجتیه منکر شده و تنها وجود علایق مشترک در عین داشتن مشی مستقل را دلیل اصلی نزدیکی علامه کرباسچیان با انجمن دانستهاند. مدرسه علوی به دلیل مدیریت خاص علی اصغر علامه، مورد اعتماد خانوادههای سنتی و مذهبی تهران بود و بسیاری از آنها فرزندان خود را به این مدرسه میفرستادند.[۱۳]
کمیتهها
کمیتههای آموزش، تحقیق و پژوهش، ارتباط با خارج و همچنین کمیته ارشاد، اقدامات انجمن حجتیه را به انجام میرساندند. علاوه بر کمیتههای یاد شده، آموزش اعضای انجمن، به عهده کمیته تدریس بود. وظیفه به دست آوردن خبر و تحقیق پیرامون عناصر بهایی را کمیته تحقیق انجام میداد. مسئولیت کمیته تحقیق به عهده مهندس مادرشاهی و گلزاری بود. اینان معمولاً در برخی از محافل بهایی نفوذ میکردند و اخبار لازم را از طریق ارتباط برقرار کردن با بهائیان کسب میکردند و به انجمن انتقال میدادند. این کمیته از واحدهای مؤثر حجتیه بود و در درون خود هم ردهبندیهای ویژهای داشت.[۱۴]
کمیتهای به نام گروه نگارش، مسئولیت داشتند مطالبی در رد بهائیت و اثبات وجود امام زمان(عج) بنویسند و آرای بهائیان را ابطال کنند. کمیته یا گروه بحث و مناظره، با برگزاری جلسات گفتوگو با هواداران بهائیت، تلاش میکردند ناتوانی آنها در مستدل کردن عقایدشان را نشان دهند. کمیته ارتباط با خارج، در کشورهای مختلفی از جمله هندوستان، استرالیا، اتریش، انگلیس و آمریکا فعالیت میکرد و عضو مؤثر آن، شخصی به نام مهندس شرفی بود که در اوایل انقلاب، فرماندار مسجد سلیمان شد. کمیته گروه کنفرانسها با مسؤولیت مهندس مهدی طیب اداره میشد. او بعدها از انجمن جدا شد و اقدام به تأسیس سازمان عبادالصالحین کرد.[۱۵]
انجمن حجتیه از نظر مراجع تقلید و علما
- اولین شخصیت مذهبی و مرجع تقلید که انجمن حجتیه را تایید کرد، آیت الله بروجردی بود. حلبی بعد از تشکیل انجمن به دیدار او رفت و گزارشی ارایه کرد و آیت الله بروجردی نیز آن را تأیید کرده و ده جلسه برای آقای حلبی در فیضیه در نقد بهائیت ترتیب داد.
- امام خمینی با اینکه در اواخر دهه چهل شمسی، استفاده از وجوهات شرعیه برای انجمن را در فتوایی تایید کرده بود[۱۶][یادداشت ۱] ولی بعد از آشکار شدن ماهیت غیرسیاسی انجمن، تأییدیه خود را پس گرفت.[۱۷]وی حتی در پیام منشور روحانیت آنان را به تحریم مبارزه پیش از انقلاب اسلامی متهم کرد.[۱۸]
- آیت الله سیدمحمدرضا گلپایگانی، سوابق انجمن در احیاء امر حضرت بقیه الله و تربیت جوانان توسط انجمن را مورد تقدیر قرار داده بود. همچنین آیت الله مرعشی نجفی در پاسخ به یکی از اعضای انجمن حجتیه گفته بود: «این مؤسسه خیریه دینیه که با زحمات طاقتفرسای حضرت حجت الاسلام و المسلمین و مبلّغ الدین المبین آقای حلبی... تأسیس شده، مؤسسهای است بسیار مفید به جهت جوانان و قلع و قمع فرقه ضاله بهائیه و از بدو تأسیس تاکنون، حقیر مطلع هستم که چه فوایدی بر آن مترتب شده و صدها جوان گمراه مستبصر شده و یقیناً توهین به معظم له و انجمن، معلول و به تحریک فرقه ضاله و با وسایط مختلفه میباشد.»[۱۹] مراجع و علمای دیگری از جمله میلانی، سید عبدالله شیرازی و بهاءالدین محلاتی هم از فعالیت اعضای انجمن تقدیر و تشکر کردند و به آنان اجازه استفاده از سهم امام و زکات و اموال مجهول المالک و نذورات مطلقه را دادند.[۲۰]
