احادیث طینت: تفاوت میان نسخهها
برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات روایت | {{جعبه اطلاعات روایت | ||
| عنوان = احادیث طینت | | عنوان = احادیث طینت | ||
| عرض = | | عرض = | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
بیشتر عالمانی که به روایات طینت پرداختهاند، در ابتدا معنای طینت را بیان کردهاند؛ [[آقا جمال خوانساری]] در [[کتاب شرح احادیث طینت]]، طینت را به معنای جوهری که نفس از آن خلق شده میداند.<ref>آقا جمال خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۱۷.</ref> [[امام خمینی]]، طینت را ماده اصلی آفرینش انسان دانسته است که در طول حیاتش در اعمال و رفتار او تجلی مییابد.<ref>امام خمینی، طلب و اراده، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۰.</ref> | بیشتر عالمانی که به روایات طینت پرداختهاند، در ابتدا معنای طینت را بیان کردهاند؛ [[آقا جمال خوانساری]] در [[کتاب شرح احادیث طینت]]، طینت را به معنای جوهری که نفس از آن خلق شده میداند.<ref>آقا جمال خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۱۷.</ref> [[امام خمینی]]، طینت را ماده اصلی آفرینش انسان دانسته است که در طول حیاتش در اعمال و رفتار او تجلی مییابد.<ref>امام خمینی، طلب و اراده، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۰.</ref> | ||
== محتوا == | ==محتوا== | ||
در روایات مختلف طینت، تقسیمبندیهای متنوعی برای انسانها ذکر شده است؛ از جمله آنکه برخی از روایات انسان را به مؤمن و کافر تقسیم کردهاند، روایات دیگری مؤمنان و ناصبیان و مستضعفان را بر اساس طینت از هم متمایز ساختهاند و دستهای دیگر، حاکی از مخلوط شدن طینت مؤمنان و کافران است. | در روایات مختلف طینت، تقسیمبندیهای متنوعی برای انسانها ذکر شده است؛ از جمله آنکه برخی از روایات انسان را به مؤمن و کافر تقسیم کردهاند، روایات دیگری مؤمنان و ناصبیان و مستضعفان را بر اساس طینت از هم متمایز ساختهاند و دستهای دیگر، حاکی از مخلوط شدن طینت مؤمنان و کافران است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
'''مؤمن، ناصبی و مستضعف''': در تقسیمبندی دیگری، طینتها به سه دسته مؤمن، [[ناصبی]] و مستضعف تقسیم شدهاند: | '''مؤمن، ناصبی و مستضعف''': در تقسیمبندی دیگری، طینتها به سه دسته مؤمن، [[ناصبی]] و مستضعف تقسیم شدهاند: | ||
*دسته اول طینت انبیاء و مؤمنان، با این تفاوت که طینت انبیا، طینت برگزیده و طینت مؤمنان فرع آن (طین لازب) است. | *دسته اول طینت انبیاء و مؤمنان، با این تفاوت که طینت انبیا، طینت برگزیده و طینت مؤمنان فرع آن (طین لازب) است. | ||
*دسته دوم طینت ناصب است که از «حمإ مسنون» خلق شده است. | *دسته دوم طینت ناصب است که از «حمإ مسنون» خلق شده است. | ||
* دسته سوم طینت مستضعفان است که از «تراب» آفریده شده است. | *دسته سوم طینت مستضعفان است که از «تراب» آفریده شده است. | ||
بر اساس این روایات به دلیل یکی بودن طینت [[ائمه(ع)]] و [[شیعه |شیعیان]]، قلوب آنها به ائمه(ع) گرایش دارد و در مقابل قلوب کافران به دشمنان [[اهلالبیت علیهمالسلام |اهل بیت(ع)]] متمایل است.<ref>رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸؛ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۲-۱۱۴.</ref> | بر اساس این روایات به دلیل یکی بودن طینت [[ائمه(ع)]] و [[شیعه |شیعیان]]، قلوب آنها به ائمه(ع) گرایش دارد و در مقابل قلوب کافران به دشمنان [[اهلالبیت علیهمالسلام |اهل بیت(ع)]] متمایل است.<ref>رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸؛ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۲-۱۱۴.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==سند و اعتبار== | ==سند و اعتبار== | ||
دیدگاه مشهور درباره سند احادیث طینت، تواتر و اعتبار آن است، با این حال عالمانی از جمله [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]، روایات مذکور را ضعیف دانستهاند: | دیدگاه مشهور درباره سند احادیث طینت، تواتر و اعتبار آن است، با این حال عالمانی از جمله [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]، روایات مذکور را ضعیف دانستهاند: | ||
