تَقوا حالتی یا قوتی در روح است که به فرد، مصونیت روحی و اخلاقی میدهد؛ بهطوری که اگر در محیط گناه قرار گیرد، آن حالت و ملکه روحی، او را حفظ میکند. در قرآن، روایات پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و سخنان عالمان دین بر اهمیت تقوا تأکید شده و آثاری برای آن در زندگی دنیوی و آخرت بیان شده است. آمرزیده شدن گناهان، قبولی اعمال نزد خداوند، رسیدن به رستگاری، دارا شدن قوه تشخیص حق از باطل، رزق و روزی حلال، نجات از سختیها را برخی از آثار تقوا برشمردهاند.
علاوه بر احادیث فراوانی که به این موضوع پرداختهاند، خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه، مشهور به خطبه همام، به بیان اوصاف متقین اختصاص دارد.
برای تقوا درجات مختلفی بیان کردهاند. در روایتی به نقل از امام صادق(ع)، سه مرتبه برای تقوا ذکر شده که عبارتند از: تقوای عام که ترک محرمات به سبب خوف از عذاب جهنم است، تقوای خاص که عبارت است از این که شخص، نه تنها محرّمات، بلکه شُبُهات (کاری که احتمال حرام بودن دارد) را نیز ترک کند و تقوای خاصُّ الخاص، مرتبهای است که شخص نه تنها شبهات، بلکه (بعضی از) امور حلال را نیز ترک میکند.
همچنین عالمان دین با توجه به روایات برای هر عضوی از بدن که در معرض گناه است مانند گوش، چشم، زبان و قلب، به تناسب آن عضو، تقوای آن را بیان کردهاند.
مفهومشناسی
تقوا حالتی در فرد است که به او مصونیت روحی و اخلاقی میدهد و باعث میشود وقتی در محیط گناه قرار میگیرد گناه نکند.[۱] واژه «تقوا» از ماده «وَقْی» بهمعنای «حفظ و صیانت»، گرفته شده و در لغت، بهمعنای خودنگهداری و حفظ نفس است.[۲]
معانی تقوا در قرآن
برخی پژوهشگران با توجه به آیات قرآن، چهار معنا برای تقوا بر شمردهاند:[۳]
- به معنای چیزی که شخص بین خود و چیزی که از آن میترسد حائل قرار میدهد تا از گزند آن حفظ بماند.[۴] تقوا در آیه «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ؛ و لباسهایی برایتان قرار داد که شما را از گرما نگه میدارد»،[۵] به همین معنا بهکار رفته است.[۶] بهگفته ایزوتسو این معنا در میان اعراب پیش از ظهور اسلام نیز کاربرد داشته است.[۷]
- بهمعنای ترس از قهر یا عذاب الهی در آخرت.[۸] تقوا در آیه «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ از خدا بترسید که عقاب خدا سخت است»،[۹] به همین معنا به کار رفته است.[۱۰]
- بهمعنای عمل به طاعت و ترک گناه.[۱۱] تقوا در آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و هرکس باید بنگرد که برای فردا [ی خود] چه پیش فرستاده است»[۱۲] به این معنا به کار رفته است.[۱۳]
- معنای دیگر تقوا عبارت است از نوعی حالت قلبی و ملکۀ نفسانی که مایه بصیرت انسان به طاعت و معصیت است و حصول این معنا، منوط به تبعیت از اوامر و نواهی الهی و مداومت بر انجام آنها است.[۱۴]
تقوا این است كه اگر عمل تو را در طَبَقی مكشوف و روباز بگذارند و دور دنیا بگردانند تا مردم ببینند، چیزی در آن نباشد كه از آن حیا كنى و خجالت بكشی.
عیناثی، الاثنی عشریة فى المواعظ العددیة، ۱۳۸۴ش، ص۷۰۲.
