قیام زید بن علی: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز ←موضع امام صادق(ع): تمیزکاری |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز ←موضع امام صادق(ع): تمیزکاری |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
قیام زید، در دوره [[امامت]] امام ششم شیعیان، به وقوع پیوست، امام صادق در قیام او شرکت نکرد.<ref> خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> روایات و اظهارنظرهای مختلفی درباره زید و قیام او وجود دارد، اما از امام صادق موضع صریحی درباره قیام او گزارش نشده است. در کتاب [[کفایة الاثر]] آمده است هنگامی که امام صادق در قیام زید شرکت نکرد گروهی از شیعیان خیال کردند که امام از باب مخالفت در این قیام شرکت نکرده در حالیکه عدم شرکت خود نوعی سیاست و تدبیر بود.<ref>خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> | قیام زید، در دوره [[امامت]] امام ششم شیعیان، به وقوع پیوست، امام صادق در قیام او شرکت نکرد.<ref> خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> روایات و اظهارنظرهای مختلفی درباره زید و قیام او وجود دارد، اما از امام صادق موضع صریحی درباره قیام او گزارش نشده است. در کتاب [[کفایة الاثر]] آمده است هنگامی که امام صادق در قیام زید شرکت نکرد گروهی از شیعیان خیال کردند که امام از باب مخالفت در این قیام شرکت نکرده در حالیکه عدم شرکت خود نوعی سیاست و تدبیر بود.<ref>خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> | ||
برخی از عالمان شیعه از جمله [[شهید اول]]،<ref>شهید اول، القواعد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۰۷.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خوئی]]،<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۳۶۵.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۹، ص۲۶۱.</ref> معتقدند که زید از جانب امام صادق اذن داشته است. همچنین برخی از نویسندگان با استناد به این گفتههای عالمان و نیز بر پایه روایتی که از [[امام رضا(ع)]] نقل شده، امام کاظم(ع) از پدرش شنیده بود که آن حضرت میفرمود که زید برای قیامش با من مشورت کرده و من به او گفتم «اگر میخواهی همان شخصی باشی که در [[کناسه کوفه]] به دار آویخته میشود، راه همین است».<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲.</ref>، قیام زید را با اذن امام صادق دانستهاند.<ref> رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> اما برخی دیگر از محققان از این روایت استفاده کردهاند که | برخی از عالمان شیعه از جمله [[شهید اول]]،<ref>شهید اول، القواعد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۰۷.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خوئی]]،<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۳۶۵.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۹، ص۲۶۱.</ref> معتقدند که زید از جانب امام صادق اذن داشته است. همچنین برخی از نویسندگان با استناد به این گفتههای عالمان و نیز بر پایه روایتی که از [[امام رضا(ع)]] نقل شده، امام کاظم(ع) از پدرش شنیده بود که آن حضرت میفرمود که زید برای قیامش با من مشورت کرده و من به او گفتم «اگر میخواهی همان شخصی باشی که در [[کناسه کوفه]] به دار آویخته میشود، راه همین است».<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲.</ref>، قیام زید را با اذن امام صادق دانستهاند.<ref> رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> اما برخی دیگر از محققان از این روایت استفاده کردهاند که هرچند زید در قیامش صادق بود و اگر پیروز میشد خلافت را به اهلش واگذار میکرد، اما امام صادق او را از قیام نهی کرد و او به نهی امام توجه نکرد.<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/153736 مشرق نیوز، چرا امام صادق از قیام زید حمایت نکرد، انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، بازبینی، ۵ تیر ۱۳۹۷ش.]</ref> [[علامه طهرانی]] نیز با استناد به روایت [[ابان بن عثمان]] از [[مؤمن طاق]] که در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نقل شده<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۴.</ref>{{یادداشت|ابان از احول نقل مىكند: كه زید بن على بن الحسین چون مورد طلب خلیفه قرار گرفت، و در دنبال او جاسوسان میگشتند در حالیكه خود را پنهان کرده بود، من بر او وارد شدم، به من گفت: | ||
اى اباجعفر! اگر فردى از ما بر علیه خلیفه خروج كند، رأى تو در این باره چیست؟ آیا تو هم براى كمك با او خروج خواهى نمود؟ | اى اباجعفر! اگر فردى از ما بر علیه خلیفه خروج كند، رأى تو در این باره چیست؟ آیا تو هم براى كمك با او خروج خواهى نمود؟ | ||
من در پاسخ او گفتم: اگر آنكه بر خلیفه خروج كند مانند پدر تو (امام سجاد) و برادر تو (امام باقر) باشد من براى حمایت او خروج میكنم. | من در پاسخ او گفتم: اگر آنكه بر خلیفه خروج كند مانند پدر تو (امام سجاد) و برادر تو (امام باقر) باشد من براى حمایت او خروج میكنم. |
نسخهٔ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۴
زمان | ۱ صفر سال ۱۲۲ هجری |
---|---|
مکان | کوفه |
نتیجه | شکست قیام |
علت جنگ | ستم امویان، دعوت کوفیان |
جنگندگان | |
طرفین جنگ | یاران زید بن علی سپاه اموی |
فرماندهان | |
فرماندهان جنگ | زید بن علی یوسف بن عمر |
تلفات | |
خسارات | کشته شدن زید و بسیاری از یارانش |
قیام زید بن علی قیامی به رهبری زید بن علی فرزند امام سجاد(ع) بر ضد حکومت بنیامیه. این قیام در صفر سال ۱۲۲ق در زمان حکومت هشام بن عبدالملک مصادف با دوره امامت امام صادق(ع) رخ داد و به کشتهشدن زید و بسیاری از یارانش انجامید. امام صادق(ع) در این قیام شرکت نکرد اما از نظر برخی از علمای شیعه قیام زید با اذن او انجام گرفته است. برخی از بزرگان اهل سنت از جمله ابوحنیفه نیز با این قیام همکاری کردند.
بنا به گزارش منابع، زید با انگیزه خونخواهی امام حسین(ع)، امر به معروف و نهی از منکر و گرفتن خلافت از دست بنیامیه قیام کرد، قیام او را از مقدمات فروپاشی حکومت بنیامیه دانستهاند. همچنین عدم همراهی کوفیان، قدرت نظامی حکومت اموی و عوامل نفوذی امویان را از علل نافرجامی آن عنوان کردهاند.
رهبر قیام
زید فرزند امام چهارم شیعیان است. مادر زید ام ولد بود که مختار ثقفی او را به ۳۰ هزار درهم خرید و او را به امام سجاد(ع) هدیه کرد.[۱] تاریخ ولادت زید به درستی مشخص نیست. شهادتش را در سال، ۱۲۰،[۲] ۱۲۱ یا ۱۲۲ق گفتهاند.[۳]
زید بن علی پنجمین امام زیدیان است و فرقه زیدیه به او منسوب است.[۴] پس از شهادت امام حسین(ع)، برخی از علویان، قیام مسلحانه را به عنوان یکی از شروط امامت مطرح کردند[۵] پس از شهادت زید شیعیانی که معتقد به اندیشه قیام به سیف و خروج علیه حاکم ظالم بودند زید را به عنوان امام دانستند و به زیدیه معروف شدند.[۶]
انگیزه و زمینههای قیام
شیخ مفید، انگیزه اصلی زید را از قیام بر ضد حکومت بنیامیه، خونخواهی امام حسین(ع) دانسته است.[۷] او امر به معروف و نهی از منکر و برخورد نامناسب هشام بن عبدالملک در حضور درباریان را از دیگر انگیزههای وی برای قیام ذکر کرده است.[۸]
همچنین برخی از نویسندگان به سب امام علی بر بالای منبرها در دوره هشام بن عبدالملک،[۹] ظلم و ستم امویان به خاندان پیامبر، کفر و الحاد بنیامیه به عنوان عوامل قیام وی اشاره کردهاند.[۱۰] محمد بن جریر طبری از اختلاف در سبب قیام او سخن گفته است[۱۱] او به مواردی همچون تهمتهای مالی، اختلاف او با عبدالله محض بر سر اوقاف امام علی(ع) در مدینه که منجر به حکمیت خالد بن عبدالملک شد و تهمتهای مالی که در حکومت یوسف بن عمرو به زید زده میشد و نیز دعوت مردم کوفه از او از عوامل قیام زید اشاره کرده است.[۱۲]
همچنین نقل شده، در بیعتی که زید از مردم میگرفت، به مبارزه با ستمگران، دفاع از ضعیفان، تقسیم غنایم به مساوات،رد مظالم و یاری اهل بیت در مقابل مخالفانشان، تأکید میشد.[۱۳] مامقانی هدف زید را از قیام، گرفتن خلافت از دست بنیامیه و سپردن آن به امام صادق(ع) دانسته و معتقد است زید به این دلیل هدف خود را آشکار نمیکرد تا به امام صادق آسیبی نرسد.[۱۴]
بیعت مردم
بنا به گزارش منابع تاریخی، هنگامی که زید بن علی از سفر شام، وارد کوفه شد، اهالی کوفه از او استقبال کردند و از او میخواستند تا قیام کند [۱۵] به گفته شیخ مفید از نزد او نمیرفتند تا اینکه با او بیعت میکردند.[۱۶]
زید بن علی، ده ماه در کوفه و بصره بود،[۱۷] حدود دو ماه را در بصره ماند.[۱۸] زید در این مدت در منازل شیعیان کوفه و بصره به سر میبرد و گاه گاهی نیز به دلایل امنیتی محل سکونتش را تغییر میداد.[۱۹] مدتی از اقامتش در کوفه میگذشت که یوسف بن عمر از عامل خود در کوفه خواست زید را از کوفه اخراج کند، زید عذر آورد که با خاندان طلحه بن عبیدالله درباره مالی در مدینه اختلاف دارد از این رو چند روزی به او مهلت دادند تا اینکه به یوسف بن عمر خبر رسید شیعیان نزد زید رفت و آمد دارند او به عامل خود نوشت که زید را از شهر بیرون کند و اگر عذر آورد که اختلاف مالی همچنان ادامه دارد، برای خود وکیل انتخاب کند. در این هنگام شماری از بزرگان کوفه با او بیعت کرده بودند سپس داود بن علی او را تا قادسیه یا به نقلی ثعلبیه همراهی کرد کوفیان در پی او آمدند و از او خواستند که به کوفه برگردد و اورا حمایت خواهند کرد اما زید پیمانشکنی آنان با امام حسین را یادآور شد آنان سوگند یاد کردند که اگر به کوفه برگردد او را تنها نخواهند گذاشت. در پی اصرار کوفیان، زید دعوت آنان را پذیرفت؛ اما داود بن علی و شماری دیگر از بزرگان کوفه، زید را از این کار باز داشته، پیمانشکنی کوفیان را نسبت به امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) یادآور شدند.[۲۰]
بیعتکنندگان
گفتهاند حدود پانزده هزار نفر از کوفیان با او بیعت کردند.[۲۱] در میان آنان افرادی همچون سهلة بن کهیل، نصر بن خزیمه عبسی، معاویة بن اسحاق بن زید بن حارثه، حجیه بن اجلج کندی از بزرگان کوفه بودند.[۲۲] زید علاوه بر کوفه به دیگر شهرهای دیگر عراق و مراکز دوردست فرستادگانی را گسیل داشته بود تا برای او از مردم بیعت بگیرند و شماری در مدائن، بصره، واسط، موصل، ری و گرگان نیز با او بیعت کرده بودند.[۲۳] از گفتگوی زید با سلمة بن کهیل به دست میآید که حدود ۴۰ هزار تن با او بیعت کرده بودند[۲۴] بنا به گزارش ابوالفرج اصفهانی گروهی که در قادسیه برای بازگرداندن زید بن علی آمده بودند، از حمایت ۱۰۰ هزار جنگجو سخن میگفتند.[۲۵]
برخی شخصیتهای اهل سنت همچون ابوحنیفه نیز با زید همسو شدند. گفته شده زید نامهای برای ابوحنفیه فرستاد و او را به کمک خود و جهاد بر ضد حکومت بنیامیه دعوت نمود، ابوحنیفه نیز برای زید کمک مالی فرستاد و با امکانات خود او را یاری داد.[۲۶]
آغاز قیام و تغییر زمان آن
زید، شب چهارشنبه اول صفر سال ۱۲۲ق را برای آغاز قیام با یاران خود وعده کرده بود.[۲۷] اما قیام او زودتر از موعد مقرر رخ داد او و یارانش، شامگاه سهشنبه از شهر خارج شدند و خود را برای جنگ آماده کردند.[۲۸] زیرا رفت و آمدهای زید به خانه دو تن از یارانش را به یوسف بن عامر استاندار عراق گزارش داده بودند.[۲۹] او دستور داد مأموران حکومتی زید را در خانه آن دو نفر دستگیر کنند. آنان زید را نیافتند[۳۰] اما لو رفتن مقرّ زید و دستگیری دو یار نزدیک او و احتمال حمله دشمن، سبب شد که زید و یارانش زودتر آماده نبرد گردند.[۳۱]
همراهی نکردن بیعتکنندگان
روز قبل از خروج زید، از طرف حکم بن صلت عامل یوسف بن عمر در کوفه، حکومت نظامی اعلام شد و رهبران طوایف و بزرگان قوم و به نقلی همه مردم کوفه را در مسجد کوفه جمع کردند. او دستور داد که در شهر اعلام کنند: «هر که از این دستور سرپیچی کند، حرمت از او برداشته میشود».[۳۲] سپس درهای مسجد بسته شد و مردم در آنجا زندانی شدند.
آن شب زید و همراهانش برای حفاظت از سرما در بیابان آتش افروختند و با شعار «یا منصور اَمِت» شب را صبح کردند.[۳۳] به گزارش منابع تاریخی از آن تعدادی که با او بیعت کرده بودند، تنها ۲۸۰ نفر[۳۴] و به نقلی ۳۰۰ نفر[۳۵] اطراف او را گرفتند.
صبحگاه زید وقتی که دید افراد اندکی اطراف او هستند پرسید که پس مردم کجا هستند؟» گفتند: «آنان را در مسجد زندانی کردهاند». او با حالت تأسف و ناراحتی گفت: «به خدا سوگند این، برای آنان که با ما بیعت کردهاند، عذر نمیشود؛[۳۶] مگر چند نفر در مسجد محصورند، پس بقیه چرا به سوی ما نمیآیند؟ به درستی که آنان اهل اهمال و نیرنگند.»[۳۷]
درگیری سپاه زید و سپاه اموی
صبح چهارشنبه زید به دو نفر از یارانش دستور داد به کوفه بروند و فریادشان را به شعار انقلاب بلند کنند؛ اما این دو در نزدیکی کوفه به دست مأموران حکومت کشته شدند.[۳۸] سپس زید، سعید بن خیثم را که در داشتن صدایی رسا معروف بود، برای این کار فرستاد و او این کار را انجام داد.[۳۹]
پیروزی اولیه
در روز چهارشنبه اول صفر سال ۱۲۲ قمری، درگیری آغاز شد. زید لشکر خود را به سوی شهر حرکت داد و آنان را به جنگ تشویق میکرد. نخستین برخورد در اطراف کوفه در منطقه صیادین (صائدین) انجام شد که به پیروزی یاران زید انجامید. با پیشروی یاران زید، جنگ به کوفه کشیده شد. زید و یارانش به سوی محلی به نام «کُناسه» حرکت کردند.[۴۰] در این هنگام زید با دیدن یاران اندکش رو به نصر بن خزیمه کرده گفت: «آیا نگران نیستی که کوفیان مرا نیز مانند، جدم حسین تنها بگذارند؟» نصر گفت: «خدا مرا فدایت کند، آن قدر در رکابت شمشیر میزنم تا جان دهم.»[۴۱]
تلاش برای شکستن محاصره مسجد
زید به همراه نصر بن خزیمه، معاویه بن اسحاق و تنی چند از یارانش، خود را به مسجد رساندند تا شاید بتوانند حلقه محاصره را شکسته، مردم گرفتار شده در مسجد را از محاصره امویان نجات دهند. آنان توانستند، خود را تا در مسجد برسانند و به دستور زید پرچمها و علمهای خود را به اهتزاز در آورده، داخل مسجد کردند تا مردم داخل مسجد پرچمها را ببینند. نصر بن خزیمه فریاد زد: «ای اهل مسجد از خواری و ذلت به عزت در آیید، خارج شوید به سوی دین و دنیا چرا که اکنون نه دنیایی دارید و نه دینی.»[۴۲] اما کوفیان به ندای او پاسخی ندادند. مأموران اموی نیز از بالای مسجد با پرتاب سنگ مانع پیشروی بیشتر زید و یارانش شدند. در این زمان لشکر تازه نفس یوسف بن عمر از راه رسید و جنگ شدیدی در اطراف مسجد و بازار در گرفت. زید و یارانش خود را به محله دیگر شهر (دارالرزق) رساندند و نبرد در این منطقه نیز با پیروزی زید و یارانش همراه بود.[۴۳]
دومین روز جنگ و شهادت زید
در دومین روز جنگ، نصر بن خزیمه به دست نایل بن فروه کشته شد.[۴۴] کشته شدن او زید را به شدت متأثر کرد.[۴۵] نبرد سخت زید و یارانش در صبح این روز نیز با پیروزی تمام شد.[۴۶] یوسف بن عمر لشکری دیگر تدارک دید تا به یاران زید حملهور شود؛ اما زید و یارانش با درهم شکستن سپاهش، آنان را تا منطقه «شورهزار» تعقیب کردند. سپس از آنجا به محله «بنیسلیم» و از آنجا تا «راهبند» در پی امویان رفته در منطقه «بارق و رؤاس» بر آنان حمله برده و غلبه یافتند. عمال اموی، از یوسف بن عمر تقاضای تیرانداز کردند. با اعزام گروههای تیرانداز به صحنه جنگ و آغاز تیراندازی، کار بر زید و یارانش دشوار گردید. در این روز معاویة بن اسحاق فرمانده دیگر زید نیز به شهادت رسید. غروب این روز، زید نیز بر اثر اصابت تیری به پیشانیاش، به شدت مجروح شد.[۴۷] پس از آنکه زید مجروح شد، یارانش برای او طبیب آوردند؛ اما تلاش طبیب برای مداوای زید، ثمری نداشت و او پس از بیرون کشیده شدن تیر از پیشانیاش،[۴۸] در روز جمعه سوم صفر سال۱۲۲ق، به شهادت رسید.[۴۹]
یاران زید تصمیم گرفتند، برای اینکه جسدش به دست مأموران اموی نیفتد او را تا «عباسیه» ببرند و در آنجا دفن کنند. آنان کنار جوی آبی فرود آمدند و پس از انحراف آب نهر از مسیرش جسد زید را در بستر نهر دفن کردند. سپس آب را در مسیر خود جاری ساختند تا امویان متوجه بدن نگردد؛ اما غلامی سندی که همراه آنان بود، حکم بن صلت را از موضوع با خبر کرد.[۵۰] امویان جسد را بیرون کشیدند و به دستور یوسف بن عمر بدن زید را در محله کناسه به دار آویخته و سرش را برای هشام بن عبدالملک فرستادند.[۵۱]
موضع امام صادق(ع)
قیام زید، در دوره امامت امام ششم شیعیان، به وقوع پیوست، امام صادق در قیام او شرکت نکرد.[۵۲] روایات و اظهارنظرهای مختلفی درباره زید و قیام او وجود دارد، اما از امام صادق موضع صریحی درباره قیام او گزارش نشده است. در کتاب کفایة الاثر آمده است هنگامی که امام صادق در قیام زید شرکت نکرد گروهی از شیعیان خیال کردند که امام از باب مخالفت در این قیام شرکت نکرده در حالیکه عدم شرکت خود نوعی سیاست و تدبیر بود.[۵۳]
برخی از عالمان شیعه از جمله شهید اول،[۵۴] آیتالله خوئی،[۵۵] و مامقانی[۵۶] معتقدند که زید از جانب امام صادق اذن داشته است. همچنین برخی از نویسندگان با استناد به این گفتههای عالمان و نیز بر پایه روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده، امام کاظم(ع) از پدرش شنیده بود که آن حضرت میفرمود که زید برای قیامش با من مشورت کرده و من به او گفتم «اگر میخواهی همان شخصی باشی که در کناسه کوفه به دار آویخته میشود، راه همین است».[۵۷]، قیام زید را با اذن امام صادق دانستهاند.[۵۸] اما برخی دیگر از محققان از این روایت استفاده کردهاند که هرچند زید در قیامش صادق بود و اگر پیروز میشد خلافت را به اهلش واگذار میکرد، اما امام صادق او را از قیام نهی کرد و او به نهی امام توجه نکرد.[۵۹] علامه طهرانی نیز با استناد به روایت ابان بن عثمان از مؤمن طاق که در الکافی نقل شده[۶۰]
قیام زید را بدون اذن امام صادق دانسته است.[۶۱]
همچنین از برخی روایات بر میآید که ائمه با اصل قیام موافق بوده اما زمان آن را مناسب نمیدانستند.[۶۲] و نیز امام رضا [۶۳]نقل شده، زید بن علی قصد داشت که اگر به پیروزی برسد حکومت را به امام صادق(ع) واگذار کند، شیخ مفید گفته است او بر الرضا من آل محمد دعوت میکرد و برخلاف آنچه که مردم خیال میکردند او خلافت را برای خود نمیخواست بلکه پس از پیروزی آن را به اهلش واگذار میکرد.[۶۴] علامه مجلسی این عقیده را بیشتر عالمان شیعه نسبت داده و گفته است که من قول دیگری از آنان سراغ ندارم.[۶۵] هنگامی که امام صادق از شهادت زید باخبر شد، به شدت متأثر گردید و دستور داد که اموالی را میان خانواده کسانی که در قیام او به شهادت رسیده بودند، تقسیم کنند.[۶۶]
بر پایه برخی روایاتی که از امام صادقدلایل شکست
برخی از نویسندگان عواملی برای نافرجام ماندن قیام زید مطرح کردهاند. آنان قدرت نظامی حکومت اموی،[۶۷] وجود جاسوسان و عوامل نفوذی که زمان قیام را به افشا کردند، حمایت نکردن آشکار امام صادق(ع) از قیام و عدم همراهی کوفیان را از جمله علل شکست آن شمردهاند.[۶۸]
نتایج قیام
قیام زید نتایج و پیامدهایی نیز به دنبال داشت. به گفته برخی از نویسندگان قیام زید و پس از آن قیام یحیی مقدمات سقوط حکومت بنی امیه را فراهم آورد.[۶۹] به گزارش یعقوبی، شهادت زید شیعیان خراسان را به جنبش درآورد و سبب شد شیعیان ستمهایی را که بنی امیه نسبت به خاندان پیامبر(ص) روا میداشتند، بازگو میکردند و جایی نبود که از جنایات بنیامیه بیخبر باشند...»[۷۰] از امام صادق نیز نقل شده است که هشام زید بن علی را کشت خدا هم در عوض حکومت او را زایل کرد. [۷۱] یا هفت روز پس از آنکه بنی امیه جسد زید را سوزاندند خداوند اراده نابودی آنان را کرد.[۷۲]
- کاسته شدن از حساسیت نسبت خاندن اهل بیت و مجال یافتن امام صادق برای ترویج مذهب شیعه[۷۳]
مطالعه بیشتر
- شخصیت و قیام زید بن علی، سید ابوفاضل رضوی اردکانی
- سیره و قیام زید بن علی، حسین کریمان
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۲۴.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷،ص۱۶۰.
- ↑ صبحی، فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۴۸.
- ↑ صبحی، فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ج۳، ۱۴۱۱قص۴۸ـ۵۲؛ خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.
- ↑ نگاه کنید به: خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۱.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۵۷.
- ↑ کریمان، سیره و قیام زید بن علی، ۱۳۶۴ش، ص۲۶۰-۲۶۸.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷،ص۱۶۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷،ص۱۶۰-۱۶۷.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۲۳۷-۲۳۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۷۲-۱۷۳.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۹، ص۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۶۶.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۳۷.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ص۱۷۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۷۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۶۶-۱۶۸.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۷۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۶۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۶۸.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص ۱۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۲۳۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۱-۱۸۲؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۲۴۴؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۴.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۲۴۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۲-۱۸۳؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۹۹۱م، ج۸، ص۲۹۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۳.
- ↑ ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۴۲-۱۴۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۴.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۶.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۵، ص۱۳۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۶-۱۸۷.
- ↑ ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.
- ↑ خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.
- ↑ شهید اول، القواعد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۰۷.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۳۶۵.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۹، ص۲۶۱.
- ↑ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲.
- ↑ رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ مشرق نیوز، چرا امام صادق از قیام زید حمایت نکرد، انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، بازبینی، ۵ تیر ۱۳۹۷ش.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۴.
- ↑ تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۴.
- ↑ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۱۸.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ نوری، زید بن علی و مشروعیة الثورة عند اهل البیت، ۱۴۱۶ق، ص۳۱۳.
- ↑ رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۲۶۳-۲۷۹.
- ↑ رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۲۸۰-۲۸۱؛ کریمان، سیره و قیام زید بن علی، ۱۳۶۴ش، ص۳۶۱-۳۶۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۲۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۰۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۸، ص۱۶۱.
- ↑ کریمان، سیره و قیام زید بن علی، ۱۳۶۴ش، ص۳۶۱-۳۶۲.
منابع
- ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تصحیح: ابراهیم محمد ابوالفضل، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر-دار بیروت، ۱۹۶۵م.
- ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۹۹۱م.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۹۸۶م.
- ابن مَسْکَوَیه، احمد بن محمد، تجارب الامم و تعاقب الهمم، تحقیق: ابوالقاسم امامی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۹ش.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق: احمد صقر، بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، دار التعارف، ۱۹۷۷م.
- حسینی تهرانی، سید محمدحسین،امامشناسی، مشهد، علامه طباطبایی، ۱۴۲۶ق.
- خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، تحقیق: سید عبدالطیف حسنی، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۱ق.
- خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ق/۱۳۶۹ش.
- رضوی اردکانی، سید ابوفاضل، شخصیت و قیام زید بن علی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
- شهید اول، محمد بن مکی، القوائد و الفوائد، تصحیح: سید عبدالهادی حکیم، قم،کتابفرشی مفید، (افست نجف، ۱۴۰۰ق)
- شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، تصحیح: مهدی لاجوردی، تهران، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- صبحی، احمد محمود، فی علم الکلام دراسة فلسفية لآراء الفرق الإسلامية فی اصول الدین، بیروت، دار النهضة العربیه، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۹۶۷م.
- کریمان، حسین، سیره و قیام زید بن علی(ع)، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تجقیق: محیالدین و محمدرضا مامقانی، قم، مؤسسه آل البیت لإحیا التراث، ۱۴۳۱ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تصحیح: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ق.
- نوری، حاتم، زید بن علی و مشروعية الثورة عند اهل البیت، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.