سوره قمر

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از سوره 54 قرآن)
سوره قمر
شماره سوره۵۴
جزء۲۷
نزول
ترتیب نزول۳۷
مکی/مدنیمکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات۵۵
تعداد کلمات۳۴۲
تعداد حروف۱۴۷۰


سوره قَمَر پنجاه و چهارمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۲۷ جای دارد. این سوره را قمر می‌نامند چون به معجزه شق القمر پیامبر اسلام(ص) اشاره می‌کند. آيات اين سوره بیشتر مربوط به انذار و تهديد است و از اقوام پیشین و بدحالی‌شان در روز قیامت هنگام بيرون شدن از قبرها و حضورشان براى حساب قیامت، به جهت پندگیری از آنها یاد می‌کند. اقوامی که نامشان در این سوره آمده، قوم عاد، قوم ثمود، قوم لوط و قوم فرعون است.

از آیات مشهور سوره قمر آیه‌ای است که می‌گوید قرآن براى پندآموزى آسان بیان شده است. این آیه چهار بار در این سوره تکرار شده است. در فضیلت تلاوت سوره قمر از جمله از پیامبر(ص) آمده كسى كه سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند، در حالی وارد قیامت می‌شود که صورتش مانند ماه شب چهارده می‌درخشد.

معرفی

  • نامگذاری

این سوره را به این دلیل قَمَر (ماه) نامیده‌اند که آیه نخست آن، از معجزه شق القمر (شکافتن‌شدن ماه) یاد می‌کند.[۱] نام دیگر این سوره، اقتربت یا اقتربت الساعة است که از آیه اول گرفته شده است. در بعضی از روایات آمده که این سوره در تورات «مُبیَضَّة»[یادداشت ۱] نام دارد.[۲]

  • محل و ترتیب نزول

سوره قمر جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، سی و هفتمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاه و چهارمین سوره است[۳] و در جزء ۲۷ قرآن جای دارد.

  • تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره قمر ۵۵ آیه، ۳۴۲ کلمه و ۱۴۷۰ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سوره‌های مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) و در حدود نیم حزب قرآن است.[۴]

محتوا

آیات سوره قمر به جز دو آيه آخر (كه پرهیزکاران را وعده بهشت و حضور نزد خداوند می‌دهد) همگی مربوط به انذار و تهديدند. در اين سوره نخست به معجزه شق القمر اشاره شده است که رسول خدا(ص) آن را به سبب درخواست مردم انجام داد؛ اما همان‌ها او را ساحر خواندند و نبوتش را تكذيب کردند؛ چنان‌که از هواهاى نفسانى پيروى كردند، با اينكه خبرهاى تكان دهنده‌اى از اخبار روز قيامت و از داستان‌هاى امت‌های گذشته به گوششان خورده بود. سپس خداوند برخی از این داستان‌ها را با عتاب بیان می‌کند و به داستان قوم نوح، عاد، ثمود، قوم لوط، و دودمان فرعون، و عذاب‌هاى دردناكى می‌پردازد كه به سبب تكذيب پيامبران بر سر آنان آمد. در ادامه آمده است قوم پيامبر اسلام نزد خدا عزيزتر از آنان نيستند، و اینان هم مانند آنان نمی‌توانند خدا را عاجز سازند.[۵] آیه «فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ‌» (پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من‌]؟) در آیات ۱۶، ۲۱ و ۳۰ و آیه «وَلَقَدْ يَسَّرْ‌نَا الْقُرْ‌آنَ لِلذِّكْرِ‌ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ‌» در آیات ۱۷، ۲۲، ۳۲و ۴۰ تکرار شده است. برخی از مفسران از این تکرارها استفاده کرده‌اند که در تربيت، تكرار برخى مطالب ضرورى است. و در نقل تاریخ برای این که هدف اصلى که عبرت‌گرفتن است فراموش نشود؛ بعد از بيان هر بخش، نقطه اصلى تكرار شده است «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‌ايم، پس آيا پندگيرنده‌اى هست؟ [۶]

