ان شاء الله

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از إن شاءَ الله)
خطاطی قسمتی از آیه ۹۹ سوره یوسف مشتمل بر «ان شاء الله» که به خط ثلث توسط محمد بدوی الدیرانی خطاط سوری در سال ۱۳۵۳ق نوشته شده است.

إنْ شاءَ الله به معنای «اگر خدا بخواهد» عبارتی است برگرفته از قرآن که در فرهنگ‌ اسلامی در مورد رخ دادن چیزی در آینده یا برای امید به اجابت دعا استفاده می‌شود. در قرآن و روایات تاکید شده، انسان اراده خود و عوامل دیگر را مستقل ندیده و با قطعیت در مورد اتفاقات آینده سخن نگوید و همواره بداند همه چیز تحت مشیت و اراده خداوند است. در روایات از این عبارت به عنوان «استثناء» یاد شده است.

در عرف مردم متدین این کلام متداول است و به معانی «به خواست خدا»، «امید به رخ دادن کار»، «آمین» و... کاربرد دارد.

معتزله که مشیت الهی را صرفا تشریعی می‌دانند، بر این باورند که تنها در امور نیک جایز است «ان شاء الله» گفته شود. علامه طباطبایی این نظر را مخالف عقل و استعمالات قرآنی مشیت الهی می‌داند. به عقیده وی ازآنجایی‌که همه عوامل هستی مخلوق خداوند و وابسته به او هستند هر اتفاقی در هستی رخ می‌دهد تحت مشیت و اراده اوست. از این رو هنگامی که در مورد کاری «ان شاء الله» گفته می‌شود مراد آن است که اگر اسباب و عواملی که خدا خواسته است محقق شود، این کار به وقوع خواهد پیوست.

معرفی و جایگاه

«ان شاء اللّٰه» جمله شرطی به معنای «اگر خدا بخواهد» است و در مورد کارهایی که در آینده انجام خواهد شد بیان می‌شود.[۱] از این «عبارت» به عنوان «استثنا» یاد می‌شود.[۲] استثنا به معنای خارج کردن چیزی از یک حکم کلی است و کسی که ان شاء الله می‌گوید، در حقیقت آن کار را از قدرت خود خارج می‌کند و به مشیت الهی گره می‌زند.[۳] گفتن جمله «ان‌شاء‌الله» به هنگام بیان تصمیم‌های مربوط به آینده را نوعی ادب در پیشگاه خداوند دانسته‌اند که بیان‌گر توحید افعالی نیز است؛ به این بیان که در عین وجود اختیار و آزادی اراده انسان، وجود هر چیز و هر کاری را به مشیت خدا وابسته می‌کند.[۴]

قرآن کریم در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره کهف تصریح می‌کند که انسان نباید با قطعیت بگوید فردا چنین کاری را خواهم کرد و بداند که اگر بر اساس مشیت الهی بود بر آن کار موفق خواهد شد.[۵] در آیات دیگر قرآن نیز به وابسته بودن افعال انسان به خواست خداوند اشاره شده است. همچون آیات ۳۰ سوره انسان، ۱۰۲ صافّات، ۶۹ کهف، ۳۳ هود، ۶۹ یوسف، ۸۹ و ۱۸۸ اعراف.[۶]

در روایتی که کلینی نقل کرده است، امام صادق(ع) دستور نوشتن نامه‌ای را دادند و پس از پایان کتابت، چون «ان شاء الله» در آن ذکر نشده بود دستور دادند تا در موارد لزوم، در متن نامه این عبارت اضافه شود.[۷] روایتی دیگر در کافی از عدی بن حاتم نقل شده است که امام علی(ع) در جنگ صفین پس از قسم خوردن نسبت به کشتن معاویه و یارانش «ان شاء الله» گفتند.[۸] در همین کتاب بابی با عنوان «بَابُ الِاسْتِثْنَاءِ فِی الْیمِینِ» (باب ان‌شاء‌الله‌گفتن هنگام قسم) وجود دارد که ۸ روایت در رابطه با لزوم بیان جمله استثناء در هنگام قسم خوردن برای انجام کار در آینده در این باب نقل شده است.[۹] از برخی روایات نیز استفاده می‌شود که اگر کسی خبر از انجام کاری در آینده بدون گفتن جمله «ان‌شاء‌الله» بدهد خداوند او را به خود واگذار می‌کند و از تحت حمایتش بیرون می‌برد.[۱۰]

فرهنگ عامیانه دینی

آورده‌‏اند كه آن مردى در راهى مى‏‌رفت و درمى چند در سر آستين داشت و در عقيدتش خلل بود، يكى او را گفت: كجا مى‏‌روى؟ گفت: درمى چند دارم به خزّفروشان مى‏‌شوم تا خزّى خرم. گفت: بگو إن شاء اللّه. گفت: به إن شاء اللّه چه حاجت است كه زر بر سر آستين است و خزّ در بازار. او بگذشت، در راه طرّارى به وى باز خورد و آن زر به حيلت ببرد. چون آن مرد واقف شد كه زر ببردند خجل‏‌وار بازگشت، و باتّفاق هم آن مرد به او باز خورد و گفت: هان خزّ خريدى؟ گفت: زر ببردند إن شاء اللّه. گفت: غلط كردى، إن شاء اللّه در آن موضع بايد گفت تا فايده باز دهد.

سمعانی، روح الارواح، ۱۳۸۴ش، ص۳۰.

یکی از تعابیری که در عرف مردم متدین کاربرد زیادی دارد، «ان شاء الله» است.[۱۱] در عرف مردم به صورت «انشالاّ» و «ایشالاّ» نیز به کار میرود.[۱۲] این عبارت به معانی متفاوتی به کاربرده شود:

  • به خواست خدا: این استعمال به معنای حقیقی این کلام است که اگر خدا بخواهد این کار انجام می‌شود.[۱۳]
  • امید به انجام کار: در بسیاری از استعمالات فرد با گفتن این کلام علاوه بر معنای پیشین، امیدواری خود را به انجام شدن این کار را نیز بیان می‌کند.[۱۴]
  • آمین: طلب اجابت که بعد از دعا یا نفرین گفته می‌شود.[۱۵]
  • تاکید دعا و نفرین: در جملات دعایی و نفرینی بعد از کلماتی مانند «خدایا» و «الهی» به کار برده می‌شود.[۱۶]
  • تیمّن و تبرّک: برخی عادت کرده‌اند و در کلام خود حتی امور مسلم و قطعی این جمله را به کار می‌برند.[۱۷]

مشیت تشریعی یا تکوینی

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با تحلیلی که از آیات ۲۳ و ۲۴ سوره کهف ارائه می‌کند، بر این باور است که مشیت الهی در این آیه تکوینی است.[۱۸] ازآنجایی‌که همه اسباب در هستی مخلوق خداوند و وابسته به اراده اوست،[۱۹] رخ ندادن کاری به این دلیل است که اسباب لازم در مشیت الهی برای تحقق آن وجود نداشته است.[۲۰] در نتیجه کسی که برای انجام کاری «ان شاء الله» می‌گوید مقصودش این است که آن کار در صورتی رخ می‌دهد که مطابق با اراده تکوینی خدا باشد.[۲۱]

نشانه كامل بودن ايمان بنده اين است كه در هر كارى «اِن شاء اللّه » بگويد .

متقی هندی، کنز العمال، موسسة الرسالة، ج۱۵، ص۵۵.

معتزله بر این باورند که مراد از مشیت، مشیت تشریعی است.[۲۲] بر اساس باور آن‌ها خداوند مخلوقات را خلق کرده است و بعد از خلقت، اراده تکوینی الهی در هستی جاری نیست و خداوند صرفا با امر و نهی تشریعی مخلوقات را تدبیر می‌کند.[۲۳] بر این اساس وقتی «ان شاء الله» گفته می‌شود به این معناست که اگر این کار از نظر دین خدا جایز باشد انجام خواهم داد.[۲۴] در مورد کارهای گناه نمی‌توان از این تعبیر استفاده کرد و مثلا بیان کرد: «ان شاء الله فردا دزدی خواهم کرد».[۲۵] علامه طباطبایی این برداشت از مشیت را مخالف با حکم عقل در رابطه با وابسته بودن همه اسباب به خداوند و آیاتی از قرآن می‌داند که به صراحت در مورد مشیت تکوینی خداوند سخن می‌گویند.[۲۶]

استثنا‌پذیری ایمان

بحثی میان متکلمان مطرح شده است که آیا استثنا در ایمان راه دارد؟ و می‌توان گفت: «من مومن هستم ان شاء الله»؟[۲۷] ابوحنیفه و پیروانش[۲۸] و ماتریدیه[۲۹] با ذکر دلایلی همچون عدم رهیافت شک و تردید در ایمان و همچنین لزوم ثبات و دوام در ایمان معتقد هستند که استثناء در ایمان راه ندارد.[۳۰] در مقابل برخی همچون حسن بصری، شافعی و اشاعره[۳۱] معتقد هستند که استثنا در اصل ایمان نبوده و در کمالات آن است و همچنین وابسته کردن ایمان به مشیت الهی از باب ادب و تبرک بوده و مشکلی ندارد.[۳۲] گفته شده متکلمین امامی به دلیل این که این بحث را نزاع لفظی می‌دانستند نه یک بحث واقعی اعتقادی، از ذکر این مسئله در آثار خود اجتناب کرده‌اند.[۳۳]

پانویس

  1. دهخدا، لغت نامه، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۵۵۴.
  2. دهخدا، لغت نامه، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۵۵۴.
  3. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۴۷۲؛ احمدنگری، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۹۲.
  4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۳۸۹.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۰-۲۷۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۳۸۴.
  6. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۴۷۲.
  7. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۷۳.
  8. کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۷، ص۴۶۰.
  9. کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۷، ص۴۴۷-۴۴۹.
  10. حویزی، نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۵۳.
  11. موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  12. موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  13. موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  14. موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  15. دهخدا، لغت نامه، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۵۵۴؛ موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  16. موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  17. موسوی آملی، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه».
  18. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۰.
  19. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۰.
  20. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۱.
  21. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۱.
  22. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۲.
  23. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۲.
  24. قاضی عبدالجبار، المغنی،‌ ج۶ (کتاب الارادة)،‌ تحقیق محمود محمد قاسم، ص۳۲۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۲.
  25. قاضی عبدالجبار، المغنی،‌ ج۶ (کتاب الارادة)،‌ تحقیق محمود محمد قاسم، ص۳۲۵.
  26. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۷۲.
  27. سبحانی تبریزی،‌ دانشنامه کلام اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۵۹۱.
  28. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۱۵.
  29. ماتریدی، التوحید، ۱۴۲۷ق، ص۲۸۰-۲۸۲.
  30. سبحانی تبریزی،‌ دانشنامه کلام اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۵۹۱.
  31. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۱۵.
  32. سبحانی تبریزی،‌ دانشنامه کلام اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۵۹۱.
  33. سبحانی تبریزی،‌ دانشنامه کلام اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۵۹۱.

منابع

  • قرآن کریم
  • احمدنگری، عبدالنبی بن عبدالرسول، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، بیروت،‌ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۵ق.
  • تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ، ۱۳۷۷ش.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، مصحح هاشم رسولی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت،‌ دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، دانشنامه کلام اسلامی، قم، موسسه امام صادق(ع)،‌۱۳۸۷ش.
  • سمعانی، احمد، روح الأرواح فى شرح أسماء الملك الفتاح‏، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى‏، ۱۳۸۴ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • قاضی عبدالجبار، المغنی فی أبواب التوحید و العدل،‌ تحقیق محمود محمد قاسم،‌ بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
  • کلینی، الکافی، تصحیح: علی اکبرغفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق،
  • ماتریدی، محمد بن محمد، التوحید، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۷ق.
  • متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال، بیروت،‌موسسة الرسالة، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • موسوی آملی، سید محسن، «ان شاء الله در فرهنگ عامیانه»، مجله بشارت، شماره ۵۷، ۱۳۸۵ش.