پرش به محتوا

سید محمد طباطبایی مجاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Roohish (بحث | مشارکت‌ها)
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح پانویس‌ها
خط ۳۴: خط ۳۴:


== زندگی‎نامه ==
== زندگی‎نامه ==
سید محمد در ۱۱۸۰ق در [[کربلا]] به دنیا آمد. پدرش [[سید علی طباطبایی]] معروف به صاحب [[ریاض المسائل|ریاض]] و مادرش دختر [[وحید بهبهانی]] است. [[محمد علی طباطبایی]] و [[عبدالحسین طباطبایی]] نیز دایی‌های او به شمار می‌روند. وی با دختر استادش، [[علامه بحرالعلوم]] [[ازدواج]] کرد.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۹، ص۴۴۳؛ ریحانة‌الادب، ج۳، ص۴۰۱؛ خوانساری، ج۷، ص۱۴۵</ref> جد وی ابوالمعالی کبیر از تبار [[سادات حسنی]] معروف به [[سادات طباطبایی|طباطبایی]] است که در قرن دوازدهم قمری از اصفهان به کربلا کوچ کرده‌اند.
سید محمد در ۱۱۸۰ق در [[کربلا]] به دنیا آمد. پدرش [[سید علی طباطبایی]] معروف به صاحب [[ریاض المسائل|ریاض]] و مادرش دختر [[وحید بهبهانی]] است. [[محمد علی طباطبایی]] و [[عبدالحسین طباطبایی]] نیز دایی‌های او به شمار می‌روند. وی با دختر استادش، [[علامه بحرالعلوم]] [[ازدواج]] کرد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌ الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۵.</ref> جد وی ابوالمعالی کبیر از تبار [[سادات حسنی]] معروف به [[سادات طباطبایی|طباطبایی]] است که در قرن دوازدهم قمری از اصفهان به کربلا کوچ کرده‌اند.


او هنگام درگذشت پدرش ([[سال ۱۲۳۱ هجری قمری|۱۲۳۱]]ق) در [[اصفهان]] بود و همانجا برای او مجلس عزا به پا کرد.<ref>خوانساری، ج۴، ص۴۰۲، ج۷، ص۱۴۶؛ فوائدالرضویه، ص۳۲۴</ref> سیدمحمد پس از درگذشت پدر به [[کربلا]] مهاجرت کرد و [[مرجعیت]] شیعیان را عهده‌دار شد و پس از مدتی در[[کاظمین]] اقامت گزید تا اینکه در اواخر عمر، در زمان [[فتحعلی شاه قاجار]]، برای دفاع از مرز‌های ایران در برابر روس‌ها راهی [[ایران]] شد.<ref>خوانساری، ج۷، ص۱۴۶</ref>
او هنگام درگذشت پدرش ([[سال ۱۲۳۱ هجری قمری|۱۲۳۱]]ق) در [[اصفهان]] بود و همانجا برای او مجلس عزا به پا کرد.<ref>خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص۴۰۲، ج۷، ص۱۴۶؛ شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص۳۲۴.</ref> سیدمحمد پس از درگذشت پدر به [[کربلا]] مهاجرت کرد و [[مرجعیت]] شیعیان را عهده‌دار شد و پس از مدتی در[[کاظمین]] اقامت گزید تا اینکه در اواخر عمر، در زمان [[فتحعلی شاه قاجار]]، برای دفاع از مرز‌های ایران در برابر روس‌ها راهی [[ایران]] شد.<ref>خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۶.</ref>


[[سید محسن امین]] در [[اعیان الشیعة (کتاب)|اعیان شیعه]] با عباراتی چون سیدالفقهاء، علّامة‌العلماء و «اعلم اهل العلم بالاصول و الکلام» از او یاد کرده است، و درباره مهاجرتش به اصفهان می‌گوید:
[[سید محسن امین]] در [[اعیان الشیعة (کتاب)|اعیان شیعه]] با عباراتی چون سیدالفقهاء، علّامة‌العلماء و «اعلم اهل العلم بالاصول و الکلام» از او یاد کرده است، و درباره مهاجرتش به اصفهان می‌گوید:
::پدرش یقین کرده بود که سید محمد از او اعلم است لذا تصمیم گرفت تا فرزندش در کربلا است [[فتوا]] ندهد، سید محمد وقتی این را متوجه شد به اصفهان هجرت کرد.<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۴۳</ref>
::پدرش یقین کرده بود که سید محمد از او اعلم است لذا تصمیم گرفت تا فرزندش در کربلا است [[فتوا]] ندهد، سید محمد وقتی این را متوجه شد به اصفهان هجرت کرد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳.</ref>


