Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۰۳
ویرایش
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*'''ماهیت نداشتن''': واجب الوجود ماهیت ندارد. | *'''ماهیت نداشتن''': واجب الوجود ماهیت ندارد. | ||
**دلیل: ماهیت آن است که به خودی خود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم و این معنا ملازم با ممکن الوجود بودن است. از این رو، آنچه ماهیت دارد، [[ممکن الوجود]] است و هر چیزی که ممکن الوجود نیست، ماهیت ندارد. بنابراین واجب الوجود ماهیت ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۶۵؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۰و۶۱.</ref> | **دلیل: ماهیت آن است که به خودی خود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم و این معنا ملازم با ممکن الوجود بودن است. از این رو، آنچه ماهیت دارد، [[ممکن الوجود]] است و هر چیزی که ممکن الوجود نیست، ماهیت ندارد. بنابراین واجب الوجود ماهیت ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۶۵؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۰و۶۱.</ref> | ||
*''' | *'''محدودیت نداشتن''': واجب الوجود هیچگونه محدودیتی ندارد و فاقد هیچ کمال وجودی نیست. | ||
**دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> | **دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> | ||
*'''بساطت''': واجب الوجود مرکب نیست و هیچگونه جزء خارجی و ذهنی ندارد. | *'''بساطت''': واجب الوجود مرکب نیست و هیچگونه جزء خارجی و ذهنی ندارد. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
**دلیل: جهان هستی مجموعهای به هم مرتبط و نظاممند است؛ یعنی میان اجزاء آن روابط عِلّی و معلولی هست؛ بنابراین رشد و تکامل هر یک از موجودات در آن علتی دارد؛ آن علت هم خود علتی دارد تا برسد به واجب الوجود که علت همه علتها است. از آنجا که علتِ علتِ هر چیزی، علت آن چیز هم هست، واجب الوجود را باید علت اصلی رشد و تکامل و تدبیرکننده همه موجودات دانست.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۰۹۱-۱۰۹۴.</ref> | **دلیل: جهان هستی مجموعهای به هم مرتبط و نظاممند است؛ یعنی میان اجزاء آن روابط عِلّی و معلولی هست؛ بنابراین رشد و تکامل هر یک از موجودات در آن علتی دارد؛ آن علت هم خود علتی دارد تا برسد به واجب الوجود که علت همه علتها است. از آنجا که علتِ علتِ هر چیزی، علت آن چیز هم هست، واجب الوجود را باید علت اصلی رشد و تکامل و تدبیرکننده همه موجودات دانست.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۰۹۱-۱۰۹۴.</ref> | ||
حیبودن(حیاتداشتن)، عالمبودن، قادربودن، خالقیّت و رازقیّت از دیگر [[صفات خدا|صفات واجب الوجود]] است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۰۸، ۱۱۰۹.</ref> گفته شده براساس قاعده «واجب الوجود بالذات از جمیع جهات واجب الوجود است»، همه [[صفات جمال و جلال الهی|صفات جمال و جلال خداوند]] قابل استنتاج است.<ref>ربانی گلپایگانی، «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، ص۳۶.</ref> [[علامه حلی]] در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]] بسیاری از صفات الهی را از واجب الوجود بودن خدا استنباط کرده است.<ref>نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۰-۳۰۱.</ref> | حیبودن(حیاتداشتن)، عالمبودن، قادربودن، خالقیّت و رازقیّت از دیگر [[صفات خدا|صفات واجب الوجود]] است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۰۸، ۱۱۰۹.</ref> گفته شده براساس قاعده «واجب الوجود بالذات از جمیع جهات واجب الوجود است»، همه [[صفات جمال و جلال الهی|صفات جمال و جلال خداوند]] قابل استنتاج است.<ref>ربانی گلپایگانی، «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، ص۳۶.</ref> [[علامه حلی]] در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]] بسیاری از صفات الهی را از واجب الوجود بودن [[خدا]] استنباط کرده است.<ref>نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۰-۳۰۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته== |