قیام امام حسین (ع)
![]() |
سوگواری محرم |
رویدادها |
---|
واقعه عاشورا • اسیران کربلا • روز شمار واقعه عاشورا • روز عاشورا • نامه های کوفیان به امام حسین(ع) • واقعه عاشورا (از نگاه آمار) |
افراد |
علی اکبر • علی اصغر • عباس بن علی • زینب کبری • سکینه بنت حسین • فاطمه دختر امام حسین • مسلم بن عقیل • شهیدان کربلا • اسیران کربلا |
جایها |
حرم امام حسین(ع) • تل زینبیه • حرم عباس بن علی • گودال قتلگاه • بین الحرمین • نهر علقمه |
مناسبتها |
تاسوعا • عاشورا • اربعین |
مراسم |
مرثیهخوانی • نوحه • تعزیه • روضه • زنجیرزنی • سینهزنی • سقاخانه • سنج و دمام • دسته عزاداری • شام غریبان • تشتگذاری • نخلگردانی • قمه زنی • راهپیمایی اربعین • تابوتگردانی • مراسم تابوت |
قیام امام حسین(ع) حرکت اعتراضی امام حسین(ع) علیه حکومت یزید پسر معاویه بود که در نهایت به شهادت امام حسین(ع) و یارانش در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری و اسارت خانواده ایشان ختم شد. امام حسین(ع) مخالفت خود را نخست پس از اقدام معاویه به بیعت گرفتن برای یزید در سال ۵۹ ه.ق و در منا، علنی کرد. اما قیام آن حضرت با خودداری از بیعت با حاکم مدینه به عنوان نماینده یزید و خروج از مدینه در رجب سال ۶۰ قمری عملا آغاز شد. قیام امام حسین زمینهساز حرکتهای اعتراضی بعدی مانند قیام توابین و قیام مختار شد که با داعیه خونخواهی امام حسین(ع) صورت گرفتند.
واقعه کربلا از مهمترین عوامل شکلگیری هویت شیعیان در طول تاریخ بوده است. همه ساله در سالگرد این واقعه شیعیان در بسیاری از نقاط جهان مراسمهای گوناگونی را به عنوان یادبود این حرکت و عزاداری برای امام حسین(ع) برگزار میکنند. در طول تاریخ، درباره واقعه کربلا آثار فرهنگی، هنری و مذهبی بسیاری پدید آمده است.
محتویات
زمینههای قیام
پژوهشگران در تحلیل زمینههای اجتماعی قیام حسینی و واقعه عاشورا، عامل اصلی را انحراف جامعه اسلامی از باورهای دینی و اخلاقی اسلام دانستهاند.[۱] قوت گرفتن دوباره ارزشهای جاهلی و قبیلهای در روشهای کسب قدرت[۲] و سربرآوردن دوباره اختلافات قبیلهای بهخصوص اختلاف دو تیره هاشمی و اموی،[۳] غلبه دنیا گرایی بر روحیه جامعه اسلامی و دوری از ارزشهای اسلامی به دلیل سلطه و تبلیغات تحریفآمیز امویان[۴] از عوامل انحطاط جامعه اسلامی دانسته شده است. در چنین شرایطی که به خلافت رسیدن فردی مانند یزید را در پی داشت، اعتراض حسین بن علی که از بزرگان جامعه اسلامی و مورد توجه و علاقه مردمان روزگار خود و به واسطه وصیت پیامبر(ع) مدعی مقام خلافت بود، دور از انتظار نبود.
