۱۷٬۲۱۸
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بَلْعَم باعورا ''' از عالمان زمان [[حضرت موسی(ع)]] و [[مستجاب الدعوه]] بود اما [[شیطان]] او را گمراه کرد. در [[روایات|روایات اسلامی]] و [[تورات]] از بلعم یاد شده است. همچنین برخی [[مفسران]] آیه ۱۷۵ [[سوره اعراف]] که از گمراهی فردی سخن گفته که | '''بَلْعَم باعورا ''' از عالمان زمان [[حضرت موسی(ع)]] و [[مستجاب الدعوه]] بود اما [[شیطان]] او را گمراه کرد. در [[روایات|روایات اسلامی]] و [[تورات]] از بلعم یاد شده است. همچنین برخی [[مفسران]] آیه ۱۷۵ [[سوره اعراف]] که از گمراهی فردی سخن گفته که آیات الهی را در اختیار داشته را درباره او دانستهاند. داستانهای مختلفی در مورد بلعم نقل شده که برخی مفسران آنها را در زمره [[اسرائیلیات]] قرار دادهاند. | ||
== | ==نام و محل زندگی== | ||
بلعم<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۸، ص۲۹.</ref> یا بلعام<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۳،ص۳۷۹.</ref> | بلعم<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۸، ص۲۹.</ref> یا بلعام<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۳،ص۳۷۹.</ref> فردی از [[بنیاسرائیل]] بود<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۳.</ref> که در [[شام|سرزمین شام]] زندگی میکرد.<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۳۷.</ref> [[حضرت موسی(ع)]] از او به عنوان مبلّغ استفاده مینمود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ق، ج۷، ص۱۴.</ref> | ||
از پدر بلعم با نامهای «باعوراء»<ref>راوندی، قصص الأنبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۱۷۳.</ref> «باعور»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۸، ص۲۹.</ref>، و «أور»<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۳۹۶.</ref> و از همسرش با نام «بسوس» یاد شده است.<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۰۴.</ref> | |||
==ویژگی؛ عالم به کتاب خدا== | |||
برخی [[مفسران]] آیه «وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذِی ءَاتَینَاهُ ءَایاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیطَانُ فَکاَنَ مِنَ الْغَاوِین؛ و بر آنها بخوان سرگذشت آن فرد را که آیات خود را به او دادیم اما خود را از آن تهی ساخت و [[شیطان]] در پی او افتاد، و از گمراهان شد»<ref>سوره اعراف، آیه۱۷۵.</ref> را درباره بلعم دانستهاند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ق، ج۷، ص۱۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۸۲.</ref> با این حال درباره منظور از آیاتنا در این آیه اختلافنظر دارند. گروهی آن را به معنای آگاهی بلعم از [[اسم اعظم|اسم اعظم خدا]] دانسته<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۴۲.</ref> از اینرو دعای او همیشه مستجاب میشد.<ref> بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۶۱۵.</ref> روایتی از [[امام رضا(ع)]] نیز در این باره نقل شده است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۴۸.</ref> گروهی دیگر معتقدند بلعم فقط عالم به کتاب خدا بوده و از اسم اعظم آگاهی نداشته است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۳؛ شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۳۲.</ref> | |||
بنا بر آیه مذکور بلعم با اینکه آیت الهی را در اختیار داشت اما شیطان او را فریب داد و گمراه گردید.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۴۸.</ref> درباره گمراهی او دو دیدگاه وجود دارد: | |||
بنا بر آیه | |||
* بلعم در مقابل حضرت موسی(ع) قرار گرفت و به [[فرعون]] کمک کرده است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۴۸.</ref> | * بلعم در مقابل حضرت موسی(ع) قرار گرفت و به [[فرعون]] کمک کرده است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۴۸.</ref> | ||
* به گزارش [[مسعودی]]، بلعم به پادشاه کشورش که در نزاع و جنگ با [[حضرت یوشع]] و بنیاسرائیل بود، کمک کرد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۶۵.</ref> | * به گزارش [[مسعودی]]، بلعم به پادشاه کشورش که در نزاع و جنگ با [[حضرت یوشع]] و بنیاسرائیل بود، کمک کرد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۶۵.</ref> | ||
== | ==داستانهای متفاوت == | ||
درباره بلعم داستانهای مختلفی نقل شده است. تعدادی از مفسران، این روایات را از [[اسرائیلیات]] و غیرقابل اعتماد دانستهاند.<ref> رشید رضا، المنار،۱۹۹۰م، ج۹، ص۳۴۸.</ref> برخی از آنها عبارتند از: | درباره بلعم داستانهای مختلفی نقل شده است. تعدادی از مفسران، این روایات را از [[اسرائیلیات]] و غیرقابل اعتماد دانستهاند.<ref> رشید رضا، المنار،۱۹۹۰م، ج۹، ص۳۴۸.</ref> برخی از آنها عبارتند از: | ||
* بلعم خواهان نابودی سپاه حضرت موسی(ع) بود، از اینرو از حاکم خواست که زنان را به استقبال [[بنیاسرائیل]] بفرستند شاید آنان این وسیله به [[زنا]] دچار شده و خداوند نابودشان کند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۸۵.</ref> | * بلعم خواهان نابودی سپاه حضرت موسی(ع) بود، از اینرو از حاکم خواست که زنان را به استقبال [[بنیاسرائیل]] بفرستند شاید آنان این وسیله به [[زنا]] دچار شده و خداوند نابودشان کند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۸۵.</ref> |
ویرایش