پرش به محتوا

دلیل عقلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۵

دلیلِ عقلی در کنار قرآن، سنت و اجماع از ادله استنباط حکم شرعی محسوب شده است. دلیل عقلی از مقدمات عقلی ترکیب شده و به تبع آن نتیجه‌اش نیز عقلی است و به دو قسم مستقلات عقلی و غیرمستقلات عقلی تقسیم مى‌شود.

ابن جنید از فقهای شیعه در قرن چهارم هجری، نخستین فقیهی است که از دلیل عقلی برای استنباط احکام شرعی استفاده کرد و ابن ادریس حلی نخستین فقیهی است که به صراحت، «عقل» را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار دیگر ادله برای استنباط احکام شرعی قرار داد.

اخباری‌ها از مهمترین مخالفان بکارگیری دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی به شمار می‌روند.

به اعتقاد بیشتر علمای شیعه، کسب معرفت نسبت به مسائل اصول دین باید با دلیل عقلی صورت پذیرد و در این مسائل تقلید جایز نیست.

مفهوم‌شناسی

به دلیلی که از مقدمات عقلی ترکیب شده و به تبع آن نتیجه نیز عقلی باشد دلیل عقلی گفته می‌شود.[۱] «عقل» در کنار نقل از منابع شناخت و معارف بشرى است.[۲]

کاربرد دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی

دلیل عقلى از اقسام ادله اربعه و مقابل دلیل شرعى بوده و به قضایایى گفته مى‌شود که عقل به طور قطعى آنها را درک مى‌کند و صلاحیت قرار گرفتن در مسیر استنباط حکم شرعی را دارد؛ یعنى بتوان به کمک آنها احکام شرعى را استنباط نمود، مانند: حکم قطعى عقل به وجوب مقدمه واجب که مى‌توان از آن در راه استنباط احکام شرعى استفاده کرد.[۳] گاهی نیز در تقسیم بندی دیگری، ادله استنباط احکام را به دلیل لفظی و دلیل لُبّی تقسیم می‌کنند.[۴] دلیل لبّی نیز به دلیل عقلی و سیره عقلاء تقسیم می‌شود.[۵]

از نظر شیخ انصاری دلیل عقلی، حکمی است که به وسیله آن، دستیابی به حکم شرعی ممکن می‌شود.[۶]

اقسام دلیل عقلی

دلیل عقلى به دو قسم مستقلات و غیر مستقلات عقلی تقسیم مى‌شود.[۷]

  • مستقلات عقلی

اگر در یک دلیل هر دو مقدمه عقلی باشند گفته می‌شود که در این‌جا عقل به تنهایى و بدون کمک گرفتن از شرع، به حکم شرعی دست مى‌یابد،این قسم از دلیل را مستقلات عقلی می‌گویند مانند: حکم عقل به حسن انصاف و راستگویى و یا قبح و زشتى ظلم.[۸]

  • غیر مستقلات عقلی

اگر یکی از مقدمه‌ها عقلی و مقدمه دیگر شرعی باشد این دلیل را غیرمستقلات عقلی می‌گویند مانند: حکم عقل به وجوب مقدمه در جایی که ذی المقدمه واجب است.[۹] از آنجا که مقدمه عقلی بر مقدمه دیگر غلبه دارد به آن دلیل عقلی گفته می‌شود و از آنجا که عقل به تنهایی نمی‌تواند به نتیجه که همان حکم است برسد بلکه باید به کمک مقدمه شرعی باشد پس از نوع غیرمستقلات است.[۱۰]

دلیل عقلی از نظر شیخ انصاری بر دو نوع است:

  1. دلیل عقلی که متوقف بر خطابات شرعی نیست، مانند حسن و قبح عقلی که بدون توجه به آیات و روایات، حسن نیکوکاری و قبح ستمگری روشن و مبرهن است.[۱۱]
  1. دلیل عقلی که متوقف بر حکم شرعی است. مانند وجوب مقدمۀ واجب و حرمت فعل ضدواجب.[۱۲]

تاریخچه بحث عقل در استنباط حکم شرعی

در یک نگاه کلی می‌توان بکارگیری دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی را به سه دوره کلی تاریخی تقسیم کرد.