پس از شهادت امام علی(ع) غالب مسلمانان با فرزندش حسن مجتبی(ع) امام دوم شیعیان بیعت کردند ولی او مجبور شد خلافت را طی یک قرارداد صلح به معاویه واگذار کند. امام حسین(ع) بعد از شهادت برادرش، به قرارداد صلح با معاویه پایبند ماند و علیرغم دعوت گروهی از کوفیان برای قیام علیه معاویه، به این کار دست نزد.[۵]
معاویه در اواخر حکومت خود بر خلاف مفاد قرارداد صلحی که با امام حسن(ع) داشت، کوشید تا فرزندش یزید را به جای خود بر جایگاه خلافت بنشاند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. امام حسین(ع) به این دلیل که یزید بر اساس هیچ یک از مبانی اسلامی و عرفی جامعه اسلامی درباره انتخاب خلیفه به خلافت نرسیده بود و همچنین به سبب ناشایستگی آشکار یزید برای این مقام، خلافت او را نامشروع میدانست و به این دلیل بعد از مرگ معاویه، از بیعت با یزید امتناع کرد. بیعت حسین بن علی(ع)، نوه پیامبر(ص) و فرزند امام علی(ع) و یکی از مدعیان خلافت، به مشروعیت حکومت یزید یاری میرساند و یزید نیز به همین دلیل در اخذ بیعت از امام(ع) اصرار داشت.[۶]
دیدگاهها در مورد هدف قیام امام حسین(ع)
گریز از بیعت
بنابر یک دیدگاه، حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه، به قصد قیام و پیکار نبوده است. از آنجا که او از بیعت با یزید خودداری کرد، جانش در خطر بود و خروج از حجاز تنها برای حفظ جان بوده است. بدین رو، اقدام آن حضرت را نه قیام، که فقط دفاع باید خواند. علی پناه اشتهاردی از فقهای معاصر قم از مدافعان این دیدگاه است: «اساسا بیرون آمدن امام حسین(ع) از مدینه به مکه معظمه و از مکه به طرف عراق، برای حفظ جان بوده؛ نه خروج، نه قیام، و نه جنگ با دشمن و نه تشکیل حکومت.»[۷] این دیدگاه در میان گفتهها و آثار برخی دیگر از معاصران نیز به چشم میخورد: «ستمگران و زورمداران روزگارش اگر او را به حال خود وا میگذاشتند، او هرگز از آن دو شهر معنوی و عبادی بیرون نمیرفت و کار دیگری را بر عبادت خدا ترجیح نمیداد.»[۸] «کار امام حسین(ع) انقلاب نبود، قیام هم نبود. اعتراض بود.»[۹]
تشکیل حکومت
بنابر این دیدگاه، هدف امام حسین(ع) بیرون آوردن خلافت و حکومت از دست یزید و تشکیل حکومت بوده است. پس از سید مرتضی تا قرن چهاردهم در میان عالمان شیعه کسی از این موضوع سخن نگفته است.[۱۰]
دیدگاه سید مرتضی
سید مرتضی از عالمان و متکلمان شیعی معتقد است هنگامی که امام حسین(ع) اصرار مردم کوفه و توانایی نظامی آنان و ضعف حکومت کوفه را ملاحظه کرد، تصمیم گرفت دعوت آنان را بپذیرد و در واقع، با وجود چنین امکاناتی در کوفه، رفتن به این شهر را لازم دانست.[۱۱]او بر این باور است که احتمال وقوع چنین خیانتی از کوفیان بعید بود و بدین رو امام حسین(ع) گمان نمیبرد که آنان دعوت خویش را به یکباره پس گیرند و عهد خود را بشکنند.[۱۲] سید مرتضی با یاد آوری صحنههای تاریخی حضور مسلم در کوفه سعی کرده است نشان دهد که اسباب پیروزی امام حسین(ع) بر دشمنان فراهم بود؛ اما حوادث بعدی، ماجرا را خلاف آنچه توقع میرفت، رقم زد.[۱۳]
