عمر بن عبدالعزیز

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
عمر بن عبدالعزیز
اطلاعات شخصی
نامعمر بن عبدالعزیز
پدرعبدالعزیز بن مروان بن حکم
مادرام‌عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب
دیناسلام
محل دفندیر سمعان در منطقه حمص
حکومت
سمتخلیفه
سلسلهبنی‌امیه
آغاز حکومتسال ۹۹ قمری
پایان حکومتسال ۱۰۱ قمری
همزمان باامام باقر (ع)
اقدامات مهمجلوگیری از سب علی(ع)، بازگرداندن فدک و برداشتن ممنوعیت کتابت حدیث
پیش ازسلیمان بن عبدالملک
پس ازیزید بن عبدالملک


عُمَر بن عَبدالعَزیز بن مَروان (۶۳-۱۰۱ق) هشتمین خلیفه اموی بود که از سال ۹۹ قمری تا سال ۱۰۱ قمری حکومت کرد. شیوه حکومتی وی با دیگر خلفای بنی امیه متفاوت بود، از این‌رو اهل سنت نقل کرده‌اند که امام باقر(ع) او را نجیب بنی‌امیه خوانده است؛ هرچند بنا به روایتی دیگر، به خاطر نشستن در جایگاهی که حق امامان شیعه بوده، در آسمان‌ها لعن شده است.

او به مدت دو سال و نیم خلافت کرد و از جمله کارهای وی در دوران خلافتش، جلوگیری از سب علی(ع)، بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه، برداشتن ممنوعیت کتابت حدیث و رد مظالمی بود که از سوی خاندانش به مردم شده بود. وی همچنین پیش از خلافت که از سوی ولید بن عبدالملک خلیفه وقت، حاکم مدینه بود، مسجد النبی را توسعه داد و حجره همسران پیامبر را داخل مسجد قرار داد.

عمر بن عبدالعزیز در سال ۱۰۱ قمری در خُناصِرَه درگذشت و در دیر سمعان دفن شد. مقبره او در سوریه قرار دارد.

خاندان

عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم در سال ۶۱ قمری،[۱] یا سال ۶۲ قمری[۲] یا ۶۳ قمری به دنیا آمد.[۳] کنیه او ابوفحص بود[۴] پدرش عبدالعزیز بن مروان بن حکم و مادرش، ام عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بوده است.[۵] عبدالملک بن مروان خلیفه وقت، (حک: سال ۶۵ قمری-سال ۸۶ قمری) عموی عمر بن عبدالعزیز در اواخر خلافت خود در سال ۸۵ قمری پس از درگذشت پدر عمر، او را از مدینه فراخواند و دخترش فاطمه را به همسری او درآورد.[۶]

پیش از خلافت

عبدالملک بن مروان در سال ۸۵ قمری حکومت «خناصره» (منطقه‌ای در حلب)[۷] را به او سپرد.[۸] ولید بن عبدالملک، در سال ۸۷ قمری حکومت مدینه را به عمر بن عبدالعزیز سپرد[۹] و او را امیر حج کرد،[۱۰] ولی در سال ۹۳ قمری بنا به درخواست حجاج بن یوسف از حکومت مدینه برکنار شد.[۱۱] حجاج در نامه‌ای به ولید یادآور شده بود که «بی‌دینان و اختلاف‌جویان و شورشیان عراقی از عراق به مدینه و مکه پناه می‌برند و این امر مایه وهن است».[۱۲]

او در دوره حکمرانی بر مدینه، مسجد النبی را بازسازی کرد و توسعه داد.[۱۳] در سال ۸۸ قمری ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز را مأمور کرد که مسجدالنبی را توسعه دهد و حجره‌های همسران پیامبر(ص) در مسجد قرار گیرند.[۱۴]

پس از مرگ ولید بن عبدالملک در سال ۹۷ قمری، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او نماز خواند.[۱۵] در دوره سلیمان بن عبدالملک (سال ۹۶ قمری تا سال ۹۹ قمری) عمر مشاور او بود[۱۶] و پس از مرگ سلیمان، بر جنازه او نیز نماز خواند.[۱۷]

