اصل علیت

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از رابطه علیت)

علت و معلول اصطلاحی فلسفی است؛ که علت به هر چیزی که چیز دیگری را به‌طور مستقل یا به کمک یک امر زائد پدیدآورد، گفته می‌شود و پدیده را معلول می‌نامند. این اصطلاح که ریشه در اندیشه‌های فلسفه هندو، بودا و یونان دارد، پایه هستی‌شناختیِ خداشناسی عقلی را در فلسفه اسلامی تشکیل داده و تأثیر مستقیمی در براهین اثبات وجود خدا، خصوصاً برهان علیت دارد.

فلاسفه، برای علت و معلول اقسام متعددی را بیان کرده‌اند که مهم‌ترین آن تقسیم علت به فاعلی، غایی، مادی و صوری است.

با قبول اصل علیت، احکامی نظیر اصل سنخیت میان علت و معلول، قاعده الواحد در علت هستی‌بخش، قاعده تلازم میان وجود علت و وجود معلول، قاعده امتناع دور و تسلسل، نیز بر آن بار می‌شود.

تعارض اصل علیت با اعجاز، اختیار، اصل عدم قطعیت در فیزیک کوانتوم و نیز انکار اندیشمندانی چون اشاعره، هیوم و هاسپِرز، از چالش‌های پیش روی این اصل تلقی می‌شود.

جایگاه و اهمیت

مرتضی مطهری متفکر و نویسنده شیعه، علت و معلول را کهن‌ترین اصطلاح فلسفی دانسته[۱] که در تمام نظامات فلسفی جایگاهی ویژه دارد.[۲] از اینرو بعضی از فیلسوفان، در تعریف فلسفه، آن را علم به علل دانسته‌اند.[۳]

به بیان برخی، مهم‌ترین مبنای هستی‌شناختی در اثبات وجود خدا، قانون علیت و فروع آن است.[۴] تا جایی که برهان علیت(The Causal Argument) از قدیمی‌ترین و مشهورترین براهین اثبات خداوند،[۵] بر همین مبنا استوار گردیده‌ است.[۶] البته برخی از محققان به همه براهینی که با به کار گرفتن اصل علیت در آنها، می‌توان به اثبات وجود خدا پرداخت، برهان علیت گفته‌اند.[۷] ملاصدرا، فیلسوف و عارف شیعه، قاعده علیت را مبنای علم توحید، ربوبیت، معاد، نبوت و امامت، معرفت نفس و علم اخلاق و سیاست دانسته و معتقد است که با انکار آن، بنیان معرفت دینی به کلّی ویران می‌شود.[۸]

از دیدگاه ناصر مکارم شیرازی، آیه ۳۵ سوره طور،[یادداشت ۱] ناظر به علت فاعلی خلقت انسان[۹] و آیه ۳۶ از همین سوره،[یادداشت ۲] ناظر به علت فاعلی خلقت جهان است.[۱۰] وی معتقد است که این فراز از سخن امام علی (ع) «وَ کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ هر موجودی که قائم به غیرخودش باشد معلول است»[۱۱] نیز ناظر به اصل علیت است.[۱۲] همچنین برخی، حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ کسی که خود را شناخت، همانا خدای خود را شناخته‌ است» را در راستای اصل علیت، تفسیر کرده‌اند.[۱۳]

معناشناسی

ابن‌سینا مفهوم علت و معلول را از مفاهیم بسیط، عام و بدیهی دانسته‌[۱۴] که نه تنها نیاز به تعریف ندارند، بلکه قابل تعریف هم نیستند.[۱۵] در اصطلاح فلسفی به هر چیزی که چیز دیگری را به‌طور مستقل یا به کمک یک امر زائد پدید آورد، علت گفته و پدیده را معلول می‌نامند.[۱۶] بنابراین، موجودی که وابسته به موجود دیگری است و بدون آن تحقّق نمی‌یابد معلول، و طرف وابستگی آن علت نامیده می‌شود.[۱۷] «اصل علیت» به نیازمندی معلول به علت اشاره دارد و غالباً به این شکل بیان می‌شود که «هر معلولی محتاج به علت است»[۱۸] مفهوم علت با مفهوم سبب مترادف است.[۱۹]

از نظر فلاسفه، می‌توان از سه طریق به مفهوم علیت رسید: یکی علم حضوری در مورد آنچه در دایره نفس و پدیده‌های روانی تحقق می‌یابد، و دیگری برهان عقلی محض در مورد علت‌های ماوراء طبیعی، و سومی برهان عقلی مبتنی بر مقدمات تجربی در مورد علت و معلول‌های مادی.[۲۰]

علت عام و خاص

مفهوم عام و خاص: حکماء به دو معنا از علت اشاره دارند که یکی عام و دیگری خاص است.[۲۱] مفهوم عام علت عبارت است از موجودی که موجود دیگر (معلول) بدون او محقق نمی‌شود هر چند ممکن است برای تحقق معلول، کافی نباشد و مفهوم خاص آن عبارت است از موجودی که با وجود آن، تحقق موجود دیگری ضرورت پیدا می‌کند.[۲۲]به اعتقاد فلاسفه علت فاعلی دو اصطلاح دارد: یكی فاعل طبیعی كه در طبیعیات به‌نام «علت فاعلی» شناخته می‌شود و منظور از آن منشأ حركت و دگرگونی‌های اجسام است، و دیگری فاعل الهی كه در الهیات مورد بحث واقع می‌شود و منظور از آن موجودی است كه معلول را به وجود می‌آورد و به آن هستی می‌بخشد. فاعل طبیعی همان علت عام و فاعل الهی، علت خاص است. [۲۳][یادداشت ۳] فاعل الهی کسی است که اشیاء را به نفس اراده بدون سابقه‏‎ ‎‏موجود می‌کند و نفس علم و اراده‌اش علت ظهور و وجود اشیاء‏‎ ‎‏است.[۲۴]

تفاوت علت و دلیل

علت نسبت به «دلیل» معنای خاص‌تری دارد.[۱۹] به گفته مطهری فیلسوف شیعه علیت بیان‌کننده یک قضیه وجودی است و چیزی را توضیح نمی‌دهد.علیت از تجربه به دست می‌آید نه از استنتاج عقلی ولی دلیل توضیح دهنده رابطه منطقی بین دو چیز است. علت وجودی مستقل از معلول دارد ولی دلیل چیزی جز همان مدلول نیست.[۲۵]

پیشنیه

توجه نظرورزانه به مسئله علیت، به فلسفه هندو[۲۶]و بودا[۲۷] بازگشته و در فلسفه غرب، فیلسوفان یونانی چون طالس، هراکلیتوس، پارمِنیدِس، سقراط، افلاطون و بویژه ارسطو مطالبی را در این خصوص ایراد کرده‌اند.[۲۸] با انتقال علوم نظری از یونان به شرق، اندیشمندانی چون کندی، منجم و فیلسوف اسلامی،[۲۹] فارابی، فیلسوف، ریاضی دان و دانشمند اسلامی،[۳۰] به بحث در این خصوص پرداخته و ابن‌سینا، فیلسوف، پزشک و دانشمند ایرانی، بیش از هر فیلسوف دیگری آن را به نحو مفصل مورد بررسی قرار داده‌ است.[۳۱]

بعدها در حکمت صدرایی و با توجه به مبنای اصالت وجود، تقریرهای نوینی از اصل علیت بیان شد.[۳۲] در نگاه صدرا، مسئله علت و معلول ابتدا از سنخ وجودِ رابطی معرفی شده، سپس وجود فی‌نفسه از معلول نفی شده و در نهایت به این نتیجه دست یافته که به جای استفاده از اصطلاح «علیّت»، باید از اصطلاح «تَشَؤّن» [یادداشت ۴]استفاده کرد؛ زیرا هیچ نحوه از دوگانگی در رابطه میان واجب‌الوجود بالذات و ممکن الوجود بالذات در میان نیست. [۳۳]

اقسام علت و معلول

فلاسفه، با بررسی نحوه وابستگی معلول به علت، اقسامی را برای آن قائلند که در اینجا به برخی از آن اشاره می‌شود:

  • فاعلی، غایی، مادی و صوری: تقسیم علت به اقسام چهارگانه «فاعلی، غایی، مادی و صوری» از تقسیمات ارسطویی است که در طبیعیات و مابعدالطبیعه وی مطرح شده‌ است.[۳۴] فلاسفه متاخر در بحث از علت فاعلی، تنها متعرض علت هستی بخش شده‌اند.[۳۵] فلاسفه صدرایی، در بحث از فاعل، اقسام آن را هشت قسم رسانده‌اند، که عبارت است از: ۱) فاعل بالطبع، ۲) فاعل بالقَسْر، ۳) فاعل بالقصد، ۴) فاعل بالجبر، ۵) فاعل بالتسخیر، ۶) فاعل بالعنایه، ۷) فاعل بالرِّضا و ۸) فاعل بالتَّجلّی.[۳۶]
  • تامه و ناقصه: اگر علت برای وجود معلول کافی باشد آن را «علت تامه» و در غیر این صورت آن را «علت ناقصه» می‌نامند.[۳۷]
  • مرکب و بسیط: اگر علت دارای اجزائی باشد، «مرکب» و در غیر این صورت، «بسیط» خواهد بود.[۳۸]
  • بی واسطه و باواسطه: اگر علت مستقیماً در پیدایش معلول مؤثر باشد، «بی‌واسطه» (قریب) و در غیر این صورت، «باواسطه» (بعید) خواهد بود.[۳۹]
  • جانشین‌پذیر و انحصاری: علت‌هایی که می‌توانند علی‌البدل در پیدایش معلول مؤثر باشند، «جانشین‌پذیر» و در غیر این صورت، «انحصاری» نامیده می‌شوند.[۴۰]
  • داخلی و خارجی: علتی که جزء معلول باشد، «داخلی» وگرنه، «خارجی» می‌باشد.[۴۱]
  • حقیقی و اِعدادی: علتی که باید همواره با معلول باشد، «علت حقیقی» و علت جدایی‌پذیر، «علت اعدادی» یا «مُعِدّ» نامیده می‌شود.[۴۲]

ملاک احتیاج معلول به علت

در خصوص ملاک نیازمندی علت به معلول اقوالی وجود دارد: متکلمان اسلامی نظیر ابوهاشم معتزلی، ابوالحسین بصری و ابوالحسن اشعری، «حادث بودن زمانی» را ملاک دانسته[۴۳] ولی فلاسفه پیش از ملاصدرا در پاسخ به این مسئله به «امکان ماهوی» تأکید کرده‌اند.[۴۴] ملاصدرا، مبتنی بر آموزه اصالت وجود، ملاک احتیاج معلول را «امکان وجودی» می‌داند.[۴۵] فلاسفه غربی نیز ملاک نیازمندی معلول به علت را «موجود بودن» پنداشته و بر این اساس بر برهان علیت اشکال کرده‌اند.[۴۶]

احکام علیت

فلاسفه، برای بحث علت و معلول احکامی را در نظر گرفته‌اند که مشتمل بر برخی قواعد و اصول مطرح در این بحث است که در اینجا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

اصل سنخیت میان علت و معلول

طبق این اصل، که یکی از فروع اصل علیت بوده[۴۷] و قریب به بداهت دانسته شده‌ است، [۴۸] معلول خاص فقط از علت خاص سر می‌زند و علت خاص تنها معلولی خاص را به وجود می‌آورد.[۴۹]

سِنخیت در علت‌های هستی‌بخش، با برهان عقلی و با قاعده «مُعطی الشیء لا یکونُ فاقداً له» [اعطا کننده چیزی نمی‌تواند فاقد آن چیز باشد] اثبات شده[۵۰] ولی سنخیت در علل طبیعی، تنها از راه تجربه بدست می‌آید.[۵۱]

فلاسفه در پاسخ به این اشکال که لازمه سنخیت میان علت و معلول، نقصِ ماهُوُی در خداوند است، اینگونه می‌گویند که سنخیت میان علت و معلول، سنخیتی وجودی است و به معنای تماثُل و تشابُه ماهوی نیست تا جهات نقص معلول که ماهیت او را شکل می‌دهد، بر علت فاعلی بار شود.[۵۲] چه اینکه اساساً تَلَقّیِ ماهیتِ واحد از دو موجودی که در دو مرتبه تشکیکی(متفاوت) قرار گرفته‌اند، محال است، چرا که تطبیق کامل حدود وجودی آن دو ممکن نیست. در نتیجه این اصل(اصل سنخیت میان علت و معلول) به معنای سرایت ویژگی‌های مادی به خداوند نیست.[۵۳]

قاعده الواحد

طبق این قاعده، که با عبارت «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» [از وجود واحد، جز وجود واحد صادر نمی‌شود] مشهور است، از یک علت از حیثیت واحد تنها یک معلول صادر می‌شود.[۵۴] اثبات قاعده الواحد به قاعده سنخیت بازگشته و از آن برای اثبات وحدت عقل اول استفاده شده‌ است.[۵۵] این قاعده مخصوص علت‌های هستی بخش بوده و علاوه بر واحد شخصی، شامل واحد نوعی نیز می‌شود.[۵۶]

تقریر دیگر قاعده الواحد، ناظر به وحدت علت در صورت وحدت معلول است که طبق آن معلول واحد جز از علت واحده صادر نمی‌شود. «الواحد لا یصدر الاّ عن الواحد»[۵۷] چرا که طبق نظر فلاسفه، اینکه معلول واحد دارای چند علت تامه باشد، محال است؛ زیرا اگر همهٔ آنها مؤثر باشند، طبعاً معلول هم متعدد خواهد بود و اگر بعضی از آنها مؤثر نباشند، لازمه‌اش تخلف معلول از علت تامه می‌باشد.[۵۸] و البته صدور معلول از چند علتِ طولی، به‌گونه‌ای که هریک از آنها علت دیگری باشد، منافاتی با این قاعده ندارد.[۵۹]

قاعده تلازم علت و معلول

طبق این قاعده، در صورتی که علت تامه موجود باشد، وجود معلولش ضروری خواهد بود؛ زیرا معنای علت تامه این است که همه نیازمندی‌های معلول را تأمین می‌کند و فرض اینکه معلول تحقق نیابد، به این معناست که وجود آن نیازمند به چیز دیگری است که با فرض اول منافات دارد.[۶۰] بعضی از متکلمین، به جهت دفاع از فاعلیت خداوند، این قاعده را مخصوص علت‌های بی‌اختیار دانسته‌اند؛ اما فلاسفه، اراده فاعل را نیز یکی از اجزاء علت تامه می‌دانند.[۶۱]

تقریر دیگر قاعده تلازم آن است که هرگاه معلول موجود باشد، وجود علت آن نیز ضروری است.[۶۲] چرا که بنا بر اصالت ماهیت، خروج ممکن الوجود از عدم، نیازمند مرجح است و وجود آن بدون علت، مستلزم ترجّح بدون مُرَجِّح خواهد شد که محال است.[۶۳] و بنابر اصالت وجود، معلول وجود ربطی داشته و نیازمندی به علت در ذاتش تعبیه شده‌ است.[۶۴]

بنا بر قاعده تلازم، بقاءِ معلول هم نیازمند به علت بوده و علت تامه می‌بایست تا پایان عمر معلول باقی باشد.[۶۵]

قاعده «الشّیء ما لم یجب لم یوجد»

طبق این قاعده، هر ممکنی که بنا است موجود شود، ابتدا باید وجودش بوسیله امر دیگری (علّت) ضروری و واجب شود. تفاوت آن با قاعده تلازم علت و معلول در آن است که در اینجا سخن از وجوب بالغیر [یادداشت ۵]؛ ولی در قاعده تلازم وجوب بالقیاس مطرح است.[۶۶]

قاعده تقارن علت و معلول

طبق این قاعده، هرگاه معلول از موجودات زمانی باشد و دست‌کم یکی از اجزاء علت تامه هم‌زمانی باشد، علت و معلول هم‌زمان تحقق خواهند یافت.[۶۷] چرا که تخلّف معلول بنابر قاعده تلازم، از علت تامه‌اش، محال است. این قاعده اختصاص به زمانیات داشته و در مجردات، جاری نیست، زیرا مجرد تام، در ظرف زمان تحقق نمی‌یابد.[۶۸]

قاعده امتناع دور و تسلسل

طبق بیان فلاسفه، دور در علیت که مستلزم تقدم و توقف شیء بر خودش خواهد شد، محال بوده[۶۹] و تسلسل در علل نیز که به معنای ترتب علل غیرمتناهی است (بدین نحو که هر مرتبتی علتِ لاحق و معلولِ سابق خود باشد) محال دانسته شده‌ است.[۷۰]

براهینی که از سوی فلاسفه برای استحاله تسلسل اقامه شده‌اند مانند برهان اسد اخصر، برهان وسط و طرف، برهان ترتب و برهان تضایف، غالباً در ضمن بحث اثبات وجود خداوند می‌باشد.[۷۱]

با اینکه مصباح یزدی، فیلسوف شیعی، بطلان تسلسل در علل را قریب به بداهت دانسته‌اند که با اندک تأملی بطلان آن روشن می‌شود[۷۲] دیوید هیوم و ایمانوئل کانت در آن خدشه کرده‌اند.[۷۳]

تشکیک در علیت

از نظر حکمت متعالیه، هر معلولی مرتبه ضعیفی از علت ایجادکننده خودش می‌باشد و علت آن نیز به نوبه خود، مرتبه ضعیفی از موجود کامل‌تری است که علت ایجادکننده آن می‌باشد، تا برسد به موجودی که هیچ ضعف و قصور و نقص و محدودیتی نداشته باشد و بی‌نهایت کامل باشد که دیگر معلول چیزی نخواهد بود.[۷۴]

تعارض اعجاز و علیت

معجزه به معنای امر خارق‌العاده‌ای است که دیگران درآوردن آن عاجز بوده و با تحدی همراه است.[۷۵] و فلاسفه آن را مُغایر با قانون علیت ندانسته ولی علّت در معجزات را امری ناشناخته می‌دانند.[۷۶] در نتیجه از نظر ایشان معجزه، خارقِ عادت است، نه خارقِ علیّت.[۷۷] چنان‌که در مار شدن عصای حضرت موسی، عادت ذهنی ما به تولد مار از طریق فرایند تدریجی تخم‌گذاری، خرق شده‌ است نه علیت.[۷۸]

تعارض اختیار و علیت

قبول حاکمیت علیت در همه پدیده‌های طبیعی، جایی برای انتخاب و اراده آزاد باقی نگذاشته و جریان همه پدیده‌ها از جمله افعال آدمی را مطابق علت‌های پیشین معرفی می‌کند.[۷۹] در حالی که به نظر فلاسفه، تأثیر عوامل خارجی در حد اقتضا (نه علت تامه) بوده و به صورت موجبه جزئیه است و همین مقدار برای تحقق اختیار کافی است.[۸۰] محمد تقی جعفری نیز در پاسخ به این مسئله، میان اقتضائات اصل علیت در جهان فیزیکی و اقتضائات اصل علیت در قلمرو جهان درونی تفکیک قائل شده‌است.[۸۱]

تعارض فیزیک کوانتوم و علیت

اصل عدم قطعیت وِرنِر هایزِنبِرگ، فیزیک‌دان آلمانی، با رویکرد حاکمیت قانون احتمال در مقیاس ذرات زیراتمی، هر گونه ضرورت، جبر و قطعیتی را انکار کرده و دست کم در این مقیاس، عدم تحقق اصل علیت و حاکمیت اتفاق و شانس را به رسمیت می‌شناسد.[۸۲] در مقابل، برخی گفته‌اند که پیچیدگی و ابهام نظریه کوانتوم تا حدی است که تقریرهای آن همواره حاوی مقادیر زیادی موهومات بوده[۸۳] که مورد انکار فیزیکدانان بزرگی چون انیشتین و ماکس پِلانک نیز قرار گرفته‌ است.[۸۴] تاکنون در فلسفهٔ اسلامی مطالعهٔ عمیقی درباره تقابل احتمالی بین نظریهٔ کوانتوم و اصل علّیت صورت نگرفته‌ است. [۸۵]

انکار علیت

با اینکه برخی انکار اصل علیت را ناشی از عدم درک صحیح آن به جهت بی دقتی و عدم ژرف‌نگری دانسته‌اند، [۸۶] این اصل به صورت‌های مختلفی مورد انکار قرار گرفته‌ است:

  • انکار اشاعره: اشاعره با انگیزه مبری ساختن ساحت دین از عقل‌گرایی مفرط معتزله، تصحیح فاعلیت مطلق الهی در عالم هستی و نیز توجیه تعارض معجزات انبیاء با قانون علیت، به انکار علیت پرداخته و مواردی چون حسی بودن فرایند شکل بستن مفهوم علیت، استدلال به عالمیت مطلقه الهی و برخی دلایل نقلی، به عنوان دلایل خود معرفی کرده‌اند.[۸۷] در مقابل اشاعره، حکماء و فلاسفه اسلامی با مورادی چون رد حسی بودن فرایند علیت و توجه به خودشکن بودن استدلال اشاعره به پاسخ از اشکالات اشاعره می‌پردازند.[۸۸] البته از آثار برخی از این متأخران چنین برمی‌آید که شاید اشاعره علیت را می‌پذیرفته‌اند؛ اما ضرورت پیدایش معلول بعد از علت را منکر بوده‌اند.[۸۹]
  • انکار هیوم: هیُوم، فیلسوف تجربی‌گرای انگلیسی با رویکردی معرفت شناسانه، معتقد است که اصل علیت، دلیل عقلی نداشته و مفهومی است که به جهت عادات ذهنی ما به دریافت تقارن، از طریق پیوستگی در مکان یا زمان یا هردو تصویر می‌شود.[۹۰] در مقابل، مصباح یزدی، اصل علیت را یک قضیه تحلیلی دانسته‌اند که مفهوم محمول آن (نیازمندی به علت) از مفهوم موضوع (معلول) به دست آمده و از بدیهیات اولیه است و صِرفِ تصورِ موضوع و محمول برای تصدیق آن کفایت می‌کند.[۹۱] و اینکه بسیاری از پدیده‌ها (نظیر روز و شب) همواره با هم یا پی‌درپی به‌وجود می‌آیند، در حالی که هیچ‌کدام علت برای دیگری نیستند.[۹۲]
  • انکار هاسپِرز: جان هاسپرز فیلسوف آمریکایی، برآن است که وجود علت العلل، نقض اصل علیت است؛ زیرا این گزاره که «خدا علت ندارد»، با این اصل که «هر چیزی علتی دارد»، در تناقض است.[۹۳] در مقابل، فلاسفه اسلامی معتقدند، براساس اصل علیت، هر موجودی نیازمند علت نیست تا گفته شود خدا نیز نیازمند علت است یا اعتقاد به خدا، نقض قانون علیت است. موضوع اصل علیت، موجودِ معلول است نه موجود به‌طور مطلق.[۹۴]

کتابشناسی

درباره اصل علیت کتاب‌های متعددی تألیف شده است از جمله:

  • قانون علیت و تحلیل تطورات در فلسفه اسلامی، ابوالحسن غفاری، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
  • علیت از دیدگاه فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان تجربه‌گرا، عین‌الله خاتمی، مؤسسه بوستان کتاب
  • اصل علیت در فلسفه و کلام: تحلیلی از نظریات متفکران و فیزیکدانان غرب و متکلمان اسلامی، محمدحسن قدردان قراملکی، مؤسسه بوستان کتاب
  • علیت از دیدگاه اشاعره و هیوم، صدرالدین طاهری، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
  • حکمت صدرایی به روایت علامه طباطبایی (ره): مبحث علت و معلول، احکام اقسام علت، عبدالرسول عبودیت، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
  • علیت در فیزیک، سید مجید صابری فتحی، دانشگاه فردوسی مشهد
  • علیت و تبیین از دیدگاه رئالیسم انتقادی و حکمت صدرایی، مهدی رجبی، انتشارات امیرکبیر.
  • آزادی و علیت: در فلسفه اسلامی معاصر و فلسفه معاصر مغرب زمین، محسن اراکی، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مطهری، مجموعه آثار، (اصول فلسفه و روش رئالیسم)، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۶۴۴.
  2. مطهری، آشنائی با علوم اسلامی۱ (منطق، فلسفه)، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳.
  3. قاسمی، تحلیل علیت نزد هیوم و مقایسه آن با آراء مرتضی مطهری، حکمت صدرایی، ۱۳۹۵ش، صص ۹۲.
  4. عبداللهی، قانون علیت به مثابه بنیان هستی شناختی خداشناسی عقلی، ۱۳۹۴ش، ش۷۷، ص ۱۷۷.
  5. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.
  6. ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.
  7. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶.
  8. ملاصدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۵۳۰.
  9. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۲.
  10. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۳.
  11. نهج البلاغه، ۴۱۴ق، خطبه ۱۸۶، ص۲۷۲.
  12. محمدرضایی، برهان علیت از دیدگاه امام علی (ع)، ۱۳۸۱ش، ص۸۴و۹۲.
  13. مکارم شیرازی، گفتار معصومین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۰۲.
  14. ابن‌سینا، الشفاء (الهیات)، ۱۳۸۰ق، ص۳۰.
  15. ابن‌سینا، المباحثات، ۱۳۷۱ش، ص ۲۷۹.
  16. صلیبا، فرهنگ فلسفی‏، ۱۳۶۶ ش، ص۴۷۷.
  17. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ۳۷.
  18. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ۴۵.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ تفتازانی، ‏شرح المقاصد، ۱۴۰۹ ق‏، چاپ اول، ص ۷۷.
  20. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۵۹.
  21. ملاصدرا، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۱۲۷–۱۲۸.
  22. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۰.
  23. ملاهادی سبزواری، منظومه، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۳۶.
  24. http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_118958/کتاب/توحید_از_دیدگاه_امام_خمینی_س_ج_2_/فاعلیت_حق_تعالی
  25. مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۰۱.
  26. Williams, Indian Wisdom or Examples of the Religious, 1875. p. 81.
  27. Makeham. Transforming Consciousness: Yogacara Thought in Modern China. 1 April 2014. p. 253.
  28. کردفیروزجایی، نوآوری‌های فلسفه اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص ۳۰۳.
  29. کندی، رسائال لکندی الفلسفیه، بی تا، ص ۲۶، ۴۲، ۱۱۳، ۱۳۵؛ کندی، مجموعه رسائل فلسفی کندی، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۵.
  30. فارابی، کتاب تحصیل السعاده، ۱۹۹۵م، ص۸۹.
  31. سالم، «جایگاه علیت سینوی: بررسی تاریخی، حکمت سینوی»، ص۶۰.
  32. ر. ک. برنجکار، «اختیار و علیت از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا»، ص۴۳–۶۱.
  33. سعادت مصطفوی، «بازسازی سیرِ سه مرحله‌ای مبحث علیّت در حکمت متعالیه»، ۱۳۹۲ش، مقدمه
  34. Aristotle, “Metaphysics”, 1991, pp. 4-15
  35. سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۲۲ ق، ج۲، ص ۴۱۴–۴۱۸؛ الطباطبایی، نهایةالحکمه، ۱۴۱۶، ص۱۷۱.
  36. سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۲۲ ق، ج ۲، ص ۴۱۴؛ طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۴۱۶ ق، ص ۱۷۲.
  37. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص ۳۸.
  38. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص ۳۸.
  39. ابن‌سینا، نجات، ۱۳۶۴ش، ص۲۱۳؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص ۳۸.
  40. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۸.
  41. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۸.
  42. کردفیروزجایی، نوآوری‌های فلسفی، ۱۳۸۶ش، ص۳۱۹؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص ۳۸.
  43. ر. ک. بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۳۹۸ ق، ص۴۸.
  44. مطهری، مجموعه آثار، (اصول فلسفه و روش رئالیسم)، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۶۵۹؛ ابن‌سینا، الإشارات والتنبیهات، ج ۳، ص۱۹؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج ۲، ص ۳۰.
  45. ملاصدرا، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ۱۴۱۰ق، ج ۳، ص۲۵۲–۲۵۳.
  46. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶.
  47. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیه الاربعه، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۲۶۹.
  48. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۱.
  49. طباطبائی، ‏اصول‌فلسفه‌وروش‌رئالیسم، ۱۳۶۸ش، ص۵۱۰.
  50. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۱.
  51. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص ۹۲.
  52. ابن‌سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴ق، ص۲۶۸؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص ۹۲–۹۳.
  53. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۳.
  54. دینانی، قواعد کلی فلسفی، ج۲، ص ۶۳۳–۶۴۲.
  55. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۵.
  56. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۵.
  57. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۶.
  58. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۹.
  59. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۹۶.
  60. طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۴۰۴ق، ص ۱۶۳–۱۶۴؛ مصباح یزدی، محمدتقی، تعلیقه بر نهایه الحکمه، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۴۰۵ه، ص۲۳۳–۲۳۴؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۷۹.
  61. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۸۰.
  62. ر. ک. ملاصدرا، اسفار، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص ۱۳۱؛ طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۱۶۵؛ مصباح یزدی، تعلیقه بر نهایه الحکمه، ص۲۳۶.
  63. ملاصدرا، اسفار، ۱۴۱۰ق، ج۲ص ۱۳۱.
  64. طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۱۶۵؛ مصباح یزدی، تعلیقه بر نهایه الحکمه، ص۲۳۶.
  65. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، صص۸۱.
  66. کردفیروزجایی، نوآوری‌های فلسفی، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۰.
  67. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۸۰.
  68. خادمی، علیت از دیدگاه فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان تجربه گرا، ۱۳۸۰ش، ص۸۳؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۸۱.
  69. ابن‌سینا، النجاه، ۱۳۷۹ش، ص۵۶۸.
  70. ابن‌سینا، المبداء و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۲۲–۲۳.
  71. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶و۳۶۹، ۳۷۰، ۳۷۸، ۳۹۰، ۳۹۶، ۴۲۰ و۴۲۵؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۱.
  72. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۹۸ش، ص۸۲و۸۳.
  73. گیسلر، فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸–۲۶۱.
  74. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۶۰.
  75. علامه حلی، مناهج الیقین فی اصول الدین، ۱۳۸۹ش، ص ۲۶۳.
  76. صادقی، نسیم اندیشه: مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌ها از آیه‌الله جوادی آملی، ۱۳۹۵ش، ص۱۷ و ۱۸.
  77. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ۷۹.
  78. طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۷۵؛ قدردان قراملکی، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۳–۱۷۶؛ مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۶–۲۲۷.
  79. کارناپ، مقدمه ای بر فلسفه علم، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۳.
  80. قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ش ۲۳.
  81. جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۵۲ش، به نقل از اسدی گرمارودی، «علیت در فلسفه اسلامی و نظر مخالفان آن، فلسفه»، ص۱۴۰.
  82. باربور، علم و دین، ۱۳۸۸ش، ص ۳۱۲–۳۳۳.
  83. کریگ، «خداباوری و جهان شناخت فیزیکی»، ش۱۲.
  84. Bohr, Atomic Theory and I Description of Nature, 1934 ,p. 96-101
  85. صابری فتحی، «رویارویی مکانیک کوانتومی با اصل علّیت در فلسفهٔ اسلامی»، ۱۳۹۹ش، مقدمه
  86. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۹.
  87. اسالم، «نقد دیدگاه متکلمان اشعری بر انکار علیت»، مقدمه.
  88. اسالم، «نقد دیدگاه متکلمان اشعری بر انکار علیت»، مقدمه.
  89. طاهری، علیّت‌ازدیدگاه اشاعره و هیوم، تهران، ۱۳۷۷ش، چ۱، مقدمه.
  90. گیسلر، فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸–۲۶۱.
  91. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۵.
  92. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۷.
  93. شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۱.
  94. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶.

یادداشت

  1. أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ آيا از هيچ خلق شده‌اند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟
  2. أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۚ بَلْ لَا يُوقِنُونَ آيا آسمانها و زمين را [آنان‌] خلق كرده‌اند؟ [نه،] بلكه يقين ندارند.
  3. معطي الوجود في الإلهي فاعل‌* معطي التحرك، الطبيعي قائل‌ ؛ سبزواری، منظومه، نشر ناب، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۲، ص۴۱۴
  4. به این معنا که وجود حقیقی در همه هستی فقط ذات خداوند است و باقی موجودات ظهورات و از شوؤن او هستند.
  5. وجوب بالغیر یعنی هر موجودی غیر از خداوند که در ذاتِ او هستی ضرورت ندارد، ولی به سبب علت، هستی برای او ضرورت پیدا می‌کند.

منابع

  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الهیات شفاء، تحقیق الاب القنواتی، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الهیات)، قم، مکتبه آیه الله معرضی، ۱۳۸۰ق.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الإلهیات)؛ راجعه و قدم له الدکتور ابراهیم مدکور، تحقیق الأب قنواتی، سعید زاید، قم، ذوی‌القربی، ۱۴۲۸ ق، ج۱.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، المبداء و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل و دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، المباحثات، بتحقیق بیدارفر، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۱ش.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ش.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، نجات، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۴ش.
  • ادواردز، پل، خدا در فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
  • اسالم، عباس، نقد دیدگاه متکلمان اشعری بر انکار علیت، چهارمین همایش ملی پژوهش‌های نوین در حوزه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی ایران، ۱۳۹۶ش.
  • اسدی گرمارودی، محمد، علیت در فلسفه اسلامی و نظر مخالفان آن، فلسفه، بهار و تابستان ۱۳۸۵، سال سی و چهارم، ش۱.
  • باربور ایان، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۸ش.
  • بحرانی، ابن‌میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، مطبعه مهر، ۱۳۹۸ ق.
  • برنجکار، رضا، اختیار و علیت از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا، پژوهش‌های اخلاقی (انجمن معارف اسلامی)، سال ۱۳۸۴ش، دوره ۱، ش۴.
  • تفتازانی سعد الدین، ‏شرح المقاصد، مقدمه و تحقیق و تعلیق از دکتر عبدالرحمن عمیره‏، افست قم‏، الشریف الرضی‏، ۱۴۰۹ ق‏، چاپ اول.
  • حسین‌زاده، محمد، فلسفه دین، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • علامه حلی حسن بن یوسف، مناهج الیقین فی اصول الدین، تهران، اسوه، ۱۳۸۹ش..
  • خادمی، عین‌الله، علیت از دیدگاه فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان تجربه گرا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰ش.
  • ژیلسون، اتین، مبانی فلسفة مسیحیت، ترجمة محمد محمدرضایی و محمو د موسوی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغاتاسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • عبداللهی، مهدی، قانون علیت به مثابه بنیان هستی‌شناختی خداشناسی عقلی، قبسات، پاییز ۱۳۹۴ش، ش۷۷.
  • سالم، مریم، تبیین جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی علیت از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا، مشکوه النور، سال شانزدهم، پاییز و زمستان ۱۳۹۱ش، ش۴۸.
  • سبزواری، ملا هادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق آیت الله حسن حسن‌زاده الآملی، قم، نشر ناب، ۱۴۲۲ ق.
  • سعادت مصطفوی، سیدحسن، « بازسازی سیرِ سه مرحله ای مبحث علیّت در حکمت متعالیه»، حکمت صدرایی، دوره ۲، ش۱، آذر ۱۳۹۲ش.
  • شاکرین، حمیدرضا، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • صابری فتحی، سید مجید، رویارویی مکانیک کوانتومی با اصل علّیت در فلسفهٔ اسلامی، دوره ۱۲، ش ۲۹، فروردین ۱۳۹۹ش.
  • صادقی، سید محمود، نسیم اندیشه: مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌ها از آیه‌الله جوادی آملی (دام ظله العالی) (دفتر دوم)، قم، نشر اسراء، ۱۳۹۵ش.
  • صلیبا جمیل، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی‏، تهران، انتشارات حکمت، چ۱، ۱۳۶۶ ش.
  • طاهری، سیدصدرالدین، علیّت‌ازدیدگاه اشاعره و هیوم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، نهایةالحکمه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۱۶ق.
  • طباطبائی، سیدمحمدحسین، ‏اصول‌فلسفه‌وروش‌رئالیسم، تهران، صدرا، ۱۳۶۸ش.
  • ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، بشرح خواجه طوسی، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵ش.
  • فارابی، ابونصر، کتاب تحصیل السعاده، شرح علی بو ملحم، بیروت، مکتبه الهلال، ۱۹۹۵م.
  • قاسمی، اعظم، تحلیل علیت نزد هیوم و مقایسه آن با آراء مرتضی مطهری، حکمت صدرایی، سال پنجم، شماره اول، پاییز و زمستان ۱۳۹۵ش.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
  • قدردان قراملکی محمدحسن، اختیار، قانون علیت و دترمینیسم، انسان پژوهی دینی سال هفتم، ش ۲۳، بهار و تابستان ۱۳۸۹ش.
  • کارناپ ردلف، مقدمه ای بر فلسفه علم، ترجمه یوسف عفیفی، تهران، نیلوفر، ۱۳۸۳ش.
  • کردفیروزجایی، یارعلی، نوآوری‌های فلسفه اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۶ش.
  • کریگ، ویلیام، خداباوری و جهان شناخت فیزیکی، ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، اسفند ۱۳۸۸ش.
  • کندی، یعقوب ابن‌اسحاق، رسائال لکندی الفلسفیه، تعلیقه و تصحیح محمد ابو ریده، قاهره، دارالفکر العربی، چ۲، بی تا.
  • کندی، یعقوب ابن‌اسحاق، مجموعه رسائل فلسفی کندی، ترجمه محمود یوسف ثانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ۱، ۱۳۸۷ش.
  • گیسلر، نورمن، فلسفه دین، ترجمه حمیدرضا آیت‌اللهی، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول (ویرایش جدید)، ۱۳۹۱ش.
  • محمدرضایی، محمد، «برهان علیت از دیدگاه امام علی (ع)»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۴۳، پاییز ۱۳۸۱ش.
  • مصباح یزدی محمد تقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶ش.
  • مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۷۷ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، تعلیقه بر نهایه الحکمه، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۴۰۵ق.
  • مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی۱ (منطق، فلسفه)، تهران، صدرا، ۱۳۸۷ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (اصول فلسفه و روش رئالیسم)، تهران، صدرا، ۱۳۷۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین، تدوین محمد عبدالله زاده، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب (ع)، ۱۳۸۸ش.
  • ملاصدرا، محمد، شرح اصول کافی، تصحیح محمدخواجوی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعة، بیروت، دار احیاء تراث، چ ۳، ۱۹۸۱م.
  • نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۴۱۴ق.
  • Aristotle; “Metaphysics”; W. D. Ross (trs.), in The Complete Works of Aristotle, Vol.2; pp.436-660; Jonathan Barnes (ed.); Princeton (N.J.); Princeton University Press, 1991.
  • Bohr, Niels, Atomic Theory and I Description of Nature, Cambridge, Cambridge University Press, 1934.
  • Makeham, John. Transforming Consciousness: Yogacara Thought in Modern China (1st ed.). Oxford University Press. 1 April 2014.
  • Williams, Monier. Indian Wisdom or Examples of the Religious, Philosophical and Ethical Doctrines of the Hindus. London: Oxford. 1875.

پیوند به بیرون