عقول عشره

مقاله قابل قبول
پیوند کم
شناسه ناقص
نارسا
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از عقول مفارقة طولیة)

عُقول عَشَرَه نظریه‌ای در فلسفه اسلامی است که بر اساس آن، خداوند موجودات عالم را با واسطه عقول ده‌گانه خلق کرده است نه به صورت مستقیم و یکباره. براساس این دیدگاه، خداوند یگانه و واحد است و از واحد فقط واحد خلق می‌شود. پس خداوند ابتدا موجودات مجرد غیرمادی (عقول) را یکی پس از دیگری و در طول یکدیگر خلق کرده و سپس موجودات هستی از این عقول ده‌گانه خلق شده‌اند.

اساس این نظریه به‌دلیل پذیرش الگوی زمین‌مرکزی و فلک‌های نُه‌گانه بطلمیوس، فیلسوف و اخترشناس یونانی، بود که فلاسفه مشاء (یکی از گرایش‌ها در فلسفه اسلامی) را وادار کرد به عقل‌های مجرد ده‌گانه معتقد شوند. فلسفه اشراق و حکمت متعالیه، به‌عنوان دیگر مکاتب فلسفه اسلامی، ضمن پذیرفتن عقول طولی، تعداد آن را غیرقابل‌شمارش دانستند و علاوه بر آن قائل به عقول عرضیه شدند که وظیفه ایجاد هستی را بر عهده دارند.

سلسله نظام عقول طولی که از خداوند ایجاد‌شده

پیشینه

در فلسفه اسلامی اولین بار فارابی از عقول عشره نام برد و آن را به‌صورت نظام‌مند و در ساختار اسلامی پی‌ریزی کرد[۱]. پس از او ابن‌سینا، به‌عنوان رئیس مکتب مشائی، از عقل به‌عنوان موجود مجرد از ماده نام برد که برای آن براهینی هم ذکر کرد. این عقول توسط سهروردی، رئیس مکتب اشراق و ملاصدرا، رئیس حکمت متعالیه نیز پذیرفته شد ولی تغییراتی در آن داده شد.[۲]

اصطلاح فلسفی عقل، اولین بار توسط هِراکلیتوس، فیلسوف دوره پیش از سقراط با عنوان واژه لوگوس یاد شد. پس از وی آناکْساگوراس از واژه نوس به‌معنای عقل استفاده کرد.[۳] ابرقُلُس (پِرُکْلُس) و اناکْسیمانس از دیگر افرادی بودند که قائل به عقل بودند.[۴] پس از آنها افلاطون از مُثُل و ارسطو از واژه عقل فعال برای روشن شدن عقل مجرد استفاده کرد.[۵] فِلوطین نیز به‌وضوح بیشتری از دیگران به این عقول اشاره کرده است و حتی برای آن استدلال نیز آورده است.[۶]

چیستی

مفهوم عقل در نظریه عقول عشره، نه به‌معنای عقل ادراکی انسان، بلکه اشاره به موجود مجرد غیرمادی است که در زبان وحی به مَلِک نیز تعبیر شده است.[۷] مفهوم صدور، نیز این است که خداوند با صِرف تعقل نسبت به نظام خیر، علت وجود آن می‌باشد. چون تعقل او عین اراده، قدرت و ایجاد است.[۸]

فلاسفه اسلامی بر مبنای طبیعیات قدیم و هیئت بطلمیوسی[۹][یادداشت ۱] قائل به وجود نُه فلک[یادداشت ۲] شدند که به‌این‌ترتیب است: فلک اعلی یا اطلسی، فلک ثوابت، فلک زُحَل، فلک مشتری، فلک مریخ، فلک شمس، فلک زهره، فلک عطارد و فلک قمر. این فلک‌ها به‌همراه ستارگان، سیارات، موجودات و عناصر، به‌طور مستقیم از واجب‌الوجودی که واحد است صادر نمی‌شود، بلکه او سلسله‌ای از عقول طولی (یکی بعد از دیگری) ده‌گانه را به‌نام عقول عشره،[۱۰] عقول مفارقه طولیه[۱۱] یا انوار قاهره طولیه ایجاد کرده و موجودات دیگر را خود به‌طور مستقیم خلق نمی‌کند و توسط آن عقول خلق می‌شوند.[۱۲]