- شهید بهشتی در دیدار از نمایشگاه شعبان ۱۳۹۷ قمری در انجمن حجتیه، اظهار مسرت کرد و استاد مطهری در دیدار همین نمایشگاه، فعالیتهای حلبی را ابتکاری جالب و آموزنده و تبلیغی حاکی از ایمان و اعتقادات راسخ به بزرگان و پاکان در طول تاریخ اسلام دانسته است.[۲۱] مرتضی مطهری با این حال به نقد تفکر غلطی که در میان برخی از عوام انجمن در شهرستانها مطرح بود، پرداخته است.[۲۲]
- آیت الله خزعلی عضو وقت شورای نگهبان که بدون حکم کتبی از طرف امام مأموریت یافت با انجمن ارتباط پیدا کند و اطلاعات و گزارش تکمیلی درباره انجمن تهیه کند، انتقادها علیه انجمن حجتیه را جوسازی و شایعهپراکنی میدانست.[یادداشت ۲] آیت الله جنتی، همکار آیت الله خزعلی در شورای نگهبان، در یک مقطع با انجمن رویارو شد و نقدهایی بر آن وارد ساخت.
- به اعتقاد آیت الله خامنهای، در میان افرادی که در انجمن حجتیه هستند، عناصری انقلابی، مؤمن، صادق، دلسوز برای انقلاب، مؤمن به امام و ولایت فقیه و در خدمت کشور و جمهوری اسلامی پیدا میشوند، همچنانکه افرادی منفی، بدبین، کج فهم، بیاعتقاد و در حال نق زدن و اعتراض هم پیدا میشود. به گفته او، انجمن از نقطهنظر تفکر سیاسی و حرکت انقلابی، طیف وسیعی است و یک دایره محدود نیست.[۲۳]
- از نظر اکبر هاشمی رفسنجانی اعضای انجمن، افراد مسلمان و معتقد بودند، گرچه در شمار انقلابیون محسوب نمیشدند، با این حال نباید مزاحمت برای آنها پیش میآمد.[۲۴] وی با اینکه در مصاحبههای مختلف خود، بر مخالفت انجمن با مبارزه انقلابی تأکید میکرد، معتقد بود در شرایط جدید باید آنها را تشویق کرد و از توانایی نیروهایشان بهره برد.[۲۵]
سیاست و انجمن حجتیه
انجمن حجتیه، به شهادت ابوالقاسم خزعلی و شهید هاشمینژاد، اجازه فعالیت سیاسی به اعضای خود نمیداده و فعالیت سیاسی اعضا منجر به اخراج آنها از انجمن میشده است.[۲۶] به گفته علی اکبر پرورش، یکی از مسئولان انجمن حجتیه در اصفهان که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از این تشکل جدا شد، انجمن حجتیه از اعضای خود تعهد کتبی میگرفت تا در امور سیاسی دخالت نکنند.[۲۷] حمایت حلبی از مرجعیت آیت الله خویی پس از درگذشت آیت الله حکیم، و عدم حمایت از مرجعیت امام خمینی هم شاهدی بر مخالفت انجمن حجتیه با فعالیتهای سیاسی قلمداد شده است. بنابر اظهارات فردی به نام طیب که یکی از مسئولان گذشته انجمن معرفی شده، آقای حلبی با ناباوری با نهضت اسلامی برخورد میکرده و معتقد بود که نمیشود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد. به گفته طیب، حلبی عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده میشوند خونشان را هدر میدهند و کسانی که افراد را به این راه میکشانند، مسئول این خونها هستند و معتقد بود که کار صحیح، فعالیتهای فرهنگی و ایدئولوژیک است، نه مبارزه علیه رژیم.[۲۸]
بسیاری از اعضای انجمن حجتیه که از مقلدان امام خمینی بودند، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران یا قبل از آن، از انجمن جدا شده و با انقلاب اسلامی همراهی کردند و در جنگ ۸ ساله ایران و عراق هم مشارکت کردند. با این حال برخی از اعضای انجمن حجتیه، دیدگاه انتقادی خود در مواجهه با جمهوری اسلامی را حفظ کردند.[۲۹]