سید مرتضی بر آن است که چون رویارویی سپاهی کم شمار با یک سپاه مسلح پرشمار معقول نمینماید و دین نیز به آن توصیه نمیکند، باید نتیجه گرفت که امام ناچار به جنگ شده و خود به آن میل نداشته است.[۱۴] همچنین، هنگامی که پراکنده شدن و عهدشکنی کوفیان آشکار گشت، امام حسین(ع) تصمیم به بازگشت و متارکه درگیری گرفت همان گونه که امام حسن(ع) چنین کرد. در واقع، شرایط دو برادر در هر دو مورد یکسان بود ولی متارکه جنگ از حسین(ع) پذیرفته نشد.[۱۵]
دیدگاه صالحی نجف آبادی
صالحی نجفی آبادی در کتاب شهید جاوید معتقد است: پس از مرگ معاویه، بستری برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم شده بود و در این هنگام امام حسین(ع) احساس مسئولیت بیشتری کرد و بر خود لازم دانست که برای زنده کردن اسلام اقدام کند و با تشکیل حکومتی نیرومند، وضع موجود را تغییر دهد و اسلام و مسلمانان را از چنگال ستمگران برهاند. اندیشه محوری کتاب وی آن است که امام حسین سه هدف را دنبال میکرد: نخست تشکیل حکومت، دیگری و در مرحلۀ دوم برقراری صلح و در درجۀ سوم حفظ عزت و تحمل شهادت. امام نخست در پی حکومت بر آمد و چون اوضاع دگرگون شد، خواستار صلح گشت و سرانجام ذلت را نپذیرفت و تن به شهادت داد. با این وصف امام خود برای کشتهشدن هیچگونه فعالیتی نکرد؛ بلکه این عمال حکومت ضد اسلام بودند که فرزند پیغمبر را کشتند و چنین خسارت بزرگی را بر جهان اسلام وارد ساختند.[۱۶]
مخالفان دیدگاه تشکیل حکومت
به گفته صحتی سردرودی،شیخ مفید، سید بن طاووس، سید عبدالوهاب حسینی استرآبادی، محمدباقر مجلسی، عبدالله بحرانی اصفهانی، رضی بن نبی قزوینی و سید محسن امین از مخالفان نظریهای هستند که هدف امام حسین(ع) را تشکیل حکومت میداند. برخی از این نویسندگان اگرچه بصورت تفصیلی در این زمینه سخن نگفتهاند اما در آثار خود نظر سید مرتضی را نقد کردهاند.[۱۷]
نظریه شهادت
شهادت عرفانی
این نظریه تفسیری غیراجتماعی و غیرسیاسی و بلکه سیاست زدایانه از قیام امام حسین(ع) است. سید بن طاووس این دیدگاه را مطرح کرده است. وی در سرآغاز کتابش میگوید:«هنگامی که اولیای خداوند پی میبرند که زندگیشان در این دنیا میان ایشان و بخششهای خداوند حائل است، جامه ماندن را از تن برمیکنند و درهای لقای خداوند را میکوبند و خود را در معرض شمشیرها و نیزهها قرار میدهند.[۱۸] فاضل دربندی معتقد است امام حسین(ع) با ارسال نامه به کوفه قصد داشت عدهای به همراه او به نعمت شهادت برسند.[۱۹] صفی الله شاه در زبده الاسرار و عمان سامانی در گنجینه الاسرار و نیر تبریزی در آتشکده با واژگان عرفانی به تفسیر قیام پرداختهاند.[۲۰]
شهادت فدیه ای
این دیدگاه معتقد است امام حسین(ع) به شهادت رسید تا گناهکاران را شفاعت دهد و آنها را به درجات معنوی برساند. شریف طباطبایی، ملا مهدی نراقی، ملا عبدالرحیم اصفهانی از معتقدین به این نظریه هستند. ملا مهدی نراقی در این زمینه میگوید: امام برای رسیدن به شفاعت کبرا، که مقتضی استخلاص همه محبان و موالیان باشد به شهادت راضی شد... زیرا که رفع کدورات معاصی امت و شفاعت ایشان موقوف بر خون و تالم ایشان است.[۲۱]
شهادت سیاسی
این تفسیر برخاسته از نگرش اسلام سیاسی بوده و تفسیری متاخر است که امروزه بیشتر تبیین و ترویج میشود علی شریعتی، میرزا خلیل کمرهای، مرتضی مطهری، سید رضا صدر، جلال الدین فارسی از جمله معتقدین به این نظریه شمرده شدهاند. این نگاه تفسیری انقلابی و سیاسی از نهضت امام حسین(ع) ارائه میدهد. شریعتی در این باره میگوید: «حسین را نگاه کنید که زندگیش را رها میکند و برمیخیزد تا بمیرد. زیرا جز این، سلاحی برای مبارزه و برای رسوا کردن دشمن ندارد. میداند که اگر نمیتواند دشمن را بشکند میتواند به این وسیله رسوا کند».[۲۲]
