۵٬۳۴۱
ویرایش
برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات روایت | {{جعبه اطلاعات روایت | ||
| عنوان = احادیث طینت | | عنوان = احادیث طینت | ||
| عرض = | | عرض = | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
بیشتر عالمانی که به روایات طینت پرداختهاند، در ابتدا معنای طینت را بیان کردهاند؛ [[آقا جمال خوانساری]] در [[کتاب شرح احادیث طینت]]، طینت را به معنای جوهری که نفس از آن خلق شده میداند.<ref>آقا جمال خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۱۷.</ref> [[امام خمینی]]، طینت را ماده اصلی آفرینش انسان دانسته است که در طول حیاتش در اعمال و رفتار او تجلی مییابد.<ref>امام خمینی، طلب و اراده، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۰.</ref> | بیشتر عالمانی که به روایات طینت پرداختهاند، در ابتدا معنای طینت را بیان کردهاند؛ [[آقا جمال خوانساری]] در [[کتاب شرح احادیث طینت]]، طینت را به معنای جوهری که نفس از آن خلق شده میداند.<ref>آقا جمال خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۱۷.</ref> [[امام خمینی]]، طینت را ماده اصلی آفرینش انسان دانسته است که در طول حیاتش در اعمال و رفتار او تجلی مییابد.<ref>امام خمینی، طلب و اراده، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۰.</ref> | ||
== محتوا == | ==محتوا== | ||
در روایات مختلف طینت، تقسیمبندیهای متنوعی برای انسانها ذکر شده است؛ از جمله آنکه برخی از روایات انسان را به مؤمن و کافر تقسیم کردهاند، روایات دیگری مؤمنان و ناصبیان و مستضعفان را بر اساس طینت از هم متمایز ساختهاند و دستهای دیگر، حاکی از مخلوط شدن طینت مؤمنان و کافران است. | در روایات مختلف طینت، تقسیمبندیهای متنوعی برای انسانها ذکر شده است؛ از جمله آنکه برخی از روایات انسان را به مؤمن و کافر تقسیم کردهاند، روایات دیگری مؤمنان و ناصبیان و مستضعفان را بر اساس طینت از هم متمایز ساختهاند و دستهای دیگر، حاکی از مخلوط شدن طینت مؤمنان و کافران است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
'''مؤمن، ناصبی و مستضعف''': در تقسیمبندی دیگری، طینتها به سه دسته مؤمن، [[ناصبی]] و مستضعف تقسیم شدهاند: | '''مؤمن، ناصبی و مستضعف''': در تقسیمبندی دیگری، طینتها به سه دسته مؤمن، [[ناصبی]] و مستضعف تقسیم شدهاند: | ||
*دسته اول طینت انبیاء و مؤمنان، با این تفاوت که طینت انبیا، طینت برگزیده و طینت مؤمنان فرع آن (طین لازب) است. | *دسته اول طینت انبیاء و مؤمنان، با این تفاوت که طینت انبیا، طینت برگزیده و طینت مؤمنان فرع آن (طین لازب) است. | ||
*دسته دوم طینت ناصب است که از «حمإ مسنون» خلق شده است. | *دسته دوم طینت ناصب است که از «حمإ مسنون» خلق شده است. | ||
* دسته سوم طینت مستضعفان است که از «تراب» آفریده شده است. | *دسته سوم طینت مستضعفان است که از «تراب» آفریده شده است. | ||
بر اساس این روایات به دلیل یکی بودن طینت [[ائمه(ع)]] و [[شیعه |شیعیان]]، قلوب آنها به ائمه(ع) گرایش دارد و در مقابل قلوب کافران به دشمنان [[اهلالبیت علیهمالسلام |اهل بیت(ع)]] متمایل است.<ref>رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸؛ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۲-۱۱۴.</ref> | بر اساس این روایات به دلیل یکی بودن طینت [[ائمه(ع)]] و [[شیعه |شیعیان]]، قلوب آنها به ائمه(ع) گرایش دارد و در مقابل قلوب کافران به دشمنان [[اهلالبیت علیهمالسلام |اهل بیت(ع)]] متمایل است.<ref>رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸؛ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۲-۱۱۴.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==سند و اعتبار== | ==سند و اعتبار== | ||
دیدگاه مشهور درباره سند احادیث طینت، تواتر و اعتبار آن است، با این حال عالمانی از جمله [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]، روایات مذکور را ضعیف دانستهاند: | دیدگاه مشهور درباره سند احادیث طینت، تواتر و اعتبار آن است، با این حال عالمانی از جمله [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]، روایات مذکور را ضعیف دانستهاند: | ||
