قائم آل محمد: تفاوت میان نسخهها
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) |
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز ←منابع |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
*مدرسی طباطبایی، سید حسین، مکتب در فرایند تکامل نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزد پناه، هفتم، تهران، کویر، 1388. | *مدرسی طباطبایی، سید حسین، مکتب در فرایند تکامل نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزد پناه، هفتم، تهران، کویر، 1388. | ||
*مفید، الارشاد، اول، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق. | *مفید، الارشاد، اول، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق. | ||
*نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، ۱۳۵۵ق. | |||
*ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، شرح و تحقیق: احمد صقر، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق. | |||
{{امام زمان}} | {{امام زمان}} |
نسخهٔ ۱ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۰۵
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ توسط کاربر:Ahmadnazem برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
قائم آل محمد از القاب امام زمان
قائم در روایات
در بخشی از روایات، «قائم آل محمد» به عنوان یکی از القاب امام زمان(عج) شمرده شده است.[۱] ولی در بخشی دیگر از روایات منظور از قائم، حضرت مهدی نیست بلکه مراد، قیام کننده به حق است. کلینی در کتاب کافی بابی با عنوان «فی أنّ الائمة کلهم قائمون بامر الله» (امامان همگی قیام کننده به امر خدا هستند) گشوده است. از تعابیری همچون «هو قائم اهل زمانه»[۲] و «کلنا قائم بامر الله»[۳] و مانند آن در روایات نیز برمیآید که لفظ قائم، لزوماً مختص حضرت مهدی نیست.[۴]
علت نامگذاری حضرت مهدی به قائم
از آنجا که قیام امام زمان (عج) برجستهترین فصل زندگی آن حضرت است، این لقب همواره در سخن معصومین مورد تاکیدقرار گرفته است. در برخی روایات به این علت تصریح شده است از جمله:
- از امام صادق(ع) نقل شده است: او (مهدی) قائم نامیده شده زیرا به حق قیام میکند.[۵]
- از امام جواد(ع) نیز پرسیدند: چرا او (مهدی) را قائم مینامند؟ فرمود: زیرا او پس از فراموش شدن نام و یادش، قیام میکند.[۶]
مصادیق تاریخی
در عصر حضور امامان(ع) عدهای از شیعیان، عنوان قائم را بر برخی امامان یا فرزندان آنها تطبیق کردهاند:
قائم دانستن امامان
- پس از وفات امام باقر(ع) عدهای با اعتقاد به این که ایشان همان قائم منتظر است، در امامت آن حضرت توقف کردند. بغدادی میگوید: پس از درگذشت امام باقر(ع) گروهی از اصحابش قایل به مهدویت وی شدند[۷] و شهرستانی تأکید کرده که آنان بر امامت حضرت باقر(ع) توقف کرده و قایل به رجعت وی شدند.[۸]
- در طول حیات امام کاظم(ع) مردم انتظار داشتند که ایشان به عنوان قائم آل محمد، بنیانگذار دولت حقی باشد که سالها جامعه در انتظار آن بود. پس از شهادت امام کاظم گروهی از برجستهترین یاران آن حضرت و وکلای ایشان در نقاط مختلف به این نظریه گراییدند که امام زنده است و از نظرها پنهان گردیده و به زودی به عنوان قائم آل محمد ظاهر خواهد شد و حکومت عدل الهی را پایه¬گذاری خواهد کرد.[۹] این گروه «واقفه» نام گرفتند چون در امامت امام کاظم علیه السلام توقف کردند.
- پس از شهادت امام عسکری(ع) عدهای قائل به مهدویت ایشان شدند. شیخ صدوق میگوید: «توقف کنندگان بر حسن بن علی بن محمد ادعا میکردند که غیبتی بر او واقع شده و معتقد بود که وی همان مهدی قائم است.»[۱۰]
قائم خواندن فرزندان امامان
گذشته از توقف کنندگان بر ائمه(ع) فرقههای دیگری نیز بودند که به نوعی بر امامت یکی از فرزندان ایشان توقف کردند:
- نخستین گروه از این واقفیان، کیسانیه بودند که قایل به امامت محمد بن حنفیه و مهدویت و قائمیت او شدند. گروهی از ایشان پس از درگذشت او بر این باور بودند که او غائب گشته و به زودی خروج خواهد کرد.[۱۱]
- گروهی از زیدیه بر امامت محمد بن عبداللَّه بن حسن معروف به نفس زکیه توقف کردند و او را امام زنده و غایب میدانستند.[۱۲] پیش از قیام نفس زکیه نیز گروهی از بنی هاشم با او به عنوان مهدی بیعت کرده بودند.[۱۳]
- فرقه اسماعیلیه، که پس از شهادت امام صادق(ع) شکل گرفت، به دو گروه تقسیم شدند: گروهی امامت محمد پسر اسماعیل را پذیرفتند امّا گروه دیگر بر امامت اسماعیل توقف کرده و قایل به مهدویت او شدند. آنها عقیده داشتند اسماعیل نمرده بود بلکه پدرش امام صادق(ع) وی را از دیدگان مردم غایب ساخت تا گزندی به وی نرسد. و او زنده خواهد ماند تا روزی که بر همه زمین تسلط یابد. این گروه اسماعیلیه خالصه هستند.[۱۴] اما از پیروان محمد بن اسماعیل نیز گروهی قایل به مهدویت وی شدند و بر امامت او توقف کردند.[۱۵]
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- تونهای، مجتبی، موعود نامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)، دوازدهم، قم، میراث ماندگار، ۱۳۸۹ش.
- كلينى، الكافی، دوم،تهران، اسلامية، 1362ش.
- مدرسی طباطبایی، سید حسین، مکتب در فرایند تکامل نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزد پناه، هفتم، تهران، کویر، 1388.
- مفید، الارشاد، اول، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
- نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، ۱۳۵۵ق.
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، شرح و تحقیق: احمد صقر، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق.
- ↑ برای نمونه ر.ک: مفید، الارشاد، ج2، ص380 و 386؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۳۴؛ طوسی، الغیبه، ص۴۶۵
- ↑ الكافى، ج1، ص537
- ↑ الكافى، ج1، ص536
- ↑ تونهای، مجتبی، موعود نامه(فرهنگ الفبایی مهدویت) ص۵۵۰
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۸۳
- ↑ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۷۸
- ↑ عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، (بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۸)، ص۵۹.
- ↑ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل والنحل، (قاهره، مکتبه انجلوا، ۱۹۵۶)، ص۱۴۷.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۱۲۳-۱۲۶
- ↑ صدوق، کمال الدین، ص۴۰.
- ↑ نوبختی، پیشین، ص۲۸؛ سعد بن عبداللَّه اشعری، پیشین، ص۲۶.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۲.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص۱۸۵-۱۸۶
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۷ - ۶۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۳.