پرش به محتوا

غزوه خیبر

از ویکی شیعه
غزوه خیبر
زمانصفر سال ۷ هجری قمری
مکانمنطقه خیبر
مختصات۱۶۵ کیلومتری شمال مدینه
نتیجهپیروزی مسلمانان
علت جنگخیبر کانون خطر و توطئه بر ضد امت نوپای اسلامی شده بود.
جنگندگان
طرفین جنگمسلمانان با سپاهی متشکل از ۱۴۰۰ تن
یهودیان ساکن خیبر
فرماندهان
فرماندهان جنگحضرت محمد(ص)
مرحب (رئیس قلعه)
تلفات
خساراتپانزده یا هجده تن از مسلمانان به شهادت رسیدند.
از یهودیان نیز ۹۳ مرد کشته شدند.


غزوه خَیْبَر جنگی میان مسلمانان و یهودیان منطقه خیبر بود که به‌دلیل توطئه‌های یهودیان علیه اسلام رخ داد. به گفتهٔ تاریخ‌نگاران، پس از اخراج یهودیان بنی‌نضیر، برخی از آنان به خیبر پناه بردند و با تحریک قریش علیه پیامبر اسلام(ص) توطئه می‌کردند. گفته شده پیامبر(ص) در محرم سال هفتم هجری با سپاهی حدود ۱۴۰۰ نفر از مردان حاضر در صلح حُدَیبیه، به‌همراه برخی از زنان، و به پرچمداری امام علی(ع)، به سوی خیبر حرکت کرد. به گفته مورخان، پیامبر(ص) سپاه را از مسیری مخفی به منطقه هدایت کرد تا یهودیان غافلگیر شده و نتوانند از دیگران کمک بخواهند. در مقابل، یهودیان که به قلعه‌های مستحکم خود و حمایت‌های خارجی اتکا داشتند، انتظار مقاومت طولانی داشتند و با حفر خندق‌ها، در صورت حمله سپاه اسلام، امید به پیروزی داشتند.

به گزارش تاریخ‌نگاران، جنگ از منطقه نِطات آغاز شد و مسلمانان قلعه‌های نطات و شقّ را فتح کردند، اما گفته شده فتح قلعه قَموص، در منطقه کتیبه، به‌دلیل سردرد پیامبر(ص) و چشم‌درد امام علی(ع) و عدم حضورشان در میدان نبرد دشوار شد. پیامبر(ص) پس از مشاهده فرماندهی ناموفق افرادی مانند ابوبکر، عمر بن خطاب و سعد بن عباده، تصمیم گرفت پرچم را به امام علی(ع) بسپارد و پس از شفای چشم‌های ایشان، امام علی(ع) را راهی میدان نبرد کرد.

امام علی(ع) ابتدا یهودیان را به اسلام دعوت کرد، اما پس از مخالفت آنان، جنگ تن‌به‌تن آغاز شد و قهرمانان یهود مانند حارث، یاسر و مرحب توسط امام علی(ع) کشته شدند. با کشته شدن قهرمانان، یهودیان به داخل قلعه‌های وَطیح و سُلالم پناه بردند، اما گفته شده امام علی(ع) با نیروی الهی درب سنگین قلعه را کند و تا فتح کامل آن را سپر خود کرد. گفته شده این درب آن‌قدر سنگین بود که پس از جنگ، ۷۰ نفر به سختی آن را سر جای خود گذاشتند.

گزارش شده فتح قلعه آن‌چنان سریع انجام شد که بسیاری از سپاه اسلام نتوانستند خود را به خط مقدم برسانند. همچنین گفته شده از جمله زمان‌ها و مکان‌هایی که حدیث منزلت از پیامبر(ص) نقل شده، پس از فتح خیبر بوده است.

پیامبر(ص) پس از مصالحه با یهودیان خیبر و کشف گنج‌های پنهان، اموال آن‌ها را بین مسلمانان تقسیم کرد و در مسیر بازگشت به مدینه یهودیان منطقه فدک و تَیماء بدون جنگ تسلیم مسلمانان شدند اما گفته شده یهودیان منطقه وادی القری پس از نبرد با مسلمانان، تسلیم شده و راضی به صلح شدند.

به گفتهٔ مفسران، واژه «فَتْحًا قَرِيبًا»، در آیه ۱۸ سوره فتح، و همچنین در آیات ۱ و ۱۵ همین سوره، و عبارت «وَ أَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا؛ و سرزمينى را كه در آن پا ننهاده بوديد» در آیه ۲۷ سوره احزاب، به غزوه خیبر اشاره دارد.

موقعیت خیبر

به گفتهٔ یاقوت حموی، جغرافی‌دان، نام «خیبر» احتمالاً از واژه عبری «قلعه» گرفته شده[۱] و به آن «الحمى الخیبرية» نیز گفته می‌شد.[۲] این نام به‌دلیل وجود چند قلعه در منطقه به آن داده شده و به خیابر (خیبرها) هم مشهور است.[۳] برخی نیز معتقدند نخستین ساکن این منطقه «خیبر» نام داشته است.[۴] همچنین گفته می‌شود که یهودیان خیبر از نسل «ركاب» در تورات بوده‌اند و «یونادب» (جندب) پسر او بود که همراه با فرزندان و پیروانش در آنجا سکونت داشتند.[۵]