* مشهور عالمان شیعه از جمله [[شیخ حر عاملی]]، [[محدث جزایری]]، [[علامه شبر]]، [[آقا جمال خوانساری]] قائل به [[تواتر]] احادیث طینت هستند.<ref>فدایی و موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان»، ص۹۴-۹۵.</ref> شیخ حر عاملی فراوانی احادیث طینت را باعث از حد تواتر گذشتن آنها میداند.<ref>حر عاملی، الفصول المهمه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۲۰.</ref> محدث جزایری نیز در پاسخ کسانی که این احادیث را ضعیف میدانند گفته اصحاب ما این اخبار را با سندهای فراوان روایت کردهاند، پس مجالی برای رد و انکار آنها باقی نمیماند.<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> | *مشهور عالمان شیعه از جمله [[شیخ حر عاملی]]، [[محدث جزایری]]، [[علامه شبر]]، [[آقا جمال خوانساری]] قائل به [[تواتر]] احادیث طینت هستند.<ref>فدایی و موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان»، ص۹۴-۹۵.</ref> شیخ حر عاملی فراوانی احادیث طینت را باعث از حد تواتر گذشتن آنها میداند.<ref>حر عاملی، الفصول المهمه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۲۰.</ref> محدث جزایری نیز در پاسخ کسانی که این احادیث را ضعیف میدانند گفته اصحاب ما این اخبار را با سندهای فراوان روایت کردهاند، پس مجالی برای رد و انکار آنها باقی نمیماند.<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> | ||
* عالمانی مانند [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> سند این دسته از روایات را به دلیل اینکه [[خبر واحد]] هستند، ضعیف دانسته و معتقدند به دلیل مخالفت روایات مذکور با مباحث عقلی مسلم و آیات قرآن، باید آنها را رد کرد.<ref>صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۸؛ شبر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۱۱.</ref> | *عالمانی مانند [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> سند این دسته از روایات را به دلیل اینکه [[خبر واحد]] هستند، ضعیف دانسته و معتقدند به دلیل مخالفت روایات مذکور با مباحث عقلی مسلم و آیات قرآن، باید آنها را رد کرد.<ref>صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۸؛ شبر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۱۱.</ref> | ||
==دیدگاهها: از رد کامل تا پذیرش تأویلی== | ==دیدگاهها: از رد کامل تا پذیرش تأویلی== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
===دیدگاههای تاویلی=== | ===دیدگاههای تاویلی=== | ||
بسیاری از عالمان شیعه با پذیرش صدور احادیث طینت، با رویکردهایی عرفانی، فلسفی و کلامی در مقام تحلیل و تفسیر این روایات برآمدهاند.<ref> غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.</ref> برخی از تأویلهای مذکور عبارتند از: | بسیاری از عالمان شیعه با پذیرش صدور احادیث طینت، با رویکردهایی عرفانی، فلسفی و کلامی در مقام تحلیل و تفسیر این روایات برآمدهاند.<ref> غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.</ref> برخی از تأویلهای مذکور عبارتند از: | ||
* استناد به علم الهی: طبق این دیدگاه اختلاف طینتها تابع [[ایمان]] و [[کفر]] است نه بالعکس؛ زیرا خداوند با علم پیشین خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرد و طالب خیر را از طینت پاکیزه و طالب شر را از طینت ناپاک آفرید. [[ملاصالح مازندرانی]] و [[سید عبدالله شبر]] قائل به این دیدگاه هستند.<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> به باور [[حسن بن سلیمان حلی]]، علم خداوند به آینده انسان موجب شده آنها را بر اساس سرشتهای گوناگون خلق کند.<ref>حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.</ref> | *استناد به علم الهی: طبق این دیدگاه اختلاف طینتها تابع [[ایمان]] و [[کفر]] است نه بالعکس؛ زیرا خداوند با علم پیشین خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرد و طالب خیر را از طینت پاکیزه و طالب شر را از طینت ناپاک آفرید. [[ملاصالح مازندرانی]] و [[سید عبدالله شبر]] قائل به این دیدگاه هستند.<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> به باور [[حسن بن سلیمان حلی]]، علم خداوند به آینده انسان موجب شده آنها را بر اساس سرشتهای گوناگون خلق کند.<ref>حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.</ref> | ||