* مشهور عالمان شیعه از جمله [[شیخ حر عاملی]]، [[محدث جزایری]]، [[علامه شبر]]، [[آقا جمال خوانساری]] قائل به [[تواتر]] احادیث طینت هستند.<ref>فدایی و موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان»، ص۹۴-۹۵.</ref> شیخ حر عاملی فراوانی احادیث طینت را باعث از حد تواتر گذشتن آنها میداند.<ref>حر عاملی، الفصول المهمه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۲۰.</ref> محدث جزایری نیز در پاسخ کسانی که این احادیث را ضعیف میدانند گفته اصحاب ما این اخبار را با سندهای فراوان روایت کردهاند، پس مجالی برای رد و انکار آنها باقی نمیماند.<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> | *مشهور عالمان شیعه از جمله [[شیخ حر عاملی]]، [[محدث جزایری]]، [[علامه شبر]]، [[آقا جمال خوانساری]] قائل به [[تواتر]] احادیث طینت هستند.<ref>فدایی و موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان»، ص۹۴-۹۵.</ref> شیخ حر عاملی فراوانی احادیث طینت را باعث از حد تواتر گذشتن آنها میداند.<ref>حر عاملی، الفصول المهمه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۲۰.</ref> محدث جزایری نیز در پاسخ کسانی که این احادیث را ضعیف میدانند گفته اصحاب ما این اخبار را با سندهای فراوان روایت کردهاند، پس مجالی برای رد و انکار آنها باقی نمیماند.<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> | ||
* عالمانی مانند [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> سند این دسته از روایات را به دلیل اینکه [[خبر واحد]] هستند، ضعیف دانسته و معتقدند به دلیل مخالفت روایات مذکور با مباحث عقلی مسلم و آیات قرآن، باید آنها را رد کرد.<ref>صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۸؛ شبر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۱۱.</ref> | *عالمانی مانند [[سید مرتضی]] و [[ابوالحسن شعرانی]]<ref>جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.</ref> سند این دسته از روایات را به دلیل اینکه [[خبر واحد]] هستند، ضعیف دانسته و معتقدند به دلیل مخالفت روایات مذکور با مباحث عقلی مسلم و آیات قرآن، باید آنها را رد کرد.<ref>صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۸؛ شبر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۱۱.</ref> | ||
==دیدگاهها: از رد کامل تا پذیرش تأویلی== | ==دیدگاهها: از رد کامل تا پذیرش تأویلی== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
===دیدگاههای تاویلی=== | ===دیدگاههای تاویلی=== | ||
بسیاری از عالمان شیعه با پذیرش صدور احادیث طینت، با رویکردهایی عرفانی، فلسفی و کلامی در مقام تحلیل و تفسیر این روایات برآمدهاند.<ref> غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.</ref> برخی از تأویلهای مذکور عبارتند از: | بسیاری از عالمان شیعه با پذیرش صدور احادیث طینت، با رویکردهایی عرفانی، فلسفی و کلامی در مقام تحلیل و تفسیر این روایات برآمدهاند.<ref> غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.</ref> برخی از تأویلهای مذکور عبارتند از: | ||
* استناد به علم الهی: طبق این دیدگاه اختلاف طینتها تابع [[ایمان]] و [[کفر]] است نه بالعکس؛ زیرا خداوند با علم پیشین خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرد و طالب خیر را از طینت پاکیزه و طالب شر را از طینت ناپاک آفرید. [[ملاصالح مازندرانی]] و [[سید عبدالله شبر]] قائل به این دیدگاه هستند.<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> به باور [[حسن بن سلیمان حلی]]، علم خداوند به آینده انسان موجب شده آنها را بر اساس سرشتهای گوناگون خلق کند.<ref>حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.</ref> | *استناد به علم الهی: طبق این دیدگاه اختلاف طینتها تابع [[ایمان]] و [[کفر]] است نه بالعکس؛ زیرا خداوند با علم پیشین خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرد و طالب خیر را از طینت پاکیزه و طالب شر را از طینت ناپاک آفرید. [[ملاصالح مازندرانی]] و [[سید عبدالله شبر]] قائل به این دیدگاه هستند.<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> به باور [[حسن بن سلیمان حلی]]، علم خداوند به آینده انسان موجب شده آنها را بر اساس سرشتهای گوناگون خلق کند.<ref>حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.</ref> | ||