[[محمد باقر خوانساری|خوانساری]] در [[روضات الجنات]] می‌گوید: از خصائص او این بود که در [[نماز]] به کسی اقتدا نکرده بود و زمانی را سراغ نداریم که [[امامت جماعت]] نبوده باشد.<ref> خوانساری، ج۷، ص۱۴۶</ref>
[[محمد باقر خوانساری|خوانساری]] در [[روضات الجنات]] می‌گوید: از خصائص او این بود که در [[نماز]] به کسی اقتدا نکرده بود و زمانی را سراغ نداریم که [[امامت جماعت]] نبوده باشد.<ref>خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۶.</ref>


او سرانجام در ۱۲۴۲ق تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در [[قزوین]] دچار بیماری شد و بر اثر همین بیماری در [[۱۳ جمادی‌الثانی]] [[سال ۱۲۴۲ هجری قمری|۱۲۴۲ق]] درگذشت. پیکر او را به [[کربلا]] انتقال داده و به خاک سپردند.<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۴۳؛ ریحانة الادب، ج۳، ص۴۰۱؛ خوانساری، ج۷، ص۱۴۷</ref>
او سرانجام در ۱۲۴۲ق تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در [[قزوین]] دچار بیماری شد و بر اثر همین بیماری در [[۱۳ جمادی‌الثانی]] [[سال ۱۲۴۲ هجری قمری|۱۲۴۲ق]] درگذشت. پیکر او را به [[کربلا]] انتقال داده و به خاک سپردند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۷.</ref>


== فعالیت علمی==
== فعالیت علمی==
سیدمحمد، علوم اسلامی را نزد پدرش فرا گرفت<ref>خوانساری، ج۴، ص۴۰۳-۴۰۵</ref> و از درس استادانی چون [[علامه بحرالعلوم]]، [[شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، آقا محمدباقر هزار جریبی و میرعبدالباقی اصفهانی در [[کربلا]] بهره برد. پس از حمله [[وهابیان|وهابی‌ها]] به کربلا، به [[ایران]] آمد. نخست در [[کرمانشاه]] نزد داییش [[آقا محمدعلی کرمانشاهی]] مدت کوتاهی توقف کرد<ref>[http://daneshnameh.irdc.ir/?p=1338 دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران]</ref>، سپس برای تدریس و تحقیق روانه [[حوزه علمیه اصفهان|حوزه اصفهان]] گردید. او مدت سیزده سال در [[اصفهان]] به تدریس و تألیف مشغول بود. وی کتاب المفاتیح را در همانجا نگاشت.<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۴۳؛ ریحانة الادب، ج۳، ص۴۰۱</ref>
سیدمحمد، علوم اسلامی را نزد پدرش فرا گرفت<ref>خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص۴۰۳-۴۰۵.</ref> و از درس استادانی چون [[علامه بحرالعلوم]]، [[شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، آقا محمدباقر هزار جریبی و میرعبدالباقی اصفهانی در [[کربلا]] بهره برد. پس از حمله [[وهابیان|وهابی‌ها]] به کربلا، به [[ایران]] آمد. نخست در [[کرمانشاه]] نزد داییش [[آقا محمدعلی کرمانشاهی]] مدت کوتاهی توقف کرد<ref>[http://daneshnameh.irdc.ir/?p=1338 دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران].</ref>، سپس برای تدریس و تحقیق روانه [[حوزه علمیه اصفهان|حوزه اصفهان]] گردید. او مدت سیزده سال در [[اصفهان]] به تدریس و تألیف مشغول بود. وی کتاب المفاتیح را در همانجا نگاشت.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱.</ref>


=== شاگردان ===
=== شاگردان ===
خط ۵۲: خط ۵۲:
سید محمد مجاهد شاگردانی در کربلا و اصفهان تربیت کرد، برخی از شاگردان او عبارتند از:
سید محمد مجاهد شاگردانی در کربلا و اصفهان تربیت کرد، برخی از شاگردان او عبارتند از:
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* [[شیخ انصاری]]<ref> زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص۱۹۰.</ref>
* [[شیخ انصاری]]<ref>زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص۱۹۰.</ref>
* داود بن اسدالله بن عبدالله بروجردی<ref>موسوعه الطبقات الفقهاء، ج۱۳، ص۲۶۰</ref>
* داود بن اسدالله بن عبدالله بروجردی<ref>سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۱۳، ص۲۶۰.</ref>
* [[سید ابراهیم موسوی قزوینی]]
* [[سید ابراهیم موسوی قزوینی]]
* [[محمد صالح برغانی|ملا محمد صالح برغانی]]
* [[محمد صالح برغانی|ملا محمد صالح برغانی]]
* ملا حسن بن محمد علی(محمد) یزدی<ref>الذریعه، ج۲۱، ص۳۳۶، ج۲۳، ص۲۹۹</ref>
* ملا حسن بن محمد علی(محمد) یزدی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۱، ص۳۳۶، ج۲۳، ص۲۹۹.</ref>
* ملا حسین واعظ تستری<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۹۰</ref>
* ملا حسین واعظ تستری<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹۰.</ref>
* [[شریف العلمای مازندرانی]]
* [[شریف العلمای مازندرانی]]
* ملا صفر علی لاهیجانی قزوینی<ref> الذریعه، ج۸، ص۵۵، ج۱۴، ص۷۱</ref>
* ملا صفر علی لاهیجانی قزوینی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۵۵، ج۱۴، ص۷۱.</ref>
* [[سید محمد شفیع جاپلقی]]<ref>الذریعه، ج۲، ص۳۸۱</ref>
* [[سید محمد شفیع جاپلقی]]<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۸۱.</ref>
* احمد بن علی مختار گلپایگانی<ref> الذریعه، ج۱۱، ص۶۱؛ اعیان شیعه، ج۳، ص۴۹</ref>
* احمد بن علی مختار گلپایگانی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۶۱؛ اعیان شیعه، ج۳، ص۴۹.</ref>
* ملا علی بن محمد ولی قائنی<ref>الذریعه، ج۱۴، ص۷۱</ref>
* ملا علی بن محمد ولی قائنی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۷۱.</ref>
* میرزا نصرالله مشهدی<ref>الذریعه، ج۱۵، ص۱۸۷</ref>
* میرزا نصرالله مشهدی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۱۸۷.</ref>
* میرزا محمد علی بن محمد حسین شهرستانی<ref>الذریعه، ج۱۵، ص۱۸۶</ref>
* میرزا محمد علی بن محمد حسین شهرستانی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۱۸۶.</ref>
* میرزا محمدرضا بن محمد باقر قزوینی خویسینی<ref> الذریعه، ج۲۱، ص۱۳۹</ref>
* میرزا محمدرضا بن محمد باقر قزوینی خویسینی<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۱، ص۱۳۹.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۷۹: خط ۷۹:
* المصباح الباهر فی رد الیادری و إثبات نبوة نبینا الطاهر
* المصباح الباهر فی رد الیادری و إثبات نبوة نبینا الطاهر
{{پایان}}
{{پایان}}
* عمدة المقال فی تحقیق أحوال الرجال<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۴۳؛ ریحانة الادب، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲</ref>
* عمدة المقال فی تحقیق أحوال الرجال<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref>


== فعالیت سیاسی ==
== فعالیت سیاسی ==
[[پرونده:مقبره سید محمد مجاهد.jpg|بندانگشتی|مقبره سید محمد مجاهد در [[بین الحرمین]] [[کربلا]]]]
[[پرونده:مقبره سید محمد مجاهد.jpg|بندانگشتی|مقبره سید محمد مجاهد در [[بین الحرمین]] [[کربلا]]]]
در دوره مرجعیت او جنگ اول ایران و روس روی داد. پس از گذشت ده سال از شروع جنگ، سیدمحمد همراه با جمع دیگری از مراجع و علمای [[عتبات]] و ایران،‌از جمله [[سید علی طباطبایی]] و [[شیخ جعفر نجفی]] هر یک جداگانه رساله‌ای در باب وجوب [[جهاد]] با روس‌ها انتشار دادند. آقا سیدمحمد در رساله خود شرکت در آن جنگ را مصداق جهاد و مجاهده دانست.<ref>[http://daneshnameh.irdc.ir/?p=1338 دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران]</ref>
در دوره مرجعیت او جنگ اول ایران و روس روی داد. پس از گذشت ده سال از شروع جنگ، سیدمحمد همراه با جمع دیگری از مراجع و علمای [[عتبات]] و ایران،‌از جمله [[سید علی طباطبایی]] و [[شیخ جعفر نجفی]] هر یک جداگانه رساله‌ای در باب وجوب [[جهاد]] با روس‌ها انتشار دادند. آقا سیدمحمد در رساله خود شرکت در آن جنگ را مصداق جهاد و مجاهده دانست.<ref>[http://daneshnameh.irdc.ir/?p=1338 دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران].</ref>


در ۱۲۴۱ق نامه‌های متعددی از مردم مسلمان ولایات قفقاز که توسط روس‌ها اشغال گردیده بود به دست وی و دیگر علمای ایران و [[عتبات]] می‌رسید. در این نامه‌ها، مردم از ظلم و ستم و توهین به مقدسات اسلامی دادخواهی می‌نمودند. عباس میرزا، ولیعهد نیز که از انعقاد [[قرارداد گلستان]] با روسیه ناخشنود بود توسط نزدیکان خود از سیدمحمد استمداد نمود. سیدمحمد، نخست نامه‌ای به [[فتحعلی شاه قاجار|فتحعلی شاه]] نوشت و از او خواست تا جلوی ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد و چون به مسامحه و تعلل شاه در جنگ با روسیه پی برد فتوای جهاد علیه روسیه صادر کرد و به همراه گروهی از علمای عتبات، عازم [[تهران]] شد تا شخصاً مردم را به جهاد علیه روس‌ها تشویق و پادشاه را به جنگ با آن‌ها وادار کند. در مسیر راه بسیاری از داوطلبان دعوت او را قبول کرده و به همراه وی عازم تهران شدند.
در ۱۲۴۱ق نامه‌های متعددی از مردم مسلمان ولایات قفقاز که توسط روس‌ها اشغال گردیده بود به دست وی و دیگر علمای ایران و [[عتبات]] می‌رسید. در این نامه‌ها، مردم از ظلم و ستم و توهین به مقدسات اسلامی دادخواهی می‌نمودند. عباس میرزا، ولیعهد نیز که از انعقاد [[قرارداد گلستان]] با روسیه ناخشنود بود توسط نزدیکان خود از سیدمحمد استمداد نمود. سیدمحمد، نخست نامه‌ای به [[فتحعلی شاه قاجار|فتحعلی شاه]] نوشت و از او خواست تا جلوی ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد و چون به مسامحه و تعلل شاه در جنگ با روسیه پی برد فتوای جهاد علیه روسیه صادر کرد و به همراه گروهی از علمای عتبات، عازم [[تهران]] شد تا شخصاً مردم را به جهاد علیه روس‌ها تشویق و پادشاه را به جنگ با آن‌ها وادار کند. در مسیر راه بسیاری از داوطلبان دعوت او را قبول کرده و به همراه وی عازم تهران شدند.


او در اواخر شوال ۱۲۴۱ق وارد تهران گردید، گروهی از علما، شاهزادگان و مردم از او استقبال کردند. شماری از علما از جمله [[ملا احمد نراقی]] به اردوگاه لشکر در چمن سلطانیه آمدند تا به همراه سیدمحمد عازم نبرد با روس‌ها شوند. آنان از راه قزوین، عازم تبریز شدند استقبال عمومی از سید محمد و دیگر علما چنان بود که هنگامی که سید محمد از حوض مسجد بزرگ قزوین [[وضو]] گرفت، همه مردم در مدت کوتاهی،‌آب حوض را برای تیمن و [[تبرک]] بردند.<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۴۳؛ ریحانة الادب، ج۳، ص۴۰۱</ref> سیدمحمد که به سبب شرکت فعال در جنگ، «مجاهد» لقب گرفته بود به همراه دیگر علما در تبریز اردو زدند و به وعظ و تشویق مردم و سپاه پرداختند.
او در اواخر شوال ۱۲۴۱ق وارد تهران گردید، گروهی از علما، شاهزادگان و مردم از او استقبال کردند. شماری از علما از جمله [[ملا احمد نراقی]] به اردوگاه لشکر در چمن سلطانیه آمدند تا به همراه سیدمحمد عازم نبرد با روس‌ها شوند. آنان از راه قزوین، عازم تبریز شدند استقبال عمومی از سید محمد و دیگر علما چنان بود که هنگامی که سید محمد از حوض مسجد بزرگ قزوین [[وضو]] گرفت، همه مردم در مدت کوتاهی،‌آب حوض را برای تیمن و [[تبرک]] بردند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱.</ref> سیدمحمد که به سبب شرکت فعال در جنگ، «مجاهد» لقب گرفته بود به همراه دیگر علما در تبریز اردو زدند و به وعظ و تشویق مردم و سپاه پرداختند.


سپاه ایران در عرض چند هفته، بیشتر شهرها و ولایات از دست رفته را باز پس گرفت. مردم برخی از شهرهای اشغالی نیز علیه پادگان‌های روسی شورش کردند و به سپاه ایران پیوستند. با وجود این پیروزی‌ها به خاطر فرمان غیر مترقبه عباس میرزا مبنی بر عقب کشاندن شاهزادگان از خط مقدم، فرار یکی از فرماندهان لشکر و کارشکنی برخی از دولتمردان سپاه ایران به لشکر و کارشکنی برخی از دولتمردان، سپاه ایران به فرماندهی عباس میرزا همه نقاط تصرف شده را از دست داد. فتحعلی شاه به تهران بازگشت و عباس میرزا را در مقابل روس‌ها تنها گذارد. سید محمد مجاهد که از سست‌رأیی شاه و شکست سپاه ایران بسیار دلتنگ شده بود تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در قزوین دچار بیماری گردید و بر اثر همین بیماری در [[۱۳ جمادی‌الثانی|۱۳ جمادی الثانی]] [[سال ۱۲۴۲ هجری قمری|۱۲۴۲ق]] درگذشت. پیکر او را به [[کربلا]] انتقال دادند و به خاک سپردند.<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۴۳</ref>
سپاه ایران در عرض چند هفته، بیشتر شهرها و ولایات از دست رفته را باز پس گرفت. مردم برخی از شهرهای اشغالی نیز علیه پادگان‌های روسی شورش کردند و به سپاه ایران پیوستند. با وجود این پیروزی‌ها به خاطر فرمان غیر مترقبه عباس میرزا مبنی بر عقب کشاندن شاهزادگان از خط مقدم، فرار یکی از فرماندهان لشکر و کارشکنی برخی از دولتمردان سپاه ایران به لشکر و کارشکنی برخی از دولتمردان، سپاه ایران به فرماندهی عباس میرزا همه نقاط تصرف شده را از دست داد. فتحعلی شاه به تهران بازگشت و عباس میرزا را در مقابل روس‌ها تنها گذارد. سید محمد مجاهد که از سست‌رأیی شاه و شکست سپاه ایران بسیار دلتنگ شده بود تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در قزوین دچار بیماری گردید و بر اثر همین بیماری در [[۱۳ جمادی‌الثانی|۱۳ جمادی الثانی]] [[سال ۱۲۴۲ هجری قمری|۱۲۴۲ق]] درگذشت. پیکر او را به [[کربلا]] انتقال دادند و به خاک سپردند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳.</ref>


[[سید میرزا ابراهیم نواب یزدی]] از جمله علمایی بود که در برابر تجاوز روس‌ها سید محمد را همراهی می‌کرد.<ref> اعیان الشیعه، ج۲، ص۱۷۶</ref>
[[سید میرزا ابراهیم نواب یزدی]] از جمله علمایی بود که در برابر تجاوز روس‌ها سید محمد را همراهی می‌کرد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۱۷۶.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۹۸: خط ۹۸:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* آقا بزرگ طهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، اسماعیلیان، قم، کتابخانه اسلامیه، تهران، ۱۴۰۸ق.
* آقابزرگ طهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، اسماعیلیان، قم، کتابخانه اسلامیه، تهران، ۱۴۰۸ق.
* امین، سید محسن، أعیان الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق.
* امین، سید محسن، أعیان الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ق.
* خوانساری، سید محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، اسماعیلیان، قم، ۱۳۹۱ق.
* خوانساری، سید محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، اسماعیلیان، قم، ۱۳۹۱ق.
* شیخ عباس قمی، فوائدالرضویه، بی‌نا، بی‌تا.
* شیخ عباس قمی، فوائدالرضویه، بی‌نا، بی‌تا.

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۱

سید محمد مجاهد
اطلاعات فردی
نام کاملسید محمد بن علی طباطبایی
لقبمجاهد
نسبسادات طباطبایی
تاریخ تولد۱۱۸۰ق
محل زندگیکربلا • کاظمین • اصفهان
تاریخ وفات۱۲۴۲ق
محل دفنکربلا
شهر وفاتقزوین
خویشاوندان
سرشناس
وحید بهبهانیسید علی طباطباییعلامه بحرالعلوم
اطلاعات علمی
استادانصاحب ریاضعلامه بحرالعلوم
شاگردانسید ابراهیم قزوینی
محل تحصیلکربلا
تألیفاتمفاتیح الأصول • الوسائل فی الأصول • مناهل • المصابیح فی شرح المفاتیح للکاشانی • جامع العبائر فی الفقه • کتاب فی الاغلاط المشهورة • عمدة المقال
سایرتدریس و تحقیق در حوزه علمیه اصفهان
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمقابله با روس‌ها و صدور فتوای جهاد با آنان


سید محمد بن علی طباطبایی (۱۱۸۰- ۱۲۴۲ق)، معروف به سید محمد مجاهد و صاحب مناهل، از فقیهان شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم قمری.

سید محمد، در کربلا نزد فقیهانی چون پدرش، سید علی طباطبایی و پدر زنش، علامه بحرالعلوم تحصیلاتش را به پایان برد. او در زمان حیات پدر به اصفهان مهاجرت کرد و حدود ۱۳ سال در آنجا به تدریس و تحقیق مشغول بود. پس از درگذشت پدرش (۱۲۳۱ق) به کربلا بازگشت و مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت. دروه مرجعیت او با جنگ‌های ایران و روس همزمان بود، از این‌رو او همانند فقیهان دیگر شیعه به مبارزه با روس‌ها پرداخت، سید محمد، نخست فتوای جهاد در برابر روس‌ها داد و در اواخر عمر به همراه گروهی از علمای عتبات، عازم تهران و سپس تبریز شد تا شخصاً مردم را به جهاد علیه روس‌ها تشویق و پادشاه را به جنگ با آن‌ها وادار کند. از این‌رو به سید محمد مجاهد لقب گرفت.

این خیزش هرچند در ابتدا پیروزهایی برای سپاه ایران در پی داشت، اما پس از عقب‌نشینی فتحعلی شاه، منجر به جدایی بخش‌هایی از ایران بر اساس قرارداد ترکمنچای شد. سید محمد در بازگشت از تبریز در قزوین درگذشت و پیکرش در کربلا به خاک سپرده شد.

زندگی‎نامه

سید محمد در ۱۱۸۰ق در کربلا به دنیا آمد. پدرش سید علی طباطبایی معروف به صاحب ریاض و مادرش دختر وحید بهبهانی است. محمد علی طباطبایی و عبدالحسین طباطبایی نیز دایی‌های او به شمار می‌روند. وی با دختر استادش، علامه بحرالعلوم ازدواج کرد.[۱] جد وی ابوالمعالی کبیر از تبار سادات حسنی معروف به طباطبایی است که در قرن دوازدهم قمری از اصفهان به کربلا کوچ کرده‌اند.

او هنگام درگذشت پدرش (۱۲۳۱ق) در اصفهان بود و همانجا برای او مجلس عزا به پا کرد.[۲] سیدمحمد پس از درگذشت پدر به کربلا مهاجرت کرد و مرجعیت شیعیان را عهده‌دار شد و پس از مدتی درکاظمین اقامت گزید تا اینکه در اواخر عمر، در زمان فتحعلی شاه قاجار، برای دفاع از مرز‌های ایران در برابر روس‌ها راهی ایران شد.[۳]

سید محسن امین در اعیان شیعه با عباراتی چون سیدالفقهاء، علّامة‌العلماء و «اعلم اهل العلم بالاصول و الکلام» از او یاد کرده است، و درباره مهاجرتش به اصفهان می‌گوید:

پدرش یقین کرده بود که سید محمد از او اعلم است لذا تصمیم گرفت تا فرزندش در کربلا است فتوا ندهد، سید محمد وقتی این را متوجه شد به اصفهان هجرت کرد.[۴]

خوانساری در روضات الجنات می‌گوید: از خصائص او این بود که در نماز به کسی اقتدا نکرده بود و زمانی را سراغ نداریم که امامت جماعت نبوده باشد.[۵]

او سرانجام در ۱۲۴۲ق تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در قزوین دچار بیماری شد و بر اثر همین بیماری در ۱۳ جمادی‌الثانی ۱۲۴۲ق درگذشت. پیکر او را به کربلا انتقال داده و به خاک سپردند.[۶]

فعالیت علمی

سیدمحمد، علوم اسلامی را نزد پدرش فرا گرفت[۷] و از درس استادانی چون علامه بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، آقا محمدباقر هزار جریبی و میرعبدالباقی اصفهانی در کربلا بهره برد. پس از حمله وهابی‌ها به کربلا، به ایران آمد. نخست در کرمانشاه نزد داییش آقا محمدعلی کرمانشاهی مدت کوتاهی توقف کرد[۸]، سپس برای تدریس و تحقیق روانه حوزه اصفهان گردید. او مدت سیزده سال در اصفهان به تدریس و تألیف مشغول بود. وی کتاب المفاتیح را در همانجا نگاشت.[۹]

شاگردان

عمدة المقال فی تحقیق احوال الرجال

سید محمد مجاهد شاگردانی در کربلا و اصفهان تربیت کرد، برخی از شاگردان او عبارتند از:

آثار

  • مفاتیح الأصول
  • الوسائل فی الأصول
  • رسالة حجیة الظن
  • مناهل
  • المصابیح فی شرح المفاتیح للکاشانی
  • جامع العبائر فی الفقه
  • کتاب فی الاغلاط المشهورة
  • المصباح الباهر فی رد الیادری و إثبات نبوة نبینا الطاهر
  • عمدة المقال فی تحقیق أحوال الرجال[۲۱]

فعالیت سیاسی

مقبره سید محمد مجاهد در بین الحرمین کربلا

در دوره مرجعیت او جنگ اول ایران و روس روی داد. پس از گذشت ده سال از شروع جنگ، سیدمحمد همراه با جمع دیگری از مراجع و علمای عتبات و ایران،‌از جمله سید علی طباطبایی و شیخ جعفر نجفی هر یک جداگانه رساله‌ای در باب وجوب جهاد با روس‌ها انتشار دادند. آقا سیدمحمد در رساله خود شرکت در آن جنگ را مصداق جهاد و مجاهده دانست.[۲۲]

در ۱۲۴۱ق نامه‌های متعددی از مردم مسلمان ولایات قفقاز که توسط روس‌ها اشغال گردیده بود به دست وی و دیگر علمای ایران و عتبات می‌رسید. در این نامه‌ها، مردم از ظلم و ستم و توهین به مقدسات اسلامی دادخواهی می‌نمودند. عباس میرزا، ولیعهد نیز که از انعقاد قرارداد گلستان با روسیه ناخشنود بود توسط نزدیکان خود از سیدمحمد استمداد نمود. سیدمحمد، نخست نامه‌ای به فتحعلی شاه نوشت و از او خواست تا جلوی ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد و چون به مسامحه و تعلل شاه در جنگ با روسیه پی برد فتوای جهاد علیه روسیه صادر کرد و به همراه گروهی از علمای عتبات، عازم تهران شد تا شخصاً مردم را به جهاد علیه روس‌ها تشویق و پادشاه را به جنگ با آن‌ها وادار کند. در مسیر راه بسیاری از داوطلبان دعوت او را قبول کرده و به همراه وی عازم تهران شدند.

او در اواخر شوال ۱۲۴۱ق وارد تهران گردید، گروهی از علما، شاهزادگان و مردم از او استقبال کردند. شماری از علما از جمله ملا احمد نراقی به اردوگاه لشکر در چمن سلطانیه آمدند تا به همراه سیدمحمد عازم نبرد با روس‌ها شوند. آنان از راه قزوین، عازم تبریز شدند استقبال عمومی از سید محمد و دیگر علما چنان بود که هنگامی که سید محمد از حوض مسجد بزرگ قزوین وضو گرفت، همه مردم در مدت کوتاهی،‌آب حوض را برای تیمن و تبرک بردند.[۲۳] سیدمحمد که به سبب شرکت فعال در جنگ، «مجاهد» لقب گرفته بود به همراه دیگر علما در تبریز اردو زدند و به وعظ و تشویق مردم و سپاه پرداختند.

سپاه ایران در عرض چند هفته، بیشتر شهرها و ولایات از دست رفته را باز پس گرفت. مردم برخی از شهرهای اشغالی نیز علیه پادگان‌های روسی شورش کردند و به سپاه ایران پیوستند. با وجود این پیروزی‌ها به خاطر فرمان غیر مترقبه عباس میرزا مبنی بر عقب کشاندن شاهزادگان از خط مقدم، فرار یکی از فرماندهان لشکر و کارشکنی برخی از دولتمردان سپاه ایران به لشکر و کارشکنی برخی از دولتمردان، سپاه ایران به فرماندهی عباس میرزا همه نقاط تصرف شده را از دست داد. فتحعلی شاه به تهران بازگشت و عباس میرزا را در مقابل روس‌ها تنها گذارد. سید محمد مجاهد که از سست‌رأیی شاه و شکست سپاه ایران بسیار دلتنگ شده بود تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در قزوین دچار بیماری گردید و بر اثر همین بیماری در ۱۳ جمادی الثانی ۱۲۴۲ق درگذشت. پیکر او را به کربلا انتقال دادند و به خاک سپردند.[۲۴]

سید میرزا ابراهیم نواب یزدی از جمله علمایی بود که در برابر تجاوز روس‌ها سید محمد را همراهی می‌کرد.[۲۵]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، اسماعیلیان، قم، کتابخانه اسلامیه، تهران، ۱۴۰۸ق.
  • امین، سید محسن، أعیان الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • خوانساری، سید محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، اسماعیلیان، قم، ۱۳۹۱ق.
  • شیخ عباس قمی، فوائدالرضویه، بی‌نا، بی‌تا.
  • مدرس تبریزی، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، تهران، ۱۳۶۹ش.
  • سبحانی، چعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۸ق.
  • دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران
  • انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، کنگره جهانی بزرگداشت دویست‌مین سالگرد تولد شیخ انصاری.
  1. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌ الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۵.
  2. خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص۴۰۲، ج۷، ص۱۴۶؛ شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص۳۲۴.
  3. خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۶.
  4. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳.
  5. خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۶.
  6. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۴۷.
  7. خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص۴۰۳-۴۰۵.
  8. دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران.
  9. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱.
  10. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص۱۹۰.
  11. سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۱۳، ص۲۶۰.
  12. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۱، ص۳۳۶، ج۲۳، ص۲۹۹.
  13. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹۰.
  14. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۵۵، ج۱۴، ص۷۱.
  15. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۸۱.
  16. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۶۱؛ اعیان شیعه، ج۳، ص۴۹.
  17. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۷۱.
  18. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۱۸۷.
  19. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۱۸۶.
  20. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۱، ص۱۳۹.
  21. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.
  22. دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران.
  23. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱.
  24. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۴۳.
  25. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۱۷۶.