* تأثیر اطاعت یا عصیان در عالم ذر: این دیدگاه اختلاف طینتها را حاصل امتحان در [[عالم ذر]] و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میداند. بر این اساس خداوند برای کسانی که اهل اطاعت بودهاند، طینت نیک و برای آنان که اهل عصیان بودهاند، طینت زشت آفریده است.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> | *تأثیر اطاعت یا عصیان در عالم ذر: این دیدگاه اختلاف طینتها را حاصل امتحان در [[عالم ذر]] و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میداند. بر این اساس خداوند برای کسانی که اهل اطاعت بودهاند، طینت نیک و برای آنان که اهل عصیان بودهاند، طینت زشت آفریده است.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> | ||
* تأثیر اجمالی طینت بر سعادت و شقاوت انسان: از نظر [[علامه طباطبایی]] سعادت و شقاوت انسان ارتباط مستقیمی با طینت او دارد، ولی نه به صورت [[اصل علیت|علیت تامه]] و کامل. به نظر او تربیت در تحقق خلق و خوی انسانها مؤثر است و به همین دلیل تأثیر طینت انسانها در به وجود آمدن خلق و خوی آنان قطعی نیست. بر این اساس هیچ تعارضی میان پذیرش احادیث طینت و اختیار انسان وجود ندارد، بلکه طینت در حد زمینه و علت ناقصه محسوب میشود و سعادت و شقاوت انسان با اعمال اختیاری او رقم خواهد خورد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.</ref> | *تأثیر اجمالی طینت بر سعادت و شقاوت انسان: از نظر [[علامه طباطبایی]] سعادت و شقاوت انسان ارتباط مستقیمی با طینت او دارد، ولی نه به صورت [[اصل علیت|علیت تامه]] و کامل. به نظر او تربیت در تحقق خلق و خوی انسانها مؤثر است و به همین دلیل تأثیر طینت انسانها در به وجود آمدن خلق و خوی آنان قطعی نیست. بر این اساس هیچ تعارضی میان پذیرش احادیث طینت و اختیار انسان وجود ندارد، بلکه طینت در حد زمینه و علت ناقصه محسوب میشود و سعادت و شقاوت انسان با اعمال اختیاری او رقم خواهد خورد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.</ref> | ||
===رد احادیث طینت=== | ===رد احادیث طینت=== | ||
* [[ابوالحسن شعرانی]] در تعلیقه خود بر [[شرح اصول کافی مازندرانی]] بر این اعتقاد است که احادیث طینت با [[اصول مذهب|اصول مذهب امامیه]] همچون [[عدل]] و [[قاعده لطف]] و نیز روایاتی که در باب [[فطرت]] صادر شده مخالف است{{یاد|در نقد این دیدگاه، برخی از متفکران معاصر، با استناد به برخی از متون دینی، به این باور رسیدهاند که افزون بر فطریات مشترک در همه انسانها، هر انسانی میتواند دارای فطریات مختص به خودش نیز باشد؛ چنانکه هر انسانی به سبب امتحانی که در [[عالم ذر]] شده، دارای طینت و [[اخلاق اسلامي|خُلقیات]] فطری مختص به خودش گشته است.(برنجکار، «فطرت در احادیث»، ۱۳۸۴ش)}} و ازاینرو باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.<ref> مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.</ref> | [[پرونده:Ahadith tinat.jpg|بندانگشتی|200px|تصویر کتاب شرح احادیث طینت اثر آقاجمال خوانساری]] | ||
* عدهای نیز این روایات را [[جعل حدیث|ساخته و پرداخته]] توسط [[غالیان]]، برای نشان دادن تفاوت آفرینش ائمه(ع) با سایر انسانها میدانند و معتقدند به دلیل ضعف سند باید کنار گذاشته شود.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> | *[[ابوالحسن شعرانی]] در تعلیقه خود بر [[شرح اصول کافی مازندرانی]] بر این اعتقاد است که احادیث طینت با [[اصول مذهب|اصول مذهب امامیه]] همچون [[عدل]] و [[قاعده لطف]] و نیز روایاتی که در باب [[فطرت]] صادر شده مخالف است{{یاد|در نقد این دیدگاه، برخی از متفکران معاصر، با استناد به برخی از متون دینی، به این باور رسیدهاند که افزون بر فطریات مشترک در همه انسانها، هر انسانی میتواند دارای فطریات مختص به خودش نیز باشد؛ چنانکه هر انسانی به سبب امتحانی که در [[عالم ذر]] شده، دارای طینت و [[اخلاق اسلامي|خُلقیات]] فطری مختص به خودش گشته است.(برنجکار، «فطرت در احادیث»، ۱۳۸۴ش)}} و ازاینرو باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.<ref> مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.</ref> | ||
* [[تقیه|تقیهای]] بودن روایات طینت نیز باور برخی از پژوهشگران است. طبق این دیدگاه چون ظاهر روایات دلالت بر [[جبر]] دارد، احتمال داده شده است که [[امامان شیعه(ع)]] این روایات را برای حفظ جان [[شیعیان]] در فضای اختناق حکومت صادر کردهاند.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.</ref> | *عدهای نیز این روایات را [[جعل حدیث|ساخته و پرداخته]] توسط [[غالیان]]، برای نشان دادن تفاوت آفرینش ائمه(ع) با سایر انسانها میدانند و معتقدند به دلیل ضعف سند باید کنار گذاشته شود.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> | ||
