باباطاهر

از ویکی شیعه
اطلاعات
لقببابا طاهِر عریان‌
محل زندگیهمدان‌
محل دفنهمدان‌
هم‌زمان بادیلمیانسلجوقیان
دیوان اشعاردیوان اشعار، رسالات


باباطاهِر عریان‌، عارف‌ و دوبیتی سرای سده ۵ق‌/۱۱م‌ است که کلمات‌ قصاری‌ عارفانه‌ از وی‌ برجای‌ مانده‌ است‌.

آوازۀ باباطاهر، بیشتر به‌دلیل‌ دوبیتی‌های‌ عوام‌ فهم‌ و خواص‌ پسند اوست‌. دوبیتی‌های‌ باباطاهر، دارای مضامین‌ ساده‌ و روان‌ و دور‌ از صنایع‌ ادبی دشوار است. این امر باعث رونق شعر او میان عموم مردم شده، به‌طوری که شماری‌ از ابیات‌ او صبغۀ تمثیلی‌ یافته‌ است‌. عناصر طبیعت‌، کوه‌ و صحرا و گل‌ و گیاه‌، عواطف‌ لطیف‌ و احساسات‌ رقیق‌، درویشی‌، قلندری‌ و ملامت‌، غم‌ غربت‌ و درد دلتنگی‌، اندوه‌ بی‌سامانی‌ و حسرت‌ وصال‌، شکوه‌ از ناپایداری‌ و بی‌وفایی‌، دلدادگی‌ و وفای به عهد، اعتراف‌ به‌ گناه و پوزش‌ از خالق‌ رحمان‌، مویه‌های‌ حاصل‌ از هجران‌، شور و جذبه‌های‌ عشق‌ و... از جمله‌ مضامین‌ بارز شعر باباطاهر است‌.

برخی‌ صاحبان‌ کتاب‌های‌ تذکره‌ و محققان‌ ، زبان‌ وی‌ را «راژی»، «راجی» یا «رازی» دانسته‌اند. این‌ سه لفظ به‌ گویش‌ قدیم‌ اهل‌ ری بازمی‌گردد. برخی‌ نیز زبان اشعار او را لُری‌ می‌دانند.

زندگی‌نامه

تولد و وفات

باباطاهر، فرزند فریدون،[۱] در اواخر سده ۴ قمری به‌دنیا آمد.[۲] و بنا به قول اکثر متأخرین، پس‌ از ۴۴۷ یا ۴۵۰ق‌ از دنیا رفت.[۳]

میرزا مهدی‌خان‌ کوکب‌، برپایه دو بیتى‌
مو آن‌ بحرم‌ که‌ در ظرف‌ آمَدَستم‌
مو آن‌ نقطه‌ که‌ در حرف‌ آمدستم‌
به‌ هر اَلفى‌ اَلِف‌ قَدّی‌ برآیه‌
اَلِف‌ قَدّم‌ که‌ در اَلف‌ آمدستم‌

۳۲۶ [ق‌] را سال‌ تولد باباطاهر دانسته.[۴]

لقب‌ها

  • بابا مشهور‌ترین لقب او و معادل‌ پیر‌ و مرشد است‌. در منابع از این لفظ به عنوان پیشنام برای او استفاده شده است.[۵] در همدان‌ نیز او را بابا مى‌نامیدند.[۶]
  • عریان‌ در هیچ‌یک‌ از منابع‌ کهن‌، دست‌کم‌ تا اواسط سدۀ ۹ق‌، به‌ همراه‌ نام‌ وی‌ دیده‌ نمى‌شود. این لقب، بیانگر دوری‌ جستن‌ بابا از علایق‌ دنیوی‌ است‌. با این‌ حال‌، این‌ لقب‌ مایۀ پدید آمدن‌ پندارهایى‌ همچون‌ سر و پا برهنه‌ بودن‌ بابا[۷] و برهنه‌ گشتن‌ وی‌ در معابر عمومى‌ شده‌ است‌؛ اگرچه‌ روحیۀ درویشانه‌ و منش‌ قلندرانه‌ و در نتیجه‌ رفتار گاه‌ متفاوت‌ و غیر متعارف‌ باباطاهر، در پیدایى‌ چنان‌ داور‌یهایى‌ بى‌تأثیر نبوده‌ است‌.[۸] در برخى‌ مآخذ از بابا با صفاتى‌ چون‌ شیفته‌‌گونه‌، دیوانه‌ و دیوانۀ فرزانه‌ یاد شده‌ است‌.[۹]
  • لر یا همدانی: انتساب‌ بابا به‌ همدان‌ در اغلب‌ منابع‌ دیده‌ مى‌شود؛ علاوه‌ بر تصریح‌ منابع‌، در حافظۀ جمعى‌ ایرانیان‌ نیز باباطاهر «همدانى‌» است‌. اما لُر یا لُری‌ یا لرستانى‌ و یا از قوم‌ لر به‌ شمار آمدن‌ وی‌، به‌ گواهى‌ پاره‌ای‌ منابع‌[۱۰] معلول‌ لهجۀ لری‌ بعضى‌ از اشعار اوست‌.[۱۱]

