حقالناس: تفاوت میان نسخهها
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز ←جایگاه |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز ←جایگاه: تغییر عنوان و حذف مطالب زائد برای جابجایی در بخش دیگر |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
از منظر دین اسلام، حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمیگیرد.<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> از اینرو [[غیبت]]،<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> [[تهمت]]، [[سخنچینی]]، ناراحتکردن بیجای مردم،<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.</ref> در روایتی از [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] که به [[رسالة الحقوق|رساله حقوق]] شناخته میشود، بیش از ۵۰ حق و تکلیف نسبت به دیگران آمده است.<ref>ابنشعبه، تحفالعقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.</ref> | از منظر دین اسلام، حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمیگیرد.<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> از اینرو [[غیبت]]،<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> [[تهمت]]، [[سخنچینی]]، ناراحتکردن بیجای مردم،<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.</ref> در روایتی از [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] که به [[رسالة الحقوق|رساله حقوق]] شناخته میشود، بیش از ۵۰ حق و تکلیف نسبت به دیگران آمده است.<ref>ابنشعبه، تحفالعقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.</ref> | ||
==جایگاه== | ==جایگاه در فقه و حقوق== | ||
در منابع [[فقه|فقهی]] از حقالناس در بخش احکام قضایی سخن میگویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> در قوانین حقوقیِ [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز به آن توجه شده است.<ref>برای نمونه: نگاه کنید به شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲؛ مجموعه جرائم و مجازاتها، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.</ref> برای مثال [[دیه]] و [[قصاص]] و برخی از جرایم [[تعزیر|تعزیری]] مثل توهین، از باب حقالناسبودن جرم دانسته شدهاند.<ref> شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۹-۱۲۰</ref> | در منابع [[فقه|فقهی]] از حقالناس در بخش احکام قضایی سخن میگویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> در قوانین حقوقیِ [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز به آن توجه شده است.<ref>برای نمونه: نگاه کنید به شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲؛ مجموعه جرائم و مجازاتها، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.</ref> برای مثال [[دیه]] و [[قصاص]] و برخی از جرایم [[تعزیر|تعزیری]] مثل توهین، از باب حقالناسبودن جرم دانسته شدهاند.<ref> شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۹-۱۲۰</ref> | ||
نسخهٔ ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۰۲
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۹۷ توسط کاربر:P.motahari برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
حَقُّالناس، به معنای حقوق مردم بر انسان است در برابر حقالله که به حقوق خدا بر بندگان اشاره دارد. حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد از این رو جان، مال و آبروی افراد را نیز دربرمیگیرد همچنین با توبه و شهادت در راه خدا که با آن همه گناهان بخشیده میشود، نیز بخشیده نمیشود بلکه حق الناس باید جبران شود و یا صاحب حق آن را ببخشد.
در احکام قضایی دین اسلام، میان حقالناس و حقالله تفاوتهایی وجود دارد؛ مثلا اجرای حکم در حقالناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد، ولی در حقاللّه منوط به مطالبه کسی نیست. گفتهاند: تفاوتهای حقالناس و حقالله به جهت آن است که در دین اسلام نسبت به حقالناس به دقت و احتیاط و در حقالله به آسانگیری سفارش شده است.
مفهومشناسی
در دین اسلام حقوق به حقالناس و حقالله تقسیم میشوند.[۱] مراد از حقالناس، حقوق مردم بر انسان است؛ در مقابلِ حقوق خدا بر انسان.[۲]
هرچند همه حقالناسها به نوعی حقالله محسوب میشوند،[۳] هنگامی که این اصطلاح در برابر حقالله به کار میرود، منظور از آن تنها دستهای از حقوق است که به حق مردم بر انسان اشاره دارد.[۴]
در منابع حدیثی و فقهی، برای اشاره به حقالناس از عناوینی چون حق عِباد،[۵] حق آدمی،[۶]حق آدمیّین[۷] و حقوق مسلمین[۸] استفاده شده است.
مصادیق
برخی فقیهان، حقالناس را بر دو نوع دانستهاند: حقالناسِ محض، مانند رعایت جان و مال مردم و حقالناس غیرمحض؛ یعنی حقوقی که هر دو جنبهٔ حقالله و حقالناس را دارند؛ مانند سرقت،[۹] تعزیر[۱۰] و قذف.[۱۱]
از منظر دین اسلام، حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمیگیرد.[۱۲] از اینرو غیبت،[۱۳] تهمت، سخنچینی، ناراحتکردن بیجای مردم،[۱۴] در روایتی از امام سجاد(ع) که به رساله حقوق شناخته میشود، بیش از ۵۰ حق و تکلیف نسبت به دیگران آمده است.[۱۵]
جایگاه در فقه و حقوق
در منابع فقهی از حقالناس در بخش احکام قضایی سخن میگویند.[۱۶] در قوانین حقوقیِ جمهوری اسلامی ایران نیز به آن توجه شده است.[۱۷] برای مثال دیه و قصاص و برخی از جرایم تعزیری مثل توهین، از باب حقالناسبودن جرم دانسته شدهاند.[۱۸]
تفاوت با حق الله
میان حقالناس و حقالله تفاوتهایی ذکر کردهاند که برخی از آنها به شرح زیر است:
- اثبات حقالناس نزد قاضی آسانتر از اثبات حقالله است؛ زیرا حقاللّه با یک شاهد مرد و دو شاهد زن، یا یک شاهد مرد همراه با سوگند، یا شهادت زنان بهتنهایی، اثبات نمیشود؛ ولی برخی از حقالناسها را میتوان با این شواهد اثبات کرد.[۱۹]
- اجرای حکم در حقالناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد؛ ولی حقاللّه، بر مطالبه کسی مبتنی نیست.[۲۰] در ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات ایران، تعقیب و مجازات مجرم در حقالناس، بر مطالبه صاحبْحق یا قائم مقامِ قانونی او متوقف شده است.[۲۱]
- در حقالناس، برخلاف حقالله، قاضی نمیتواند مجرم را از اقرارکردن منصرف کند.[۲۲]
- برخی از مصادیق حقالناس، قابلبخشش یا انتقالاند اما در حقاللّه رضایت فردی که جرم بر او صورت گرفته، موجب سقوط حق نمیشود.[۲۳]
- حقالناسها با توبه ساقط نمیشوند، اما برخی از حقاللهها با توبه ساقط میشوند.[۲۴]
- حقالناس مبتنی بر دقت و احتیاط، ولی حقاللّه مبتنی بر آسانگیری و تخفیف است.[۲۵] گفته شده برخی فقیهان، تفاوتهای حقالله با حقالناس در احکام قضایی را ناشی از همین میدانند.[۲۶]
- حقالناس با شهادت در راه خدا بخشیده نمیشود؛ حالآنکه حقالله با شهادت بخشیده میشود.[۲۷] از این رو گفته شده که امام حسین(ع) در شب عاشورا از یاران خود خواست کسانی که حق مردم به گردنشان است، در لشکر او نمانند.[۲۸]
جبران
در حقالناس، علاوه بر توبه، باید حقوق مردم جبران شود یا صاحبحق آن را ببخشد.[۲۹] به گفته برخی فقیهان این مسئله شامل حقوقی که انسان قبل از بلوغ ضایع کرده نیز میشود.[۳۰]
بر پایه روایتی از پیامبر اکرم، در قیامت از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحبحق میدهند و اگر حسناتش تمام شد، گناهان صاحبحق را به پای او مینویسند؛ سپس او را وارد آتش میکنند.[۳۱] همچنین بر پایه روایتی که در کتاب لئالی الاخبار از امام صادق(ع) نقل شده، شدیدترین حال انسان در قیامت، وقتی است که مستحقان زکات و خمس جلوی انسان را بگیرند و خدا از حسنات او به آنها عوض بدهد.[۳۲]
مطالعه بیشتر
- نگاهی به حقالناس: این کتاب به قلم محمود اکبری و به زبان فارسی نوشته شده و با مقدمه آیتالله مکارم شیرازی آغاز شده است. فصلهای کتاب به این شرح است: اهمیت حقالناس، حقالناس و درآمدهای حرام، حقالناس و مسائل مالی و حقوقی، حقالناس و مسائل عِرضی و آبرویی. [۳۳]
- حقالناس: این کتاب به قلم عباس رحیمی و به زبان فارسی نوشته شده است. کتاب شش فصل دارد که آبروی مسلمان و حقالناس در قیامت از جمله سرفصلهای آن است.[۳۴]
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحفالعقول، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
- اردبیلی، احمد بن محمد، زبدةالبیان فی احکام القرآن، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، بیتا.
- آخوندی، محمود، آئین دادرسی کیفری، تهران، ۱۳۶۸ش.
- تویسرکانی، محمدنبی بن احمد، لئالی الاخبار، قم، علامه، بیتا.
- شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه: آیتالله مرعشی نجفی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق.
- شهید اول، محمد بن مکی، القواعد و الفوائد، تحقیق سیدعبدالهادی حکیم، نجف، ۱۴۰۰ق (افست، قم، کتابفروشی مفید).
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تصحیح سیدمحمدتقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویه لاحیاء آلآثار الجعفریه، ۱۳۸۷ق.
- شیری، عباس، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، ۱۳۷۲ش.
- عاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیه فی الرسائل العلمیه، بیروت، دارالبلاغه، ۱۴۱۳ق.
- علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح: سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی، مرتضوی، ۱۴۱۶ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مجموعه جرائم و مجازاتها، تهران، معاونت پژوهش تدوین و تنقیح قوانین و مقررات مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۸۵ق.
- محقق داماد، سیدمصطفی، قواعد فقه، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- مراغی، سید میرعبدالفتاح، العناوین الفقیهه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- مرقایی، سید طه، «حق الله و حق الناس» در دانشنامه جهان اسلام.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، قم، تفکر، ۱۴۰۹ق.
- موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم، فقه القضاء، قم، ۱۴۲۳ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تصحیح: عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
پیوند به بیرون
- ↑ نگاه کنید به ابنشعبه، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵.
- ↑ نگاه کنید به عاملی، الاصطلاحات الفقهیه، ۱۴۱۳ق، ص۷۱.
- ↑ نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳؛ موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳؛ نگاه کنید به موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق ، ج۱، ص۱۹۵.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۷۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۷۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۲۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.
- ↑ محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۰۹.
- ↑ محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۶۰.
- ↑ نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.
- ↑ نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.
- ↑ ابنشعبه، تحفالعقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.
- ↑ برای نمونه: نگاه کنید به شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲؛ مجموعه جرائم و مجازاتها، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.
- ↑ شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۹-۱۲۰
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۱.
- ↑ شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲.
- ↑ محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳-۴۴.
- ↑ اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۳۰۸-۳۰۹.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.
- ↑ مرقایی، «حق الله و حق الناس»، ج۱۳.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.
- ↑ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۹، ص۴۳۰.
- ↑ نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.
- ↑ نگاه کنید به مراغی، العناوین الفقهیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۶۰.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.
- ↑ تویسرکانی، لئالی الاخبار، علامه، ج۳، ص۲۱۴.
- ↑ نورلیب، شناسامه کتاب نگاهی به حق الناس
- ↑ شبکه جامع کتاب گیسوم