انجمن حجتیه و ساواک
رهبران انجمن حجتیه بهویژه شیخ محمود حلبی، ارتباطاتی با سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ساواک، داشتند که برخی این ارتباطات را ناشی با هدف جلوگیری از تعطیلی انجمن و استمرار حرکت فرهنگی تحلیل کردهاند. شیخ محمود حلبی در نامهای که ۵۴/۱/۶ خطاب به رییس اداره اطلاعات کشور نوشته، از محدودیتها در برابر فعالیت اعضای انجمن در یزد گلایه کرده و سرهنگ جعفری، رییس اداره اطلاعات کشور، در نامهای به ریاست شهربانی، خواستار پیگیری و برخورد صحیح با انجمن حجتیه میشود. نگاهی به ادبیات نامهها حاکی از روابط حسنه میان انجمن حجتیه و ساواک است.[۳۰][۳۱]
با این حال اما برخی بر این عقیدهاند که ساواک و نظام پهلوی، هم روابط حسنهای با انجمن حجتیه داشته و هم با بهائیان. به گفته علی اکبر پرورش، «یک دفعه ساواک انجمن حجتیه را محدود میکرد و حتی افرادی را دستگیر میکرد و بعد از دو سه ماه که فشار ایجاد میشد، نقطه مقابل، بهائیها را آزاد میگذاشت و پس از دو سه ماه، بهائیها را ساواک شدیداً محدود میکرد و در مقابل به برادران انجمن اجازه فعالیت میدادند. یعنی در حقیقت میکوشید یک موازنه ایجاد کند. گاهی این گروه را محدود میکرد و گاهی بهائیها را.»[۳۲]
انجمن بعد از انقلاب
انجمن پس از پیروزی انقلاب، رویکرد مبارزه با بهائیت و رویکرد سلبی نسبت به انقلاب اسلامی را تغییر داده و به جای نقد بهائیت، به نفی مارکسیسم پرداخت. حلبی تا واقعه ۱۷ شهریور، باور به حرکت تودهها بر ضد رژیم نداشت، ولی از فردای آن روز، اطمینان پیدا کرد که دست چپیها در کار نیست و به افراد انجمن توصیه کرد که در تظاهرات شرکت کنند. البته برخی از اعضای انجمن به شدت با این رویکرد حلبی مخالفت کردند. انجمن در نشریه انتظار، هواداری خود را از انقلاب اعلام کرد. آنها در تدوین پیشنویس قانون اساسی به پیشنهاد شهید مطهری مشارکت کرده و جایگاه مردم در قانون گذاری را در محدوده شرع دانست.[۳۳]
حلبی، علاوه بر همکاری در تدوین پیشنویس قانون اساسی، بیانیهای در آذر ۱۳۵۸ش جهت تأیید قانون اساسی مصوب مجلس خبرگان صادر کرد. البته خود وی از مشهد کاندیدای مجلس خبرگان شد، ولی انتخاب نشد.[۳۴]
اعضای هیات مدیره
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، اعضای هیأت مدیره، و هیأت مؤسس انجمن حجتیه در مشهد و تهران، عبارت بودند از: شیخ محمود حلبی، محمد صالحی آذری، سید حسین سجادی، محمدحسین سجادی، محمدحسین عطار، غلامحسین حاج محمد تقی باقر، سیدرضا آل رسول، مهندس هوشمند، دخانچی، هاشمی، دکتر عبدخدایی، نماینده مردم مشهد و دکتر محمدمهدیپور گل، اینان به طور معمول جلساتی را در منازل یکدیگر با دیگر هواداران انجمن برگزار میکردند.[۳۵] غیر از منازل شخصی، اعضای انجمن در برخی از نواحی، اقدام به تأسیس حسینیه و مسجد نیز میکردند. برگزاری جلسات هفتگی یا ماهانه از عادات مرسوم اعضای انجمن بود، چون با این شیوه میتوانستند به طور منظم و مرتب همدیگر را ببینید و درباره موضوعات و موارد خاص، تصمیمات مشخصی بگیرند. یکی از مراکز معروف انجمن در مشهد، حسینیهای بود که گروهی از هواداران آنها به سرپرستی محمد صالحی آذری در روستای جاهشک از توابع چناران ساخته بودند.[۳۶]