آیات مشهور

*إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (آیه ۴۹)

معنای قَدَر در آیه

به باور نویسنده تفسیر المیزان معناى آيه اين است كه: ما هر چيزى را با مصاحبت قَدَر یعنی توأم با اندازه‌گيرى خلق كرديم. و قَدَر هر چيز عبارت است از مقدار و حدّ و هندسه‌اى كه از آن تجاوز نمى‌كند، نه از جهت زيادى و نه از جهت كمى، و نه از هيچ جهت ديگر، همان گونه که در آیه ۲۱ سوره حجر فرمود: («وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ »و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‌هاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه‌اى معين فرو نمى‌فرستيم. ) پس براى هر چيزى در خلقتش حدّى است محدود، كه از آن تجاوز نمى‌كند، و در هستی‌اش صراطى است كشيده شده كه از آن تخطّى نمى‌كند، و تنها در آن راه سلوک مى‌نمايد.(و تحت ضوابط حاکم بر خلقتش حرکت می کند وبه مسیر خلقتش ادامه می دهد.)

پاسخ به یک شبهه

علامه هم‌چنین معتقد است که این آیه در مقام تعليل عذابِ مجرمين در قيامت است كه دو آيه قبل از آن سخن مى‌گفت گه اگر پرسیده شود چرا كيفر مجرمان در قیامت، ضلالت و سعير و چشيدن مسِّ سَقَر، شد؟ آیه پاسخ داده براى اينكه ما هر چيزى را به قدر خلق كرده‌ايم، و یكى از قَدَرها كه در انسان معين شده اين است كه خداوند او را نوعی خلق كرده كه با ازدواج و تناسل، افرادش زياد شود، و نيز مجبور باشد در زندگى دنيایی‌اش اجتماعى زندگى كند، و از زندگى دنياى ناپايدارش براى آخرت پايدارش زاد و توشه جمع كند، و نيز يكى ديگر از قدرها اين است كه در هر عصرى رسولى به سوى ايشان بفرستد، و به سوى سعادت دنيا و آخرت دعوتشان كند، هر كس دعوت آن رسول را بپذيرد رستگار گردد و سعادتمند شود، و داخل بهشت و در جوار پروردگارش قرار گيرد، و هر كس آن را رد كند و مرتكب جرم شود در ضلالت و آتش قرار گيرد.

تفاوت افعال خداوند با کار های ما

یاد آوری این نکته هم ضروری است که افعال و کارهای ما تابع قواعدى كلى و ضوابطى عمومى است، كه از وجود خارجى انتزاع مى‌شود، و اما افعال خداى تعالى اينطور نيست، بلكه فعل او عين وجود عينى خارجى است و علتی جز اراده و مشیت او ندارد و اصول و ضوابط كلى عقلى از فعل او گرفته مى‌شود، و بعد از فعل او است حاصل سخن این است که بعد از آنكه خدا عالمى آفريد، و نظامى در آن جارى ساخت، ما از آن نظام قوانينى كلى اتخاذ مى‌كنيم، پس قوانين ما بعد از فعل خدا و محكوم به حكم خدا است، نه اينكه آن ضوابط و قوانين حاكم بر فعل خدا، و جلوتر از آن باشد، و آیاتی مانند: (لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ)،(إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ)و (الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ) بیانگر و موید این ادعا است. [۸]

  • وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ

(آیه ۱۷) ترجمه: قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‌ايم؛ پس آيا پندگيرنده‌اى هست؟

عین آیه ۱۷ در آیات ۲۲و ۳۲ و ۴۰ سوره قمر تکرار شده است. در تفسیر این آیه آمده است منظور از آسان کردن قرآن این است که خداوند به گونه‌ای آن را بیان کرده که فهم مطالب برای عام و خاص مردم آسان است و هر یک به اندازه فهم خود چیزی از آن می‌فهمد.[۹] در واقع انذارها و بشارت‌هایش صریح و گویا، داستان‌هایش واقعی و پرمحتوا، دلیل‌هایش قوی و محکم و منطقش متین است و آنچه برای تأثیرگذاشتن نیاز است در سخن قرآن جمع است.[۱۰] تفسیر نور آسانی قرآن را از جهت تلاوت الفاظِ آسان و زیبا و داستان‌ها و امثال فراوان و انطباق با فطرت بشری دانسته است. [۱۱]


  • إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ‌* فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ‌ (آیه ۵۴-۵۵)

ترجمه: در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغ‌ها و نهرها، (۵۴) در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.