محل زندگی، معاصرین

باباطاهر در همدان‌ زیسته‌، و در همانجا درگذشته‌ و دفن شده‌ است‌. نخستین‌ مأخذی‌ که‌ در آن‌ به‌ نام‌ «طاهر» - بدون‌ ذکر القاب‌ «بابا» و «عریان‌» - اشاره شده، نامه‌های‌ عین‌ القضات‌ همدانى‌ است‌. عین‌ القضات‌ به‌ زیارت‌ قبر «طاهر» مى‌رفته و گاهى‌ در آن‌جا نامه‌ای‌ مى‌نوشته‌ است‌.[۱۲] همچنین، «فتحه‌» - از عارفان‌ معاصر عین‌القضات‌ - ۷۰ سال‌ مى‌کوشیده‌ تا ارادت‌ خود را نسبت‌ به‌ «طاهر» استوار سازد و بدین کار موفق نمی‌شد.[۱۳] طاهر، با دیلمیان معاصر بوده و ملاقاتی با ابن سینا داشته است.[۱۴]

آرامگاه باباطاهر در همدان

در ملاقاتش با طغرل سلجوقی، طغرل برای دیدار او‌ کوکبۀ لشکر را متوقف‌ کرد.[۱۵] باباطاهر با عتاب به او گفت: «ای ترک، با خلق خدا چه خواهی کرد؟ سلطان گفت: آنچه فرمایی. باباگفت: آن کن که خدای می‌فرماید؛ انّ اللّه یأمر بالعدل و الاحسان[سوره نحل–۹۰].» طغرل بر دستان‌ بابا بوسه‌ زده‌، و توصیه‌اش‌ را اجابت‌ کرده‌، و گریست و سخن‌ عتاب‌آلود او را برتافته‌، و سر ابریق‌ شکسته‌ای‌ را که‌ بابا در انگشتش‌ کرده‌ بود، همچون تعویذی‌ همواره‌ همراه خود ‌داشت‌.[۱۶]

آرامگاه‌

آرامگاه باباطاهر بر فراز تپه‌ای‌ در شمال‌ غربى‌ همدان‌، مقابل‌ قلۀ الوند و از سوی‌ دیگر، مقابل‌ بقعۀ امامزاده‌ حارث‌ (هادی‌) بن‌ على‌ (ع‌) ساخته‌ شده‌ است‌.[۱۷] پس‌ از عین‌القضات‌، حمدالله‌ مستوفى‌ نخستین‌ کسى‌ است‌ که‌ ضمن‌ بر شمردن‌ «مزارات‌ متبرکه» همدان‌، از مقبرۀ بابا، نشانى‌ مى‌دهد.[۱۸] آرامگاه‌ قدیم‌ وی‌ در سده ۶ق‌، به‌ صورت‌ برج‌ آجری‌ ۸ ضلعى‌ ساخته‌ شد. [۱۹] این‌ برج‌ در اوایل‌ سده ۱۴ش‌ در معرض‌ ویرانى‌ قرار داشت‌؛ از این‌ رو، نخست‌ در ۱۳۱۷ش‌ تجدید بنای‌ آن‌ در دستور کار قرار گرفت‌ اما ناتمام‌ ماند و بار دیگر، در سالهای‌ ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ش‌ مرمت‌ و بازسازی‌ شد. سرانجام‌، به‌ اهتمام‌ انجمن‌ آثار ملى‌، آرامگاه‌ کنونى‌ وی‌ در سالهای‌ ۱۳۴۶-۱۳۴۹ش‌ بنیاد نهاده‌ شد. [۲۰] در جوار آرامگاه‌ باباطاهر مقبره شماری‌ از مشاهیر همدان‌ نیز قرار دارد.