موضع گیری امام خمینی
مخالفت شدید با انجمن بعد از پیروزی انقلاب از سال ۱۳۶۰ش، توسط سازمان مجاهدین انقلاب آغاز شد و با انتشار کتاب «در شناخت حزب قاعدین زمان» توسط عمادالدین باقی و نشر دانش اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۶۳ش، ضربه سختی بر آن وارد شد. به همین جهت، برخی از چهرههای انقلابی که سابقه ارتباط با انجمن را داشتند، به حاشیه رانده شدند. البته حزب توده نیز مخالفتهای شدیدی را با انجمن آغاز کرد. کیانوری در این باره میگوید: «ما چیزی به عنوان حجتیه نمیشناختیم. از روسیه به ما خط داده شد که این حجتیه را به عنوان یک ضد ارزش مطرح و علیه آن تبلیغ کنید. آن وقت یک «مهر باطل شده»، روی آن میزنند و از آن پس این مهر را به هر کس بزنند، میتوانند او را از رده خارج کنند و به این ترتیب یک حرکت ضد انقلابی کاملاً مؤثری صورت میگیرد». حزب توده و احسان طبری و کیانوری برای اولین بار تفرقه انداختن بین متدینین انقلاب را شروع کردند.[۳۷]
سنخ مخالفتهای امام خمینی و انقلابیون با انجمن، تفاوت اساسی با مخالفتهای سازمان مجاهدین انقلاب و حزب توده داشت. آنها با این گونه مخالفت، درصدد حذف بخشی از مذهبیها و روحانیت از صحنه انقلاب به ویژه مدارس بودند؛ ولی امام بنا داشت هدایت انقلاب به دست کسانی باشد که سابقه انقلابی دارند؛ علاوه بر اینکه برخی از اعضای انجمن با وجود تأکید آقای حلبی، به جریان انقلاب نپیوستند و رویکرد دیگری را دنبال کردند. بدین رو، امام در طی سخنرانیهایی به نقد متحجران میپرداخت. انجمن در پی سخنان امام خمینی در ۲۱ /۴ /۱۳۶۲ به تعطیلی موقت انجامید. او گفت: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی میآید؟ حضرت صاحب میآید که معصیت را بردارد، ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات [کج رویها] را بردارید این دستهبندیها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان، اگر ملّی هستید، این دستهبندیها را بردارید و در این موجی که الان این ملت را به پیش دارد میبرد، در این موج خودتان را وادار کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.»[۳۸]
تعطیلی
انجمن حجتیه ۵ مرداد سال ۶۲ پس از اشاره به سخنان امام خمینی درباره عملکرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی، تعطیلی فعالیت خود را اعلام کرد. در بیانیهای که به همین مناسبت انتشار پیدا کرده بود، با اشاره به اظهارات امام خمینی آمده بود که انجمن تصور نمیکرده است مخاطب سخنان امام باشد اما بعد از تحقیق محرز شده است که مخاطب انجمن حجتیه است و لذا از این تاریخ، تمامی جلسات و خدمات انجمن تعطیل شد و اعلام کردند که هیچ کس مجاز نیست تحت عنوان این انجمن، کوچکترین فعالیتی کند.[۳۹][یادداشت ۳]
فعالیت مجدد
انجمن حجتیه در دهه هفتاد و هشتاد، حرکت جدیدی آغاز کرد، حرکتی که بیش از همه به وحدت شیعه و سنی آسیب میزد. انجمن به منظور دفاع از امامت امیرالمؤمنین(ع) به اهانت بر خلفای سه گانه و نقد اهل سنّت پرداخت و همچون گذشته در مقام عمل به جدایی دین از سیاست اصرار ورزید.[۴۰]
