مکتب فلسفی اصفهان
اطلاعات کلی | |
---|---|
مؤسس | میرداماد |
زمان پیدایش | قرن یازدهم |
خاستگاه | اصفهان |
افول | پس از انقراض سلسله صفویه |
اطلاعات علمی | |
شاخه علمی | فلسفه |
رویکرد | فلسفه اشراق و فلسفه مشاء. تلفیق قرآن، برهان و عرفان با رویکرد شیعی |
اندیشمندان | میرداماد • ملاصدرا • میرفندرسکی • شیخ بهائی • ملا رجبعلی تبریزی • قاضی سعید قمی • فیض کاشانی • احمد علوی |
کتابهای مهم | القبسات • الاسفار الاربعة • گوهر مراد • مسالک الیقین |
مکاتب معروف | |
مکتب کلامی قم • مکتب کلامی بغداد • حکمت متعالیه • فلسفه اشراق • سایر مکاتب |
مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت. اولین بار، هانری کربن و سید حسین نصر، اصطلاح مکتب فلسفی اصفهان را بهکار بردند که به فیلسوفان یک دوره تاریخی مشخص در اصفهان اشاره دارد. مؤسس این مکتب فلسفی را میرداماد دانستهاند. درباره پایان آن برخی معتقدند با انقراض صفویه این مکتب نیز افول کرد؛ ولی به اعتقاد عدهای دیگر تا رواج مکتب فلسفی تهران ادامه داشت و دیگرانی نیز باور دارند این مکتب هنوز هم وجود دارد.
مکتب فلسفه اصفهان نقش بسزایی در فلسفه اسلامی دارد. این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند. مکتب اصفهان را متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه دانستهاند. تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشتر ایشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمدهاند.
حکمت متعالیه یکی از ثمرات و اساس مکتب اصفهان است که به دست میرداماد پایهگذاری شد و ملاصدرا آن را به شکوفایی رساند. هانری کربن مکتب اصفهان را «دوره پر ارزش تاریخ معنویت ایران» توصیف کرده است. فیلسوفانی مانند ملاصدرا، شیخ بهایی، میرفندرسکی، ملا رجبعلی تبریزی، سید احمد علوی و قاضی سعید قمی از چهرههای شاخص این مکتب قلمداد میشوند.
معرفی
مکتب فلسفی اصفهان از مکاتب فلسفی اسلامی است که در بستر اندیشه شیعی شکل گرفت. اصطلاح مکتب فلسفی اصفهان برای نخستین بار توسط هانری کربن و سیدحسین نصر ابداع شد.[۱] هانری کربن شماری از فیلسوفانی که در دوره صفویه در ایران ظهور کردند را با این نام معرفی میکند.[۲] طبق این گفته در زمان شاه عباس اول (حکومت: ۹۹۶ تا ۱۰۳۸ق) مکتب اصفهان با گردآمدن نامدارترین عالمان تأسیس شد[۳] و حیات فلسفه اسلامی در این دوره به «مکتب اصفهان» شناخته شد.[۴] شکوفایی مکتب اصفهان را تا حد زیادی وامدار توجه ویژه شاه عباس اول به تعلیمات دینی دانستهاند.[۵] مکتب فلسفی اصفهان زمانی آغاز شد که حکمایی چون میرداماد، شیخ بهایی و میرفندرسکی در اصفهان اقامت کردند و بازار مباحث فلسفی رونق گرفت.[۶]
