باب الابواب
باب یا باب الابواب یکی از مراتب عالی در حدود دین و تشکیلات دعوت اسماعیلیه است.این اصطلاح پیش از فاطمیان هم کاربرد داشت؛ اما به خاطر سِرّی بودن سازمان دعوت اسماعیلیه در آن دوره، معنای دقیقش مشخص نیست. در همه منابع اسماعیلی، باب میبایست یکی از عالمترین افرادِ «دعوت هادیه »، با تقوا و صاحب صلاحیت اخلاقی باشد. مسئولیت اداره سازمان دعوت و همچنین تنظیم بعضی از سیاستهای دعوت به عهده اوست. باب، رئیس اجرایی سازمان اسماعیلی بوده و به لحاظ رتبه پس از امام اسماعیلی قرار داشته است و در اصطلاح دینی آنان معادل داعی الدعات به کار میرفته است.
در دوره فاطمیان، معمولا مقام بابی و قاضی القضاتی در یک نفر جمع بوده و در غیر این صورت مرتبه باب پس از قاضی القضاة قرار داشته است. باب، در این دوره مسئول رساندن دعوت امام به حجتها و عزل و نصب آنان و همچنین مسئول تهیه پیشنویسهای مجالس الحکمة نیز بوده است. پس از دوره فاطمیان، مقام بابی اهمیت خودش را از دست داد به نحوی که وظایف باب در شاخه مستعلوی-طیبی یک سری وظایف آرمانی بود و پس از انشعاب مستعلویان طیبی به شاخههای سلیمانی و داودی، داعی مطلق وظایف باب را انجام میداد. در نزاریان نیز به نحوی، حجت امام اسماعیلی جایگزین باب شد.
سازمان دعوت اسماعیلیه
سازمان دعوت اسماعیلیه و وظایف مراتب یا حدود مختلف تشکیلات آن از وجوه بسیار مهم نهضت اسماعیلیه است. آثار اسماعیلی به طور کلی در این زمینه سکوت اختیار کردهاند، زیرا ماهیت دعوت اسماعیلی و خصومت بسیاری از امرا و حکام و علمای اهل سنت ایجاب میکرد که دعوت، همواره (به استثنای دوره فاطمی و در محدوده این دولت ) در نهایت اختفا به فعالیت پردازد. اما مطالعات جدید، مبتنی بر بسیاری از متون و نوشتههای اسماعیلی، تا حدودی تشکیلات دعوت را در دورههای مختلف، به خصوص دوره فاطمیان، روشن کرده است.[۱]
اصطلاح باب در دوره پیش از فاطمیان نیز در میان اسماعیلیه که در آن زمان کاملاً پنهانی میزیستند، به کار برده میشده است، ولی معنای دقیق آن معلوم نیست.[۲]
در شمار اندکی از منابع اسماعیلی دوره فاطمی که از مراتب دعوت سخن رفته است، واژه باب و گاهی باب الابواب، درباره رئیس اجرائی سازمان دعوت که مقامی بلافاصله پس از امام بود، به کار رفته است. در اصطلاح دینی اسماعیلیه، مرتبه باب دقیقاً معادل اصطلاح رسمی «داعی الدعات» به کار رفته است [۳] و خود عنوان داعی الدعات که بارها در منابع غیراسماعیلی به کار رفته، به ندرت در متون اسماعیلی دیده میشود. به عنوان نمونه، بسیاری از مؤلفان اسماعیلی، مؤید فی الدین شیرازی (درگذشته در ۴۷۰ق /۱۰۷۸م ) را باب مستنصر فاطمی خواندهاند، حال آنکه مورخان غیراسماعیلی از وی به عنوان داعی الدعات نام بردهاند.[۴] گفتنی است که در بعضی از سجلات مستنصر بالله [۵] نیز که در ۴۶۱ق /۱۰۶۹م برای سلاطین صُلیحی به یمن ارسال شده، اصطلاح داعی الدعات به صورت یک عنوان رسمی به مؤید فی الدین اطلاق شده است.[۶]
در دوره فاطمیان
در دوره فاطمی، به خصوص تا زمان حاکم، مرتبه باب و منصب قاضی القضاتی در دست یک نفر بود که همزمان وظیفه تبلیغ و ترویج مذهب اسماعیلی و وظیفه قضا را برعهده داشت.[۷] در مواقعی که هر دو منصب از آنِ یک نفر نبود، در مراسم و تشریفات رسمی فاطمیان، داعی الدعات یا باب الابواب مرتبهای پس از قاضی القضات داشت.[۸] داعی حمیدالدین احمد کرمانی اشارات مختلفی به مقام و قرب منزلت باب نزد شخص امام دارد[۹] مکتوبات اسماعیلی به طور کلی متفق القول هستند که باب میبایست یکی از عالمترین افرادِ «دعوت هادیه »، متقی و صاحب صلاحیت اخلاقی باشد. وی مسئول اداره سازمان دعوت و همچنین تنظیم بعضی از سیاستهای دعوت است.
رساندن پیام امام به حجتها و عزل و نصب داعیان
در دوره فاطمی، باب در ایفای وظایف خود در مرکز دعوت که در پایتخت قرار داشته، زیر نظر مستقیم امام اسماعیلی بوده است و عدهای از داعیان تابع در مرکز دعوت او را یاری میکردهاند. شخص باب تعلیمات و دستورهای امام را به حجتها، یعنی مرتبه پس از وی در سلسله مراتب دعوت، منتقل میکرده است. به نظر میرسد که باب، مسئولیت نصب داعیان را در مناطق و شهرهای قلمرو فاطمی، همانند صور، عکا، رمله و عسقلان، بر عهده داشته است. وی در انتخاب حجتها و داعیان سرزمینهای خارج از محدوده دولت فاطمی نیز نقش اساسی داشته است.[۱۰]
مسئولیت باب در مجالس الحکمة
باب به عنوان رئیس اجرایی دعوت، همچنین مسئولیت اداره و تهیه مطالب برای ایراد در «مجالس الحکمة» را نیز بر عهده داشت. این مجالس که از سنتهای تعلیمی خاص اسماعیلیه بوده، و تنها برای اهل دعوت که عهد بیعت با امام اسماعیلی بسته بودند، در گوشهای از قصر فاطمی تشکیل میشده، به حکمت یا وجوه باطنی عقاید اسماعیلی اختصاص داشته است. برای این منظور لازم بود باب قبلاً پیش نویسهای مجالس خود را شخصاً به تصویب امام اسماعیلی برساند، زیرا شخص امام سرچشمه حقیقی حکمت محسوب میشد و باب فقط سخنگوی وی به شمار میآمد. سنت برگزاری مجالس الحکمة توسط باب که از آغاز استقرار دولت فاطمی آغاز گردید تا انقراض این دولت همچنان ادامه یافت.[۱۱] باب از جلسات مجالس الحکمة، برای گرفتن عهد یا میثاق از اسماعیلیان نوکیش نیز استفاده میکرده است. از دوره فاطمی مجموعههای مختلفی از مجالس الحکمة که با مجالس مؤید فی الدین به اوج خود رسید، بر جای مانده است.
پس از دوره فاطمیان
پس از دوره فاطمی در تاریخ اسماعیلیه و تقسیم اسماعیلیه به شاخههای مستعلوی - طیبی و نزاری، تغییرات عمدهای در سازمانهای دعوت اسماعیلی پدیدار شد و مقام باب اهمیت قبلی خود را از دست داد و در واقع از میان رفت.
مستعلوی-طیبی
اسماعیلیان مستعلوی - طیبی که ابتدا دعوت آنها برای چند قرن در یمن مستقر شده بود، سلسله مراتب دوره فاطمی را به طور آرمانی و به طریقی که توسط داعی حمیدالدین کرمانی توصیف شده بود، به ارث بردند و در این سلسله مراتب نیز مرتبه باب به طور آرمانی ذکر شده است.[۱۲] تشکیلات دعوت طیبی نخستین بار در تحفةالقلوب داعی حاتم حامدی (د ۵۹۶ ق /۱۲۰۰م) - که هنوز به صورت دستنویس باقی مانده است - وصف شده، و عملاً در مقایسه با سازمان دعوت دوره فاطمی سادهتر، و دارای مراتب کمتری بوده است. پس از خلیفه فاطمی الآمر باحکام الله، طبق معتقدات اسماعیلیان مستعلوی - طیبی، امام، باب و حجتها نیز استتار گزیده بودند و این وضع از زمان طیب، فرزند آمرباحکام الله و بیست و یکمین امام اسماعیلیان طیبی، همچنان ادامه یافته است. از زمان ذؤیب بن موسی وادعی به بعد، رئیس امور اجرایی دعوت مستعلوی - طیبی با عنوان داعی مطلق معروفیت داشته است.
پس از انشعاب دعوت مستعولی طیبی
پس از انشعاب دعوت مستعلوی - طیبی به شاخههای داوودی و سلیمانی، از اواخر قرن 10ق /۱۶م ، پیروان هر یک از این دو دعوت تحت ریاست سلسلهای از داعیان مطلق خود بودهاند. داعی مطلق، به عنوان رئیس دعوت از اقتدار کامل بهرهمند بوده است و هر داعی مطلق نیز، به خصوص در یمن، وظایف باب فاطمی را در زمینههای تعلیم و تدریس اهل دعوت بر عهده داشته است.[۱۳]
نزاریان
از سازمان دعوت اسماعیلیان نزاریان در دوره الموت اطلاعات چندانی در دست نیست. امام نزاری نیز تا چند دهه پس از نزار بن مستنصر (درگذشته در ۴۴۸ق /۱۰۵۶م ) از انظار پیروانش پنهان بود و در این اوضاع، ریاست دعوت با شخصی بود که مرتبه حجت امام را داشت و در واقع جایگاه او معادل باب الابواب بود.[۱۴]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نک: دفتری، تاریخ...، ۲۵۹-۲۶۷؛ هالم، ۷۳ به بعد
- ↑ نک: جعفر، ۲۴؛ «العالم... »، ۲۵، ۲۸
- ↑ مثلاً قاضی نعمان، ج۱، ص۲۳۸، ۲۵۰
- ↑ ابن میسر، ۱۸؛ مقریزی، اتعاظ...، ج۲، ص۲۵۱
- ↑ ص ۱۸۱، ۲۰۲
- ↑ نیز نک: مجدوع، ۴۰
- ↑ نک: هالم، ۵۵ -۷۲؛ مقریزی، الخطط، ج۱، ص۴۰۳
- ↑ ابن طویر، ۱۱۰-۱۱۲؛ قلقشندی، ج۳، ص۴۸۳؛ مقریزی، همان، ج۱، ص۳۹۱
- ↑ ص ۱۳۵-۱۳۶، ۱۳۸، ۲۰۵- ۲۰۸؛ نیز نک: مؤید فی الدین، ج۳، ص۲۰۲، ۲۵۶-۲۵۷؛ ناصرخسرو، ۳۵؛ ایوانف، ۱۹-۲۳
- ↑ نک: قلقشندی، ج۸، ص۲۳۹-۲۴۱
- ↑ نک: هالم، ۶۰ - ۶۵؛ همو، ۱۱۵ -۹۱؛ دفتری، مختصری...، ۱۳۰-۱۳۲
- ↑ نک: «مسائل... »، ۸، ۸۲، ۱۰۲؛ «رساله... »، ۱۷۵-۱۷۷
- ↑ دفتری، تاریخ، ۲۹۳ به بعد، ۳۵۸-۳۵۹، ۳۶۵
- ↑ همان، ۴۴۹-۴۵۰، ۴۶۹- ۴۷۰، ۵۴۰ -۵۴۱
منابع
- ابن طویر، عبدالسلام، نزهةالمقلتین، به کوشش ایمن فؤاد سید، بیروت، ۱۹۹۲م.
- ابن میسر، محمد، اخبار مصر، به کوشش ایمن فؤاد سید، قاهرة، ۱۹۸۱م.
- جعفربن منصور الیمن، الکشف، به کوشش اشتروتمان، لندن، ۱۹۵۲م.
- دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
- دفتری، فرهاد، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۸ش.
- «رساله الاسم الاعظم »، ضمن اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
- «العالم و الغلام »، ضمن اربع کتب حقانیه، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- قاضی نعمان، تأویل الدعائم، به کوشش محمدحسن اعظمی، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۲م.
- قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۳۱- ۱۳۳۸ق.
- کرمانی، احمد، راحة العقل، به کوشش محمد کامل حسینی و محمد مصطفی حلمی، قاهرة، ۱۹۵۳م.
- مجدوع، اسماعیل، فهرسة الکتب و الرسائل، به کوشش علینقی منزوی، تهران، ۱۹۶۶م.
- «مسائل مجموعة من الحقائق العالیة »، ضمن اربعة کتب اسماعیلیة، به کوشش اشتروتمان، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
- مستنصر بالله، معد، السجلات المستنصریة، به کوشش عبدالمنعم ماجد، قاهرة، ۱۹۵۴م.
- مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمال الدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
- همو، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
- مؤید فی الدین، هبةالله، المجالس، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۴-۱۹۸۴م.
- ناصرخسرو، شش فصل، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۴۹م.
- هالم، ه.، فاطمیان و سنتهای تعلیمی و علمی آنان، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۷ش.
- Heinz. Halm, The Ismaili Oath of Allegiance (Ahd) and the Sessions of Wisdom (Majlis al -hikma) in Fatimid Times n , Mediaeval Ismaili History and Thought, ed. F. Daftari, Cambridge, 1996.
- Ivanow, W., Studies in Early Persian Ismailism, Bombay, 1955.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله : دایرة المعارف بزرگ اسلامی