برهان صدیقین: تفاوت میان نسخهها
جز
Minor Edit
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح شناسه) |
جز (Minor Edit) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
صدرا در اسفار میگوید: «بدان که راهها به سوی خدا فراوان است، زیرا او دارای فضائل و کمالات متعددی است. «و هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین میکند»<ref>سوره بقره، آیه۱۴۸.</ref> ولی بعضی از این راهها محکمتر، بهتر، و نورانیتر از بعضی دیگر است. و محکمترین و بهترین برهان، برهانی است که حد وسط آن غیر از واجب نباشد. در این صورت راه با مقصد یکی خواهد بود. و آن راه صدیقین است که آنان از خودِ او بر خودش استشهاد میکنند و سپس از ذات بر صفات و از صفات بر افعال.»<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار اربعه، ج۶، ص۱۲.</ref> | صدرا در اسفار میگوید: «بدان که راهها به سوی خدا فراوان است، زیرا او دارای فضائل و کمالات متعددی است. «و هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین میکند»<ref>سوره بقره، آیه۱۴۸.</ref> ولی بعضی از این راهها محکمتر، بهتر، و نورانیتر از بعضی دیگر است. و محکمترین و بهترین برهان، برهانی است که حد وسط آن غیر از واجب نباشد. در این صورت راه با مقصد یکی خواهد بود. و آن راه صدیقین است که آنان از خودِ او بر خودش استشهاد میکنند و سپس از ذات بر صفات و از صفات بر افعال.»<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار اربعه، ج۶، ص۱۲.</ref> | ||
او معتقد است حقیقتِ هستی، موجود است، بدین معنا که عین موجودیت است و عدم بر آن محال است؛ و از طرفی، حقیقتِ هستی در ذات، یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتنِ خود، مشروط به هیچ شرط و مقید به هیچ قیدی نیست. هستی چون هستی است، موجود است نه به ملاک دیگر و نه به فرض وجودِ دیگر؛ پس هستی در ذات خود مساوی با بینیازی از غیر و نامشروط بودن به چیز دیگر یعنی مساوی با وجوب ذاتی ازلی است. در نتیجه، حقیقت هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق شود مساوی با ذات لایزال حق است. از نظر ملاصدرا [[اصالت وجود]]، عقل ما را مستقیماً به ذات حقّ رهبری میکند نه به چیزی دیگر؛ و غیر حق را که البته جز افعال و آثار و ظهورات و تجلیات او نخواهد بود، با دلیل دیگر باید پیدا کرد نه حق را.<ref>الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،ج ۶، | او معتقد است حقیقتِ هستی، موجود است، بدین معنا که عین موجودیت است و عدم بر آن محال است؛ و از طرفی، حقیقتِ هستی در ذات، یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتنِ خود، مشروط به هیچ شرط و مقید به هیچ قیدی نیست. هستی چون هستی است، موجود است نه به ملاک دیگر و نه به فرض وجودِ دیگر؛ پس هستی در ذات خود مساوی با بینیازی از غیر و نامشروط بودن به چیز دیگر یعنی مساوی با وجوب ذاتی ازلی است. در نتیجه، حقیقت هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق شود مساوی با ذات لایزال حق است. از نظر ملاصدرا [[اصالت وجود]]، عقل ما را مستقیماً به ذات حقّ رهبری میکند نه به چیزی دیگر؛ و غیر حق را که البته جز افعال و آثار و ظهورات و تجلیات او نخواهد بود، با دلیل دیگر باید پیدا کرد نه حق را.<ref>الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،ج ۶، ص۱۴-۱۶</ref> | ||
===تقریر محقق اصفهانی=== | ===تقریر محقق اصفهانی=== |