پرش به محتوا

ذوی القربی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۵۱: خط ۵۱:
*فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاي التراث العربی.
*فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاي التراث العربی.
*قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
*قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
*گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، تهران، دار احیاء تراث اهل البیت، 1404ق.
*كافی، محمد بن یعقوب كلینی
*كافی، محمد بن یعقوب كلینی
*الجامع الصحیح، ترمذی
*الجامع الصحیح، ترمذی

نسخهٔ ‏۹ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۲

ذی القربی در لغت به معنای خویشاوند نزدیك است و در ۱۱ آیه از قرآن از جمله در آیه خمس و آیه مودت به‌كار رفته و مودت آنان به عنوان مزد رسالت پیامبر (ص) یاد شده است. هر چند در مصداق ذی القربی بین علما شیعه و سنی اختلاف‌هایی وجود دارد اما تقریبا بنابر روایات شیعه و برخی روایات اهل سنت، علی، فاطمه و فرزندانشان از مصادیق قطعی این آیات هستند.

معنای لغوی

قرب، مصدر و نقیض بُعد (دور) به معنای نزدیكی و دنّو است. قرابت و قُربی به معنای نزدیكان و خویشاوندان نسبی است. الدُنُوّ فِی نَسبِ و القُربی فی رحم.[۱] زمخشری می‌گوید: قُربی مصدری است مثل زُلفی و بُشری، به معنای قرابت و نزدیكان.[۲] لغت نامه‌ها و فرهنگ‌ها نیز عموماً‌ آن را به معنای خویشاوندان و قرابت نسبی گرفته‌اند.[۳]

ذی القربی در قرآن

در ۱۱ آیه از قرآن لفظ «القربی» آمده و در مورد اشخاصی بکار رفته است که دارای قرب و نزدیکی و عمدتاً دارای قرابت خویشاوندیند و لذا گاهی کلمه "ذی" بدان اضافه شده است[۴] و گاهی "ذوی"[۵] و زمانی دیگر هم لفظ "اولی"[۶] و تنها در یک مورد بدون اضافه آمده است، و این یک مورد همان آیه‌ای است که مورد سؤال و پرسش واقع گردیده است "... الّا المودة فی القربی". و از این روی لازم است که لفظی همچون "اهل"ز[۷] یا "ذی" و یا "ذوی" و... قبل از "القربی" در تقدیر گرفته شود. به نظر می‌رسد در بیشتر این آیات مقصود از ذوی القربی یا اولواالقربی خویشان و نزدیکان هر فردی از مسلمانان است اما با توجه به تفاسیر و روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) چهار آیه را می توان ذکر کرد که مقصود از ذوی القربی در آن‌ها اهل بیت پیامبرند. آن چهار آیه این‌هاست:

  • آیه مودت: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۸]
  • آیه خمس: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ...[۹]
  • آیه فیء: ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ كَی لا یكُونَ دُولَةً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...[۱۰]
  • فَآت ذی القربی حقه...[۱۱]

مصداق ذی القربی

درباره مصداق ذی القربی به خصوص در آیه مودت نظرات مختلفی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. خویشاوندان سببی یعنی مشرکان قریش: اكثر مفسران اهل سنت پس از نقل روایات در معانی و مصادیق ذی القربی، آن را به مشركان قریش كه فامیل نسبی پیامبر (ص) بودند، تفسیر كرده‌اند كه خداوند اجر رسالت را دوستی مشركان قریش مطالبه كرده است. طبری و ابن كثیر و آلوسی بیشتر بر آن تأكید دارند و چون سوره را دانسته‌اند، مؤید آن مطلب شده است و روایات نقل شده از پیامبر (ص) در معانی دیگر را، یا مورد توجه قرار نداده یا با جمله‌ی «سند ضعیف است» رد كرده‌اند.[۱۲]
  2. خویشاوندان سببی در مدینهانصار): چنان‌كه برخی مفسران گفته‌اند كه انصار مال نسبتاً زیادی برای پیامبر (ص) آورده بودند چون انصار از ناحیه سلمی بنت زید النجار (مادر عبدالمطلب) و نیز از جانب آمنه بنت وهب، با پیامبر (ص) فامیل بودند! در پاسخ آنان این آیه نازل شد كه پیامبر (ص) بگو كه اجری، جز دوستی و مودت خود را به خاطر خویشاوندی با شما نمی‌خواهم!
  3. بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از مودت به قربی؛ مودت خود قربی است، و خطاب در آیه به قریش و یا به عموم مردم است، و معنایش این است که بگو: من از شما مزدی نمی‌خواهم مگر این که با اقربای خودتان موّدت داشته باشید.(صلۀ رحم)
  4. بعضی دیگر گفته‌اند: معنای (قربی) تقرب به خداست و (مودت به قربی) عبارت است از مودت به خدا از راه تقرب جستن به او به وسیله اطاعت کردن، از شما اجری نمی‌خواهم مگر به وسیله تقرب جستن به خدا، به او مودت کنید.[۱۳] به چهار احتمال ذکر شده پاسخهایی از طرف مفسرین شیعه داده شده و این گونه تفسیر از آیه مودت رد شده است.
  5. اهل بیت (ع) مصداق ذی القربی: نزد شیعه مراد از ذی القربی بنابر نظر مشهورِ نزدیک به اجماع، امام معصوم (ع)[۱۴] و به تصریح برخی، به اضافه حضرت فاطمه (س) است.[۱۵] اما در منابع معروف اهل سنت علی رغم تلاش برخی، در تطبیق ذی القربی به مشركان قریش، مفسران و محدثان معروف، كه آن را به اهل بیت و اقربای نبی و آل محمد (ص) و مخصوصا به علی و فاطمه و دو فرزندشان و … تطبیق كرده‌اند و احادیث مربوط به آن را نقل كرده‌اند، زیادند كه به چندین نمونه از آنان اشاره می‌شود: احمد بن حنبل[۱۶] بخاری[۱۷] طبری[۱۸] حاكم نیشابوری[۱۹] زمخشری[۲۰] شافعی[۲۱] ابن صباغ مالكی[۲۲] حافظ كُنجی[۲۳] ابن حجر هیثمی[۲۴] شبلنجی[۲۵] سیوطی[۲۶] محی الدین عربی در تفسیرش، ابن كثیر[۲۷] قرطبی.[۲۸] به عنوان نمونه آلوسی در ذیل آیه وَ آتِ ذی القربی حقَه از قول جبرییل به پیامبر می‌گوید: منظور فاطمه است.[۲۹] زمخشری در كشاف می‌گوید: هنگامی كه این آیه نازل شد از پیامبر (ص) پرسیدند كه چه كسانی از ذوی القربای شما هستند كه خداوند مودت آنان را بر ما واجب كرده است؟ فرمود: علی و فاطمه و ابناهما، آنان علی و فاطمه و دو فرزند آنان می‌باشند.[۳۰] فخر رازی ذی القربی را آل محمد می‌داند و می‌گوید: «آل محمد كسانی هستند كه امرشان به محمد (ص) بازگشت می‌كند و هركه ارتباط بیشتر و بهتر و كامل‌تر و محكم‌تر با پیغمبر داشته باشد، آل او محسوب می‌گردد و بدون تردید فاطمه و علی و حسن و حسین محكم‌ترین پیوند را با رسول خدا (ص) دارند و این از مسلمات است و مستفاد از احادیث متواتر می‌باشد.»[۳۱]

سید شهاب الدین مرعشی نجفی در شرح احقاق الحق، قریب به پنجاه نفر از علمای بزرگ اهل سنت را نام می برد که روایات مربوط به آیه مودت را با سندهای متعدد در کتاب‌های خود آورده است.[۳۲] سید هاشم بحرانی، نیز در کتاب غایة المرام و حجة الخصام، ۱۷ روایت از اهل سنت و ۲۲ روایت از شیعه درباره این آیه نقل کرده است.[۳۳]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفة الائمة، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، 1422ق.
  • راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار الشامیة، 1412ق.
  • ابن منظور مصری، لسان العرب، بیروت، دار الطباعة، 1414ق.
  • زمخشری، تفسیر الكشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407ق.
  • ابن فارس، مقاییس اللغة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.
  • قمی، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، قم، زمینه سازان ظهور امام زمان، 1379ش.
  • خویی، ابوالقاسم، مستند العروة، قم، لطفی، 1364ش.
  • احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، قاهره، دار ابن الجوزی، 1430ق.
  • ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة، تهران، بی نا، بی تا.

بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، بیروت، موسسة تاریخ العربی، 1422ق.

  • مجمع البیان، طبرسی
  • شبلنجی، مومن، نور الأبصار في مناقب آل بیت النبي المختار، قم، الشریف رضی.
  • ابن كثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • تفسیر القرآن، منسوب به محی الدین عربی، چاپ دارالیقظه العربیه
  • شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول فی مناقب آل الرسول، بیروت، موسسة البلاغ.
  • شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی نجفی، 1409ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاي التراث العربی.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
  • گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، تهران، دار احیاء تراث اهل البیت، 1404ق.
  • كافی، محمد بن یعقوب كلینی
  • الجامع الصحیح، ترمذی
  • حاكم نیشابوری، لمستدرک علی الصحیحین، قاهره، دار الحرمین للنشر و الطباعه، 1417ق.
  • الدرالمنثور، جلال الدین سیوطی، چاپ مكتبه شعبیه، بیروت لبنان
  • ذخائر العقبی، محب الدین طبری احمد بن عبدالله
  • الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی
  • مقتل خوارزمی، موفق بن احمد مكی اخطب خوارزمی
  • مناقب علی بن ابیطالب، شروانی، چاپ جامعه مدرسین قم، ۱۳۷۳ش
  • انوارالتنزیل، بیضاوی
  • تفسیرالمیزان، نسفی
  • الغدیر، علامه امینی
  • احقاق الحق، علامه شهید شوشتری قاضی نورالله، مكتبه آیت الله مرعشی
  • تفسیر فرات، فرات ابی ابراهیم كوفی
  • طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، بیروت، دار المعرفة.
  • قرطبی ابو عبدالله محمد بن احمد انصاری، تفسیر الجامع لاحكام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
  • تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری
  • مناقب ابن مغازلی
  • الاعتقادات، شیخ مفید محمد بن نعمان عكبری
  • تصحیح الاعتقاد مقالات كنگره مفید، مقاله شماره ۳۶ (صائب عبد الحمید)
  • تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، علی اكبر حسنی، چاپ انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۳ش
  • تفسیر روح المعانی، آلوسی
  • كفایة الطالب فی مناقب علی ابن ابیطالباب، عبدالله محمد بن یوسف بن القرشی كنجی شافعی، چاپ نجف، ۱۳۵۱ق.
  • اللؤلؤ البیضاء فی مناقب فاطمه الزهرا، طالب خرسان، انتشارات انوار الهدی، قم
  • اضوا علی سنته المحمدیه، محمود ابوریه
  • جامع البیان العلم، قرطبی
  • تذكره الحفاظ، ذهبی
  • اعیان الشعیه، السید محسن امین جبل عاملی، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ رحلی ۱۱ جلدی
  • المعجم المفهرس لالفاظ حدیث النبوی، ۷ جلدی رحلی بزرگ
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1362ق.
  1. ابن منظور، لسان العرب ، ج1، ص664؛ راغب، المفردات فی غریب القرآن، ص663.
  2. زمخشری، الكشاف، ج۴، ص۲۲۱ و ۲۲۰.
  3. ابن فارس بن زكریا، مقاییس اللغه، ج۵، ص۸۰.
  4. و بالوالدین احساناً و ذی القربی و الیتامی"، سوره بقره، آیه ۸۳.
  5. و آتی المال علی حبّه ذوی القربی و الیتامی"، سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  6. ما کان للنبی و الذین آمنوا ان سیتغفروا للمشرکین و لو کانوا اولی قربی، سوره توبه، آیه ۱۱۳.
  7. زمخشری در این باب می‌گوید: القربی مصدر کالزلفی و البشری، بمعنی القرابة و المراد فی الآیة «اهل القربی» الکشاف، ج۳، ص ۸۱، ذیل تفسیر آیه ۲۳ سوره‌ شوری.
  8. سوره شوری، آیه ۲۳.
  9. سوره انفال، آیه ۴۱.
  10. سوره حشر، آیه ۷.
  11. سوره اسرا، آیه ۳۸.
  12. ابن كثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص56؛ سیوطی، الدر المنثور، ذیل آیه مودت؛ زمخشری، تفسیر الكشاف، ج۳، ص۴۶۸؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ج8، ص12.
  13. شکری آلوسی، ۱۴۰۵: ۲۵ / ۳۰-۳۲.
  14. قمی، جامع الخلاف و الوفاق، ص۲۳۴؛ نجفی، جواهر الکلام ج۱۶، ص۸۶-۸۷.
  15. مستند العروة (الخمس) ج3، ص۳۰۷-۳۰۸.
  16. احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج2، ص833.
  17. بخاری، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۹۲.
  18. طبری، تفسیر طبری، ج۲۵، ص۱۵-۱۴.
  19. حاکم نیشابوری، مستدرك علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۲.
  20. زمخشری، كشاف، ج۳، ص۴۰۲.
  21. شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول، ص40.
  22. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص۱۲-۱۱.
  23. گنجی، كفایة الطالب، ص313.
  24. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه ص200-201.
  25. شبلنجی، نورالأبصار، ص227.
  26. سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۷.
  27. ابن کثیر، تفسیر، ج۴، ص۱۰۱-۱۰۳.
  28. قرطبی، تفسیر قرطبی، ج16، ص22.
  29. آلوسی، تفسیر روح المعانی ج13، ص 31.
  30. زمخشری، كشاف ج۳، ۴۶۸.
  31. فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج27، ص595.
  32. شوشتری، احقاق الحق، ج۳، ص۲-۱۸.
  33. بحرانی، غایة المرام، ج۳، ص۲۳-۲۴۴.