خلافت

عمر بن عبدالعزیز در سال ۹۹ قمری پس از سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید و تا سال ۱۰۱ قمری به مدت دو سال و نیم حکومت را در دست داشت.[۱۸] سلیمان بن عبدالملک بنا به گفته خودش برای جلوگیری از فتنه، عمر بن عبدالعزیز را جانشین خود قرار داد[۱۹] و پس از او، یزید بن عبدالملک به خلافت رسید.[۲۰] به گفته طبری، او پس از رسیدن به خلافت آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان جاری کرد.[۲۱] و در سخنان خود در آغاز خلافت گفت: «بعد از قرآن هیچ کتابی و بعد از حضرت محمد (ص) هیچ پیامبری نیست. من قاضی نیستم، بلکه مجری هستم. بدعتگذار نیستم، بلکه تابع هستم».[۲۲]

اقدامات

  • جلوگیری از سب علی: عمر بن عبدالعزیز دستور داد کسی حق ندارد حضرت علی(ع) را سب کند.[۲۳] پیش از این به دستور معاویة بن ابی سفیان، حدود ۶۰ سال امام علی (ع) صحابی پیامبر و نخستین امام شیعیان بر روی منابر لعن می‌شد.[۲۴] گفته شده عمر بن عبدالعزیز، در نوجوانی که پدرش زنده بود، به خرده‌گیری از علی (ع) می‌پرداخت، اما پس از آن در نتیجهٔ نهی استادش، عبیدالله بن عبدالله، از امام علی به نیکی یاد می‌کرد.[۲۵] اما آنگونه که برخی محققان معاصر معتقدند، این امر در زمان عمر بن عبدالعزیز یک توقف کوتاه داشته و دوباره از سر گرفته شده است.[۲۶] شواهد این مدعا از این قرار است:
    • سعید نواده عثمان که ساکن مدینه بود، در سفری که هشام بن عبدالملک (م ۱۲۵ق) به مکه و مدینه داشت به او خبر داد که هنوز ابوتراب را لعن می‌گویند.[۲۷]
    • زید بن علی (شهادت ۱۲۱یا۱۲۲ق) به یوسف بن عمر؛ امیر عراق (امارت ۱۲۰–۱۲۶ق) می‌گوید که خالد بن عبدالملک؛ امیر مدینه (امارت ۱۱۴–۱۱۸ق) هنوز پدران او را (منظور امیرمومنان است) دشنام می‌دهد.[۲۸]
    • خالد بن عبدالملک یادشده، یک بار در حال دشنام گویی، با مقابله به مثل سکینه دختر امام حسین(ع) و کنیزانش که در مسجد حضور داشتند، روبرو شد و مامورانش کنیزان سکینه را مورد ضرب و شتم قرار دادند.[۲۹]
    • امام رضا (ع) در روایتی فرموده‌اند که ۸۰ سال ما را بر منابر لعن گفتند[۳۰] و ۸۰ سال پس از عمر بن عبدالعزیز را نیز در برمی‌گیرد.
  • بازگرداندن فدک : فدک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی خیبر،[۳۱] در منطقه حجاز و به فاصله ۱۶۰ کیلومتری مدینه بود[۳۲] که یهودیان در آن زندگی می‌کردند. این منطقه بدون جنگ در اختیار پیامبر(ص) قرار گرفت و پیامبر آن را به دخترش فاطمه(س) بخشید.[۳۳] ابوبکر فدک را از فاطمه(س) گرفت و آن را به نفع خلافت مصادره کرد.[۳۴] برخی گزارش‌ها حاکی از آن هستند که عمر بن عبدالعزیز فدک را که معاویه به مروان بن حکم داده بود و او هم آن را به پسرش عبدالعزیز بخشیده بود و عمر آن را ارث برده بود،[۳۵] به فرزندان فاطمه (س) بازگرداند.[۳۶] ولی برخی منابع آورده‌اند که عمر بن عبدالعزیز معتقد بود که پیامبر (ص) فدک را به دخترش نبخشیده بلکه فدک در اختیار حاکم اسلامی بوده و حضرت زهرا (س) با اجازه حاکم اسلامی از منافع آن استفاده می‌کرده و پس از پیامبر (ص) نیز در اختیار خلفای اسلامی بوده است، بنابراین فدک را به همان بازگرداند.[۳۷] عمر بن عبدالعزیز همچنین خمس را به بنی هاشم می‌داد.[۳۸]
  • رفع منع کتابت حدیث: عمر بن عبدالعزیز در نامه‌ای به ابوبکر بن حزم، والی مدینه دستور داد که احادیث پیامبراکرم (ص) را مکتوب کند.[۳۹] پیش از آن، از زمان خلافت ابوبکر، سیاست منع حدیث اجرا و از نوشتن احادیث پیامبر جلوگیری می‌شد.[۴۰]
  • منتشرکردن فرمان مالک اشتر: با شهادت مالک اشتر، نامۀ امام علی(ع) به مالک اشتر به دست معاویه افتاد و او نامه را در خزانه خود از دید مردم مخفی کرد، تا آنکه عمر بن عبدالعزیز آن را در اختیار عموم قرار داد.[۴۱] البته مطابق آنچه در برخی منابع آمده، این واقعه مربوط به نامه امام علی(ع) به محمد بن ابی‌بکر بوده است.[۴۲]
  • برداشتن خراج و جزیه: عمر بن عبدالعزیز در نامه‌ای به عبدالحمید بن عبدالرحمن، کارگزارش در کوفه، علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.[۴۳] او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود.[۴۴]
  • گفتگو با خوارج: عمر بن عبدالعزیز با خوارج گفتگو کرد و آنها را قانع کرد که از خونریزی دست بردارند.[۴۵] او شوذب خارجی را که علیه حکومت خروج کرده بود، به مناظره دعوت کرد، شوذب نیز دو نفر از خوارج را برای مناظره نزد وی فرستاد.[۴۶]
  • رد مظالم: گفته‌اند او در دوره خلافتش به بازگرداندن اموالی که با ستم از مردم گرفته شده بود، اهتمام می‌ورزید.[۴۷]