شعر باباطاهر

عمده آوازه باباطاهر مرهون‌ دوبیتیهای‌ عوام‌ فهم‌ و خواص‌ پسند اوست‌. اطلاق‌ دوبیتى‌ ( و ترانه‌ ) به‌ این‌ نوع‌ شعر، در سده‌های‌ اخیر بیشتر رایج‌ شده‌ است‌ و قُدَما معمولاً به‌ آن‌ فهلوی‌ و فهلویات‌ مى‌گفتند. [۲۱] اما شماری‌ از دوبیتی‌های‌ شاعران‌ گمنام‌ یا شناخته‌شده‌ دیگر نیز، به‌ نسخه‌های‌ خطى‌ و چاپى‌ اشعار باباطاهر راه‌ یافته‌ است‌ [۲۲] و در گویش‌ سروده‌های‌ بابا تصرفاتى‌ صورت‌ گرفته‌، و رفته‌ رفته‌ به‌ زبان‌ رسمى‌ ادبى‌ ( فارسى‌ دری‌ ) نزدیک‌ شده‌ است‌. [۲۳] کهن‌ترین‌ مأخذ که‌ در آن‌ یکى‌ از دوبیتی‌های‌ منسوب‌ به‌ باباطاهر ( بدون‌ اشاره‌ به‌ نام‌ سراینده‌ ) آمده‌، المعجم‌ است‌. [۲۴]

لهجه

مقبره باباطاهر در همدان

برخى‌ صاحبان‌ کتابهای‌ تذکره‌ و محققان‌ ، زبان‌ وی‌ را «راژی‌»، [۲۵] «راجى‌»، [۲۶] و «رازی‌» [۲۷] دانسته‌اند. این‌ ۳ لفظ به‌ گویش‌ قدیم‌ اهل‌ ری بازمى‌گردد. برخى‌ نیز زبان‌اشعار او را لُری‌ مى‌دانند. [۲۸] رپیکا گویش‌ اشعار بابا را «محلى‌»، و سروده‌هایش‌ را از مقوله ادبیات‌ عامیانه‌ دانسته‌، [۲۹] آبراهامیان‌، [۳۰] می‌ان‌ لهجه سروده‌های‌ باباطاهر و کلیمیان‌ همدان‌، قائل‌ به‌ قرابتى‌ شده‌ است‌ و ناتل‌ خانلری‌ [۳۱] ضمن‌ برشمردن‌ مواردی‌ از اختلافات‌ در ضمایر و وجوه‌ تصریفى‌ افعال‌ در لهجه‌های‌ یهودیان‌ همدان‌ و سروده‌های‌ بابا، نظر آبراهامیان‌ را مردود دانسته‌ است‌. براون‌ ضمن‌ اشاره‌ به‌ نظر چند تن‌ از خاورشناسان‌ [۳۲] این‌ سخن‌ کلمان‌ هوار را نقل‌ مى‌کند که‌ برخى‌ از لهجه‌های‌ غرب‌ ایران‌ با زبان‌ اوستایى‌ پیوستگى‌ دارد که‌ هوار از آن‌ها به‌ «مادی‌ جدید» یا «پهلوی‌ مسلمان‌» [پهلوی‌ دوره اسلامى‌] تعبیر کرده‌ است‌. او لهجه سروده‌های‌ بابا را نیز از جمله این‌ گویش‌ها دانسته‌ است‌. [۳۳]