* تأثیر اطاعت یا عصیان در عالم ذر: این دیدگاه اختلاف طینتها را حاصل امتحان در [[عالم ذر]] و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میداند. بر این اساس خداوند برای کسانی که اهل اطاعت بودهاند، طینت نیک و برای آنان که اهل عصیان بودهاند، طینت زشت آفریده است.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> | *تأثیر اطاعت یا عصیان در عالم ذر: این دیدگاه اختلاف طینتها را حاصل امتحان در [[عالم ذر]] و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میداند. بر این اساس خداوند برای کسانی که اهل اطاعت بودهاند، طینت نیک و برای آنان که اهل عصیان بودهاند، طینت زشت آفریده است.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.</ref> | ||
* تأثیر اجمالی طینت بر سعادت و شقاوت انسان: از نظر [[علامه طباطبایی]] سعادت و شقاوت انسان ارتباط مستقیمی با طینت او دارد، ولی نه به صورت [[اصل علیت|علیت تامه]] و کامل. به نظر او تربیت در تحقق خلق و خوی انسانها مؤثر است و به همین دلیل تأثیر طینت انسانها در به وجود آمدن خلق و خوی آنان قطعی نیست. بر این اساس هیچ تعارضی میان پذیرش احادیث طینت و اختیار انسان وجود ندارد، بلکه طینت در حد زمینه و علت ناقصه محسوب میشود و سعادت و شقاوت انسان با اعمال اختیاری او رقم خواهد خورد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.</ref> | *تأثیر اجمالی طینت بر سعادت و شقاوت انسان: از نظر [[علامه طباطبایی]] سعادت و شقاوت انسان ارتباط مستقیمی با طینت او دارد، ولی نه به صورت [[اصل علیت|علیت تامه]] و کامل. به نظر او تربیت در تحقق خلق و خوی انسانها مؤثر است و به همین دلیل تأثیر طینت انسانها در به وجود آمدن خلق و خوی آنان قطعی نیست. بر این اساس هیچ تعارضی میان پذیرش احادیث طینت و اختیار انسان وجود ندارد، بلکه طینت در حد زمینه و علت ناقصه محسوب میشود و سعادت و شقاوت انسان با اعمال اختیاری او رقم خواهد خورد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.</ref> | ||
===رد احادیث طینت=== | ===رد احادیث طینت=== | ||
* [[ابوالحسن شعرانی]] در تعلیقه خود بر [[شرح اصول کافی مازندرانی]] بر این اعتقاد است که احادیث طینت با [[اصول مذهب|اصول مذهب امامیه]] همچون [[عدل]] و [[قاعده لطف]] و نیز روایاتی که در باب [[فطرت]] صادر شده مخالف است{{یاد|در نقد این دیدگاه، برخی از متفکران معاصر، با استناد به برخی از متون دینی، به این باور رسیدهاند که افزون بر فطریات مشترک در همه انسانها، هر انسانی میتواند دارای فطریات مختص به خودش نیز باشد؛ چنانکه هر انسانی به سبب امتحانی که در [[عالم ذر]] شده، دارای طینت و [[اخلاق اسلامي|خُلقیات]] فطری مختص به خودش گشته است.(برنجکار، «فطرت در احادیث»، ۱۳۸۴ش)}} و ازاینرو باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.<ref> مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.</ref> | [[پرونده:Ahadith tinat.jpg|بندانگشتی|200px|تصویر کتاب شرح احادیث طینت اثر آقاجمال خوانساری]] | ||
* عدهای نیز این روایات را [[جعل حدیث|ساخته و پرداخته]] توسط [[غالیان]]، برای نشان دادن تفاوت آفرینش ائمه(ع) با سایر انسانها میدانند و معتقدند به دلیل ضعف سند باید کنار گذاشته شود.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> | *[[ابوالحسن شعرانی]] در تعلیقه خود بر [[شرح اصول کافی مازندرانی]] بر این اعتقاد است که احادیث طینت با [[اصول مذهب|اصول مذهب امامیه]] همچون [[عدل]] و [[قاعده لطف]] و نیز روایاتی که در باب [[فطرت]] صادر شده مخالف است{{یاد|در نقد این دیدگاه، برخی از متفکران معاصر، با استناد به برخی از متون دینی، به این باور رسیدهاند که افزون بر فطریات مشترک در همه انسانها، هر انسانی میتواند دارای فطریات مختص به خودش نیز باشد؛ چنانکه هر انسانی به سبب امتحانی که در [[عالم ذر]] شده، دارای طینت و [[اخلاق اسلامي|خُلقیات]] فطری مختص به خودش گشته است.(برنجکار، «فطرت در احادیث»، ۱۳۸۴ش)}} و ازاینرو باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.<ref> مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.</ref> | ||
