پرش به محتوا

واجب الوجود: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲
خط ۱۵: خط ۱۵:
==ویژگی‌های واجب الوجود==
==ویژگی‌های واجب الوجود==
در کتاب‌های فلسفی ویژگی‌های متعددی برای واجب الوجود بیان شده است. برخی از آنها به شرح زیر است:
در کتاب‌های فلسفی ویژگی‌های متعددی برای واجب الوجود بیان شده است. برخی از آنها به شرح زیر است:
*'''ماهیت‌ نداشتن''': واجب الوجود ماهیت ندارد.{{یادداشت| ماهیت از نظر  فلاسفه دو اصطلاح د ارد ۱- ماهیت به معنای اعم که بیانگر حقیقت هر چیزی است. ماهیت در این اصطلاح «مابه الشئ هو هو» است.  ۲- ماهیت به معنای اخص  که بیانگر حد تام (تعریف کامل) یک چیزاست که همان جنس وفصل یک موجود است. ماهیت در این اصطلاح «مایقال فی جواب ماهو» است.خداوند متعال حقیقتش  همان وجود واجبی اوست که با ویژگی‌هایش  باعث می‌شود  از سایر موجودات جدا شود؛ این حقیقت همان ماهیت اوست. در نتیجه خداوند دارای ماهیت بر طبق اصطلاح اول است. و چون هیچگونه محدودیتی در وجود(ویا حد عدمی) ندارد  دارای ماهیت بر طبق اصطلاح دوم نیست. طباطبایی، نهایة الحکمه، ج۴، ص۱۱۰۳ و  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۸، ص۱۴۷.}}
*'''ماهیت‌ نداشتن''': واجب الوجود ماهیت ندارد.{{یادداشت| ماهیت از نظر  فلاسفه دو اصطلاح د ارد ۱- ماهیت به معنای اعم که بیانگر حقیقت هر چیزی است. ماهیت در این اصطلاح «مابه الشئ هو هو» است.  ۲- ماهیت به معنای اخص  که بیانگر حد تام (تعریف کامل) یک چیزاست که همان جنس وفصل یک موجود است. ماهیت در این اصطلاح «مایقال فی جواب ماهو» است.خداوند متعال حقیقتش  همان وجود واجبی اوست که با ویژگی‌هایش  باعث می‌شود  از سایر موجودات جدا شود؛ این حقیقت همان ماهیت اوست. در نتیجه خداوند دارای ماهیت بر طبق اصطلاح اول است. و چون هیچگونه محدودیتی در وجود(ویا حد عدمی) ندارد  دارای ماهیت بر طبق اصطلاح دوم نیست. طباطبایی، نهایة الحکمه، ج۴، ص۱۱۰۳ و  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،۱۳۹۰ش،  ج۸، ص۱۴۷.}}
**دلیل: ماهیت آن است که به خودی خود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم و این معنا ملازم با ممکن الوجود بودن است. از این رو، آنچه ماهیت دارد، [[ممکن الوجود]] است و هر چیزی که ممکن الوجود نیست، ماهیت ندارد. بنابراین واجب الوجود ماهیت ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۶۵؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۰و۶۱.</ref>[[مرتضی مطهری]] فیلسوف شیعی معاصر معتقد است که تعبیر امیرالمؤمنین(ع) که  «لیس لذاته حدّ»  بیانگر این است که  هستی  خداوند محدود به حدی نیست  در نتیجه فرض ماهیت برای او امکان پذیر نیست و همینقدر که وجودی نامحدود شد مساوی است با این ماهیتی نداشته باشد. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۸، ص۱۳۶.</ref>
**دلیل: ماهیت آن است که به خودی خود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم و این معنا ملازم با ممکن الوجود بودن است. از این رو، آنچه ماهیت دارد، [[ممکن الوجود]] است و هر چیزی که ممکن الوجود نیست، ماهیت ندارد. بنابراین واجب الوجود ماهیت ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۶۵؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۰و۶۱.</ref>[[مرتضی مطهری]] فیلسوف شیعی معاصر معتقد است که تعبیر امیرالمؤمنین(ع) که  «لیس لذاته حدّ»  بیانگر این است که  هستی  خداوند محدود به حدی نیست  در نتیجه فرض ماهیت برای او امکان پذیر نیست و همینقدر که وجودی نامحدود شد مساوی است با این ماهیتی نداشته باشد. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج ۸، ص۱۳۶.</ref>
*'''محدودیت نداشتن''': واجب الوجود هیچ‌گونه محدودیتی ندارد و فاقد هیچ کمال وجودی نیست.
*'''محدودیت نداشتن''': واجب الوجود هیچ‌گونه محدودیتی ندارد و فاقد هیچ کمال وجودی نیست.
**دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] محدود نبودن را همان مطلق بودن واجب تفسیر کرده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۸، ص۱۳۸.</ref>
**دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] محدود نبودن را همان مطلق بودن واجب تفسیر کرده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۸، ص۱۳۸.</ref>
۱۶٬۷۷۵

ویرایش