جنگ بُعاث، جنگی که پیش از اسلام در جنوب شرقی مدینه بین دو قبیله اوس و خزرج روی داد. این جنگ که آخرین نزاع بین این دو قبیله بود، طرفین را به ستوه آورد و بعد از متارکه جنگ، زمینه روانی لازم برای نفوذ و انتشار اسلام را در یثرب فراهم آورد.[۱]

جنگ بُعاث
زمانقبل از اسلام
مکانمنطقه بعاث در اطراف مدینه
نتیجهآماده کردن زمینه روانی برای انتشار اسلام در یثرب و هجرت پیامبر به مدینه
جنگندگان
طرفین جنگقبیله اوس
قبیله خزرج

جغرافیای بعاث

بُعاث در یک میلی یا فاصله راه دو شبه از شهر مدینه قرار دارد.[۲] این محل، به سبب آخرین جنگِ میان دو قبیله اَوس و خَزرَج که در آن روی داد[۳] «بعاث الحرب» نیز خوانده شده است.[۴] بعاث را نام دژی از اوس،[۵] و به روایتی از اموال بنی قریظه دانسته‌اند.[۶]

واژه بعاث در کتاب العین «بُغاث»،[۷] و در برخی منابع «بُعاث و بُغاث» ضبط شده است.[۸]

گزارش جنگ

جامع‌ترین گزارش جنگ بعاث را ابوالفرج اصفهانی (از جمعِ روایات طبری و ابن کلبی) به دست داده است. اوس در تدارک جنگ با خزرج از یهودِ بنی قریظه و بنی نضیر کمک خواست، اما یهودیان، به دلیل تهدید شدن از سوی خزرجیان، به آنان یاری نرساندند و برای تضمین کمک نکردن به اوس، گروگان‌هایی نزد خزرج نهادند. اما عمروبن نعمان بَیاضی، رئیس تیره بیاضه از خزرج، خواستار تصرف زمین‌های حاصل‌خیز بنی قریظه و بنی نضیر شد و تهدید به قتل گروگان‌ها کرد و چون به خواست خود نرسید، آنان را کشت. یهودیان از این کار برآشفتند و در جنگی کم اهمیت میان اوس و خزرج، تصمیم به یاری اوس گرفتند و برخی اوسیان را که خزرجیان رانده بودند، پناه دادند. همچنین برخی قبایل غَسّانی مدینه، از جمله بنی ثعلبه و بنی زَعورا، با آنان متحد شدند. در این هنگام، عبدالله بن اُبَی، از اشراف خزرج، اقدام قبیله خود را تجاوزی آشکار دانست و آنان را از رویارویی بیم داد. در نتیجه، جمعی از خزرج نیز کنار کشیدند. با این حال، قبیله خزرج عمروبن نعمان بَیاضی را به ریاست خود انتخاب کردند. حُضَیر الکتائب بن سِماک اشهلی نیز رئیس اوس شد [۹] و آنان را بسیج کرد و با یادآوری ستم و تحقیر خزرج در حق اوس، به تهییج اوسیان پرداخت. از دیگر سران اوس در این نبرد، ابوعامر راهب بن صیفی (که بعدها به ابوعامر فاسق مشهور شد) بود. اوس و خزرج حدود دو ماه در تدارک جنگ بودند و از قبایل عرب هم پیمان خود یاری می‌جستند. آنگاه جنگ سخت و بی‌سابقه‌ای میان دو گروه در بعاث درگرفت و ظاهراً چند ماه ادامه یافت.[۱۰]

زمینه برای هجرت پیامبر

جنگ بعاث (آخرین منازعه اوس و خزرج) طرفین را به ستوه آورد، و بعد از متارکه، زمینه روانی لازم برای نفوذ و انتشار اسلام را در یثرب فراهم ساخت[۱۱] به طوری که دو ـ سه سال بعد، دیدارهای پیاپی مردم یثرب با پیامبر (ص) در موسم حج (دهم تا دوازدهم بعثت) به بیعت اول وبیعت دوم عقبه و نهایتاً هجرت آن حضرت و سایر مسلمانان به یثرب (مدینه) انجامید.[۱۲]

اقدام یهودیان پس از هجرت

پس از هجرت، یهودیان با تحریک شاس بن قیس [یادداشت ۱] از سر کینه‌ورزی و ناخشنود از همبستگی اسلامی، با یادآوری نبرد بعاث و سرودن اشعاری در آن باره، در پی برانگیختن دشمنی‌های دیرین برآمدند، اما با درایت پیامبر(ص) به هدف خود نرسیدند.[۱۳][یادداشت ۲]

قریه صریا

بعدها امام کاظم(ع) در نزدیکی بعاث، قریه صِریا را بنا نهاد.[۱۴] امام هادی(ع) دهمین امام شیعیان در این روستا به دنیا آمد[۱۵] و مدتی نیز ساکن آنجا بود.[۱۶] صاحب کتاب الخرائج و الجرائح دو روایت نقل کرده است که نشان می‌دهد امام رضا(ع)[۱۷] و امام جواد(ع)[۱۸] نیز در این منطقه زندگی می‌کردند.

پانویس

  1. برای روایتی از عایشه در این باره رجوع کنید به بکری، ج۱، ص۲۶۰؛ ذهبی، ص۲۸۸-۲۸۹
  2. فراهیدی، ج۴، ص۴۰۲؛ بکری، ج ۱، ص۲۵۹
  3. حوادث سال ششم پیش از هجرت؛ ابن سعد، ج۳، ص۶۰۴، ج۴، ص۳۸۴؛ ابن جوزی، ج۲، ص۳۸۵ـ۳۸۶؛ قس یعقوبی، ج۲، ص۳۷
  4. ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۱۲۴
  5. ابن منظور، ذیل «بعث»
  6. ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۱۲۴؛ یاقوت حموی، ج۱، ص۶۷۰
  7. فراهیدی، ج۴، ص۴۰۲
  8. یاقوت حموی، ج۱، ص۶۷۰
  9. قس ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۱۱۸ـ۱۲۱
  10. رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۱۱۹
  11. برای روایتی از عایشه در این باره رجوع کنید به بکری، ج۱، ص۲۶۰؛ ذهبی، ص۲۸۸ـ۲۸۹
  12. رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۷۰ به بعد؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۱۹ـ۲۲۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۷
  13. رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۲۰۴ـ۲۰۵
  14. فراهیدی، ج۴، ص۴۰۲؛ نیز رجوع کنید به ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۲
  15. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۷.
  16. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۵۷.
  17. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۶۵.
  18. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۸۳.

یادداشت

  1. شأس فرزند قیس بن عبادة بن زهیر از تیره بنی‌عطیّة بن زید بن قیس، از بزرگان قبیله اوس در جاهلیت
  2. پیامبر پس از باخبر شدن از ماجرا با جمعی از مهاجران در جمع یارانش حاضر شد و این‌گونه آنان را مورد خطاب قرار داد: يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ، اللَّهَ اللَّهَ، أَبِدَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ وَأَنَا بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ بَعْدَ أَنْ هَدَاكُمْ اللَّهُ لِلْإِسْلَامِ، وَأَكْرَمَكُمْ بِهِ، وَقَطَعَ بِهِ عَنْكُمْ أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ، وَاسْتَنْقَذَكُمْ بِهِ مِنْ الْكُفْرِ، وَأَلَّفَ بِهِ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ(اى جماعت مسلمین! خدا را، خدا را در نظر بگیرید، آیا دعواى جاهلیت می‌کنید در حالى که من در میان شما هستم بعد از آن که خداوند شما را به اسلام هدایت و تکریم نمود و به واسطه آن، جاهلیت را از شما قطع کرد و از کفر نجاتتان داد و میان شما اتحاد و اتفاق ایجاد کرد و دل‌هاى شما را با هم مهربان کرد). این سخنان پیامبر(ص) همانند آبى بود که بر روى آتش ریخته باشند؛ زیرا آنان فهمیدند که نزاعشان شیطانى و کیدى از ناحیه دشمنانشان بوده است. پس ازسخنان رسول خدا مردان قبیله اوس و خزرج گریستند و برخاسته و با معانقه یکدیگر را در آغوش کشیدند و همراه با پیامبر در حالی که تسلیم دستورات و گوش به فرمانش بودند بازگشتند.

منابع

  • ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادرعطا، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، (۱۳۷۹).
  • ابن منظور، لسان العرب، بیروت، ۱۳۷۴ـ۱۳۷۶/۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.
  • ابن هشام، السیره النبویه، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بی‌تا.
  • بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم مااستعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، بیروت، بی‌تا.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، السیره النبوّیه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  • راوندی، قطب الدین سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، موسسة الامام المهدی، ۱۴۰۹ق.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، ۱۴۰۵ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت: دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مفید، محمد بن‌محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران، ۱۹۶۵م.
  • یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، بی‌تا.

پیوند به بیرون