ابوالحسین‌ احمد بن‌ منیر طرابلسی‌، مشهور به اِبْن‌ِ مُنیر ملقب‌ به‌ مهذب‌الدین‌ و عین‌الزمان‌ (۴۷۳- ۵۴۸ق‌/۱۰۸۰-۱۱۵۳م‌)، شاعر هجوسرای شیعی بود. وی در آغاز‌ آهنگ‌ هجوسرایی‌ نداشت‌، اما از هنگام‌ ورود به‌ دمشق، از آنجا که‌ مذهب شیعه داشت‌، مورد کینه بدخواهان‌ قرار گرفت‌. به‌ وی تهمت بی‌احترامی‌ به‌ صحابه نیز زده‌اند، اما در دیوان‌ او شعری که‌ چنین‌ معنایی‌ از آن‌ برآید، دیده‌ نمی‌شود. وی فرمانروایان‌ سنی را به‌ عنوان‌ مسلمانانی‌ که‌ در برابر صلیبیان پایداری می‌کرده‌اند، بسیار ستوده‌ است‌.

اطلاعات کلی
ناماحمد بن منیر طرابلسی
مذهبامامیه
زادروز۴۷۳ق/۱۰۸۰م
زادگاهطرابلس شام

زادگاه و نسب

وی در طرابلس شام به‌ دنیا آمد. پدرش‌ که‌ به‌ رفوگری اشتغال‌ داشت‌،[۱] چندان‌ به‌ خاندان‌ اهل بیت(ع) عشق‌ می‌ورزید که‌ اشعار عونی شاعر شیعی‌ را در ستایش‌ خاندان‌ پیامبر(ص) در بازارهای طرابلس‌ به‌ صدایی‌ خوش‌ می‌خواند.[۲] احتمالاً ابن‌ منیر چندی شغل‌ پدر را پیشه خود ساخته‌ بود، چه‌ گاه‌ وی را شاعرِ «رفّاء» (رفوگر) نامیده‌اند.[۳] با این‌ حال‌ وی به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و سپس‌ شاعری پیشه‌ کرد.

اساتید

از استادان‌ وی آگاهی‌ نداریم‌، اما احتمالاً نزد استادان‌ دارالعلم‌ طرابلس، از جمله‌ ابو عبدالله طلیللی، دانش‌ آموخت‌.[۴] گویند هم‌ آنان‌ بودند که‌ وی را به‌ رفض‌ و غلو در تشیع رهنمون‌ شدند،[۵] اما بی‌شک‌ جامعه شیعی‌ مذهب‌ طرابلس‌ آن‌ روزگار در این‌ امر تأثیر فراوان‌ داشته‌ است‌.[۶] وی لغت‌ و ادب‌ را نیک‌ فراگرفت‌، قرآن‌ کریم و جمهره ابن درید را از بر کرد[۷] و چندان‌ دانش‌ آموخت‌ تا به‌ استادی رسید و حلقه درسی‌ پیرامون‌ او تشکیل‌ گردید.[۸]

سفرهای ابن منیر

ظاهراً وی ۳۰ سال‌ نخست‌ زندگی‌ خویش‌ را در طرابلس گذراند و پس‌ از سقوط آن‌ شهر به‌ دست‌ صلیبیان (۵۰۳ق‌/۱۱۰۹م‌)، احتمالاً به‌ همراه‌ گروهی‌ از مردم‌ شهر به‌ دمشق رفت‌.[۹]

با ورود به‌ دمشق‌، زندگی‌ پرکشاکش‌ وی آغاز شد. او که‌ به‌ سبب‌ مذهب‌ و نیز زبان‌ گزنده‌اش‌، مورد کینه رقیبان‌ بود، اتابک‌ طغتکین را مدح‌ گفت‌ تا شاید به‌ او نزدیک‌ گردد، اما بدخواهان‌ از نادانی‌ سلطان‌ ترک‌ زبان‌ بهره‌ جستند و همان‌ مدیحه‌ را وسیله سعایت‌ قرار دادند.[۱۰] طغتکین‌ بر وی خشم‌ گرفت‌ و در صدد مجازاتش‌ برآمد، اما یوسف‌ بن‌ فیروز که‌ حاجب‌ حرم‌ بود.[۱۱] وی را از مهلکه‌ رهانید و همراه‌ کاروان‌ برید به‌ بغداد فرستاد.

ابن‌ منیر در بغداد با بسیاری از بزرگان‌ علم‌ و سیاست‌، از جمله‌ شریق موسوی، نقیب‌ علویان‌ که‌ برخی‌ وی را با شریف رضی و نیز شریف مرتضی اشتباه‌ کرده‌اند،[۱۲] فقیه‌ عبدالوهاب بن عبدالواحد، شیخ‌ حنبلیان و معروف‌ به‌ شرف‌السلام‌[۱۳] و نیز ابن صدقه وزیر المسترشد بالله دوستی‌ و پیوند یافت‌ و در قصیده‌ای ابن‌ صدقه‌ را ستود.[۱۴]

پس‌ از مرگ‌ طغتکین (۵۲۲ق‌) ابن‌ منیر بار دیگر به‌ دمشق بازگشت‌ و ظاهراً کوشید تا ضمن‌ تقرب‌ به‌ تاج الملوک بوری بن طغتکین،[۱۵] با ریشخند و هجا از دشمنان‌ خویش‌ انتقام‌ کشد، اما بخت‌ با وی یار نشد و سلطان‌ به‌ جرم‌ هجو بزرگان‌ دمشق‌ او را به‌ زندان‌ افکند و فرمان‌ به‌ قطع‌ زبان‌ وی داد. این‌ بار نیز یوسف بن فیروز در برابر سلطان‌ به‌ شفاعت‌ برخاست‌ و سلطان‌ از وی درگذشت‌، اما فرمان‌ داد که‌ دمشق‌ را ترک‌ گوید. پس‌ از این‌ تبعید ابن‌ منیر به‌ حلب رفت‌[۱۶] و گویا در همین‌ روزگار بود که‌ با ابن قیسرانی شاعر همروزگار خویش‌ آشنایی‌ یافت‌ و بین‌ آن‌ دو پیوندی رقابت‌آمیز پدید آمد که‌ تا پایان‌ عمرِ آنان‌ استوار بود.[۱۷]

پس‌ از مرگ‌ تاج‌الملوک‌ (۵۲۶ق‌/۱۱۳۲م‌) و آغاز فرمانروایی‌ اسماعیل ابن بوری، دلبستگی‌ ابن‌ منیر به‌ دمشق، بار دیگری وی را بدانجا کشانید، اما این‌ بار نیز گرفتار خشم‌ اسماعیل‌ بن‌ بوری شد، چندانکه‌ سلطان‌ بر مصلوب‌ کردن‌ وی عزم‌ کرد. وی ناچار در مسجد «وزیر» پنهان‌ شد و باز از دمشق‌ گریخت‌،[۱۸]

تشویق مسلمانان در جنگ با صلیبیان

اندکی‌ بعد به‌ خدمت‌ عمادالدین زنگی درآمد و قصیده‌های بسیاری در ستایش‌ او و پیروزیهایش‌ بر صلیبیان سرود.[۱۹] این‌ اشعار که‌ بخش‌ بزرگی‌ از سروده‌های برجای مانده اوست‌، برای تشویق‌ مسلمانان در جنگ‌ با صلیبیان‌ سخت‌ به‌ کار می‌آمد[۲۰] و از این‌ روی در ممدوح‌ نیز کارگر می‌افتاد و برای ابن‌ منیر مقام‌ و احترامی‌ شایسته‌ به‌ ارمغان‌ می‌آورد. وی دست‌ کم‌ در دو نبرد عمادالدین‌ با صلیبیان‌ در رکاب‌ وی بود.[۲۱]

درگذشت

پس‌ از عمادالدین‌، وی به‌ فرزند او نورالدین‌ پیوست‌ و تا پایان‌ عمر در خدمت‌ او بود. در ۵۴۶ق‌ نورالدین‌ دمشق را به‌ سبب‌ سازش‌ مجیرالدین‌ آبق‌ با صلیبیان‌، محاصره‌ کرد در محاصره دوم‌ دمشق‌ وی حاضر بود و با پیروزی و سرفرازی وارد دمشق‌ شد و سپس‌ همراه‌ سپاه‌ نورالدین‌ به‌ حلب بازگشت‌ و چندی بعد در همانجا درگذشت‌.[۲۲] و در دامنه کوه جوشن و نزدیکی مشهدالسقط مدفن گردید.[۲۳]

شاعری دارای شخصیت دوگانه

چنین‌ می‌نماید که‌ وی نیز چون‌ بسیاری از همگنان‌ خویش‌ دارای شخصیتی‌ دوگانه‌ بوده‌ است‌. از سویی‌ شعر او مورد پسند بزرگان‌ دین بوده‌ است‌ و حتی‌ برخی‌ از آنان‌ در شمار راویان‌ شعر وی درآمده‌اند[۲۴] و از سوی دیگر بسیاری به‌ سرزنش‌ وی پرداخته‌اند. وی با تکیه‌ بر پیروزیهای مسلمانان‌ بر صلیبیان به‌ ستایش‌ ممدوحان‌ خویش‌ پرداخته‌ و اشعار خود را به‌ انواع‌ صنعتهای بدیعی‌ آراسته‌ است‌.[۲۵]

خصوصیات اشعار ابن منیر

  • ابن‌ منیر در مدیحه‌های خود در کنار شاعرانی‌ چون‌ ابن حیوس و ابن خیاط که‌ با وی همروزگار بوده‌اند، قرار می‌گیرد، وی در این‌ اشعار به‌ ویژه‌ در مدایحی‌ که‌ تقدیم‌ عمادالدین‌ و نورالدین‌ زنگی‌ می‌کرد،[۲۶] شاعری جدی و با وقار جلوه‌ می‌کند، چنانکه‌ حتی‌ هجوهای او نیز از متانتی‌ ویژه‌ برخوردار است‌.[۲۷]
  • در سنت‌ هجوسرایی‌ شعر عرب‌، وی را نمی‌توان‌ با شاعران‌ پیشین‌ در یک‌ صف‌ نهاد، چه‌ وی در آغازگویی‌ آهنگ‌ هجوسرایی‌ نداشت‌، اما از هنگام‌ ورود به‌ دمشق، از آنجا که‌ آیین‌ شیعه داشت‌، مورد کینه بدخواهان‌ قرار گرفت‌. این‌ امر از اشارات‌ ابن عدیم[۲۸] درباره بسیاری دشمنان‌ وی و نیز در سعایت‌ آنان‌ نزد طغتکین آشکار است‌. شاید نالیدن‌ وی از مردم‌ روزگار[۲۹] و نیز برخی‌ اشارت‌ها به‌ همدستی‌ روزگار و مردم‌ برضد او،[۳۰] بی‌ارتباط با این‌ رویدادها نبوده‌ است‌.
  • در مآخذ نیز «خبیث‌ اللسان» بودن‌ را با شیعه بودنش‌ درآمیخته‌اند.[۳۱] و با قرار دادن‌ وی در برابر ابن قیسرانی به‌ عنوان‌ سنی‌ پرهیزگار[۳۲] بر این‌ نکته‌ تأکید ورزیده‌اند.
  • به‌ وی تهمت بی‌احترامی‌ به‌ صحابه نیز زده‌اند،[۳۳] اما در دیوان‌ او شعری که‌ چنین‌ معنایی‌ از آن‌ برآید، دیده‌ نمی‌شود، وی فرمانروایان‌ سنی‌ را به‌ عنوان‌ مسلمانانی‌ که‌ در برابر صلیبیان‌ پایداری می‌کرده‌اند، بسیار ستوده‌ است‌.[۳۴] از این‌رو، می‌توان‌ گفت‌ که‌ ابن‌ منیر هنگامی‌ که‌ در دمشق مورد آزار قرار می‌گرفت‌، خشم‌ خویش‌ را با سرودن‌ هجاهای تند بر دشمنانش‌ فرو می‌ریخت‌، شاید از همین‌ رو در گزارش‌ سفر نخست‌ وی به‌ دمشق‌ نشانه‌ای از سرودن‌ اشعار هجوآمیز در دست‌ نیست‌.
  • هجاهای او بر دو گونه‌ است‌:
  1. برخی‌ از آنها چنانکه‌ گفته‌ شد، بسیار سخیف‌ است‌ و ظاهراً این‌ اشعار همانهاست‌ که‌ وی در هجو دشمنان‌ می‌سروده‌، و در همین‌ سروده‌هاست‌ که‌ او به‌ گفته ابن عساکر از واژه‌های عامیانه‌ سود جسته‌ است‌.[۳۵]
  2. در برخی‌ دیگر از این‌ اشعار، مثلاً هجو مردی بخیل‌،[۳۶] غرض‌ وی نوعی‌ شوخی‌ و مطایبه‌ است‌ که‌ گویا از ویژگی‌های شخصیت‌ او بوده‌ است‌، چنانکه‌ حتی‌ در برابر فرمانروایان‌ نیز از اینگونه‌ شوخی‌ها پرهیز نمی‌کرده‌ است‌.[۳۷]

دوستی با ابن‌ قیسرانی

برخوردهای وی با ابن قیسرانی نیز بیشتر آمیخته‌ به‌ طنز و شوخی‌ بوده‌ است‌. این‌ دو با یکدیگر دوستی‌ داشتند،[۳۸] اما چنانکه‌ عمادالدین‌ کاتب‌ با هوشمندی اشاره‌ کرده‌ است‌، چونان‌ دو اسب‌ میدان‌ مسابقه‌ با یکدیگر به‌ رقابت‌ برخاسته‌ بودند.[۳۹] این‌ رقابت‌ که‌ آن‌ را با رقابت‌های جریر و فرزدق قیاس‌ کرده‌اند، همواره‌ با نوعی‌ هجو و سرزنش‌ متقابل‌ همراه‌ بوده‌ است‌.[۴۰]

دیوان

چنانکه‌ تدمری[۴۱] اشاره‌ کرده‌ است‌، دیوان‌ ابن‌ منیر از بین رفته‌ است، اما مجموعه‌ای از اشعار وی که‌ در منابع مختلف پراکنده‌ بود، نخستین‌ بار به‌ کوشش‌ سعود محمود عبدالجابر در کویت به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

پانویس

  1. تدمری، ص۳۴-۳۵
  2. رجوع کنید به:ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۲، ص۷۸۸، التاریخ‌ الکبیر، ج۲، ص۹۷
  3. ذهبی‌، سیر، ج۲، ص۲۲۴، العبر، ج۳، ص۵
  4. تدمری، ص۱۱-۱۲
  5. ابن‌ فضل‌الله‌، ج۱۵،ص۵۱۸-۵۱۹
  6. رجوع کنید به:ناصرخسرو، ص۱۷؛ تدمری، ص۲۵
  7. ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۲، ص۷۸۸؛ ابن‌ عدیم‌، ص۱۴۷
  8. ابن‌ مستوفی‌، ج۱، ص۲۹۱
  9. عمادالدین‌، قسم‌ شعراء الشام‌، ۱/۷۷؛ تدمری، ۱۴
  10. ابن‌ عدیم‌، ۱۴۹- ۱۵۰
  11. ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ۲/۷۸۸-۷۸۹، التاریخ‌ الکبیر، ۲/۹۷
  12. ابن‌ حجه‌، ص۳۲۷؛ انطاکی‌، ج۱، ص۳۶۳؛ صنعانی‌، ج۱، ص۷۹؛ بحرانی‌، ج۱، ص۴۲۶
  13. ابن‌ رجب‌، ج۱، ص۲۳۷، ۲۳۹
  14. تدمری، ص۳۵، ۱۳۴-۱۳۶
  15. ابن‌ منیر، ص۱۷۲
  16. ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۲، ص۷۸۹، التاریخ‌ الکبیر، ج۲، ص۹۷
  17. عمادالدین‌، قسم‌ شعراء الشام‌، ج۱، ص۷۶؛ ابن‌ خلکان‌، ج۱، ص۱۵۶؛ صفدی، ج۸، ص۱۹۳
  18. ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۲، ص۷۸۹
  19. رجوع کنید به:ابن‌ منیر، ص۱۹۴-۲۰۳
  20. هرفی‌، ص۲۶۷
  21. رجوع کنید به:ابن‌ منیر، ص۱۹۲، ۱۹۵، ۱۹۷-۱۹۸؛ رکابی‌، ص۵۰
  22. ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۲، ص۷۸۹، التاریخ‌ الکبیر، ج۲، ص۹۷-۹۸
  23. حسینی جلالی، مزارات اهل البیت و تاریخها، ص۲۳۴-۲۳۵.
  24. رجوع کنید به:عمادالدین‌، قسم‌ شعراء الشام‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، ۸۵ -۸۷؛ عبدالقادر قرشی‌، ج۱، ص۳۳۵؛ تدمری، ص۱۵-۱۷
  25. هرفی‌، ص۲۶۹، ۲۷۳، ۲۷۶؛ تدمری، ص۵۱
  26. ابوشامه‌، ج۱، ص۶۹-۹۵
  27. هرفی‌، ص۲۷۴-۲۷۸
  28. ابن عدیم، ص۱۴۹-۱۵۰
  29. ابن عدیم، ص۱۲۷
  30. عمادالدین‌، قسم‌ شعراء الشام‌، ج۱، ص۷۷، ۷۹
  31. ابن‌ عساکر، التاریخ‌ الکبیر، ج۲، ص۹۷؛ ابن‌ فضل‌الله‌، ج۱۵، ص۵۱۸؛ رجوع کنید به: امینی‌، ج۴، ص۳۳۲
  32. رجوع کنید به: عمادالدین‌، همان‌، ج۱، ص۷۶؛ ذهبی‌، سیر، ج۲۰، ص۲۲۴
  33. ابن‌ فضل‌الله‌، ج۱۵، ص۵۱۸؛ ابن‌ خلکان‌، ج۴، ص۴۵۸
  34. ابوشامه‌، ج۱، ص۶۹-۹۵
  35. تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۲، ص۷۸۸، التاریخ‌ الکبیر، ج۲، ص۹۷
  36. عمادالدین‌، قسم‌ شعراء الشام‌، ج۱، ص۹۰
  37. رجوع کنید به: ابن‌ عدیم‌، ص۱۵۷
  38. ابن‌ ظافر، ص۲۵۷
  39. ابن‌ ظافر، ج۱، ص۷۶
  40. عمادالدین‌، قسم‌ شعراء الشام‌، ج۱، ص۷۹؛ یاقوت‌، ج۱۹، ص۶۴-۶۵؛ ابن‌ خلکان‌، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹؛ تدمری، ص۳۱-۳۲
  41. تدمری، ص۶

منابع

  • ابن‌ جوزی، یوسف‌، مرآة الزمان‌ فی‌ تاریخ‌ الاعیان‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۰ق‌.
  • ابن‌ حجه‌، ابوبکر، ثمرات‌ الاوراق‌، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۹۷۱م‌.
  • ابن‌ خلکان‌، وفیات‌؛ ابن‌ رجب‌، عبدالرحمان‌، ذیل‌ علی‌ طبقات‌ الحنابلة، به‌ کوشش‌ هنری لائوست‌ و سامی‌ دهان‌، دمشق‌، ۱۳۷۰ق‌/۱۹۵۱م‌.
  • ابن‌ شاکر کتبی‌، عیون‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ فیصل‌ السامر و نبیله‌ عبدالمنعم‌ داوود، بغداد، ۱۳۹۷ق‌.
  • ابن‌ ظافر، علی‌، بدائع‌ البدائه‌، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.
  • ابن‌ عدیم‌، احمد، بغیة الطلب‌ فی‌ تاریخ‌ حلب‌، نسخة عکسی‌ موجود در کتابخانة مرکز.
  • ابن‌ عساکر، علی‌، التاریخ‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ عبدالقادر افندی بدران‌، دمشق‌، ۱۳۳۰ق‌.
  • همو، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، نسخة عکسی‌ موجود در کتابخانة مرکز.
  • ابن‌ فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار فی‌ ممالک‌ الامصار، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
  • ابن‌ قلانسی‌، ابویعلی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.
  • ابن‌ مستوفی‌، مبارک‌، تاریخ‌ اربل‌، به‌ کوشش‌ سامی‌ بن‌ السید خماس‌ الصفار، بغداد، ۱۹۸۰م‌.
  • ابن‌ منیر، احمد، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عمر عبدالسلام‌ تدمری، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
  • ابن‌ وردی، عمر، تتمة المختصر فی‌ اخبار البشر، به‌ کوشش‌ احمد رفعت‌ بدراوی، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۷۰م‌.
  • ابوشامه‌، عبدالرحمان‌، الروضتین‌ فی‌ اخبار الدولتین‌، قاهره‌، ۱۲۸۷ق‌.
  • امینی‌، عبدالحسین‌، الغدیر، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
  • انطاکی‌، داوود، تزیین‌ الاسواق‌ فی‌ اخبار العشاق‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
  • بحرانی‌، یوسف‌، الکشکول‌، نجف‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۵م‌.
  • تدمری، مقدمه‌ و حاشیه‌ بر دیوان‌.
  • حسینی جلالی، محمدحسین، مزارات اهل البیت و تاریخها، مؤسسه اعلمی، بیروت،الطبعة الثالثه، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
  • حرعاملی‌، محمد، امل‌ الا¸مل‌، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، بغداد، ۱۳۸۵ق‌.
  • خوانساری، محمدباقر، روضات‌ الجنان‌ فی‌ احوال‌ العلماء و السادات‌، قم‌، ۱۳۹۰ق‌.
  • ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و محمد نعیم‌ عرقسوسی‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
  • ذهبی‌، محمد، العبر، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
  • رکابی‌، جودت‌، الادب‌ العربی‌ من‌ الانحدار الی‌ الازدهار، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
  • سمعانی‌، عبدالکریم‌، الانساب‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بن‌ یحیی‌ معلمی‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۸۲ق‌/۱۹۶۲م‌.
  • صفدی، خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ نجم‌، ویسبادن‌، ۱۳۹۱ق‌/۱۹۷۱م‌.
  • صنعانی‌، یوسف‌، نسمة السحر فی‌ ذکر من‌ تشیع‌ و شعر، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانة مرکز.
  • عبدالقادر قرشی‌، الجواهر المضیة فی‌ طبقات‌ الحنفیة، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۳۲ق‌.
  • علی‌ خان‌ مدنی‌، انوار الربیع‌ فی‌ انواع‌ البدیع‌، به‌ کوشش‌ شاکر هادی شکر، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۶۹م‌.
  • عمادالدین‌ کاتب‌، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم‌ شعراء الشام‌، به‌ کوشش‌ شکری فیصل‌، دمشق‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.
  • عمادالدین‌ کاتب‌، خریدة القصر و جریدة العصر، قسم‌ شعراء المغرب‌، به‌ کوشش‌ محمد مرزوقی‌ و دیگران‌، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.
  • ناصرخسرو، سفرنامه‌، به‌ کوشش‌ نادر وزین‌ پور، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
  • هرفی‌، محمد، شعر الجهاد فی‌ الحروب‌ الصلیبیة، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
  • یاقوت‌، ادبا.

پیوند به بیرون