*[[تقیه|تقیهای]] بودن روایات طینت نیز باور برخی از پژوهشگران است. طبق این دیدگاه چون ظاهر روایات دلالت بر [[جبر]] دارد، احتمال داده شده است که [[امامان شیعه(ع)]] این روایات را برای حفظ جان [[شیعیان]] در فضای اختناق حکومت صادر کردهاند.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.</ref> | |||
===دیدگاه سکوت=== | ===دیدگاه سکوت=== | ||
[[علامه مجلسی]] احادیث طینت را ازجمله اخبار متشابه و دشوار دانسته که نباید بیش از حد در بحث و بررسی آن وارد شد. به باور او عقل ما از احاطه به حقیقت این اخبار عاجز است؛ پس مفاد این اخبار را تعبداً میپذیریم و تحلیل و [[تفسیر]] آن را به خود ائمه(ع) واگذار میکنیم.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref> | [[علامه مجلسی]] احادیث طینت را ازجمله اخبار متشابه و دشوار دانسته که نباید بیش از حد در بحث و بررسی آن وارد شد. به باور او عقل ما از احاطه به حقیقت این اخبار عاجز است؛ پس مفاد این اخبار را تعبداً میپذیریم و تحلیل و [[تفسیر]] آن را به خود ائمه(ع) واگذار میکنیم.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref> | ||
به اعتقاد عبدالهادی مسعودی از پژوهشگران علوم حدیث، برخی احادیث اعتقادی مانند احادیث طینت، سعادت، جبر و اختیار از مصادیق احادیث «صعب مستصعب» هستند که شرح آنها نیازمند درکی برتر از فهم عادی دارد.<ref>مسعودی، آسیبشناسی حدیث، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.</ref> | به اعتقاد عبدالهادی مسعودی از پژوهشگران علوم حدیث، برخی احادیث اعتقادی مانند احادیث طینت، سعادت، جبر و اختیار از مصادیق احادیث «صعب مستصعب» هستند که شرح آنها نیازمند درکی برتر از فهم عادی دارد.<ref>مسعودی، آسیبشناسی حدیث، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.</ref> | ||
==تکنگاری== | ==تکنگاری== | ||
* شرح احادیث طینت:[[آقا جمال خوانساری]] در این کتاب که به زبان فارسی تألیف شده به بحث و بررسی ده حدیث از احادیث طینت میپردازد. این کتاب به اهتمام عبدالله نورانی و توسط نهضت زنان مسلمان در سال ۱۳۵۹ شمسی به چاپ رسیده است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۳.</ref> وی دلیل تألیف این کتاب را در کجفهی از روایات طینت ذکر کرده و صدور این روایات را پذیرفته است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۸.</ref> | *شرح احادیث طینت:[[آقا جمال خوانساری]] در این کتاب که به زبان فارسی تألیف شده به بحث و بررسی ده حدیث از احادیث طینت میپردازد. این کتاب به اهتمام عبدالله نورانی و توسط نهضت زنان مسلمان در سال ۱۳۵۹ شمسی به چاپ رسیده است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۳.</ref> وی دلیل تألیف این کتاب را در کجفهی از روایات طینت ذکر کرده و صدور این روایات را پذیرفته است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۸.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن ابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، ۱۴۱۹ق. | * ابن ابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، ۱۴۱۹ق. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* [http://s-hadith.kashanu.ac.ir/article-1-860-fa.pdf تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث] | *[http://s-hadith.kashanu.ac.ir/article-1-860-fa.pdf تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث] | ||
*[http://pfk.qom.ac.ir/article_710_82e6a2eb7967fc684ba900d26e891a0f.pdf روایات طینت و اختیار انسان] | *[http://pfk.qom.ac.ir/article_710_82e6a2eb7967fc684ba900d26e891a0f.pdf روایات طینت و اختیار انسان] | ||
* [https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=11947 طینت و عدل الهی] | *[https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=11947 طینت و عدل الهی] | ||
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1100129 دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین سعادت و شقاوت انسان] | *[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1100129 دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین سعادت و شقاوت انسان] | ||
{{احادیث مشهور}} | {{احادیث مشهور}} |