میرداماد را پیشوای مکتب فلسفی اصفهان میدانند. این مکتب طی دوران صفویه در ایران تا تهاجم افغانها، رشد و امتداد یافت.[۷] اندیشمندان و فیلسوفانی که از دوره شاه عباس تا هنگام هجوم افغانها در اصفهان پا به عرصه حیات گذاردند بهعنوان فیلسوفان مکتب اصفهان نامیده میشوند.[۸] سید جلالالدین آشتیانی معتقد است حوزه فلسفی اصفهان پس از ظهور نادرشاه افشار دوباره رونق گرفت و مشایخ بزرگی را بهوجود آورد.[۹] برخی پایان مکتب اصفهان را حوزه درسی محمود مفید (فیلسوف حوزه علمیه اصفهان در قرن چهاردهم) و همعصران و شاگردان وی میدانند.[۱۰] مکتب فلسفی اصفهان متفکران بزرگی پرورش داد و تألیفات و آثار گرانبهایی باقی گذاشت که تا زمان حاضر تأثیر و نفوذ آن مشهود است.[۱۱]
مؤسس
میرداماد (درگذشته ۱۰۴۱ق) را مؤسس مکتب فلسفی اصفهان میدانند.[۱۲] ملاصدرا از معروفترین شاگردان اوست.[۱۳] گفته شده میرداماد هم پیرو ابن سینا بود و هم توجهی به آثار سهروردی داشت. مهمترین اثر فلسفی او القبسات است.[۱۴] میرداماد را فیلسوفی میدانند متکی بر روش برهان متقن عقلی و هم عارفی که اهل کشف و شهود است.[۱۵] اغلب او را در زمره مشائیان قرار دادهاند. ایزوتسو معتقد است فهم درست پیام فلسفی مکتب اصفهان بدون شناخت پایگاه واقعی میرداماد در تاریخ سیر این مکتب ممکن نیست.[۱۶]
جایگاه و اهمیت
هانری کربن:
مکتب اصفهان تراوشهای روح و تفکرات معنوی انسان، فصل مصفائی از تفکر مذهبی و عرفانی و احوال و مقامات باطنی و دوره پر ارزش تاریخ معنویت ایران است.[۱۷]
مکتب فلسفی اصفهان نقش بسزایی در فلسفه اسلامی دارد؛ زیرا اندیشه فلسفی در معرض زوال را زنده کرد.[۱۸] این مکتب را دوره نوزایی فلسفه ایران نیز نامیدهاند.[۱۹] حوزه فلسفی اصفهان در برهه زمانی خود به حضور افرادی چون ملاصدرا[۲۰] مهمترین جایگاه مطالعات فلسفی در عالم اسلام بوده است.[۲۱] گفته شده علیرغم مخالفتِ طیف وسیعی از عالمان با حکمت در اصفهان این مکتب زنده ماند[۲۲] و طلاب فلسفه از نقاط گوناگون برای فراگیری فلسفه به این شهر میآمدند.[۲۳]
محققان گفتهاند کلام عقلی و فلسفی که از زمان خواجه نصیرالدین طوسی رونق گرفت، در مکتب اصفهان در دوره صفویه به اوج خود رسید.[۲۴] این مکتب در بستر اندیشه شیعی متولد شد و رشد یافت.[۲۵] گفته شده مکتب اصفهان جریانهای فکری مختلفی را به خود دید و فاصله نظریاتی که در این حوزه مطرح شد، گاه بسیار زیاد بود. محققان نقش مکتب جدلی فارس به لحاظ تأثیری که بر مکتب اصفهان گذارده و سهمی که مکتب اصفهان بر تأسیس مکتب فلسفی تهران داشته است را یادآور شدهاند.[۲۶] برخی مدعی هستند گرایش فلسفی در دوران صفوی، نتیجه فعالیتهای فلسفی شخصیتهای فلسفی بود نه نتیجه اوضاع اجتماعی مساعد و ثمربخش آن دوره.[۲۷]
ژوزف فاناِس، اسلامشناس آلمانی، اذعان دارد فلسفه ایرانی دوره صفویه که توسط متفکران مکتب اصفهان تکامل یافته عملاً ناشناخته مانده است.[۲۸] مهدی محقق، فیلسوف معاصر، معتقد است مکتبی که به وسیله میرداماد و جانشینان او پایهریزی شد نه تنها موجب ادامه اندیشه در ایران شد بلکه قبح فلسفه را از بین برد.[۲۹] گفته شده بعد از نامگذاری مکتب فلسفی اصفهان توسط هانری کربن و نصر، دیگر شارحان غربی آثار دوره صفویه از اصطلاح «مکتب فلسفه اصفهان» در نظریات و آثار خود استفاده کردند. [۳۰] مکتب اصفهان بر هنر زمان صفوی نیز تأثیر گذاشت. اثرگذاری برخی عقاید این مکتب بر شکلگیری نظام ورودی مساجد اصفهان از این موارد است.[۳۱]
