حکمة الاشراق (کتاب)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | شیخ شهاب الدین سهروردی |
موضوع | منطق، حکمت اشراق |
زبان | عربی |
مجموعه | ۱ جلد |
اطلاعات نشر | |
ناشر | پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی |
تاریخ نشر | ۱۳۵۵ - ۱۳۸۰ش |
حِکْمَُة الْاِشْراق، مهمترین اثر شیخ شهاب الدین سهروردی و منبع اصلی حکمت اشراق. این کتاب به زبان عربی است و بنابه گزارش سهروردی، در سال ۵۸۲ تألیف آن به پایان رسیده است.
سهروردی حکمة الاشرق را کتابی مشتمل بر حکمتهای شگفت انگیز و عبارات رمزگونه معرفی کرده و در میان آثاری که در علوم الهی نوشته، برای آن جایگاه ویژهای قائل شده و آن را بینظیر وصف کرده است.
حکمة الاشراق شامل دو بخش عمده است: در ضوابط فکر و انوارالهیه. در ابتدای کتاب، مقدمه و در انتها وصیتِ مصنّف نیز در آن آمده است.
متن حکمةالاشراق را نخستین بار هانری کربن تصحیح و انستیتوی ایران و فرانسه این متن را، همراه با مقدمهای مفصّل به زبان فرانسه، با عنوان مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق در حکمت الهی در ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰ در تهران چاپ کرد.
سید جعفر سجادی نیز متن حکمةالاشراق را همراه با ترجمه کامل آن به فارسی و شرح مختصر آن، در ۱۳۵۵ش در تهران به چاپ رساند.
مؤلف
شهاب الدین ابوالفتوح یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی، در ۵۴۹ق در سهرورد در اطراف شهر زنجان امروزی به دنیا آمد. بعدها در مراغه نزد مجدالدین جیلی رفت وگفتهاند که نزد او حکمت و اصول فقه آموخته است. نیز در اصفهان نزد ظهیرالدین فارسی کتاب البصایر در منطق را خوانده است. سهروردی به سفرهای فراوان رفته و با بزرگان و مشایخ هر دیار ملاقات کرده است. آخرین سفر وی به حلب و دمشق بود و در آنجا مورد احترام ملک ظاهر شاه قرار گرفت. این اکرام شاه جوان از او و نیز دلایل دیگر وی را محسود فقها کرد و خواستار حکم قتل او از صلاح الدین ایوبی شدند و سرانجام در ۵۸۷ق به شکل نامعلومی در جوانی در حلب از دنیا رفت.
نظام فلسفی سهروردی بیشتر بر اشراق، مکاشفه، تصفیه نفیس و اصول کشفی ذوقی بنا شده است، سیر و سلوک و شهودات درونی از مهمترین عناصر نظام فلسفی وی به شمار میرود.
معرفی کتاب
این کتاب به زبان عربی است و بنابه گزارش سهروردی،[۱] در سال ۵۸۲ تألیف آن به پایان رسیده است. تاریخ دقیق تألیف این کتاب را نمیتوان معلوم کرد، زیرا سهروردی در حکمةالاشراق[۲] تصریح کرده که هم زمان با این کتاب، برخی آثار فلسفی خود را نوشته و همچنین در اغلب آثار فلسفی خود از حکمة الاشراق چنان یاد کرده که گویی پیش از آنها پایان یافته است.[۳] سهروردی در آثار عرفانی و رمزی و تمثیلی خود، به حکمةالاشراق اشارهای نکرده است، اما نمیتوان نتیجه گرفت که آنها را قبل از حکمةالاشراق نوشته است، زیرا مباحث پختهای از حکمت اشراقی در این آثار وجود دارد.[۴]
سهروردی[۵] حکمة الاشرق را کتابی مشتمل بر حکمتهای شگفت انگیز و عبارات رمزگونه معرفی کرده و در میان آثاری که در علوم الهی نوشته، برای آن جایگاه ویژهای قائل شده و آن را بینظیر وصف کرده است. وی در سایر آثار خود،[۶] برای دریافت اعتقاد اصلیاش، به حکمة الاشراق ارجاع داده است.