* [[تقیه|تقیهای]] بودن روایات طینت نیز باور برخی از پژوهشگران است. طبق این دیدگاه چون ظاهر روایات دلالت بر [[جبر]] دارد، احتمال داده شده است که [[امامان شیعه(ع)]] این روایات را برای حفظ جان [[شیعیان]] در فضای اختناق حکومت صادر کردهاند.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.</ref> | *عدهای نیز این روایات را [[جعل حدیث|ساخته و پرداخته]] توسط [[غالیان]]، برای نشان دادن تفاوت آفرینش ائمه(ع) با سایر انسانها میدانند و معتقدند به دلیل ضعف سند باید کنار گذاشته شود.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> | ||
*[[تقیه|تقیهای]] بودن روایات طینت نیز باور برخی از پژوهشگران است. طبق این دیدگاه چون ظاهر روایات دلالت بر [[جبر]] دارد، احتمال داده شده است که [[امامان شیعه(ع)]] این روایات را برای حفظ جان [[شیعیان]] در فضای اختناق حکومت صادر کردهاند.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.</ref> | |||
===دیدگاه سکوت=== | ===دیدگاه سکوت=== | ||
[[علامه مجلسی]] احادیث طینت را ازجمله اخبار متشابه و دشوار دانسته که نباید بیش از حد در بحث و بررسی آن وارد شد. به باور او عقل ما از احاطه به حقیقت این اخبار عاجز است؛ پس مفاد این اخبار را تعبداً میپذیریم و تحلیل و [[تفسیر]] آن را به خود ائمه(ع) واگذار میکنیم.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref> | [[علامه مجلسی]] احادیث طینت را ازجمله اخبار متشابه و دشوار دانسته که نباید بیش از حد در بحث و بررسی آن وارد شد. به باور او عقل ما از احاطه به حقیقت این اخبار عاجز است؛ پس مفاد این اخبار را تعبداً میپذیریم و تحلیل و [[تفسیر]] آن را به خود ائمه(ع) واگذار میکنیم.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref> | ||
به اعتقاد عبدالهادی مسعودی از پژوهشگران علوم حدیث، برخی احادیث اعتقادی مانند احادیث طینت، سعادت، جبر و اختیار از مصادیق احادیث «صعب مستصعب» هستند که شرح آنها نیازمند درکی برتر از فهم عادی دارد.<ref>مسعودی، آسیبشناسی حدیث، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.</ref> | به اعتقاد عبدالهادی مسعودی از پژوهشگران علوم حدیث، برخی احادیث اعتقادی مانند احادیث طینت، سعادت، جبر و اختیار از مصادیق احادیث «صعب مستصعب» هستند که شرح آنها نیازمند درکی برتر از فهم عادی دارد.<ref>مسعودی، آسیبشناسی حدیث، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.</ref> | ||
==تکنگاری== | ==تکنگاری== | ||
* شرح احادیث طینت:[[آقا جمال خوانساری]] در این کتاب که به زبان فارسی تألیف شده به بحث و بررسی ده حدیث از احادیث طینت میپردازد. این کتاب به اهتمام عبدالله نورانی و توسط نهضت زنان مسلمان در سال ۱۳۵۹ شمسی به چاپ رسیده است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۳.</ref> وی دلیل تألیف این کتاب را در کجفهی از روایات طینت ذکر کرده و صدور این روایات را پذیرفته است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۸.</ref> | *شرح احادیث طینت:[[آقا جمال خوانساری]] در این کتاب که به زبان فارسی تألیف شده به بحث و بررسی ده حدیث از احادیث طینت میپردازد. این کتاب به اهتمام عبدالله نورانی و توسط نهضت زنان مسلمان در سال ۱۳۵۹ شمسی به چاپ رسیده است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۳.</ref> وی دلیل تألیف این کتاب را در کجفهی از روایات طینت ذکر کرده و صدور این روایات را پذیرفته است.<ref>خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۸.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن ابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، ۱۴۱۹ق. | * ابن ابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، ۱۴۱۹ق. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* [http://s-hadith.kashanu.ac.ir/article-1-860-fa.pdf تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث] | *[http://s-hadith.kashanu.ac.ir/article-1-860-fa.pdf تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث] | ||