محتوا

دوبیتی‌های‌ بابا، دارای مضامین‌ ساده‌ و روان‌ و دور‌ از صنایع‌ ادبی دشوار است. این امر باعث رونق شعر او میان عموم مردم شده، به طوری که شماری‌ از ابیات‌ او صبغه تمثیلى‌ یافته‌ است‌. عناصر طبیعت‌ - کوه‌ و صحرا و گل‌ و گیاه‌ - عواطف‌ لطیف‌ و احساسات‌ رقیق‌، درویشى‌، قلندری‌ و ملامت‌، غم‌ غربت‌ و درد دلتنگى‌، اندوه‌ بى‌سامانى‌ و حسرت‌ وصال‌، شکوه‌ از ناپایداری‌ و بى‌وفایى‌، دلدادگى‌ و وفای‌ به‌ عهد، اعتراف‌ به‌ گناه‌ و پوزش‌ از خالق‌ رحمان‌، مویه‌های‌ حاصل‌ از هجران‌، شور و جذبه‌های‌ عشق‌ و... از جمله‌ مضامین‌ بارز شعر باباطاهر است‌. [۳۴] تمییز عشق‌ لاهوتى‌ از عشق‌ ناسوتى‌ در سروده‌های‌ وی‌ دشوار است.

از آن روزی که ما را آفریدی
به‌غیر از معصیت چیزی ندیدی
ز من بگذر، شتر دیدی ندیدی


آثار

سروده‌ها

نمای داخلی آرامگاه باباطاهر

کهن‌ترین‌ نسخه خطى‌ شناخته‌ شده‌ از سروده‌های‌ بابا نسخه‌ای‌ است‌ در قونیه‌، مشتمل‌ بر ۲۵ بیت‌ ( دو قطعه‌ و ۸ دوبیتى‌ ) که‌ در ۸۴۸ق‌ تحریر و حرکت‌گذاری‌ شده‌ است‌؛ [۳۵] ۸ دوبیتى‌ او نیز در عرفات‌ العاشقین‌ [۳۶] ضبط شده‌، و در برخى‌ تذکره‌های‌ تألیف‌ شده‌ در سده‌های‌ ۱۲ و ۱۳ق‌ هم‌ شماری‌ از دوبیتیهای‌ وی‌ نقل‌ شده‌ است‌. [۳۷] دست‌نویسهای‌ بسیاری‌ از سروده‌های‌ بابا، به‌ ضمیمه مجموعه‌ها یا مستقلاً، در کتابخانه‌های‌ مختلف‌ موجود است‌. [۳۸]

از نخستین‌ نسخه‌های‌ چاپى‌ اشعار بابا، نسخه هوار است‌ که‌ در ۱۸۸۵م‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌، و آن‌ مشتمل‌ بر ۵۹ دوبیتى‌ و ترجمه فرانسوی‌ آنهاست‌ با اشاره‌ به‌ موارد اختلاف‌ نسخه‌ بدل‌ها در ذیل‌ هر دوبیتى‌. [۳۹] همو در ۱۹۰۸م‌، ۲۸ دوبیتى‌ دیگر و یک‌ غزل‌ بابا را نیز انتشار داد. [۴۰] سپس‌ آلن‌، برپایه ۵۹ دوبیتى‌ چاپ‌ هوار و نسخه‌ای‌ کهن‌تر که‌ در مجموعه شخصى‌ خود وی‌ بوده‌ در ۱۹۰۲م‌ ترجمه منثوری‌ از دوبیتیهای‌ بابا را به‌ همراه‌ برگردان‌ منظوم‌ خانم‌ کرتیس‌ برنتن‌ به‌ انگلیسى‌، در لندن‌ منتشر ساخت‌. پس‌ از آن‌ چند تن‌ از خاورشناسان‌ و مترجمان‌، سروده‌های‌ باباطاهر را به‌ زبانهای‌ آلمانى‌ ( لشچینسکى‌ )، ارمنى‌ ( آبراهامیان‌، بارون‌ آرام‌ گارونه‌ )، اردو ( حضور احمد سلیم‌ ) و... ترجمه‌ کردند. [۴۱]

کلمات‌ قصار (رسالات)

رساله‌ای‌ عرفانى‌، مشتمل‌ بر «اشارات‌» یا کلمات‌ قصار، به‌ زبان‌ عربى‌ به‌ بابا منسوب‌ است‌ که‌ با اختلاف‌، در ۲۳ باب‌ و ۳۶۸ کلمه‌[۴۲] و ۵۰ باب‌ و ۴۲۱ کلمه‌، [۴۳] تدوین‌ شده‌ است‌. این‌ رساله‌ از دیرباز موردتوجه‌ صوفیه‌ بوده‌، و هدایت‌ [۴۴] با عنوان‌ رسالات‌ از آن‌ یاد کرده‌ است‌.

