ابوخالد کابلی

از ویکی شیعه
ابوخالد کابلی
مشخصات فردی
نام کاملابوخالد کابلی وردان
لقبکنکر
ولادتکابل
وفاتاول هجری
مشخصات دینی
از یارانامام سجاد(ع) و امام باقر(ع)
مشایخاصبغ بن نباته و یحیی بن ام طویل
شاگردانجمیل بن صالح، هشام بن سالم، سدیر صیرفی، ضریس بن عبدالملک و مثنی حناط


ابوخالد کابلی وردان ملقب به کَنکَر، از رجال شیعی قرن اول هجری قمری و از اصحاب امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) که پس از مهاجرت به مدینه در جرگه یاران امام سجاد(ع) درآمد. ابوخالد علاوه بر این دو امام، از کسانی چون اصبغ بن نباته و یحیی بن ام طویل نیز روایت کرده است.

نام و لقب

کنکر عنوانی بود که مادرش وی را بدین نام می‌خواند و در روزگار خود میان عامه مردم بدان شهرت نداشت،[۱] اما به واسطه خطابی که از سوی امام سجاد(ع) به او با عنوان کنکر در روایات بر جای مانده[۲]، به این لقب شهرت یافته بود. ابن طاووس به او کنیه ابویحیی داده[۳] که مآخذ دیگر آن را تایید نمی‌کند.

زادگاه

از مجموع روایات چنین برمی‌آید که موطن نخستین ابوخالد، کابل بوده است. با اینکه تصریحی به سال ورود او به حجاز نشده است، ظاهر روایات، حکایت از آن دارد که وی در طول حضور خود در حجاز، آنگاه که در کنار امام سجاد(ع) (امامت: ۶۱-۹۵ ق) بوده، دست‌کم یک بار با مساعدت امام به کابل سفر کرده است.[۴]

اعتقاد به امامت امام سجاد(ع)

ابوخالد در آغاز اقامت در مدینه، محمد بن حنفیه را امام می‌دانست[۵] و زمانی دراز او را مانند امامی واجب الطاعه خدمت می‌کرد.[۶]

آورده‌اند که ابوخالد در مدت ملازمت با محمد بن حنیفه، از اشارات وی درباره مقام والای امام سجاد(ع) و احترام فوق‌العاده‌ای که محمد برای آن امام قائل بود[۷] و نیز با راهنمایی و اصرار یحیی بن ام طویل به دیدار امام نائل شد و چون امام او را با نام دوران کودکی‌اش (کنکر) خطاب کرد، بر امامت آن حضرت یقین آورد.[۸] آنگاه به ملازمت امام درآمد و چنان پایگاهی یافت که وی را باب[۹]و یکی از ثقات[۱۰] و از حواریون[۱۱] امام دانسته‌اند.برقی[۱۲]، مفید[۱۳]و طوسی[۱۴]، او را در زمره اصحاب آن حضرت آورده‌اند. فضل بن شاذان نیز ابوخالد را یکی از ۵ تنی شمرده که در اوایل امامت امام سجاد(ع) از شیعیان ایشان به شمار می‌آمدند.[۱۵]

از جمله روایات معتبر به تغییر عقیده ابوخالد درباره امامت، حکایت مربوط به شهادت و حکمیت حجر الاسود است که در روایت‌های گوناگون به نحوی با ابوخالد ارتباط یافته و سرانجام منجر به تغییر رای وی در باب امام بر حق می‌شود[۱۶] سید حمیری (م ۱۷۳ ق) که گفته شده با شنیدن همین روایات از آیین کیسانیه دست شسته، این واقعه را به نظم درآورده است.[۱۷]

درباره تلاش وی برای یافتن امام بر حق، روایت دیگری دلالت بر آن دارد که او زمانی به نزد حسن مثنی رفته و از وی میراث امامت را سراغ گرفته است و چون از او ناامید شده، به آستان امام سجاد(ع) شتافته است.[۱۸]

ابوخالد از اصحاب امام باقر

با بالا گرفتن سخت‌گیری حکام اموی بر شیعیان که در طی آن کسانی چون یحیی بن ام طویل کشته شدند، ابوخالد به مکه گریخت و مدتی در آنجا پنهان شد[۱۹]. اگرچه تاریخ درگذشت او مشخص نیست، اما وی دوره امام باقر(ع) (امامت: ۹۵-۱۱۴ ق)را دریافته و به جرگه اصحاب آن حضرت درآمده است.[۲۰]

از راویان حدیث

ابوخالد علاوه بر امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)، از کسانی چون اصبغ بن نباته و یحیی بن ام طویل روایت کرده است.[۲۱]

از جمله کسانی که از وی روایت کرده‌اند، جمیل بن صالح، هشام بن سالم، سدیر صیرفی، ضریس بن عبدالملک و مثنی حناط را می‌توان نام برد.[۲۲]

با همه آنچه درباره ابوخالد گفته شد، ناشی اکبر(م ۲۹۳ ق)به جماعتی از «فاطمیه» به عنوان «اصحاب ابوخالد کابلی» اشاره می‌کند که امام سجاد(ع) را در زمان شهادت پدرشان در سن بلوغ نمی‌دانستند.[۲۳]

خلط در منابع رجالی

در منابع، به سبب اشتراک کنیه بین ابوخالد کابلی و ابوخالد قماط مسمی به یزید، از اصحاب امام صادق(ع)، گاه میان این دو خلط شده است. شیخ طوسی یک بار در میان اصحاب امام سجاد(ع) از ابوخالد به صورت «کنکر ابوخالد کابلی» نام برده و افزوده که نام او وردان بوده است.[۲۴] همو بار دیگر در میان اصحاب امام باقر(ع) از شخصی با نام «وردان ابوخالد کابلی اصغر» یاد کرده و گفته است که وی از امام صادق(ع) نیز روایت نموده و یادآور شده که کنکر نام «ابوخالد کابلی کبیر» بوده است.[۲۵]

شیخ طوسی در شمار اصحاب امام صادق(ع) از کنکر نامی به صورت «ابوخالد قماط کوفی»[۲۶] و بار دیگر در میان اصحاب همان امام از «وردان ابوخالد کنکر» نام برده و می‌گوید که از امام صادق(ع) روایت می‌کند.[۲۷] شایان ذکر است که ابن شهر آشوب نیز از «ابوخالد قماط کابلی» یاد کرده و گفته: غالیان خود را به او نسبت می‌دهند.[۲۸]. سخن ابن شهرآشوب از آن رو است که فرقه‌هایی مانند نصیریه و مخمسه، ابوخالد الکابلی را باب چهارم امامان می‌شمارند و روایاتِ زیادی به او نسبت داده‌اند.[۲۹]

پانویس

  1. نک: طبرسی، ۲۵۴; راوندی، ج۱، ص۲۶۲ قس: رازی، ج ۲،ص ۶۷۷
  2. کشی، ۱۲۱، نیز نک: دلائل الامامه، ۹۰-۹۱
  3. نک:صاحب معالم،۲۹۴
  4. نک: کشی،۱۲۱-۱۲۳; راوندی،ج۱،ص۲۶۲-۲۶۴; ابن شهر آشوب،مناقب،ج۴،ص۱۴۵
  5. طبرسی، ۲۵۴; ابن حجر،لسان المیزان، ج۱، ص۴۳۶
  6. نک: ابن حجر، ج ۱، ص۴۳۶؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج ۱، ص ۲۶۱
  7. نک: ۱۲۱; ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۴،ص ۱۴۷
  8. دلائل الامامه، ۹۰-۹۱; حسین بن عبد الوهاب، ۷۲-۷۳; راوندی، ج ۱، ص۲۶۱
  9. تاریخ اهل بیت، ۱۴۸
  10. کلینی، ج ۱، ص۴۷۲
  11. کشی، ۹-۱۰
  12. ص ۸
  13. الاختصاص، ۸
  14. ص ۱۰۰
  15. کشی، ۱۱۵
  16. طبرسی، ۲۵۴; راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج ۱، ص ۲۵۸; مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۹-۳۰
  17. ص ۴۴۲; نیز نک: طبرسی، ۲۵۴/ ابن حجر، ج ۱،ص ۴۳۶
  18. ابن حمزه، ۳۶۳; رازی،ج ۲، ص۶۷۸-۶۷۹
  19. نک: کشی، ۱۲۴
  20. نک: برقی، ۹; طوسی، ۱۳۹
  21. نک: راوندی، ج ۲، ص ۸۴۰/ج ۱،ص ۲۴۵
  22. نک: کلینی، ج ۶، ص ۲۸۰، کشی، ۶،۱۲۰;مفید، الامالی، ۳; راوندی، ج ۲، ص ۸۴۰
  23. ص ۲۵-۲۶
  24. ص ۱۰۰
  25. ص ۱۳۹
  26. ص ۲۷۷
  27. نک: خویی، ج ۲۱، ص۱۴۰.
  28. معالم، ص۱۳۹.
  29. برای نمونه نک‍: خصیبی، الهدایة الکبری، ۱۴۳۲ق، ص۵۵۳

منابع

  • ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، لسان المیزان، حیدر آباددکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
  • ابن حمزه طوسی، عبدالله، الثاقب فی المناقب، به کوشش نبیل رضا علوان، قم، ۱۴۱۱ق.
  • ابن شهر اشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
  • ابن شهر اشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، چاپخانه علمیه.
  • برقی، احمد بن محمد «الرجال» همراه الرجال ابن داوود حلی، به کوشش محمد رضا حسینی، قم، ۱۴۱۰ق.
  • حسین ابن عبدالوهاب، عیون المعجزات، نجف، ۱۳۶۹ق / ۱۹۵۰م.
  • خصیبی، الحسین بن حمدان، الهدایة الکبری، تحقیق: مصطفی صبحی خضر الحمصی،مؤسسة الأعلمی، بیروت، 1432ق
  • خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق / ۱۹۸۳م.
  • رازی، محمد بن حسین، نزهة الکرام، به کوشش ابن رستم طبری، نجف، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۳م.
  • رازی، محمد بن سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، ۱۴۰۹ق.
  • راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح‌، تحقیق و تصحیح: مؤسسة الإمام المهدى عليه السلام‌، ناشر: مؤسسه امام مهدى، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • سید حمیری، اسماعیل بن محمد، دیوان، به کوشش هادی شکر، بیروت،‌ دار مکتبة الحیاة.
  • صاحب معالم، حسن بن زین الدین، التحریر الطاووسی (تحریری از حل اشکال احمد بن طاووس)، به کوشش محمد حسن ترحینی، قم، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
  • طوسی، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق / ۱۹۸۳م.
  • مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ش.
  • مفید، محمد بن محمد، الامالی، به کوشش حسین استاد ولی و علی اکبر غفیری، قم، ۱۴۰۳ق.
  • ناشی اکبر، عبدالله بن محمد، مسائل الامامه، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.

پیوند به بیرون