موضع امام باقر (ع)

از آنجا که دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز (۹۹–۱۰۱ق) همزمان با دوران امامت امام باقر (ع) (۹۵–۱۱۴ق) بود، در منابع از ارتباط امام پنجم شیعیان و عمر بن عبدالعزیز گزارش‌هایی نقل شده است.[۴۸] برخی محققان موضع امام باقر (ع) در مقابل عمر بن عبدالعزیز را ناصحانه ارزیابی می‌کنند.[۴۹] امام باقر (ع) از روی خیرخواهی او را نصیحت می‌کرد و از عاقبت ظلم و ستم می‌ترساند و این نصیحت‌ها را متناسب با روحیه عمر بن عبدالعزیز که می‌خواست عدالت پیشه باشد می‌دانست.[۵۰]

مقبره عمر بن عبدالعزیز در نزدیکی معمرة النعمان در منطقه حمص در سوریه

در روایات آمده که امام باقر (ع) او را نجیب بنی امیه خطاب کرده است.[۵۱] با این وجود معتقد بود که او علی‌رغم عدالت‌پیشگی پس از مرگش در آسمان‌ها لعن خواهد شد؛ چرا که بر جایگاهی نشسته است که حق امامان است و او هیچ حقی در آن نداشت.[۵۲]

درگذشت

عمر بن عبدالعزیز در ۳۹ سالگی در رجب سال ۱۰۱ قمری در خُناصِرَه درگذشت و در دیر سمعان دفن شد.[۵۳] دیر سمعان در منطقه حمص در سوریه است.[۵۴] مقبره وی در شش کیلومتری معرة النعمان (از شهرهای شرقی کشور سوریه) قرار دارد و در زمان حکومت ایوبیان در قرن ششم قمری بر آن ضریحی ساخته شده است.[۵۵] برخی معتقدند خاندان اموی از بیم آنکه خلافت از دستشان بیرون رود، عمر بن عبدالعزیز را مسموم کردند.[۵۶]

پانویس

  1. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۹۲.
  2. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۲۷.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۴.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۳.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۳.
  6. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۹۳.
  7. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۳۱۴.
  8. طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۲.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۲۷.
  10. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۴۳.
  11. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۸۱.
  12. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۸۱–۴۸۲.
  13. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۸۴.
  14. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۸۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۳۶.
  15. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۹۵.
  16. ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثناعشری در ایران، ۱۳۹۰ش، ص۵۶.
  17. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۰.
  18. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.
  19. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۵۰.
  20. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۷۸.
  21. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۵۲.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۲.
  23. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.
  24. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۹۴.
  25. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۹۳.
  26. ولهاوزن، تاریخ الدوله العربیه، ۲۰۰۸م، ص۲۹۹.
  27. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۶؛ مقایسه کنید با بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۰۰ق، ج۵، ص۶۱۳.
  28. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۱۶۶.
  29. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۳.
  30. صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۵.
  31. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸.
  32. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸.
  33. سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۸.
  34. شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
  35. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج۱۶، ص۲۱۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵–۳۰۶.
  36. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۱؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۶۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.
  37. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۳۰۲–۳۰۳.
  38. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.
  39. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳.
  40. ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱–۱۲.
  41. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۷۲؛ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۳۵۵.
  42. ثقفی، الغارات، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰.
  43. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۹.
  44. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۳۰۱، ۲۷۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۹۹.
  45. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۰–۱۹۳.
  46. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۰۳.
  47. ابن سعد، الطبقات، ۱۴۱۰، ج۵، ص۲۶۳؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.
  48. برای نمونه نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.
  49. نگاه کنید به: دیلمی، «شخصیت و عملکرد عمربن عبدالعزیز و دیدگاه امام باقر (ع) دربارهٔ او».
  50. نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.
  51. ذهبی، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۱۹.
  52. راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۷۶.
  53. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.
  54. مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۷۶.
  55. «ضریح الخلیفة عمر بن عبدالعزیز».
  56. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۸.

منابع

  • ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابراهیم ابوالفضل، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
  • ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۶۸م.
  • اصفهانی، ابوالفرج علی بن‌حسین، الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۳۴۹ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق
  • بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
  • دیلمی، احمد، «شخصیت و عملکرد عمربن عبدالعزیز و دیدگاه امام باقر(ع) درباره او»، مجله تاریخ اسلام، ش۳۱، ۱۳۸۶ش.
  • ترکمنی آذر، پروین، تاریخ سیاسی شیعیان اثناعشری در ایران: از ورود مسلمانان به ایران تا تشکیل حکومت صفویه، قم، شیعه‌شناسی، ۱۳۹۰ش.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق.
  • راوندی، قطب الدین سعید، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی (ع)، ۱۴۰۹ق.
  • سبحانی، جعفر، فروغ ولایت: تاریخ تحلیلی زندگانی امیر مؤمنان علی (ع)، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ ششم، ۱۳۸۰ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المقنعة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى‏، عیون‏اخبارالرضا(ع)، بی‌جا، انتشارات جهان اسلام، ۱۳۸۷ق.
  • «ضریح الخلیفة عمر بن عبدالعزیز»، وزارة السیاحه، تاریخ بازدید ۲۰ فروردین ۱۳۹۸ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ترجمه حجت‌الله جودکی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الإشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دار الصاوی، بی‌تا (افست قم، مؤسسة نشر المنابع الثقافه الاسلامیه).
  • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعذ داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر‌المؤمنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵م.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ولهاوزن، ژولیوس، تاریخ الدولۀ العربیۀ منذ ظهور الاسلام الی نهایۀ الدولۀ الامویۀ، ترجمه و تصحیح ابوریده محمد عبدالهادی، با مقدمه عبدالرحمان بدوی، پاریس، دار بیبلیون، ۲۰۰۸م.