سعید بن مسیب

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از سعیدبن مسیب)
سعید بن مسیب
اطلاعات فردی
نام کاملسعید بن مسیب بن حزن قرشی مخزومی
لقبسید التابعین
محل زندگیمدینه
خویشاوندان
سرشناس
ابوهریره (پدر زن)
اطلاعات علمی
استادانزید بن ثابت، ابن عبّاس، ابن عمر، عایشه، امام علی(ع)..
شاگردانزهری، قتاده، عمربن دینار، یحیی بن سعید..


سَعید بن مُسَیِّب بن حَزَن قَرَشی مَخْزومی از تابعین که او را از فقهای هفتگانه مدینه در زمان امام سجاد(ع) به شمار آورده‌اند.

نسب

حزن بن ابی‌وهب بن عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم قرشی مخزومی،[۱] پدر بزرگ سعید از مهاجرین بوده و قبل از اسلام از اشراف جاهلیت محسوب می‌شود.[۲]

پدرش مسیب نیز جز مهاجرین بوده و با پدرش حزن مهاجرت کرده، مسیب در بیعت رضوان حضور داشته، بیعت نموده است. شغل وی تاجر و کنیه‌اش ابا سعید بوده است.[۳][۴]

مسیب تا فتوح شام زنده بوده اما تاریخ وفاتش مشخص نیست،[۵] نام مادرش نیز سلمیة ثبت شده است.[۶][۷] وی داماد ابوهریره بوده است.[۸]

تولد

در تاریخ تولد سعید اقوال مختلفی آمده که مهمترین آنها:

کنیه ولقب

کنیه سعید، ابومحمد[۱۲] و لقبش سید التابعین[۱۳] است البته بعضی کنیه وی را اباعبدالله ذکر کرده‌اند.[۱۴] وی یکی از فقهای هفتگانه مدینه می‌باشد،[۱۵] وی در علم حدیث و فقه متبحر و به زهد وورع معروف بود، امرار معاشش از تجارت زیت بود، از خصوصیات او این بود که هدیه قبول نمی‌کرد.[۱۶] از تابعین مدینه است.[۱۷]

ویژگیها

سعید حائز ویژگی‌های زیادی از قبیل علم، تقوا و شجاعت بود، از نظر علمی جزء فقهای بنام مدینه و از نظر تقوی زبانزد زمان و از نظر شجاعت با خلفای زمان خود درگیر بود. وی در علم به تعبیر خواب نیز بود.[۱۸] او در نظر مردم با قدر و منزلت بزرگ بود و پارسا و سختگیر و خوشنام بود.[۱۹]وی از یک چشم نابینا بود.

علم

بعضی وی را فقیه الفقها وبرخی او را اعلم علما می‌دانستند.[۲۰] یعقوبی وی رایکی از فقهای مدینه در دوران معاویه،[۲۱] تازمان عبدالملک می‌داند،[۲۲]و ذهبی درباره وی می‌گوید: در باب طلاق اعلم بود.[۲۳] عبدالله بن عمر برای وی مقام فتوادادن قائل است و قتاده می‌گوید: کسی را اعلم از سعید بن مسیب ندیده ام.[۲۴] احمد بن حنبل مرسلات وی را صحیح می‌دانست و بدان عمل می‌کرد.[۲۵] حسن بصری هرگاه در مسئله‌ای ناتوان می‌ماند به سعید نامه می‌نوشت و از وی سوال می‌کرد.[۲۶] و خود و پسرش محمد در علم انساب نیز تبحر داشته‌اند. سعید و پسرش محمد در علم انساب از بقیه عالمتر بودند.[۲۷] وی حتی در زمان حیات صحابه نیز فتوا می‌داده است.[۲۸] چنان عالم بود که علم هیچ کس با علم او برابری نمیکرد و رای صائب و استوار داشت و با عزّت و گرانقدر بود و محک آراء دیگران شمرده میشد.[۲۹] سعید خود را در قضا اعلم از بقیه می‌دانست.[۳۰] ابن حجر وی را امام مدرسه مدینه در عصر اول اسلامی می‌داند.[۳۱]

سعید گاهی برای شنیدن یک حدیث چند روز مسافرت می‌کرد[۳۲]

علم تعبیر خواب

سعید یکی از معبرین زمان خود بوده و در گزارش‌های تاریخی از چند تعبیر خواب موفق وی سخن رفته است.

