بهائیت

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از فرقه بهايي)
بهائیت
«یا بهاء‌الابهی» اسم اعظم بهائیت، طرح اصلی از مشکین قلم خطاط و از بهائیان معروف.
«یا بهاء‌الابهی» اسم اعظم بهائیت، طرح اصلی از مشکین قلم خطاط و از بهائیان معروف.
اطلاعات کلی
مؤسسمیرزا حسینعلی نوری
شهرهای مهمحیفا، عکّا، بغداد
زیارتگاه‌هاخانه علی‌محمد باب در شیراز، خانه بهاءالله در بغداد، مقام اعلی (مقبره باب و عبدالبهاء) در کوه کرمل، مقبره میرزا حسینعلی نوری در عکّا، مقبره شوقی افندی در لندن
نام‌های دیگرآیین بهائی، دیانت بهائی
اطلاعات دینی
از فرقه‌هایبابیه
باورهامقام الوهیت، نبوت و مَنْ یُظهره اللهی بهاءالله، تعالیم دوازده‌گانه
رهبر/امام کنونیبیت‌العدل اعظم
رهبران/امامانمیرزا حسینعلی نوری، عبدالبهاء، شوقی افندی
کتاب‌های مهمکتاب اقدس، ایقان، الواح مبارکه، آثار قلم اعلی، مقاله شخصی سیاح، مکاتیب، الواح وصایای مبارکه، قرن بدیع، الفرائد، گنجینه حدود و احکام.
وضعیت کنونی
وضعیتفعال


بهائیت فرقه‌ای مذهبی منشعب از آیین بابیه است که در قرن سیزدهم قمری توسط میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله پدید آمد. میرزا حسینعلی از پیروان سید علی‌محمد باب بود که پس از درگذشت باب، فرقه بهائیت را پایه‌گذاری کرد. پس از بهاءالله،‌ پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء و سپس شوقی افندی، نوه دختری عبدالبهاء رهبریِ بهائیت را به‌عهده گرفتند. پس از شوقی، در جانشینی او اختلاف شد و بهائیان به گروه‌های مختلفی همچون بهائیان بیت‌العدلی و بهائیان ارتدوکسی‌ تقسیم شدند. امروزه رهبری بهائیان در دست بیت‌العدل اعظم است.

بهائیان، بهاءالله را پیامبر و بهائیت را دین جدیدی می‌دانند که دین اسلام را نَسخ کرده است. بهاءالله بر این باور است که قیامت مسلمانان با آمدن باب برپا شده و با مرگ او پایان یافته است. همچنین قیامت بابیان با ظهور بهاءالله برپا و با مرگش به پایان می‌رسد. بهائیان مناسکی مانند نماز، روزه، حج و حدود را با کیفیتی متفاوت از مسلمانان به جا می‌آورند.

بیت‌العدل مهم‌ترین مرکز بهائیان و مرجع همه امور آنها است. این مرکز در کوه کَرمِل در حیفا واقع شده و اعضای آن را محافل ملی، انتخاب می‌کنند که رابط جامعه بهائی هر کشور با بیت‌العدل‌اند. خانه علی‌محمد باب در شیراز، خانه بهاءالله در بغداد، باغ رضوان (محل ادعای مظهریت بهاءالله)، مقام اعلیٰ (مقبره باب در کوه کرمل) و روضه مبارکه (مقبره حسینعلی نوری در عکّا) از اماکن مقدس بهائیان به شمار می‌روند. همچنین عید نوروز و سالروز درگذشت و تولد باب و بهاءالله از اعیاد بهائیان است.

آثار بهاءالله مانند کتاب‌های اَقدس، ایقان، کلمات مکنونه و الواح، آثار عبدالبهاء و شوقی افندی و کتاب‌های الفرائد و گنجینه حدود و احکام از کتاب‌های مقدس بهائیت‌اند.

به باور مسلمانان، بهائیت فرقه‌ای ضاله و خارج از اسلام است. مراجع تقلید شیعه، اعتقاد به بهائیت را کفر و بهائیان را نجس و کافر مُحارِب می‌شمارند. بیش از ۴۰۰ کتاب و مقاله در نقد بهائیت نوشته شده است. برخی از این کتاب‌ها را بهائیان برگشته از آیین بهائی، همچون عبدالحسین آیتی بافقی یزدی، نوشته‌اند.

ادعای الوهیت،‌ نبوت و موعودیت بهاءالله مخالف باورهای اسلامی است و نوعی بت‌پرستی و خودپرستی شمرده شده است. تناقض باورهای بهائی،‌ اختلاف فراوان میان آنان، و تکفیر بزرگان فرقه همدیگر از نقدها بر بهائیت است. از دیدگاه منتقدان، بهائیت حزب و فرقه‌ای سیاسی است که دولت‌های روسیه، انگلیس، اسرائیل و آمریکا از آن حمایت می‌کنند.

تاریخچه

بهائیت فرقه‌ای مذهبی و برآمده از بابیه است[۱] که در قرن سیزدهم قمری (نوزدهم میلادی) به‌دست میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله پدید آمد.[۲] در رساله‌ای که به مناسبت صدمین سالگرد فوت میرزا حسینعلی به سفارش بیت‌العدل منتشر شده، آمده است که رسالت بهاءالله از آگوست ۱۸۵۲م (مرداد ۱۲۳۱ش/شوال ۱۲۶۸ق) در زندان آغاز شد.[۳]

گفته شده واژه «بهائی» از حدود سال‌های ۱۲۸۲-۱۲۸۴ق درباره بهائیت به‌کار رفته است.[۴] با این حال بهائیان نام‌های «آیین بهائی»،‌ «دیانت بهائی» و «امر بهائی» (The Bahá’í Faith) را برای اشاره به خود ترجیح می‌دهند.[۵]

زمینه شکل‌گیری

پس از مرگ سید علی‌محمد باب، بنیانگذار فرقه بابیه در سال ۱۲۶۶ق[۶] بابیان به عراق تبعید شدند. در آنجا میرزا یحیی نوری معروف به صبحِ‌اَزَل ریاست آنها را برعهده داشت؛ اما او در پنهانی زندگی می‌کرد و برادرش میرزا حسینعلی نوری امور را در دست داشت.[۷] در سال ۱۲۸۰ق بابیان به جهت رفتارهای غیراخلاقی به استانبول تبعید شدند و در همین ایام میرزا حسینعلی ادعای مظهریت [یادداشت ۱] کرد که باعث اختلاف در میان بابیان شد. بهائیان این روزها (۱۲ روز) را عید رضوان و بعثت بهاءالله می‌نامند.[۸] پس از آن، میرزا حسینعلی مدعی کهنگی بابیت شد و مذهب بهائیت را رسما اعلام کرد.[۹] پس از شدت گرفتن اختلافات میان آن‌دو، دولت عثمانی در سال ۱۳۸۵ق، میرزا حسینعلی را به عَکّا،‌ از شهرهای فلسطین، و میرزا یحیی را به کشور قِبْرِس فرستاد.[۱۰] بابی‌هایی که بر جانشینی صبح‌ازل باقی مانده و ادعای حسینعلی را نپذیرفتند، «ازلیه» و پیروان میرزا حسینعلی «بهائی» خوانده شدند.[۱۱]

آمار و وضعیت کنونی

بهائیت امروزه تشکیلاتی بین‌المللی به شمار می‌رود که مقر اصلی آن در اسرائیل است و در همه کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی شعبه دارد.[۱۲] براساس گزارش دایرة‌المعارف جهان نوین اسلام، بهائیت در جهان، ۱۶۵ محفل روحانیِ ملی و ۲۰هزار محفل روحانی محلی دارد. آثار و ادبیات بهائی به ۸۰۲ زبان مختلف ترجمه شده است. همچنین هفت «مشرق‌الاذکار» (معبد بهائیان) در جهان وجود دارد و ۱۲۵۶ محل دیگر نیز برای همین منظور به مالکیت بهائیان درآمده است.[۱۳]

بهائیان، بهائیت را پس از مسیحیت، دومین آیین به لحاظ پراکندگی جمعیت می‌دانند؛ هرچند نسبت به پیروان دیگر ادیان، جمعیت قابل‌توجهی ندارند.[۱۴] گفته شده با وجود اینکه تشکیلات اداری بهائی از تعداد پیروان خود آگاه است، تاکنون آمار رسمی‌ای از جمعیت بهائیان ارائه نکرده است.[۱۵]

آمارهای غیررسمی، جمعیت پیروان بهائی را پنج تا هفت میلیون نفر اعلام کرده‌اند.[۱۶] طبق برخی گزارش‌ها، جامعه بین‌المللی بهائیت در سال ۲۰۱۰م جمعیت بهائیان را بیش از پنج میلیون گزارش داده است.[۱۷] این آمارها اغرا‌ق‌آمیز دانسته شده است؛ زیرا برای مثال جمعیت بهائیان هند، بیش از ۲ میلیون و ایران ۳۰۰ هزار نفر اعلام شده که با آمارهای رسمی این دو کشور ناسازگار است.[۱۸] جمعیت بهائیان هند، طبق آمار رسمی دولت هند، ۱۱۰هزار نفر[۱۹] و جمعیت بهائیان ایران حداکثر صد هزار نفر تخمین زده شده است.[۲۰]

امروزه بیشترین بهائیان ساکن آمریکا هستند.[۲۱] بیشترین میزان سکونت بهائیان در ایران را مربوط به استان تهران، به‌ویژه شهر فردیس کرج، اصفهان (شاهین‌شهر و نجف‌آباد)، شیراز، همدان و تبریز دانسته‌اند.[۲۲]

