بحارنه: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز ←پانویس |
imported>Hasaninasab جز اضافه کردن قرن برخی دانشمندان |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| [[شیخ احمد بن سعادة]] || ||وی رسالهای در علم نگاشته است که آن را [[خواجه نصیر الدین طوسی]] شرح کرده است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۵۵</ref> | | [[شیخ احمد بن سعادة]] || ||وی رسالهای در علم نگاشته است که آن را [[خواجه نصیر الدین طوسی]] شرح کرده است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۵۵</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[علی بن سلیمان ستراوی بحرانی|شیخ علی بن سلیمان]] || || او تألیفاتی فلسفی داشته است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۵۶</ref> | | [[علی بن سلیمان ستراوی بحرانی|شیخ علی بن سلیمان]] || هفتم|| او تألیفاتی فلسفی داشته است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۵۶</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[ابن میثم بحرانی]] || ||وی شاگرد [[علی بن سلیمان ستراوی بحرانی|شیخ علی بن سلیمان]] و شیخ اجازه [[علامه حلی]] و [[سید ابن طاووس]] بوده است. مشهورترین اثر وی شرح [[نهج البلاغه]] است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۶۰-۶۱</ref> | | [[ابن میثم بحرانی]] || هفتم||وی شاگرد [[علی بن سلیمان ستراوی بحرانی|شیخ علی بن سلیمان]] و شیخ اجازه [[علامه حلی]] و [[سید ابن طاووس]] بوده است. مشهورترین اثر وی شرح [[نهج البلاغه]] است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۶۰-۶۱</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[جمال الدین بن عبدالله بحرانی|شیخ احمد بن متوج]] || || وی در زمان خود شیخ [[امامیه]] بوده است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۶۳</ref> | | [[جمال الدین بن عبدالله بحرانی|شیخ احمد بن متوج]] || نهم|| وی در زمان خود شیخ [[امامیه]] بوده است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۶۳</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[شیخ مفلح بن حسن صیمری]] || || صاحب کتاب غایه المرام فی شرح شرائع الاسلام. قبر وی در روستای سلم آباد بحرین است. <ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۶۸</ref> | | [[شیخ مفلح بن حسن صیمری]] || || صاحب کتاب غایه المرام فی شرح شرائع الاسلام. قبر وی در روستای سلم آباد بحرین است. <ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۶۸</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
| [[سید حسین غریفی]] || || کتاب وی با نام الغنیه فی مهمات الدین عن تقلید المجتهدین در نوع خود بینظیر است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۷۲</ref> | | [[سید حسین غریفی]] || || کتاب وی با نام الغنیه فی مهمات الدین عن تقلید المجتهدین در نوع خود بینظیر است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۷۲</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[ماجد بن هاشم بن علی حسینی|سید ماجد صادقی]] || || وی پایه گذار تفکر اخباری گری در [[شیراز]] بود و بسیاری از [[اخباریان|عالمان اخباری]] شاگرد او بودند. [[ملا محسن فیض کاشانی]] نیز شاگرد وی بوده است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۷۵</ref> | | [[ماجد بن هاشم بن علی حسینی|سید ماجد صادقی]] || یازدهم|| وی پایه گذار تفکر اخباری گری در [[شیراز]] بود و بسیاری از [[اخباریان|عالمان اخباری]] شاگرد او بودند. [[ملا محسن فیض کاشانی]] نیز شاگرد وی بوده است.