شخصی چند روز قبل از شهادت امام حسن مجتبی(ع) در خواب دید که بین دو چشم امام سوره توحید نوشته شده است و خوابش را نزد سعید بیان نمود، سعید گفت چند روزی بیشتر از عمر امام باقی نمانده است.[۳۳]

عبدالملک بن مروان در خواب دید که چهار مرتبه در محراب ادرار می‌کند، سعید تعبیر کرد به اینکه از وی چهار فرزند به خلافت خواهند رسید.[۳۴] [۳۵]

مردی نزد سعید آمد و گفت: خواب دیدم که حضرت موسی(ع) مردی را داخل دریا افکند، سعید چنین تعبیر کرد که عبد الملک تا سه روز دیگر خواهد مرد، روز سوم سپری نشد که خبر مرگ عبد الملک رسید از وی پرسیدند از کجا چنین تعبیر کردی؟ گفت: برای آنکه موسی، فرعون را غرق کرد و فرعون این زمان را جز عبد الملک نمیدانم.[۳۶]

عبادت

خود می‌گوید که در طول عمرش چهل مرتبه حج بجای آورده.[۳۷] پنجاه سال مداومت بر صف اول نماز جماعت داشته است.[۳۸]

وی هرگز هدیه قبول نمی‌کرد، چهار صد دینار داشت و آن را در خرید و فروش روغن زیتون بکار بست، و از این راه امرار معاش می‌کرد.[۳۹]

اساتید و شاگردان

زید بن ثابت، سعد بن ابی وقّاص، ابن عبّاس، ابن عمر، عایشه، امّ سلمة، عثمان بن عفّان، علی(ع)، صهیب، محمد بن مسلمة، ابو هریرة.[۴۰] امام سجاد(ع)[۴۱][۴۲][۴۳]

زهری، قتاده، عمربن دینار، یحیی بن سعید در زمره راویان وی محسوب می‌شوند.[۴۴]

برخورد با خلفا

سعید همواره در حضور فرمانروایان و سلاطین سخن حقّ می‌گفت و از معاشرت با ایشان پرهیز می‌کرد.[۴۵]

وی خلافت یزید را مشروع نمی‌دانست.[۴۶] در واقعه حره، مسلم بن عقبه که فرمانده سپاه یزید بود، از وی خواست که به عنوان برده ذلیل یزید بیعت کند، اما او گفت: «بر کتاب خدا و سنت پیامبر و شیخین و اینکه من پسر عموی یزیدم بیعت می‌کنم». مسلم بن عقبه قصد کشتن او را کرد؛ ولی عده‌ای شهادت دادند که او دیوانه است پس او را رها کردند.[۴۷]

همچنین عبدالملک بن مروان را فرعون زمان می‌خطاب می‌کرد.[۴۸] وقتی عمر بن عبدالعزیز به دستور ولید بن عبدالملک اقدام به تخریب حجرۀ همسران پیامبر(ص) نمود، سعید به مخالفت با او بر خواست و گفت مردم به از اقصی نقاط جهان به این مکان به قصد زیارت هجرت می‌کنند و از زهد پیامبر(ص) الگوگیری می‌نمایند.[۴۹][۵۰]

روزی عبدالملک بن مروان به وی گفت:‌ای سعید به جایی رسیده‌ام که اگر کار خیری انجام دهم خوشحال نمی‌شوم واگر کار بدی انجام دهم ناراحت نمی‌شوم، سعید به وی گفت: الان مرگ قلب پیش تو کامل شده است.[۵۱] در زمان امویان سهم وی از بیت المال سی هزار دینار بود ولی وی از گرفتن آن خودداری کرد.[۵۲]

وی دومرتبه در زمان خلفا تازیانه خورده است، یک مرتبه در زمان تسلط عبدالله بن زبیر توسط والی وی بر مدینه،[۵۳] و مرحله بعدی در زمان عبدالملک بن مروان توسط حاکم وی بر مدینه. [۵۴]

مذهب

در منابع شیعی سعید از اصحاب امام سجاد(ع) شمرده شده و امام از سعید و متقابلا وی از امام تمجید نموده است.

سعید امام سجاد را سیدالعابدین می‌خواند.[۵۵][۵۶] و می‌گفت: من از علی بن حسین با تقواتر ندیده ام.[۵۷][۵۸][۵۹] و گزارشی از سعید نقل شده که امام زین العابدین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند و بدین جهت ملقب زین العابدین شد.[۶۰]

در اختصاص شیخ مفید سعید جز اصحاب امام سجاد(ع) شمرده شده است.[۶۱] سید محسن امین نیز همین عقیده را دارد.[۶۲]

مفید حدیثی را نقل می‌کند که در روز قیامت اصحاب ائمه از امام علی علیه‌السلام تا آخر ندا داده و فراخوانده میشوند و اسامی آنها را می‌آورد، در آن حدیث در اصحاب امام سجاد(ع) نام سعید بن مسیب نیز از حواریون ایشان آورده شده است.[۶۳][۶۴]

کلینی از امام صادق(ع) روایتی نقل می‌کند که در آن امام سعید را از اصحاب موثق امام سجاد(ع) عنوان می‌دارد.[۶۵] وی احادیثی از امام سجاد(ع) نقل کرده است.[۶۶][۶۷][۶۸]

امام سجاد(ع) نیز در تمجید وی می‌گوید: سعید داناتر مردم به اخبار گذشتگان و فقیه‌تر ایشان در اظهار رأی و نظر است.[۶۹][۷۰][۷۱]

توثیق

روایات در مورد سعید دو دسته هستند، دسته‌ای از روایات در مدح وی آمده و حتی سعید از حواریون امام سجاد(ع) شمرده شده است، و دسته دیگر در ذم وی است و از نخواندن نماز میت بر امام سجاد(ع) توسط وی حکایت دارد، آیه الله خویی با بررسی روایات ذم و مدح و تضیف سند و دلالت تمام آنان، توقف درباره سعید را مبنای خویش قرار داده است.[۷۲]

فرزندان

محمد بن سعید بن مسیب که از پدرش نقل حدیث کرده است.[۷۳] وی پسری به نام عمران[۷۴][۷۵] داشته که از محدثین بوده است. محمد فرزندی دیگری نیز به نام طلحه داشته است،[۷۶]

سعید فرزندان دیگری نیز داشته است.[۷۷] فرزندان دیگر وی به نامهای سعید، الیاس، ام عثمان، ام عمرو، فاخته، مریم نام داشتند.[۷۸]

وفات

در تاریخ وفات وی بین مورخین اختلاف است و سال‌های ۹۲،۹۱،۸۹ و ۱۰۵ را گفته‌اند.[۷۹] اما قول مشهور این است که وی در سال ۹۴ قمری در زمان حکومت ولید که سنة الفقها گفته میشود و اکثر فقهای مشهور مدینه در این سال از دنیا رفتند، فوت نموده است، در حالی که ۷۵ سال از عمرش می‌گذشت.[۸۰][۸۱]

پانویس

  1. الاستیعاب،ج۱،ص:۴۰۱
  2. الاستیعاب،ج۱،ص:۴۰۱
  3. الاستیعاب،ج۳،ص:۱۴۰۱
  4. أسدالغابة،ج۱،ص:۴
  5. الإصابة،ج۶،ص:۹۶
  6. أنساب الأشراف،ج۱۰،ص:۲۳۲
  7. المعارف،متن،ص:۴۳۷
  8. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۳
  9. البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۹
  10. المنتظم،ج۶،ص:۳۱۹
  11. تاریخ گزیده،متن،ص:۲۵۲
  12. المعارف،متن،ص:۴۳۷
  13. البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۹
  14. المنتظم،ج۶،ص:۳۱۹
  15. إمتاع الأسماع،ج۴،ص:۲۹۳
  16. الأعلام،ج۳،ص:۱۰۲
  17. إمتاعالأسماع،ج۴،ص:۲۹۳
  18. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۵
  19. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۹۱
  20. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۸۹
  21. تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص:۲۴۰
  22. تاریخ یعقوبی/ترجمه،ج۲،ص:۲۳۵
  23. تاریخالإسلام،ج۶،ص:۳۶۹
  24. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۲
  25. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۳
  26. تاریخ الإسلام،ج۷،ص:۵۷
  27. جمهرةأنساب العرب،متن،ص:۵
  28. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۸۹
  29. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۹۱
  30. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۸۹
  31. الإصابة،ج۱،ص:۵۵
  32. ابن کثیر،ج۹، ص ۱۰۰
  33. سبل الهدی،ج۱۱،ص:۷۰
  34. الطبقات الکبری،ج۵،ص:۹۳
  35. تاریخ گزیده،متن،ص:۲۷۷
  36. تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص:۲۸۱
  37. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۲
  38. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۲
  39. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۳
  40. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۹۰
  41. إثبات الهداة، الحر العاملی،ج۱،ص:۱۲۳
  42. إثبات الهداة، الحر العاملی،ج۴،ص:۸۰
  43. أعیان الشیعة، محسن الأمین،ج۱،ص:۳۲۵
  44. تاریخ الاسلام، ج۶، ص ۳۷۱.
  45. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۹۱
  46. تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص:۲۵۳
  47. انساب الاشراف، ج۱۰ص ۲۳۲
  48. تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص:۲۸۱
  49. سبل الهدی،ج۳،ص:۳۴۹.
  50. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۳۵
  51. الفخری ص ۱۲۳
  52. طبقات کبری، ج۵، ص ۹۷
  53. المنتظم، ج۶، ص ۳۲۱
  54. الاصابه، ج۱، ص ۵۵
  55. الإرشاد، المفید،ج۲،ص:۱۴۵
  56. إحقاق الحق، الشوشتری،ج۱۲،ص:۱۳۴
  57. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۴۳۴
  58. تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص:۳۰۳
  59. إحقاق الحق، الشوشتری،ج۱۲،ص:۱۳۴
  60. إحقاق الحق، الشوشتری،ج۱۲،ص:۲۰
  61. الاختصاص، المفید،ص:۸
  62. أعیان الشیعة، محسن الأمین،ج۱،ص:۶۳۸
  63. الاختصاص، المفید،ص:۶۱
  64. رجال الکشی،ص:۱۰
  65. أعیان الشیعة، محسن الأمین،ج۱،ص:۱۴۱
  66. إثبات الهداة، الحر العاملی،ج۱،ص:۱۲۳
  67. إثبات الهداة، الحر العاملی،ج۴،ص:۸۰
  68. أعیان الشیعة، محسن الأمین،ج۱،ص:۳۲۵
  69. الطبقات الکبری،ج۲،ص:۲۹۰
  70. تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۷۵
  71. رجال الکشی،ص:۱۱۹
  72. معجم الرجال الحدیث، ج ۸ص ۱۳۹
  73. تاریخ الإسلام،ج۷،ص:۴۶۱
  74. جمهرةأنسابالعرب،متن،ص:۱۴۲
  75. تاریخ الإسلام،ج۱۰،ص:۳۷۶
  76. جمهرةأنساب العرب،متن،ص:۱۴۲
  77. المعارف،متن،ص:۴۳۸
  78. طبقات کبری، ج۵ص ۸۹
  79. تاریخ الاسلام، ج۶، ص ۳۷۵-۳۷۶.
  80. طبقات، ج۵، ص ۱۰۹
  81. انساب الاشراف، ج۱۰، ص ۲۳۷

منابع

  • ابن اثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن محمد الجزری(م ۶۳۰)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  • ابن حجر، احمد بن علی العسقلانی (م ۸۵۲)، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأول.
  • ابن حزم (م ۴۵۶)، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد(م ۵۹۷)، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۲ق.
  • ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری (م ۲۳۰)،الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  • ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا(م ۷۰۹)، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق عبد القادر محمد مایو، بیروت،‌ دار القلم العربی، ط الأولی، ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
  • ابن عبدالبر،أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد(م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب،، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،‌ دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲ق.
  • ابن قتیبه، أبو محمد عبد الله بن مسلم(م ۲۷۶)، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ط الثانیة، ۱۹۹۲م.
  • ابن کثیر الدمشقی (م ۷۷۴) أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
  • بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر(م ۲۷۹)،کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌ دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  • ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، شمس الدین محمد بن احمد(م ۷۴۸)، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت،‌ دار الکتاب العربی.
  • خیر الدین الزرکلی (م ۱۳۹۶)، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت،‌ دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹م.
  • صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، محمد بن یوسف(م ۹۴۲)، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
  • مستوفی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد(نوشته در۷۳۰)، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چ سوم، ۱۳۶۴ش.
  • مقریزی، تقی الدین أحمد بن علی (م ۸۴۵)،إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
  • یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسی (م بعد ۲۹۲)، تاریخ الیعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.