بر کلمات‌ قصار بابا، شرح‌هایی نوشته‌اند و نخستین‌ آن‌ها را به‌ عین‌القضات‌ نسبت‌ مى‌دهند. [۴۵] شمار نسخه‌های‌ خطى‌ شرح‌ کلمات‌ قصار منسوب‌ به‌ عین‌القضات‌، در کتابخانه‌های دنیا، اندک است. [۴۶] شرحى‌ دیگر با عنوان‌ «» الفتوحات‌ الربانیه فى‌ مزج‌ الاشارات‌ الهمدانیه «» توسط محمد بن‌ ابراهیم‌ خطیب‌ وزیری‌ و به‌ خواهش‌ شیخ‌ ابوالبقاء احمدی‌، در فاصله شعبان‌ ۸۸۹ تا ۸۹۰ ق‌ تألیف‌ شده‌ است‌. [۴۷] شرح‌ مذکور به‌ شیوه مزجى‌ ( آمیخته‌ با متن‌ ) است‌ و کلمات‌ بابا، با متن‌ شارح‌ و اقوال‌ عارفان‌ و صوفیان‌ درآمیخته‌ است‌، چندان‌که‌ خواننده ناآشنا با کلمات‌ باباطاهر، قادر به‌ تشخیص‌ عبارت‌ وی‌ نخواهد بود. به‌جز این‌ها، دو شرح‌ از کلمات‌ قصار وی‌ به‌ وسیله ملامحمد گنابادی‌، مشهور به‌ سلطان‌ علیشاه‌ ( ۱۲۵۱-۱۳۲۷ق‌ ) تألیف‌ شده‌ است‌: نخست‌، شرحى‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ با عنوان‌ «» توضیح‌ «» ( ۱۳۲۶ق‌ ) که‌ در ۱۳۳۳ق‌ چاپ‌ شده‌، و دیگری‌ به‌ زبان‌ عربى‌ و با عنوان‌ «» ایضاح‌ «» ( چاپ ۱۳۴۷ق‌ ).

باباطاهر و اهل‌ حق‌

پیروان‌ آیین‌ «یارسان‌» ( اهل‌حق‌ )، باباطاهر را از بزرگان‌ آیین‌ خود مى‌دانند و او را از یاران‌ هم‌عقیده‌ و هم‌راز شاه‌ خوشین‌ لرستانى‌، معرفى‌ مى‌کنند. [۴۸] به‌ باور اهل‌ حق‌، و بر پایه مطالب‌ نامه سرانجام‌، الوهیت‌ دارای‌ ۷ مظهر است‌ و هر یک‌ از آن‌ها نیز ۴ مَلَک‌ درالتزام‌ خویش‌ دارد؛ باباطاهر یکى‌ از ملائک‌ ملتزم‌ باباخوشین‌ ( سوم‌ مظهر حق‌ ) محسوب‌ مى‌شود. [۴۹] طایفه دیگری‌ از اهل‌حق‌، یعنى‌ نُصیری‌ها نیز باباطاهر و اشعاری‌ را که‌ وی‌ به‌ گویش‌ لری‌ سروده‌، دارای‌ قدر و منزلت‌ بسیار مى‌دانند. [۵۰]