پیشینه و سیر مکتب
در زمان صفویه و گسترش تشیع زمینه برای گسترش فلسفه در ایران فراهم شد.[۳۲] با سلطنت شاه عباس صفوی، اصفهان به کانون علوم اسلامی و فرهنگ معنوی در ایران بدل گشت.[۳۳] با ظهور میرداماد (درگذشته ۱۰۴۱ق) در این شهر، مکتب جدیدی در فلسفه گشوده شد که چون مرکزش اصفهان بود، به مکتب اصفهان شهرت یافت.[۳۴] برخی از این فیلسوفان در اصفهان از نسلی بودند که پس از شکلگیری صفویه در ایران، از سرزمینهای شیعهنشینی مانند سوریه، لبنان، عراق و بحرین به ایران مهاجرت کردند.[۳۵] مکتب اصفهان از یک جهت از زمان صفویه به ابنسینا و از طرف دیگر به عصر حاضر میرسد.[۳۶] غیاثالدین دشتکی شیرازی، و شاگردان و شاگردِ شاگردانش را آخرین فیلسوفانی میدانند که مکتب اصفهان با پیش از خود به آن متصل است.[۳۷] برخی نیز پیشینه مکتب اصفهان را به قرن پنجم هجری قمری میرسانند که فیلسوفانی مانند ابن مسکویه و ابن سینا در این شهر اقامت کردند.[۳۸]
از سقوط اصفهان تا قرن چهاردهم قمری
در پی تصرف اصفهان به دست محمود افغان و سپس به قدرت رسیدن نادرشاه افشار (۱۱۱۰ق ـ ۱۱۶۰ق)، حوزه اصفهان رونق پیشین خود را از دست داد، چنانکه شماری از عالمان ناچار از مهاجرت به شهرهای دیگر شدند.[۳۹] گفته شده است آموزشهای فلسفه در زمان انقراض صفویه متوقف شد.[۴۰]
عدهای معتقدند پس از انقراض سلسله صفویه و شروع مکتب تهران در دوران قاجار، اصفهان به عنوان یک مکتب فلسفی باقی ماند.[۴۱] با وجود ویرانیهایی که با هجوم افغانها صورت گرفت، حکمت توانست در اصفهان ادامه پیدا کند و زمانی که وضعیت سیاسی تثبیت شد، در این شهر فعالیتهای فلسفی زنده گردید؛ حتی پس از این که مرکز فعالیتهای فلسفی به تهران منتقل شد، اصفهان به عنوان یک مرکز فلسفی پر تکاپو باقی ماند.[۴۲] در قرن دوازدهم با ظهور ملا اسماعیل خواجویی و شاگرد او آقامحمد بیدآبادی و شاگرد وی ملاعلی نوری، حوزه فلسفی اصفهان دوباره رونق پیدا کرد.[۴۳] جهانگیرخان قشقایی (درگذشته ۱۳۲۸ق) شاگرد ملاعبدالله زنوزی، پس از رفتن استادش به تهران و آغاز مکتب فلسفی تهران، در اصفهان ماند و فعالیتهای فلسفی در آن شهر تا حدی به دست او ادامه یافت.[۴۴] از این جهت سنّت تدریس فلسفه در اصفهان تا دوران معاصر نیز ادامه یافت. کسانی چون حاج آقا رحیم ارباب به تدریس این دانش اهتمام داشتند و جلالالدین همایی از تربیتشدگان اوست.[۴۵] برخی مدعی شدند مکتب فلسفی اصفهان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است و حکمایی مانند محمود مفید، سید صدرالدین کوهپایهای و حاج میرزا علی آقای شیرازی از عالمان مشهور این مکتب هستند.[۴۶]
مبانی و اندیشه
مکتب فلسفی اصفهان متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، فلسفه خسروانی، عرفان و اصول عقاید شیعه دانسته شده است.[۴۷] این تأثیرپذیری در قلمرو تشیع یعنی تعالیم باطنی ائمه(ع) و از طرفی از آرای هرمسی و نظریات حکمای فهلوی ایران باستان و میراث فیلسوفان یونانی و عرفان ابنعربی بوده است.[۴۸] فیلسوفان شیعی دوره صفوی میخواستند از مجموعه مواریث فلسفی ابنسینا، غزالی، سهروردی و ابن عربی بهره گیرند و بین آنها هماهنگی اساسی و فراشناختی برقرار سازند.[۴۹] این مکتب را نتیجه موفقیت مستمر طریقههای مشائی و اشراقی دانستهاند که چهرههای برجسته این مکتب این دو طریقه فلسفی را با مکتب ابن عربی وفق دادند.[۵۰] مکتب اصفهان کوشش کرد جریانهای متنوع و متضاد تاریخ عقلانی اسلام را در یک وحدت برخوردار از هماهنگی معرفتشناختی و هستیشناسی گرد آورد.[۵۱]
میرداماد و میرفندرسکی از چهرههای برجسته مکتب اصفهان با تربیت شاگردانی بنام موجب پیدایش دو طریقه نسبتاً متفاوت در مکتب فلسفی اصفهان شدند. از جمله شاگردان میرداماد، ملاصدرا و از تربیتیافتگان میرفندرسکی، ملارجبعلی تبریزی هستند. مسلک و طریقه خاص هر یک از این دو منشأ پیدایش دو دیدگاه در فلسفه و حکمت اصفهان گردید. مسلک ملاصدرا که با اشراق و عرفان درآمیخته بود بر مسلک مشائی ملا رجبعلی تبریزی و پیروان او غلبه یافت.[۵۲] بر این اساس برخی در یک تقسیمبندی، ملاصدرا و حکمت متعالیه او را جریان اصلی و ملا رجبعلی تبریزی و شاگردانش را جریان فرعی مکتب اصفهان قلمداد کردهاند.[۵۳]
بارزترین مباحث مطرح شده در این مکتب عبارتند از بحث زمان، حدوث، عالم مثال یا برزخ و همراه با آن معرفتشناسی جدیدی که توسط ملاصدرا انقلابی در فلسفه وجود، پدید آورد. این فلسفه تأکید بر خیال خلاق، مفهوم حرکت جوهری یا توجه به استحالهها و تغییرات و نوعی حکمت تاریخی را شامل میشود.[۵۴]
ویژگیها
برخی از ویژگیهای مکتب اصفهان عبارتند از:
- اعتقاد به جایگاه حکمت و فلسفه در رستگاری انسان، توجه و رجوع به متون دینی اعم از کتاب و حدیث، اعتقاد به جمع حکمت (فلسفه) با شریعت دین، از مهمترین ویژگیهای مکتب فلسفی اصفهان دانسته شده است.[۵۵]
- تمامی حکمای اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشتر ایشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمدهاند.[۵۶]
- تقریباً تمام حکمای این مکتب به سرودن شعر علاقه نشان دادهاند و بسیاری از ایشان دیوان شعر دارند.[۵۷]
- طبقات حکما کاملاً معلوم است و سلسله ایشان در هیچکجا منقطع نیست.[۵۸]
- تمامی حکمای این مکتب صاحب مقامات معنوی و متصف به صفات روحانی و اهل زهد و کنارگیری از تجملات دنیوی بودهاند.[۵۹]
- ظهور تشیع در دوران صفویه سبب شد، فیلسوفان مکتب اصفهان در آثار خود از احادیث امامان بهره ببرند.[۶۰]
- توافق قرآن و حدیث با فلسفه و عرفان از ویژگیهای اصلی مکتب فلسفی اصفهان شمرده میشود.[۶۱]
- ترکیب رویکرد عقلانی و فراعقلانی در حیطه فلسفه آنگاه که با اصول تعلیمی ایمان شیعی آمیخته شود، وصف عمده مکتب اصفهان است.[۶۲]
- حکمت متعالیه یکی از ثمرات و اساس مکتب اصفهان است که به دست میرداماد پایهگذاری شد و ملاصدرا آن را به اوج کمال و شکوفایی رساند.[۶۳]
- عناصر عمده فلسفه اصفهان را قرآن، برهان و عرفان تشکیل داده است.[۶۴]
فیلسوفان برجسته
مکتب فلسفی اصفهان، فیلسوفان بیشماری را به وجود آورده که مهمترین آنها ملاصدرا است. همچنین معروفترین آنها میرداماد و میرفندرسکی و دیگر شاگردان ملاصدرا که برخی از آنها عبارتند از: ملامحسن فیض کاشانی، ملارجب علی تبریزی، ملاشمسا گیلانی، آقا جمال خوانساری، سید احمد علوی و قاضی سعید قمی.[۶۵]
ملاصدرا
ملاصدرا (درگذشته ۱۰۵۰ق) بزرگترین شخصیت مکتب اصفهان دانسته میشود. ملاصدرا تلفیقی از مشارب فکری قبل از خود به وجود آورد و قرآن و برهان و عرفان را با هم آمیخت و مکتب جدیدی به نام حکمت متعالیه تأسیس کرد. الاسفار الاربعه عالیترین کتاب حکمت نظری شناخته میشود که بر آن شروح و تعلیقات متعدد نوشته شده است.[۶۶] ملاصدرا قله فلسفه ایرانی و اسلامی در سدههای اخیر شناخته میشود.[۶۷]
شیخ بهایی
شیخ بهائی را یکی از فلاسفه مکتب اصفهان و صوفی برجسته و علامه در کلیه علوم زمان خود میدانند.[۶۸] شیخ بهائی در شکوفایی علمی حوزه اصفهان نقشی اساسی داشت، به طوری که بعضی منابع وی را مؤسس چندین مدرسه علمی در اصفهان دانستهاند.[۶۹]
میرفندرسکی
ابوالقاسم میرفندرسکی (درگذشته ۱۰۵۰ق) معاصر میرداماد، در اصفهان بیشتر به آثار بوعلی میپرداخت و به عنوان فیلسوفی مشایی معروف بود. معروفترین شاگردانش ملارجبعلی تبریزی و آقاحسین خوانساری بودند.[۷۰] وی از استادان بنام مکتب اصفهان بود.[۷۱]
ملا رجبعلی تبریزی
ملا رجبعلی تبریزی (درگذشته ۱۰۸۰ق)، حکیم مشائی حوزهٔ فلسفی اصفهان بود.[۷۲] ملا رجبعلی تبریزی نزد همگان، خصوصاً شاهعباس دوم و پس از او شاه سلیمان صفوی، از منزلت ویژهای برخوردار بود. در برخی منابع متأخر او را شاگرد میرفندرسکی و تحتتأثیر آرا و تعالیم فلسفی او دانستهاند. ملارجبعلی تبریزی یکی از مهمترین نظریهپردازان الاهیات تنزیهی در حکمت شیعی است.[۷۳] رساله اثبات واجب از آثار فلسفی اوست.[۷۴]
فیض کاشانی
ملامحسن فیض کاشانی (درگذشته ۱۰۹۱ق) یکی از عالمان دوره صفوی است که از وی به عنوان یکی از چهرههای مکتب اصفهان یاد شده است.[۷۵] ملامحسن را نزدیکترین فرد به مکتب ملاصدرا دانستهاند که شاگرد خود او بود. فیض تحریری شیعی از احیاء علومالدین غزالی نوشت.[۷۶]
قاضی سعید قمی
قاضی سعید قمی (درگذشته ۱۱۰۳ یا ۱۱۰۴ق) شاگرد فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی، به تصوف علاقهمند بود و در فلسفه از ملارجبعلی تبریزی و فلسفه مشائی متابعت میکرد. اسرار العبادات اثر مشهور اوست.[۷۷] وی از برجستهترین نمایندگان عرفان شیعی امامی شناخته میشود.[۷۸] قاضی سعید قمی به ابنعربی سنت شیعی شهره است.[۷۹]
دیگر فیلسوفان شاخص
- احمد علوی[۸۰]
- محمدبن علی رضا ابن آقاجانی
- شریف لاهیجی
- ملا شمسای گیلانی [۸۱]
- محمدصادق اردستانی
- عنایتالله گیلانی
- فاضل هندی اصفهانی
- میرزا محمدتقی الماسی
- قطبالدین محمد نیریزی
- اسماعیل خواجویی
- آقامحمد بیدآبادی
- ملا محراب گیلانی
- ابواقاسم خاتونآبادی
- مهدی نراقی
- میرزا محمد اردکانی شیرازی
- ملا علی نوری
- ملا اسماعیل اصفهانی
- محمد جعفر لنگرودی. [۸۲]
- عبدالرزاق لاهیجی[۸۳]
- آقا حسین خوانساری
- محمدباقر سبزواری.[۸۴]
همایش
نخستین همایش مکتب فلسفی اصفهان در سال ۱۳۹۱ش، و دومین همایش در سال ۱۳۹۵ش در اصفهان برگزار شد. مهدی محقق اولین سخنران دومین همایش بود و جوادی آملی به این همایش پیامی ارسال کرد.[۸۵] غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامرضا اعوانی، رضا داوری اردکانی در این همایش شرکت کردند.[۸۶] مجموعه مقالات برگزیده این همایش توسط موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به چاپ رسید.[۸۷]
تکنگاریها
- مکتب فلسفی اصفهان، محمدعلی مدرس مطلق، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۲ش.
- مکتب فلسفی اصفهان از نگاه دانشپژوهان (مجموعه مقالات)، محمدرضا زادهوش، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۲ش.
- سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا، مهدی امامیجمعه، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۲ش.
- ملارجبعلی تبریزی و مکتب فلسفی اصفهان، جبار امینی، تهران، مولی، ۱۳۹۸ش.
پانویس
- ↑ نیومن، «میراث ناتمام فیض کاشانی برای جهان غرب»، ص۲۰۸.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۲۰.
- ↑ دباشی، و فتحی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۲۰.
- ↑ نصر، «از مکتب اصفهان تا مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ دباشی، و فتحی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۵۸.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۷.
- ↑ کربن، «میرداماد یا معلم ثالث؛ مکتب الهی اصفهان»، ص۱۵۲.
- ↑ تورانی، «مکتب اصفهان و پیوست آن به مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۹.
- ↑ کربن، «میرداماد یا معلم ثالث؛ مکتب الهی اصفهان»، ص۱۵۲.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۲۱.
- ↑ معینی، «حوزه علمیه اصفهان»، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳.
- ↑ ایزوتسو، «فلسفه میرداماد»، ص۱۶۸.
- ↑ ایزوتسو، «فلسفه میرداماد»، ص۱۶۸.
- ↑ کربن، «میرداماد یا معلم ثالث؛ مکتب الهی اصفهان»، ص۱۵۳.
- ↑ تورانی، «مکتب اصفهان و پیوست آن به مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ نیومن، «میراث ناتمام فیض کاشانی برای جهان غرب»، ص۲۰۸.
- ↑ ایزوتسو، «فلسفه میرداماد»، ص۱۶۸.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، ۱۳۸۹ش. ص۹.
- ↑ نصر، «از مکتب اصفهان تا مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ کاکویی، و کیانیپور، «واکاوی مکتب فلسفی اصفهان (با تأکید بر جایگاه میرداماد)»، ص۱۵۴.
- ↑ فضل الرحمان، «حدوث دهری میرداماد»، ص۱۸۳.
- ↑ کاکویی، و کیانیپور، «واکاوی مکتب فلسفی اصفهان (با تأکید بر جایگاه میرداماد)»، ص۱۶۱.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۱۰.
- ↑ دباشی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ فان اِس، «مقدمه»، در بیست گفتار در مباحث علمی و فلسفی و کلامی و فرق اسلامی، ص ۹.
- ↑ محقق، «مقدمه»، شرح القبسات المعلم الثالث المیر محمد باقر الداماد، ص۹.
- ↑ نیومن، «میراث ناتمام فیض کاشانی برای جهان غرب»، ص۲۰۸.
- ↑ فاضلنسب، و طبسی، «بازشناسی نقش و تأثیر جریانهای فکری عصر صفوی در شکل گیری ورودی مساجد مکتب اصفهان»، ص۸۱.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳؛ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۷.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۲۰.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳.
- ↑ دباشی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۲۲ و ۱۲۳.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۸.
- ↑ کوپر، «از طوسی تا مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۱۱ و ۱۱۲.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۷.
- ↑ معینی، «حوزه علمیه اصفهان»، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ نصر، «از مکتب اصفهان تا مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ کاکویی، و کیانیپور، «واکاوی مکتب فلسفی اصفهان (با تأکید بر جایگاه میرداماد)»، ص۱۶۱.
- ↑ نصر، «از مکتب اصفهان تا مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۸.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳ و ۲۸۵.
- ↑ معینی، «حوزه علمیه اصفهان»، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، ۱۳۸۹ش، ص۹.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۷.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۸؛ نصر، «مکتب اصفهان»، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۴۴۵.
- ↑ دباشی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۵۸.
- ↑ دباشی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ دباشی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۶۱.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۲۰.
- ↑ محمدی بارچانی، «ویژگیهای فکری جریان فرعی مکتب فلسفی اصفهان»، ص۶۹.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۲۰ و ۴۲۱.
- ↑ محمدی بارچانی، «ویژگیهای فکری جریان فرعی مکتب فلسفی اصفهان»، ص۶۹ و ۷۰.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش.ص۱۰.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۱۱.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۱۱.
- ↑ مدرس مطلق، مکتب فلسفی اصفهان، ۱۳۸۹ش، ص۱۲.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۲۰.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۸.
- ↑ دباشی، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ج۳، ص۱۳۲.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۷.
- ↑ دهباشی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، ص۱۸.
- ↑ نصر، «از مکتب اصفهان تا مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳ و ۲۸۴.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۲۵.
- ↑ نیومن، «میراث ناتمام فیض کاشانی برای جهان غرب»، ص۲۰۸.
- ↑ ملاّزاده، «بهاءالدین عاملی محمدبن عزالدین حسین»، ج۴، ذیل مدخل.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳.
- ↑ مجتبایی، «ابوالقاسم فندرسکی»، ج۶، ذیل مدخل.
- ↑ سید عرب، «تبریزی، ملارجبعلی»، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ قاسملو، و معینی، «تبریزی ملا رجب علی»، ج۶، ذیل مدخل.
- ↑ آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ نیومن، «میراث ناتمام فیض کاشانی برای جهان غرب»، ص۲۱۰.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی،۱۳۹۲ش، ص۴۲۷.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۴.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۳۰.
- ↑ امین رضوی، سهروردی و مکتب اشراق، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۱.
- ↑ موحد، «احمد علوی»، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۲۲ و ۴۲۳.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص۴۳۲ تا ۴۳۵.
- ↑ نصر، «فلسفه»، ص۲۸۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۸۳.
- ↑ «دومین همایش مکتب فلسفه اصفهان ۱۷ اسفند برگزار میشود»، تسنیم.
- ↑ «استادان فلسفه از مکتب فلسفی اصفهان میگویند»، ایبنا.
- ↑ «اصفهان فلسفه مکتب: نخستین همایش بینالمللی مجموعه مقالات برگزیده»، خانه کتاب و ادبیات ایران.
منابع
- آشتیانی، سید جلالالدین، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- «استادان فلسفه از مکتب فلسفی اصفهان میگویند»، ایبنا، انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ش، بازدید: ۶ آذر ۱۴۰۲ش.
- «اصفهان فلسفه مکتب: نخستین همایش بینالمللی مجموعه مقالات برگزیده»، خانه کتاب و ادبیات ایران، بازدید: ۶ آذر ۱۴۰۲ش.
- امین رضوی، مهدی، سهروردی و مکتب اشراق، ترجمه مجدالدین کیوانی، تهران، مرکز، ۱۳۸۷ش.
- ایزوتسو، توشیهیکو، «فلسفه میرداماد»، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، شیعه در حدیث دیگران، زیر نظر مهدی محقق، دائرة المعارف تشیع، تهران، ۱۳۶۲ش.
- تورانی، اعلی، «مکتب اصفهان و پیوست آن به مکتب تهران»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، بازدید: ۶ آذر ۱۴۰۲ش.
- دباشی، حمید، «میرداماد و تأسیس مکتب اصفهان»، ترجمه حسن فتحی، تاریخ فلسفه اسلامی، سید حسین نصر، الیور لیمن، تهران، حکمت، ۱۳۸۶ش.
- «دومین همایش مکتب فلسفه اصفهان ۱۷ اسفند برگزار میشود»، تسنیم، انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ش، بازدید: ۶ آذر ۱۴۰۲ش.
- دهباشی، مهدی، «نگاهی به مکتب فلسفی اصفهان و بنیانگزاران آن»، فرهنگ اصفهان، شماره ۱، پاییز ۱۳۷۴ش.
- سید عرب، حسین، «تبریزی، ملارجبعلی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، بیتا.
- فاناِس، ژوزف، «مقدمه»، بیست گفتار در مباحث علمی و فلسفی و کلامی و فرق اسلامی، مهدی محقق، تهران، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، ۱۳۵۵ش.
- فاضلنسب، فهیمه، و طبسی، محسن، «بازشناسی نقش و تأثیر جریانهای فکری عصر صفوی در شکل گیری ورودی مساجد مکتب اصفهان»، نشریه هنرهای زیبا، معماری و شهرسازی، دوره ۱۷، شماره ۳، ۱۳۹۱ش.
- قاسملو، فرید، و معینی، محسن، «تبریزی ملا رجب علی»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش.
- کاکویی، ابوالفضل، و کیانیپور، مراد، «واکاوی مکتب فلسفی اصفهان (با تأکید بر جایگاه میرداماد)»، تاریخنامه خوارزمی، شماره ۱۶، سال پنجم، تابستان ۱۳۹۶ش.
- کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳۹۲ش.
- کربن، هانری، «میرداماد یا معلم ثالث؛ مکتب الهی اصفهان»، ترجمه عیسی سپهبدی، زندگی و خدمات علمی و فرهنگی پروفسور هانری کربن، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۵ش.
- کوپر، جان، «از طوسی تا مکتب اصفهان»، ترجمه اصغر پور بهرامی، تاریخ فلسفه اسلامی، سید حسین نصر، الیور لیمن، تهران، حکمت، ۱۳۸۶ش.
- مجتبایی، فتح الله، «ابوالقاسم فندرسکی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، بیتا.
- محقق، مهدی، «مقدمه»، شرح القبسات المعلم الثالث المیر محمد باقر الداماد، احمد بن زین العابدین علوی عاملی، تصحیح حامد ناجی اصفهانی، تهران، دانشگاه تهران مؤسسه مطالعات اسلامی، بیتا.
- محمدی بارچانی، علیرضا، «ویژگیهای فکری جریان فرعی مکتب فلسفی اصفهان»، اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۶، سال سوم، شهریور ۱۳۸۷ش.
- مدرس مطلق، سیدمحمدعلی، مکتب فلسفی اصفهان، تهران، مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری متن، ۱۳۸۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش.
- معینی، محسن، «حوزه علمیه اصفهان»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش.
- ملاّزاده، محمدهانی، «بهاءالدین عاملی محمدبن عزالدین حسین»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش.
- موحد، صمد، «احمد علوی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، بیتا.
- نصر، سیدحسین، «فلسفه»، ایران تاریخ فرهنگ هنر، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
- نصر، سیدحسین، «از مکتب اصفهان تا مکتب تهران»، ترجمه منوچهر دینپرست، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، بازدید: ۶ آذر ۱۴۰۲ش.
- نصر، سیدحسین، «مکتب اصفهان»، تاریخ فلسفه در اسلام، میان محمد شریف، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۴ش.
- نیومن، اندرو، «میراث ناتمام فیض کاشانی برای جهان غرب»، ترجمه سید احمد حسینی، تاریخ اسلام، شماره ۳۹، پاییز ۱۳۸۸ش،