رهبری انجمن در تمام مدت حیاتش با شیخ محمود حلبی بود. در این اواخر، به دلیل سنّ زیادی وی، کارهای اجرایی انجمن توسط سید حسن افتخارزاده (متولد: ۱۳۱۵سبزوار. نویسنده، محقق، از اعضای فعال انجمن حجتیه) صورت میگرفت. وی به صراحت، نظریه جدایی دین از سیاست را نفی کرده و آن را عقیده افراد انجمن نمیداند. او، این نظریه را که جهان باید پر از ظلم و جور باشد تا امام زمان بیاید را رد و همچنین انتساب زعامت انجمن را به خود را نیز انکار میکند و میگوید: «آقای حلبی، کار انجمن را به حدود ده نفر سپرد و بنده روحانی و پیش نماز آنها هستم». وی در باب مدل حکومت و سایر مسایل اجتماعی، نظر مراجع تقلید را اصل میداند. [۴۱]
مخالفان انجمن در دهه هفتاد نیز به انتشار نقدهای خود بر این جریان فکری پرداختند. برای نمونه میتوان از کتاب «ولایتیهای بیولایت» نوشته محمدرضا اخگری در سال ۱۳۶۸ش یا مقالات «انجمن حجتیه نسلی مأیوس از حرکت و انقلاب» در نشریه «راه مجاهد» آقای میثمی که در سال ۱۳۶۸ش به صورت کتاب منتشر شد، نام برد. اوایل سال ۱۳۸۱ش، موج دیگری بر ضد انجمن حجتیه شکل گرفت و برای چندمین بار، مسأله انجمن با پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۴ شمسی از سوی آیت الله توسلی از اعضای بیت امام مطرح گردید. [۴۲]
آثار درباره انجمن
کتاب «در شناخت حزب قاعدین زمان (موسوم به انجمن حجتیه)» اثر عمادالدین باقی در سال ۱۳۶۲ش در نقد انجمن حجتیه نوشته شده است.[۴۳]
«پوستین وارونه» مستندی ۹۰ دقیقهای به کارگردانی محمدمهدی خالقی است که به بررسی کارنامه و دیدگاههای «انجمن حجتیه» و «مدرسه علوی» پرداخته است.[۴۴]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۳۸۰ش، ص ۱۴۰.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی ضد فرهنگها، ص ۴۸۶.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی، ص ۵۲۹.
- ↑ پناهی، سیاستگریزی و ترویج جدایی دین از سیاست، روزنامه جمهوری اسلامی، ۸۱/۸/۹.
- ↑ زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،۱۳۸۸ش، ص۲۴۸؛ علیانسب و علوینیک، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص ۱۸.
- ↑ زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،۱۳۸۸ش، ص۲۴۸.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی، ص ۵۲۸.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص ۱۶.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی ضد فرهنگها، ص ۴۸۹.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۶.
- ↑ سبحانى، درآمدى بر جريان شناسى انديشه اجتماعى دينى در ايران معاصر، دفتر تبلیغات اسلامی، نشریه نقد و نظر، ج۴۵، ص۱۰.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد، پرونده شیخ محمود حلبی، کد ۱۶۱۵.
- ↑ خاطرات علی اکبر محتشمیپور، ۱۳۷۶، ص ۷۷ تا ۷۹.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با جواد مادرشاهی، جلسه سوم.
- ↑ باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۸۶.