گفته میشود این معانی چهارگانه با هم مرتبطاند و با هم، منظومه تقوا را شکل میدهند؛ به این معنا که ترس از عذاب خداوند (معنای دوم)، موجب رعایت اوامر و نواهی او (معنای سوم) میشود و شخص به این وسیله، میان خود و قهر و عذاب الهی حائلی قرار میدهد (معنای اول) و تبعیت از اوامر و نواهی خداوند رفتهرفته موجب میشود که تقوا در قلب مؤمن ملکه شود (معنای چهارم).[۱۵]
نسبت تقوا با ورع
در برخی روایات تقوا و ورع در کنار هم نقل شدهاند.[۱۶] محمدمهدی نراقی این دو را مترادف هم دانسته[۱۷] و دو معنا برای ورع ذکر کرده که بر تقوا نیز صدق میکنند: یکی این که ورع به معنای خودنگهداری از اموال حرام است که بهگفته نراقی در برخی روایات، تقوا به همین معنا آمده. دیگری خودنگهداری از ارتکاب جمیع گناهان، بهخاطر خوف از غضب الهی و طلب رضایت او است.[۱۸]
برخی نیز مانند عبدالقادر ملاحویش آل غازی، از عالمان حنفی مذهب اهل سوریه در قرن چهاردهم هجری، ورع را غیر از تقوا و برتر از آن دانستهاند.[۱۹] به باور اینان، تقوا اجتناب از حرام و انجام واجبات الهی است و ورع مقامی بالاتر از آن و به معنای اجتناب از شُبُهات و کارهای حلالی است که ممکن است زمینهساز انجام گناه باشند.[۲۰]
جایگاه
واژه تقوا از کلمات شایع و رایج دینی است که در قرآن به صورت اسمی و فعلی بسیار به کار رفته است.[۲۱] بهگفته مرتضی مطهری تقریباً به همان اندازه که در قرآن از ایمان و عمل صالح و نماز و زکات و حتی بیش از آن مقدار که مثلاً واژه روزه ذکر شده، از تقوا اسم برده شده است.[۲۲] بهگفته برخی محققان خود واژه تقوا ۱۷ بار و مشتقات آن و کلمات همخانواده آن بیش از ۲۰۰ بار در قرآن آمده است.[۲۳] کلمه تقوا در روایات امامان معصوم(ع) نیز بسیار به کار رفته است.[۲۴] کلینی در کتاب الکافی فصلی را با عنوان «بَابُ الطَّاعَةِ وَ التَّقْوَی» به احادیثی درباره تقوا اختصاص داده است.[۲۵]
در نهجالبلاغه نیز از جمله کلماتی که بسیار بر آنها تکیه شده کلمه «تقوا» است.[۲۶] بهگفته برخی محققان، کلمه تقوا با مشتقات آن حدود ۱۰۰ بار در نهجالبلاغه به کار رفته و از واژههای کلیدی در سخنان امام علی(ع) است.[۲۷] در آثاری هم که در زمینه اخلاق اسلامی به رشته تحریر درآمده، درباره تقوا و آثار آن سخن به میان رفته است.[۲۸] همچنین تقوا در سخنان صوفیه و عارفان، از مقامات عرفانی به شمار رفته و در نسبت با دو مفهوم ورع و قلب معنا مییابد.[۲۹]
در کلمات فقها نیز جایگاه تقوا در برخی از احکام بیان شده است.[۳۰] از جمله، به فتوای فقیهان، بر امام جمعه واجب است که در خطبه نماز جمعه به تقوا توصیه کند.[۳۱] به فتوای برخی فقیهان در صورت مساوی بودن دو مجتهد از نظر علمی، بر مُقلِد واجب است که از مجتهدی که باتقواتر است تقلید کند.[۳۲]
برخی بیانات قرآن و روایات و علما درباره تقوا
تقوای الهی داروی بیماریهای دلهای شماست و سبب بینایی قلبها و شفای امراض جسمانی و موجب اصلاح فساد جانها و پاکیزگی از آلودگی ارواح و جلای نابینایی چشمها و سبب امنیّت در برابر اضطرابها و روشنایی تیرگیهای شماست.
نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۸، ص۳۱۲.
