پرش به محتوا

فلسفه اشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
به باور سهروردی، حکیمان کهن، دارای قدرت جداسازی [[روح]] از بدن بودند و از این طریق، گوهر حکمت الهی را شهود می‌نمودند؛ اما چون مجازگویی می‌کردند، به شکل‌های مختلف از این حکمت خبر داده‌اند؛ به همین دلیل سهروردی، رسالت خویش را بازگشت به این حکمت کُهن و رمزگشایی و توضیح عقلانی آن می‌دانست.
به باور سهروردی، حکیمان کهن، دارای قدرت جداسازی [[روح]] از بدن بودند و از این طریق، گوهر حکمت الهی را شهود می‌نمودند؛ اما چون مجازگویی می‌کردند، به شکل‌های مختلف از این حکمت خبر داده‌اند؛ به همین دلیل سهروردی، رسالت خویش را بازگشت به این حکمت کُهن و رمزگشایی و توضیح عقلانی آن می‌دانست.


در فلسفه اشراق، هستی به نور و ظلمت تقسیم می‌شود و موجودات دارای مراتب مختلف بوده و ترتیب آنها این‌گونه است: نورالانوار([[خدا]])، انوار قاهرة طولیة(عقول طولی)، انوار قاهرة متکافئة(عقول عرضی/مُثُل افلاطونی)، عالَم اشباح مجردة(عالَم مثال منفصل)، انوار مدبرة(نفوس فلکی و انسانی) و برازخ غاسقة(جوهرهای ظلمانی/اجسام).
در فلسفه اشراق، هستی به نور و ظلمت تقسیم می‌شود و موجودات دارای مراتب مختلف بوده و ترتیب آنها این‌گونه است: نورالانوار([[خدا]])، انوار قاهره طولیة(عقول طولی)، انوار قاهره متکافئة(عقول عرضی/مُثُل افلاطونی)، عالَم اشباح مجرده(عالَم مثال منفصل)، انوار مدبره(نفوس فلکی و انسانی) و برازخ غاسقة(جوهرهای ظلمانی/اجسام).


برخی از محققان همچون [[مهدی الهی قمشه‌ای|میرزا مهدی الهی قمشه‌ای]]، تلاش فلسفی سهروردی را ناچیز می‌دانند؛ اما در مقابل، سید یدالله یزدان‌پناه، استاد فلسفه و عرفان‌پژوه، به ویژگی‌های ممتاز و موثر فلسفه اشراق در پیشبرد [[فلسفه اسلامی]] اشاره دارد.
برخی از محققان همچون [[مهدی الهی قمشه‌ای|میرزا مهدی الهی قمشه‌ای]]، تلاش فلسفی سهروردی را ناچیز می‌دانند؛ اما در مقابل، سید یدالله یزدان‌پناه، استاد فلسفه و عرفان‌پژوه، به ویژگی‌های ممتاز و موثر فلسفه اشراق در پیشبرد [[فلسفه اسلامی]] اشاره دارد.
خط ۳۱: خط ۳۱:
''فلسفه اشراق'' یا ''حکمت اشراق''، نظام فلسفی مبتنی بر [[کشف و شهود]] است که [[شهاب‌الدین سهروردی]] آن را پی‌ریزی کرد.<ref>یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۳۹.</ref> به باور سهروردی، همان‌گونه که علوم را بر پایه محسوسات بنیان می‌نهیم، [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و استدلال را نیز باید بر شهود امور روحانی و معنوی، استوار سازیم.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات(حکمةالاشراق)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۳.</ref> ازاین‌رو، وی معتقد بود اگر کسی اهل تجرید [[روح]] از بدن نباشد و گوهر مشترک حکمت را شهود و اشراق ننماید، اصلا حکیم نیست.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات(المشارع و المطارحات)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۹۴.</ref> سهروردی در کتاب [[حکمة الاشراق (کتاب)|حکمة الاشراق]] سعی می‌کند این گوهر مشترکِ شهود شده را به شکل عقلانی و استدلالی برای دیگران تبیین نماید.<ref>یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۳۷.</ref>  
''فلسفه اشراق'' یا ''حکمت اشراق''، نظام فلسفی مبتنی بر [[کشف و شهود]] است که [[شهاب‌الدین سهروردی]] آن را پی‌ریزی کرد.<ref>یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۳۹.</ref> به باور سهروردی، همان‌گونه که علوم را بر پایه محسوسات بنیان می‌نهیم، [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و استدلال را نیز باید بر شهود امور روحانی و معنوی، استوار سازیم.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات(حکمةالاشراق)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۳.</ref> ازاین‌رو، وی معتقد بود اگر کسی اهل تجرید [[روح]] از بدن نباشد و گوهر مشترک حکمت را شهود و اشراق ننماید، اصلا حکیم نیست.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات(المشارع و المطارحات)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۹۴.</ref> سهروردی در کتاب [[حکمة الاشراق (کتاب)|حکمة الاشراق]] سعی می‌کند این گوهر مشترکِ شهود شده را به شکل عقلانی و استدلالی برای دیگران تبیین نماید.<ref>یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۳۷.</ref>  


سهروردی، فلسفه اشراق را احیاکننده فلسفه‌ای می‌دانست که پیش از او توسط حکیمان [[ایران]]، [[بابل]]، [[مصر]]، [[هند]] و قدمای یونان آغاز شده بود؛<ref>یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۳۷؛ سهروردی، مجموعه مصنفات(المشارع و المطارحات)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۹۴.</ref> اما بعد از ارسطو، به سبب منحصر کردن حکمت به مباحث برهانی، انحراف یافت و فراموش شد.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات(التلویحات)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۱۳؛ شهروزوری، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۵.</ref>
سهروردی، فلسفه اشراق را احیاکننده فلسفه‌ای می‌دانست که پیش از او توسط حکیمان [[ایران]]، [[بابل]]، [[مصر]]، [[هند]] و قدمای یونان آغاز شده بود؛<ref>یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۳۷؛ سهروردی، مجموعه مصنفات(المشارع و المطارحات)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۹۴.</ref> اما بعد از ارسطو، به سبب منحصر کردن حکمت به مباحث برهانی، انحراف یافت و فراموش شد.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات(التلویحات)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۱۳؛ شهرزوری، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۵.</ref>


اشراقی‌دانستنِ فلسفه اشراق را به دو معنا دانسته‌اند: فلسفه‌ای که مبتنی بر کشف و شهود و اشراق است و فلسفه‌ای که از مشرق‌زمین(اهل فارس) برخاسته است.<ref>شهروزوری، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۱۶؛ شیرازی، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۱۱.</ref> شارحان و موافقان فلسفه اشراق، معنای دوم را نیز به‌معنای اول باز می‌گردانند؛ زیرا حکمت فارس نیز مبتنی بر کشف و شهود و اشراق بود.<ref>شهروزوری، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۱۶؛ شیرازی، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۱۱.</ref>
اشراقی‌دانستنِ فلسفه اشراق را به دو معنا دانسته‌اند: فلسفه‌ای که مبتنی بر کشف و شهود و اشراق است و فلسفه‌ای که از مشرق‌زمین(اهل فارس) برخاسته است.<ref>شهروزوری، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۱۶؛ شیرازی، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۱۱.</ref> شارحان و موافقان فلسفه اشراق، معنای دوم را نیز به‌معنای اول باز می‌گردانند؛ زیرا حکمت فارس نیز مبتنی بر کشف و شهود و اشراق بود.<ref>شهروزوری، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۱۶؛ شیرازی، شرح حکمة‌الاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۱۱.</ref>
۱۲٬۹۱۹

ویرایش