این آیات که از بخشش‌های مادی بهشتیان (باغ‌های وسیع و نهرهای جاری) و از نعمات معنوی آن (حضور در پیشگاه قرب ملیک مقتدر) سخن می‌گوید، در حال بشارت‌دادن به اهل تقواست که دو ویژگی را در خود دارد: نخست اینکه، بهشت جایگاه صدق است و هیچ‌گونه باطل و بیهودگی در آن راه ندارد و تمام وعده‌های خداوند در آنجا عینیت پیدا می‌کند. و دیگر اینکه: در آنجا نهایت قرب و نزدیکی معنوی و نه جسمانی به خدا وجود دارد.[۱۲] ممکن است منظور از مقعدصدق در آیه راستی این خبر و بشارت و وعده ای باشد که به پرهیزگاران داده شده است. چنان چه عذاب وعده داده شده به مجرمان تخلف ناپذیر است. [۱۳]

داستان‌ها و روایت‌های تاریخی

  • رسالت نوح، تکذیب قوم، نفرین نوح، نزول طوفان، نجات نوح و یارانش (آیه‌های ۹-۱۵).
  • نپذیرفتن قوم عاد دعوت پیامبر را، نزول تندباد سهمگین و عذاب آنان (آیه‌های ۱۸-۲۰).
  • قوم ثمود و رد کردن دعوت پیامبران، معجزه ناقه و دستور به تقسیم آب، پی کردن شتر، نزول عذاب بر آنان (آیه‌های ۲۳-۳۱).
  • نافرمانی قوم لوط از دعوت پیامبر، نزول توفان سنگ بر آنان و نجات آل لوط، انذار لوط پیش از عذاب، درخواست قوم برای کامجویی از مهمانان لوط و نزول عذاب (آیه‌های ۳۳-۳۹).
  • فرستادن پیامبران به سوی آل فرعون، تکذیب آیات الهی از سوی آنان و نزول عذاب بر آنان (آیه‌های ۴۱- ۴۲).

فضیلت و خواص

در کتاب مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل شده است كسى كه سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند، در حالی وارد قیامت می‌شود که صورتش مانند شب چهارده می‌درخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند بهتر است و در قیامت در حالی می‌آید که چهره‌اش از سفیدی می‌درخشد.[۱۴] همچنین ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپیدرو نامیده شده و در روزی که چهره‌ها سپید یا سیاه می‌شود، چهره قاری آن سپید و نورانی است.[۱۵] از امام صادق(ع) نیز روایت شده است هر کس سوره قمر را قرائت کند، خداوند او را در حالی از قبرش خارج می‌کند که بر مَرکَبی از مرکب‌های بهشتی سوار شده است.[۱۶]

در تفسیر برهان برای قرائت این سوره خواصی چون محبوب شدن و آبرومند شدن نزد مردم و آسان شدن کارهای سخت ذکر شده است.[۱۷]

متن و ترجمه سوره قمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ۝١ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ۝٢ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ۝٣ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ۝٤ حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ۝٥ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ ۝٦ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ۝٧ مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ۝٨ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ۝٩ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ۝١٠ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ۝١١ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ۝١٢ وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ۝١٣ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ ۝١٤ وَلَقَدْ تَرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ۝١٥ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ۝١٦ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ۝١٧ كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ۝١٨ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ۝١٩ تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ ۝٢٠ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ۝٢١ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ۝٢٢ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ۝٢٣ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ۝٢٤ أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ۝٢٥ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ۝٢٦ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ۝٢٧ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ۝٢٨ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ۝٢٩ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ۝٣٠ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ۝٣١ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ۝٣٢ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ۝٣٣ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ۝٣٤ نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ ۝٣٥ وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ۝٣٦ وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ۝٣٧ وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ۝٣٨ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ۝٣٩ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ۝٤٠ وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ۝٤١ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ ۝٤٢ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ ۝٤٣ أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ ۝٤٤ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ۝٤٥ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ۝٤٦ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ۝٤٧ يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ۝٤٨ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ۝٤٩ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ۝٥٠ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ۝٥١ وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ۝٥٢ وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ ۝٥٣ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ۝٥٤ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ ۝٥٥

﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه ۝١ و هر گاه نشانه‌ای ببینند روی بگردانند و گویند سحری دایم است ۝٢ و به تکذیب دست زدند و هوس‌های خویش را دنبال کردند و [لی] هر کاری را [آخر] قراری است ۝٣ و قطعاً از اخبار آنچه در آن مایه انزجار [از کفر] است به ایشان رسید ۝٤ حکمت بالغه [حق این بود] ولی هشدارها سود نکرد ۝٥ پس از آنان روی برتاب روزی که داعی [حق] به سوی امری دهشتناک دعوت می‌کند ۝٦ در حالی که دیدگان خود را فروهشته‌اند چون ملخهای پراکنده از گورها[ی خود] برمی‌آیند ۝٧ به سرعت‌سوی آن دعوتگر می‌شتابند کافران می‌گویند امروز [چه] روز دشواری است ۝٨ پیش از آنان قوم نوح [نیز] به تکذیب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند دیوانه‌ای است و [بسی] آزار کشید ۝٩ تا پروردگارش را خواند که من مغلوب شدم به داد من برس ۝١٠ پس درهای آسمان را به آبی ریزان گشودیم ۝١١ و از زمین چشمه‌ها جوشانیدیم تا آب [زمین و آسمان] برای امری که مقدر شده بود به هم پیوستند ۝١٢ و او را بر [کشتی] تخته‌دار و میخ‌آجین سوار کردیم ۝١٣ [کشتی] زیر نظر ما روان بود [این] پاداش کسی بود که مورد انکار واقع شده بود ۝١٤ و به راستی آن [سفینه] را بر جای نهادیم [تا] عبرتی [باشد] پس آیا پندگیرنده‌ای هست ۝١٥ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ی من] ۝١٦ و قطعاً قرآن را برای پندآموزی آسان کرده‌ایم پس آیا پندگیرنده‌ای هست ۝١٧ عادیان به تکذیب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ی من] ۝١٨ ما بر [سر] آنان در روز شومی به‌طور مداوم تندبادی توفنده فرستادیم ۝١٩ [که] مردم را از جا می‌کند گویی تنه‌های نخلی بودند که ریشه‌کن شده بودند ۝٢٠ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ی من] ۝٢١ و قطعاً قرآن را برای پندآموزی آسان کرده‌ایم پس آیا پندگیرنده‌ای هست ۝٢٢ قوم ثمود هشداردهندگان را تکذیب کردند ۝٢٣ و گفتند آیا تنها بشری از خودمان را پیروی کنیم در این صورت ما واقعاً در گمراهی و جنون خواهیم ۝٢٤ آیا از میان ما [وحی] بر او القا شده است [نه] بلکه او دروغگویی گستاخ است ۝٢٥ به زودی فردا بدانند دروغگوی گستاخ کیست ۝٢٦ ما برای آزمایش آنان [آن] ماده‌شتر را فرستادیم و [به صالح گفتیم]مراقب آنان باش و شکیبایی کن ۝٢٧ و به آنان خبر ده که آب میانشان بخش شده‌است هر کدام را آب به نوبت‌خواهد بود ۝٢٨ پس رفیقشان را صدا کردند و [او] شمشیر کشید و [شتر را] پی کرد ۝٢٩ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ی من] ۝٣٠ ما بر [سر]شان یک فریاد [مرگبار] فرستادیم و چون گیاه خشکیده [کومه‌ها] ریزریز شدند ۝٣١ و قطعاً قرآن را برای پندآموزی آسان کردیم پس آیا پندگیرنده‌ای هست ۝٣٢ قوم لوط هشداردهندگان را تکذیب کردند ۝٣٣ ما بر [سر] آنان سنگبارانی [انفجاری] فروفرستادیم [و] فقط خانواده لوط بودند که سحرگاهشان رهانیدیم ۝٣٤ [و این] رحمتی از جانب ما بود هر که سپاس دارد بدین‌سان [او را] پاداش می‌دهیم ۝٣٥ و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بیم داده بود و[لی] در تهدیدها[ی ما] به جدال برخاستند ۝٣٦ و از مهمان[های] او کام دل خواستند پس فروغ دیدگانشان را ستردیم و [گفتیم] [مزه] عذاب و هشدارهای مرا بچشید ۝٣٧ و به راستی که سپیده‌دم عذابی پیگیر