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۷۵</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[علی بن محمد بن عبدالله بحرینی]] || || به دستور [[شاه سلیمان]] کتابی به نام منار السعادات فی اصول الاعتقادات نوشت که شاه دستور داد آن را به فارسی ترجمه کنند.<ref>طبقات قرن ۱۲، ص۵۰۵</ref> | | [[علی بن محمد بن عبدالله بحرینی]] || || به دستور [[شاه سلیمان]] کتابی به نام منار السعادات فی اصول الاعتقادات نوشت که شاه دستور داد آن را به فارسی ترجمه کنند.<ref>طبقات قرن ۱۲، ص۵۰۵</ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
| [[شیخ محمد بن ماجد بحرانی]] || || وی شیخ الاسلام بحرین در اواخر دوره صفوی بوده است. <ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۱۱۳</ref> | | [[شیخ محمد بن ماجد بحرانی]] || || وی شیخ الاسلام بحرین در اواخر دوره صفوی بوده است. <ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۱۱۳</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[سید هاشم بحرانی]] || || وی پس از شیخ محمد بن ماجد، شیخ الاسلام بحرین شد. مهمترین تصنیف وی [[البرهان فی تفسیر القرآن]] است.<ref> انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۱۵</ref> | | [[سید هاشم بحرانی]] || یازدهم|| وی پس از شیخ محمد بن ماجد، شیخ الاسلام بحرین شد. مهمترین تصنیف وی [[البرهان فی تفسیر القرآن]] است.<ref> انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۱۵</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[شیخ سلیمان ماحوزی]] || || وی در اواخر دوره صفوی میزیسته و کتب بسیاری را در علوم گوناگون اسلامی تألیف کرده است. وی کتاب الاربعین خود را به [[شاه سلطان حسین صفوی]] اهدا نمود.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۲۷ </ref> | | [[شیخ سلیمان ماحوزی]] || || وی در اواخر دوره صفوی میزیسته و کتب بسیاری را در علوم گوناگون اسلامی تألیف کرده است. وی کتاب الاربعین خود را به [[شاه سلطان حسین صفوی]] اهدا نمود.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۲۷ </ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
| [[شیخ عبدالله سماهیجی]] || || از [[اخباریان|عالمان اخباری]] وی مدتی شیخ الاسلام [[اصفهان]] بود و در بهبهان سکونت گزید و درهمان جا درگذشت.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۴۳</ref> | | [[شیخ عبدالله سماهیجی]] || || از [[اخباریان|عالمان اخباری]] وی مدتی شیخ الاسلام [[اصفهان]] بود و در بهبهان سکونت گزید و درهمان جا درگذشت.<ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۴۳</ref> | ||
|- | |- | ||
| [[شیخ یوسف بحرانی]] || || وی تمایلات اخباری داشت و از وی تألیفاتی مانند الحدائق الناضره، الدرر النجفیه، لؤلؤۀ البحرین بر جای مانده است. <ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۵۸</ref> | | [[شیخ یوسف بحرانی]] || دوازدهم|| وی تمایلات اخباری داشت و از وی تألیفاتی مانند الحدائق الناضره، الدرر النجفیه، لؤلؤۀ البحرین بر جای مانده است. <ref>انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۵۸</ref> | ||
|} | |} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
{{جزیرةالعرب}} | {{جزیرةالعرب}} |
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۶
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 31 خرداد 1394 توسط [[کاربر:{{{کاربر}}}]] برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
بَحارِنه (جمع بَحرانیّ) اصطلاحی است که از سوی غیر شیعیان در مورد شیعیان ساکن منطقه بحرین قدیم (شامل بحرین امروزی، احساء، قطیف، قطر و کویت) به کار رفته است.
پیدایش اصطلاح بحارنه
بحارنه یا بحرانی اصطلاحی است که از سوی غیر شیعیان در مورد شیعیان ساکن منطقه بحرین قدیم به کار رفته است یعنی به جای آنکه بگویند فلانی شیعه ساکن بحرین است، میگفتند بحرانی است زیرا از دیرباز اکثریت ساکنان این منطقه شیعه بودهاند.[۱] این اصطلاح تقریباً از حدود سال ۱۰۰۰ق به بعد در شبه جزیره عربی ظهور کرد.[۲]
پس از تشکیل حکومت بنیجبر در این منطقه در اواسط قرن نهم هجری، جمعیت اهل سنت در این منطقه رو به افزایش نهاد و پس از اشغال قطیف و احساء در دهه ششم قرن ده هجری توسط دولت عثمانی، حضور اهل سنت در این منطقه پررنگتر و محکمتر شد و حتی در اثر مواضع ضد شیعی دولت عثمانی، فتواهایی در کفر شیعیان صادر شد و زمینه برای ستم و تعرض به شیعیان فراهم گردید.[۳]
موقعیت جغرافیایی بحرین قدیم
جغرافىدانان دستکم تا سدههای ۶-۷ق/۱۲-۱۳م نام بحرین را بر منطقه وسیعى از کناره شرقى شبه جزیره عربستان اطلاق کردهاند که از شمال به بصره، از جنوب به عمان، از غرب به منطقه یمامه و از شرق به جنوب غربى خلیج فارس محدود مىشد.[۴] برخی علت نامگذاری آن به بحرین را وجود دریاچهای در بخشی از این سرزمین دانستهاند[۵] اما امروزه این نام بر مجمع الجزایری اطلاق می شود که در حاشیه جنوبی خلیج فارس و در میان شبه جزیرۀ قطر در مشرق و جنوب، و خاک عربستان سعودی در مغرب قرار دارد.
پیشینه تشیع در بحرین قدیم
ریشه گرایشهای شیعى در بحرین به سده نخست هجری باز مىگردد و نخستین طلیعههای آن، حضور برخى از شخصیتها با اصل بحرینى در شمار یاران خاص امام علی(ع)، چون رشید هجری (ظاهراً منسوب به هجر بحرین) و صعصعة بن صوحان است. صعصعه به دستور معاویه به بحرین تبعید شد و ظاهراً تا هنگامى که درگذشت (دهه ۵۰ق) در آنجا مىزیست در میان شیعیان بحرین افسانهای ناسازگار با دانستههای تاریخى وجود داشت حاکى از آنکه زید بن صوحان، از یاران خاص حضرت على(ع) به روزگار خلافت امام حسن(ع) به ولایت بحرین منسوب شده بوده، و تا پایان خلافت مروان اول بدون پذیرش حاکمیت امویان در بحرین حکم رانده است.
در نیمه نخست سده ۲ق، نام برخى از شخصیتهای بحرینى چون ابولبید هجری، ولید بن عروة شیبانى و عبدالله بن بکیر هجری در میان اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) به چشم مىخورد. دستکم دو تن از یاران امام صادق(ع): مسمع بن عبدالملک و حکم بن علباء اسدی را مىتوان یاد کرد که مدتى در بحرین در مسند حکومت بوده، و وجوه شرعى خود را به آن امام(ع) مىپرداختهاند.
در سده ۳ق از عالمان بحرینى چون محمد بن سهل مىتوان نام برد که با اندیشههای امامان شیعه از نزدیک آشنا بودهاند
عالمان شیعی بحرانی
در طول تاریخ عالمان بسیاری از بحرین برخاستهاند که برخی از آنها عبارتند از:
عالم بحرینی | قرن | توضیحات |
---|---|---|
نصر بن نصیر بحرانی | اول | از راویان حدیث [۶] |
محمد بن سهل بحرانی | دوم | از راویان حدیث [۷] |
شیخ احمد بن سعادة | وی رسالهای در علم نگاشته است که آن را خواجه نصیر الدین طوسی شرح کرده است.[۸] | |
شیخ علی بن سلیمان | هفتم | او تألیفاتی فلسفی داشته است.[۹] |
ابن میثم بحرانی | هفتم | وی شاگرد شیخ علی بن سلیمان و شیخ اجازه علامه حلی و سید ابن طاووس بوده است. مشهورترین اثر وی شرح نهج البلاغه است.[۱۰] |
شیخ احمد بن متوج | نهم | وی در زمان خود شیخ امامیه بوده است.[۱۱] |
شیخ مفلح بن حسن صیمری | صاحب کتاب غایه المرام فی شرح شرائع الاسلام. قبر وی در روستای سلم آباد بحرین است. [۱۲] | |
سید حسین غریفی | کتاب وی با نام الغنیه فی مهمات الدین عن تقلید المجتهدین در نوع خود بینظیر است.[۱۳] | |
سید ماجد صادقی | یازدهم | وی پایه گذار تفکر اخباری گری در شیراز بود و بسیاری از عالمان اخباری شاگرد او بودند. ملا محسن فیض کاشانی نیز شاگرد وی بوده است.[۱۴] |
علی بن محمد بن عبدالله بحرینی | به دستور شاه سلیمان کتابی به نام منار السعادات فی اصول الاعتقادات نوشت که شاه دستور داد آن را به فارسی ترجمه کنند.[۱۵] | |
شیخ محمد بحرانی | در دوران صفویه، وی نخستین عالمی بود که در بحرین نماز جمعه را اقامه کرد. [۱۶] | |
شیخ علی بحرانی | وی شاگرد شیخ بهایی بوده است و پس از رسیدن به درجه اجتهاد به بحرین بازگشت و ریاست شیعیان بحرین بدو رسید. وی تألیفات بسیاری در ابواب مختلف فقهی دارد.[۱۷] | |
شیخ عبدالله بن نورالدین بحرانی | وی مجموعه عظیمی را تدوین کرد که تعداد مجلدات آن بیش از بحارالانوار است[۱۸] | |
شیخ جعفر بحرانی | وی استاد سید نعمت الله جزایری و سید علی صدر شارح صحیفه سجادیه است. وی پس از تحصیل علوم دینی در شیراز و برگزاری جلسات درس در آن شهر، به حیدرآباد هند سفر کرد و در آنجا سکونت گزید و مرجع شیعیان آن بلاد گردید.[۱۹] | |
شیخ محمد بن ماجد بحرانی | وی شیخ الاسلام بحرین در اواخر دوره صفوی بوده است. [۲۰] | |
سید هاشم بحرانی | یازدهم | وی پس از شیخ محمد بن ماجد، شیخ الاسلام بحرین شد. مهمترین تصنیف وی البرهان فی تفسیر القرآن است.[۲۱] |
شیخ سلیمان ماحوزی | وی در اواخر دوره صفوی میزیسته و کتب بسیاری را در علوم گوناگون اسلامی تألیف کرده است. وی کتاب الاربعین خود را به شاه سلطان حسین صفوی اهدا نمود.[۲۲] | |
شیخ عبدالله سماهیجی | از عالمان اخباری وی مدتی شیخ الاسلام اصفهان بود و در بهبهان سکونت گزید و درهمان جا درگذشت.[۲۳] | |
شیخ یوسف بحرانی | دوازدهم | وی تمایلات اخباری داشت و از وی تألیفاتی مانند الحدائق الناضره، الدرر النجفیه، لؤلؤۀ البحرین بر جای مانده است. [۲۴] |
پانویس
- ↑ المعجم الجغرافی للبلاد العربیة السعودیة، حمد الجاسر، ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ تاریخ التشیع لاهل بیت فی اقلیم البحرین القدیم، عبدالخالق بن عبدالجلیل الجنبی، ص۴۵۵.
- ↑ تاریخ التشیع لاهل بیت فی اقلیم البحرین القدیم، عبدالخالق بن عبدالجلیل الجنبی، ص۴۵۸-۴۶۱.
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص ۴۵۳۴
- ↑ معجم البلدان، ج۱، ص۳۴۷
- ↑ الأمالی (للطوسی)، النص، ص۵۸
- ↑ الخصال، ج۱، ص۲۷۲
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۵۵
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۵۶
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۶۰-۶۱
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۶۳
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۶۸
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۷۲
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۷۵
- ↑ طبقات قرن ۱۲، ص۵۰۵
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۱۰۱
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۱۰۱
- ↑ . الذریعةإلی تصانیف الشیعة، ج۱۵، ص: ۳۵۶
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۰۸
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص۱۱۳
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۱۵
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۲۷
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۴۳
- ↑ انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین، ص ۱۵۸