پرش به محتوا

جبار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
جز جباریت خدا: تمیزکاری
جز جباریت خدا: تمیزکاری
خط ۵: خط ۵:


گفته شده نخستین بار واصل بن عطا، عالم [[معتزلی]]، جبار را برای [[خدا]] به معنای جبران و اصلاح به کار برده است.<ref>عسکری، الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۰۵.</ref>
گفته شده نخستین بار واصل بن عطا، عالم [[معتزلی]]، جبار را برای [[خدا]] به معنای جبران و اصلاح به کار برده است.<ref>عسکری، الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۰۵.</ref>
==جباریت خدا==
==تفاوت جباریت خدا و انسان==
جبار در [[قرآن کریم]]، ۱۰ بار به کار رفته است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج‏۲۳، ص۵۵۴.</ref> یک مورد آن درباره خدا و نه مورد دیگر به عنوان صفت برای افراد ستمکار و ناصالح بکار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج‏۲۳، ص۵۵۴.</ref>  در [[سوره حشر]]، این واژه همراه برخی دیگر از [[اسماء و صفات الهی|اسماء خداوند]] مانند عزیز و متکبر آمده است<ref>سوره حشر، آیه۲۳.</ref> و در آیه بعدی، [[خداوند]] صاحب [[اسماء الحسنی]] (بهترین نام‌ها) معرفی شده است. <ref>سوره حشر، آیه۲۴.</ref> به گفته لغت‌شناسان، کاربرد جبار درباره خدا پسندیده و مثبت، و درباره غیرخدا زشت و منفی است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به:‌ طریحی، مجمع‌‏البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۲۳۹؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غرایب القرآن، ۱۴۱۲ق، ماده جبر.</ref> در روایات نیز کلمه جبار برای خدا به صورت مثبت به کار رفته، اما انسان‌های جبار نکوهش شده‌اند.<ref>ری‌شهری، میزان الحکمة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۳۶۸.</ref>  
جبار در [[قرآن کریم]]، ۱۰ بار به کار رفته است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج‏۲۳، ص۵۵۴.</ref> یک مورد آن درباره خدا و نه مورد دیگر به عنوان صفت برای افراد ستمکار و ناصالح بکار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج‏۲۳، ص۵۵۴.</ref>  در [[سوره حشر]]، این واژه همراه برخی دیگر از [[اسماء و صفات الهی|اسماء خداوند]] مانند عزیز و متکبر آمده است<ref>سوره حشر، آیه۲۳.</ref> و در آیه بعدی، [[خداوند]] صاحب [[اسماء الحسنی]] (بهترین نام‌ها) معرفی شده است. <ref>سوره حشر، آیه۲۴.</ref> به گفته لغت‌شناسان، کاربرد جبار درباره خدا پسندیده و مثبت، و درباره غیرخدا زشت و منفی است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به:‌ طریحی، مجمع‌‏البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۲۳۹؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غرایب القرآن، ۱۴۱۲ق، ماده جبر.</ref> در روایات نیز کلمه جبار برای خدا به صورت مثبت به کار رفته، اما انسان‌های جبار نکوهش شده‌اند.<ref>ری‌شهری، میزان الحکمة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۳۶۸.</ref>  



نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۳

جبّار از اسماء خداوند به معانی جبران‌کننده، صاحب قدرت و نفوذ و نیز باشکوه است. این کلمه در قرآن کریم هم برای خدا و هم برای انسان به کار رفته است. مفسران معتقدند کاربرد ‌جبار برای خدا مثبت و پسندیده و برای غیرخدا، ناپسند است. جبار در برخی روایات و دعاها نیز گفته شده است.

مفهوم‌شناسی

جبّار از اسماء خداوند است، مفسران آن را به جبران‌کننده، اصلاح‌گر زندگی موجودات، صاحب قدرت، دارای نفوذِ اراده[۱] و باعظمت و باشکوه[۲] معنا کرده‌اند. چرا که جبّار، صیغه مبالغه از جبر است.[۳] و جبر در لغت به معانی فشار و زور بر انجام کار خلاف میل و اراده، اصلاح، جبران و بهبود[۴]و نیز بلند و باشکوه است.[۵]

گفته شده نخستین بار واصل بن عطا، عالم معتزلی، جبار را برای خدا به معنای جبران و اصلاح به کار برده است.[۶]

تفاوت جباریت خدا و انسان

جبار در قرآن کریم، ۱۰ بار به کار رفته است[۷] یک مورد آن درباره خدا و نه مورد دیگر به عنوان صفت برای افراد ستمکار و ناصالح بکار رفته است.[۸] در سوره حشر، این واژه همراه برخی دیگر از اسماء خداوند مانند عزیز و متکبر آمده است[۹] و در آیه بعدی، خداوند صاحب اسماء الحسنی (بهترین نام‌ها) معرفی شده است. [۱۰] به گفته لغت‌شناسان، کاربرد جبار درباره خدا پسندیده و مثبت، و درباره غیرخدا زشت و منفی است.[۱۱] در روایات نیز کلمه جبار برای خدا به صورت مثبت به کار رفته، اما انسان‌های جبار نکوهش شده‌اند.[۱۲]

جبار و کلمات هم‌خانواده آن در برخی دعاها مانند کمیل،[۱۳] یستشیر،[۱۴] مشلول[۱۵] و مجیر[۱۶] نیز به کار رفته است. در دعای جوشن کبیر، جبّار پس از کلمه قهّار (مسلط و چیره)، جابر پس از کاسِر (شکننده) و نیز به صورت جابر العَظمِ الکَسیر (بهبود دهنده استخوان شکسته) آمده است.[۱۷]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۹ق.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، نشر هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
  • راغب، حسین بن محمد، مفردات فی غرایب القرآن، بیروت، دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
  • شرباصی، احمد، موسوعة له الاسماء الحسنی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۰۸ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۱ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، نشر مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۶ق.
  • عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، قاهره، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • قمی، عباس، کلیات مفاتیح الجنان، قم، اسوه، ۱۳۹۲ش.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، موسسه دارالحدیث، ۱۳۸۰ش.
  • مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون

  1. برای نمونه نگاه کنید به:‌طبری، جامع‌البيان، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۷۱؛ طباطبايی، الميزان، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۲۰؛ رازی، تفسير کبير، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۲۵۵.
  2. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۲۶۰؛ طوسی، التبیان، ۱۳۷۶ق، ج۹، ص۵۷۴.
  3. شرباصی، موسوعة له الاسماء الحسنی، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۷۴.
  4. فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۱۵و۱۱۶.
  5. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۵۰۱.
  6. عسکری، الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۰۵.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج‏۲۳، ص۵۵۴.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج‏۲۳، ص۵۵۴.
  9. سوره حشر، آیه۲۳.
  10. سوره حشر، آیه۲۴.
  11. برای نمونه نگاه کنید به:‌ طریحی، مجمع‌‏البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۲۳۹؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غرایب القرآن، ۱۴۱۲ق، ماده جبر.
  12. ری‌شهری، میزان الحکمة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۳۶۸.
  13. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۹۲ش، ص۶۲.
  14. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۹۲ش، ص۷۸.
  15. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۹۲ش، ص۷۴.
  16. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۹۲ش، ص۸۰.
  17. قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۹۲ش، ص۸۶.