به سر وقت آنان آمد ۝٣٨ پس عذاب و هشدارهای مرا بچشید ۝٣٩ و قطعاً قرآن را برای پندآموزی آسان کردیم پس آیا پندگیرنده‌ای هست ۝٤٠ و در حقیقت هشداردهندگان به جانب فرعونیان آمدند ۝٤١ [اما آنها] همه معجزات ما را تکذیب کردند تا چون زبردستی زورمند [گریبان] آنان را گرفتیم ۝٤٢ آیا کافران شما از اینان [که برشمردیم] برترند یا شما را در نوشته‌ها[ی آسمانی] خط امانی است ۝٤٣ یا می‌گویند ما همگی انتقام‌گیرنده [و یار و یاور همدیگر]یم ۝٤٤ زودا که این جمع در هم شکسته شود و پشت کنند ۝٤٥ بلکه موعدشان قیامت است و قیامت [بسی] سخت‌تر و تلخ‌تر است ۝٤٦ قطعاً بزهکاران در گمراهی و جنون‌ند ۝٤٧ روزی که در آتش به رو کشیده می‌شوند [و به آنان گفته می‌شود] لهیب آتش را بچشید [و احساس کنید] ۝٤٨ ماییم که هر چیزی را به اندازه آفریده‌ایم ۝٤٩ و فرمان ما جز یک بار نیست [آن هم] چون چشم به هم زدنی ۝٥٠ و هم مسلکان شما را سخت به هلاکت رساندیم پس آیا پندگیرنده‌ای هست ۝٥١ و هر چه کرده‌اند در کتابها[ی اعمالشان درج] است ۝٥٢ و هر خرد و بزرگی [در آن] نوشته شده ۝٥٣ در حقیقت مردم پرهیزگار در میان باغ‌ها و نهرها ۝٥٤ در قرارگاه صدق نزد پادشاهی توانایند ۝٥٥


سوره پیشین:
سوره نجم
سوره قمر
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره رحمن

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۶.
  2. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۳.
  3. معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
  4. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۳.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج‌۱۹، ص۵۵.
  6. قرائتی، تفسیر نور ، ۱۳۸۳ش، ج۹، ص۳۵۵.
  7. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  8. طباطبائی، المیزان، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۱۹، صص۸۵-۸۶.
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۱۹، ص۶۹.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۳۵.
  11. قرائتی، محسن، تفسیر نور،۱۳۸۳ش، ج۹، ص۳۵۴.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۸۱.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۱۹، ص۸۹.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۲۷۹.
  15. سیوطی،‌ الفتح الکبیر، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۳۴.
  16. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۶.
  17. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۲۱۳.

یادداشت

  1. از ریشه بیاض به معنای سفیدی و روشنی.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
  • بحرانی، سید هاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
  • سیوطی، جلال‌الدین، الفتح الکبیر فى ضمّ الزیاده الى‌الجامع الصغیر، تحقیق: یوسف البهائى، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۳ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تحقیق: صادق حسن زاده، تهران، ارمغان طوبی، ۱۳۸۲ش.
  • خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۴م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بی‌جا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.

پیوند به بیرون

قرائت سوره قمر