*[http://pfk.qom.ac.ir/article_710_82e6a2eb7967fc684ba900d26e891a0f.pdf روایات طینت و اختیار انسان] | *[http://pfk.qom.ac.ir/article_710_82e6a2eb7967fc684ba900d26e891a0f.pdf روایات طینت و اختیار انسان] | ||
* [https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=11947 طینت و عدل الهی] | *[https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=11947 طینت و عدل الهی] | ||
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1100129 دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین سعادت و شقاوت انسان] | *[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1100129 دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین سعادت و شقاوت انسان] | ||
{{احادیث مشهور}} | {{احادیث مشهور}} |
نسخهٔ ۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۶
احادیث طینت | |
---|---|
اطلاعات روایت | |
موضوع | تفاوت ماده اولیه آفرینش مؤمنان و کافران |
صادره از | امام سجاد(ع)، امام محمدباقر(ع)، امام جعفر صادق(ع) |
راویان | ابوحمزه ثمالی، زراره بن اعین، ابن محبوب |
اعتبار سند | متواتر |
منابع شیعه | الکافی، علل الشرایع، محاسن |
منابع سنی | الدر المنثور، جامع البیان، تفسیر القرآن العظیم |
احادیث مشهور | |
حدیث سلسلةالذهب • حدیث ثقلین • حدیث کساء • مقبوله عمر بن حنظلة • حدیث قرب نوافل • حدیث معراج • حدیث ولایت • حدیث وصایت • حدیث جنود عقل و جهل • حدیث شجره |
اَحادیث طینَت به آفرینش مؤمنان از طینت عِلّیّین (مادهای خوشبو و خوشایند) و کافران از طینت سِجّین (مادهای بدبو و ناخوشایند) اشاره دارد. این روایات، طینت انسانها را در شکلدهی به ایمان و کفر یا طاعت و معصیت انسان مؤثر میداند. همچنین در روایات مذکور بر تکلیف و امتحان در مرتبه طینت نیز اشاره کرده و از اطاعت اصحاب یمین و عصیان اصحاب شمال در امتحان الهی سخن به میان آمده است.
مشهور علمای شیعه احادیث طینیت را متواتر دانسته و اصل آنها را پذیرفتهاند؛ اما برخی همچون سید مرتضی و علامه شعرانی احادیث طینت را خبر واحد دانسته و قائل به ضعف آنها شدند.
تنافی ظاهر روایات طینت با اختیار آدمی و عدل الهی سبب شده تا این مسأله را از سختترین مباحث حدیثشناسی محسوب کنند. حدیثپژوهان شیعه دیدگاههای متعددی در خصوص رد یا قبول و نحوه سازگار کردن این روایات با سایر آموزههای دینی اتخاذ کردهاند که این دیدگاهها را میتوان در سه دسته کلی دیدگاههای حذفی، دیدگاه سکوت و دیدگاههای تأویلی تقسیمبندی کرد.
جایگاه و اهمیت
احادیث طینت مجموعه روایاتی است که ماده اولیه آفرینش انسانها را یکسان نمیداند و به آفرینش انسانهای مؤمن از مادهای خوشبو و خوشایند با عنوان طینت علیین و خلقت انسانهای کافر از مادهای بدبو و ناخوشایند به نام طینت سجین اشاره دارد.[۱] این سلسله روایات با مضامین متفاوتی مانند خلقت از نور و ظلمت یا بهشت و جهنم در بسیاری از کتب حدیثی شیعه از جمله المحاسن،[۲] بصائر الدرجات،[۳] الکافی،[۴] علل الشرایع[۵] و بحارالانوار[۶] آمده است. در برخی از منابع اهل سنت نیز در موارد معدودی به نقل احادیث طینت پرداخته شده است.[۷]
معنای اولیه روایات طینت، نشاندهنده سرنوشتی از پیش تعیین شده برای انسانها و مغایر با ظاهر آیات و روایات دانسته شده است که عاقبت انسانها را ساخته دست خود و نتیجه اعمال آنها میداند؛[۸] چنانکه ظاهر روایات مذکور را بیش از هر چیز در تضاد با اختیار آدمی و عدل الهی دانستهاند.[۹] ناسازگاری مذکور سبب شده تا این مسأله از سختترین مباحث حدیثشناسی محسوب شود.[۱۰]
بیشتر عالمانی که به روایات طینت پرداختهاند، در ابتدا معنای طینت را بیان کردهاند؛ آقا جمال خوانساری در کتاب شرح احادیث طینت، طینت را به معنای جوهری که نفس از آن خلق شده میداند.[۱۱] امام خمینی، طینت را ماده اصلی آفرینش انسان دانسته است که در طول حیاتش در اعمال و رفتار او تجلی مییابد.[۱۲]
محتوا
در روایات مختلف طینت، تقسیمبندیهای متنوعی برای انسانها ذکر شده است؛ از جمله آنکه برخی از روایات انسان را به مؤمن و کافر تقسیم کردهاند، روایات دیگری مؤمنان و ناصبیان و مستضعفان را بر اساس طینت از هم متمایز ساختهاند و دستهای دیگر، حاکی از مخلوط شدن طینت مؤمنان و کافران است.