در آیه ۱۳ سوره حجرات، ملاک ارزشگذاری انسان را رعایت تقوای الهی معرفی کرده است.[۳۳] مطابق آیه ۱۹۷ سوره بقره، بهترین توشه معنوی برای آخرت، تقوا است.[۳۴] در آیه ۲۶ سوره اعراف پس از ذکر جامههای تن، تقوا جامه روح و جامهای نیکوتر و لازمتر معرفی شده است.[۳۵]
در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه، از امام علی(ع) چنین نقل شده است که تقوای الهی، دوستان خدا را در حمایت خود قرار داده و آنها را از تجاوز به حریم محرمات الهی نگه داشته و خوف خدا را ملازم دلهای آنها قرار داده است.[۳۶] در خطبه ۱۶، مَثَل تقوا را مثل مرکبهای رهوار و مطیع و رامی دانسته است که مهار آنها در اختیار کسانی است که بر آنها سوارند و آنها را وارد بهشت میسازند.[۳۷] در خطبه ۱۸۹ گفته است تقوا در امروزه دنیا برای انسان به منزله یک حصار و سِپَر است و در فردای آخرت، راه بهشت است.[۳۸] در خطبه ۲۲۸، تقوا را کلید درستی و اندوخته روز قیامت، آزادی از قید بردگی و نجات از هر بدبختی دانسته است.[۳۹] امام سجاد(ع)، تقوا را سبب رسیدن به عزت انسانی دانسته [۴۰] و ضمن برخی دعاهای صحیفه سجادیه، داشتن تقوای الهی را از درگاه خداوند درخواست کرده است.[۴۱]
در روایتی از پیامبر(ص)، تقوا جمع همه نیکیها معرفی شده است.[۴۲] از امام باقر(ع) نقل شده که محبوبترین بندگان نزد خداوند باتقواترین آنان است.[۴۳] همچنین در روایت دیگری از وی، شیعیان واقعی کسانی معرفی شدهاند که تقوای الهی پیشه میکنند.[۴۴] برپایه روایتی از امام صادق(ع)، عمل کمی که با تقوا همراه است، بهتر از عمل زیاد بدون تقوا است.[۴۵] در فرازی از دعای ندبه متحد کردن مردم بر محور خدا و تقوای الهی از ویژگیهای حکومت امام زمان(ع) دانسته شده است.[۴۶] راغب اصفهانی (متوفای ۳۹۶ق)، حکیم و لغتشناس، در الذریعه الی مکارم الشریعه، تقوا و طهارت نفس را شرط اصلی خلیفةاللهی انسان معرفی کرده است.[۴۷] ابن فهد حلی در کتاب عدة الداعی در بیان اهمیت تقوا گفته است که اگر برای انسان در عالَم، خصلتی نیکوتر، سودمندتر و از جهت منزلت، رفیعتر از تقوا وجود داشت، قطعاً خداوند بهوسیله وحی به بندگانش خبر میداد.[۴۸] محمدمهدی نراقی در کتاب جامع السعادات تقوا را بزرگترین منجی انسان و از مهمترین راههای رسیدن به سعادت و مقامات والا معرفی کرده است.[۴۹] امام خمینی نیز در شرح چهل حدیث رسیدن به مقامات و کسب کمالات والای انسانی را بدون تقوا، غیر ممکن دانسته است.[۵۰]
مراتب تقوا
به خدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که تقوای الهی پیشه کند و فرمانبردار او باشد... تقوای الهی داشته باشید و برای خدا کار کنید. بین خدا و هیچ بندهای خویشاوندی نیست. بلکه محبوبترین و ارجمندترین بندگان نزد خداوند باتقواترین آنان و عملکنندهترین آنها به طاعت اوست.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۴.
برخی مفسران، با توجه به آیاتی مانند آیه «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم؛ گرامیترین شما نزد خداوند، باتقواترین شما است»،[۵۱] گفتهاند تقوا مراتب مختلفی دارد.[۵۲] در روایتی به نقل از امام صادق(ع) سه مرتبه برای تقوا ذکر شده که عبارتاند از:
- تقوای عام که ترک محرمات به سبب ترس از عذاب جهنم است؛
- تقوای خاص که عبارت است از این که شخص، نهتنها مُحَرَّمات، بلکه شُبَهات (کاری که احتمال حرام بودن دارد) را نیز ترک کند؛
- تقوای خاص الخاص که در آن، شخص علاوه بر شبهات، (بعضی از) امور حلال را نیز ترک میکند.[۵۳]
بیضاوی، مفسر قرآن و فقیه شافعی قرن هفتم و هشتم هجری، سه رُتبه برای تقوا ذکر کرده که پایینترین آن، اجتناب از شرک، رتبه بعد اجتناب از گناه و بالاترین رتبه آن سرسپردگی در مقابل خداوند و دوری از هر چیزی است که انسان را از حق باز میدارد.[۵۴] علامه مجلسی نیز در کتاب بحار الانوار سه مرتبه برای تقوا بیان کرده است که مرتبه اول آن، نگهداری نفس از عذاب ابدی از راه تحصیل اعتقادات صحیح، و مرتبه میانهاش، اجتناب از هرگونه گناه، اعم از ترک واجب و انجام گناه و بالاترین مرتبه آن، خویشتنداری در برابر هرچیزی است که قلب آدمی را به خود مشغول میدارد و از حق تعالی منصرف میکند.[۵۵]
امام خمینی در کتاب آداب الصلاة چهار رتبه برای تقوا ذکر کرده که عبارتاند از:
- تقوای ظاهر که نگهداری نفس از گناهان ظاهر است. این تقوای عامه است؛
- تقوای باطن که پرهیز از افراط و تفریط و تجاوز از حد اعتدال در اخلاق و غرایز روحی است. این تقوای افراد خاص است؛
- تقوای عقل که نگهداری و تطهیر عقل از مشغول شدن به علوم غیرالهی است. این تقوای اخص خواص است؛
- تقوای قلب که نگهداری قلب از مشاهده غیر حق و مذاکره با غیر حق است. این تقوای اولیاست.[۵۶]
تقوای بدن و قلب
عالمان اخلاق، با توجه به روایاتی که درباره اخلاق وارد شده، برای هر عضوی از بدن که در معرض گناه است به تناسب آن عضو، تقوایی بیان کردهاند که برخی از آنها به شرح زیر است:
- تقوای زبان: مواردی همچون صدق گفتار،[۵۷] جاری ساختن ذکر خداوند بر زبان،[۵۸] سخن گفتن با نرمی و ملایمت،[۵۹] گفتار نیکو، کنترل زبان از دشنامگویی و ترک حرفهای بیهودهای که خیری در آن نیست.[۶۰]
- تقوای چشم: فروبستن چشم از هرآنچه خدا حرام کرده است.[۶۱]
- تقوای گوش: مواردی همچون کنترل گوش از شنیدن هرچه خدا حرام کرده است[۶۲] و همچنین گوش سپردن به علوم مفید،[۶۳]حکمتهای مفید دینی و پند و اندرزهای مفید و نجاتبخش.[۶۴]
- تقوای قلب: در آیه ۳۲ سوره حج و آیه ۳ سوره حجرات و همچنین روایاتی از امامان معصوم، قلب آدمی به عنوان جایگاه تقوا معرفی شده است.[۶۵] از همین رو برخی عالمان گفتهاند که تقوا امری معنوی و درونی است که با روح و نفس انسانی مرتبط است.[۶۶] در عین حال برخی بر این نظرند که تقوای قلب به این است که قلب انسان خالی از شک و شرک و کفر و نفاق باشد.[۶۷] برخی تقوای قلب را بالاترین مرتبه تقوا برشمردهاند.[۶۸]
آثار تقوا
عالمان مسلمان، با توجه به آیات قرآن و روایات امامان معصوم، آثاری برای تقوا ذکر کردهاند. برخی از این آثار عبارتاند از:
- تشخیص حق از باطل،[۶۹]
- قبولی اعمال نزد خداوند،[۷۰]
- بهرهمندی از تعالیم الهی،[۷۱]
- نجات از سختیها،[۷۲]
- بهرهمند شدن از هدایت قرآن،[۷۳]
- آمرزش گناهان،[۷۴]
- رسیدن به رستگاری،[۷۵]
- رسیدن به جایگاه رفیع،[۷۶]
- اصلاح قلب،[۷۷]
- جلوگیری از افتادن در شبهات،[۷۸]
- پاکشدن از آلودگی گناه،[۷۹]
- رزق و روزی حلال،[۸۰]
- جاودانگی در بهشت.[۸۱]
خطبه متقین
خطبه متقین از خطبههای مشهور نهج البلاغه درباره صفات پرهیزکاران است.[۸۲] امام علی(ع) به درخواست یکی از شیعیان به نام هَمّام این خطبه را ایراد کرد و در آن بیش از صد ویژگی معنوی، فکری، اخلاقی و عملی برای افراد باتقوا برشمرد.[۸۳] اوصافی همچون نیکگفتاری، میانهروی، گوش سپردن به علوم نافع، شکیبایی در برابر سختیها، کنترل زبان، ذکر خدا در همه حال، و تهجُّد و شبزندهداری از جمله اوصافیاند که در این خطبه به افراد باتقوا نسبت داده شده است.[۸۴]
کتابشناسی
- رساله تقوا: اثری از مرتضی مطهری. این رساله مشتمل بر دو جلسه سخنرانی درباره ماهیت تقوا، اهمیت و آثار آن در قرآن و روایات است که در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ش، به همراه چند سخنرانی دیگر ایراد شده و در کتابی با عنوان ده گفتار گردآوری و نگارش یافته است.[۸۵]
- تقوا، سکوی پرواز: نوشته جلیل جلیلی. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و پنج فصل است. نویسنده در مقدمه به تعریف تقوا و کاربرد آن در قرآن پرداخته است. فصل اول درباره خاستگاه تقوا است و فصلهای دوم، سوم و چهارم به ترتیب درباره تقوای فردی، تقوای اجتماعی و تقوای سیاسی است. فصل پنجم نیز مشتمل بر مباحثی درباره آثار تقوا در دنیا و آخرت است. چاپ اول این اثر در سال ۱۴۰۰ش، از سوی انتشارات دانشگاه معارف اسلامی انجام شد.[۸۶]
پانویس
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۲۰-۲۱.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ذیل واژه «وقی».
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ۱۳۷۳ش، ص۳۰۴-۳۰۵؛ جلیلی، تقوا، سکوی پرواز، ۱۴۰۰ش، ص۱۷.
- ↑ ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ۱۳۷۳ش، ص۳۰۵.
- ↑ سوره نحل، آیه ۸۱.
- ↑ جلیلی، تقوا، سکوی پرواز، ۱۴۰۰ش، ص۱۷.
- ↑ ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ۱۳۷۳ش، ص۳۰۴-۳۰۵.
- ↑ ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ۱۳۷۳ش، ص۳۰۴.
- ↑ سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ طبری، تفسیر طبری، ج۹، ص۴۹۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ جلیلی، تقوا، سکوی پرواز، ۱۴۰۰ش، ص۱۷.
- ↑ سوره حشر، آیه ۱۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۹، ص۲۱۷-۲۱۸.
- ↑ عباسی، «تقوا»، ص۷۹۸.
- ↑ عباسی، «تقوا»، ص۷۹۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۶ و ۷۸.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ ملاحویش آل غازی، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۵۵.
- ↑ ملاحویش آل غازی، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۵۵.
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۱۶.
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۱۶.
- ↑ عباسی، «تقوا»، ص۷۹۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۳؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۰، ص۲۹۵؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۲۶۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۲۳.
- ↑ احمدیان، سعیداوی، «تحلیل معنایی درجات تقوا در نهج البلاغه، ص۶۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به نراقی، جامع السعادات، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۱۸۰؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۶ و ص۳۲۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به ابنعربی، فتوحات مکیة، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۱۵۷؛ عباسی، «تقوا در تصوف و عرفان»، ص۸۰۳.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۲۱۱؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۲۱۱.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۹.
- ↑ سوره حجرات، آیه ۱۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۲۱۰.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۲۹۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۲۶؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۲۷.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه۱۱۴، ص۱۶۹؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۲۳.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۶، ص۵۷؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۱، ص۲۸۴.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۲۳۰، ص۳۵۱؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۲۵.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۳۲، بند ۱۹ و ۲۰؛ زارعی، تقوا از دیدگاه امام سجاد (ع) با تاکید بر صحیفه سجادیه، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۴.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۱۷، بند ۵ و دعای ۲۲، بند ۱۲.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۲۶۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۶.
- ↑ «شرح دعای ندبه - فراز سی و دوم»، شرح دعای ندبه - فراز سی و دوم سایت بیناد بین المللی دعا.
- ↑ راغب اصفهانی، الذریعه إلی مکارم الشریعة، ۱۴۱۴ق، ص۵۹.
- ↑ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۶.
- ↑ سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۱۱۵.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۰، ص۲۹۶.
- ↑ بیضاوی، انوار التنزیل واسرار التاویل، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۰، ص۱۳۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۳۶۹.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۳، ص۳۰۳.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۸۳، ص۱۱۱؛ منتظری، درسهایی از نهج البلاغه، ج۳، ص۳۱۵.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۳، ص۳۰۵؛ مکارم شیرازی، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ج۲، ص۴۷۳.
- ↑ رساله حقوق امام سجاد(ع)، ترجمه محمدحسین افشاری، ۱۳۹۴ش، ص۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۳، ص۳۰۳؛ مکارم شیرازی، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه محمدحسین افشاری، ۱۳۹۴ش، ص۳۹.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۳، ص۳۰۳؛ مکارم شیرازی، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به سوره حج، آیه ۳۲؛ سوره حجرات، آیه ۳؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۴، ص۳۷۴.
- ↑ عباسی، «تقوا»، ص۸۰۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۳۶۹.
- ↑ سوره انفال، آیه ۲۹؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۳۴.
- ↑ سوره مائده، آیه ۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۱۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۸۲؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۳۸.
- ↑ سوره طلاق، آیه ۲؛ سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۸۲.
- ↑ سوره انفال، آیه ۲۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۹، ص۳۱۶.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۲۰۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۵۷.
- ↑ سوره قمر، آیات ۵۴-۵۵.
- ↑ نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۹۸، ص۳۱۲؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۳۱.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه۱۶، ص۵۷.
- ↑ نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۹۸، ص۳۱۲؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۳۱.
- ↑ سوره طلاق، آیه ۳؛ حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۳۳؛ حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۳، ص۳۰۳؛ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۱۶.
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۱۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۳، ص۳۰۳-۳۰۷.
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۹۷ش، ص۱۱-۱۲.
- ↑ جلیلی، تقوا، سکوی پرواز، ۱۴۰۰ش، ص۷-۱۴.
منابع
- قرآن کریم.
- صحیفه سجادیه.
- ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی، قم، دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۰۷ق.
- ابنعربی، محیالدین، فتوحات مکیة، قم، مؤسسه آل البیت، بیتا.
- احمدیان، حمید و علی سعیداوی، «تحلیل معنایی درجات تقوا در نهج البلاغه»، کاوشی نو در معارف قرآنی، شماره ۱، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش.
- امام خمینی، سید روحالله، شرح چهل حدیث، قم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ۱۳۸۰ش.
- ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳ش.
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل واسرار التاویل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- جلیلی، جلیل، تقوا، سکوی پرواز، قم، انتشارات دانشگاه معارف اسلامی، ۱۴۰۰ش.
- راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، الذریعه إلی مکارم الشریعة، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۴ق.
- رساله حقوق امام سجاد(ع)، ترجمه محمدحسین افشاری، قم، نشر مشهور، ۱۳۹۴ش.
- زارعی، تقوا از دیدگاه امام سجاد (ع) با تاکید بر صحیفه سجادیه، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۴.
- سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق.
- طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
- عباسی، بابک، «تقوا در تصوف و عرفان»، در دانشنامه جهان اسلام، جلد ۷، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- عباسی، بابک، «تقوا»، در دانشنامه جهان اسلام، جلد ۷، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۵ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، تحقیق علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، دار الكتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مطهری، مرتضی، ده گفتار، قم، انتشارات صدرا، چاپ چهل و نهم، ۱۳۹۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، قم، نسل جوان، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیةٰ، ۱۳۷۴ش.
- ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۲ق.
- منتظری، حسینعلی، درسهایی از نهج البلاغه، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۸۲ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.
- نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم، بیتا.
- نوری، حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق.
- نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مرکز البحوث الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
- «شرح دعای ندبه - فراز سی و دوم»، شرح دعای ندبه - فراز سی و دوم