  • مرحله اول (از قرن چهارم تا قرن ششم هجری)

مرحله روی آوری به عقل و روشهای عقلانی در استدلال‌های اصولی و فقهی بدون این که دلیل عقلی به عنوان یکی از منابع دست یابی به احکام شرعی در نظر گرفته شود.[۱۳] نخستین بار در این دوره توسط توسط ابن جنید از عقل به عنوان یکی از راه‌های دست‌یابی به حکم شرعی، استفاده شده است.[۱۴] در این مرحله می‌توان از کسانى چون شیخ مفید،[۱۵] سید مرتضى [۱۶] و شیخ طوسى [۱۷] نام برد.

  • مرحله دوم (از اواخر قرن ششم تا قرن سیزدهم هجری)

در این مرحله، افزون بر روی آوری به عقل، بدون این که درباره آن کند و کاوی انجام پذیرد، از آن به عنوان یکی از منابع دست‌یابی به احکام یاد می‌گردد.[۱۸]ابن ادریس حلی اولین فقیهی است که در این دوره، «عقل» را به عنوان یک دلیل مستقل در کنار دیگر ادله برای استنباط احکام شرعی قرار داده است.[۱۹] او در کتاب السرائر می‌گوید: ««هرگاه در مورد مسئله‌اى نه از کتاب و سنّت چیزى به دست آمد و نه از اجماع خبرى بود، محقّقان در شناخت حکم آن مسئله، به‌دلیل عقل تمسّک جسته‌اند.»[۲۰]

  • مرحله سوم (از قرن سیزدهم تا اکنون)

مرحله‌ای که عقل به عنوان یکی از منابع دست یابی به حکم در نظر گرفته می‌شود و در باره آن به کند و کاو می‌پردازند.[۲۱] در این مرحله نگاه ویژه‌ای به دلیل عقلی شده و بیشتر از گذشته به بررسی و تبیین آن همت گمارده‏‌اند؛ یعنى آن را تعریف کرده و به تحلیل آن پرداخته و ابعاد بیشترى از آن را روشن ساخته‏‌اند.[۲۲] گفته می‌شود آغازگر این مرحله، میرزاى قمى بوده است. او نخستین کسى است که به تعریف و تحلیل دلیل عقل پرداخته است.[۲۳]

مخالفین دلیل عقلی در استنباط حکم شرعی

اخباری‌ها مهمترین مخالفان استنباط حکم شرعی به‌وسیله دلیل عقلی به‌شمار می‌روند.[۲۴] عنوان «اخبارى» یا «اخباریان» در کتاب‌هاى فقهى متأخّران بر گروهى از فقهاى شیعه اطلاق مى‌گردد که خط مشى عملى آنان در دستیابى به احکام شرعى و تکالیف الـهى، فقط پیروى از اخبار و احادیث است.[۲۵] محمدامین استرآبادی عالم شیعی قرن یازدهم هجری و از بنیان‌گذاران مکتب اخباری‌گری [۲۶] در کتاب الفوائد المدنیه می‌گوید: «هیچ مدرکی غیر از احادیث و روایات امامان (ع) برای استنباط احکام شرعی وجود ندارد و این روایات دربردارنده قواعد قطعی هستند که می‌تواند جایگزین خیال‌‌های عقلی شوند.»[۲۷]

جایگاه دلیل عقلی در اصول دین

دلیل عقلی جایگاه ویژه‌ای در اصول دین دارد به‌طوری که در این مسائل، هم‌چون توحید و نبوت، تقلید جایز نیست؛ بلکه بر هر انسانی عقلاً واجب است که نسبت به این امور یقین عقلی حاصل کند.[۲۸]

از نظر آیت‌الله جوادی آملی عقل یا دلیل عقلی نسبت به برخی معارف دینی، «معیار» است و آن در جایی است که انسان با استعانت از قواعد و ادله عقلی به‌طور مستقل، مسائلی از قبیل ضرورت شریعت و وحی را اثبات می‌کند[۲۹] و نسبت به برخی از معارف، «مصباح» است؛ یعنی نسبت به حقایق و ره‌آوردهاى درونى شریعت حجت است و برای فهم احکام شرعی از کتاب و سنت به آن تمسک می‌شود[۳۰] و نسبت به برخی دیگر «مفتاح» است؛ یعنی اگرچه انسان به کمک عقل و دلیل عقلی به اثبات اصل شریعت می‌پردازد و با استفاده از آن به مثابه یک چراغ به کاوش در احکام و قوانین شریعت می‌پردازد؛ اما توانایی ورود به محدوده علل و اسرار احکام و آن‌چه مربوط به عالم غیب است را ندارد.[۳۱]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن ادریس، حلی، السرائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • استرآبادی، محمدامین، الفوائدالمدنیه، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، قم، مرکز نشر فرهنگى رجاء، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، الاجتهاد و التقلید، انتشارات نوظهور، ۱۴۱۱ق.
  • سیدمرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • شیخ طوسی، العده فی الاصول، قم، انتشارات تیز هوش، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • شیخ مفید، مختصر التذکره باصول الفقه، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
  • صفری، محسن، «شریعت اسلامی و استدلال عقلی از منظر امامیه»، فصلنامه حقوق، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۷ش.
  • فاضل مقداد، شرح الباب الحادی عشر، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
  • قماشی، سعید، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، مجله رواق اندیشه، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۰ش.
  • کلانتری، میرزا ابوالقاسم، مطارح الانظار، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
  • مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • مظاهری، رسول، مریم، میراحمدی، «بررسی نقش عقل در دوران اخباری‌گری»، فصلنامه پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، شماره بیست و نهم، پاییز ۱۳۹۱ش.
  • مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • میرزای قمی، قوانین الاصول، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۸ق.
  • مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، قم، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
  1. مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.
  2. ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۳.
  3. مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۵۷۶.
  4. ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ج۱، ص۱۸۹.
  5. صفری، «شریعت اسلامی و استدلال عقلی از منظر امامیه»، ص۱۹۴.
  6. کلانتری، مطارح الانظار، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۱۹.
  7. مظفر، اصول الفقه،۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸.
  8. مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۸.
  9. مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.
  10. مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۸۹.
  11. کلانتری، مطارح الانظار، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۱۹.
  12. کلانتری، مطارح الانظار، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۱۹.
  13. قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.
  14. ولایی، فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۴؛مظاهری، میراحمدی، «بررسی نقش عقل در دوران اخباری‌گری»، ص۱۱۷.
  15. مفید، مختصر التذکره، ۱۴۱۳ق، ص۲۸.
  16. سیدمرتضی، الذریعه، ج۱، ص۳۸۳.
  17. شیخ طوسی، عده الاصول، ج۲، ص۷۵۹.
  18. قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.
  19. گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۴۲۱ق، ص۳۲۵؛مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۲۲.
  20. ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶.
  21. قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.
  22. قماشی، «بازشناسی جایگاه عقل در فقه شیعه»، ص۵۳.
  23. میرزای قمی، قوانین الاصول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳۶۹.
  24. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۰، ص۱۶۹.
  25. مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۲۷.
  26. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۰، ص۱۶۹.
  27. استرآبادی، فوائدالمدنیه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۹۲.
  28. خویی، الاجتهاد و التقلید، ج۱، ص۴۱۱؛ حکیم، مستمسک العروه، ج۱، ص۱۰۳؛ فاضل مقداد، شرح الباب الحادی عشر، ۱۴۲۷ق، ص۱۱.
  29. جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۴.
  30. جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۵.
  31. جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ص۲۰۷.