شفاعت از باورهای مشترک مسلمانان است که به واسطه‌گری نزد خدا برای بخشش دیگران اشاره دارد. البته عالمان مسلمان در معنای شفاعت و محدوده آن اختلاف‌نظر دارند. امامیه، مُرجئه و اشاعره بر این باورند که شفاعت شامل مرتکبان کبیره‌ می‌شود. البته از نظر امامیه فقط کسانی مشمول شفاعت می‌شوند که خدا از دینشان راضی باشد. در مقابل، گروه‌هایی همچون معتزله و زیدیه بر این باورند که شفاعت به‌معنای زیادی ثواب و جلب منفعت است و فقط به توبه‌کنندگان و مطیعان اختصاص دارد.

اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره

عالمان مسلمان اتفاق‌نظر دارند که پیامبر(ص) از شفاعت‌کنندگان است. امامیه، امامان معصوم(ع) را نیز از شفاعت‌کنندگان می‌دانند. عالمان مسلمان همچنین با استناد به روایاتی که در منابع روایی شیعه و اهل‌سنت نقل شده، پیامبران، عالمان دین، شهداء، مؤمنان و حافظان قرآن را از شفاعت‌کنندگان برشمرده‌اند. برخی از وهابیان شفاعت پیامبر را فقط به زمان حیات وی محدود کرده‌اند. این دیدگاه مورد اعتراض سایر عالمان مسلمان قرار گرفته است

عالمان مسلمان اتفاق‌نظر دارند که شفاعتِ شفاعت‌کنندگان شامل کافر و مشرک نمی‌شود. همچنین در برخی روایات از امامان شیعه آمده است کسی که نماز را سبک بشمارد، غلوکنندگان در دین و پادشاهان ستمگر از شفاعت شفاعت‌کنندگان محرومند.

واژه شفاعت حدود ۳۰ بار در قرآن به‌کار رفته است. در برخی آیات، شفاعت فقط به خدا اختصاص داده شده و در بر پایه آیات دیگر خدا آن را به پیامبر و دیگران نیز داده است. آثاری در موضوع شفاعت نوشته شده است کتاب «الشفاعة فی الکتاب و السنة» از جعفر سبحانی و کتاب «الشفاعة» از سید کمال حیدری از جمله این آثارند.

از باورهای مشترک مسلمانان

همه مسلمانان در ثبوت اصل شفاعت اتفاق‌نظر دارند.[۱] علامه مجلسی در حق الیقین اعتقاد به آن را از ضروریات دین دانسته است.[۲] ابن‌تیمیه، اصل شفاعت را از باورهایی دانسته که مورد پذیرش همه مسلمانان است و بر این نظر است که روایات مربوط به آن، متواتر بوده و در کتاب‌های صحیح و معتبر حدیثی نقل شده است.[۳] برپایه روایتی که شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل کرده است، اگر کسی شفاعت را انکار کند از شیعیان نیست.[۴]

البته در معنا و آثار شفاعت بین فرقه‌ها و عالمان مسلمان اختلاف‌نظر است.[۵] از نظر امامیه، اشاعره و مرجئه، شفاعت به معنای دفع ضرر و رفع عذاب و عقاب از گنهکاران است[۶] برخی همچون معتزله آن را به زیادی ثواب و جلب منفعت برای اطاعت‌کنندگان و توبه‌کنندگان معنا کرده‌اند.[۷]

گفته می‌شود واژه «شفاعت» با مشتقات آن حدود ۳۰ بار در قرآن به کار رفته است.[۸] همچنین در منابع روایی شیعه[۹] و اهل‌سنت[۱۰] روایاتی از پیامبر(ص) و امامان شیعه(ع) در موضوع شفاعت آمده است. همچنین این مسئله از سوی متکلمان و مفسران مسلمان مورد بحث واقع شده است.[۱۱] اعتقاد به شفاعت در یهودیت و مسیحیت نیز وجود دارد.[۱۲]

مفهوم‌شناسی

 
حدیث شفاعت، نصب‌شده در مسجدالنبی

شفاعت به‌معنای طلبِ برداشتن عذاب و عِقاب از کسی یا کسانی است که مستحق عذاب و عقابند[۱۳] و یا به عبارتی نوعی وساطت و میانجیگری در عفو و بخشیدن گناهان است.[۱۴]

تفاوت معنای دینی و عرفی شفاعت

ناصر مکارم شیرازی مفسر شیعه بین معنای دینی شفاعت با معنای عرفی آن تمایز گذاشته و بر این نظر است که در معنای عرفی آن، شفاعت‌کننده از موقعیت، شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض می‌کند؛ بدون آن که تغییری در روحیات شفاعت‌شوندگان صورت گیرد، اما شفاعتی که در قرآن و روایات از آن سخن به میان آمده، بر محور دگرگونی و تغییر در شخص شفاعت‌شونده دور می‌زند؛ یعنی در شفاعت‌شونده موجباتی فراهم می‌آید که از وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به‌وسیله ارتباط با شفاعت‌کننده، خود را در وضعیت مطلوبی قرار می‌دهد که شایسته و مستحق بخشودگی است.[۱۵]

شفاعت به معنای هدایت و رهبری

برخی نیز شفاعت را به معنای هدایت و رهبری در نظر گرفته و بر این باورند که جلوه شفاعتِ شفاعت‌کنندگان در این عالم، هدایت آنان است و لذا کسی که در این عالم از هدایت بی‌بهره بوده در آخرت از شفاعت بی‌بهره است.[۱۶] عالمانی همچون مرتضی مطهری و جعفر سبحانی، شفاعت پیامبر(ص) و سایر پیامبران نسبت به امت‌شان، شفاعت قرآن و حتی شفاعت علما از کسانی که مورد تعلیم و هدایت آنان بوده‌اند را از همین قسم دانسته‌اند.[۱۷]

رابطه شفاعت با توسل و مغفرت

به‌گفته جعفر سبحانی، توسل اقسامی دارد که یکی از آن‌ها درخواست شفاعت از کسانی است که خداوند به آن‌ها اذن شفاعت داده است؛ از همین رو توسل، کار فرد نیازمندی است که از فردی که نزد خداوند منزلت رفیعی دارد طلب شفاعت می‌کند و شفاعت، کار آن فرد است که از خداوند برای آن نیازمند، طلب بخشش می‌کند.[۱۸] در دعای توسل که از دعاهای مشهور است، دو واژه «شفاعت» و «توسل» با هم آمده و در کنار توسل جستن به چهارده معصوم از هر کدام از آنان نیز درخواست شفاعت شده است.[۱۹]

به‌گفته مرتضی مطهری، شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند که منبع خیر و رحمت است نسبت داده می‌شود، «مغفرت» خوانده می‌شود و هنگامی که به واسطه‌های رحمت نسبت داده می‌شود، نام «شفاعت» به خودش می‌گیرد.[۲۰]

شفاعت‌کنندگان

عالمان مسلمان اتفاق‌نظر دارند که پیامبر(ص) از شفاعت‌کنندگان است.[۲۱] از نظر آنان منظور از مقام محمود در آیه «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَیٰ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»،[۲۲] همان «مقام شفاعت» است که خداوند به پیامبر(ص) وعده داده است.[۲۳] شیخ مفید در اوائل المقالات گفته است که امامیه اجماع دارند بر این که غیر از پیامبر(ص)، امام علی(ع) و سایر امامان معصوم(ع)، شیعیان خود را شفاعت می‌کنند.[۲۴] آنان به روایاتی استناد می‌کنند که بر شفیع بودن امام علی(ع) و سایر امامان شیعه دلالت می‌کنند.[۲۵]

با توجه به آیه «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً،[۲۶] کسانی قادر به شفاعت هستند که نزد خداوند، عهد بسته باشند.[۲۷] مفسران نظرات مختلفی درباره معنای «عهد» بیان کرده‌اند.[۲۸] مفسرانی همچون طَبرسی و سید محمدحسین طباطبایی بر این نظرند که منظور از عهد، ایمان به خدا و تصدیق انبیاء او است.[۲۹] برخی نیز به عمل صالح[۳۰] و برخی به توحید و اسلام[۳۱] معنا کرده‌اند. گروهی از مفسران شیعه با استناد به برخی روایات،[۳۲] عهد را به ولایت امام علی(ع) و امامان معصوم(ع) پس از وی، معنا کرده‌اند.[۳۳]

برخی با استناد به آیه ۲۶ سوره نجم، ملائکه را از شفاعت‌کنندگان دانسته‌اند.[۳۴] بنا به روایتی از امام علی(ع) در نهج البلاغه، قرآن از جمله شفاعت‌کنندگان است.[۳۵] در برخی روایاتی که در منابع روایی شیعه و اهل‌سنت نقل شده است: پیامبران، عالمان دین، شهداء،[۳۶] مؤمنان[۳۷] و حافظان قرآن،[۳۸] از شفاعت‌کنندگان معرفی شده‌اند. همچنین برپایه برخی روایات نقل‌شده در منابع روایی شیعه، همسایه می‌تواند همسایه خود و خویشاوند، خویشاوند خود را شفاعت کند.[۳۹] در روایاتی توبه نیز به عنوان یکی از شفاعت‌کنندگان معرفی شده است.[۴۰]

شفاعت‌شوندگان

پیامبر(ص):

و أمّا شَفاعَتِي ففي أصحابِ الكَبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ و الظُّلمِ؛ شفاعت من برای مرتکبان گناهان كبیره است و به مشرکان و ستمگران نمی‌رسد.

شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۵۵.

در این که چه کسانی مورد شفاعت شفاعت‌کنندگان قرار می‌گیرند، میان عالمان مسلمان اختلاف‌نظر است.[۴۱] امامیه با استناد به آیه ۲۸ سوره انبیاء[۴۲] و روایاتی از امامان معصوم(ع)،[۴۳] بر این باورند که شفاعت، فقط به کسی تعلق می‌گیرد که خدا از دین وی راضی باشد؛ حال چه گناه کبیره مرتکب شده باشد یا گناه صغیره.[۴۴] آنان همچنین با توجه به برخی روایات نقل‌شده از امامان معصوم،[۴۵] توبه‌کنندگان را بی‌نیاز از شفاعت دانسته‌اند.[۴۶] اشاعره و مرجئه نیز همانند امامیه، بر این باورند که مرتکبان کبیره از امت پیامبر(ص) نیز می‌توانند مشمول شفاعت قرار گیرند.[۴۷] در مقابل، معتزله، خوارج و زیدیه بر این نظرند که شفاعت فقط شامل حال مؤمنانی می‌شود که از گناهان خود توبه کرده‌اند[۴۸] و با تمسک به آیاتی از قرآن همچون آیه ۴۸ سوره بقره و آیه ۱۸ سوره غافر، مرتکب کبیره‌ای که توبه نکرده است را مشمول شفاعت پیامبر(ص) ندانسته‌اند.[۴۹]

امامیه و سایر فرقه‌های مسلمان با تمسک به آیاتی همچون آیه ۱۸ سوره غافر[۵۰] و روایاتی از پیامبر(ص)[۵۱] و امامان شیعه(ع)[۵۲] اتفاق نظر دارند که مشرکان و کافران مشمول شفاعت قرار نمی‌گیرند.[۵۳]

امام صادق(ع) روایتی از پیامبر(ص) نقل کرده است که برپایه آن، کسی که نماز را سبک بشمارد از شفاعت آنان محروم می‌ماند.[۵۴] همچنین برپایه برخی روایات شیعه، ناصبی، پادشاه ظالم و غالیان در دین، مشمول شفاعت قرار نمی‌گیرند.[۵۵]

شفاعت به اذن خدا است

عالمان مسلمان اتفاق نظر دارند که شفاعتِ شفاعت‌کنندگان و همچنین پذیرش شفاعت برای شفاعت‌شوندگان، همه به اذن خداوند است. آنان به آیاتی همچون آیه ۲۵۵ سوره بقره،[۵۶] آیه ۳ سوره یونس،[۵۷] آیه ۱۰۹ سوره طه،[۵۸] آیه ۲۶ سوره نجم[۵۹] که در آن‌ها به تحقق شفاعت به اذن خداوند تصریح شده، تمسک کرده‌اند.

برخی با استناد به آیاتی همچون آیه «قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا؛[۶۰] بگو شفاعت همه خلقان با خدا است.»[۶۱] و آیه «مَا لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ؛ غیر از او برای شما یاور و شفیعی نیست.»،[۶۲] شفاعت را فقط به خدا اختصاص داده‌اند.[۶۳] در پاسخ به آنان گفته شده که شفاعت برای خداوند است؛ ولی مفسران اتفاق نظر دارند که با توجه به آیه ۷۹ سوره اسراء و روایات ذیل آن،[۶۴] خداوند این مقام را که در آیه از آن با عنوان مقام محمود یاد شده، به پیامبر(ص) اعطا کرده است.[۶۵] برخی نیز به آیاتی که در آن‌ها به تحقق و پذیرش شفاعت به اذن خداوند اشاره شده، استناد کرده‌اند و گفته‌اند درست است که شفاعت برای خداوند است، ولی خداوند با توجه به این آیات، آن را به برخی از بندگان مقربش اذن داده است.[۶۶]

مخالفت وهابیت با طلب شفاعت از میت

ابن‌تیمیه و به پیروی از وی، برخی از وهابیون، طلب شفاعت از پیامبر(ص) و سایر شفیعان پس از وفات یا در غیاب آنان و به‌طور کلی طلب شفاعت از غیر خداوند را بدعت و کاری شرک‌آمیز می‌دانند.[۶۷] ابن‌تیمیه گفته است که هیچ‌یک از صحابه، پس از وفات پیامبر(ص) از وی طلب شفاعت نکرده‌اند و هیچ‌کدام از فقهای چهارگانه به استحباب یا وجوب آن فتوا نداده‌اند و لذا این کار، عملی بدون دلیل و مخالفت با مشی صحابه و فقیهان است.[۶۸] عبدالعزیز بن باز (مفتی وهابی اهل عربستان) در پاسخ به استفتائی گفته است که شفاعت، مِلک خداوند است و پیامبر(ص) و سایر شفیعان پس از وفاتشان نمی‌توانند در این ملک تصرف کنند و لذا طلب شفاعت از کسی که وفات کرده و قادر بر انجام کاری نیست، شرک است و جایز نیست.[۶۹]

امام صادق(ع):

إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ؛ شفاعت ما به کسانی که نماز را سبک بشمارند، نمی‌رسد.

شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۶.

سیدعلی میلانی، کلام‌پژوه شیعه، به روایتی از منابع اهل‌سنت استناد کرده و گفته است که صحابه در برخی موقعیت‌ها، از پیامبر(ص) پس از رحلت وی، طلب شفاعت می‌کرده‌اند.[۷۰] برپایه این روایت، در دوره خلافت عمر بن خطاب، قحطی پیش آمد و بلال بن حارث، از صحابه پیامبر(ص)، به زیارت قبر وی رفت و به او متوسل شد که از خداوند طلب باران کند تا به‌واسطه آن، امت از قحطی نجات یابند.[۷۱]

به‌گفته جعفر سبحانی در کتاب آیین وهابیت، درخواست شفاعت از شفاعت‌کنندگانی که از دنیا رفته‌اند، از اجساد نهفته در قبور نیست؛ بلکه از ارواح پاک و زنده‌ای است که با اجساد برزخی در جهان برزخ به‌سر می‌برند و به تصریح قرآن، حیّ و زنده‌اند.[۷۲]

انکار شفاعت و پاسخ آن

عده‌ای مشروعیت شفاعت را انکار کرده و ادله‌ای آورده‌اند که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:

  • آموزه شفاعت، با اصل عدالت، مخالف و با دستگاه ظلم و جهل سازگار بوده و بر این اساس، اعتقاد به آن توهین به خداوند است.[۷۳] البته به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی، مجازات گنهکار عین عدالت است و پذیرش شفاعت نوعی فضل و احسان می‌باشد، احسانی که از یک سو به خاطر زمینه‌های مناسب در فرد شفاعت‌شونده و از سوی دیگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعت‌کننده است.[۷۴]
  • وعده شفاعت دادن به مردم، آنان را بر انجام گناه و هتک محارم الهی، جَری و بی‌پروا می‌کند.[۷۵] گفته‌اند که این اشکال بر آیاتی که درباره بخشش گناهان از سوی خداوند نازل شده نیز وارد است، در حالی که کسی تردید ندارد در این که آیات مغفرت، موجب بی‌پروایی مردم در هتک محارم الهی نمی‌شوند.[۷۶] همچنین آیات شفاعت مشروط به مشیت الهی است و کسی نمی‌تواند مطمئن باشد که شفاعت شفاعت‌کنندگان شامل حالش می‌شود و لذا بی‌پروایی در انجام گناه ایجاد نمی‌کند؛ بلکه تنها اثر وعده شفاعت این است که مردم را امیدوار می‌کند و آنان را از ناامیدی از رحمت الهی می‌رهاند.[۷۷]
  • شفاعت مستلزم دگرگونی و تغییر در علم و اراده خداوند است؛ بدین بیان که شفاعت‌کننده موجب می‌شود که خدا برخلاف آنچه در اول اراده کرده و به آن حکم نموده، کاری انجام دهد، اما تغییر در علم و اراده خداوند، مستلزم تغییر ذات بوده و محال است، بنابراین شفاعت نیز محال است.[۷۸] در پاسخ گفته‌اند که قبول شفاعت از سوی خداوند به معنای تغییر در اراده او و یا دگرگونی علم او نیست؛ بلکه خداوند علم دارد که مثلاً فلان انسان در آینده حالت‌های مختلفی به خود می‌گیرد و این علم به تغییر، به معنای تغییر در علم نیست و لذا اراده خداوند به آن حالت‌ها تعلق می‌گیرد، بدین معنا که آن انسان در یک زمان با توجه به اسباب و شرایطی یک حالت دارد و در آن حال، خداوند درباره او اراده می‌کند و در زمان دیگری با توجه به اسباب و شرایط دیگری، حالت دیگری به خود می‌گیرد و خدا نیز اراده دیگری درباره او می‌کند و این امور مستلزم تغییر در علم و اراده خداوند نیست.[۷۹]

انکار شفاعت در قیامت

برخی با استناد به آیه «یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ...؛[۸۰] روزی که در آن، نه خریدوفروشی هست و نه دوستی سودی دارد و نه شفاعتی شامل حالتان می‌شود...»[۸۱] و برخی دیگر از آیات قرآن،[۸۲] شفاعت را فقط منحصر در عالم دنیا دانسته و آن را در قیامت انکار کرده‌اند.[۸۳] البته به گفته آیت‌الله سبحانی این آیه، مطلق شفاعت در قیامت را انکار نمی‌کند؛ بلکه با توجه به جمله «لا خُلة»، تنها شفاعت باطل را رد می‌کند.[۸۴] در شفاعت باطل، درخواست‌کننده شفاعت، بدون آنکه به وظایف و اعمال دینی خود عمل کرده باشد، به صرف دوستی و نسبتش با شفاعت‌کننده، مانند آنچه در دنیا اتفاق می‌افتد، از او طلب شفاعت می‌کند.[۸۵] برخی مفسران نیز بر این نظرند که این آیه مطلق شفاعت در قیامت را انکار نکرده؛ بلکه شفاعت برای غیرمؤمنان را رد می‌کند.[۸۶] در برخی منابع روایی شیعه و اهل‌سنت نیز روایاتی نقل شده که شفاعتِ شفاعت‌کنندگان را در قیامت بیان کرده است.[۸۷]

کتاب‌شناسی

برخی از آثاری که درباره شفاعت به رشته تحریر درآمده عبارتند از:

  • الشفاعة فی الکتاب و السنة: نوشته جعفر سبحانی. این کتاب مشتمل بر هشت فصل است. فصل اول درباره دیدگاه عالمان مسلمان درباره شفاعت است. فصل دوم به مبحث شفاعت در قرآن و فصل سوم به تعریف شفاعت و اقسام آن اختصاص یافته است. فصل چهارم درباره توجیهات شفاعت و فصل پنجم درباره آثار آن است. فصل ششم کتاب درباره طلب شفاعت از کسانی است که خداوند به آنان اذن داده و فصل هفتم مربوط به بیان مسائلی درباره طلب شفاعت است. نویسنده در آخرین فصل کتاب نیز احادیثی در منابع روایی شیعه و اهل سنت که درباره شفاعت نقل شده، گردآوری کرده است.[۸۸]
  • الشفاعة: نوشته سیدکمال حیدری. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و شش فصل است. فصل اول درباره تعریف لغوی و اصطلاحی شفاعت و اقسام آن است. فصل دوم مربوط به آثار شفاعت است و فصل سوم به بررسی اشکالات و شبهات حول مسئله شفاعت اختصاص دارد. فصل چهارم بحث درباره شرایط شفاعت‌شوندگان و فصل پنجم درباره شفاعت‌کنندگان است. فصل ششم کتاب نیز بررسی جواز طلب شفاعت از شفاعت‌کنندگان است.[۸۹]
  • الشفاعة العظمی فی یوم القیامة: تألیف فخر رازی. او در این کتاب پس از تعریف شفاعت و بیان محدوده آن به بررسی و نقد دیدگاه خوارج و معتزله درباره شفاعت و همچنین دیدگاه اهل کتاب در موضوع شفاعت پرداخته است.[۹۰]
  • إثبات الشفاعة: نوشته شمس‌الدین ذهبی، موّرخ و رجالی اهل سنت در قرن هشتم هجری. نویسنده در این اثر به جمع‌آوری برخی روایاتی که از صحابه در موضوع شفاعت نقل شده، پرداخته است.[۹۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۲.
  2. علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیة، ج۲، ص۴۴۵.
  3. ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.
  4. شیخ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۷۰.
  5. برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۲۹.
  6. برای نمونه نگاه کنید به سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۲۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.
  7. برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۳.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۲۷۳.
  9. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴.
  10. برای نمونه نگاه کنید به بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۳۹؛ نسائی، سنن النسائی، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۲۹.
  11. فنی اصل، «شفاعت از دیدگاه صدالمتألهین»، ص۱۱۰.
  12. فخر رازی، الشفاعة العظمی فی یوم القیامة، ۱۹۸۸م، ص۷-۱۰.
  13. سید مرتضی، رسائل الشریف الرضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۵۰؛ شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۳.
  14. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۵۴.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲.
  16. خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۰؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۶-۲۳۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۹-۳۰.
  17. مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۶-۲۳۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۹-۳۰.
  18. سبحانی، استفتائات، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۵.
  19. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۱۰۲، ص۲۴۷-۲۴۹.
  20. مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۳۵.
  21. برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹؛ سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۲.
  22. سوره اسراء، آیه ۷۹.
  23. برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۸۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۹۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷.
  24. شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹-۸۰.
  25. برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹-۸۰؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۴۱-۴۲.
  26. سوره مریم، آیه ۸۷.
  27. شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰.
  28. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۲؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۱۱۱.
  29. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۲؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۱۱۱.
  30. شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰.
  31. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۹.
  32. قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۷.
  33. برای نمونه نگاه کنید به حویزی، نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۶۱.
  34. برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۲۹۶؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۹، ص۴۰؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۲۵۶.
  35. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۷۶، ص۲۵۲.
  36. شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۳۴، ص۹۰.
  37. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۱.
  38. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۶، ص۱۶۹؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۱۷۱.
  39. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۱.
  40. برای نمونه نگاه کنید به نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، حکمت ۳۷۱، ص۵۴۰.
  41. بهبهانی، شفاعت، ۱۳۹۲ش، ص۳۳.
  42. برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۲۷۷.
  43. برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۳۴.
  44. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶.
  45. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴.
  46. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴؛ شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶.
  47. سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶–۴۹۷.
  48. برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۳؛ سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۶؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۰۶.
  49. برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۳.
  50. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.
  51. برای نمونه نگاه کنید به ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۲، ص۱۴۴۰.
  52. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۵۵.
  53. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.
  54. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۰.
  55. برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۸۶؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۲۵، ص۲۶۸–۲۶۹.
  56. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۶۰؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۱.
  57. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۵۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱۷، ص۱۲۷.
  58. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۲، ص۱۰۱.
  59. شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۹، ص۴۲۹-۴۳۰.
  60. سوره زمر، آیه ۴۴.
  61. الهی قمشه‌ای، ترجمه قرآن کریم، نشر فاطمة الزهرا(س)، ص۲۰۷.
  62. سوره سجده، آیه ۴.
  63. سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۱۹ و ۵۸.
  64. برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۴۸؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۸۶؛ سیوطی، درالمنثور، دار الفکر، ج۵، ص۳۷۷.
  65. برای نمونه نگاه کنید به طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۹۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۸۴؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ۱۳۸۴ق، ج۱۰، ص۳۰۹.
  66. برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۵۶ و ج۱۷، ص۲۷۰.
  67. برای نمونه نگاه کنید به ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۹؛ ابن‌عبدالوهاب، الرسائل الشخصیة، جامعة الإمام محمد بن سعود، ص۱۵۴؛ منجد، موقع الإسلام سؤال و جواب، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۹۳۸.
  68. ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲.
  69. منجد، موقع الإسلام سؤال و جواب، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۹۳۸.
  70. حسینی میلانی، الرد علی ابن‌تیمیة فی الشفاعة و الزیارة و الاستغاثة، ۱۴۳۵ق، ص۶۵-۶۶.
  71. برای نمونه نگاه کنید به عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۴۹۵.
  72. سبحانی، آیین وهابیت، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۲۸۳-۲۸۴.
  73. کسروی، خدا با ماست؛ بخوانند و داوری کنند، ۱۳۲۳ش، ص۳۲-۳۳.
  74. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۳۳.
  75. برای نمونه نگاه کنید به قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۲۸۶.
  76. طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۵؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۱.
  77. طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۵؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۱.
  78. برای نمونه نگاه کنید به رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۲۵۵؛ قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۳۶۲.
  79. طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵؛ حیدری، الشفاعة، ۱۴۲۵ق، ص۱۶۱-۱۶۲.
  80. سوره بقره، آیه ۲۵۴.
  81. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن کریم، ۱۳۸۰ش، ص۴۲.
  82. سوره دخان، آیه ۴۱.
  83. برای نمونه نگاه کنید به قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۲۹۴-۲۹۵؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۲۵۵.
  84. سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۲۱۰.
  85. مدرسی، تفسیر هدایت، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۹۱.
  86. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۰۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۵۶.
  87. برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۳۴-۳۷؛ مسلم، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۱.
  88. سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۹۳.
  89. حیدری، الشفاعة، ۱۴۲۵ق، ص۴۳۳-۴۳۹.
  90. فخر رازی، الشفاعة العظمی فی یوم القیامة، ۱۹۸۸م، ص۴-۵ و ۷-۱۰.
  91. ذهبی، اثبات الشفاعة، ۱۴۲۰ق، ص۶۹-۷۰.

منابع

  • قرآن.
  • نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مرکز البحوث الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
  • ابن‌عبدالوهاب، محمد، الرسائل الشخصیة، ریاض، جامعة الإمام محمد بن سعود، بی‌تا.
  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، مدینه، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، بی‌تا.
  • احمد بن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، بی‌جا، مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق.
  • الهی قمشه‌ای، مهدی، ترجمه قرآن کریم، قم، نشر فاطمة الزهرا(س)، بی‌تا.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، تحقیق محمد زهیر بن ناصر الناصر، دمشق، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
  • برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
  • بهبهانی، عبدالله، شفاعت، قم، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، ۱۳۹۲ش.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی، چاپ دوم، الحلبی، ۱۳۹۵ق.
  • جرجانی، میر سیدشریف، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۴۱۶ق.
  • حسینی میلانی، سیدعلی، الرد علی ابن‌تیمیة فی الشفاعة و الزیارة و الاستغاثة، قم، نشر الحقائق، ۱۴۳۵ق.
  • حویزی، عبد علی بن جمعة، نور الثقلین، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • حیدری، سیدکمال، الشفاعة، قم، دار فراقد، ۱۴۲۵ق.
  • خمینی، سید روح‌الله، شرح چهل حدیث، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۰ش.
  • ذهبی، شمس‌الدین، اثبات الشفاعة، ریاض، مکتبة اضواء السلف، ۱۴۲۰ق.
  • رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، بی‌جا، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
  • سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۸ش.
  • سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی‌تا.
  • سبحانی، جعفر، استفتائات، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۹ش.
  • سبحانی، جعفر، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، بی‌نا، بی‌تا.
  • سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، بی‌تا.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، رسائل الشریف الرضی، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، شرح جمل العلم و العمل، تهران، دار الأسوة ، ۱۴۱۹ق.
  • سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی التفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۹۸۳م.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، تهران، انتشارات اسلامیة، بی‌تا.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، الشفاعة العظمی فی یوم القیامة، قاهره، المکتبة الأزهریة للتراث ۱۹۸۸م.
  • فنی اصل، عباس، «شفاعت از دیدگاه صدالمتألهین»، اندیشه دینی، شماره ۳۳، سال ۱۳۸۸ش.
  • قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، قاهره، دار الکتب المصریة، ۱۳۸۴ق.
  • قلمداران، حیدرعلی، راه نجات از شر غلات، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • کسروی، احمد، خدا با ماست؛ بخوانند و داوری کنند، تهران، بی‌نا، ۱۳۲۳ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مسلم، ابن‌حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • مطهری، مرتضی، عدل الهی، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، بی‌تا.
  • منجد، محمدصالح، موقع الإسلام سؤال و جواب، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۳۰ق.
  • نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، تحقیق عبد الفتاح أبو غدة، حلب، مکتب المطبوعات الإسلامیة، ۱۴۰۶ق.

پیوند به بیرون