علت نامگذاری
وی دلیل تألیف این کتاب را اصرار دوستان و همچنین فرمانی غیبی ـ که نافرمانی از آن موجب خروج از راه راست میشود ـ عنوان کرده است. او در مقدمه،[۷] به طور ضمنی، به وجه تسمیه این کتاب اشاره کرده است. منظور وی از حکمت همان دانش ذوقی و کشفی، در مقابل علم بحثی نظری، است که از جانب خداوند اعطا میگردد و نشانه آن در سخنان رمزگونه حکما یافت میشود. در رأس این دسته از حکما افلاطون است که وارث حکمت هرمس، والدالحکماء، شناخته میشود و از حکمای یونان و ایران، آنان که از این حکمت بهره بردهاند، کسانی هستند که نفوسشان از نور عقل، مُشرق و نورانی است؛ به این معنا که به مشاهده وجدانی و معاینه عرفانی حقیقت دست یافتهاند و چنان که طلوع خورشید در مشرقِ عالَمِ جسمانی موجب پدیدار شدن محسوسات میشود، طلوع نورِ معنوی در نفوس آنان، موجب آشکار شدن معقولات و معارف شده است.[۸]
شرط مطالعه
سهروردی:
« و کمترین درجات و شرایط خوانندۀ این کتاب این است که بارقۀ خدائی بر دل او تابش کرده و فرود آمده باشد و ورود آن ملکۀ وی شده باشد و آنان که از بارقات الاهی بهره ور نشده باشند از این کتاب سودی برنگیرند.»
سید جعفر سجادی، ترجمه حکمة الاشراق، ص۲۲
به نظر سهروردی،[۹] مطالعه حکمةالاشراق برای کسانی مفید است که در حکمتِ بحثی مهارت یافته باشند؛ بنابراین، بهتر است که پیش از خواندن حکمة الاشراق، کتاب التلویحات و المشارع و المطارحات ــ که در حکمتِ بحثی و بیانِ اصولِ فلسفی به طریق مشائیان است ــ خوانده شود. علاوه بر این، قبل از شروع به آموختن این کتاب، با کم خوری، ترک گوشت خواری، و تأمل در نور الهی، یک اربعین (چلّه) ریاضت بکشند. وی[۱۰] توصیه کرده است که برای مقدمات عملی و تعالیم نظری این کتاب باید به «قیم علی الاشراق»، «قیم الکتاب» یا «خلیفه» رجوع کرد، یعنی کسی که به مبادی و اسرار و رموز این کتاب آگاه است. او همچنین از آموزش حکمت اشراق به غیر اهلش منع کرده و، طبق گفته خودش، برای دور نگهداشتن آن از نااهل، آن را به نحوی خاص تقریر نموده است. سهروردی[۱۱] سیاق این کتاب را از نظر نزدیکی به طریقه اشراقی مضبوطتر و به لحاظ تعلیمی آسان وصف کرده و اذعان داشته که استدلال عقلی او مبتنی بر علم ذوقی اوست و تردید در استدلالها، یقین او را از اصل مطلب سست نمیگرداند.
محتوا
حکمةالاشراق شامل دو بخش عمده در ضوابط فکر و انوارالهیه است و در ابتدا مقدمه و در انتها وصیتِ مصنّف در آن ذکر شده است.
قسمت اول
قسمت اول، دربارۀ «ضوابط الفکر» یا «موازین اندیشه» (منطق) است. سهروردی، همانند ابن سینا در کتاب الاشارات و التنبیهات، منطق را در تقسیم بندی دوبخشی عرضه کرده است. دو مقاله از این قسمت به بحث تعریف (تصور) و حجت (تصدیق) اختصاص دارد. مقاله سوم در مغالطات و برخی داوریها (حکومات) بین سخنان اشراقیون و مشائیان، و بسیار مختصر است و در آن فقط به برخی قواعد و ضوابط، و در ضمن به قواعد اشراقی، اشاره شده است.[۱۲]
اصطلاحات جدید
سهروردی در بخش منطق برای برخی اصطلاحات منطقی معادلهای تازهای به کار برده است، مانند دلالتهای «قصد »، «حیطه» و «تطفّل» به جای دلالتهای مطابقه، تضمن و التزام.[۱۳]
بخش مغالطات یا حکومات مهمترین بخش این قسمت است که سهروردی در آن تفاوت مبانی خود و مشائیان را توضیح داده است. از جمله مباحث مهم این بخش، اثبات اعتباری بودن وجود، انکار ترکیب جسم از مادّه و صورت و اثبات مُثُل افلاطونی است.[۱۴]
قسمت دوم
قسمت دوم حکمةالاشراق، در بیان فلسفه نوری و حکمت اشراقی سهروردی است. در این قسمت، نسبت نور و ظلمت و اقسام آنها و مراتب انوار و خصوصیات نورالانوار شرح داده شده است.
تبیین تغایر انوار از طریق کمال و نقص (تشکیک) و پیدایش کثرت در آنها با نسبتهای «مشاهده و اشراق»، «قهر و محبت» و «فقر و غنا»، از اصول اشراقی و ابتکارات خاص سهروردی است که در این کتاب به آن اشاره شده است.[۱۵] تأکید سهروردی بر وجود ارباب انواع (انوار قواهر عرضی) و اثبات وجود آنها براساس قاعده امکان اشرف، جواز صدور بسیط از مرکب، اَزَلیت فعل انوار و قِدَمِ عالم، ازلیت زمان، مجعول بودن ماهیت به جای وجود، بررسی دلایل معتقدان به تناسخ و اثبات عالم مثال (مُثُلِ مُعَلقه)، از مباحث مهم مطرح شده در این اثر است.[۱۶]
اهمیت
شارحان حکمة الاشراق این کتاب را به بزرگی ستودهاند. شهرزوری، در مقدمه شرح خود،[۱۷]آن را گنجینه شگفتیها، انباشته از نکتههای غریب و سودمند که روی زمین، بزرگتر، شریفتر و درستتر از آن در باب علم الهی دیده نشده وصف کرده است. قطب الدین شیرازی نیز در مقدمه شرح خود،[۱۸] ضمن ذکر برخی توصیفات شهرزوری، گفته است: «این کتاب با اینکه مختصر و کم حجم است، دارای دانش بسیار و نام بزرگ و مقام والایی است و تا جایی که ما مطلعیم بر روی زمین در الهیات و سیر و سلوک کتابی والاتر، بزرگتر، نفیستر و کامل تر از آن نیست و جای آن است که خطوط آن بر چهره حور در ظاهر، و معانی آن با قلم عقل بر لوحِ جان در باطن نقش بندد.»[یادداشت ۱]
حکمةالاشراق همواره مورد توجه حکمای بعد از سهروردی بوده است. برای نمونه، شهرزوری در الشجرةالالهیة،[۱۹] غیاث الدین منصور دشتکی در اشراق هیاکل النور،[۲۰] میرداماد در قبسات (ص ۱۰۳، ۱۶۳، ۳۶۴) و ملاصدرا در اسفار، (سفر۱، ج۱، ص۶۰، ۴۴۱، سفر۲، ج۲، ص۹۹، سفر۴، ج۱، ص۳۴۸) برای استناد و تأیید یا برای ردّ و نقد نظریات، از این کتاب استفاده کردهاند.
شرح و ترجمه
بر حکمةالاشراق شرحهایی نوشته شده که از مهمترین آنها شرح شمس الدین محمد شهرزوری و شرح قطب الدین شیرازی است. شرح قطب الدین شیرازی متأثر از شرح شهرزوری و بسیار مورد مراجعه حکما بوده و از مهمترین تعلیقات، تعلیقه صدرالدین شیرازی است. هانری کوربن[۲۱] از دو تعلیقه و شرح دیگر یادکرده که یکی نوشته ودود تبریزی و دیگری نوشته نجم الدین حاج محمود تبریزی، هر دو در قرن دهم، است. کوربن نیز، به پیروی از هلموت ریتر، نام شارح را اشتباه آورده و منظور از هر دوی این اسامی، جمال الدین محمود نیریزی است.[۲۲]
یکی از قدیمترین شروح حکمةالاشراق به فارسی، اثر محمدشریف نظام الدین هروی است. این اثر، که به تصریح هروی انواریه نامیده شده، مشتمل است بر شرح مقدمه و بخشی از قسمت دوم حکمةالاشراق. اهمیت آن در این است که هروی با بهرهگیری از شرح قطب الدین شیرازی و در برخی موارد با مقایسه مطالب حکمةالاشراق با نظامهای فلسفی هندی، بر حکمةالاشراق شرح فارسی نوشته است.[۲۳] این اثر توسط حسین ضیائی با همکاری آستیم، در ۱۳۵۸ش در تهران منتشر شد.
از نویسندگان معاصر که با محوریت کتاب حکمةالاشراق، شرحی بر فلسفه سهروردی نگاشتند، یحیی یثربی نویسنده کتاب فلسفه اشراق سهروردی و یدالله یزدانپناه نویسنده کتاب حکمت اشراق است.
سید جعفر سجادی نیز متن حکمةالاشراق را همراه با ترجمه کامل آن به فارسی و شرح مختصر آن، در ۱۳۵۵ش در تهران به چاپ رساند.
ترجمه به زبانهای دیگر
میرزا محمدهادی لکهنوی، حکمةالاشراق را به همراه خلاصه شرح قطب الدین شیرازی، به اردو ترجمه و در ۳۰۴ش/۱۹۲۵ در حیدرآباد هند منتشر کرد. به گفته سید حسین نصر،[۲۴] هانری کوربن در شُرف انتشار ترجمه حکمةالاشراق به زبان فرانسه بوده است. جان والبریج و حسین ضیائی متن و ترجمه انگلیسی حکمةالاشراق را در ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹ در آمریکا منتشر کردند.
چاپ
متن حکمةالاشراق را نخستین بار هانری کوربن از روی چند نسخه خطی و شرح شهرزوری و قطب الدین شیرازی تصحیح کرده است.[۲۵] انستیتوی ایران و فرانسه این متن را، همراه با مقدمهای مفصّل به زبان فرانسه، با عنوان مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق در حکمت الهی در ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰ در تهران به چاپ رساند. این اثر با عنوان مجموعه مصنفات شیخ اشراق، در ۱۳۵۵ش در تهران چاپ و در ۱۳۷۳ش و ۱۳۸۰ش تجدید چاپ شد.
شرح حکمةالاشراق شهرزوری در ۱۳۷۲ش، با تصحیح و مقدمه حسین ضیائی، در تهران منتشر شد. این شرح به صورت «قال ـ أقول» و دارای متن کامل حکمةالاشراق است. شرح قطب الدین شیرازی، به همراه تعلیقات ملاصدرا در حاشیه، در ۱۳۱۵، در تهران چاپ سنگی شد و در ۱۳۸۰ش به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، با حروفنگاری جدید، منتشر گردید. این شرح به صورت مَزجی و آمیخته با متن است.
پانویس
- ↑ ج ۲، ص۲۵۸
- ↑ ج ۲، ص۱۰
- ↑ برای نمونه ر.ک: ج۱، ص۱۹۲، ۱۹۴، ۳۶۱؛ ج۴، ص۹۶، ۱۲۸
- ↑ ر.ک: سهروردی، ج۳، مقدمه نصر، ص۴۲
- ↑ ج ۱، ص۱۹۲، ۳۶۱، ۴۰۱؛ ج۴، ص۱۲۸
- ↑ ر.ک: ج۱، ص۴۸۳، ۴۸۸، ۵۰۵، ج۴، ص۹۶، ۱۲۸، ۲۴۱
- ↑ ج ۲، ص۹ـ۱۰
- ↑ ر.ک: قطب الدین شیرازی، ص۱۱؛ کوربن، ص۴۰ـ۴۱
- ↑ ج ۱، ص۱۹۴، ۳۶۱؛ ج۲، ص۲۵۸ـ۲۵۹
- ↑ ج ۱، ص۱۹۴، ۳۶۱؛ ج۲، ص۲۵۸ـ۲۵۹
- ↑ ج ۲، ص۱۰
- ↑ برای نمونه ر.ک: ج۲، ص۲۰، ۲۹، ۳۶
- ↑ ر.ک: ج۲، ص۱۴
- ↑ ر.ک: ج۲، ص۶۱ـ۱۰۵
- ↑ ر.ک: ج۲، ص۱۱۹، ۱۳۳ـ۱۳۷، ۱۴۲ـ۱۴۳
- ↑ ر.ک: ج۲، ص۱۵۴ـ ۱۵۶، ۱۶۵، ۱۷۲، ۱۷۷، ۱۸۶، ۲۱۷ـ ۲۲۲، ۲۳۰ـ ۲۳۵
- ↑ ص ۶ـ۷
- ↑ ص ۳
- ↑ ج ۲، ص۲۱۳، ج۳، ص۴۰۲، ۴۱۸
- ↑ ص ۲۵، ۵۷، ۸۸
- ↑ ر.ک: سهروردی، ج۲، مقدمه، ص۵۹ـ۶۰
- ↑ ر.ک: نیریزی، مقدمه پورجوادی، ص۸۸ـ ۸۹
- ↑ هروی، مقدمه ضیائی، ص سیزده؛ نیز برای اطلاع از ترجمه دیگر از این اثر رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج۱، ستون ۶۸۴؛ سهروردی، ج۲، مقدمه کوربن، ص۶۱
- ↑ ر.ک: سهروردی، ج۳، مقدمه، ص۷۱
- ↑ برای مشخصات آن نسخ ر.ک: سهروردی، ج۲، همان مقدمه، ص۷۳ـ۷۹
یادداشت
- ↑ لا نعرف على وجه الأرض، فيما بلغنا، كتابا، فى النّمط الإلهيّ و النّهج السّلوكىّ، أشرف منه و أعظم و لا أنفس و أتمّ...
منابع
- مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت، ۱۴۰۲ / ۱۹۸۲؛
- منصوربن محمد دشتکی، اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۸۲ش؛
- یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تهران ۱۳۸۰ش؛
- محمدبن محمود شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیة، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵ش؛
- محمدبن محمود شهرزوری، شرح حکمةالاشراق، چاپ حسین ضیائی، تهران ۱۳۷۲ش؛
- محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱؛
- محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، شرح حکمةالاشراق سهروردی، چاپ عبداللّه نورانی و مهدی محقق، تهران ۱۳۸۰ش؛
- هانری کوربن، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، گزارش (ترجمه) احمد فردید و عبدالحمید گلشن، تهران ۱۳۸۲ش؛
- محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ش؛
- جمال الدین محمود نیریزی، رساله در قِدَم و حدوث اجسام، چاپ رضا پورجوادی، در معارف، دوره ۱۹، ش ۳ (آذر ـ اسفند ۱۳۸۱)؛
- محمدشریف هروی، انوار: ترجمه و شرح حکمةالاشراق سهروردی، چاپ حسین ضیائی و آستیم، تهران ۱۳۵۸ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام