ابد
اَبَد، به معنای همیشه و همواره و بیانتها، مفهومی دینی و فلسفی است و در عقاید مذهبی ادیان مختلف به ویژه در باب صفت ابدی بودن خداوند مورد توجه بوده است. در اسلام و به ویژه در فلسفه اسلامی که نقش فیلسوفان شیعه در آن بسیار پررنگ است نیز تفاسیر فلسفی عمیقی از مفهوم زمان و به تبع آن از مفهوم ابد و ابدی بودن ارائه شده است.
معنای لغوی
اَبَدْ، در لغت به معنای همیشه و همواره و بیانجام، دهر، دائم، قدیم و جاوید و جمع آن «آباد» و «اُبود» است و به معنای زمان هم آمده است. برخی از این معانی، مدلول مطابقی واژۀ ابد و برخی دیگر مدلول غیرمطابقی و مجازی آن است. ابد و ابدی و ابدیت در اصطلاح علوم مختلف دارای مفاهیم گوناگونی است.
مفهوم دینی
این مفهوم از دیرباز در آرا و عقاید مذهبی، بویژه در باب زمانیات به کار میرفته است، چنانکه در آیین مزدایی از زمان بیکرانه نام برده میشود و «میان زمان و ابدیت، تفاوت چندان روشنی وجود ندارد».[۱] فروهران نیز مفهوم ابدی و ابدیت را در خود نهفته دارند.[۲] شهابالدین سهروردی نیز فروهران [یادداشت ۱]را که در برابر جهان مادی از گونهای ابدیت برخوردارند، با ارباب انواع یا ارباب اصنام انطباق داده است.[۳] در عهد عتیق و جدید نیز به کرات از مفهوم ابد و مشتقات آن دربارۀ خداوند بیآغاز و انجام، و ملکوت و پدیدههایی چون سعادت و شقاوت یاد شده است.[۴]
در قرآن مجید ۲۹ مرتبه واژۀ ابد به کار رفته است:
- گاهی در مفهوم دنیوی آن یعنی هرگز:
- وَالَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ ترجمه: و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار میدهند، سپس چهار گواه نمیآورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید، و هیچگاه شهادتی از آنها نپذیرید، و اینانند که خود فاسقند.سوره نور آیه۴
- وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا...و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید، و مطلقاً [نباید] زنانش را پس از [مرگ] او به نکاح خود درآورید، چرا که این [کار] نزد خدا همواره [گناهی] بزرگ است.سوره احزاب آیه ۵۳.
- و گاهی نیز در مفهوم اخروی یعنی خارج از زمان و غالباً همراه و مرادف با «خالد»:
- وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا ترجمه: و به زودی کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، در باغهایی که از زیرِ [درختان] آن نهرها روان است درآوریم. برای همیشه در آن جاودانند، و در آنجا همسرانی پاکیزه دارند، و آنان را در سایهای پایدار درآوریم.سوره نساء آیه ۵۷
- خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ترجمه: جاودانه در آنها خواهند بود، در حقیقت، خداست که نزد او پاداشی بزرگ است. سوره توبه آیه ۲۲.
مفهوم فلسفی و کلامی
مفهوم ابد از جمله مفاهیم کهنی است که در فلسفۀ مابعدالطبیعه در مواضع گوناگون از آن سخن رفته است. عقول ارسطویی، احیاناً متصف به ابدیت بودهاند و البته پیداست که «جوهرهای جاودان» و «انسانهای ابدی» که ارباب انواع افلاطونی و مُثل او هستند[۵] و نیز «محسوسات ازلی»[۶] از ابدیت برخوردارند. در تمدن اسلامی، در دو مکتب عمدۀ اشراق و مشّاء با اختلافاتی که در تعابیر دارند، نیز در علم کلام باتوجه به هدف خاص آن، این مفهوم مورد بحث و استفاده بوده است. کندی اشیاء ابدی را در متن تعریف فلسفه ذکر کرده است: «فلسفه، علم به اشیاء ابدی کلی است».[۷]
ابن سینا نسبتِ ابدیات (به عنوان پدیدههایی نامتغیر) به زمان (به عنوان پدیدهای متغیر) را «دهر» مینامد و نسبت ابدیات به ابدیات را «سرمد». از اینرو، وی ذات حقتعالی را سرمدی، عقول و جواهر مجرد را دهری و متغیرات را زمانی دانسته است.[۸] شهاب الدین سهروردی نیز گذشته از آنکه زمان را ابدی و ازلی دانسته، فیوضات حق را نیز به دلیل ذات او که در «ابدالآباد بیحد و نهایت است» ازلی و ابدی دانسته و اشاره کرده که به همین دلیل اهل سعادت از نعمتهای ابدی برخوردارند؛[۹] ولی غزالی،[۱۰] جهان مادی را ازلی و ابدی نمیشمارد، بلکه به عقیدۀ او فقط ذات خداوند ازلی و ابدی است. صدرالدین شیرازی[۱۱] برحسب دستگاه فلسفی خود، اصالت وجود، ازل و ابد و ازلیات و ابدیات را به وجود ارجاع داده و آنها را مراتب و جلوههای وجود یکپارچۀ ساری در همۀ جهان دانسته است.
در حوزۀ اندیشههای کلامی
ناصر خسرو قبادیانی پس از اشاره به معنای «خلود» و «ابد» و «ازل»، ابد را به بیآخر، و ازل را به بیاول تعبیر کرده و گفته است: هرچه ازلی باشد، ابدی است، زیرا ازلی آن باشد که تغییر و تبدیل در او راه نیابد و فنا نپذیرد، پس بقای آن را پایان نباشد. وی همچنین جوهر انسان را جوهری ابدی یعنی بیپایان نه بیآغاز دانسته است.[۱۲]ابن حزم اندلسی[۱۳] نیز پس از بحث در مفهوم ابد و ازل اشاره کرده که عمدۀ توجه ارباب مذاهب پس از ازلیت و ابدیت حقتعالی، به ابدیت نفوس در بهشت و دوزخ، و عذاب و لذت جاوید است، همچنانکه شهرستانی نیز ضمن بیان عقاید فرقهها و مکاتب مختلف، از موجودات ازلی و ابدی از دیدگاه آنان سخن رانده است.[۱۴]
مفهوم عرفانی و اشراقی
در آثار ذوقی عرفا و استدلالات اشراقی، مفهوم ابد و ازل و مشتقات آن فراوان به چشم میخورد. برخی پس از تعریف متداول ابد و ازل، به «مُحدِث» و «قدیم» از همین باب اشاره کردهاند.[۱۵] صدرالدین قونوی نیز دربارۀ ابدیت نفوس آدمی و سعادت و شقاوت ابدی سخن رانده است.[۱۶] اما قیصری گوید: «ازلیت آزال و ابدیت آباد ویژۀ وجود الهی است». وی زمان را همچون سهروردی[۱۷] ابدی و ازلی میداند و مانند بغدادی[۱۸] بر آنست که زمان مقدار وجود است نه مقدار حرکت. از همینرو ازل آزال و ازل و ابد و دهر و سرمد به نظر او مراتب وجودند.[۱۹] شاه نعمت الله ولی «عالم اعیان ثابته یا مظهر اسم اول مطلق و باطن مطلق» و به تعبیر دیگر اسماءالله را ازلی و ابدی میداند و بر آن است که تجلی اسماء نامتناهی است، و تجلی جمالی و کمالی حق در نشأت دنیا متناهی و در نشأت آخرت ابدی است، و اسمائی که ظهور احکام ایشان ابدی است، اسمائی هستند که بر سرای آخرت حاکمند.[۲۰]
شیخ مکی یکی از مفسران محیی الدین ابن عربی نیز گوید: معنای سخن شیخ که گوید انسان، نشأت دائم ابدی است، آن است که انسان در نشأت آخرت، جاوید و ابدی است. وی سپس از قول قیصری میگوید که چون انسان از «روحی قدیم» نشأت گرفته پس ابدی است «در غیر این صورت تخلف معلول از علت تامّه لازم آید».[۲۱]
پانویس
- ↑ بوزانی، «اندیشۀ ایرانی پیش از اسلام»، ج۱، صص ۹۶-۹۸
- ↑ یشتها، ج۱، صص ۵۶۲، ۵۹۰، ۵۹۹
- ↑ سهروردی، مجموعۀ مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۱۵۷؛ نیز قطبالدین شیرازی،شرح حکمهالاشراق، ص۳۷۲
- ↑ مثلاً: سفر پیدایش، ۱۷: ۱۳، ۱۹؛ ۴۹: ۲۶؛ مزامیر، ۹:۵، ۶؛ ۴۵:۱۷؛ دانیال، ۴: ۳، ۳۴؛ متی، ۲۵: ۴۶، یوحنا، ۳: ۱۵؛ ۵: ۲۳
- ↑ ارسطو، ۶۵، ۳۴۷
- ↑ ابن رشد،تفسیر مابعدالطبیعه، ج۱، ص۲۰۹
- ↑ کندی، رساله الکندی فی حدود الاشیاء ورسومها، ص۱۷۳
- ↑ ابن سینا، تعلیقات، ص۴۳
- ↑ سهروردی، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، ج۱، ص۷۶ ص۴۳۲
- ↑ غزالی، تهافت الفلاسفه، صص ۷۴، ۹۶، ۹۷، ۱۰۴، ۱۰۶
- ↑ 3/165، ۱۷۲
- ↑ ناصرخسرو، رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی، صص ۵۸۰، ۵۸۲
- ↑ 3/58، ۴/۸۳، ۸۴ ابن حزم، الفصل
- ↑ 2/142، ۱۴۷، ۱۴۸، ۱۵۰، ۱۵۱، شهرستانی، الملل و النحل،
- ↑ هجویری، کشف المحجوب، ص۵۰۱
- ↑ ص ۱۰۸
- ↑ قطبالدین شیرازی،شرح حکمهالاشراق، ص۴۰۵
- ↑ 3/39-40
- ↑ صص ۱۱۹، ۱۲۳، ۱۲۷
- ↑ 2/130، ۱۳۶، ۲۱۹
- ↑ شیخ مکی، الجانب الغربی فی حل مشکلات الشیخ محییالدین بن عربی، ص۶۶
یادداشت
- ↑ طبق مندرجات اوستا فروهر نیرویی است که اهورمزدا برای نگهداری آفریدگان نیک ایزدی ازآسمان فروفرستاده و نیرویی است که سراسر آفرینش نیک از پرتو آن پایدار است. دهخدا، لغتنامه، ذیل فروهر.
منابع
- ابن حزم، علی بن احمد، الفصل، قاهره، ۱۳۱۷-۱۳۲۱ق.
- ابن رشد، محمدبن احمد، تفسیر مابعدالطبیعه، بیروت، ۱۹۳۸م.
- ابن سینا، «شرح خطبۀ غرّای ابن سینا»، به کوشش عبدالله نورانی، معارف، دورۀ ۲، شم ۲، ۱۳۶۴ش.
- ابن سینا، التعلیقات، به کوشش بدوی، قاهره، ۱۹۷۳م.
- ابن ملکا، هبه الله بن علی، المعتبر فی الحکمه، حیدرآباد، ۱۳۵۸ق.
- ارسطو، مابعدالطبیعه، ترجمۀ شرف الدین خراسانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
- بوزانی، الساندرو، «اندیشۀ ایرانی پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م. م. شریف، ترجمۀ کامران فانی. تهران، ۱۳۶۲ش.
- سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
- شاه نعمت الله ولی، کشف الاسرار، به کوشش هانری جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۶ش.
- شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، تهران، ۱۳۴۶ش.
- شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد الوکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
- شیخ مکی، محمدبن محمد، الجانب الغربی فی حل مشکلات الشیخ محیی الدین بن عربی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش.
- صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق.
- صدرالدین قونوی، محمدبن اسحاق، «تبصره المبتدی و تذکره المنتهی»، به کوشش نجفقلی حبیبی، معارف،(س) ۲، شم ۱، ۱۳۶۴ش.
- غزالی، محمدبن محمد، تهافت الفلاسفه، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۳۷۴ق.
- قدیر، س. ا.، «تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م. م. شریف، ترجمۀ فتح الله مجتبایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- قرآن کریم؛ قطب الدین شیرازی، شرح حکمه الاشراق، تهران، ۱۳۱۵ق.
- قیصری، داودبن محمود، «نهایة البیان»، در رسایل قیصری، به کوشش سید جلال الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۷ش
- کتاب مقدس.
- کندی، یعقوب بن اسحاق، رساله الکندی فی حدود الاشیاء ورسومها، به کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ق.
- میرداماد، محمدبن محمد، القبسات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۶ش.
- ناصرخسرو، «رساله در جواب نود و یک مسئله فلسفی»، ضمیمۀ دیوان اشعار، به کوشش مهدی سهیلی، تهران، ۱۳۳۹ش.
- هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش و. ژوکوفسکی، لنین گراد، ۱۹۲۶م.
- یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
پیوندبه بیرون
- منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی