پشیمانی ابوبکر
پشیمانی ابوبکر ابراز تأسف و پشیمانی ابوبکر بن ابیقحافه از دستورِ هجوم به خانه حضرت زهرا(س) و بر عهده گرفتن خلافت پس از درگذشت پیامبر(ص) در حضور عبدالرحمن بن عوف. این مطلب در برخی منابع اهلسنت مانند تاریخ طبری، تاریخ مدینه دمشق اثر اِبنعَساکِر و اَلمُعْجَمُ الکَبیر تألیف طَبَرانی با تفاوتهایی در عبارت آنها آمده است. برخی از عالمان و متکلمان شیعه همچون علامه حلی تردید و پشیمانی ابوبکر را نشانگر عدم صلاحیت او برای خلافت و سزاوار بودن دیگران نسبت به او در این امر دانستهاند.
بهگفته علامه امینی(۱۳۲۰-۱۳۹۰ق)، پشیمانی ابوبکر، بهخصوص درباره حمله به خانه حضرت زهرا و مسأله خلافت، نشان از بیتدبیری خلیفه و انجام کاری بهدور از شرع و قانون توسط اوست که در نزدیکی مرگ، آن را ابراز کرد.
برخی عالمان اهلسنت دربارهٔ یکی از راویانِ اظهار پشیمانی ابوبکر بهنام علوان بن داود تردید کرده و معتقدند «علوان همین یک روایت را نقل کرده و به آن شناخته میشود»؛ اما گفته شده رجالیان اهلسنت، همانند جملهٔ «همین یک روایت را نقل کرده..» را در ذیل نام راویانی میآورند که حدیثی برای کاستن شأن صحابه نقل کردهاند.
محمد اللهاکبری در مقالهای با عنوان «حدیث پشیمانی»، به ابعاد مختلف ابراز پشیمانی ابوبکر در پایان عمر پرداخته است.
ابراز پشیمانی ابوبکر
به گزارش تاریخ طبری(تألیف: ۳۰۳ق)، ابوبکر در آخرین ساعتهای عمرش در حضور عبدالرحمن بن عوف، از انجام نُه کار ابراز تأسف و پشیمانی کرد و گفت: «دوست داشتم این کار را نمیکردم»؛ از جمله در سه مورد زیر:
- درِ خانه فاطمه را در هیچ صورتی نمیگشودم، هرچند به قصد جنگ با ابوبکر بسته شده بود.
- فُجائة سُلَمی را به آتش نمیسوزاندم؛[یادداشت ۱] بلکه یا او را میکشتم یا میبخشیدم.
- روز سقیفه بنیساعده، خلافت را به گردن یکی از آن دو مرد (ابوعبیده یا عمر) میانداختم و او امیر میبود و من وزیر.[۱]
این ابراز پشیمانی ابوبکر، در برخی دیگر از منابع اهلسنت؛ همچون کتاب الاموال نوشته ابوعبید قاسم بن سلام (درگذشت: ۲۲۴ق)،[۲] تاریخ مدینه دمشق تألیف اِبنعَساکِر(۴۴۹-۵۷۱ق)،[۳] اَلمُعْجَمُ الکَبیر تألیف طَبَرانی(درگذشت: ۳۶۰ق)[۴] و تاریخ الاسلام تألیف شمسالدین ذَهَبی (درگذشت: ۷۴۸ق)،[۵] همراه با تفاوتهایی در متن آن آمده است.[۶] ابوعبید، از حدیثشناسان اهلسنت، در قرن دوم و سوم قمری، در بیان پشیمانی ابوبکر، قسمت مربوط به گشودن درِ خانه امام علی(ع) را نمیآورد و با عباراتی مانند «کذا و کذا» از این قسمت میگذرد.[۷]
همچنین پشیمانی او در برخی منابع رجالی، تاریخی و تفسیری اهلسنت نیز بیان شده[۸] و عالمان شیعه همچون فضل بن شاذان(درگذشت: ۲۶۰ق) در الایضاح[۹] و شیخ صدوق(۳۰۵-۳۸۱ق) در الخصال[۱۰] آنرا از اهلسنت نقل کردهاند. محمد اللهاکبری، پژوهشگر دینی شیعه، درمقالهای با عنوان «حدیثِ پشیمانی» به ابعاد مختلف ابراز پشیمانی ابوبکر در پایان عمر پرداخته است.[۱۱]
علامه حلی(۶۴۸-۷۲۶ق) و برخی از عالمان و متکلمان شیعه در آثار کلامی به مناسبتهای مختلف به بخشهایی از گفته ابوبکر استناد کرده و نوشتهاند که تردید ابوبکر نشانگر عدم صلاحیت او برای خلافت و سزاوار بودن دیگران نسبت به او در این امر است.[۱۲] به نوشته علامه امینی(۱۳۲۰-۱۳۹۰ق) در الغدیر، پشیمانی ابوبکر، بخصوص درباره حمله به خانه حضرت زهرا(س) و مسئله خلافت، نشان از بیتدبیری خلیفه و انجام کاری به دور از شرع و قانون توسط اوست که در نزدیکی مرگ، آن را ابراز کرد.[۱۳] همچنین به نظر برخی دیگر، ابوبکر در خلافت خود تردید کرده و اعتراف میکند که شایسته خلافت پس از پیامبر نبوده است.[۱۴]
تردید در علوان بن داود
محمد بن جریر بن یزید طبری(درگذشت: ۳۱۰ق) در تاریخ طبری، این حدیث را همراه با سند و راویان آن آورده است؛[۱۵] اما برخی درباره یکی از راویانِ جریان اظهار پشیمانی ابوبکر به نام عُلوان بن داود تردید کردهاند. محمد بن عمرو عقیلی(درگذشت: ۳۲۲ق)، از حدیثشناسان اهلسنت، علوان را مُنْکَر الحدیث[یادداشت ۲] و نقل او را ضعیف میداند. وی معتقد است علوان همین یک روایت را نقل کرده و به آن شناخته میشود.[۱۶] برخی دیگر از محدثان اهلسنت نیز همین عبارت عقیلی را در کتابهای خود تکرار کردهاند؛[۱۷] اما ابنحبان(درگذشت: ۳۵۴ق) در کتاب الثقات، علوان را جزو راویان ثقه آورده است.[۱۸] همچنین ابنقَیِّم جوزیه (درگذشت: ۷۵۱ق) در کتاب عُدَّة الصابرین، سخن ابوبکر را بدون نقل از علوان آورده است.[۱۹]
بهگفته محمد اللهاکبری، پژوهشگر دینی شیعه، عقیلی در چند جای دیگر از علوان روایت نقل کرده[۲۰] و هر بار این جمله «علوان فقط همین حدیث را نقل کرده» را تکرار کرده است.[۲۱] گفته شده برخی رجالیان اهلسنت جملهٔ «همین یک روایت را نقل کرده..» را در ذیل نام راویانی میآورند که حدیثی برای کاستن شأن صحابه نقل کنند.[۲۲]
پانویس
- ↑ طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۴۳۰.
- ↑ ابوعبید، الأموال، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۴.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۰، ص۴۲۲.
- ↑ طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۱، ص۶۲.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۱۸.
- ↑ نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۷۶-۱۸۲.
- ↑ ابوعبید، الأموال، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۴.
- ↑ نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۸۴-۱۹۲.
- ↑ ابنشاذان، الایضاح، ۱۴۰۲ق، ص۸۲-۸۳.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۷۲.
- ↑ نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۸۴-۱۹۲.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷؛ علامه حلی، نهج الحقّ، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۸۱-۳۸۳؛ عاملی، وصول الأخیار، ۱۳۶۰ش، ص۶۸؛ شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ص۶۸.
- ↑ امینی، الغدیر، ج۷، ص۱۷۴.
- ↑ سید مرتضی، الشافی فی الامامة، آستان قدس رضوی، ج۴، ص۴۷۵؛ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۷، ص۱۶۶.
- ↑ نگاه کنید به: طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۴۲۹-۴۳۱.
- ↑ عقیلی، الضعفاء الکبیر، ۱۴۰۴ق ج۳، ص۴۱۹.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۰۸؛ ابنحجر عسقلانی، لسان المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۸۸.
- ↑ ابنحبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۵۲۶.
- ↑ ابنقیم جوزیه، عدة الصابرین، ۱۴۰۹ق، ص۲۱۱-۲۱۲.
- ↑ عقیلی، الضعفاء الکبیر، ۱۴۰۴ق ج۳، ص۴۲۱-۴۲۲.
- ↑ اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۹۰.
- ↑ اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۹۰.
یادداشت
- ↑ فجائه سلمی از قبیله بنیسلیم در نخستین روزهای شورش قبایل و ادعای پیامبری برخی افراد، نزد ابوبکر آمد و برای جنگ با اهل رده از او نیرو و سلاح خواست و ابوبکر شماری مرد جنگی با ابزار نظامی به وی داد. وی از مدینه بیرون رفت و به جای جنگ با شورشیان به راهزنی و قتل و غارت مردم پرداخت. ابوبکر ناچار سپاهی برای سرکوب او فرستاد. او را گرفته به مدینه آوردند و ابوبکر دستور داد او را زنده در آتش بسوزانند و چنین کردند. (ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص۳۵۰-۳۵۱.)
- ↑ به روایاتی که تنها دارای یک اسناد بوده و راوی آن غیر موثق و مخالف روایتی باشد که مشهور علما آن را نقل کردهاند، حدیث مُنْکَر میگویند. (شهید ثانی، الرعاية في علم الدراية، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۵ و ۲۰۹؛ مامقانی، مقباس الهداية، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.)
منابع
- اللهاکبری، محمد، «حدیث پشیمانی»، علوم حدیث، ش۶۲، ۱۳۹۰ش.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، تصحیح و تنظیم محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ش.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۱م.
- ابنشاذان، فضل، الإيضاح، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۰۲ق.
- ابنقیم جوزیه، محمد بن أبی بکر، عدة الصابرین وذخیرة الشاکرین، به تحقیق: اسماعیل بن غازی مرحبا، بیروت و دمشق، دار ابنکثیر/ مدینه، مکتبة دار التراث، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
- ابوعبید، قاسم بن سلام، الأموال، به تصحیح و تنظیم: محمد خلیل هراس، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
- ذهبی، شمس الدین أبو عبدالله، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، به تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر، چاپ اول، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
- سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامة، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۹۸ش.
- شوشتری، نورالله بن شریف الدین، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، قم، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، الرعاية في علم الدراية، به تحقیق عبد الحسین محمد علی بقال، قم، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۸ق.
- شیخ صدوق، محمد بن على، الخصال، با تحقیق و تصحیح: على اكبر غفارى، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، به تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، بینا، بیتا.
- عاملی، حسین بن عبدالصمد، وصول الأخیار إلی أصول الأخبار، با تصحیح و تنظیم: عبد اللطیف حسینی کوهکمری، قم، مجمع الذخائر الاسلامیة، ۱۳۶۰ش.
- عقیلی، ابو جعفر محمد بن عمرو، الضعفاء الکبیر، به تحقیق: عبد المعطی امین قلعجی، بیروت، دار المکتبة العلمیة، چاپ اول، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد، گردآورنده: حسن حسنزاده آملی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، چاپ اول، ۱۹۸۲م.
- مامقانی، عبدالله، مقباس الهداية في علم الدراية، به تحقیق محمدرضا مامقانی، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۸ق/ ۱۳۸۵ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، تهران، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.