اخوان الصفا
اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا معروف به اِخْوانُ الصَّفا (برادران صفا و دوستان وفا) عنوانی است که به نویسندگان دایرهالمعارف فلسفی رسائل اخوان الصفا گفته میشود. در منابع تاریخی پنج تن از اخوان الصفا نام برده شده است که عبارتند از: زید بن رفاعه، ابوسلیمان مقدسی، علی بن هارون زنجانی، ابواحمد نهرجوری(مهرجانی) و عوفی. گفته شده اخوان الصفا ایرانیتبار و شیعه بودند. برخی مذهب آنها را اسماعیلی و بعضی قَرامَطی دانستهاند.
اخوان الصفا اندیشههای فلسفی خاصی داشتند؛ از جمله منشأ پیدایش موجودات جهان را چهار موجود روحانی: خدا، عقل فعال، نفس کلی و هیولای اولی میدانستند. آنها تنها بر معاد روحانی تأکید داشتند و معاد جسمانی را قبول نداشتند.
معرفی
اخوان الصفا و خلان الوفا (برادران صفا و دوستان وفا) عنوانی است که نویسندگان دایره المعارف فلسفی معروف رسائل اخوان الصفا برای خود و پیروانشان برگزیدند.[۱]
درباره اینکه اخوان الصفا چه کسانی بودند، اختلاف نظر و ابهام وجود دارد؛ زیرا آنها عمداً نامشان را پنهان میکردند.[۲]
نخستین منبع تاریخی دربارۀ اخوان الصفا گزارشی از ابوحیان توحیدی (درگذشت۴۱۴ق) در کتاب الامتاع و المؤانسة است که به برخی از اسامی اشاره میکند.[۳]
برپایه گزارشها تنها نام پنج از تن اخوان الصفا معلوم است[۴] که عبارتند از: زید بن رفاعه، ابوسلیمان مقدسی، علی بن هارون زنجانی، ابواحمد نهرجوری(مهرجانی) و عوفی به عنوان اخوان الصفا نام برده شده است.[۵] دربارۀ یکایک اخوان الصفا آگاهی اندکی در دست است.[۶]
بنابه گفته هانری کربن آنها برادرانی با دل پاک و وفادار بودند که در رسائل خود، خویش را گروهی نیکوکار معرفی میکنند؛ اما نام خود را ذکر نمیکنند.[۷]
برخی اخوان الصفا را از نخستین پیشوایان اسماعیلیه و از نوادگان امام صادق(ع) دانستهاند. [۸]
گفته شده گروه اخوان الصفا نخست در بصره تأسیس شد و سپس به بغداد رفته و از آنجا در شهرهای مختلف پراکنده شدند.[۹] زید بن رفاعه بنیانگذار جمعیت اخوان الصفا معرفی شده است.[۱۰]
دلیل نامگذاری
گفته شده نامگذاری اخوان الصفا و خلان الوفاء(برادران صفا و دوستان وفا) به این نام، به جهت دست یافتن آنها به دانشها و هنرهای برجسته، بینیازی از دیگران در معیشت دنیا و صفای نفس بوده است.[۱۱]
در برخی از رسائل اخوان الصفا، پس از اخوان الصفا و خلان الوفا، این عبارات آمده است: اهل العدل و ابناء الحمد و ارباب الحقائق و اصحاب المعانی.[۱۲]
برخی برآنند این نام، چنانکه از خود رسائل برمیآید، برگرفته از ترجمه عربی یکی از داستانهای کلیله و دمنه است.[۱۳]
ملیت و مذهب
برخی اخوانالصفا را ایرانی نَسَب و به گمان قوی شیعه مذهب دانستهاند.[۱۴] دلیل ایرانی بودن آنها این است که آنها گاه به معادل فارسی واژگان اشاره میکنند و گاه برای بیان مقصود خود جز واژه فارسی نمییابند.[۱۵]
برای تشیع آنان نیز این شواهد ذکر شده است: تجلیل از پنج تن، اهل بیت(ع) را وارث پیامبر(ص) شمردن، بهرهمند دانستن آنان از ولایت خاص الهی، تأکید بر احادیث مورد اهتمام شیعیان، باورمندی به اینکه غصب حقوق اهل بیت(ع) زمینهساز واقعه کربلا شد.[۱۶] شواهدی نیز وجود دارد که آنها شیعه دوازده امامی نبودند از جمله: انتقاد از اعتقاد به امام غایب و انتقاد از باور به پاسخگویی امامان(ع) به دعاهای شیعیان.[۱۷] از این رو برخی مذهب اخوانالصفا را اسماعیلیه دانستهاند. [۱۸] بعضی آنها را از قَرمَطیان، یکی از شاخههای فرقه مذهبی اسماعیلیه، شمردهاند. [۱۹]
برخی براین باورند که مذهب اخوانالصفا، مذهب خاصی بود که خودشان پدید آوردند و به گمان خود تمام حقایق دیگر مذاهب را دربرداشت. از این رو از تمام شرایع گوناگون انبیاء، چیزی برگفتند و این شباهت برخی از باورها به مذاهب دیگر منشأ پیدایش اختلافات درباره مذهب اخوانالصفا شد.[۲۰] البته اخوانالصفا در توصیفی که از مذهب خود ارائه میکنند، به این مطلب اشاره میکنند که مذهب جدیدی ندارند و مسلک و مذهبی را پیش کشیدهاند که پیش از این، انبیا و امامان و حکما، مردم را به سوی آن فرامیخواندند[۲۱] و براساس آن نباید با هیچ علمی دشمنی ورزید و بر هیچ مذهبی تعصب پیشه کرد و هیچ کتابی از کتابهای حکما و فلاسفه را کنار گذاشت.[۲۲]
رسائل اخوان الصفا
رسائل اخوانالصفا اثر معروف اخوانالصفا است که دایرهالمعارف فلسفی شامل ۵۲ رساله از دانشهای مختلف است.[۲۳] برپایه گزارشهای تاریخی اخوان الصفا بر آن باور بودند که شریعت با انواع نادانیها و گمراهیها آلوده شده و تنها راه پالودن آن فلسفه است؛ بدین معنا که اگر فلسفه یونانی و شریعت عربی به هم آمیخته شود، کمال دست میدهد. ایشان با این هدف ۵۲ رساله در دانشهای مختلف فراهم آوردند و آن را رسائل اخوانالصفا و خلانالوفا نامیدند.[۲۴]
رسالههای اخوانالصفا در چهار بخش طبقهبندی شدهاند:
- رسائل ریاضی - تعلیمی (۱۴رساله)
- رسائل جسمانی - طبیعی (۱۷رساله)
- رسائل نفسانی - عقلی (۱۰رساله)
- رسائل ناموسی - الهی (۱۱رساله).[۲۵]
اندیشههای فلسفی
برخی از دیدگاه های اخوان الصفا درباره انسان و جهان، از این قرار است:
- مبادی چهارگانه جهان: اخوان الصفا با تأثیرپذیری از افلوطین، چهار موجود روحانی را منشأ پیدایش موجودات این جهان میدانند: خداوند، عقل فعال، نفس کلی فلکی و هیولای اولی.[۲۶] نخستین آفریده خدا، عقل فعال است و نفس کلی از نور عقل فعال آفریده شده است. هیولا نیز از تراوش عقل فعال پدید آمده است. همه پدیدههای جهان از این چهار موجود نخستین به وجود آمدهاند.[۲۷]
- حدوث عالم: اخوان الصفا در مسئله حدوث و قدم جهان بر حادث بودن عالَم تأکید داشتند.[۲۸]
- حقیقت انسان: انسان، عنوانی است برای اشاره به موجودی مرکب از دو جوهر نفس و بدن که در آن، نفس به مثابه لبّ و مغز و حقیقت آن به شمار می رود. بدن، جسد ظلمانی متغیر و فسادپذیر است، برخلاف نفس که جوهری آسمانی روحانی و نورانی و فاسدنشدنی و مدرِک است و بدن را به کار میگیرد.[۲۹]
- ضرورت نبوت: انسانها اکثرا از دو جهت به دین و نبی نیازمندند: یکی از جهت غفلتی که نسبت به سعادت حقیقیِ خویش دارند و دیگری از جهت محدودیتی که در علم و تشخیص خیر و شر دارند. به همین جهات، انبیاء را معلّم و طبیب مردم میدانند که ارسالشان به سوی مردم، لازم و ضروری است.[۳۰]
- منشا دین: اخوانالصفا وحی و تعلیم الهی را منشا دین میدانند[۳۱] که «غیر اکتسابی» و «موهبتی» است.[۳۲]
- معاد روحانی: اخوان الصفا حقیقت معاد را صرفا روحانی دانسته و منکر جسمانی بودن معاد شده و زبان قرآن در این زمینه را تمثیلی و تشبیهی میدانند.[۳۳] آنان براین باور بودند که قیامت کبرا با بازایستادن افلاک از حرکت آغاز میشود و هر انسانی که شایستگی لازم را به دست آورده باشد، به فرشته تبدیل میشود. از دیدگاه آنان بهشت، عالَم ارواح و جهنم عالم اجسام است و پاداش و عقاب اخروی غیرجسمانی است.[۳۴]
گفته شده اخوان الصفا گرایشات صوفیانه مانند تأویل آموزههای دینی و تساهل و تسامح، نیز داشتند.[۳۵]
پانویس
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»، ص۲۳۸.
- ↑ نگاه کنید به: شرف، «اخوان الصفا»، ص۲۴۲.
- ↑ شرف، «اخوان الصفا»، ص۲۴۴.
- ↑ قمیر، اخوان الصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، ۱۳۶۳ش، ص۲۶.
- ↑ نگاه کنید به: شرف، «اخوان الصفا»، ص۲۴۴و۲۴۵؛ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۵۲ش، ص۱۷۰؛ قمیر، اخوان الصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، ۱۳۶۳ش، ص۲۶و۲۷.
- ↑ نگاه کنید به: شرف، «اخوان الصفا»، ص۲۴۵.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۵۲ش، ص۱۷۰.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۰ و۲۴۱.
- ↑ قمیر، اخوان الصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، ۱۳۶۳ش، ص۲۵.
- ↑ قمیر، اخوان الصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، ۱۳۶۳ش، ص۲۶.
- ↑ شرف، «اخوان الصفا»، ص۲۴۲.
- ↑ شرف، «اخوان الصفا»، ص۲۴۲.
- ↑ یوسفیان، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، ص۲۳۹.
- ↑ یوسفیان، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۱.
- ↑ یوسفیان، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۲.
- ↑ یوسفیان، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۳.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۳.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۵۲ش، ص۱۷۰ و ۱۷۳؛ یوسفیان، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۳.
- ↑ نگاه کنید به: شرف، «اخوان الصفا»، ۲۴۵ و ۲۴۶.
- ↑ قمیر، اخوانالصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، ۱۳۶۳ش، ص۳۴.
- ↑ اخوانالصفا، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۶
- ↑ اخوانالصفا، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۴، صص۴۱و۴۲
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۵۲ش، ص۱۷۱.
- ↑ شرف، «اخوانالصفا»، ۲۴۴.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۵۲ش، ص۱۷۱؛ یوسفیان، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، ص۲۴۵.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»،ص۲۴۹ و ۲۵۰.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»،ص۲۵۰.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»،ص۲۵۰و۲۵۱.
- ↑ اخوان الصفا، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۶؛ ج۱، صص۲۵۹-۲۶۰.
- ↑ إخوان، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۴۷۹-۴۸۰؛ ج۴، ص۱۴-۱۷.
- ↑ إخوان، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۴۸۰؛ إخوان، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۵.
- ↑ إخوان، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ إخوان، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۷۶-۷۸ و ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی» ص۲۵۱ و ۲۵۲.
- ↑ یوسفیان، «شکل گیری فلسفه اسلامی»،ص۲۵۸ و۲۵۹.
منابع
- اخوانالصفاء، رسائل إخوانالصفاء و خلّان الوفاء، چهار جلدی، بیروت، الدار الاسلامیۀ، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- شرف، شرف الدین خراسانی، «اخوان الصفا»، در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- قمیر، یوحنا، اخوان الصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، ترجمه محمدصادق سجادی، تهران، انتشارات فلسفه، ۱۳۶۳ش.
- کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه اسدالله مبشری، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۲ش.
- یوسفیان، حسن، «شکلگیری فلسفه اسلامی»، در: درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، زیرنظر محمدفنایی اشکوری، ج۱، تهران، انتشارات سمت؛ قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.