خالد بن سعید

مقاله قابل قبول
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
خالد بن سعید
مشخصات فردی
نام کاملخالد بن سعید بن العاص بن امیة بن عبدشمس
لقبنجیب بنی امیه‌
مهاجر/انصارمهاجر
نسب/قبیلهقریش
خویشاوندانسعید بن عاص؛ ابان بن سعید؛ حکم بن ابی‌العاص؛ مروان بن حکم
درگذشت۱۳ یا ۱۴ق؛ جنگ اجنادین یا جنگ مَرْج الصُّفَّر یا جنگ یرموک
مشخصات دینی
زمان اسلام آوردنجزء نخستین‌گروندگان در دعوت پنهانی
حضور در جنگ‌هافتح مکه، و غزوات حنین، طائف و تبوک
هجرت بهحبشه و مدینه
دیگر فعالیت‌هاعامل پیامبر (ص) در یمن، مخالفت با ماجرای سقیفه و عدم بیعت با ابوبکر


خالد بن سعید بن عاص بن امیة بن عبدشمس، معروف به «نجیب بنی‌امیه‌» از نخستین ایمان آورندگان به اسلام واز جمله کاتبان و منشیان پیامبر(ص). وی کارگزار پیامبر(ص) در یمن بود و پس از وفات ایشان، از این کار کنار کشید و حاضر به همکاری با خلفاء نشد. خالد بن سعید جزء دوازده نفری بود که با ابوبکر بیعت نکرد و این عاملی بود تا خلیفه دوم علیه او موضع‌گیری کند. در مورد زمان و محل شهادت او در میان مورخان اختلاف است.

نسب

وی از قریش و کنیه‌اش ابوسعید بود.[۱] پدرش سعید بن عاص از بزرگان قریش بود.[۲] مادرش، لبینة معروف به امّ‌خالد، دختر خَبّاب (حباب) بن عبدیالیل بن ناشب از مردم ثَقیف بود.[۳]

اسلام آوردن

خالد بن سعید قبل از برادرانش اسلام آورد.[۴] در زمان دعوت پنهانی پیامبر(ص) به اسلام گروید و وی را سومین، چهارمین یا پنجمین مسلمان دانسته‌اند.[۵] در کتب رجال، خالد بن سعید را در زمره اصحاب رسول خدا (ص) ذکر کرده‌اند و شیخ طوسی در رجال خود از او یاد کرده است.[۶] از خالد بن سعید به نجیب بنی امیه‌ یاد شده است.[۷]

رؤیای صادقه

سبب اسلام آوردن خالد بن سعید را چنین نقل کرده‌اند که او در خواب دید بر لبۀ پرتگاهی مشرف بر آتش قرار دارد و پدرش سعی دارد او را در آن افکند، در آن حال پیامبر(ص) او را کنار کشید و از افتادن در آتش نجات داد. خالد بن سعید رؤیای خویش را صادقه یافت و آن را برای ابوبکر بازگو کرد و به توصیۀ ابوبکر به اسلام راغب گشت. وی در اَجیاد نزد پیامبر(ص) حاضر شد و اسلام آورد.[۸]

تحمل آزارها

هنگامی که سعید بن عاص که از مخالفان سرسخت پیامبر بود، از مسلمان شدن پسرش آگاهی یافت، خالد را بسیار سرزنش کرد، به وی ناسزا گفت و او را به شدت کتک زد، به گونه‌ای که عصای خود را بر سرش شکست و حتی صحبت کردن با او را برای خانواده‌اش منع کرد. پس از آن، خالد نزد پیامبر(ص) رفت و ملازم وی شد.‌ گاه نیز به تنهایی در اطراف مکه نماز می‌گزارد. چون خالد بن سعید در تصدیق پیامبر(ص) و پیروی از او اصرار ورزید، پدرش او را حبس کرد و او را سه روز در آفتاب سوزان مکه نگه داشت. خالد از زندان پدر گریخت و در نواحی اطراف مکه مخفی شد.[۹]

هجرت

با شدت گرفتن آزار و اذیت کافران، خالد بن سعید همراه عده‌ای از مسلمانان و به دستور پیامبر(ص) به سرزمین حبشه مهاجرت کرد. باتوجه به اینکه مسلمانان در دو نوبت به سرزمین حبشه مهاجرت کردند، در مورد زمان مهاجرت خالد بن سعید بین مورخان اختلاف است. بیشتر مورخان مهاجرت او را در نوبت دوم (یعنی در سال پنجم بعثت) و برخی دیگر در نوبت اول[۱۰] دانسته‌اند.

خالد بن سعید همسر خود هُمَینَه/ اُمَیمه/ امینه، دختر خلف بن اسعد خزاعی، را نیز به همراه خود به حبشه برد. پسر او به نام سعید و دخترش به نام اَمَه (امّ خالد) در حبشه متولد و بزرگ شدند و بعدها، امه به ازدواج زبیر بن عوام درآمد.[۱۱]

خالد بن سعید در سال هفتم هجرت همراه دیگر مهاجران حبشه به سرزمین حجاز بازگشت و در خیبر (در پایان جنگ خیبر) به حضور پیامبر(ص) رسید. پیامبر(ص) از آنان استقبال کرد و بسیار اظهار خشنودی نمود و به وی و دیگر مهاجران حبشه، با اینکه در جنگ شرکت نداشتند، از غنایم خیبر سهم داد. خالد بن سعید سپس همراه پیامبر(ص) و دیگر مسلمانان به مدینه وارد شد.[۱۲]

همراهی با پیامبر(ص)

کتابت

مورخان خالد بن سعید را از جمله کاتبان و منشیان پیامبر نام برده‌اند.[۱۳] او در مکه و پیش از هجرت برای پیامبر کتابت می‌کرد. گفته شده است که وی نخستین کسی بود که عبارت «‌بسم الله الرحمن الرحیم» را نوشت.[۱۴] پس از هجرت نیز در مدینه، نامۀ پیامبر برای اهل طائف و نمایندگان آنان را نوشت و به هیئت نمایندگی ثقیف داد. وی همچنین در مدینه در مذاکرات صلح بین پیامبر و آنان وساطت کرد تا آنکه این هیئت مسلمان شدند.[۱۵]

مبارزه با مرتدین

خالد بن سعید پس از بازگشت از حبشه همراه رسول خدا (ص) و دیگر مسلمانان در حج عمرةالقضا، فتح مکه، و غزوات حنین، طائف و تبوک حضور یافت.[۱۶] خالد در مأموریت‌هایی که پیامبر (ص) به وی می‌داد شرکت فعال داشت، از جمله هنگامی که عمروبن مَعْدی کرِب مرتد شد و سر به شورش برداشت، پیامبر(ص)، علی بن ابی طالب (ع) را به همراه سپاهی از مهاجران از جمله خالد بن سعید که پیشاهنگ سپاه بود، به سوی عمرو و قوم او فرستاد. پس از سرکوبی شورشیان و فرار عمروبن معدی کرب، علی بن ابی طالب (ع) خالد را برای اخذ صدقات (مالیات زکات)، همانجا گمارد و به او فرمان داد که هرکس از فراریان مراجعت نمود و ایمان آورد او را امان دهد. بعد از بازگشت علی (ع)، عمروبن معدی کرب نزد خالد بن سعید رفت و دوباره مسلمان شد.[۱۷]

وکیل پیامبر(ص) در حبشه

در بعضی روایات آمده است که خالد بن سعید در حبشه وکیل عقد نکاح ام حبیبه، از زنان پیامبر(ص) بوده[۱۸]، که این نشان‌دهندۀ جایگاه و مقام خالد بن سعید نزد پیامبر است.

عامل پیامبر(ص) در یمن

در اواخر عمر پیامبر (ص)، پس از مرگ باذان/ باذام، امیر ایرانی و مسلمان یمن، پیامبر(ص)، خالد بن سعید را حاکم منطقه مابین نجران و زُبید در نمود.[۱۹] این انتصاب ظاهراً در سال دهم هجرت صورت گرفته است، زیرا در این سال فَروَةبن مُسَیک مرادی همراه هیئتی در مدینه به حضور پیامبر اکرم (ص) رسید و رسول خدا ضمن آنکه وی را بر قومش (مراد) و بر زبید و قبیله مَذْحِج امارت و ریاست داد، خالد بن سعید بن عاص را نیز به عنوان عامل خود برای گردآوری صدقات، همراه وی به یمن فرستاد.[۲۰]

خالد بن سعید بنا به روایتی، از سوی پیامبر (ص) مأمور گردآوری مالیات یمن و به قولی مأمور مالیات مذحج و عامل صنعا گردید، که در هر صورت، تا زمان وفات پیامبر (ص) عامل یمن باقی ماند.[۲۱]

در سال دهم هجرت، اَسْوَد عَنْسی (متوفی سال ۱۱) ادعای پیغمبری کرد و سر به شورش برداشت و قبیله مذحج از او پیروی کردند. چون کار اسود عنسی بالا گرفت و بر سراسر یمن مسلط شد، خالد بن سعید را از منطقۀ تحت حکومت خود بیرون راند.[۲۲]

پس از پیامبر(ص)

عدم همکاری با خلفاء

پس از وفات پیامبر اکرم (ص)، خالد بن سعید و برادرانش، اَبان و عمرو، که یکی عامل پیامبر (ص) در بحرین، و دیگری در تَیماء و خیبر بودند، به مدینه بازگشتند و گفتند که پس از رسول خدا (ص) برای کسی کار نمی‌کنند.[۲۳]

مخالفت با شورای سقیفه

خالد بن سعید که پس از ماجرای سقیفه و انتخاب ابوبکر به خلافت، به مدینه رسیده بود، جزو دوازده نفری بود که از بیعت کردن با ابوبکر خودداری کردند.[۲۴] برادرش ابان نیز در این امر با او همراهی نمود. خالد بن سعید گفته بود که «‌ما از بنی هاشم تبعیت خواهیم کرد‌».[۲۵] وی که قائل به خلافت علی بن ابی طالب (ع) بود، قصد بیعت با او کرد و به آن حضرت گفت «‌به خدا سوگند هیچ‌کس در میان مردم شایسته‌تر از تو برای جانشینی پیامبر نیست‌».[۲۶]

پس از آنکه علی (ع) با ابوبکر بیعت کرد،[۲۷] بنی هاشم و دیگر هواخواهان آن حضرت نیز همچون خالد بن سعید با ابوبکر بیعت کردند.[۲۸]

کینه عمر از خالد

خودداری خالد بن سعید از بیعت با ابوبکر بیش از آنکه بر ابوبکر گران آید، بر عمر گران آمده بود و بعدها در موارد مختلف، عمر با استناد بر این سابقه، با خالد بن سعید مخالفت می‌کرد. از جمله در سال ۱۳ق، هنگامی که ابوبکر تصمیم گرفت سپاه اسلام را به شام بفرستد، خالد بن سعید را به فرماندهی لشکر مسلمانان گمارد و پرچم را به او داد، اما عمر بیعت نکردن خالد و سخنان وی را در مخالفت با ابوبکر، به او یادآوری کرد و بر عزل خالد اصرار نمود. ابوبکر نیز خالد بن سعید را قبل از حرکت سپاه عزل کرد. خالد بن سعید با مناعت طبع پرچم را پس داد و گفت:

به خدا ولایت شما مرا مسرور نکرد و نیز عزل شدن از سوی شما مرا ناراحت نساخت‌.[۲۹]

جنگ با رومیان

با این حال، ابوبکر به وی مأموریت داد تا در تیماء، از شهرهای شام، مستقر شود و اعراب اطراف را برای جنگ گرد آورد و فقط کسانی را بپذیرد که مرتد نشده باشند و جز با کسانی که به جنگ وی آیند، جنگ نکند.[۳۰] عدۀ بسیاری گرد خالد جمع شدند. خبر آمادگی و اردوی او به رومیان رسید. رومیان از اعراب شام، از قبایل بَهراء، سلیح، تنوخ، غسان، کلب و لخم و جذام، کسانی را برای جنگ با او آماده کردند.

خالد بن سعید نامه‌ای در این باره به ابوبکر نوشت. ابوبکر هم دستور داد که با احتیاط پیشروی کند. خالد بن سعید حمله کرد و آن قبایل را پراکنده ساخت و در محل قبایل اردو زد و همۀ افراد قبایل به اسلام گرویدند. یکی از سرداران روم به نام باهان به جنگ با خالد بن سعید پرداخت. در این جنگ، عده‌ای از رومیان کشته و بقیه منهزم گشتند. خالد بن سعید از ابوبکر مدد خواست. ابوبکر نیز لشکری به فرماندهی ذوالکلاع و عکرمة بن ابی‌جهل به کمک او فرستاد. ولید بن عُقبه نیز با لشکر خود وی را یاری کرد.[۳۱]

شهادت

در مورد محل و زمان شهادت خالد بن سعید چند روایت تاریخی وجود دارد. طبق روایتی او در جنگ اَجنادَین با رومیان و اهالی شام (سال ۱۳ق)، در زمان حیات ابوبکر به شهادت رسید.[۳۲] بنا به روایت دیگر، او در جنگ مَرْج الصُّفَّر در شام، شهید شده است. این جنگ در آغاز خلافت عمر در سال ۱۴ق، و به قولی در زمان ابوبکر در سال ۱۳ق، روی داد.[۳۳]

طبق روایتی دیگر، در واقعۀ مرج الصّفّر فقط پسر خالد شهید شد و خالد خود از معرکه گریخت. به این شرح که چون خالد با رومیان نبرد کرد و در تعقیب باهان تا مرج الصّفّر در نزدیکی دمشق پیش رفت، در محاصرۀ سپاه باهان افتاد. باهان حمله کرد و سعید پسر خالد را با گروهی که به همراه داشت، کشت. خالد چون این خبر را شنید، گریخت و تا ذی المَرْوَه عقب رفت و ابوبکر دستور داد همانجا بمانند تا بعدآ به کار آنان رسیدگی کنند.[۳۴] روایات دربارۀ تاریخ و تقدم و تأخر جنگ‌های اجنادین و مرج الصّفّر و یرموک متفاوت است.[۳۵] ابن قتیبه مرگ خالد را در جنگ یرموک نوشته است.[۳۶]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۵-۹۶؛ ابن عبدالبّر، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۴.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۷.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۶۹.
  5. رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۵-۹۶؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳.
  6. طوسی، رجال، ص۲۴.
  7. بحرالعلوم، رجال، ج۲، ص۳۲۵.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴.
  9. رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۵-۹۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۷۰-۷۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۲، ص۲۳۶.
  10. رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۵-۹۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۷۰-۷۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۲، ص۲۳۶.
  11. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴، ۹۷؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۲، ص۲۳۶.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۶؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۱.
  13. جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ص۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۳.
  14. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۱.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۶.
  16. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۱.
  17. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷.
  18. رجوع کنید به ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۸-۳۰۹.
  19. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶.
  20. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۷.
  21. رجوع کنید به ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۷؛ ابن اثیر، ۱۹۷۰م، ج۲، ص۹۸؛ نیز رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۶؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۶؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۱.
  22. رجوع کنید به ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷.
  23. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۲-۴۲۳.
  24. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴، ۱۲۶؛ صدوق، کتاب الخصال، ص۴۶۱.
  25. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۳؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸.
  26. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴، ۱۲۶؛ قس ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷.
  27. رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۶.
  28. ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۹۸؛ قس ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷، که گفته است خالد بن سعید پس از سه ماه با ابوبکر بیعت کرد؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص:۳۸۷ دو ماه.
  29. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۷۹-۸۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۲.
  30. طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۸۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۲.
  31. طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۸۸-۳۸۹، ۳۹۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۲-۴۰۳.
  32. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۲؛ ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۹۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۲۹.
  33. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۲، ص۲۳۸ـ۲۳۹.
  34. طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۹۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۵.
  35. ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸.
  36. ابن قتیبه، ص ۲۹۶.

یادداشت

منابع

  • ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمدابراهیم بنا، محمداحمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، بیروت، ۱۹۷۰م.
  • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر- دار بیروت، ۱۳۸۵ق.
  • صدوق، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳ / ۱۳۶۲ش.
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، بیروت، چاپ علی محمد بجاوی، ۱۴۱۲ /۱۹۹۲.
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، چاپ احسان عباس، ۱۴۰۵ /۱۹۸۵.
  • یوسف بن عبداللّه ابن عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفةالأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  • الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  • ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، چاپ علی شیری، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
  • سیدمحمدمهدی بحرالعلوم، رجال السید بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • بلاذری، انساب الاشراف، دمشق، چاپ محمود فردوس عظم، ۱۹۹۹م.
  • ابوعبداللّه محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، قاهره، ۱۳۵۷ /۱۹۳۸.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوك، تاریخ الطبری، تحقیق، محمد ابوالفضل ابراهیم‏، بیروت، روائع التراث العربی‏، ۱۳۸۷ق‏.
  • طوسی، ابوجعفرمحمدبن حسن، رجال الطوسی، قم، چاپ جواد قیومی اصفهانی، ۱۴۱۵ق.
  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر.

پیوند به بیرون