مصعب بن زبیر
اطلاعات شخصی | |
---|---|
نام | مصعب بن زبیر |
لقب | اباعبدالله |
پدر | زبیر |
مادر | رباب فرزند انیف بن عبید |
همسر/همسران | سکینه دختر امام حسین/ عایشه دختر طلحه |
دین | اسلام |
حکومت | |
سمت | حاکم بصره و کوفه |
سلسله | آلزبیر |
اقدامات مهم | قتل مختار و نابودی قیام او |
مُصْعَب بن زُبَیر (کشتهشده در سال ۷۲ قمری) فرمانده آلزبیر که به قیام مختار پایان داد. مصعب از طرف برادرش عبدالله بن زبیر به حکومت بصره رسید. او پس از کشتن مختار، پنج هزار نفر که به آنان امان داده بود، را نیز به قتل رساند. مصعب با سکینه دختر امام حسین(ع) ازدواج کرد. او در سال ۷۲ قمری در نبرد با عبدالملک بن مروان حاکم بنیامیه، کشته شد.
نسب و خانواده
مصعب با کنیه اباعبدالله [۱] فرزند زبیر بن عوام[۲] و رباب فرزند أنیف بن عبید[۳] بود. او را از طبقه دوم تابعان به حساب آوردهاند.[۴] او دارای چهرهای زیبا[۵] اهل سخاوت[۶] و دارای فرزندان بسیار بود.[۷]
او از زبیر بن عوام، عمر بن خطاب، سعد و ابوسعید خدری روایت نقل کرده است.[۸]
مصعب در یکی از سفرها در کنار قبر امام حسین(ع) ایستاد و گفت: یا اباعبدالله به خدا سوگند اگرچه دشمنانت جانت را گرفتند ولی نتوانستند دین تو را از تو جدا کنند.[۹]
مصعب دو همسر مشهور داشت: سکینه دختر امام حسین(ع) و دیگری عایشه دختر طلحه.[۱۰]
ازدواج با سکینه دختر امام حسین(ع)
براساس برخی از منابع تاریخی مصعب علاقه بسیاری به ازدواج با سکینه دختر امام حسین(ع) داشت و حتی ازدواج با سکینه دختر امام حسین را در کنار حکومت بر عراق از خداوند درخواست میکرد.[۱۱] حضرت سکینه با مهریه بسیار زیاد با مصعب ازدواج کرد.[۱۲] این مهریه هنگفت سبب اعتراض افراد به عبدالله بن زبیر شد و او نیز مصعب را برای مدتی از حکومت خلع کرد.[۱۳] مصعب از حضرت سکینه دختری به نام فاطمه داشت که در کودکی از دنیا رفت.[۱۴]
حکومت بر بصره
در سال ۶۷ قمری[۱۵] مصعب توسط برادرش عبدالله بن زبیر حاکم بصره شد.[۱۶] او در ابتدای ورود به بصره خطاب به مردم، خود را قصاب لقب داد.[۱۷] در دوران حکومت مصعب بر بصره، برخی از اشراف کوفه از جمله شبث بن ربعی و محمد بن اشعث[۱۸] او را به جنگ با مختار تشویق کردند.
جنگ با مختار و فتح کوفه
مصعب با لشکری به جنگ با مختار رفت و او را شکست داد. مختار با باقیمانده سپاهش، به داخل دارالاماره کوفه رفت. پس از چهل روز محاصره، مختار به همراه تعداد اندکی از نیروهایش به بیرون دارالاماره آمد و پس از جنگ مختصری کشته شد.[۱۹]
بیشتر افراد مختار که حدود پنج هزار نفر (یا شش هزار[۲۰] و یا هفت هزار نفر[۲۱]) بودند از مصعب امان خواستند و او نیز به آنان امان داد. اما پس از تسلیم شدن، تمام آنها به دستور مصعب کشته شدند.[۲۲] عبدالله بن عمر به خاطر این کشتار، مصعب را ملامت کرد و به او گفت: اگر این تعداد گوسفند آلزبیر را در یک صبح میکشتی، اسراف کرده بودی، چه رسد به این تعداد انسان که امید توبه در آنان وجود داشت.[۲۳]
مصعب، عبدالرحمن و عبدالرب فرزندان حجر بن عدی را نیز کشت.[۲۴] او پس از غلبه بر مختار، حاکم بر هر دو شهر بصره و کوفه گردید.[۲۵]
جنگ با عبدالملک
در سال ۷۲ قمری جنگی میان عبدالملک بن مروان و مصعب در منطقهای به نام «مسکن» درگرفت.[۲۶] در این جنگ مصعب شکست خورده و کشته شد.[۲۷] براساس برخی منابع مصعب در زمان مرگ ۳۶ سال داشت.[۲۸] فرزند مصعب با نام عیسی نیز به همراه او در این جنگ کشته شد.[۲۹]
پانویس
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۳۹.
- ↑ سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، ۱۴۳۴ق، ج۹، ص۲۶.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۴۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۷.
- ↑ جمعی از علماء، الأصول الستة عشر، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۳.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۲۴۰.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۵۱.
- ↑ ابن حبیب، المحبر، دارالآفاق الجدیدة، ج۱، ص۴۳۸.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۶۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۷-۳۰۸.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۸.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۸۰.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۷۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۳۳.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۱۰۹.
منابع
- ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، بیروت،دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابن حبیب، المحبر، تحقیق ایلزة لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بیتا.
- ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت،دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الأغانی، مکتب تحقیقدار احیاء التراث العربی، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
- زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت،دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- سبط بن جوزی، مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان، دمشق، دار الرسالة العالمیة، ۱۴۳۴ق.
- عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، قم، دارالشبستری للمطبوعات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.