مؤمن و کافر: بر اساس برخی از روایات طینت، انسانها به دو دسته مؤمن و کافر تقسیم میشوند که آفرینش مؤمنان از طینت پیامبران و ائمه(طینت علیین و بهشت) است و کفار از طینت آتش یا سجین خلق شدهاند.
مؤمن، ناصبی و مستضعف: در تقسیمبندی دیگری، طینتها به سه دسته مؤمن، ناصبی و مستضعف تقسیم شدهاند:
- دسته اول طینت انبیاء و مؤمنان، با این تفاوت که طینت انبیا، طینت برگزیده و طینت مؤمنان فرع آن (طین لازب) است.
- دسته دوم طینت ناصب است که از «حمإ مسنون» خلق شده است.
- دسته سوم طینت مستضعفان است که از «تراب» آفریده شده است.
بر اساس این روایات به دلیل یکی بودن طینت ائمه(ع) و شیعیان، قلوب آنها به ائمه(ع) گرایش دارد و در مقابل قلوب کافران به دشمنان اهل بیت(ع) متمایل است.[۱۳]
مخلوط شدن طینت مؤمن و کافر: دسته دیگری از روایات طینت، حاکی از مخلوط شدن طینت مؤمن و کافر است. بر اساس این روایات، خداوند پس از آنکه طینت علیین و طینت سجین را خلق کرد، آن دو را با هم آمیخت و به همین دلیل است که مؤمن گاه مرتکب گناه میشود و کافر نیز در مواقعی کارهای نیک انجام میدهد و بر همین اساس در نهایت تمام اعمال بد مؤمن به سنخ کافر ملحق میشود و تمام اعمال نیک کافر نیز به سنخ مؤمن بازخواهدگشت.[۱۴]
اصحاب یمین و اصحاب شمال: روایات دیگری نیز در مسئله طینت وجود دارد که به خروج اصحاب یمین و اصحاب شمال از طینت اولیه اشاره دارد. بر این اساس خداوند پس از خلقت طینت آدم، اصحاب یمین و اصحاب شمال را به صورت ذره از آن طینت خارج کرد و به آنها دستور داد وارد آتش شوند که اصحاب یمین پذیرفته و خود را به آتش افکندند، ولی اصحاب شمال نافرمانی کردند.[۱۵]
در این روایات، طینت انسانها در شکلدهی به ایمان و کفر یا طاعت و معصیت انسان مؤثر دانسته شده و همچنین بر تکلیف و امتحان در مرتبه طینت نیز اشاره شده و از اطاعت اصحاب یمین و عصیان اصحاب شمال در امتحان الهی سخن به میان آمده است. از دیگر مطالب مطرح در این روایات، گرفتن میثاق از مخلوقات بر ربوبیت خداوند، نبوت رسول خدا(ص) و ولایت اهل بیت(ع) است.[۱۶]
سند و اعتبار
دیدگاه مشهور درباره سند احادیث طینت، تواتر و اعتبار آن است، با این حال عالمانی از جمله سید مرتضی و ابوالحسن شعرانی، روایات مذکور را ضعیف دانستهاند:
- مشهور عالمان شیعه از جمله شیخ حر عاملی، محدث جزایری، علامه شبر، آقا جمال خوانساری قائل به تواتر احادیث طینت هستند.[۱۷] شیخ حر عاملی فراوانی احادیث طینت را باعث از حد تواتر گذشتن آنها میداند.[۱۸] محدث جزایری نیز در پاسخ کسانی که این احادیث را ضعیف میدانند گفته اصحاب ما این اخبار را با سندهای فراوان روایت کردهاند، پس مجالی برای رد و انکار آنها باقی نمیماند.[۱۹]
- عالمانی مانند سید مرتضی و ابوالحسن شعرانی[۲۰] سند این دسته از روایات را به دلیل اینکه خبر واحد هستند، ضعیف دانسته و معتقدند به دلیل مخالفت روایات مذکور با مباحث عقلی مسلم و آیات قرآن، باید آنها را رد کرد.[۲۱]
دیدگاهها: از رد کامل تا پذیرش تأویلی
حدیثپژوهان و عالمان شیعه دیدگاههای متعددی درباره ردّ یا قبول و نحوه سازگار کردن این روایات با سایر آموزههای دینی اتخاذ کردهاند؛ علامه مجلسی در مرآة العقول[۲۲] پنج نظر و سید عبدالله شبر در مصابیح الانوار[۲۳] نُه قول در این باره نقل کردهاند. این دیدگاهها را میتوان در سه دسته کلی مبتنی بر رد روایات مذکور، سکوت در برابر آنها و دیدگاههای تأویلی تقسیمبندی کرد:
دیدگاههای تاویلی
بسیاری از عالمان شیعه با پذیرش صدور احادیث طینت، با رویکردهایی عرفانی، فلسفی و کلامی در مقام تحلیل و تفسیر این روایات برآمدهاند.[۲۴] برخی از تأویلهای مذکور عبارتند از:
- استناد به علم الهی: طبق این دیدگاه اختلاف طینتها تابع ایمان و کفر است نه بالعکس؛ زیرا خداوند با علم پیشین خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرد و طالب خیر را از طینت پاکیزه و طالب شر را از طینت ناپاک آفرید. ملاصالح مازندرانی و سید عبدالله شبر قائل به این دیدگاه هستند.[۲۵] به باور حسن بن سلیمان حلی، علم خداوند به آینده انسان موجب شده آنها را بر اساس سرشتهای گوناگون خلق کند.[۲۶]
- تأثیر اطاعت یا عصیان در عالم ذر: این دیدگاه اختلاف طینتها را حاصل امتحان در عالم ذر و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میداند. بر این اساس خداوند برای کسانی که اهل اطاعت بودهاند، طینت نیک و برای آنان که اهل عصیان بودهاند، طینت زشت آفریده است.[۲۷]
- تأثیر اجمالی طینت بر سعادت و شقاوت انسان: از نظر علامه طباطبایی سعادت و شقاوت انسان ارتباط مستقیمی با طینت او دارد، ولی نه به صورت علیت تامه و کامل. به نظر او تربیت در تحقق خلق و خوی انسانها مؤثر است و به همین دلیل تأثیر طینت انسانها در به وجود آمدن خلق و خوی آنان قطعی نیست. بر این اساس هیچ تعارضی میان پذیرش احادیث طینت و اختیار انسان وجود ندارد، بلکه طینت در حد زمینه و علت ناقصه محسوب میشود و سعادت و شقاوت انسان با اعمال اختیاری او رقم خواهد خورد.[۲۸]
رد احادیث طینت
- ابوالحسن شعرانی در تعلیقه خود بر شرح اصول کافی مازندرانی بر این اعتقاد است که احادیث طینت با اصول مذهب امامیه همچون عدل و قاعده لطف و نیز روایاتی که در باب فطرت صادر شده مخالف است[یادداشت ۱] و ازاینرو باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.[۲۹]
- عدهای نیز این روایات را ساخته و پرداخته توسط غالیان، برای نشان دادن تفاوت آفرینش ائمه(ع) با سایر انسانها میدانند و معتقدند به دلیل ضعف سند باید کنار گذاشته شود.[۳۰]
- تقیهای بودن روایات طینت نیز باور برخی از پژوهشگران است. طبق این دیدگاه چون ظاهر روایات دلالت بر جبر دارد، احتمال داده شده است که امامان شیعه(ع) این روایات را برای حفظ جان شیعیان در فضای اختناق حکومت صادر کردهاند.[۳۱]
دیدگاه سکوت
علامه مجلسی احادیث طینت را ازجمله اخبار متشابه و دشوار دانسته که نباید بیش از حد در بحث و بررسی آن وارد شد. به باور او عقل ما از احاطه به حقیقت این اخبار عاجز است؛ پس مفاد این اخبار را تعبداً میپذیریم و تحلیل و تفسیر آن را به خود ائمه(ع) واگذار میکنیم.[۳۲] به اعتقاد عبدالهادی مسعودی از پژوهشگران علوم حدیث، برخی احادیث اعتقادی مانند احادیث طینت، سعادت، جبر و اختیار از مصادیق احادیث «صعب مستصعب» هستند که شرح آنها نیازمند درکی برتر از فهم عادی دارد.[۳۳]
تکنگاری
- شرح احادیث طینت:آقا جمال خوانساری در این کتاب که به زبان فارسی تألیف شده به بحث و بررسی ده حدیث از احادیث طینت میپردازد. این کتاب به اهتمام عبدالله نورانی و توسط نهضت زنان مسلمان در سال ۱۳۵۹ شمسی به چاپ رسیده است.[۳۴] وی دلیل تألیف این کتاب را در کجفهی از روایات طینت ذکر کرده و صدور این روایات را پذیرفته است.[۳۵]
پانویس
- ↑ رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸.