امر به معروف و نهی از منکر
اهداف دیگر
برخی عزت نفس و غیرت دینی را هدف امام حسین(ع) دانستهاند و استدلال کردهاند که شخصیت امام بهعنوان نماد مردانگی و کرامت و شخصیت یزید نماد شرارت و لاابالی گری بود که این تعارض در روز عاشورا به تقابل کشیده شد.[۲۳] برخی نیز ماموریتی ویژه برای امام در نظر میگیرند و عاشورا را رمزآلود و اسطورهای معرفی میکنند که تعقل راهی در این حریم ندارد و باید راه تعبد و تحیر را در پیش گرفت.[۲۴] برخی نیز گریه و عزاداری را مطرح میکنند از نظر اینان امام کشته شد تا مردم برای او گریه کنند و به این وسیله به راه راست هدایت شوند.[۲۵]
آثار سیاسی قیام امام حسین(ع)
حرکتهای اعتراضی پس از واقعه
قیام امام حسین(ع) باعث جرئت یافتن گروههایی شد که تا آن زمان به علت خفقان اموی جرئت اعتراض به دستگاه حاکمه را نداشتد. بلافاصله پس شهادت امام حسین(ع) حرکتهای انقلابی و اعتراضی از همان کوفه آغاز شد و تا سالیان دراز ادامه یافت. بسیاری از این قیامها با شعار یا لثارات الحسین[۲۶]مردم را به تحرک علیه حکومت وا میداشت. به گفته ابوالقاسم امامی، عبارت «یا لثارات الحسین» پس از حادثه عاشورای سال ۶۱ق، مورد استفاده سیاسی و مذهبی همه قیامکنندگان شیعی و ایرانی بود[۲۷]. حتی ابومسلم خراسانی نیز با توجه به حساسیت مردم نسبت به امام حسین(ع) و انزجار آنان از حکومت اموی، قیام سیاه جامگان را با شعار یا لثارات الحسین پایهریزی کرد[۲۸].
اولین اعتراض، برخورد عبدالله بن عفیف با ابن زیاد بود. عبدالله در مسجد کوفه به سخنرانی ابن زیاد که امام حسین(ع) را کذاب خوانده بود اعتراض کرد و او و پدرش را دروغگو خواند.[۲۹] ابن زیاد دستور دستگیری او را داد[۳۰] بستگانش او را از مسجد بیرون بردند ولی ماموران شب هنگام خانه او را محاصره کردند[۳۱]و پس از درگیری او را دستگیر کردند. به دستور ابن زیاد گردنش را زدند و بدنش را در کناسه کوفه در جایی به نام سبخه بهدار آویختند.[۳۲] گفته شده است او اولین شیعهای است که پس از واقعه عاشورا کشته شد.
گزارشی در تاریخ سیستان حکایت از آن دارد که مردم سیستان به محض شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) علیه حاکم سیستان که برادر عبیدالله بن زیاد بود شورش کرده، وی را از شهر بیرون راندند.[۳۳]
مردم مدینه نیز در سال ۶۳ هجری به رهبری عبدالله بن حَنظَلة بن ابی عامر علیه حکومت یزید بن معاویه شورش کردند. حرکت مردم مدینه از طرف سپاه شام به فرماندهی مسلم بن عقبه در هم کوبیده شد.[۳۴]در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت. مسعودی قتل امام حسین(ع) را از عوامل شورش مردم مدینه میداند.[۳۵]
قیام توابین
یکی از قیامهای شیعی پس از واقعه عاشورا است که با هدف خون خواهی امام حسین(ع) و شهدای کربلا، در سال ۶۵ ه.ق به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی صورت پذیرفت.[۳۶] لشکر توابین در ۵ ربیع الاول از نخیله راهی دمشق شدند. هنگامی که سپاه به کربلا رسید، از اسبها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام(ع) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.[۳۷] سلیمان در میان آنان گفت: خدایا تو شاهد باش که ما بر دین و راه حسین(ع) و دشمن قاتلان او هستیم.[۳۸] توابین نیز به دعا پرداختند تا حال که توفیق شهادت در رکاب حسین(ع) نصیب آنان نشده است، خداوند از شهید شدن آنان پس از او محروم نسازد.[۳۹]
قیام مختار
این قیام در سال ۶۶ قمری در کوفه شروع شد[۴۰] و پس از یک سال و ششماه در سال ۶۷ق به پایان رسید.[۴۱] در این قیام بسیاری از عاملان شهادت امام حسین(ع) و یارانش در کربلا، از جمله عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد، شمر بن ذی الجوشن، سنان بن انس و حرمله بن کاهل اسدی کشته شدند. قیام مختار با نام محمد بن حنفیه صورت گرفت؛[۴۲][۴۳] اما برخی عالمان شیعه معتقدند که مختار با دستور امام سجاد(ع) قیام کرده است.[۴۴]
قیام زید بن علی
قیام زید فرزند امام سجاد(ع) از قیامهایی است که گفتهاند از قیام امام حسین(ع) متاثر بوده است. توجه به امر به معروف و نهی از منکر و قیام همه جانبه علیه ظالمان میراثی است که زید از جدش امام حسین(ع) گرفته بود. او با تکیه بر بیعت پانزده هزار نفر از اهالی کوفه در چهارشنبه آخر ماه صفر سال ۱۲۲ق علیه هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، قیام کرد. کوفیان او را مانند امام حسین(ع) تنها گذاشتند. جنگ میان او سپاهیان خلیفه سه روز طول کشید و زید در روز سوم به شهادت رسید. بسیاری از علمای شیعه معتقدند که قیام زید با اجازه امام صادق(ع) بوده است.[۴۵]
قیامهای دیگر علویان
پس از قیام زید، علویان به ویژه علویان حسنی و به تعبیری زیدیان به پیروی از زید علیه بنی امیه قیام کردند. قیام علویان تنها به دوره خلفای اموی ختم نشد بلکه آنان در دوره عباسیان نیز دست به قیام زدند. پس از قیام زید، فرزندش یحیی که نوه امام سجاد(ع) و پسر عموی امام صادق(ع) بود از کوفه[۴۶] رهسپار خراسان شد. یحیی با همان نگرش پدرش، علیه بنی امیه و دستگاه ظلم و جور در خراسان قیام کرد. وی در نهایت در سال ۱۲۶ق کشته شد.[۴۷][۴۸]
اندیشه مخالفت با بنیامیه همچنان در میان علویان پررنگ بود. محمد بن عبدالله بن حسن نیز از جمله افرادی بود که در اواخر دوره بنیامیه با او بیعت شد. بنی عباس نیز با محمد بن عبدالله بیعت کرده و در امر حکومت او را سزاوارتر دانستند.[۴۹] اما با سقوط بنی امیه عباسیان بیعت با علویان را شکسته و خود بر قدرت تکیه زدند. آنان همه مسلمانان از جمله علویان را وادار به بیعت با خلیفه عباسی کرده، با مخالفان برخورد میکردند.[۵۰] از این رو علویان علیه عباسیان نیز قیام کردند. این قیامها نخستین بار توسط محمد بن عبدالله نفس زکیه در سال ۱۴۵ق در مدینه صورت گرفت که در نهایت با کشته شدن نفس زکیه پایان یافت.[۵۱]
تأثیر قیام کربلا در سقوط امویان
قیام کربلا به دو صورت اثر مستقیم بر سقوط امویان داشت. از طرفی مردم به خصوص محبان اهل بیت(ع) امویان را عامل قتل و کشتار فجیع کربلا میدانستند و امام حسین(ع) نیز قیامش علیه حاکمیت ستمکار امویان و یزید عنوان کرده بود. عاملی که در قیام زبیریان و قیام مختار به صورت واضحی وجود داشت و این دو قیام تا مرز سرنگونی کامل امویان پیش رفت؛ اما به عللی سرنگونی امویان توسط عباسیان اتفاق افتاد.
از طرف دیگر عباسیان نیز یکی از دلایل اصلی قیام خویش علیه امویان را انتقام از خون امام حسین(ع) عنوان کرده بودند و این مطلب در نامه منصور عباسی به محمد بن عبدالله بن حسن موجود است. [۵۲]
تأثیر قیام کربلا بر جامعه شیعه
واقعه کربلا زمینهساز تولید آثار فرهنگی و تمدنی فراوانی در بین شیعیان شده است. آثار هنری، بناهای ویژه، آثار مکتوب همچون کتابهای مقتل، کتابهای شعر آیینی و مرثیه و کتابهای تحلیلی واقعه کربلا، مراسم و آیینهای روضهخوانی، تعزیه، سینهزنی و زنجیرزنی از گونههای عزاداری هستند.
عزاداری
عزاداری و سوگواری برای امام حسین و شهیدان کربلا از مهمترین عناصر شکل دهنده جامعه و هویت شیعی است.[۵۳] بنابه گزارشهای تاریخی عزاداری با فاصلهای کوتاه از واقعه کربلا و با تأیید و تأکیدامامان شیعه در بین شیعیان جاری بوده است؛ ولی تبدیل آن از یک عمل فردی و محدود به یک مناسک اجتماعی و عمومی نتیجه دوران حکومت آل بویه است. حکومت آل بویه مردم را به عزاداری دعوت کرد و در روز عاشورا بازارها تعطیل شد.[۵۴]
در مصر از سال ۳۹۶ق همه ساله در روز عاشورا بازارها تعطیل میشد و مردم و نوحهخوانان به طرف مسجد جامع قاهره حرکت میکردند.در مسجد نیز مراسم سخنرانی و مرثیه سرایی برقرار بود.[۵۵]
در سراسر شبه قاره هند، عزاداری برای امام حسین به خصوص در ایام دهه محرم امری فراگیر است و به جز شیعیان، اهل سنت هم عزاداری میکنند. مهمترین منبع مورد مراجعه در شبه قاره کتاب روضه الشهداء است که به زبان اردو و دکنی ترجمه شده است.[۵۶]مناسک عزاداری و اطعام و نذورات در شهرهای کویته، لاهور، کراچی، پاراچنار، حیدر آباد، لکهنو، دهلی و دکن برگزار میشود.[۵۷] در هند روز عاشورا تعطیل رسمی است.[۵۸]و حتی هندوان نیز در عزاداری مشارکت میکنند.[۵۹] در برخی مناطق هند زیارتگاههایی به عنوان نماد قبر شهدای کربلا و حرم امام حسین یا حضرت ابوالفضل میسازند و در آن زیارتنامه میخوانند.[۶۰]
ادبیات عاشورایی
اگر از اشعار سروده شده در روز عاشورا و خاندان اهل بیت بگذریم، نخستین شاعر عرب که درباره واقعه عاشورا شعر سروده است عقبة بن عمرو السهمی است.[۶۱] پس از آن تا کنون بخش مهمی از ادبیات عرب به شعر عاشورایی و مرثیه سرایی اختصاص داشته است. عبدالجلیل رازی شعرهای شاعران حنفی و شافعی برای امام حسین را غیرقابل شمارش توصیف میکند[۶۲]
به نوشته دانشنامه شعر عاشورایی سرودن شعر فارسی در عزای امام حسین(ع) و واقعه کربلا از قرن چهارم هجری قمری آغاز شده و نخستین سوگسروده اثر کسائی مروزی (م ۳۹۰ق) است.[۶۳] در قرنهای پنجم و ششم سرودهها درباره واقعه عاشورا زیاد نیست؛[۶۴] ولی از قرن ششم تا هشتم مرثیه سرایی گسترش مییابد[۶۵]در قرن دهم و با ظهور و حاکمیت صفویه در ایران بخش مهمی از شعر فارسی به واقعه عاشورا اختصاص مییابد[۶۶] محتشم کاشانی سراینده ترکیببند «باز این چه شورش است» مشهورترین مرثیه سرای این دوره است.[۶۷] در دوره افشاری شعر مذهبی عاشورایی افول کرد ولی با روی کار آمدن زندیه شعر آیینی و سوگسرودهها گسترش یافتند.[۶۸] نویسنده کتاب دانشنامه شعر عاشورایی نام ۳۴۵ شاعر را به همراه چند بیت از اشعار آنان برای امام حسین جمعآوری کرده است.[۶۹]
مقتل نگاری
کتابهای مقتل که ماجرای کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش را شرح میدهند جزو میراث ادبی و تاریخی شیعه محسوب میشوند. بر این اساس مقتلنگاری نیز بخشی از فرهنگ مسلمانان است که در پی واقعه عاشورا گسترش یافته است. مقتل الحسین نوشته ابیمخنف را نخستین اثر مکتوب در این باره دانستهاند. روضة الشهداء را نیز میتوان مشهورترین کتاب مقتل فارسی دانست. بیشترین کاربرد کتابهای مقتل استفاده در مجلس عزاداری و روضهخوانی است. در دوران متاخر خوانندگان بیش از سایر مقتلها به کتابهای لهوف نوشته سید ابن طاووس و نفس المهموم نوشته شیخ عباس قمی مراجعه میکنند.
قیام امام حسین از نگاه اهل سنت
نویسندگان اهل سنت رویکرد واحدی نسبت به حرکت امام حسین(ع) ندارند. برخی همانند ابوبکر ابن العربی، آن را حرکتی نامشروع در مقابل حاکمیتی مشروع دانستهاند.[۷۰] ابن تیمیه درباره قیام امام حسین(ع) معتقد است اگرچه امام مظلومانه شهید شد ولی کار امام فاقد مصلحت دنیوی و اخروی بوده و قیام عاشورا را عامل ایجاد فتنههای زیادی در امت اسلام و خلاف سیره پیامبر اسلام(ص) معرفی میکند. [۷۱] به گفته حمید عنایت در صد سال اخیر و به خصوص پس از دوران سید جمالالدین اسدآبادی نگاه نویسندگان اهل سنت به واقعه عاشورا تغییر کرده و بسیاری از نویسندگان ایشان حرکت امام حسین را تایید میکنند.[۷۲]
پانویس
- ↑ شهیدی، پس از پنجاه سال، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۷-۱۰۹.
- ↑ زمینههای قیام امام حسین(ع)، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۸.
- ↑ شهیدی، پس از پنجاه سال، ۱۳۸۶ش، ص۶۹-۷۸.
- ↑ نگاه کنید به: جعفریان، تاملی در نهضت عاشورا، ۱۳۸۶ش، ص۳۹-۵۱.
- ↑ دینوری، أخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ نک: جعفری، تشیع در مسیر تاریخ
- ↑ اشتهاردی، هفت ساله چرا صدا درآورد؟، ص۱۵۴.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۴۴۱.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۴۷۷.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۱.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۱۷۶.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۱۷۶.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۱۷۶.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۱۷۶.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۱۷۸.
- ↑ صالحی نجفآبادی، شهید جاوید، ص۱۵۹.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۲۹۶-۲۹۹.
- ↑ محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۷۰.
- ↑ محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۷۱.
- ↑ محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۷۴.
- ↑ محمد اسفندیاری، ۱۳۸۷ ص۸۴.
- ↑ محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۹۳.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۳۳۳.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۳۳۵.
- ↑ صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی، ۱۳۸۴ش، ص۳۳۸.
- ↑ أنساب الأشراف،ج۶،ص:۳۶۸و ص۴۰۷، ج۹ص ۳۱۷
- ↑ تجارب الأمم/ترجمه،ج۵،ص:۳۹
- ↑ انساب الاشراف، ج۹ص ۳۱۷
- ↑ ابنکثیر،البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۱؛ طبری، ج۵، ص۴۵۹
- ↑ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۱؛ طبری، ج۵، ص۴۵۹
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۸۳؛ طبری، ج۵، ص۴۵۹
- ↑ طبری، ج۵، ص۴۵۹
- ↑ تاریخ سیستان، ص۱۰۰
- ↑ الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۸۵؛ابن سعد، کتاب عیونالاخبار، ج ۱، جزء۱، ص۱
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۶۸
- ↑ البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۷۶ و ۲۷۷.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۱۷۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۴، ص۴۵۶ و ۴۵۷
- ↑ مقتل ابو مخنف، ص۲۹۱.
- ↑ طبری، ج۷ص ۱۸۳
- ↑ تاریخ قم،ص:۲۹۰
- ↑ إمتاع الأسماع،ج۱۲،ص:۲۵۰
- ↑ تاریخ الإسلام،ج۵،ص:۶۲
- ↑ معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۰؛ تنقیح المقال، ج۳ص ۱۰۱.
- ↑ مهدی فرمانیان/ سید علی موسوی نژاد، زیدیه تاریخ و عقاید، ص۳۲-۳۴.
- ↑ طبری، تاریخ طبری،ج۴،ص۹۶۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۴۵ - ۱۵۰.
- ↑ یحیی بن حسین هارونی، الافاده فی تاریخ الائمه الزیدیه، ص۶۸ - ۷۲.
- ↑ ابن طباطبا، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۱۱۹.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، ص۲۳۱.
- ↑ فرمانیان و موسوی نژاد، زیدیه تاریخ و عقاید، ص۳۸.
- ↑ ر.ک به: نقش عاشورا و عزاداریهای عصر ائمه علیهم السلام در سقوط امویان و پیروزی عباسیان
- ↑ رحمانی، آیین و اسطوره در ایران شیعی، ص۱۰
- ↑ رحمانی، آیین و اسطوره در ایران شیعی، ص۵۸. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ص۲۶۷
- ↑ خزعلی، قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت، ۱۳۸۱ش، ص۶۰-۶۱
- ↑ موسسه شیعه شناسی، سنت عزاداری و منقبتخوانی، ص۱۵۶
- ↑ موسسه شیعه شناسی، سنت عزاداری و منقبتخوانی، ص۱۵۷
- ↑ موسسه شیعه شناسی، سنت عزاداری و منقبتخوانی، ص۱۵۸
- ↑ موسسه شیعه شناسی، سنت عزاداری و منقبتخوانی، ص۱۵۷
- ↑ موسسه شیعه شناسی، سنت عزاداری و منقبتخوانی، ص۱۵۸
- ↑ مهماندار، امام حسین در آیینه شعر و ادب، ص۵۳
- ↑ رازی قزوینی، نقض، ص۴۰۴
- ↑ محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۷
- ↑ محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۸
- ↑ محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۸
- ↑ محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۹
- ↑ محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۹
- ↑ محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۲۰
- ↑ رک: محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲
- ↑ خزعلی، «قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت»، صن۵۸-۵۹.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۵۳۰؛ ناصری داودی، «شهادت امام حسین از منظر اهل سنت»، ص۲۵۷.
- ↑ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۱۳۶۵ش، ص۳۱۴.
منابع
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، بیتا.
- جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمد تقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
- جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، قم، نشر مورخ، ۱۳۸۶ش.
- جمعی از نویسندگان، زمینههای قیام امام حسین، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۳ش.
- خزعلی، انسیه، قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت، مندرج در: مجموعه مقالات همایش امام حسین، ج۱۱، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، تهران، ۱۳۸۱ش.
- رازی قزوینی، عبدالجلیل، نقض (بعض مثالب النواصب)،دار الحدیث، قم، ۱۳۹۱ش
- رحمانی، جبار، آیین و اسطوره در ایران شیعی، انتشارات خیمه، تهران، ۱۳۹۴ش.
- دینوری، احمد بن داوود، أخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره، دار احیاء الکتب العربی، چاپ اول، ۱۹۶۰م.
- شهیدی، سید جعفر، پس از پنجاه سال؛ پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش.
- صحتی سردرودی، محمد، عاشورا پژوهی با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع)، قم، انتشارات خادم الرضا، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی، انتشارات خوارزمی، تهران، ۱۳۶۵ش.
- محمدزاده، مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۶ش.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر،دار الهجره، قم، ۱۴۰۹ق.
- مهماندار، مهدی، امام حسین در آیینه شعر و ادب، مندرج در: مجموعه مقالات همایش امام حسین، ج۱۲، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، تهران، ۱۳۸۱ش.
- ناصری داودی، عبدالمجید، شهادت امام حسین از منظر اهل سنت، مندرج در: نگاهی نو به جریان عاشورا، زیر نظر سید علیرضا واسعی، بوستان کتاب، قم، ۱۳۹۰ش.
- سید مرتضی، علی بن حسین، التنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، بیتا.