اعراف
مرگ | |
---|---|
احتضار • عزرائیل • غسل میت • کفن • نماز میت • تدفین • شهادت | |
برزخ | |
شب اول قبر • سؤال قبر • نکیر و منکر • حیات برزخی • بدن برزخی | |
قیامت | |
اسرافیل • معاد جسمانی • نفخ صور • نامه اعمال • صراط • صحرای محشر • اصحاب یمین • اصحاب شمال | |
بهشت | |
درهای بهشت • حور العین • غلمان • رضوان • نعمتهای بهشت | |
جهنم | |
درهای جهنم • درکات جهنم • زقوم • اسفل سافلین • هاویه • جحیم • غساق | |
مفاهیم وابسته | |
شفاعت • تجسم اعمال • رقیب و عتید • تناسخ • رجعت • روح • باقیات صالحات | |
اَعْراف منطقهای حائل میان بهشت و دوزخ است که بر اساس آیه اعراف افرادی در آن حاضرند که بر بهشتیان و جهنمیان اِشراف دارند. در مورد اصحاب اعراف، میان اهل سنت و شیعه اختلاف است. بیشتر عالمان شیعه با استناد به آیات قرآن و روایات معتقدند اصحاب اعراف، بندگان مقرب خداوند هستند؛ اما بنابر نظر اهل سنت، اعراف کسانیاند که گناهان و کارهای خیر آنها با هم برابر است.
معنای اعراف
اعراف جمع «عُرف» در لغت به قسمتهای بلند کوه و تپه و رستنگاه مو در پشت گردن گفته میشود.،[۱]
در اینکه مقصود از اعراف در قرآن چیست، دانشمندان اسلامی دیدگاههای متفاوتی ابراز کردهاند[۲] که بیشتر آنها به این معنا برمیگردد که مقصود از آن دیواری میان بهشتیان و جهنمیان است.[۳]
از منظر علامه طباطبایی اعراف قسمتهای بالای حائلی است که میان اهل دوزخ و اهل بهشت قرار دارد، به گونهای که اعرافیان در آنجا هم دوزخیان و هم بهشتیان را میبینند.[۴] البته با توجه به آیات قرآن، در قیامت سطح زمین صاف و مسطح است و بنابراین منظور از این بلندی، مقام بلند افرادی است که در آنجا مقام شفاعت دارند.
مجاهد از مفسران تابعین میگوید این حائل، مانند سور (حصار دور شهرهای قدیم) است که دارای دروازهای است. در راستای همین تفسیر، برخی از عالمان متأخرتر، اعراف را همان حائلِ یاد شده در سوره حدید[۵] دانستهاند که خداوند در آخرت میان مؤمنان و منافقان قرار میدهد و آن حائل دروازهای دارد که باطن آن مشرف بر بهشت است و ظاهر آن روی به جهنم دارد.
از حسن بصری و زجاج نقل شده که «اعراف» از ریشه «معرفت» به معنای شناخت است، یعنی در قیامت رجالی هستند که آگاهی از حال مردم دارند و اهل جهنم و بهشت را از سیمایشان میشناسند[۶] ملاصدرا نیز این دیدگاه را برگزیده و آیه (یعْرِفُونَ كُلاً بِسیماهُمْ)[۷] را گواه آن دانسته است.[۸]
اعراف در قرآن
در قرآن فقط دو بار به اعراف اشاره شده است:
- ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ ٤٦﴾ [اعراف:46] ﴿و میان آن دو [گروه] حایلی است و بر اعراف مردانی هستند که هر یک [از آن دو دسته] را از سیمایشان میشناسند و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده و[لی] [بدان] امید دارند آواز میدهند که سلام بر شما ٤٦﴾
- ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ٤٧﴾ [اعراف:47] ﴿و چون چشمانشان به سوی دوزخیان گردانیده شود میگویند پروردگارا ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده ٤٧﴾
- ﴿وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ ٤٨﴾ [اعراف:48] ﴿و اهل ا عراف مردانی را که آنان را از سیمایشان میشناسند ندا میدهند [و] میگویند جمعیتشما و آن [همه] گردنکشی که میکردید به حال شما سودی نداشت ٤٨﴾
- ﴿أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ٤٩﴾ [اعراف:49] ﴿آیا اینان همان کسان نبودند که سوگند یاد میکردید که خدا آنان را به رحمتی نخواهد رسانید [اینک] به بهشت درآیید نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین میشوید ٤٩﴾
اصحاب اعراف چه کسانیاند؟
در اینکه اصحاب اعراف چه کسانیاند در میان مفسران اختلاف وجود دارد که به چهارده قول میرسد. بیشتر کسانی که در مورد اعراف سخن گفتهاند به اقوال و اختلاف یاد شده اشاره کردهاند.[۹]
دیدگاههای مزبور به سه دسته کلی باز میگردند:
- آنها عدهای از مقربان درگاه الهی همچون انبیا، ائمه و شاهدان اعمال میباشند.