- ↑ صحیفه امام، ج ۲، ص ۳۰.
- ↑ صحیفه امام، جلد ۲، صفحه ۳۵۷.
- ↑ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۲۱، ص۲۲۰.
- ↑ عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۲۸۲ و ۲۸۴.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۵۰۷.
- ↑ عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۵۰۷.
- ↑ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، چاپ ۱۳۷۳، ص ۶۱-۶۵.
- ↑ روزنامه اطلاعات، ۶۰/۱۱/۶.
- ↑ خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال ۶۰، ص ۳۶۶.
- ↑ مصاحبههای هاشمی رفسنجانی، گفتوگو با مجله رجعت، ۶۰/۱۱/۵، ص ۲۷۱ و ۲۷۲.
- ↑ عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۲۷.
- ↑ عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۱۷۵.
- ↑ باقی، ۱۳۶۲، ص ۴۳
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۵۲۷.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده شیخ محمود واعظ حلبی، نامه ۴۵/۱/۲۰ شماره ۶۵۷/۸/۶۸۹۱.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده شیخ محمود واعظ حلبی، نامه ۴۵/۱/۲۸، شماره ۵/۴۵۷.
- ↑ باقی، ۱۳۶۲، ص ۳۵.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۰.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۰.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد ۵۳۲۷، تاریخ ۶۰/۱۱/۲۹ شماره ۵۹-۱۳.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله ابوالقاسم خویی، شماره بازیابی ۹۶۴، ص ۱۰۱، تاریخ گزارش ۱ /۸ /۱۳۶۳.
- ↑ گفتگوی دکتر افتخارزاده درگروه علوم سیاسی دفتر تبلیغات مورخ ۱۳۸۷/۱/۲۸.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.
- ↑ عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.
- ↑ عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.
- ↑ خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۵.
- ↑ پارسا، «ماجرای کتاب «در شناخت حزب قاعدین زمان» در گفتوگو با عمادالدین باقی»، گاهنامه شهروند.
- ↑ «تیزر مستند پوستین وارونه»، سایت خبری تریبون.
یادداشت
- ↑ «سلام علیکم شاید خاطر مبارک مستحضر باشید که چند سالی است عدهای از افراد متدین و با ایمان تحت رهبری حضرت حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمود حلبی برای مبارزه اصولی با مرام ساختگی بهائیت جلسات منظمی تشکیل داده و در این جلسات مطالب آموزندهای تدریس و افراد را با مقام شامخ حضرت ولی عصر-ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء-آشنا میسازند. اخیراً دامنه فعالیت این جلسات از تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و مراکز مهم گذشته و حتی به دهات دور دست کشانیده شده و در اثر عنایات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان-صلوات الله و سلامه علیه-توانستهاند در این مدت حدود پانصد نفر از افراد فرقه ضاله بهاییه را به صراط مستقیم توحید هدایت و به دیانت مقدسه اسلام مشرف نموده و عده کثیری از افراد متزلزل را که در خطر سقوط به دامان آن گروه قرار گرفته بودند از پرتگاه نجات دهند. اولاً نظر مبارک حضرت آیت الله درباره این عده و اقدام آنان چیست؟ ثانیاً همکاری با آنها و تقویت آنان چه صورتی دارد؟ ثالثاً آیا میتوان در صورت لزوم از وجوه شرعیه در این راه مصرف نمود یا نه؟ استدعا آنکه نظر مبارک را صریحاً امر به ابلاغ فرمایند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» امام خمینی در پاسخ فرمودند: «بسمه تعالی؛ در فرض مذکور هم اقدامات آقایان مورد تقدیر و رضای خدوند متعال است و نیز همکاری و همراهی با آنها مرضی ولی عصر- عجل الله فرجه- است. و هم مجازند مؤمنین از وجوه شرعیه از قبیل زکوات و شرعیات به آنها بدهند. در صورت لزوم مجازند از ثلث سهم مبارک امام-علیه السلام- به آنها کمک کنند؛ البته تحت نظارت اشخاص متعهد و اگر جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حلبی-دامت برکاته-می توانند، تحت نظارت ایشان وجوه داده شود. از خداوند تعالی موفقیت آنها را خواستار است. ۵ شهرشعبان المعظم ۱۳۹۰، روح الله الموسوی الخمینی»
- ↑ امام در سیزده تیر ۱۳۶۰ش، این مأموریت را از آقای خزعلی گرفتند و از او خواستند که شما در رابطه با من با آنها ارتباطی نداشته باشید.