در دوران پیامبر(ص)، خیبر یکی از مراکز مهم یهودی‌نشین حجاز بود[۶] که شامل هشت قلعه می‌شد.[۷] این منطقه اکنون مرکز شهر الشُرَیف است[۸] که در فاصله ۱۶۵ کیلومتری شمال مدینه[۹] و در مسیر جاده شام قرار دارد[۱۰] و دارای چشمه‌ها و مزارع خرما است.[۱۱]

زمینه‌های وقوع غزوه خیبر

تاریخ صدر اسلام
شخصیت‌ها
پیامبر اسلام(ص)ابوطالبحضرت خدیجه(س)حضرت علی (ع)حضرت فاطمه(س)حمزة بن عبدالمطلبسلمان فارسیابوذر غفاریمقداد بن عمروجعفر بن ابی‌طالببلال حبشیابوبکرعمر بن خطابعثمان بن عفانصحابه
جنگ‌ها
غزوه‌ها و سریه‌ها
جنگ بدرجنگ احدغزوه بنی‌نضیرغزوه خندقغزوه بنی‌قریظهصلح حدیبیهغزوه خیبرفتح مکهغزوه تبوکسایر غزوه‌هاسریه‌ها
شهرها و مکان‌ها
مکهشعب ابی‌طالبمدینهطائفمسجد قبامسجدالنبیسقیفه بنی‌ساعدهخیبرقبرستان بقیع
حوادث
بعثتهجرت به حبشهلیلة المبیتهجرت به مدینهصلح حدیبیهحجة الوداعواقعه غدیرسقیفهسپاه اسامه
مفاهیم مرتبط
اسلامانصارمهاجرینتشیعحجقریشبنی‌هاشمبنی امیهجاهلیت

به اعتقاد پژوهشگران، خیبر به مرکزی برای توطئه علیه اسلام و مسلمانان تبدیل شده بود.[۱۲] براساس گزارش تاریخ‌نگاران، در سال چهارم هجری پس از اخراج یهودیان بنی‌نضیر از مدینه به‌دلیل خیانت، برخی از آنان مانند حُيَيّ بن اخطب و کنانه بن ربیع به خیبر پناه بردند. این گروه یک سال بعد به مکه رفتند و قریش را به جنگ با پیامبر اسلام تحریک کردند.[۱۳]

گفته شده در شعبان سال ششم هجری نیز، قبیله بنی‌سعد بن بکر، از همسایگان عرب خیبر، برای حمایت از یهودیان خیبر تجمع کردند که پیامبر(ص)، امام علی(ع) را مأمور دفع این توطئه کرد. این مأموریت به فرار دشمنان و به‌دست آمدن غنایم برای مسلمانان انجامید.[۱۴] در همان سال، پیامبر(ص) از تحریکات اُسیر بن زارم، فرمانروای یهودیان خیبر، علیه اسلام مطلع شد و گروهی به فرماندهی عبدالله بن رواحه برای بررسی موضوع فرستاد.[۱۵] اُسیر ابتدا با مذاکره قانع شد،[۱۶] اما با نقض توافق و فتنه‌گری به درگیری و کشته شدن خودش و همراهانش انجامید.[۱۷]

حرکت سپاه اسلام به سوی خیبر

براساس گزارش‌های تاریخی، پیامبر اکرم(ص) سباع بن عُرفطه غِفاری را به‌عنوان جانشین خود در مدینه منصوب کرد[۱۸] و خود با رهبری مستقیم سپاه اسلام[۱۹] عازم خیبر شد.[۲۰] ابن‌هشام، مورخ مصری، حرکت سپاه را در ماه محرم سال هفتم[۲۱] و ابن‌سعد، مورخ‌ و سیره‌نویس‌، آن را در جمادی‌الاولی همان سال ذکر کرده است.[۲۲] به عقیده سبحانی تبریزی (متولد ۱۳۰۸ش)، نظر ابن‌سعد معتبرتر است، زیرا پیامبر(ص) در محرم سفیرانی به حبشه فرستاد که مهاجران را برای نبرد خیبر فراخواندند و آن‌ها در جمادی‌الآخر به پیامبر(ص) پیوستند.[۲۳]

به گفتهٔ تاریخ‌نگاران، سپاه اسلام شامل ۱۴۰۰ مرد از حاضرین در صلح حدیبیه،[۲۴] حدود بیست زن از جمله ام‌سلمه همسر پیامبر، و برخی زنان بنی‌غِفار بود[۲۵] که با اجازه پیامبر(ص) برای مداوای زخمیان همراهی کردند.[۲۶] همچنین ده یهودی مدینه و شماری بردگان نیز در سپاه حضور داشتند.[۲۷]

گفته شده پیامبر(ص) در مسیر حرکت، به یکی از راهنمایان دستور داد از مسیر معمول خارج شده و سپاه را از بیراهه به منطقه‌ای بین خیبر و شام هدایت کند تا از اتحاد غطفانیان و خیبریان جلوگیری شود.[۲۸] به گفتهٔ تاریخ‌نگاران، عُيينة بن حصن فَزارى، با چهار هزار نفر از غطفان به کمک یهودیان رفت، اما پس از رد پیشنهاد پیامبر(ص) برای دریافت نصف محصولات خیبر، خداوند ترس را در دل آن‌ها انداخت و بدون جنگ عقب‌نشینی کرد و یهودیان خیبر را تنها گذاشت. [۲۹]

مسلمانان پس از تغییر مسیر، در منطقه‌ای از سرزمین خیبر مستقر شدند که مشرف به قلعه‌های آن بود.[۳۰] به‌طوری‌ که خیبریان، با وجود آمادگی کامل و برگزاری رژه نظامی هر روز پیش از طلوع فجر، از حضور مسلمانان بی‌خبر مانده بودند.[۳۱] پیامبر(ص) در کنار صخره‌ای، مکانی را برای برپایی نماز معین کرده و مسلمانان نماز خود را در آنجا خواندند.[۳۲]

استراتژی جنگی یهودیان خیبر

به گفتهٔ تاریخ‌نگاران، استحکام قلعه‌های خیبر که بر بلندی‌ها قرار داشتند و دسترسی به آن‌ها دشوار بود،[۳۳] همراه با داشتن سلاح‌های فراوان،[۳۴] موجب امیدواری یهودیان خیبر به مقاومت در برابر مسلمانان شده بود.[۳۵] یهودیان مدینه نیز توان مقابله مسلمانان با خیبری‌ها را بعید می‌دانستند و این دیدگاه را به کنانة بن ابی‌حقیق منتقل کردند. حتی قریش نیز پیروزی یهودیان را محتمل دانسته و شرط‌بندی کرده بودند.[۳۶] همچنین، کنانة بن ابی‌حقیق با وعده نصف محصول خرمای یک سال خیبر به دیدار غطفانیان رفت و آن‌ها را برای یاری فراخواند.[۳۷] برخی از یهودیان نیز پیشنهاد دادند که در صورت وقوع جنگ، نبرد در بیرون قلعه‌ها صورت گیرد، اما اکثریت ترجیح دادند درون قلعه‌ها بمانند[۳۸] و برای تقویت دفاع، خندق‌هایی پیرامون قلعه‌ها حفر کردند[۳۹] و با تکیه بر امکانات مالی و تدارکات گسترده، برای محاصره‌ای طولانی آماده شدند.[۴۰] گفته شده، کنانة بن ابی‌حقیق فردی از قبیله اشجع را به‌عنوان چوپان مأمور کرد تا اطلاعاتی از مسیر و توان سپاه اسلام کسب کند و هنگام رویارویی با مسلمانان، آنان را از برتری نظامی و قلعه‌های مستحکم خیبریان بترساند،[۴۱] اما این فرد به دست مسلمانان اسیر شد و اطلاعات مهمی از وضعیت خیبر، ترس یهودیان و ارتباط آن‌ها با یهود مدینه فاش کرد.[۴۲]

گزارش جنگ

گفته شده است که جنگ خیبر از منطقه نطات آغاز شد[۴۳] و پس از کشته شدن جنگجویان نامدار قبیله‌ی بهود به دست امام علی(ع)[۴۴] در قلعه قَموص و تسلیم شدن یهودیان پناهنده در قلعه‌های وطیح و سُلالم، جنگ به پایان رسید.[۴۵] شرح آزادسازی مناطق خیبر در کتاب‌های تاریخی به شرح زیر آمده است:

فتح قلعه‌های منطقه نطات

گفته شده منطقه نطات شامل سه قلعه ناعم، صعب بن معاذ و زبیر بن عوام بود.[۴۶] طبق گزارش واقدی، جنگ خیبر از منطقه نطات آغاز شد[۴۷] و این مرحله از جنگ هفت روز طول کشید.[۴۸] مسلمانان ابتدا به قلعه ناعم،[۴۹] مقر غطفانیان،[۵۰] حمله کردند که حدود پنجاه نفر از مسلمانان زخمی شدند.[۵۱] گفته شده یکی از یهودیان با گرفتن امان، خبر فرار غطفانیان و شکسته شدن روحیه یهودیان ناعم را به پیامبر(ص) داد.[۵۲] روز بعد، با نخستین حمله، مسلمانان به پیروزی دست یافتند.[۵۳] طبق گزارش حلبی، مورخ شافعی مذهب، فتح قلعه ناعم به دست امام علی(ع) انجام شد.[۵۴]

قلعه دوم، صعب بن معاذ،[۵۵] پس از دو روز مقاومت فتح شد[۵۶] و یهودیان آن به قلعه زبیر گریختند.[۵۷] قلعه زبیر نیز پس از سه روز محاصره و با راهنمایی یک یهودی درباره کانال‌های مخفی آب‌رسانی و دستور پیامبر(ص) برای بسته شدن این کانال‌ها، فتح شد.[۵۸]

فتح قلعه‌های منطقه شِقّ

به گفتهٔ مورخان، جنگ از قلعه اُبَیّ با درگیری سخت و تن‌به‌تن آغاز شد[۵۹] و یهودیان این منطقه از روی دیوارها به قلعه نِزار گریختند.[۶۰] گفته شده ساکنان نِزار و دیگر اهالی قلعه‌های شق، به قلعه‌های منطقه کتیبه پناه بردند.[۶۱] براساس گزارشی، فتح این قلعه پس از درگیری شدید و نمایش شجاعت از سوی رسول خدا(ص) حاصل شد؛ چون آن حضرت مشت سنگ‌ریزه‌ای برداشت و به سوی حصار پرتاب کرد، زمین لرزید و سپس مسلمانان حمله کردند و دژ را فتح نمودند.[۶۲]

فتح قلعه‌های منطقه کتیبه

منطقه کتیبه دارای سه قلعه قَموص، وطیح و سُلالم بود.[۶۳] گفته شده یهودیان به‌دلیل امنیت بیشتر این منطقه، خانواده‌های خود را به آنجا منتقل کرده بودند.[۶۴] دژ قموص بزرگ‌ترین و مستحکم‌ترین قلعه خیبر به‌شمار می‌رفت.[۶۵] مسلمانان این قلعه را به مدت بیست شب محاصره کردند تا اینکه خداوند به دست امام علی(ع) فتح آن را ممکن ساخت.[۶۶] اما براساس گزارش واقدی، مورخ و سیره‌نویس قرن دوم هجری، آخرین درگیری در فتح قلعه نزار رخ داده است[۶۷] و او تمامی رویدادهای فتح قموص را در تصرف قلعه ناعم آورده است.[۶۸] گفته شده کنانة بن ربیع، شوهر صفیه دختر حُیی بن اخطب، در همان قلعه کشته شد[۶۹] و صفیه اسیر شد.[۷۰] پیامبر اکرم(ص) پس از دعوت او به اسلام، او را آزاد کرد و صفیه نیز پیشنهاد ازدواج با پیامبر(ص) را پذیرفت.[۷۱]

امام علی(ع) پرچم‌دار خیبر

به گفتهٔ تاریخ‌نگاران، پرچم سفید جنگ در خیبر به دست امام علی(ع) بود[۷۲] و پیامبر(ص) او را فرمانده سپاه پیشاهنگ خود قرار داده بود.[۷۳] گفته شده فتح قلعه قموص با دشواری رو به رو شده بود[۷۴] و پیامبر(ص) به‌دلیل سردرد سخت نمی‌توانست در میدان نبرد حاضر شود[۷۵] و امام علی(ع) به چشم درد سختی گرفتار شده بود چنان که پیش پای خود را نمی‌دید.[۷۶] بااین‌حال، با آسیاب‌کردن و فرآوری آرد در تدارک لشکر شرکت جست.[۷۷] در این مدت، فرماندهی سپاه،[۷۸] به ابوبکر،[۷۹] عمر بن خطاب[۸۰] و سعد بن عباده[۸۱] سپرده شد، اما هیچ‌کدام موفق نبودند.[۸۲] همچنین گفته شده که زبیر بن عوام داوطلب گرفتن پرچم بود که پیامبر(ص) نپذیرفت.[۸۳]

گفته شده مرحب، فرمانده یهودیان، رجز می‌خواند اما کسی پاسخ نمی‌داد. تنها عامر بن سنان به میدان رفت و شهید شد که پیامبر(ص)، عمل او را مایه روحیه لشکر اسلام و سزاوار دو پاداش دانست.[۸۴]

پس از این شکست‌ها، رسول خدا(ص) فرمود که فردا فرماندهی را به مردی می‌سپارم که همواره خدا و رسول، را دوست دارد و خدا و رسول او را پیوسته دوست دارند باز نمی‌گردد تا خدای بزرگ به دست او فتح را بهره مسامانان سازد[۸۵] بر دشمن بسیار می‌تازد و هرگز نمی‌گریزد[۸۶] تا با قهر و غلبه خیبر را فتح کند[۸۷] جبرائیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ با او همرزمند.[۸۸] گفته شده سعد بن ابی‌وقاص با وجود اختلاف در مسئله خلافت، پرچمداری امام علی(ع) در فتح خیبر را از امتیازات ویژه او دانسته و با استناد به آن در برابر اصرار معاویة بن ابی‌سفیان از ناسزاگویی به امام علی(ع) خودداری کرد.[۸۹]

روز بعد پس از نماز صبح پیامبر(ص) پرچم را طلبید[۹۰] سپس امام علی(ع) را فراخواند و پس از شفای چشم او، فرمود این پرچم را بگیر و با آن پیش برو تا خداوند خیبر را بر تو بگشاید[۹۱] امام علی(ع) به فرموده پیامبر(ص)، نخست آنان را به اسلام فراخواند[۹۲] گروهی از یهود پس از خبر حضور امام علی(ع) گفتند سوگند به تورات مغلوب شدیم.[۹۳] گفته شده این کلام یهود بیانگر فتح قلعه یهود به دست امام علی(ع) در کتاب آسمانی یهودیان است.[۹۴]

فتح خیبر به دست امام(ع) با کشتن جنگجویان نامدار بهود

در منابع تاریخی آمده که اولین کسی که از قلعه قموص برای مبارزه بیرون آمد، حارث برادر مرحب بود که امام علی(ع) او را کشت.[۹۵] سپس عامر و بعد مرحب، فرمانده قلعه‌های منطقه نطات،[۹۶] نیز به دست امام علی(ع) کشته شدند.[۹۷] برخی تاریخ‌نگاران دیگر معتقدند که قاتل مرحب، محمد بن مَسلَمه بوده و برخی دیگر معتقدند او پاهای مرحب را قطع کرد و امام علی(ع) او را کشت، همچنین روایت شده که قاتل مرحب، حارث برادر مرحب بوده است.[۹۸] اما بیشتر روایات اهل سنت تأکید دارند که امام علی(ع) مرحب را در مبارزه تن به تن کشت.[۹۹] با کشته شدن قهرمانان، یهودیان به داخل قلعه‌های وطیح و سُلالم فرار کردند.[۱۰۰] امام علی(ع) با نیروی الهی[۱۰۱] درب قلعه را کند و تا فتح کامل آن را سپر خود کرد.[۱۰۲] گفته شده درب چنان سنگین بود که پس از جنگ، ۷۰ نفر به سختی آن را سر جای خود نهادند.[۱۰۳] به گفتهٔ مورخان، فتح قلعه چنان سریع اتفاق افتاد که بسیاری از سپاه اسلام نتوانستند خود را به خط مقدم برسانند.[۱۰۴] فتح خیبر از جمله زمان‌هایی است که گفته شده حدیث منزلت از پیامبر اسلام(ص)، نقل شده است.[۱۰۵]

سرانجام جنگ و آیات قرآنی درباره جنگ خیبر

شمار شهدای غزوه خیبر را پانزده[۱۰۶] تا بیست نفر[۱۰۷] ذکر کرده‌اند. تاریخ فتح خیبر نیز ۲۴ رجب سال ۷ هجری قید شده است.[۱۰۸] گفته شده است پس از فتح قلعه قموص، پیامبر اسلام(ص) به سمت قلعه‌های وَطیح و سُلالِم حرکت کرد و منجنیقی برای حمله به آنها نصب کند.[۱۰۹] یهودیان با مشاهده منجنیق‌ها و پس از چهارده روز محاصره، تسلیم شدند و به مصالحه تن دادند و شخصی را برای دیدار کِنانه بن أبی‌الحُقَیق با پیامبر(ص) فرستادند تا درخواست مصالحه را اعلام کند. این درخواست مورد پذیرش پیامبر(ص) قرار گرفت.[۱۱۰] براساس گزارش‌های تاریخی، زمین‌های این منطقه به غنیمت درآمد، اما یهودیان اجازه یافتند در آنجا بمانند و نیمی از محصولات خود را به مسلمانان پرداخت کنند.[۱۱۱] عبدالله بن رواحه، از سوی پیامبر اسلام(ص)، مأمور تقسیم سهم بهره‌برداری آنان بود.[۱۱۲]

به گفتهٔ مفسران، واژه «فَتْحًا قَرِيبًا»، در آیه ۱۸ سوره فتح،[۱۱۳] و همچنین در آیات ۱[۱۱۴] و ۱۵ [۱۱۵] همین سوره، و عبارت «وَ أَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا؛ و سرزمينى را كه در آن پا ننهاده بوديد» در آیه ۲۷ سوره احزاب، به غزوه خیبر اشاره دارد.[۱۱۶]

پیدا شدن جواهرات یهود و تقسیم غنائم

فاتح خیبر، رنگ روغن روی بوم، اثر حسن روح الامین، ۱۳۹۷ش

براساس گفته تاریخ‌نگاران پیامبر(ص) به شرط واگذاری تمامی اموال یهود، با آنان مصالحه کرد به شرط آنکه چیزی از اموال خود را پنهان نکنند. اما جواهرات ارزشمند یهود بنی‌نضیر توسط، فرزندان أبی‌الحقیق، پنهان شده بود.[۱۱۷]

رسول خدا(ص) از کنانه و ربیع از فرزندان أبی‌الحقیق خواست محل پنهان‌گاه را اعلام کنند و با گرفتن تعهد، هشدار داد در صورت پنهان‌کاری، خونشان هدر و خانواده‌شان اسیر خواهند شد. گفته شده، پیامبر(ص) به گنج‌های پنهان شده، دست یافت. چون آن‌ها با سوگند وجود گنج را انکار کردند، آنان به دو مسلمان سپرده شد تا در قبال خون خویشاوندانشان قصاص کنند. همچنین، پیامبر(ص) به‌دلیل نقض عهد، اموالشان را گرفت و زنان و کودکانشان را اسیر کرد.[۱۱۸]

گفته شده متولیان تقسیم غنایم خیبر، جبار بن صخر انصاری از بنی سلمة و زید بن ثابت از بنی‌النجار بودند. تقسیم خیبر برای اهل حُدَیبیه انجام شد؛ چه کسانی که در معاهده خیبر حضور داشتند و چه کسانی که نبودند.[۱۱۹]

پیامبر(ص) سهمی نیز به افرادی اختصاص داد که بیش‌تر از بنی‌عبدالمطلب بودند، مانند ام‌هانی دختر ابوطالب، و برای آن سندی نگاشت. وقتی عثمان بن عفان و جُبَیرِ بْنِ مُطْعِم علت این امتیاز را پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: «فرزندان عبدالمطلب در جاهلیت و اسلام از من جدا نشدند و در شعب ابی‌طالب همراه من بودند.»[۱۲۰]

گفته شده سپاه اسلام هزار و چهارصد جنگ‌آور و دویست اسب داشت و پیامبر(ص) تمامی اموال، حتی قلعه‌های قموص، وطیح و سلالم را به ۳۶ قسمت تقسیم کرد. سپس نیمی از آن که شامل قلعه‌های نطات و شق می‌شد، به اصحاب داد.[۱۲۱]

فتح فدک و اهدای آن به فاطمه(س)

به گفته تاریخ‌نگاران، وقتی سپاه اسلام به خیبر نزدیک شد، رسول خدا(ص) محیصة بن مسعود را برای دعوت اهل فدک به اسلام فرستاد. اهل فدک که به جنگ‌آوران خیبر تکیه داشتند، دعوت او را نپذیرفتند و به بهانه ارسال نمایندگانی برای صلح، مانع بازگشت محیصة شدند. اما پس از شنیدن خبر فتح قلعه ناعم، برای جلوگیری از گزارش محیصة به پیامبر(ص)، هدایای گرانبها پیشنهاد دادند که او نپذیرفت و ماجرا را به پیامبر گزارش کرد.[۱۲۲] پیامبر(ص) پرچم نبرد را به امام علی(ع) سپرد و مأموریت فتح فدک را به او داد و فدک بدون درگیری فتح شد.[۱۲۳]

گفته شده اهالی فدک نون بن یوشع را مأمور صلح با پیامبر کردند و نهایتاً صلحی برقرار شد که نیمی از زمین‌ها، همراه خاک و تپه‌های آن، برای یهودیان و نیمی برای رسول خدا، که پیامبر این صلح را پذیرفت[۱۲۴] بنابر نقل منابع شیعه[۱۲۵] و اهل‌سنت[۱۲۶] با نزول آیه ۲۶ سوره اسراء مبنی بر دادن حق خویشان (وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَیٰ حَقَّهُ)،[۱۲۷] پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشید.

نبرد با یهودیان وادی‌ القُری و صلح با یهود تیماء

به گزارش تاریخ‌نگاران، پس از فتح خیبر و بازگشت سپاه اسلام به مدینه، آنان به منطقه صهباء رسیدند و از مسیر برمه به وادی القری، پایگاه یهودیان، حرکت کردند.[۱۲۸] هنگام غروب، مسلمانان در حال پیاده کردن تجهیزات بودند که یهودیان از قلعه‌ها به آنها تیراندازی کردند و در این حمله غلام پیامبر کشته شد.[۱۲۹] پیامبر(ص) ابتدا یهودیان را به اسلام دعوت کرد، اما آنان نپذیرفتند. سپس جنگ تن به تن آغاز شد و با کشته شدن یازده نفر از یهودیان، آنها تسلیم شدند و با مسلمانان صلح کردند.[۱۳۰]

گفته شده یهودیان منطقه تَیماء پس از اطلاع از پیروزی مسلمانان بر خیبر، فدک و وادی القری، از پیامبر(ص) درخواست صلح کردند. پیامبر(ص) نیز با ماندن زمین‌های زراعی در اختیار یهودیان موافقت کرد و آنان موظف به پرداخت جزیه به حکومت مدینه شدند.[۱۳۱]

ترور پیامبر و یارانش با گوشت گوسفند

گفته شده پس از فتح خیبر، زینب دختر حارث (همسر سلاّم بن مشکم، از سران یهود) برای انتقام خون پدر، عمو و همسرش، گوسفندی مسموم به پیامبر(ص) هدیه داد. پیامبر(ص) و برخی از یارانش، از جمله بشر بن براء، چند لقمه خوردند، پیامبر لقمه را از دهانش بیرون انداخت و دستور داد دست از خوردن گوشت بردارند. گفته شده بشر همان لحظه[۱۳۲] یا پس از مدتی درگذشت[۱۳۳] و زهر به آب دهان پیامبر(ص)، سرایت کرد که باعث بیماری و در نهایت رحلت ایشان شد.[۱۳۴] در برخی گزارش‌ها آمده است که پیامبر(ص) بیماری پایان عمر خود را ناشی از این مسمومیت دانسته‌اند.[۱۳۵]

سرانجام ساکنین یهودیان خیبر

مورخان به برخی اقدامات شرارت‌آمیز یهودیان نظیر کشته شدن عبدالله بن سهل در دوران پیامبر(ص)[۱۳۶] و مظهر بن رافع در دوران خلافت عمر بن خطاب اشاره کرده‌اند که گفته می‌شود با تحریک یهودیان خیبر انجام شد[۱۳۷] که در نهایت عمر بن خطاب، با استناد به روایتی از پیامبر(ص) که در جزیره عرب دو دین جا نمی‌شود،[۱۳۸] تصمیم گرفت یهودیان را از منطقه خیبر اخراج و آنان را به مهاجرت به سوی مناطق اَریحا و تیما وادار کند.[۱۳۹] همچنین گفته شده است که برخی از یهودیان رانده شده از خیبر به عراق و مصر مهاجرت کردند.[۱۴۰]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۰۹.
  2. علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۰۱.
  3. یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۰۹.
  4. علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۰۲.
  5. علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۰۱.
  6. قزوینی، آثار البلاد، ۱۳۸۰ق، ص۹۲.
  7. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج۱۷، ص۷۰؛ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۲۶۴.
  8. بلادی، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة، ۱۴۰۲ق، ص۱۱۸.
  9. ناجی، «خیبر، غزوه»، ص۵۸۴.
  10. شامی، المعالم الأثیرة، ۱۴۱۱ق، ص۱۰۹.
  11. یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۰۹.
  12. صلاح تجانی، «الترتیبات المالیة فی تاریخ غزوة خیبر: بواعثها و نتائجها»، ص۲۱۲.
  13. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۴۱.
  14. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۲۶.
  15. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۰.
  16. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۵۵.
  17. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۹۴؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۶۳.
  18. ابن‌حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۴.
  19. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۶-۶۳۵.
  20. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۷.
  21. ابن‌هشام، السیرة النبویه، دارالمعرفة، ج۲، ص۳۲۸.
  22. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۱.
  23. سبحانی تبریزی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۲۵.
  24. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۹۰-۶۸۴.
  25. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۰۴.
  26. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲،ص۶۸۷-۶۸۵.
  27. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۹-۶۴۸.
  28. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۹.
  29. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۰۹.
  30. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۲.
  31. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۲.
  32. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۲۶۰.
  33. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۳۳۱.
  34. برای نمونه نگاه کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۸.
  35. برای نمونه نگاه کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۷.
  36. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۱-۶۳۴.
  37. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۲.
  38. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۷.
  39. شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۲۵.
  40. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۴.
  41. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۰.
  42. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۱.
  43. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۲.
  44. برای نمونه نگاه کنید به: صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۵؛ شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۴-۳؛ ابن‌حنبل، فضائل الصحابة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۰۵؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۱۰.
  45. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۷۰.
  46. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۲.
  47. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۲.
  48. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۵.
  49. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۰.
  50. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۵.
  51. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۶.
  52. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۶.
  53. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۴۷.
  54. حلبی، السیرة الحلبیه، دار الكتب العلمية، ج۳، ص۵۷.
  55. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۵۸.
  56. حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۵۸.
  57. حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۵۸.
  58. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۶؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۳-۱۲۲.
  59. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۷.
  60. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۲۵.
  61. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۹-۶۶۸.
  62. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۹-۶۶۷.
  63. حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۶۰.
  64. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۱.
  65. حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۶۰.
  66. حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۶۰.
  67. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۹.
  68. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۵۴-۶۵۳.
  69. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۷۱.
  70. حلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۶۰.
  71. واقدی، ج ۲، ص ۶۷۳
  72. عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶، ج۱۷، ص۱۵۳.
  73. ابن‌حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۹۰.
  74. دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۴۸.
  75. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۴.
  76. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۵۴.
  77. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۹۸.
  78. دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۴۸.
  79. دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۴۸.
  80. حاکم نیشابوری، مستدرک، لبنان، دار المعرفه، ج۳، ص۳۷.
  81. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۵۳.
  82. ابن‌أبی‌شیبه، مصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۹۳؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۹۳.
  83. ابن‌حیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۲۱.
  84. ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۰۸؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۲۲۷.
  85. حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۸۳؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۲۴؛ محب‌الدین طبری، الریاض النضرة، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۴۷.
  86. ابن‌هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۳، ص۷۹۷.
  87. ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۵۰.
  88. متقی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۳، ص۱۲۳.
  89. نیشابوری، صحیح مسلم، دار ‌‌احیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۱؛ ترمزی، سنن الترمزی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۶۳۸؛ ابن‌تیمیه حرانی،منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۵، ۴۳-۴۲.
  90. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۹۲.
  91. نسائی، السنن الكبرى، ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱۱؛ نیشابوری، صحیح مسلم، دار ‌‌احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۴۳۳؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۱۳۴؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۳۴.
  92. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۱۰.
  93. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۵.
  94. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۵.
  95. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۲۵.
  96. شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۴-۳.
  97. شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۴-۳.
  98. ابن‌حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۷، ص۴۷۸.
  99. ابن‌حنبل، فضائل الصحابة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۰۵؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۱۰؛ ابن‌أبی‌شیبه، مصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۹۲؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۹۵؛ سیوطی، جامع الأحادیث، ۱۴۱۴ق، ج۱۹، ص۵۳۲؛ غفاری، مسند عابس الغفاری، ۱۴۱۹ق، ص۵۳؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۱۰؛ ابن‌عبدالبر، الدرر، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۹؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۵۴؛ بحرق، حدائق الأنوار، ۱۴۱۹ق، ص۳۳۸؛ بکری، معجم ما استعجم، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۲۲؛ شوکانی، نیل الأوطار، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۳۰۴.
  100. دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۵۱.
  101. حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۶۲.
  102. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۵۵؛ ابن‌عبدالبر، الدرر، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۸.
  103. دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۵۱.
  104. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۹۴.
  105. برای نمونه نگاه کنید به: طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۶۳۴؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۶۶.
  106. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۶۹.
  107. ابن‌هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۳، ص۸۰۴.
  108. برای نمونه نگاه کنید به: قمی وقایع الایام، بی‌تا، ص۴۶۸؛ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۸۱۲.
  109. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۷۰.
  110. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۷۰.
  111. ابن‌هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۳۷؛ ابویوسف قاضی، الخراج، المکتبة الأرهریة، ص۱۰۲.
  112. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۹۱.
  113. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷، ج۱۸، ص۲۸۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۶۶-۶۸.
  114. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۸۴؛ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۲۵۳.
  115. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۶، ص۵۰۰.
  116. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۵۱.
  117. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۳۱.
  118. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۷۳-۶۷۱؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۳۳-۱۳۱.
  119. ابن‌عبدالبر، الدرر، ۱۴۰۳ق، ص۲۰۳.
  120. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۹۶.
  121. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۴۳-۱۴۲.
  122. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۰۶.
  123. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۱۰۵.
  124. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۳۸.
  125. برای نمونه نگاه کنید به عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۸۷؛ کوفی، تفسیر فرات، ۱۴۱۰ق، ص۲۳۹، ح۳۲۲؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۸.
  126. نگاه کنید به سیوطی، الدر المنثور، دار المعرفة، ج۵، ص۲۷۳؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۷۶۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶؛ قندوزی، ینابیع المودة، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۸ و ۳۵۹.
  127. سوره اسراء، آیه ۲۶.
  128. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج۱۹، ص۹.
  129. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج۱۹، ص۹؛ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۰-۷۰۹.
  130. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۲۲.
  131. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۱.
  132. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۷۸-۶۷۷؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۳۷؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۳.
  133. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۶۸.
  134. واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۷۸-۶۷۷؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۳۷؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۳.
  135. صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۵۰۳؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۵؛ سبحانی تبریزی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۴۹.
  136. ابن‌هشام، السیرة النبویه، دارالمعرفة، ج۲، ص۳۵۵.
  137. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۷۰.
  138. نهروانی، تاریخ المدینة، مکتبة الثقافة الدینیة، ص۸۷؛ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.
  139. برای نمونه نگاه کنید به: صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۵۵؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۸۵.
  140. علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۵۲۵.

منابع

  • ابن‌أبی‌شیبه، عبدلله بن محمد، مصنف فی الأحادیث و الآثار، تحقیق: کمال‌یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمدرشام سالم، ریاض، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تخقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: علی‌محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌حنبل، احمد بن محمد، فضائل الصحابة، تخقیق: وصی‌الله بن محمد عباس، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، تحقیق: محمد حسینی‌جلالی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علی‌محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الدرر فی إختصار المغازی و السیر، تحقیق: شوقی ضیف، قاهره، دار المعارف، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شبلی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • ابویوسف قاضی، یعقوب بن ابراهیم، الخراج، تحقیق: طه عبدالرؤف سعد، قاهره، المکتبة الأزهریة للتراث، بی‌تا.
  • بحرق، محمد بن عمر، حدائق الأنوار و مطالع الأسرار فی سیرة النبی المختار، جده، دار المنهاج، ۱۴۱۹ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، به کوشش: محمد زهیر بن ناصر الناصر، قاهره، دار طوق النجاة، اول، ۱۴۲۲ق.
  • بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم من أسماء البلاد و المواضع، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
  • بلادی، عاتق بن غیث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة، مکة المکرمة، دار مکة للنشر و التوزیع، ۱۴۰۲ق.
  • بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، تحقیق: عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دار الکتب العلمبة، چاپ او.ل، ۱۴۰۵ق.
  • ترمزی، محمد بن عیسی، سنن الترمزی، قاهره، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۹۵ق.
  • ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، تحقیق: أبی‌محمد ابن‌عاشور، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • حازمی همدانی، محمد بن موسی، الاماکن او ما اتفق لفظه و افترق مسماه من الامکنة، چاپ حمد جاسر، ریاض [بی تا]
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، قم، منشورات فیروزآبادی، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
  • حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة من انسان العیون فی سیرة الأمین المأمون المعروفة بالسیرة الحلبیة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۷ق.
  • دیاربکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس نفیس، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۴۰۹ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش.
  • سیوطی، عبدالرحمن بت أبی‌بکر، جامع الأحادیث، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • شامی، محمد محمدحسن، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، بیروت، دار الشامیة، ۱۴۱۱ق.
  • شوکانی، محمد، نیل الأوطار، شرح منتقی الأخبار من أحادبث سبد الأخیار، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ صدوق، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، اَلاَمالی، تحقیق: مؤسسة البعثه، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • صفار، محمد بن حسن، قم، بصائر الدرجات، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • صلاح تجانی، ««الترتیبات المالیة فی تاریخ غزوة خیبر: بواعثها و نتائجها»»، مجلة المورخ العربی، ج۱، ش۵، مارس ۱۹۹۷.
  • صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، تحقیق: حبیب الرحمن اعظمی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌بیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامة أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب(ع)، تحقیق: احمد محمودی، قم، کوشانپور، ۱۴۱۵ق.
  • طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۳۸۷ق.
  • عاملی، جعفرمرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۴۲۶ق.
  • علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار الساقی، چاپ چهارم، ۱۴۲۲ق.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تحقیق هاشم رسولی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
  • غفاری، احمد بن حازم، الجزء فیه: مسند عابس الغفاری و جماعة من الصحابة رضی‌الله عنهم، ریاض، دار الوطن، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تحقیق: سید محسن حسینی امینی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۶ق.
  • قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و أخبار العباد، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۰ق.
  • قمی، عباس، وقایع الأیام (فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام)، تحقیق محسن صادقی و عباسعلی مردی، قم، نورمطاف، بی‌تا.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، تحقیق طیب موسوی جزایری، قم دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، قم،‌ دار الاسوة، ۱۴۲۲ق.
  • کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، تحقیق بکری حيانی و صفوة السقا، مؤسسه الرسالة، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
  • متقی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأنفال، تحقیق: بکری حیانی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
  • محب‌الدین طبری، احمد بن عبدالله، ریاض النضرة فی مناقب العشرة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق.
  • مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه امیر خان بلوکی، تهذیب، قم، ۱۳۸۸ش.
  • مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، اول، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، ۱۳۷۴ش.
  • ناجی، محمدرضا، «خیبر، غزوه»، دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدادعادل، ج۱۶، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • نسائی، أحمد بن شعیب، السنن الکبری، به کوشش: حسن عبد المنعم شلبی و شعیب الأرناؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، اول، ۱۴۲۱ق.
  • نهروانی، محمد بن احمد، تاریخ المدینة، تحقیق محمد زینهم محمد عزب، بورسعید، مصر، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
  • نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، به کوشش: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق: مارزدن جونز، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
  • هیثمی، ابوالحسن نورالدین، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، تخقیق: حسام‌الدین قدسی، قاهره، مکتبة القدسی، ۱۴۱۴ق.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.