عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب

مقاله قابل قبول
پیوند کم
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
استناد ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
عبیدالله بن عباس
مشخصات فردی
نام کاملعبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب
کنیهابومحمد
محل زندگیمدینه
مهاجر/انصارمهاجر
نسب/قبیلهبنی هاشم
درگذشت۵۸ق
مشخصات دینی
هجرت بهمدینه
دلیل شهرتجدایی از امام حسن(ع) و پیوستن به معاویه در ماجرای صلح • پسر عموی پیامبر(ص)
نقش‌های برجستهوالی امام علی(ع) در یمن• فرماندهان سپاه امام حسن(ع)
دیگر فعالیت‌هاصحابه


عبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب(درگذشت ۵۸ق)، پسرعمو و صحابه پیامبر اکرم(ص) که در ماجرای صلح امام حسن(ع) فرمانده ارشد سپاه آن حضرت بود اما با خیانت به ایشان، به معاویه پیوست.

او برادر کوچکتر عبدالله بن عباس بود که در دوران خلافت امام علی(ع) از سوی او، والی یمن شد.

مشخصات

عبیدالله بن العباس بن عبدالمطلب بن هاشم القرشی الهاشمی، با کنیه ابومحمد، پسر عموی پیامبر اکرم(ص) است.[نیازمند منبع]

مادرش لبابه دختر حارث بن حزن و خواهر میمونه همسر رسول خدا(ص) است. پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و بدین رو او را از اصحاب شمرده‌اند. زمان تولد او را سال دوم هجری پیش از جنگ بدر ثبت کرده‌اند.[۱] [۲]عبیدالله را از سخاوتمندان مشهور عرب در دوره خود دانسته‌[۳] و ماجراهایی از سخاوت و بخشندگی او در منابع کهن نقل کرده‌اند.[۴]

نام عبیدالله در سلسله اسناد احادیث بسیاری آمده است ولی گویا او به صورت مستقیم تنها یک حدیث از شخص پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است.[۵]

مقام‌های سیاسی و نظامی عبیدالله

دوره امام علی(ع)

امام علی(ع) او را در موسم حج، سه بار از سال ۳۶ تا ۳۸ق. امیرالحاج کرد. در مرتبه سوم، میان او و یزید بن شجرة رهاوی که از سوی معاویه به این سمت منصوب شده بود، نزدیک بود که درگیری نظامی پیش بیاید. سرانجام با یکدیگر مصالحه کردند تا شیبة بن عثمان امارت را بر عهده گیرد.[۶]

بنابر منابع تاریخی، امام علی(ع) او را والی یمن کرد و او تا شهادت علی(ع) بر این منصب ماند. منابع برخی حوادث را از این دوره نقل کرده‌اند که با او مرتبط است از جمله: معاویه در سال چهلم قمری بسر بن ارطاة عامری را با سی هزار سپاهی برای تاخت و تاز در قلمرو خلافت امام علی(ع) به حجاز و یمن گسیل کرد. بسر ابتدا به مدینه و سپس به مکه رفت و آن گاه راه یمن را در پیش گرفت. قبل از رسیدن بسر به یمن، عبیدالله به سمت کوفه گریخت و فرزندانش را جا گذاشت و از امام علی(ع) درخواست کمک کرد. بسر به یمن رسید و دارالحکومه را گرفت و سپس دو کودک عبیدالله را که در یمن مانده بودند، سر برید. علی(ع) سپاهی را به فرماندهی جاریة بن قدامه سعدی به یمن فرستاد و پس از فرار بسر یمن بار دیگر به دست سپاهیان علی(ع) افتاد و عبیدالله به آنجا بازگشت.[۷]گفته‌اند که بسر در حمله به یمن، بسیاری از شیعیان علی(ع) را در میان راه کشت.[۸] یکی از خطبه‌های نهج البلاغه که امام علی(ع)در آن خطاب به کوفیان گفته است: «اهل شام بر حمایت از باطل با یکدیگر متحدند و شما در حمایت از حق، پراکنده‌اید» به مناسبت همین حمله ایراد شده است.[۹]

در برخی منابع روایی شیعه از گریختن عبیدالله سخنی به میان نیامده است. بنابر این منابع، هنگام حمله بسر به یمن، عبیدالله در مکه بود. وقتی بسر به یمن رسید، به دنبال عبیدالله گشت. به او گفتند که در مکه است. بُسر دو فرزند عبیدالله را پیدا کرد و سر برید.[۱۰]

دوره امام حسن(ع)

عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت امام حسن(ع) پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامه‌هایی میان امام حسن(ع) و معاویه تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد. این نامه‌ها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی کوفه حرکت کرد. امام حسن(ع) نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی ۱۲ هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن رشوه، به معاویه پیوست.[۱۱] بلاذری(درگذشتۀ ۲۷۹ق.) درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که حسن بن علی رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.[۱۲] اما از سخنان قیس بن سعد بن عباده جانشین فرماندهی سپاه ۱۲ هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمی‌آید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش عباس و برادرش عبدالله بن عباس را به پیامبر و امام علی(ع) وفادار ندانسته است.[۱۳]

برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفته‌اند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی آذربایجان نمود.[۱۴] اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی ۴۰ هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل می‌کرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) خلیفه شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی می‌دانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و عبیدالله بن عباس را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.[۱۵] این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،[۱۶] سازگار نیست.

وفات

گفته‌اند که پس از به حکومت رسیدن معاویه، عبیدالله به مدینه رفت و باقی عمر خود را در آنجا گذراند. منابع از این که او سمتی را در حکومت معاویه پذیرفته باشد، سخنی نگفته‌اند. سال وفاتش را به اختلاف، ذکر کرده‌اند که ابن عبدالبر تاریخ نگار قرن پنجم قمری، سال ۵۸ قمری را به صحت نزدیکتر دانسته است.[۱۷]

پانویس

  1. ابن حجر ،الاصابة،ج ۴،ص ۳۳۰
  2. ۰
  3. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۱۰.
  4. نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۵۵ و ۵۷.
  5. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۹۱.
  6. طبری، تاریخ الامم و المولک، ۵، ۱۳۶؛ بلاذری، أنساب الأشراف،۴، ۵۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۰۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۹۰ و ج۷، ص۳۰۹.
  7. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۱۲۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۰۹. همچنین نگاه کنید: ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۶۰۷.
  8. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۳۲۲.
  9. نک: ثقفی، الغارات، ج۲، ص۴۳۷؛ سید رضی، نهج البلاغه، ص۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۳۲.
  10. طوسی، الأمالی، ص۷۷.
  11. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱. همچنین نک: ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۹.
  12. بلاذری، أنساب الأشراف، ج۴، ص۵۹.
  13. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۳.
  14. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۴.
  15. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۵۸.
  16. نک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱.
  17. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۱۰.

منابع

  • ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی قم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، دارالفکر، بیروت، ۱۹۸۸م.
  • ابن عبد البر، الاستیعاب، تحقیق محمد بجاوی،‌دار الجیل، بیروت، ۱۹۹۲م.
  • ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
  • أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  • ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، دارالمعرفه، بیروت، بی‌تا.
  • ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، مؤسسه دارالکتاب قم، ۱۴۱۰ق.
  • سیدرضی، نهج البلاغه، انتشارات‌دار الهجره، قم، بی‌تا.
  • ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۹۹۳م.
  • خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۹۹۵م.
  • طبری، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، ۱۹۶۷م.
  • طوسی، الامالی، انتشارات دارالثقافة، قم، ۱۴۱۴ق.
  • Encyclopaedia of Islam: second ed. Leiden: E. J. Brill, ۲۰۰۰