پرش به محتوا

حق‌الناس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
جز مفهوم‌شناسی: ویرایش صوری
خط ۱۲: خط ۱۲:


=== مصادیق===
=== مصادیق===
برخی [[فقیه|فقیهان]]، حق‌الناس را بر دو نوع دانسته‌اند: حق‌الناسِ محض، مانند رعایت جان و مال مردم و حق‌الناس غیرمحض؛ یعنی حقوقی که هر دو جنبهٔ حق‌الله و حق‌الناس را دارند؛ مانند [[سرقت]]،<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> [[تعزیر]]<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۰۹.</ref> و [[قذف]].<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref>
برخی [[فقیه|فقیهان]]، حق‌الناس را بر دو نوع دانسته‌اند: حق‌الناسِ محض، مانند رعایت جان و مال مردم و حق‌الناس غیرمحض یعنی حقوقی که هر دو جنبهٔ حق‌الله و حق‌الناس را دارند؛ مانند [[سرقت]]،<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> [[تعزیر]]<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۰۹.</ref> و [[قذف]].<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref>


از منظر دین اسلام، حق‌الناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمی‌گیرد.<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> از این‌رو [[غیبت]]،<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> [[تهمت]]، [[سخن‌چینی]]، ناراحت‌کردن بی‌جای مردم،<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.</ref> در روایتی از [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] که به [[رسالة الحقوق|رساله حقوق]] شناخته می‌شود، بیش از ۵۰ حق و تکلیف نسبت به دیگران آمده است.<ref>ابن‌شعبه، تحف‌العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.</ref>
حق‌الناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمی‌گیرد.<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> از این‌رو [[غیبت]]،<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> [[تهمت]]، [[سخن‌چینی]]، ناراحت‌کردن بی‌جای مردم را هم حق‌الناس شمرده‌اند.<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.</ref> در روایتی از [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] که به [[رسالة الحقوق|رساله حقوق]] شناخته می‌شود، بیش از پنجاه حق و تکلیف نسبت به دیگران آمده است.<ref>ابن‌شعبه، تحف‌العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.</ref>


==اهمیت در احادیث اسلامی==
==اهمیت در احادیث اسلامی==
خط ۲۶: خط ۲۶:


* اثبات حق‌الناس نزد [[قاضی]] آسان‌تر  از اثبات حق‌الله است؛ زیرا حق‌اللّه با یک شاهد مرد و دو شاهد زن، یا یک شاهد مرد همراه با [[سوگند]]، یا شهادت زنان به‌تنهایی، اثبات نمی‌شود؛ ولی برخی از حق‌الناس‌ها را می‌توان با این شواهد اثبات کرد.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.</ref>
* اثبات حق‌الناس نزد [[قاضی]] آسان‌تر  از اثبات حق‌الله است؛ زیرا حق‌اللّه با یک شاهد مرد و دو شاهد زن، یا یک شاهد مرد همراه با [[سوگند]]، یا شهادت زنان به‌تنهایی، اثبات نمی‌شود؛ ولی برخی از حق‌الناس‌ها را می‌توان با این شواهد اثبات کرد.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.</ref>
* اجرای حکم در حق‌الناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد؛ ولی حق‌اللّه، بر مطالبه کسی مبتنی نیست.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۱.</ref> در ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات ایران، تعقیب و مجازات مجرم در حق‌الناس، بر مطالبه صاحب‌ْحق یا قائم مقامِ قانونی او متوقف شده است.<ref>شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲.</ref>
* اجرای حکم در حق‌الناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد؛ ولی حق‌اللّه، بر مطالبه کسی مبتنی نیست.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۱.</ref> در ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات ایران، تعقیب و مجازات مجرم در حق‌الناس، متوقف بر آن است که صاحب‌ْحق یا قائم مقامِ قانونی حقش را مطالبه کند.<ref>شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲.</ref>
* در حق‌الناس، برخلاف حق‌الله، قاضی نمی‌تواند مجرم را از اقرارکردن منصرف کند.<ref> محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳.</ref>
* در حق‌الناس، برخلاف حق‌الله، قاضی نمی‌تواند مجرم را از اقرارکردن منصرف کند.<ref> محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳.</ref>
* برخی از مصادیق حق‌الناس، قابل‌بخشش یا انتقال‌اند اما در حق‌اللّه رضایت فردی که جرم بر او صورت گرفته، موجب سقوط  حق نمی‌شود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳-۴۴.</ref>
* برخی از مصادیق حق‌الناس، قابل‌بخشش یا انتقال‌اند، اما در حق‌اللّه رضایت فردی که جرم بر او صورت گرفته، موجب سقوط  حق نمی‌شود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳-۴۴.</ref>
*حق‌الناس‌ها با توبه ساقط نمی‌شوند، اما برخی از حق‌الله‌ها با توبه ساقط می‌شوند.<ref>اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref>
*حق‌الناس‌ها با توبه ساقط نمی‌شوند، اما برخی از حق‌الله‌ها با توبه ساقط می‌شوند.<ref>اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref>
*حق‌الناس مبتنی بر دقت و احتیاط‌، ولی حق‌اللّه مبتنی بر آسان‌گیری و تخفیف است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> گفته شده برخی فقیهان، تفاوت‌های حق‌الله با حق‌الناس در احکام قضایی را  ناشی از همین می‌دانند.<ref>مرقایی، «حق الله و حق الناس»، ج۱۳.</ref>
*حق‌الناس مبتنی بر دقت و احتیاط‌، ولی حق‌اللّه مبتنی بر آسان‌گیری و تخفیف است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> گفته شده برخی فقیهان، تفاوت‌های حق‌الله با حق‌الناس در احکام قضایی را  ناشی از همین می‌دانند.<ref>مرقایی، «حق الله و حق الناس»، ج۱۳.</ref>
* حق‌الناس با [[شهادت]] در راه خدا بخشیده نمی‌شود؛ حال‌آنکه حق‌الله با شهادت بخشیده می‌شود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> از این رو گفته شده که [[امام حسین(ع)]] در [[شب عاشورا]] از یاران خود خواست کسانی که حق مردم به گردنشان است، در لشکر او نمانند.<ref> شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۹، ص۴۳۰.</ref>
* حق‌الناس با [[شهادت]] در راه خدا بخشیده نمی‌شود؛ حال‌آنکه حق‌الله با شهادت بخشیده می‌شود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> ازاین‌رو گفته شده که [[امام حسین(ع)]] در [[شب عاشورا]] از یاران خود خواست کسانی که حق مردم به گردنشان است، در لشکر او نمانند.<ref> شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۹، ص۴۳۰.</ref>


==جبران==
==جبران==
در حق‌الناس، علاوه بر [[توبه]]، باید حقوق مردم جبران شود یا صاحب‌حق آن را ببخشد.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> به گفته برخی فقیهان این مسئله شامل حقوقی که انسان قبل از [[بلوغ]] ضایع کرده نیز می‌شود.<ref>نگاه کنید به‌ مراغی، العناوین الفقهیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۶۰.</ref>
در حق‌الناس، علاوه بر [[توبه]]، باید حقوق مردم جبران شود یا صاحب‌حق آن را ببخشد.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> به گفته برخی فقیهان این مسئله شامل حقوقی هم می‌شود که انسان قبل از [[بلوغ]] ضایع کرده است.<ref>نگاه کنید به‌ مراغی، العناوین الفقهیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۶۰.</ref>


بر پایه روایتی از [[پیامبر اکرم]]، در [[قیامت]] از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحب‌حق می‌دهند و اگر حسناتش تمام شد، [[گناهان]] صاحب‌حق را به پای او می‌نویسند؛ سپس او را وارد آتش می‌کنند.<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.</ref> همچنین بر پایه روایتی که در کتاب لئالی الاخبار از [[امام صادق(ع)]] نقل شده، شدیدترین حال انسان در [[قیامت]]، وقتی است که مستحقان [[زکات]] و [[خمس]] جلوی انسان را بگیرند و خدا از حسنات او به آنها عوض بدهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18539/1/214 تویسرکانی، لئالی الاخبار، علامه، ج۳، ص۲۱۴.]</ref>
برپایه روایتی از [[پیامبر اکرم]]، در [[قیامت]] از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحب‌حق می‌دهند و اگر حسناتش تمام شد، [[گناهان]] صاحب‌حق را به پای او می‌نویسند؛ سپس او را وارد آتش می‌کنند.<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.</ref> همچنین بر پایه روایتی که در کتاب لئالی الاخبار از [[امام صادق(ع)]] نقل شده، شدیدترین حال انسان در [[قیامت]]، وقتی است که مستحقان [[زکات]] و [[خمس]] جلوی انسان را بگیرند و خدا از حسنات او به آنها عوض بدهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18539/1/214 تویسرکانی، لئالی الاخبار، علامه، ج۳، ص۲۱۴.]</ref>


== مطالعه بیشتر==
== مطالعه بیشتر==

نسخهٔ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۴

حَق‌ُّالناس، به معنای حقوق مردم بر انسان است در برابر حق‌الله که به حقوق خدا بر بندگان اشاره دارد. حق‎الناس به حقوق مالی اختصاص ندارد از این رو جان، مال و آبروی افراد را نیز دربرمی‌گیرد همچنین با توبه و شهادت در راه خدا که با آن همه گناهان بخشیده می‌شود، نیز بخشیده نمی‌شود بلکه حق الناس باید جبران شود و یا صاحب حق آن را ببخشد.

در احکام قضایی دین اسلام، میان حق‎الناس و حق‌الله تفاوت‌هایی وجود دارد؛ مثلا اجرای حکم در حق‌الناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد، ولی در حق‌اللّه منوط به مطالبه کسی نیست. گفته‌اند: تفاوت‌های حق‌الناس و حق‌الله به جهت آن است که در دین اسلام نسبت به حق‌الناس به دقت و احتیاط‌ و در حق‌الله به آسان‌گیری سفارش شده است.

مفهوم‌شناسی

در دین اسلام حقوق به حق‌الناس و حق‌الله تقسیم می‌شوند.[۱] مراد از حق‌الناس، حقوق مردم بر انسان است؛ در مقابلِ حقوق خدا بر انسان.[۲]

هرچند همه حق‌الناس‌ها به نوعی حق‌الله محسوب می‌شوند،[۳] هنگامی که این اصطلاح در برابر حق‌الله به کار می‌رود، منظور از آن تنها دسته‌ای از حقوق است که به حق مردم بر انسان اشاره دارد.[۴]

در منابع حدیثی و فقهی، برای اشاره به حق‌الناس از عناوینی چون حق عِباد،[۵] حق آدمی،[۶]حق آدمیّین[۷] و حقوق مسلمین[۸] استفاده شده است.

مصادیق

برخی فقیهان، حق‌الناس را بر دو نوع دانسته‌اند: حق‌الناسِ محض، مانند رعایت جان و مال مردم و حق‌الناس غیرمحض یعنی حقوقی که هر دو جنبهٔ حق‌الله و حق‌الناس را دارند؛ مانند سرقت،[۹] تعزیر[۱۰] و قذف.[۱۱]

حق‌الناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمی‌گیرد.[۱۲] از این‌رو غیبت،[۱۳] تهمت، سخن‌چینی، ناراحت‌کردن بی‌جای مردم را هم حق‌الناس شمرده‌اند.[۱۴] در روایتی از امام سجاد(ع) که به رساله حقوق شناخته می‌شود، بیش از پنجاه حق و تکلیف نسبت به دیگران آمده است.[۱۵]

اهمیت در احادیث اسلامی

در احادیث، حق‌الناس از عوامل مستجاب‌نشدن دعا شمرده شده است.[۱۶] امام صادق(ع) هیچ عبادتی را برتر از ادای حق مؤمن ندانسته است.[۱۷] در حدیث مَناهی، از پیامبر اسلام(ص) آمده است کسی که حق دیگری برگردنش است و توان پرداخت آن را دارد، ولی در پراخت آن امروز و فردا می‌کند، هر روز در پرونده‌اش معادل گناه عَشّار، ثبت می‌شود.[۱۸] عشار به کسی می‌گفتند که به دستور حاکم ستمگر، یک‌دهم اموال مردم را به‌زور دریافت می‌کرد.[۱۹]

جایگاه در فقه و حقوق

در منابع فقهی از حق‌الناس در بخش احکام قضایی سخن می‌گویند.[۲۰] در قوانین حقوقیِ جمهوری اسلامی ایران نیز به آن توجه شده است.[۲۱] برای مثال دیه و قصاص و برخی از جرایم تعزیری مثل توهین، از باب حق‌الناس‌بودن جرم دانسته شده‌اند.[۲۲]

تفاوت با حق الله

میان حق‌الناس و حق‌الله تفاوت‌هایی ذکر کرده‌اند که برخی از آنها به شرح زیر است:

  • اثبات حق‌الناس نزد قاضی آسان‌تر از اثبات حق‌الله است؛ زیرا حق‌اللّه با یک شاهد مرد و دو شاهد زن، یا یک شاهد مرد همراه با سوگند، یا شهادت زنان به‌تنهایی، اثبات نمی‌شود؛ ولی برخی از حق‌الناس‌ها را می‌توان با این شواهد اثبات کرد.[۲۳]
  • اجرای حکم در حق‌الناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد؛ ولی حق‌اللّه، بر مطالبه کسی مبتنی نیست.[۲۴] در ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات ایران، تعقیب و مجازات مجرم در حق‌الناس، متوقف بر آن است که صاحب‌ْحق یا قائم مقامِ قانونی حقش را مطالبه کند.[۲۵]
  • در حق‌الناس، برخلاف حق‌الله، قاضی نمی‌تواند مجرم را از اقرارکردن منصرف کند.[۲۶]
  • برخی از مصادیق حق‌الناس، قابل‌بخشش یا انتقال‌اند، اما در حق‌اللّه رضایت فردی که جرم بر او صورت گرفته، موجب سقوط حق نمی‌شود.[۲۷]
  • حق‌الناس‌ها با توبه ساقط نمی‌شوند، اما برخی از حق‌الله‌ها با توبه ساقط می‌شوند.[۲۸]
  • حق‌الناس مبتنی بر دقت و احتیاط‌، ولی حق‌اللّه مبتنی بر آسان‌گیری و تخفیف است.[۲۹] گفته شده برخی فقیهان، تفاوت‌های حق‌الله با حق‌الناس در احکام قضایی را ناشی از همین می‌دانند.[۳۰]
  • حق‌الناس با شهادت در راه خدا بخشیده نمی‌شود؛ حال‌آنکه حق‌الله با شهادت بخشیده می‌شود.[۳۱] ازاین‌رو گفته شده که امام حسین(ع) در شب عاشورا از یاران خود خواست کسانی که حق مردم به گردنشان است، در لشکر او نمانند.[۳۲]

جبران

در حق‌الناس، علاوه بر توبه، باید حقوق مردم جبران شود یا صاحب‌حق آن را ببخشد.[۳۳] به گفته برخی فقیهان این مسئله شامل حقوقی هم می‌شود که انسان قبل از بلوغ ضایع کرده است.[۳۴]

برپایه روایتی از پیامبر اکرم، در قیامت از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحب‌حق می‌دهند و اگر حسناتش تمام شد، گناهان صاحب‌حق را به پای او می‌نویسند؛ سپس او را وارد آتش می‌کنند.[۳۵] همچنین بر پایه روایتی که در کتاب لئالی الاخبار از امام صادق(ع) نقل شده، شدیدترین حال انسان در قیامت، وقتی است که مستحقان زکات و خمس جلوی انسان را بگیرند و خدا از حسنات او به آنها عوض بدهد.[۳۶]

مطالعه بیشتر

  • نگاهی به حق‎الناس: این کتاب به قلم محمود اکبری و به زبان فارسی نوشته شده و با مقدمه آیت‌الله مکارم شیرازی آغاز شده است. فصل‌های کتاب به این شرح است: اهمیت حق‌الناس، حق‌الناس و درآمدهای حرام، حق‌الناس و مسائل مالی و حقوقی، حق‌الناس و مسائل عِرضی و آبرویی. [۳۷]
  • حق‎الناس: این کتاب به قلم عباس رحیمی و به زبان فارسی نوشته شده است. کتاب شش فصل دارد که آبروی مسلمان و حق‌الناس در قیامت از جمله سرفصل‎های آن است.[۳۸]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، تصحیح علی‎اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
  • اردبیلی، احمد بن محمد، زبدةالبیان فی احکام القرآن، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، بی‌تا.
  • آخوندی، محمود، آئین دادرسی کیفری، تهران، ۱۳۶۸ش.
  • تویسرکانی، محمدنبی بن احمد، لئالی الاخبار، قم، علامه، بی‌تا.
  • شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه: آیت‌الله مرعشی نجفی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق.
  • شهید اول، محمد بن مکی، القواعد و الفوائد، تحقیق سیدعبدالهادی حکیم، نجف، ۱۴۰۰ق (افست، قم، کتابفروشی مفید).
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تصحیح سیدمحمدتقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویه لاحیاء آلآثار الجعفریه، ۱۳۸۷ق.
  • شیری، عباس، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، ۱۳۷۲ش.
  • عاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیه فی الرسائل العلمیه، بیروت، دارالبلاغه، ۱۴۱۳ق.
  • علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح: سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی، مرتضوی، ۱۴۱۶ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • مجموعه جرائم و مجازات‌ها، تهران، معاونت پژوهش تدوین و تنقیح قوانین و مقررات مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۸۵ق.
  • محقق داماد، سیدمصطفی، قواعد فقه، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • مراغی، سید میرعبدالفتاح، العناوین الفقیهه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
  • مرقایی، سید طه، «حق الله و حق الناس» در دانشنامه جهان اسلام.
  • منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، قم، تفکر، ۱۴۰۹ق.
  • موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم، فقه القضاء، قم، ۱۴۲۳ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تصحیح:‌ عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.

پیوند به بیرون

  1. نگاه کنید به ابن‌شعبه، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵.
  2. نگاه کنید به عاملی، الاصطلاحات الفقهیه، ۱۴۱۳ق، ص۷۱.
  3. نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳؛ موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۸۸.
  4. شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳؛ نگاه کنید به موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۸۸.
  5. القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق ، ج۱، ص۱۹۵.
  6. شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۷۰.
  7. شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۷۰.
  8. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۲۰.
  9. شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.
  10. محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۰۹.
  11. محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۶۰.
  12. نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.
  13. نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.
  14. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.
  15. ابن‌شعبه، تحف‌العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.
  16. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۳۲۱.
  17. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
  18. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۶-۱۷.
  19. طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱۶ق، ج۳، ۴۰۴.
  20. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.
  21. برای نمونه: نگاه کنید به شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲؛ مجموعه جرائم و مجازات‌ها، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.
  22. شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۹-۱۲۰
  23. شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.
  24. منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۱.
  25. شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲.
  26. محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳.
  27. برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳-۴۴.
  28. اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۳۰۸-۳۰۹.
  29. شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.
  30. مرقایی، «حق الله و حق الناس»، ج۱۳.
  31. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.
  32. شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۹، ص۴۳۰.
  33. نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.
  34. نگاه کنید به‌ مراغی، العناوین الفقهیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۶۰.
  35. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.
  36. تویسرکانی، لئالی الاخبار، علامه، ج۳، ص۲۱۴.
  37. نورلیب، شناسامه کتاب نگاهی به حق الناس
  38. شبکه جامع کتاب گیسوم