- آنها کسانیاند که گناهان و حسناتشان با هم برابر است.
- اصحاب اعراف، آن دسته از ملائکهاند که بر بالای اعراف ناظر اشخاصاند و هر کس را از سیما و قیافهاش میشناسند.[۱۰]
نظر اهل سنت
بیشتر مفسران و علمای اهل سنت قول دوم را انتخاب کردهاند.[۱۱] ابن عربی درباره اصحاب اعراف گفته است: آنها کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است یک چشم به سوی بهشت و چشم دیگر به جهنم دوختهاند در حالی که ورود به هیچ کدام برای آنها رجحان ندارد اما وقتی دستور سجده به آنها داده میشود همه سجده میکنند و وارد بهشت میشوند.[۱۲] از بین شیعیان ملاصدرا در شواهد الربوبیه همین قول را برگزیده است.[۱۳]
نظر شیعه
بسیاری از علمای شیعه ضمن اشاره به دیدگاههای مختلف درباره اصحاب اعراف، با توجه به روایاتی که از اهل بیت در این باره رسیده اصحاب اعراف را پیامبران الهی و ائمه میدانند.[۱۴] ملاصدرا در اسفار پس از اشاره به دیدگاه ابن عربی قول مشهور در میان شیعه را انتخاب نموده است.[۱۵]
در کتابهای حدیثی شیعه از جمله بصائر الدرجات صَفّار[۱۶] کافی کلینی،[۱۷] معانی الاخبار شیخ صدوق[۱۸] و مسار الشیعة شیخ مفید[۱۹] روایات فراوانی به این مضمون وجود دارد.
در روایات
روایاتی که در زمینه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده، دو گروه را ترسیم میکنند؛ در بعضی از روایات آمده است: «نحن الاعراف: اعراف ماییم» یا «آل محمد هم الاعراف: خاندان پیامبر اعرافاند».
- هُم اکرمُ الخَلقِ عَلَی اللهِ تَبارَک و تَعالی: آنان گرامیترین مردم در پیشگاه خدایند.
- هُمُ الشّهداءُ عَلَی النّاسِ و النَّبیونَ شُهدائُهُم: آنان گواهان بر مردماند و پیامبران گواهان آناناند.
روایات دیگری نیز وجود دارد که میگویند آنان پیامبران و امامان و صلحان و بزرگاناند.
ولی دسته دیگری از روایات میگوید آنان واماندگانی هستند که بدیها و نیکیهایشان مساوی است یا گنهکارانی هستند که اعمال نیکی نیز داشتهاند، مانند حدیثی که از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
روایات متعدد دیگری در تفاسیر اهل سنت از حذیفة بن یمان و عبدالله بن عباس و سعید بن جبیر و امثال آنها به همین مضمون نقل شده است. در همین تفاسیر نیز شواهدی بر اینکه اهل اعراف، صالحان و فُقَها و عُلما یا فرشتگاناند دیده میشود.[۲۰]
جمع دیدگاه شیعه و اهل سنت
غیر از سه دیدگاه بالا، دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که بین روایات فوق و روایاتی که مستند اهل سنت میباشد و در منابع روایی شیعه نیز وجود دارد[۲۱] این گونه جمع نموده که این دو دسته روایات بیانگر حال دو گروهی است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هم افرادی وجود دارند که اعمال خوب و بد آنها به گونهای است که نه لیاقت بهشت پیدا کردهاند و نه جهنم، و هم پیامبران و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) که برای کمک به آنها در اعراف حضور دارند.