پانویس

  1. نک: آقابزرگ‌، ۹ (۲) /۶۴۲
  2. نک: صفا، ۲/۳۸۳؛ مقصود، شرح‌...، ۵
  3. نک: I/۸۳۹، ۲؛ EI؛ صفا، ۲/۳۸۳؛ مقصود، شرح‌...، ۵
  4. نک: I/۸۳۹، ۲؛ EI
  5. نک: مقصود، شرح‌، ۱۷۴-۱۷۶
  6. آزاد، ۱۷۳
  7. اوحدی‌، ۶۳۳
  8. نک: زرین‌کوب‌، ۴۴
  9. نک: راوندی‌، ۹۹؛ حمدالله‌، ۷۱؛ آذر، ۲۶۳؛ هدایت‌، ریاض‌، ۱۶۷؛ اوحدی‌، ۶۳۳
  10. نک: I/۸۴۰، ۲؛ EIمینوی‌، ۵۴؛ صبا، ۴۹۵
  11. نک: صفا، ۲/۳۸۴؛ براون‌،؛ I/۸۳ ادیب‌، ۱؛ گُبینو، ۳۱۸-۳۱۹
  12. ۱/۳۵۱، ۴۳۳؛ ۱/۲۷
  13. ۱/۲۵۸
  14. نک: اوحدی‌، ۶۳۴؛ II/۲۶۱
  15. راوندی، ۹۹
  16. نک: راوندی‌، ص‌ ۹۸-۹۹
  17. نک: مقصود، شرح...، ۸۲ -۸۳
  18. مقصود، شرح...، ۸۲ -۸۳
  19. مقصود، شرح، ۶۱
  20. نک: مقصود، باباطاهر، ۱۸، شرح‌، ۶۲، ۶۴، ۶۸، ۶۹؛ صفایى‌، ۱۲-۱۷
  21. نک: شمس‌ قیس‌، ۱۱۲-۱۱۳، ۱۶۲
  22. شمیسا، ۲۷۰، ۲۷۴؛ I/۸۴۰، ۲
  23. صفا، ۲/۳۸۴
  24. شمس‌ قیس‌، ۱۱۳
  25. اوحدی‌، ۶۳۴
  26. آذر، ۲۶۳
  27. هدایت‌، ریاض‌، ۱۶۷؛ اِته‌، ۳۱
  28. ادیب‌، ۱؛ صفا، ۲/۳۸۴؛ گبینو، ۳۱۹
  29. ص‌ ۷۴
  30. نک: ایرانیکا
  31. ص‌ ۳۸-۳۹
  32. I/۲۶-۲۷
  33. نیز نک: هوار، ۵۰۲-۵۰۳
  34. برای‌ نمونه‌، نک: مقصود، شرح‌، ۱۰۳-۱۰۶، ۱۰۸-۱۱۲، ۱۱۸- ۱۲۲،...
  35. نک: می‌نوی‌، ۵۵ - ۵۸
  36. نک: اوحدی‌، ۶۳۴
  37. از جمله‌، نک: آذر، ۲۶۳-۲۶۴؛ هدایت‌، ریاض، ۱۶۷-۱۶۹، مجمع‌، ۱ (۲) /۸۴۵- ۸۴۶
  38. نک: منزوی‌، خطى‌، ۴/۲۸۲۷- ۲۸۲۸، خطى‌ مشترک‌، ۷/۱۵، ۹/۲۰۰۳-۲۰۰۴
  39. نک: هوار، ff۵۱۳
  40. مقصود، شرح‌، ۹۷- ۹۸
  41. نک: اذکایى‌، ۷۳-۷۴؛ مقصود، شرح، ۹۷- ۹۸، ۹۱۵-۹۱۶
  42. باباطاهر، ۸۲ -۱۱۲
  43. نک: مقصود، شرح، ۲۶۰-۷۴۰
  44. مجمع‌، ۱ (۲) /۸۴۵
  45. نک: مقصود، شرح، ۹۲۴؛ دانش‌پژوه‌، ۹۴۵
  46. نک: مقصود، شرح، ۲۴۹-۲۵۲
  47. نک: مقصود، شرح، ۷۴۱- ۹۰۸
  48. صفى‌زاده‌، ۶۶، ۷۵
  49. نک: می‌نورسکى‌، ۵۸۷
  50. گبینو، ۳۱۸-۳۱۹

منابع

  • آذربیگدلى‌، لطفعلى‌، آتشکده‌، به‌ کوشش‌ جعفر شهیدی‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌؛
  • آزاد همدانى‌، على‌ محمد، «مشاهیر همدان‌»، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمدآزاد، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌؛
  • آقابزرگ‌، الذریعه؛
  • اته‌، هرمان‌، تاریخ‌ ادبیات‌ فارسى‌، ترجمه رضازاده شفق‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌؛
  • ادیب‌ طوسى‌، محمدامین‌، «فهلویات‌ لری‌»، نشریه دانشکده ادبیات‌ تبریز، ۱۳۳۷ش‌؛
  • اذکایى‌، پرویز، «دیوان‌ باباطاهر»، هنر و مردم‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌، شم ۱۵۲؛
  • اوحدی‌ بلیانى‌، محمد، عرفات‌العاشقین‌، نسخه خطى‌ کتابخانه ملى‌ ملک‌، شم ۵۳۲۴؛ باباطاهر، دیوان‌، به‌ کوشش‌ وحید دستگردی‌، تهران‌، ۱۳۴۷ش‌؛
  • حمدالله‌ مستوفى‌، نزههالقلوب‌، به‌ کوشش‌ گ‌. لسترنج‌، لیدن‌، ۱۹۱۳م‌؛
  • دانش‌پژوه‌، محمدتقى‌، «سرانجام‌ اهل‌ حق‌ و باباطاهر همدانى‌»، راهنمای‌ کتاب‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌، س‌ ۱۸، شم ۴-۶؛
  • راوندی‌، محمد، راحهالصدور، به‌ کوشش‌ محمد اقبال‌، تهران‌، ۱۳۳۳ش‌؛
  • زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌، دنباله جست‌وجو در تصوف‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌؛
  • شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌؛
  • شمیسا، سیروس‌، سیر رباعى‌ در شعر فارسى‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌؛
  • صبا، محمدمظفر حسین‌، تذکره روز روشن‌، به‌ کوشش‌ محمدحسین‌ رکن‌زاده آدمیت‌، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌؛
  • صفا، ذبیح‌الله‌، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، تهران‌، ۱۳۳۶ش‌؛
  • صفایى‌، ابراهیم‌، «آرامگاه‌ باباطاهر»، ارمغان‌، تهران‌، ۱۳۳۸ش‌، س‌ ۲۸، شم ۱؛
  • صفى‌زاده‌، صدیق‌، دانشنامه نام‌آوران‌ یارسان‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌؛
  • گبینو، ژ. آ.، سفرنامه‌، ترجمه عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌؛
  • مقصود، جواد، بابا طاهر عریان‌ همدانى‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌؛
  • مقصود، جواد، شرح‌ احوال‌ و آثار و دوبیتیهای‌ باباطاهر عریان‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌؛
  • منزوی‌، خطى‌؛
  • منزوی‌، خطى‌ مشترک‌؛
  • مینورسکى‌، و.، «شرح‌ حال‌ باباطاهر، عارف‌ و شاعر ایرانى‌»، ترجمه نصرت‌الله‌ کاسمى‌، ارمغان‌، تهران‌، ۱۳۰۷ش‌، س‌ ۹، شم ۱۰؛
  • مینوی‌، مجتبى‌، «از خزاین‌ ترکیه‌»، مجله دانشکده ادبیات‌، تهران‌، ۱۳۳۵ش‌، شم ۴ (۲)؛
  • ناتل‌ خانلری‌، پرویز، «دوبیتیهای‌ باباطاهر»، پیام‌ نو، تهران‌، ۱۳۳۲ش‌، س‌ ۱، شم ۹؛
  • هدایت‌، رضاقلى‌، ریاض‌ العارفین‌، تهران‌، ۱۳۱۶ش‌؛
  • هدایت‌، رضاقلى‌، مجمع‌الفصحا، به‌ کوشش‌ مظاهر مصفا، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌؛
  • Allen، E. H.، introd. and tr. Baba Tahir Hamadani Uryan، Tehran، ۱۹۶۳;
  • Browne، E. G.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۵۱;
  • EI ۲ ;
  • Huart، C.، X Les Quatrains de Baba Tahir Uryan، JA، ۱۸۸۵، vol. VI;
  • Iranica; Rypka، J.، Iranische Literaturgeschichte، Leipzig، ۱۹۵۹.

پیوند به بیرون