- ↑ برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۵ و ۲۸۲-۲۸۳.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۴-۱۸ و ۱۷۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲-۷.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۸۲-۸۴ و۱۱۶-۱۱۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ۱۵۲-۱۶۱.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۵۰؛ ابن ابیحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۲۷؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۵.
- ↑ محمودی و حسینی، «دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین شعادت و شقاوت انسان»، ص۷۸.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۱۳۷۳ش، ص۱۱۰.
- ↑ آقا جمال خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۱۷.
- ↑ امام خمینی، طلب و اراده، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۰.
- ↑ رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸؛ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۲-۱۱۴.
- ↑ کریمی و داوری، «تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث»، ص۶۷-۶۸.
- ↑ رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۹-۵۲.
- ↑ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۲-۱۱۴.
- ↑ فدایی و موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان»، ص۹۴-۹۵.
- ↑ حر عاملی، الفصول المهمه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۲۰.
- ↑ جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.
- ↑ جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۳.
- ↑ صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۸؛ شبر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۱۱.
- ↑ مجلسی، مراة العقول، ۱۴۰۴، ج۷، ص۱۵.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵-۳۹.
- ↑ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.
- ↑ مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.
- ↑ حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ص۳۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.
- ↑ مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۶۰.
- ↑ مسعودی، آسیبشناسی حدیث، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.
- ↑ خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۳.
- ↑ خوانساری، شرح احادیث طینت، ۱۳۵۹ش، ص۸.
یادداشت
- ↑ در نقد این دیدگاه، برخی از متفکران معاصر، با استناد به برخی از متون دینی، به این باور رسیدهاند که افزون بر فطریات مشترک در همه انسانها، هر انسانی میتواند دارای فطریات مختص به خودش نیز باشد؛ چنانکه هر انسانی به سبب امتحانی که در عالم ذر شده، دارای طینت و خُلقیات فطری مختص به خودش گشته است.(برنجکار، «فطرت در احادیث»، ۱۳۸۴ش)
منابع
- ابن ابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفى الباز، ۱۴۱۹ق.
- آقا جمال خوانساری، محمد بن حسین، شرح احادیث طینت، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۵۹ش.
- آقا جمال خوانساری، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
- امام خمینی، روحالله، طلب و اراده، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۲ش.
- امام خمینی، روحالله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶ش.
- برقى، احمد بن محمد، المحاسن، محقق جلالالدین محدث، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق.
- برنجکار، رضا، «فطرت در احادیث»، مجله قبسات، شماره ۳۶، تابستان ۱۳۸۴.
- جزایری، سید نعمت الله، الانوار النعمانیه، بیروت، دار القاری، ۱۴۲۹ق.
- حرعاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمة فی أصول الأئمة(تکملة الوسائل)، قم، مؤسسه امام رضا، ۱۴۱۸ق.
- حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، تحقیق مشتاق مظفر، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۱ق.
- رضوانی، معصومه و مهدی ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، در مجله پژوهشهای فلسفی-کلامی، شماره ۶۹، ۱۳۹۵ش.
- ذهنی تهرانی، محمدجواد، ترجمه علل الشرایع، قم، انتشارات مومنین، ۱۳۸۰ش.
- سیوطى، عبدالرحمن بن ابىبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- شبر، عبدالله، مصابیح الأنوار فی حل مشکلات الأخبار، قم، بصیرتی، ۱۳۷۱ش.
- صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ق.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، تحقیق محسن کوچه باغی، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
- غلامی، مهدی و اصغر ذاکری، «طینت و عدل الهی»،در مجله تحقیقات کلامی، شماره۳، ۱۳۹۲ش.
- فدایی اصفهانی، مرتضی و سید مجتبی موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان» در پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی، شماره ۵، ۱۳۹۵ش.
- کریمی، محمود و روحالله داوری، «تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث»، در مجله حدیثپژوهی، شماره ۱۸، ۱۳۹۶ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مازندرانى، محمدصالح بن احمد، شرح الکافی- الأصول و الروضة، تهران، المکتبة الاسلامیة، ۱۳۸۲ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ق
- محمودی، زهرا و محمد رنجبرحسینی، «دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین سعادت و شقاوت انسان»، در مجله کتاب و سنت، شماره ۶، ۱۳۹۴ش.
- مدرسی طباطبایی، سید حسین، مکتب در فرآیند تکامل، تهران، نشر کویر، ۱۳۸۹ش.
- مسعودی، عبدالهادی، آسیبشناسی حدیث، قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۹ش.
پیوند به بیرون
- تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث
- روایات طینت و اختیار انسان
- طینت و عدل الهی
- دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین سعادت و شقاوت انسان