مطابق این دیدگاه در آیات چهارگانه فوق دو گونه صفات مختلف و متضاد برای این اشخاص ذکر شده است:
در آیه اول و دوم، افرادی که بر اعراف قرار دارند چنین معرفی شدهاند که آرزو دارند وارد بهشت شوند ولی توانایی آن را ندارند. اینان هنگامی که نگاه به بهشتیان میکنند بر آنها درود میفرستند و میخواهند با آنها باشند و هنگامی که نظر به دوزخیان میافکنند از سرنوشت آنها وحشت نموده و به خدا پناه میبرند. ولی از آیه سوم و چهارم استفاده میشود که آنها افرادی با نفوذ و صاحب قدرتند، دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش میکنند و به واماندگان در اعراف کمک مینمایند که از آن گذشته و به بهشت برسند. چنین جمعی از کلام شیخ صدوق نیز برداشت میشود.[۲۲]
پانویس
- ↑ زهری، معجم التهذیب اللغة، ج۳، ص۲۴۰۴؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۲۴۱.
- ↑ طباطبائی، المیزان، اعلمی، ج۸، ص۱۲۶.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۶؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص۳۳۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، اعلمی، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ حدید/۱۳: یوْمَ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ للَّــذِینَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکمْ قِیلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَکمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَینهَُم بِسُورٍ لَّهُ بَابُ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَاب - روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آوردهاند، میگویند: ما را مهلت دهید تا [پرتویی] از نور شما بر گیریم. به آنان گویند: به پشت سرتان [دنیا] برگردید و [از آنجا برای خود] نوری بجویید. سپس میان آنان دیواری زده میشود که دارای دری است، درونش [که مؤمنان در آن درآیند] رحمت است و بیرونش که پیش روی منافقان قرار دارد عذاب است
- ↑ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۴، ص۸۷؛ طبری، جامع البیان، ج۵، ص۲۴۱.
- ↑ اعراف/سوره۷، آیه۴۶.
- ↑ ملاصدرا، عرشیه، ج۱، ص۹۰.
- ↑ طباطبائی، المیزان، اعلمی، ج۸، ص۱۲۶؛ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱۴، ص۹۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۸، ص۲۰۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان، اعلمی، ج۸، ص۱۲۹.
- ↑ سیوطی، البدور السافرة، ص۳۹۹؛ آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۸؛ قرطبی، جامع الاحکام القرآن، ج۷، ص۲۱۲؛ بیهقی، البعث والنشور، ص۱۰۹.
- ↑ ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۴، ص۴۷۵.
- ↑ ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ صدوق، الاعتقادات، ص۷۰؛ ملاصدرا، اسفار الاربعة، ج۹، ص۳۱۸.
- ↑ ملاصدرا، اسفار الاربعة، ج۹، ص۳۱۸.
- ↑ صفار، بصائرالدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۵--۵۰۰
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج۱، ص۵۹۰.
- ↑ مفید، مسارالشیعة، ص۳۱.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، ج۹، ص۵۲۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۸۹.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ صدوق، الاعتقادات، ص۷۰.
فهرست منابع
- اسفار الاربعة، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، دارالصعب، بیروت، بیتا.
- الاعتقادات، علی بن بابویه صدوق، مندرج در مصنفات شیخ مفید، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- البدور السافرة فی أحوال الآخرة، جلال الدین سیوطی، دارالکتب العلمیه، بیروت، بیتا.
- البعث والنشور، ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی، مرکز الخدمات والابحاث الثقافیة، ییروت۱۴۰۶.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، تحقیق: حسین درگاهی، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- تفسیر کبیر، فخر رازی، دارالکتب العلمیة، تهران بیتا.
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷.
- جامع الاحکام القرآن، ابوعبداللَّــه محمد بن احمد قرطبی، دارالفکر، بیروت، بیتا.
- جامع البیان، محمد بن جریر طبری،دار ابن حزم، بیروت، ۱۴۲۳.
- روح المعانی، آلوسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
- روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، ۱۳۷۶.
- شواهد الربوبیه، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۲.
- عرشیه، صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۰.
- فتوحات مکیه، محی الدین عربی، مکتبة العربی، مصر، ۱۳۹۵.
- لسان العرب، جمال الدین محمد ابن منظور، دارالصادر، بیروت، بیتا.
- مسارالشیعة، محمد بن نعمان مفید، بینا بیجا بیتا.
- معانی الاخبار، شیخ صدوق، مکتبة الصدوق، ۱۳۷۹ش.
- معجم التهذیب اللغة، ابومنصور محمد بن احمد زهری، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۲۲.
- مفردات، راغب اصفهانی، المکتبة المرتضویه، مشهد، ۱۳۶۲؛
- منشور جاوید، جعفر سبحانی، مؤسسه امام صادق (علیهالسلام)، قم، ۱۳۸۳.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیتا.
- دایره المعارف بزرگ اسلامی، موسوی بجنوردی، مدخل اعراف [۱]
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه کلام اسلامی