- ↑ در پی این فرمایش شایع شد که طرف خطاب و امر مبارک، این انجمن است. اگرچه به هیچ وجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان فوق نیافته و نمییابیم و در ایام گذشته به ویژه از زمانی که حضرت ایشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام (ع) این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند، هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی که دلالت بر صراحت معظم له، به تعطیلی انجمن نماید در دست نبود، معذلک در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نبود. لیکن برای تحقیق از مجاری ممکنه و شخصیتهای محترمه مؤثقه و بنا به قرائن کافیه محرز شد که مخاطب امر معظم له، این انجمن میباشد، لذا موضوع توسط مسئولان انجمن به عرض مؤسس معظم و استاد مکرم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حلبی (دامت برکاته) رسید و فرمودند: «در چنین حالتی وظیفه شرعی در ادامه فعالیت نیست. کلیه جلسهها و برنامهها باید تعطیل شود. علی هذا همان گونه که بارها کتباً و شفاهاً تصریح کرده بودیم، بر اساس عقیده دینی و تکلیف شرعی خود، تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت و حفظ وحدت و یکپارچگی امت در رعایت مصالح عالیه مملکت و ممانعت از سوء استفاده دستگاههای تبلیغاتی بیگانه و دفع غرض ورزی دشمنان اسلام را برای ادامه خدمت و فعالیت مقدم داشته و اعلام میداریم که از این تاریخ، تمامی جلسات و خدمات انجمن تعطیل میباشد و هیچ کس مجاز نیست تحت عنوان این انجمن، کوچکترین فعالیتی کند و اظهارنظر یا عملی مغایر تعطیل نمایند که یقیناً در پیشگاه خدای متعال و امام زمان (سلام الله علیه) مسئول خواهد بود. انجمن خیریه حجتیه مهدویه ۱۲ شوال ۱۴۰۳، ۵ مرداد ۱۳۶۲».
منابع
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله ابوالقاسم خویی، شماره بازیابی ۹۶۴، ص ۱۰۱، تاریخ گزارش ۱ /۸ /۱۳۶۳ش.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد ۵۳۲۷، تاریخ ۱۳۶۰/۱۱/۲۹، شماره ۵۹-۱۳.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با جواد مادرشاهی، جلسه سوم.
- آرشیو مرکز اسناد، پرونده شیخ محمود حلبی، کد ۱۶۱۵.
- پناهی، حسن، «سیاست گریزی و ترویج جدایی دین از سیاست»، روزنامه جمهوری اسلامی، ۹ /۸ /۱۳۸۱ش.
- جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران(۱۳۲۰-۱۳۵۷)، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
- خاطرات علی اکبر محتشمیپور، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- روزنامه اطلاعات، تاریخ ۶ بهمن ۱۳۶۰ش.
- زاهدزاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- سبحانی، محمدتقی، درآمدى بر جريان شناسى انديشه اجتماعى دينى در ايران معاصر، در نشریه نقد و نظر، ج۴۵، ص۱۰.
- کرمیپور، حمید، خاطرات ابوالقاسم خزعلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- گفتگوی دکتر افتخارزاده درگروه علوم سیاسی دفتر تبلیغات، مورخ ۱۳۸۷/۱/۲۸ش.
- مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۳ش.
- مصاحبههای هاشمی رفسنجانی، گفتوگو با مجله رجعت، ۵ /۱۱ /۶۰، ص ۲۷۱ و ۲۷۲.
- نوذری، عزت الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰ش.