Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۰۳
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←ویژگیهای واجب الوجود: افزایش جستارهای وابسته) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==ویژگیهای واجب الوجود== | ==ویژگیهای واجب الوجود== | ||
در کتابهای فلسفی ویژگیهای متعددی برای واجب الوجود بیان شده است. برخی از آنها به نقل از کتاب [[نهایة الحکمه]]، به شرح زیر است: | در کتابهای فلسفی ویژگیهای متعددی برای واجب الوجود بیان شده است. برخی از آنها به نقل از کتاب [[نهایة الحکمه]]، به شرح زیر است: | ||
*''' | *'''ماهیت نداشتن''' | ||
**دلیل: | **دلیل: ماهیت آن است که به خودی خود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم و این معنا ملازم با ممکن الوجود بودن است. از این رو، آنچه ماهیت دارد، ممکن الوجود است و هر چیزی که ممکن الوجود نیست، ماهیت ندارد. بنابراین واجب الوجود ماهیت ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۶۵؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۰و۶۱.</ref> | ||
*'''عدم محدودیت''': واجب الوجود هیچگونه محدودیتی ندارد و فاقد هیچ کمال وجودی نیست؛ | |||
دلیل: از آنجا واجب الوجود ماهیت ندارد، محدودیت نیز ندارد؛ زیرا ماهیت بیانگر محدودیت و تعیین مرتبه وجودی است.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۱.</ref> | |||
*'''بساطت''': واجب الوجود مرکب نیست و هیچگونه جزء خارجی و ذهنی ندارد. | *'''بساطت''': واجب الوجود مرکب نیست و هیچگونه جزء خارجی و ذهنی ندارد. | ||
**دلیل: واجب الوجود ماهیت | **دلیل: از آنجا که واجب الوجود ماهیت ندارد، هیچ حدّی نمیپذیرد؛ بنابراین جنس و فصل ندارد. هر آنچه جنس و فصل ندارد، جزء ندارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ۱۰۷۳-۱۰۷۵.</ref> دلیل دوم: هر مرکبی در تحققش نیازمند به اجزای تشکیل دهندهاش است. بدیهی است که نیازمندی با واجب الوجود بودن بالذات منافات دارد. بنابراین هر جودی که مرکب است، ممکن الوجود است. پس واجب الوجود مرکب نیست.<ref>سبحانی، مدخل مسائل جدید کلامی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۶۲.</ref> | ||
*'''توحید ذاتی''': واجب الوجود یکی است و شریک ندارد. | *'''توحید ذاتی''': واجب الوجود یکی است و شریک ندارد. | ||
**دلیل: واجب الوجود ماهیت ندارد؛ بنابراین جزء عدمی ندارد؛ بنابراین عین وجود و به عبارت دیگر وجود محض است. شریکداشتن زمانی معنا دارد که یک شریک چیزی داشته باشد که شریک دیگر ندارد؛ چرا که اگر دو شریک در همه چیز مشترک باشند، دو موجود نیستند و یکی هستند. بنابراین لازمه شریکداشتن واجب الوجود، این است که یکی از دو واجب الوجود، چیزی داشته باشد که دیگری ندارد و این با عین وجودبودن و نبود جنبه عدمی در واجب الوجود، منافات دارد. <ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۰۸۵.</ref> | **دلیل: واجب الوجود ماهیت ندارد؛ بنابراین جزء عدمی ندارد؛ بنابراین عین وجود و به عبارت دیگر وجود محض است. شریکداشتن زمانی معنا دارد که یک شریک چیزی داشته باشد که شریک دیگر ندارد؛ چرا که اگر دو شریک در همه چیز مشترک باشند، دو موجود نیستند و یکی هستند. بنابراین لازمه شریکداشتن واجب الوجود، این است که یکی از دو واجب الوجود، چیزی داشته باشد که دیگری ندارد و این با عین وجودبودن و نبود جنبه عدمی در واجب الوجود، منافات دارد. <ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۰۸۵.</ref> |