در آیین بهائی، افراد به‌محض پذیرفتن اعتقادات بهائیت، بهائی به حساب نمی‌آیند؛ بلکه پس از رسیدن به سن بلوغ و ثبت‌نام در تشکیلات بهائی، دریافت کد عضویت و اطاعت از تشکیلات اداری، بهائی شناخته می‌شوند.[۲۳]

باورها

بهاءالله دین اسلام را نسخ کرد و دین جدیدی ارائه کرد.[۲۴] بهائیان بر جدید بودن تعالیم بهاء‌الله تأکید دارند و او را پیامبری با پیام‌های جدید و بی‌سابقه از طرف خداوند معرفی می‌کنند. به ادعای آنها، بشر در زمان بهاءالله به حدی از بلوغ رسید که می‌توانست تعالیم جدیدی از طرف خدا دریافت کند. ازاین‌رو خداوند حسینعلی بهاء را برانگیخت تا تعالیم جدید را به بشر برساند.[۲۵] از نظر بهائیان، خداوند در طول تاریخ، سلسله‌ای از مربیان و پیام‌آوران الهی را برای بشر فرستاده که جدیدترین آنها بهاءالله است.[۲۶] برخی از تعالیم و باورهای بهائیان عبارت‌اند از:

توحید

بهائیان مدعی‌اند که بهاءالله خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای است که مقام مظهریت الهی یافته و مظهر خدا در زمین است؛[۲۷] اما محققان و منتقدان بهائیت با استناد به سخنان بهاءالله، معتقدند بهائیان او را خدای جهانیان می‌دانند.[۲۸] از جمله عبارات بهاءالله که دلالت بر ادعای الوهیت و خدایی او دارد،[۲۹] اینهاست:

«لا اله اِلّا اَنا المَسجونُ الفَرید؛ خدایی نیست جز من زندانی یکتا»، «آنکه جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است.»، «این‌گونه پروردگارت امر کرد، زمانی که در خراب‌ترین شهرها زندانی بود.»،[۳۰] «انَّهُ لا الهَ اِلّا اَنا الباقی الفردُ القدیم... لا الهَ اِلّا اَنا الباقی الغفورُ الکریم؛‌ خدایی نیست جز من که باقی و یکتا و قدیم هستم... خدایی جز من بخشنده و کریم نیست».[۳۱] میرزا حسینعلی نوری درباره شب ولادتش می‌نویسد: «... وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ؛ در این صبح زاده شد آنکه نه زاده شده است و نه می‌زاید.»[۳۲]

به گفته دکتر جی. ای. اِسلِمُنت ( J. E. Esslemont) مبلّغ امریکایی فرقه بهاییت، در کتاب «بهائیت و عصر جدید»، بهاءالله گاه از جنبه بشری سخن می‌گوید و مقام خود را عبودیت و بندگی محض می‌داند و گاه از مقام الوهیت سخن می‌راند و در عباراتش، اثری از شخصیت انسانی او دیده نمی‌شود. از نظر وی، در مقام الوهیت، خداوند به واسطه بهاءالله با خلق خود سخن می‌گوید، محبت خود را اظهار می‌کند و شرایع و احکامش را اعلام می کند.[۳۳]

میرزا حسینعلی نوری در قصیده ورقائیه: «کُلُّ الاُلوه من رَشح أمری تألّهتْ و کُلُّ الرُبوبِ من طَفح حُکمی تَربَّت؛ همه خدایان بر اثر رشحه‌ای از فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران بر اثر لبریز شدن حکم من پروردگار شدند.»

عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۲، ص۲۵۵.

اعتقاد به الوهیت بهاءالله در آثار عبدالبهاء و مبلغان بهائی نیز وجود دارد.[۳۴]

در متون بهائی، از تأویل کلمات و عبارات نهی شده و دستور داده شده به معانی ظاهری و لغوی آنها تمسک شود.[۳۵]

نبوت

میرزا حسینعلی نوری در کتاب‌هایش ادعای نبوت کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است.[۳۶] عباس افندی، فرزند او و رهبر دوم بهائیان، نیز علی‌محمد باب را در ردیف پیامبرانی همچون حضرت ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) قرار داده و باب را بشارت‌دهنده ظهور بهاءالله می‌داند. از نظر او، بهاءالله در زمره آن پیامبران و حتی برتر از آنهاست.[۳۷]

به گفته جی. ای. اِسلِمُنت،‌ بهائی به همه پیامبران احترام می‌گذارد و معتقد است بهاءالله حامل پیام الهی برای عصر حاضر است. او بزرگ‌ترین مربی و معلم جهانی است که برای کامل کردن تلاش‌های پیامبران پیشین آمده است.[۳۸] با این وجود میرزا حسینعلی در برخی آثارش، خاتمیت پیامبر(ص) را پذیرفته است.[۳۹]

به گفته علیرضا روزبهانی، بهائی‌پژوه معاصر، دقیق روشن نیست که بهاءالله خداست یا پیامبر یا هیچ‌کدام؛ چراکه در برخی عبارات به تبعیت از عبدالبهاء، او را پیامبر دانسته‌اند و در بعضی دیگر و با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، بهاءالله را موعود و مظهر الهی و برتر از پیامبران می‌دانند.[۴۰]

معاد

به گفته روزبهانی، در فرقه بهائیت، به صورت مبهم از معاد سخن گفته شده است به گونه‌ای که تنها می‌توان فهمید که عالَمی پس از مرگ وجود دارد.[۴۱] بهائیان، آنچه را که در قرآن درباره قیامت و ویژگی‌های آن آمده است، به قیام باب و بهاء تأویل می‌برند.[۴۲] باب در کتاب «بیان» گفته است با آمدن من، قیامت مسلمانان برپا شد و تا من زنده‌ام، قیامت آنها باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد.[۴۳] از دیدگاه حسینعلی بهاء نیز قیامتِ بابیان، با ظهور او برپا شد و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.[۴۴]

به نقل اِسلِمُنت،‌ بهاءالله و عبدالبهاء آنچه را که در کتب مقدس پیشین درباره بهشت و جهنم آمده، رمزی می‌شمارند و معنای ظاهری آنها را صحیح نمی‌دانند. از نظر آنها، بهشت حالت کمال، و جهنم، عالَم کاستی‌هاست. بهشت کسب رضای الهی و انس با همگِنان است و جهنم نبود چنین انسی. شادی و فرح بهشت، شادی و سرور روح است و درد و رنج‌های جهنم،‌ محرومیت از چنین شادی و سروری است.[۴۵]

تعالیم دوازده‌گانه

عباس افندی، رهبر دوم بهائيان، با سفر به اروپا و آمریکا و شرکت در گردهمایی‌ها، کلیساها و کنیسه‌ها، در ترویج افکار و آثار بهاءالله، اصولی را در دوازده سرفصل به عنوان آموزه‌های بهائیت معرفی کرد که به تعالیم و اصول دوازده‌گانه بهائیت شهرت یافت.[۴۶] این اصول و تعالیم عبارت‌اند از:

  1. «تَحَرّی حقیقت» (جست‌وجوی حقیقت)؛
  2. وحدت عالم انسانی؛
  3. دین باید سبب اُلفت و محبت باشد؛
  4. دین باید مطابق علم و عقل باشد؛
  5. ترک تعصبات جنسی، دینی،‌ مذهبی،‌ وطنی و سیاسی که نابودکننده بنیان انسان است؛
  6. تعدیل معیشت مردم؛
  7. وحدت ادیان؛
  8. لزوم تعلیم و تربیت عمومی؛
  9. وحدت لسان و خط (ایجاد زبان دوم برای اهل‌عالَم)؛
  10. وحدت زنان و مردان و و برابری حقوق آنها؛
  11. ایجاد صلح عمومی و تشکیل دادگاه بین‌المللی؛
  12. همه عالم محتاج نفثات روح‌القدس است (یعنی عالم انسانی، با قوای عقلی و مادی ترقی نمی‌کند؛ بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق‌العاده انسانی، الهام و فیض روح‌القدس لازم است).[۴۷]

بهائیان مدعی‌اند که این تعالیم جدید است و پیش از این، هیچ‌کس چنین تعالیمی برای انسان‌ها نیاورده بود؛[۴۸] اما بهائی‌پژوهان برخی از این تعالیم را برگرفته از ادیان به ویژه اسلام و بعضی از فضای فکری و فرهنگی غرب دانسته‌اند.[۴۹]

احکام

از نظر محققان، احکام بهائیت همان احکامی است که از جانب علی‌محمد باب در کتاب بیان آمده است؛ البته میان آن‌دو تفاوت‌هایی نیز وجود دارد.[۵۰]‍ برخی از احکام بهائیت چنین است:

مقبره بهاءالله در شهر عکّا (قبله بهائیان).
  • نماز: به گفته بهاءالله در کتاب اقدس، نماز از اول بلوغ[یادداشت ۲] واجب است.[۵۱] در بهائیت سه نماز وجود دارد: نماز صغرا، وُسطا و کبیر.[۵۲] نماز کبیر روزی یک مرتبه کافی است[۵۳] و کسی که این نماز را بخواند،‌ از دو نماز دیگر معاف است.[۵۴] وقت نماز وُسطا، صبح و ظهر و شام و وقت نماز صغیر هنگام ظهر‌ (زوال) است.[۵۵] براساس متون بهائیت، بهاءالله یک نماز نُه‌رکعتی نیز نازل کرده[۵۶] و کیفیت آن را در ورقه دیگری نوشته بود؛ اما به گفته عبدالبهاء آن ورقه به سرقت رفته است.[۵۷] چگونگی این نماز تاکنون مشخص نشده است.[۵۸]

براساس کتاب اقدس، نماز جماعت جز در نماز میت، ممنوع است.[۵۹]

قبله بهائیان، طبق گفته بهاءالله،‌ در زمان زنده بودن او، مکان اقامت بهاءالله است و پس از مرگ او، روضهٔ مبارکه یعنی قبر اوست.[۶۰]

  • روزه: روزه از اول بلوغ بر بهائیان واجب است.[۶۱] ایام روزه بهائیان، در ماه العلاء (یکی از ماه‌های تقویم بدیع بهائیان) شروع و به عید نوروز ختم می‌شود.[۶۲] عید نوروز،‌ عید صیام (عید فطر) بهائیان است.[۶۳] مسافران، بیماران، زنان باردار و شیرده و زنان در ایام عادت ماهیانه، شاغلانِ مشاغل سخت و افرادی که سنشان بیش از هفتاد سال است، از روزه گرفتن معاف‌اند.[۶۴]
  • حدود: براساس کتاب اقدس، قتل، زنا، غیبت و افترا حرام است.[۶۷] اگر کسی از روی عمد دیگری را به قتل رسانَد،‌ باید کشته شود و اگر کسی خانه دیگری را عمداً به آتش کشید، او را باید سوزاند.[۶۸] طبق کتاب اقدس، حد زنا دیه‌ای به مقدار نُه مثقال طلاست که باید به بیت‌العدل [یادداشت ۳] پرداخت شود.[۶۹] در صورت تکرار، دیه دوبرابر می‌شود.[۷۰]

در بهائیت همه‌چیز پاک است و نجس وجود ندارد.[۷۱] طبق گفته بهاءالله، بر بهائیان واجب است اگر اموالشان به یکصد مثقال طلا رسید، نوزده مثقال آن را به عنوان حقوق‌الله بپردازند.[۷۲] این حکم را برای تأمین مالی بهائیت و الگوبرداری‌شده از اسلام دانسته‌اند.[۷۳] در این آیین، ازدواج با محارم به جز زنِ پدر، جایز است.[۷۴]

رهبران

رهبران بهائیت عبارت‌اند از:

بهاءالله

میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله، بنیانگذار بهائیت.

میرزا حسینعلی نوری (تولد ۱۲۳۳ق/۱۱۹۷ش) معروف به بهاءاللّه بنیانگذار بهائیت است و نام آیین بهاییت از همین لقب گرفته شده است.[۷۵] وی خواندن و نوشتن را نزد پدرش میرزا عباس نوری آموخت.[۷۶] او پس از ادعای بابیتِ سید علی‌محمد شیرازی، به بابیه پیوست و به ترویج آن پرداخت.[۷۷] میرزا حسینعلی در سال ۱۸۶۳م حدود ۱۳ سال پس از درگذشت علی‌محمد باب، ادعای موعود و مقام «من یظهره الله» کرد و به نام بهائی معروف شد.[۷۸]

در سال ۱۸۶۸م، میرزا حسنعلی بهاء به‌همراه پیروانش به عکّا،‌ از شهرهای فلسطین، تبعید شد.[۷۹] او در سال ۱۳۰۹ق (۱۸۹۲م) در ۷۵سالگی در آنجا درگذشت[۸۰] و در منزل مسکونی خود در باغ بَهجی دفن شد.[۸۱]

عبدالبهاء

عبدالبهاء، فرزند ارشد بهاءالله و جانشین وی.

میرزاعباس نوری مشهور به عباس افندی و عبدالبهاء (۱۲۶۰-۱۳۴۰ق) فرزند بزرگ میرزا حسینعلی بهاء بود که پس از وی، رهبری بهائیت به او رسید. بهاءالله، در «کتابُ عَهْدی» (وصیت‌نامه بهاء)، او را جانشین خود قرار داد و «غَصن اعظم» نامیده بود.[۸۲] بهائیان به او «مرکز میثاق» می‌گویند؛‌ ولی او خودش را عبدالبهاء نامید.[۸۳]

عبدالبهاء در سال ۱۳۲۸ق به دعوت بهائیان اروپا و آمریکا از فلسطین به مصر و از آنجا به اروپا و آمریکا رفت. عبدالبهاء در این سفر که سه سال طول کشید، تعالیمی را که امروزه به «تعالیم دوازده‌گانه» شناخته می‌شود، مطرح کرد.[۸۴] عبدالبهاء به جهت فراهم کردن آذوقه انگلیسی‌ها در جنگ جهانی اول،[۸۵] در ۲۷ آوریل ۱۹۲۰م(۱۲۹۹ش) از سوی دولت انگلستان نشان «نایت هود» (شوالیه‌گری=Knighthood) و لقب سِر (Sir) دریافت کرد.[۸۶]

او در سال ۱۳۴۰ق/۱۹۲۱م درگذشت. مقبره‌اش در جوار مقبره باب، واقع در کوه کِرمِل، در فلسطین قرار دارد.[۸۷]

شوقی افندی

شوقی افندی، جانشین عبدالبهاء و رهبر سوم بهائیان.

نوه دختری عباس افندی است که پس از وی رهبر بهائیان شد. او فرزند میرزا هادی افنان و ضیائیه دختر عبدالبهاء بود که در یازدهم اسفند ۱۲۷۶ش در عکّا به دنیا آمد و تا یازده‌سالگی در آنجا به سر برد.[۸۸] در سال ۱۹۰۸م،‌ شوقی همراه خانواده به شهر حیفا سفر کرد و در دانشگاه بیروت و سپس دانشگاه آکسفورد انگلستان تحصیل کرد.[۸۹] اجرای طرح مهاجرت بهائیان به مناطق مختلف جهان، گسترش تشکیلات اداری و سازمانی دینی بهائیت[۹۰] و تأسیس هیئت بین‌المللی بهائی یا «جنین بیت‌العدل»[۹۱] از اقدامات او بود. در دوره او عبدالحسین تفتی (آیتی) و میرزا صالح اقتصاد مراغه‌ای، از مبلغان بهائیت، به اسلام بازگشتند.[۹۲]

وی در سیزده آبان ۱۳۳۶ش (۱۹۵۷م) در لندن از دنیا رفت و همان‌جا دفن شد.[۹۳]

رهبری بهائیت پس از شوقی افندی

پس از شوقی افندی، درباره جانشینی وی میان بهائیان اختلاف شد و به انشعاب آنها انجامید. روحیّه ماکْسوِل، همسر شوقی افندی و تعدادی از گروه منتخب شوقی افندی ملقب به «ایادیان امرالله»، اکثریت بهائیان را به خود جلب کرده و بیت‌العدل اعظم را تأسیس کردند و رهبری بهائیت را برعهده گرفتند. این گروه به «بهائیان بیت‌العدلی» مشهورند و مقام ولی‌ِّامری را برای همیشه کنار گذاشتند.[۹۴]

در مقابل، چارْلز میسُن ریمی ادعای جانشینی شوقی و ولیّ‌امرالله بودن کرد و گروهی را با نام «بهائیان ارتدکس» یا «ریمی‌ها» پدید آورد.[۹۵] پیروان ریمی معتقدند هر تشکیلاتی اعم از ایادیان امرالله یا سازمان بیت‌العدل باید تحت نظارت ولایت امر بهائیان باشد و بدون آن مشروعیت ندارد. ازاین‌رو تشکیلات ایادیان امرالله و بیت‌العدل را مشروع نمی‌دانند.[۹۶] میسن ریمی، جوئل برای مارانجلا (Joel Bray Marangella) را به عنوان ولی‌ِّامر سوم بهائیان و جانشین خود انتخاب کرد و مارانجلا نیز در سال ۲۰۰۶م، نصرت‌الله بهره‌مند را به عنوان ولی‌امر چهارم بهائیان تعیین کرد.[۹۷]

انشعابات

پس از مرگ بهاءالله، انشعاباتی در بهائیت پدید آمد که در زمان شوقی افندی به اوج رسید.[۹۸] برخی از انشعابات این فرقه از این قرار است:

  1. بهائیان موحد: بهائیانی که معتقدند پس از بهاءالله، فرزندش میرزا محمدعلی‌ (غَصن اکبر) جانشین واقعی اوست.
  2. بهائیان آزاد: پیروان «زیمر هِرمان» که براین باورند که با مرگ بهاءالله، دوره قدرت بهائی به پایان رسیده و باید برای ظهور موعود بهاء، هزار سال صبر کرد.
  3. بهائیان اصلاح‌طلب: بهائیان متأثر از افکار و اندیشه‌های «روت وایت» و میرزا احمدسهراب هستند که بهائیت حیفایی (پیروان بیت‌العدل) را منحرف می‌دانند. رهبر فعلی این جریان،‌ فردریک گلیشر است.
  4. بهائیان تحت رهبری میثاق: بهائیانی که شوقی افندی را ولی‌امر از افنان و میسن ریمی را ولی‌امر از اغصان می‌دانستند. جوزف پیه، ولی‌امر دوم از اغصان و نیل چیس ولی‌امر سوم از اغصان و رهبر فعلی این گروه است.
  5. بهائیان ارتدکس: این گروه وجود ولی‌امر زنده را در هر عصر ضروری می‌دانند. شوقی،‌ ریمی و مارانجلا،‌ ولی‌امرهای این دسته‌اند.
  6. پیروان بیت‌العدل‌ (بهائیان حیفایی): این دسته که اکثریت بهائیان را تشکیل می‌دهند، براین باورند که پس از شوقی، وجود ولی‌امر ضرورتی ندارد و مرجع تشکلات اداری،‌ تصمیم‌گیری و صدور احکام، بیت‌العدل اعظم در حیفا است.[۹۹]

برخی دیگر از دسته‌ها و انشعابات بهائیت اینها هستند:

  • عصاره آیین بهائی (پیروان جمشید معانی که خود را پس از باب و بهاء، سومین «مَن یَظهَرُهُ الله» می‌دانست)؛
  • جامعه تربیت بهائی (بهائیانی که ریمی را به عنوان نائب پذیرفتند و معتقدند در آینده، ولی‌امری از نسل بهاءالله خواهد آمد)
  • جامعه تاریخ جدید (پیروان میرزا احمدسهراب، از فعالان بهائیت در آمریکا و منشی و مترجم عبدالبهاء)؛
  • قلب آیین بهائی؛
  • پیروان پیران خمسه؛
  • دهشی‌ها (پیروان دکتر دهش سلیم موسی الاوشی).[۱۰۰]

تشکیلات

تشکیلات بهائیت که از دو شاخه انتخابی و انتصابی تشکیل شده، زیر نظر بیت‌العدل اعظم اداره می‌شود.[۱۰۱]

مرکز جهانی بهائی (بیت العدل و ساختمان‌های پیرامون آن) در کوه کرمل شهر حیفا.
  • بیت‌العدل اعظم: دستور تشکیل بیت‌العدل را بهاءالله صادر کرد؛[۱۰۲] اما این مکان در سال ۱۹۶۳م تأسیس[۱۰۳] و اولین انتخابات آن برگزار شد.[۱۰۴] این مرکز از نُه نفر تشکیل شده که همه آنها باید مرد باشند[۱۰۵] و هر پنج سال یک‌بار، به‌وسیله محافل ملی بهائیان جهان انتخاب می‌شوند.[۱۰۶] این مرکز در کوه کَرمِل در شهر حیفا قرار دارد.[۱۰۷]

بیت‌العدل اعظم مرجع همه امور بهائیان به شمار می‌رود[۱۰۸] و دارای وظایفی است که از جمله مهم‌ترینشان تفسیر متون و آثار رهبران بهائیت، وضع قوانین و احکام غیرمنصوص متناسب با مقضیات هر زمان،[۱۰۹] اداره امور جامعه بهائیان در سراسر جهان، ایجاد مؤسسه‌های تبلیغی و تبلیغ بهائیت و فیصله دادن به اختلافات جامعه بهائیان است.[۱۱۰]

به گفته عبدالحمید اشراق خاوری،‌ پژوهشگر و نویسنده بهائی، آنچه در بیت‌العدل تصویب شود، حق و مرادالله بوده و مخالفت با قوانین بیت‌العدل،‌ مظهر نفاق و روی‌گردانی از درگاه الهی است.[۱۱۱] براساس متون بهائیت، تشکیلات بهائی بر دو پایه ولیِ امرالله و بیت‌العدل استوار است. ولیِ امرالله رئیس دائمی بیت‌العدل است و طبق تصریح عبدالبهاء، بیت‌العدل بدون ولی‌امر مشروعیت ندارد. برای همین، برخی می‌گویند به جهت عقیم بودن شوقی افندی، سلسلهٔ ولایت‌امری با مرگ او پایان پذیرفت. ازاین‌رو بیت‌العدل از مشروعیت برخوردار نیست و همین امر نیز موجب انشعابات متعددی در بهائیت شده است.[۱۱۲]

  • محافل ملی و محلی: در هر شهر یا روستایی که تعداد بهائیان، حداقل نُه نفر باشند، آنها موظ‌اند محفل روحانی محلی تشکیل دهند. محافل محلی،‌ زیرمجموعه محفل ملی هستند و نمایندگان این محافل، اعضای محفل روحانی ملی را انتخاب می‌کنند. محافل ملی، رابط جامعه بهائی هر کشور با بیت‌العدل و اجراکننده سیاست‌ها و اهداف بیت‌العدل هستند.[۱۱۳] اعضای بیت‌العدل نیز توسط محافل ملی انتخاب می‌شوند.[۱۱۴] محافل روحانی ملی و محلی هر دو سال یک بار انتخاب می‌شوند و همه انتخابات در نخستین روز از ضیافت رضوان انجام می‌گیرد.[۱۱۵]

در هر ماه بهائی‌ (هر نوزده روز یک بار)، هر محفل، با بهائیان محل خود، ملاقات می‌کند که نام این جلسات را «ضیافت نوزده‌روزه» می‌نامند و خود تشکیلاتی دارد.[۱۱۶]

بهائیت تشکیلات انتصابی نیز دارد که شامل دارالتبلیغ بین‌المللی، اَیادی امرالله،[یادداشت ۴] هیئت‌های مشاوران قاره‌ای و هیئت‌های معاونت می‌شود و از سوی بیت‌العدل منصوب می‌شود.[۱۱۷]

اماکن مقدس

مشرق‌الاَذکارِ عشق‌آباد، نخستین مشرق‌الاذکار بهائیان.

در بهائیت، اماکن مورداحترام و مقدسی وجود دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  • خانه علی‌محمد باب در شیراز (بیت‌النقطه)؛
  • خانه بهاءالله در بغداد؛
  • ‌ باغ رضوان (باغ نجیب‌پاشا) در بغداد که محل اظهار بهاءالله بود؛
  • مقام اعلیٰ که مقبره باب در کوه کَرمِل در شهر حیفاست؛
  • مقبره میرزا حسینعلی نوری در شهر عکّا (روضه مبارکه)؛
  • مقبره عبدالبهاء که در کنار قبر باب است؛
  • مقبره شوقی افندی در شهر لندن؛
  • مشرق‌الاذکار یا معابد بهائیان؛
  • حظیرةالقدس در تهران؛
  • قبرستان‌های بهائی که به «گلستان جاوید» مشهور هستند.[۱۱۸]

مشرق الاذکارِ عشق‌آباد نخستین مشرق الاذکار بهائیان شمرده می‌شود که در سال ۱۳۲۰ق (۱۹۰۲م) ساخته شد.[۱۱۹] طرح ظاهری معابد یا مشرق‌الاذکار بهائیان، دایره‌ای‌شکل است که شامل نُه خیابان، نُه باغچه، نُه حوض با فواره‌های آب و نُه دروازه در اطراف است.[۱۲۰] مشرق‌الاذکارِ شیکاگو در آمریکا، سیدنی در استرالیا، فرانکفورت در آلمان[۱۲۱] و مشرق‌الاذکار نیلوفر آبی (معبد لوتوس) در هند[۱۲۲] از دیگر معابد مهم بهائیان است.

تقویم بهائی

براساس تقویم و سال بهائی که بدیع[۱۲۳] یا دور بهائی[۱۲۴] نامیده می‌شود، هر سال بهائی، نوزده ماه و هر ماه، نوزده روز است.[۱۲۵] تقویم بهائی از سال ۱۸۴۴م/۱۲۶۰ق که به اصطلاح بهائیان، سال ظهور باب است،[۱۲۶] آغاز می‌شود و اولین ماه سال،‌ شَهرُالبهاء است که معمولاً از اول فروردین و (۲۱ مارس) شروع می‌شود.[۱۲۷] آخرین ماه سالِ بدیع،‌ شَهرُالعلاست که از یازدهم اسفند (دوم مارس) آغاز می‌شود.[۱۲۸]

اعیاد بهائی

اعیاد بهائیان که روزهای تعطیل محسوب می‌شوند و هرگونه کار و تجارت در آنها حرام است،[۱۲۹] عبارت‌اند از:

  1. عید نوروز: (اول سال جدید بهائی)، ۱ فروردین (۲۱ مارس)؛
  2. اول عید رضوان (اعلام دعوت بهاءالله)، ۱۱ اردیبهشت (۲۱ آوریل)؛
  3. نهم عید رضوان (۳۰ آوریل
  4. دوزادهم عید رضوان (۲ مه
  5. اعلام دعوی باب، ۳ خرداد (۲۳ مه)؛
  6. درگذشت بهاءالله، ۸ خرداد (۲۹ مه)؛
  7. درگذشت باب، ۱۹ خرداد (۹ ژوئیه)؛
  8. تولد باب، ۲۸ مهر (۲۰ اکتبر)؛
  9. تولد بهاءالله، ۲۱ آبان (۱۲ نوامبر).[۱۳۰]

اعداد نُه و پنج نزد بهائیان مهم و مبارک است. ستاره نُه‌پَر و پنج‌پَر از نشانه‌های بهائیت به شمار می‌رود. طبق حروف ابجد،‌ نام باب مساوی با پنج و نام بهاء مساوی با نُه است. نُه‌ضلع بودن مشرق‌الاذکارها هم به جهت عدد نُه و نام بهاء است.

شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ۱۹۹۸م، ص۵۸.

روز میثاق (۵ آذر/۲۶ نوامبر) و درگذشت عبدالبهاء(۷ آذر/۲۸ نوامبر) را نیز «مناسبات امریه» نامیده‌اند؛[۱۳۱] ولی در برخی منابع، این دو روز به جای نهم و دوازدهم عید رضوان، از جمله اعیاد بهائیت شمرده شده است.[۱۳۲]

به گفته اِسلِمُنت، عید نوروز، عید رضوان، روز تولد باب و بهاءالله و اظهار دعوی باب (که هم‌زمان با تولد عبدالبهاء است) بزرگ‌ترین اعیاد و ایام سرور بهائیان شمرده می‌شود.[۱۳۳]

کتب بهائیت

نوشته‌های رهبران بهائیت، به‌ویژه میرزا حسینعلی و پسرش عباس افندی، برای بهائیان مقدس است و در مجالسشان قرائت می‌شود.[۱۳۴] برخی از آثار و متون مقدس بهائیت به شرح زیر است:

  • آثار بهاءالله: کتاب اَقدس، کتاب ایقان، هفت‌وادی، کلمات مَکنونه مبین، اِشراقات،‌ اِقتدارات، بَدیع و الواح سلاطین[یادداشت ۵] از آثار میرزا حسینعلی نوری به شمار می‌روند.[۱۳۵] به گفته عبدالبهاء، کتاب اقدس «مُهیمِن بر جمیع کُتُب و صُحُف، ناسخ همه آنها و مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی»[۱۳۶] و از نظر شوقی افندی، مهم‌ترین اثر بهاءالله و ام‌الکتاب بهائیت است.[۱۳۷] این کتاب دربرگیرنده احکام و آموزه‌های بهائیت است و در عَکّا نوشته شده است.[۱۳۸] بهائیان، کتاب بیان را ناسخ قرآن و کتاب اقدس را ناسخ بیان می‌دانند.[۱۳۹]

مجموع آثار و الواح بهاءالله در مجموعه‌ای با نام «آثار قلم اَعلیٰ» در شش جلد به چاپ رسیده است.[۱۴۰]

  • آثار عبدالبهاء: مقاله شخصی سیاح، رساله مَدَنیّه، کتاب سیاسیه، کتاب مُفاوِضات، کتاب مَکاتیب، تذکره الوفا، خطابات مبارکه، الواح وصایای مبارکه (وصیتنامه) از جمله آثار عبدالبهاء هستند.[۱۴۱]
  • آثار شوقی افندی: برخی از آثار شوقی عبارت‌اند از: نظم بدیع، نظم اداری دیانت بهائی‌ (شامل دستورهای تشکیلات بهائی)، ظهور عدل الهی، لوح قرن، قرن بدیع، نظامات بهائی، دور بهائی (ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندی به انگلیسی) و مَطالِع‌الاَنوار. برخی از آثار وی به انگلیسی و برخی به فارسی است.[۱۴۲]

کتاب «الفَرائد» اثر میرزا ابوالفضل گلپایگانی، از مبلغان و نویسندگان برجسته بهائی، «گنجینه حدود و احکام» اثر عبدالحمید اشراق خاوری، از مبلغان و نویسندگان برجسته بهائیت، و «کَواکِبُ الدُّرّیَّة فی مَآثر البَهائیّة» (در تاریخ بابیت و بهائیت) از عبدالحسین آیتی، از مبلغان سابق بهائی که مسلمان شد، از دیگر کتاب‌های مقدس بهائیت به شمار می‌روند.[۱۴۳] الفرائد، استدلالی‌ترین کتاب بهائیان دانسته شده است.[۱۴۴] گنجینه حدود و احکام، مجموعه‌ای از احکام و حدود بهائی است و بخش قابل‌توجهی از احکام بهائیان در این کتاب آمده است.[۱۴۵]

دُرَرُالبَهیّه، حُجَجُ‌البَهیّه، کشف‌الغِطاء و برهان لامِع از آثار ابوالفضل گلپایگانی، و رحیق مختوم در شرح و تفسیر لوح قرن، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، اَقداح‌الفلاح و قاموس ایقان از آثار عبدالحمید اشراق خاوری، و اصول نظم اداریِ بهائی اثر علی‌اکبر فروتن، و ظهورالحق (تاریخ بهائی) و اسرارالآثار خصوصی نوشته اسدالله فاضل مازندرانی از دیگر کتب مهم بهائیت به شمار می‌روند.[۱۴۶]

دیدگاه مراجع شیعه

استفتاء از امام خمینی درباره بهائیت.

مراجع تقلید شیعه اعتقاد به بهائیت را کفر[۱۴۷] و بهائیان را نجس[۱۴۸] می‌دانند و از هر گونه معاشرت با آنان برحذر می‌دارند.[۱۴۹] از نظر آنان، بهائیان دشمن دین و ایمان[۱۵۰] و کافر مُحارِب[۱۵۱] هستند، ازدواج با آنان حرام و باطل است،[۱۵۲] تصرف در اموال آنان حرام نیست[۱۵۳] و هر کاری که تقویت و ترویج این فرقه محسوب شود، جایز نیست.[۱۵۴]

آیت‌الله بروجردی (۱۲۹۲ق-۱۳۸۰ق/ ۱۲۵۴ش-۱۳۴۰ش)،‌ از مراجع تقلید شیعه، بهائیت را ضد شیعه و استقلال کشور ایران می‌دانست.[۱۵۵] او خطر بهائیت را جدی می‌دانست و گفته شده مبارزه با بهائیت توسط او آغاز شد. او برای این منظور، برخی از علما همچون آیت الله منتظری، ابراهیم امینی و احمدی شاهرودی را به شهرهای دیگر می‌فرستاد.[۱۵۶] اقدامات سید حسین بروجردی باعث شد به دستور شاه حظیرة‌القدس، ساختمان مرکز اداری بهائیان در تهران، در سال ۱۳۳۴ش بسته شود.[۱۵۷]

امام خمینی بهائیان را عُمّال اسرائیل[۱۵۸] و جاسوسان اسرائیل و آمریکا می‌دانست.[۱۵۹] از دیدگاه او بهائیت برای شکستن مذهب شیعه به وجود آمده است.[۱۶۰] از نظر امام، صهیونیست‌ها در ایران به صورت حزب بهائی ظاهر شدند و درصددند استقلال و اقتصاد ایران را در دست گیرند.[۱۶۱]

در سال ۲۰۰۳م، مجمع تحقیقات اسلامی در دانشگاه الازهرِ مصر، بهائیت را بدعت دانست و اعلام کرد این فرقه ارتباطی با ادیان آسمانی ندارد. محمد سید طنطاوی، شیخ الازهر، نیز بهائیت را با اسلام در تضاد کامل می‌دانست و بر آن بود نباید آن را به عنوان دینی مستقل، به رسمیت شناخت. از نظر وی، بهائیت یک دین ابداعی است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی، توسط استعمارگران انگلیسی جهت زیرسؤال بردن اسلام و تفرقه میان مسلمانان به وجود آمده است.[۱۶۲]

انتقادات

گفته شده هرچند پیشوایان بهائیت، در ابتدا شیعه بودند و حرکت ابتدایی آنها براساس آموزه‌های شیعی بود، ولی با ادعای دین و شریعت جدید که لازمه آن انکار خاتمیت پیامبر(ص) است، نمی‌توان این فرقه را صورت جدیدی از شیعه به شمار آورد. از همین رو، علمای شیعه و مسلمان، بهائیت را خارج از دین اسلام می‌دانند[۱۶۳] و آیین بهائی در میان مسلمانان، انحرافی اعتقادی و فرقه ضاله شناخته می‌شود.[۱۶۴] با این حال، بی. تاد. لاوسون نویسنده مقاله «بهائیت» در «دایرة‌المعارف جهان نوین اسلام»، بهائیت را گونه‌ای جدید از توحید اسلام و شیعه قلمداد کرده است.[۱۶۵]

حسن مصطفوی،‌ مفسر و فقیه شیعهٔ قرن پانزدهم قمری، در کتاب «محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء» ده اصل کلی و اساسی اسلام را نام می‌برد و می‌گوید هریک از این ده اصل، در بطلان و بی‌پایه و جعلی بودن بابیت و بهائیت کافی است.[۱۶۶] برخی از این ده اصل عبارت‌اند از: خاتمیت و باقی بودن دین اسلام تا روز قیامت؛ امامتِ امام مهدی(عج) امام دوازدهم؛ نبوت، توحید، توقیفی بودن عبادات و عدم تناقض در دین.[۱۶۷] از نظر علامه مصطفوی، اگر دین اسلام و قرآن و احکام و آداب اسلامی با کتاب پر از غلط‌های لفظی، ادبی و معنویِ کتاب بیان و اقدس و مطالب و احکام آنها مقایسه شود، پاینده و همیشگی بودن دین اسلام ثابت خواهد شد.[۱۶۸]

شرح برخی انتقادات به بهائیت بدین ترتیب است:

  • ادعای الوهیت: به گفته عبدالبهاء در کتاب مکاتیب،‌ بهاءالله، فراوان اظهار الوهیت و ربوبیت کرده است و یک کتاب نیز در تفسیر صمد نوشته است که از عنوان کتاب تا پایانش، «إنی أنا الله» (من خدا هستم) است.[۱۶۹] میرزا حسینعلی نوری نیز در موارد مختلف ادعای الوهیت کرده است.[۱۷۰] ادعای الوهیت برخلاف آموزه‌های اسلام و به‌نوعی دعوت به بت‌پرستی و خرافه‌پرستی و جهالت و نادانی دانسته شده است.[۱۷۱] همچنین در بهائیت،‌ برخلاف آموزه‌های صریح اسلام، میرزا حسینعلی نوری معبود خوانده شده و عبادت او،‌ جزو وظایف بهائیان شمرده شده است.[۱۷۲]
  • ادعای نبوت: از آنجا که تشخیص مقام نبوت و صدق ادعای پیامبری، دشوار است، پیامبران برای اثبات نبوت خود باید معجزه ارائه کنند.[۱۷۳] میرزا حسینعلی با اینکه ادعای مقام نبوت داشت، نبوت را تنها نیازمند نزول آیات می‌دانست. ازاین‌رو،‌ وی مطالب کتاب اقدس و دیگر الواح را که با ترکیب خاص کلمات و جملات و به تقلید از قرآن، اما پر از غلط‌های لفظی و معنوی و ادبی بسیار است، آیات آسمانی و به نوعی معجزه خواند.[۱۷۴] در نقد آیات بهائیت،‌ گفته شده در این صورت هر شخص عربی که با فصاحت و بلاغت صحبت کند نیز می‌تواند ادعای پیامبری کند. همچنین مقام نبوت کسانی همچون میرزا یحیی صبح ازل که آیاتی نظیر آیات بهاءالله صادر و ادعای نبوت کرده‌اند نیز ثابت می‌شود.[۱۷۵]
  • خاتمیت: از جمله انتقادات به بهائیت، خاتمیت پیامبر(ص)‌ است. از نظر مسلمانان، هر ادعایی که با این اعتقاد سازگار نباشد، مردود و باطل است و هر فرقه‌ای این اصل را نپذیرد،‌ از اسلام خارج است.[۱۷۶] میرزا حسینعلی، خود را «مَن یَظهَرُهُ الله» نامید و ادعای شریعت مستقل کرد.[۱۷۷]
  • ادعای موعود بودن: میرزا حسینعلی نوری، با اینکه نبوت خود را مسلم گرفته بود، خود را موعود و منتظَر نیز می‌خواند و در عین‌حال روایات مربوط به غیبت و ظهور و امام منتظر را ضعیف و موهوم معرفی می‌کرد؛‌ در حالی که اگر این روایات ضعیف باشند، زمینه‌ای برای ادعای موعود و منتظَر بودن باقی نمی‌ماند.[۱۷۸] افزون بر این، با توجه به روایات و گفته علما و محدثین، ویژگی‌ها و علائم و اسم و نسب موعود و منتظَرِ واقعی با میرزا حسینعلی منطبق نیست.[۱۷۹] من یظهره الله و موعود باب نیز با حسینعلی مطابقت ندارد؛ زیرا براساس اظهارات باب در کتاب بیان، نام او محمد،‌ لقبش قائم و محل ظهورش مسجدالحرام است و این شرایط هیچ‌کدام در بهاء‌الله نیست.[۱۸۰] همچنین براساس اظهارات علی‌محمد باب، ظهور من یظهره الله ۱۵۱۱ یا ۲۰۰۱ سال پس از ظهور باب است.[۱۸۱]
  • تناقضات: در دین و کتاب آسمانی نباید مطالب ضدونقیض وجود داشته باشد؛[۱۸۲] اما به گفته سیدمحمدباقر نجفی نویسنده کتاب «بهائیان»، آثار بهائیت در مسائل مهم عقیدتی، متناقض است و باید برخی باورها و عقاید را با رد برخی دیگر بپذیریم و نمی‌توان همه آنها را با هم پذیرفت.[۱۸۳] حسن مصطفوی نیز نوشته‌ها و سخنان میرزا حسینعلی را پر از تناقض می‌داند و برخی از آنها بیان می‌کند.[۱۸۴] برای نمونه، براساس منابع مهم بهائیان، قرآن تحریف نشده، اما در عین‌حال معتقدند که قرآن به دلیل تحریف، توسط کتاب بیان منسوخ شد.[۱۸۵]
  • اختلاف و نزاع در بهائیت: از دیدگاه حسن مصطفوی، تا به حال در هیچ دین و مسلکی، به اندازه بهائیت، اختلاف و نزاع و تکفیر نبوده است.[۱۸۶] پس از درگذشت باب، میرزا بهاء با برادرش صبح‌ازل اختلاف پیدا کرد و در طعن همدیگر کتاب نوشتند. پس از فوت بهاء، میان غَصن اعظم (عبدالبهاء) و غَصن اکبر (محمدعلی) اختلاف شدید پیدا شد.[۱۸۷] عبدالبهاء، میرزا محمدعلی را ناقض اکبر خواند و محمدعلی نیز پیروان عباس و شوقی را مشرک می‌دانست.[۱۸۸] پس از شوقی افندی نیز اختلافات به اوج رسید و باعث انشعابات متعدد در این فرقه شد.[۱۸۹]
  • بهائیت، حزبی سیاسی: منتقدانِ بهائیت این فرقه را حزب و فرقه‌ای سیاسی می‌دانند[۱۹۰] که مانند یک سازمان سیاسی، همه طرفداران خود را کنترل می‌کند و از آنها بهره می‌گیرد[۱۹۱] و تحت حمایت روسیه،[۱۹۲] انگلیس، اسرائیل و آمریکا است.[۱۹۳] گفته شده حمایت این دولت‌ها از بهائیت، به این خاطر است که نشر عقاید بهائیت یکی از راه‌های مهم مقابله با حرکت‌های اسلامی، به‌ویژه در خاورمیانه است.[۱۹۴] از نظر علیرضا روزبهانی، بهائی‌پژوه، روابط بسیار نزدیک بهائیت با دولت‌های استعماری چنان آشکار است که تاریخ‌نگاران تاریخ معاصر ایران، بهائیت را دست‌ساخته سیاست‌های استعماری غربی جهت تغییر بنیان فکری و اجتماعی جوامع اسلامی می‌دانند.[۱۹۵] بهائیت امروزه تشکیلاتی بین المللی است که مقر آن در اسرائیل است و بیشترین پیروان آن در آمریکا ساکن هستند.[۱۹۶]

سید سعید زاهدزاهدانی، جامعه‌شناس و نویسنده کتاب بهائیت در ایران، بهائیت را ابزار قدرت‌های استعماری برای شکستن اقتدار دینی در ایران دانسته است؛ زیرا هرجا موضوع دین‌زدایی از نهاد سیاست یا جامعه مطرح بوده است، بهائیان نقش فعالی داشته‌اند. هم در دوران انقلاب مشروطه و هم در دوران پهلوی، همکاری بیگانگان و بهائیان برای مقابله با دیانت و روحانیت، به‌روشنی به چشم می‌خورد. این جنبش،‌ هم‌اکنون نیز در خاورمیانه و شمال آفریقا،‌ یکی از ابزارهای فرهنگیِ در اختیار قدرت‌های بزرگ جهان برای مقابله با جنبش‌های اسلامی است.[۱۹۷]

به گفته روزبهانی، هیچ از یک دولت‌های اسلامی، بهائیت را به رسمیت نشناخته‌اند.[۱۹۸]

کتابشناسی

تصویر کتاب کشف الحیل

درباره بهائیت و نقد آن، کتاب‌ها و مقاله‌هایی نگارش شده است. در نرم‌افزار «به سوی حقیقت: رد فرقه ضاله بهائیت» تولید حوزه علمیه و سازمان اوقاف اصفهان، ۳۱۳ کتاب و مقاله و در نرم‌افزار «بهاء بی‌بها» تولید مؤسسه احرار اندیشه،‌ ۴۱۶ کتاب و مقاله گرد‌آوری شده است.[۱۹۹]

برخی از این کتاب‌ها را مبلغان بهائی که از بهائیت برگشته‌اند، در نقد آن نوشته‌اند؛ ازجمله:

  • کشف‌الحیل، عبدالحسین آیتی (آواره)؛
  • فلسفه نیکو، میرزا حسن نیکو؛
  • ایقاظ یا بیداری در کشف خیانات دینی و وطنی بهائیان، صالح اقتصاد مراغه‌ای؛
  • خاطرات صبحی، فضل‌الله صبحی مهتدی (کاتب مخصوص عباس افندی)؛
  • راه راست؛ چرا از بهائیت برگشتم، مسیح‌الله رحمانی (رئیس سابق بهائیان بشرویه)؛
  • نامه‌ای از سن‌پالو، تألیف امان‌الله شفا.[۲۰۰]

برخی دیگر از آثاری که در رد و نقد بهائیت نگارش شده‌اند، عبارت‌اند از:

  • محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء» (۳ جلد)، حسن مصطفوی؛
  • بهائیان، سید محمدباقر نجفی،
  • تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی؛
  • مِفتاحُ بابِ الابواب، محمدمهدی خان زعیم‌الدوله تبریزی؛
  • بابی‌گری و بهائی‌گری، محمدمهدی اشتهاردی؛
  • بهائیت در ایران، سید سعید زاهدزاهدانی؛
  • پشت پرده تشکیلات به روایت بهزاد جهانگیری، سعید سجادی؛
  • ماجرای باب و بهاء، سید مصطفی حسینی طباطبایی.[۲۰۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. صدری، «بهائیت»،‌ ص۷۳۳.
  2. بخش تاریخ، «بهائیت»، ص۱۱۴؛ لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۲۹و۷۳۰.
  3. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌ ۱۳۸۹ش، ص۷۲.
  4. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.
  5. نگاه کنید به لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.
  6. افنان، چهار رساله تاریخی درباره قرة العین، ‍۱۳۷۸ش، ص۴۲.
  7. نگاه کنید به افندی، مقاله شخصی سیاح، ۲۰۰۱م، ص۳۷.
  8. نگاه کنید به اعتضاد السلطنة، فتنه باب، ۱۳۵۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸، تعلیقات عبدالحسین نوائی؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۰.
  9. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.
  10. نگاه کنید به اعتضاد السلطنة، فتنه باب، ۱۳۵۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸، تعلیقات عبدالحسین نوائی؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۰.
  11. صدری، «بهائیت»، ص۷۳۷.
  12. زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶.
  13. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷.
  14. فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۸.
  15. فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۳ و۵۴.
  16. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷؛ فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۴.
  17. «The Future of World Religions: Population Growth Projections,2010-2050»، ص۱۲۴.
  18. فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۵.
  19. فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۶۰.
  20. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۵.
  21. زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶.
  22. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۵.
  23. فتاح‌زاده، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، ص۵۴.
  24. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۰۹.
  25. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۲.
  26. نگاه کنید به صفحه نخست وبسایت جامعه جهانی بهائی؛ صفحه نخست وبسایت بهائیان ایران.
  27. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۶و۸۷.
  28. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.
  29. نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶-۸۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۳-۹۸.
  30. نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲.
  31. نوری، کتاب اقدس، ص۸۴-۸۷.
  32. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۴ و ۹۵.
  33. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۵۳-۵۵.
  34. نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۱-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۱-۸۵.
  35. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۴۰ و ۳۴۱.
  36. نوری،‌ اقتدارات، ص۲۱۳ و ۲۱۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶.
  37. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶ به نقل از عبدالبهاء، مفاوضات، ص۱۲۴.
  38. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۷.
  39. نگاه کنید به نجفی،‌ بهائیان،‌۱۳۸۳ش، ص۴۱۸-۴۲۰.
  40. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۸-۱۰۱.
  41. روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۲.
  42. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۳ و ۱۰۴.
  43. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶ به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی.
  44. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۹.
  45. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۱۳ و ۲۱۴.
  46. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷.
  47. با اندکی اختلاف، نگاه کنید به نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷-۱۲۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۳-۱۱۴.
  48. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۴.
  49. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴.
  50. زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۱۱۰؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۹۷.
  51. نوری، کتاب اقدس، ص۱۰، بند۱۰.
  52. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۲ و۲۳.
  53. نوری، لوح اشراقات، اشراق هشتم، ص۳۲.
  54. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۳.
  55. نوری، لوح اشراقات، اشراق هشتم، ص۳۸ و ۴۰.
  56. نوری، کتاب اقدس، ص۶، بند ۶.
  57. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۰-۳۲.
  58. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۰۵.
  59. نوری، کتاب اقدس، ص۱۲، بند۱۲؛ اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۰.
  60. نوری، کتاب اقدس، ص۷، بند۶ و بخش یادداشت‌ها و توضیحات، ص۱۰۹ و۱۱۰.
  61. نوری، کتاب اقدس، ص۱۰، بند ۱۰ و ص۱۶، بند۱۶.
  62. نوری، کتاب اقدس، بخش یادداشت‌ها و توضیحات،‌ ص۱۲۱ و ۱۲۲؛ جزوه تلخیص و تدوین حدود و احکام کتاب اقدس، ص۸۱.
  63. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۵۲.
  64. نگاه کنید به نوری،‌ کتاب اقدس، ص۱۷، بند۱۶؛ اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۴۶-۴۸؛ جزوه تلخیص و تدوین حدود و احکام کتاب اقدس، ص۸۲ و ۸۳.
  65. نوری،‌ کتاب اقدس، ص۲۷ و ۲۸، بند۳۲.
  66. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۶۷ و ۶۸.
  67. نوری، کتاب اقدس، ص۱۹، بند۲۰.
  68. نوری، کتاب اقدس، ص۵۶ و ۵۷، بند۶۲.
  69. نوری، کتاب اقدس، ص۴۷، بند۴۹.
  70. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۰۱.
  71. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۲، ص۸۷-۹۲؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۵.
  72. نوری، کتاب اقدس، ص۹۴، بند ۹۷.
  73. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۸.
  74. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۱۲؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۰۹ و ۲۱۰.
  75. صدری، «بهائیت»، ص۷۳۳.
  76. روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۳.
  77. بالیوزی، بهاءالله شمس حقیقت، ص۴۸ و ۸۵.
  78. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۴۱.
  79. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۴۱.
  80. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۵۰؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰.
  81. روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰.
  82. نوری، کتاب عهدی، مصر، ص۳۹۹.
  83. عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱، ص۲۶۴.
  84. مواژن مؤمن، جامعه بهائی عشق‌آباد، ص۱۵۸.
  85. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۵.
  86. عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱،‌ ص۲۹۹؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۷۷.
  87. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۶ و ۸۷.
  88. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۸۸.
  89. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌ ۱۳۸۹ش، ص۷۶.
  90. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۹۰.
  91. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۳.
  92. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌ ۱۳۸۹ش، ص۹۰ و۹۱.
  93. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌ ۱۳۸۹ش، ص۹۱.
  94. فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.
  95. فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.
  96. فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.
  97. «ولی امر جدید بهائیان ارتدکس»، وبگاه بهائی پژوهی.
  98. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۳.
  99. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۴-۲۷۶.
  100. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۴-۲۷۶.
  101. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۳.
  102. نوری،‌ کتاب اقدس، ص۲۶،‌ بند۳۰؛ اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۱۳-۲۱۶.
  103. نوری،‌کتاب اقدس، مقدمه،‌ ص۱۱.
  104. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۱.
  105. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۱۸ و۲۱۹.
  106. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۰؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۴.
  107. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۱.
  108. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۱۶.
  109. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۱۶؛ نوری،‌ کتاب اقدس، مقدمه،‌ ص۱۲-۱۴.
  110. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۲ و ۱۷۳؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۴ و ۲۶۵.
  111. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۱۷.
  112. نگاه کنید به موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۵-۲۷۳.
  113. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۷۳.
  114. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۸.
  115. لاسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۶.
  116. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۹.
  117. نگاه کنید به موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۱-۲۸۴.
  118. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۳.
  119. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۳۴.
  120. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۲.
  121. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۲۳۸-۲۴۰.
  122. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۳۵.
  123. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۰.
  124. شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ۱۹۹۸م، ص۵۸.
  125. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۰.
  126. شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ۱۹۹۸م، ص۵۸.
  127. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۰ و۲۰۱.
  128. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۱.
  129. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۵.
  130. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۴.
  131. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۵.
  132. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۷.
  133. اسلمنت،‌ بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۰۶.
  134. صدری، «بهائیت»، ص۷۴۲.
  135. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۵۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰ و ۸۱.
  136. عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱،‌ ص۳۴۳؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۱، ص۱۶۱.
  137. نوری، کتاب اقدس، ص۲۳ (بخش توصیف کتاب اقدس بقلم حضرت ولی امرالله).
  138. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، مقدمه، ص۳.
  139. نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۴.
  140. «آثار قلم اعلی»،‌ وبگاه بهائی پژوهی.
  141. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۷.
  142. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۹۲.
  143. حاج قلی و دیگران، فرقه‌های انحرافی، ۱۳۹۵ش، ص۳۹۰-۳۹۳.
  144. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۲،‌ ص۲۵۷؛ حاج قلی و دیگران، فرقه‌های انحرافی، ۱۳۹۵ش، ص۳۹۱.
  145. حاج قلی و دیگران، فرقه‌های انحرافی، ۱۳۹۵ش، ص۳۹۰ و ۳۹۱.
  146. حاج قلی و دیگران، فرقه‌های انحرافی، ۱۳۹۵ش، ص۳۷۶-۳۷۸.
  147. برای نمونه نگاه کنید به گلپایگانی،‌ مجمع المسائل، ۱۴۱۳ق، ج۳،‌ص۲۱۵؛ تبریزی، استفتاءات جدید، قم، ج۲، ص۱۹۹؛ بهجت، استفتاءات، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۰؛ مکارم شیرازی، استفتاءات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۵۰۳.
  148. بهجت، استفتاءات، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۰؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتاءات، ۱۴۲۴ق، ص۶۵ و۶۶.
  149. تبریزی، استفتاءات جدید، قم، ج۲، ص۱۹۹ و۳۲۷؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتاءات، ۱۴۲۴ق، ص۶۶.
  150. خامنه‌ای، اجوبة الاستفتاءات، ۱۴۲۴ق، ص۶۶.
  151. مکارم شیرازی، استفتاءات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۴۹ وج۲، ص۵۰۳.
  152. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۲،‌ ص۸۱۲ و۸۷۲؛ تبریزی، استفتاءات جدید، قم، ج۲، ص۳۲۷ و۳۴۸.
  153. بهجت، استفتاءات، ۱۴۲۸ق، ج۴، ص۳۱۵.
  154. تبریزی، استفتاءات جدید، قم، ج۲، ص۱۹۹و۲۰۰؛ بهجت، استفتاءات، ۱۴۲۸ق، ج۳، ص۲۳۸.
  155. نگاه کنید به رجبی، «نگران از نفوذ؛ آیت الله بروجردی و بهائیان»، ص۳۴۴.
  156. رجبی، «نگران از نفوذ؛ آیت الله بروجردی و بهائیان»، ص۳۴۱.
  157. رجبی، «نگران از نفوذ؛ آیت الله بروجردی و بهائیان»، ص۳۴۳ و۳۴۴.
  158. رفیعی، «خروش بر توطئه‌ها؛ امام خمینی و بهائیت»، ص۳۵۱ و ۳۵۲.
  159. نگاه کنید به امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۱۷، ص۲۶۷ و ۴۶۱؛ رفیعی، «خروش بر توطئه‌ها؛ امام خمینی و بهائیت»، ص۳۵۲و۳۵۵.
  160. رفیعی، «خروش بر توطئه‌ها؛ امام خمینی و بهائیت»، ص۳۵۲.
  161. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۱،‌ ص۱۱۰ و۲۱۶.
  162. «شیخ الازهر: به رسمیت شناختن بهائیت، خروج از اسلام است»، خبرگزاری ابنا.
  163. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ج۱، ص۷۳۱(پاورقی مترجم).
  164. صدری، «بهائیت»، ص۷۴۳.
  165. لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰.
  166. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۱۳.
  167. نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۱۴-۲۰۵.
  168. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۳۲.
  169. عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۲، ص۲۵۴.
  170. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲-۴۱۷.
  171. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۷۶-۷۹.
  172. نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۸۵.
  173. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۵۹.
  174. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۶۰-۶۷.
  175. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۶۲-۶۷.
  176. صدری، «بهائیت»، ص۷۴۳.
  177. صدری، «بهائیت»، ص۷۴۳.
  178. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۴۹ - ۵۱.
  179. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۵۶.
  180. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۸ و ۱۰۹.
  181. نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۲۱۸.
  182. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۲۰۵.
  183. نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۱.
  184. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۲۱۲-۲۲۴.
  185. نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۴.
  186. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۲، ص۳۲.
  187. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۲، ص۳۲.
  188. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۵۲.
  189. نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۳.
  190. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۲، ص۵۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۹.
  191. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۹.
  192. موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۲۹-۲۳۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۳۷-۱۳۹.
  193. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۳-۲۸۵.
  194. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۲۹۴.
  195. روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۱۳۶.
  196. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۲۸۶ و۲۹۳.
  197. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۲۹۴.
  198. روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۴.
  199. حاج‌قلی و دیگران، فرقه‌های انحرافی، ۱۳۹۵ش، ص۳۹۵.
  200. مظاهری، «بهائیت؛ ریزشها و بحرانهای مداوم»،‌ ص۲۵۳ و۲۵۵.
  201. نگاه کنید به حاج‌قلی و دیگران، فرقه‌های انحرافی، ۱۳۹۵ش، ص۳۹۶-۴۰۰.

یادداشت

  1. مظهریت (مَنْ یُظْهِرُه الله؛ کسی که خدا او را آشکار می‌کند) عنوانی است از علی‌محمد باب درباره فردی که پس از او ظهور کرده و احکام بابیه را نسخ می‌کند. (صدری، «بهائیت»، ص۷۳۶؛ لاوسون، «بهائی/بهائیت»، ص۷۳۰)
  2. سن بلوغ در بهائیت، برای پسران و دختران، پانزده‌سالگی است و تفاوتی میان پسر و دختر نیست (اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۱۴).
  3. عالی ترین هیئت منتخب بهائی است که سرپرستی بهائیان تابع خود را در سراسر دنیا به عهده دارد. مقرّ این بیت العدل در فلسطین اشغالی و در دامنۀ کوه کرمل، از ارتفاعات شهر حیفا است. مراد از بیت العدل در گفتار و نوشته‌های امروزی بهائیان، بیت العدل عمومی است که از آن به «معهد أعلی» نیز تعبیر می شود.
  4. بهاءالله در دوران حیات خود، تعدادی از بهائیان مشهور را به عنوان اَیادی امرالله برای حفظ و تبلیغ بهائیت برگزید (موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۲). در سال ۱۹۵۷م/۱۳۳۵ش نیز ۲۷ نفر توسط شوقی افندی به عنوان ایادیان امرالله انتخاب شدند (زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۳)؛ اما از آنجا که ایادی امرالله تنها توسط ولی‌امر منصوب می‌شوند، پس از مرگ شوقی افندی و با مرگ آخرین نفر از آنها، عمر این نهاد به پایان رسید (لاوسون، «بهائی/بهائیت»،‌ ص۷۳۶).
  5. نامه‌های میرزا حسینعلی به پیروانش یا خطاب به پادشاهان، در میان بهائیان، به لوح مشهورند و تعدادشان را بیش از ۱۶هزار دانسته‌اند (روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۱).

منابع

  • «آثار قلم اعلی»،‌ وبگاه بهائی پژوهی، تاریخ بازدید:‌ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
  • ‌ اسلمنت، جی. ای. بهاءالله و عصر جدید، ترجمه ع. بشیر الهی، ه. رحیمی و ف. سلیمانی، برزیل، منشورات دار النشر البهائیة، ۱۹۸۸م.
  • ‌ اشراق خاوری، عبدالحمید، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، نشر سوم، سال ۱۲۸ بدیع.
  • اعتضادالسلطنة، عليقلی ميرزا، فتنه باب، ترجمه و تعلیقات عبدالحسین نوایی، تهران، انتشارات بابک، ۱۳۵۱ش.
  • افنان، ابوالقاسم، چهار رساله تاریخی درباره قره العین، مؤسسه عصر جدید آلمان، چاپ اول، ‍۱۳۷۸ش/۱۵۶بدیع.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، توضیح المسائل (محشّی)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بخش تاریخ، «بهائیت»، در دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۳، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • بهجت، محمدتقی، استفتاءات، قم، دفتر آیت‌الله بهجت، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
  • تبریزی، جواد، استفتاءات جدید، قم، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا.
  • ‌ جزوه تلخیص و تدوین حدود و احکام کتاب اقدس، در کتاب اقدس، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.‌(از کتابخانه الکترونیکی مراجع و آثار بهائی)
  • حاج قلی، احمد و دیگران، فرقه‌های انحرافی: شیخیه،‌ بابیه و بهائیت، قم، حوزه علمیه؛‌ مرکز تخصصی مهدویت، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
  • خامنه‌ای، سید علی، اجوبة الاستفتاءات، قم، دفتر معظم له، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • رجبی، محمدحسن، «نگران از نفوذ؛ آیت الله بروجردی و بهائیان»، در بهائیت آنگونه که هست، تهران، مؤسسه جام جم، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • رفیعی، مریم، «خروش بر توطئه‌ها؛ امام خمینی و بهائیت»، در بهائیت آنگونه که هست، تهران، مؤسسه جام جم، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • روزبهانی، علیرضا، تحلیل و نقد بهاییت، قم، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، ۱۳۸۹ش.
  • زاهدزاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • شاهرخ، داریوش و گریس، اصول دیانت بهائی، ترجمه مینو ثابت، انتشارات ایمجز اینترنشنال، ۱۹۹۸م.
  • «شیخ الازهر: به رسمیت شناختن بهائیت، خروج از اسلام است»، خبرگزاری ابنا، تاریخ درج مطلب: ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ش، تاریخ بازدید: ۲۵ اردیبشهت ۱۴۰۰ش.
  • صدری، محمود، «بهائیت»، در دانشنامه جهان اسلام (ج۴)، زیرنظر غلامعلی حدادعادل، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • صفحه نخست وبسایت جامعه جهانی بهائی، تاریخ بازدید: ۲۶ اردیبشهت ۱۴۰۰ش.
  • صفحه نخست وبسایت بهائیان ایران، تاریخ بازدید: ۲۶ اردیبشهت ۱۴۰۰ش.
  • عبدالبهاء،‌ عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، مؤسسه مطبوعات امری آلمان، ۲۰۰۱م.
  • ‌ عبدالبهاء، عباس افندی، مکاتیب، به اهتمام فرج الله ذکی الکردی،‌ چاپ مصر،‌۱۳۴۰ق-۱۹۲۱م.
  • فاضل مازندرانی، اسدالله، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، (۱۲۹ بدیع) ۱۳۴۶ش.
  • فتاح‌زاده، محمد، «جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت»، فصلنامه بهائی‌شناسی، شماره ۱،‌ تابستان ۱۳۹۵ش.
  • فلاحتی، حمید و مهدی فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون، تاریخ درج مطلب: ۴ خرداد ۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
  • گلپایگانی،‌ سید محمدرضا، مجمع المسائل، قم،‌ دار القرآن الکریم، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق-۱۳۷۲ش.
  • ‌ لاوسون، بی. تاد، «بهائی/بهائیت»، در دایرة المعارف جهان نوین اسلام‌ (ج۱)، ترجمه و تحقیق و تعلیق زیر نظر حسن طارمی، محمد دشتی و مهدی دشتی، تهران، نشر کتاب مرجع-نشر کنگره، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • مصطفوی، حسن، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ تهران، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، بی‌تا.
  • ‌ مظاهری، ابوذر، «بهائیت؛ ریزشها و بحرانهای مداوم: آشنایی با برخی از بهائیان نادم و مستبصر»،‌ در مجله تاریخ معاصر ایران، شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، تحقیق و تصحیح ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
  • ‌ موسوی‌زاده، سید حسین‌علی با همکاری پژوهشکده باقرالعلوم،، منادیان تاریکی: افشای باورهای بهائیت، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • نجفی،‌ سید محمدباقر، بهائیان،‌ تهران، نشر مشعر،‌ چاپ اول، ‌۱۳۸۳ش.
  • نیازی، حامد، گذرگاه تاریکی: نقد و بررسی اسنادی و تصویری فرقه بهائیت، اصفهان، مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • نوری، میرزا حسینعلی، آثار قلم اعلی،‌ تهران، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری.
  • ‌ نوری، لوح اشراقات، در کتاب اقدس، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.‌(از کتابخانه الکترونیکی مراجع و آثار بهائی)
  • نوری، میرزا حسینعلی، کتاب اقدس، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.‌ (این کتاب از انگلیسی ترجمه و با برخی الواح، ملحقات و توضیحات چاپ شده است.)
  • نوری، میرزا حسینعلی، اقتدارات و چند لوح دیگر، در مجموع الواح مبارکه حضرت بهاءالله، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا (از کتابخانه الکترونیکی مراجع و آثار بهائی).
  • نوری، میرزا حسینعلی، کتاب عهدی، در مجموع الواح بهاءالله، مصر، بی‌نا، ‌بی‌تا.
  • «ولی امر جدید بهائیان ارتدکس»، وبگاه بهائی پژوهی، تاریخ درج مطلب: ۴ آبان ۱۳۸۶ش، تاریخ بازدید: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
  • Pew Research Center, “The Future of World Religions: Population Growth Projections, 2010-2050”, April 2, 2015.

پیوند به بیرون