بر این اساس خداوند در ابتدا موجودی غیرمادی را که شبیه‌ترین موجود به خودش است، به‌نام عقل اول خلق کرد.[۱۳] عقل اول به خودش نظر کرد و با نظر به جهت کمالی‌اش عقل دوم را خلق کرد و با نظر به جهت امکانی‌اش، فلک اعلی و نفس اول را به وجود آورد. عقل دوم نیز برای خلق موجود بعدی به خودش نظر کرد، با درنظرگرفتن جهت کمال‌اش، عقل سوم را و با درنظرگرفتن جهت امکانی‌اش فلک ثوابت و نفس دوم را ایجاد کرد. این سلسله طولی ادامه پیدا می‌کند تا عقل نهم که با نظر به جهت کمالی‌اش، عقل دهم را ایجاد کرد و با نظر به جهت امکانی‌اش قمر و نفس نهم را ایجاد کرد و عقل دهم یا همان عقل فعال، عناصر چهار‌گانه، یعنی انسان، حیوان، نبات و جماد را ایجاد کرد.[۱۴]

اهمیت

عقول عشره در فلسفه اسلامی مبتنی بر توحید است که بر اساس آن، مبدأ آفرینش به‌عنوان حقیقت واحد و بسیط، سلسلهٔ عقول طولی را صادر (خلق) می‌کند[۱۵] و بنابراین اولین صادر (مخلوق) خداوند عقل است و این موضوع در روایات نبوی نیز مورد استناد قرار گرفته و گفته شده است که با تعبیر به «نوری» (نور من) به‌جای عقل در دیگر روایات پیامبر نیز تعارضی ندارد، زیرا پیامبر مصداق کامل عقل کل است[۱۶] و بین پیامبر و دیگر معصومان به‌دلیل نور واحد بودن تفاوتی وجود ندارد.[۱۷] عقل دهم یا فعال نیز که فلاسفه آن را واسطه فیض می‌دانند و از آن به روح‌القدس، شدیدالقُوی و جبرئیل تعبیر کرده‌اند، در منابع دینی به ملائک مقرب تعبیر شده است.[۱۸]

از دیدگاه مکاتب فلسفی اسلامی

  • در فلسفه مشاء، فارابی عقول را منحصر در عقول ده‌گانه طولی می‌داند[۱۹] که عقل فعال به‌عنوان عقل دهم در ایجاد موجودات جهان تأثیرگذار است.[۲۰] البته خواجه نصیر به‌عنوان فیلسوف مشائی، تعداد عقول عشره را نپذیرفته است.[۲۱]
  • در مکتب اشراق، سهروردی علاوه بر اینکه عقول طولی را محدود به ده مورد نمی‌داند و آن را بی‌شمار در نظر می‌گیرد، به عقول عرضیه هم در انتهای عقول طولیه اشاره می‌کند که در پیدایش جهان نقش ایفا می‌کنند.[۲۲]
  • در مکتب حکمت متعالیه، ملاصدرا هم نظریه عقول مشائی را پذیرفت، با این تفاوت که مانند مکتب اشراق، عقول را منحصر در عقول طولی ندانست و با الهام از افلاطون و سهروردی، نظریه عقول عرضیه را وارد نظام فلسفی خود نمود که هر کدام بنابر ویژگی خاص خود، ایجاد و تدبیر دسته‌ای از انواع موجودات عالم مادی را بر عهده دارند.[۲۳]

دلایل

فلاسفه مسلمان در اثبات این نظریه به دلایل عقلی و نقلی متعددی تمسک جسته‌اند که برخی از آنها به شرح ذیل است:

دلایل عقلی

  1. اولین بار فِلوطین در کتاب اُثولوجیا و پس از او فارابی به‌عنوان نخستین فیلسوف مسلمان در رساله زینون کبیر یونانی، به قاعده الواحد برای اثبات عقول عشره استناد کردند.[۲۴] بر مبنای این قاعده، از علتی واحد فقط معلول واحد صادر می‌شود که فقط عقل مجرد از کثرت و ماده می‌تواند صادر اول باشد.[۲۵]
  2. ارسطو در کتاب «السماء و العالم» و ابن‌سینا در قسمت‌هایی از کتاب شفا و تعلیقات، برای اولین بار از قاعده امکان اشرف استفاده کرده‌اند.[۲۶] بر طبق این قاعده، عقل که اشرف مخلوقات و کامل‌ترین آنها است، باید در مرتبه ایجاد، مقدم بر ممکنِ اخس (پست‌تر و ضعیف‌تر) باشد، در غیر این صورت، لازم می‌آید که اشرف از اَخسّ به وجود آمده باشد که امر محالی است.[۲۷]
  3. بر اساس قاعده سنخیت بین معلول و علت، هر معلول نتیجه علت معین است و از هر علت خاصی، معلول مخصوصی صادر می‌شود. ازاین‌رو، عقل اول در ذات خود مجرد، بسیط و واحد است، پس با علت خود سنخیت دارد و قابلیت واسطه در قبول افاضه و کمال از واجب‌الوجود به نفوس و مادیات را دارد.[۲۸]

دلایل نقلی

  1. در آثار هر سه فیلسوف بزرگ اسلامی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا، حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که می‌فرماید: «أول ما خلق الله العقل؛ اولین چیزی که توسط خداوند خلق شده عقل است».[۲۹] میرداماد در کتابش القبسات، با اشاره به حدیث دیگری از پیامبر که از نور خود[۳۰] به‌عنوان نخستین مخلوق یاد می‌کند، معتقد است بین این روایات تعارضی نیست، زیرا مصداق اتم عاقل و عقلِ کُل، نبی(ص) است.[۳۱]
  2. ملاصدرا در کتاب رسالة المشاعر و ملاهادی سبزواری در کتاب شرح دعای صباح، روایتی را از کمیل نقل می‌کنند که امام علی (ع) جهت معرفی نفس بعد از ذکر اقسام، خاصیت و تأثیرات نفس، به نفس چهارم می‌رسد که آن را هم در آغاز و هم در پایان به خدا برمی‌گرداند و بعد می‌فرماید: «والعقل وسط الکل»؛ این عقل که در وسط نفس کلیه الهی قرار دارد، عقل کلی است نه جزئی، که مؤید صادر اول بودن عقل است.[۳۲]
  3. بنا به گفته ملاصدرا در تفسیر آیه «فتلقی آدم من ربه کلمات»[۳۳] کلمات، جواهری[یادداشت ۳] عالی و ابدی است که به امر خدا موجود شدند و نفس با معرفت و تمسک به آنها از عذاب آخرت نجات پیدا می‌کند.[۳۴] در برخی دیگر از روایات تصریح شده است که منظور از «کلمات» اصحاب کساء است.[۳۵] البته تفاوتی بین عقل مجرد و نور پیامبر(ص) و دیگر معصومان به‌عنوان حقیقت واحد وجود ندارد.[۳۶]

انتقادات

برخی از فلاسفه معاصر عقول عشره را نقد کرده و ده‌گانه بودن آن را نپذیرفته‌اند:

  • امام خمینی در تقریرات فلسفه‌اش به این نکته اشاره می‌کند که فلسفه مشاء به‌دلیل استفاده از هیئت قدیم بطلمیوس در کنار عقل، تعداد عقول را محدود به ده عدد دانسته‌اند؛ در صورتی که اگر حکیم به عقل خود اکتفا کند، مانند حکمت اشراق، تعداد عقول را بی‌شمار در نظر می‌گیرد.[۳۷]
  • بنا به گفته علامه طباطبائی فلاسفه برای اثبات عقول طولیه یا عرْضیه از راه‌هایی استفاده کرده‌اند که مورد اتفاق نبوده و هر کدام به شیوه‌ای عمل کرده‌اند. مبنای نظریات حکماء، هیئت قدیم (فلکیات قدیم) بود که باعث شد آنها به ده عقل قائل شوند که امروز موهوم شناخته شده است.[۳۸]
  • آیت الله مصباح یزدی نیز بر این نظر است که راهی برای تعیین تعداد عقول طولیه وجود ندارد و فرضیه عقول عشره چون مبتنی بر فرضیه افلاک نه‌گانه بود، ازاین‌رو، با ابطال فرضیه افلاک نه‌گانه، ده‌گانه بودن این عقول نیز باطل می‌شود.[۳۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. کریمی زنجانی، «نیایش‌های فلسفی در جهان اسلامی (ابونصر فارابی و عقول عشره)»، ص۶۵.
  2. پیش‌بین و مسعودی، «نظریه نهایی ملاصدرا در باب ادراک کلیات»، ص۹۴.
  3. پیش‌بین، مسعودی، «نظریه نهایی ملاصدرا در باب ادراک کلیات»، ص۹۴.
  4. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۳۸.
  5. پیش‌بین و مسعودی، «نظریه نهایی ملاصدرا در باب ادراک کلیات»، ص۹۴.
  6. خادمی و عسگری، «بررسی پیشینه یونانی قاعده الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفه اسلامی»، ۵۸ و ۵۹.
  7. فیاضی، «موضوع: انواع جوهر و توضیح جسم»، وبگاه مدرسه فقاهت.
  8. یزدان‌پناه، احسن، «عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق»، ص۱۳.
  9. یزدان‌پناه، احسن، «عالم عقول از منظر ابن‌سینا و شیخ اشراق»، ص۱۷.
  10. محقق سبزواری، شرح المنظومه، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۴، ص۴۰۱-۴۰۳.
  11. ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۳۴۰.
  12. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، نشر کومش، ج۱، ص۱۳۵.
  13. یزدان‌پناه، احسن، «عالم عقول از منظر ابن‌سینا و شیخ اشراق»، ص۱۴-۱۵.
  14. محقق سبزواری، شرح المنظومه، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۴، ص۴۰۰-۴۰۱.
  15. کمالی‌زاده، «عقل فعال و طباع تام در حکمت اشراق و اندیشه شیعی»، ص۲۱۴.
  16. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۹۶.
  17. قاسم‌فام، «ترنم هستی عقول طولیه در مشرب سینوی، اشراقی و صدرایی»، ص۱۰۴-۱۰۵.
  18. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۰.
  19. فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة مضاداتها، بی‌تا، ص۱۷ و ۶۰-۶۱.
  20. فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة مضاداتها، بیروت، ص۱۰ و ۱۲۱ و ۱۴۲.
  21. یزدان‌پناه و احسن، «عالم عقول از منظر ابن‌سینا و شیخ اشراق»، ص۱۷.
  22. سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۳۹ و ۱۴۰.
  23. شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۳۹۸.
  24. خادمی و عسگری، «بررسی پیشینه یونانی قاعده الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفه اسلامی»، ۵۸ و ۵۹.
  25. ابن‌سینا، النجاة، تهران، ص۶۵۴-۶۵۵.
  26. حیدرپور و فیاضی، «تحلیل و ارزیابی قاعده امکان اشرف»، ص۱۲.
  27. سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.
  28. شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ۱۹۸۳م، ج۷، ص۲۶۳ و ج۸، ص۴.
  29. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۷.
  30. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۷.
  31. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۹۶.
  32. شیرازی، رسالة المشاعر، ۱۳۷۶ش، ص۶۳؛ سبزواری، شرح دعای صباح، ۱۳۷۳ش، ص۹۵؛ به‌نقل از: قاسم‌فام، «ترنم هستی عقول طولیه در مشرب سینوی، اشراقی و صدرایی»، ۱۳۹۶ش، ص۱۰۴.
  33. سوره بقره، آیه ۳۷.
  34. شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۷، ص۱۲۹.
  35. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۰۴-۳۰۵.
  36. قاسم‌فام، «ترنم هستی عقول طولیه در مشرب سینوی، اشراقی و صدرایی»، ص۱۰۴-۱۰۵.
  37. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۸۱.
  38. طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۱۹۳-۱۹۴.
  39. مصباح یزدی، آموزش فلسفه،‌ ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۲۱۰.

یادداشت

  1. بنابر طبیعیات قدیم و هیئت بطلمیوسی، زمین مرکز هستی است، نُه فلک وجود دارد و تمام اجرام آسمانی از قبیل خورشید، ماه و دیگر سیارات به دور زمین می‌چرخند. این مدل مشهور به مدلِ زمین‌مرکزی شد.(سبحانی، «هیئت بطلمیوس»، وبگاه کتابخانه دیجیتالی تبیان، ص۲۱.)
  2. فلاسفه اسلامی، فلک را گاهی به معنای مسیر فرضی سیارات یعنی مدار و گاهی به معنای جسم کروی نامرئی که در مرکز آن زمین قرار‌گرفته‌، تعبیر کرده‌اند. (قلندری، «ماهیت فیزیکی افلاک: بررسی مفهوم فلک در آثار هیئت»، ص۸۰)
  3. جواهر در اینجا جمع جوهر است، یعنی همان عقل مجرد از ماده در مقام ذات و فعل.(فیاضی، «موضوع: انواع جوهر و توضیح جسم»، سایت مدرسه فقاهت.)

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابراهیمی دینانی، غلام‌حسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
  • ابن‌سینا، حسین، النجاة، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، بی‌تا.
  • اردبیلی، سید عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۹۲ش.
  • پیش‌بین، اعظم سادات، و جهانگیر مسعودی، «نظریه نهایی ملاصدرا در باب ادراک کلیات»، مجله مطالعات اسلامی: فلسفه و کلام، شماره ۹۴، بهار و تابستان ۱۳۹۴ش.
  • حیدرپور، احمد، و غلام‌رضا فیاضی، «تحلیل و ارزیابی قاعده امکان اشرف»، مجله معرفت فلسفی، شماره ۲، زمستان ۱۳۹۷ش.
  • خادمی، حمیدرضا، و مهدی عسگری، «بررسی پیشینه یونانی قاعده الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفه اسلامی»، در مجله الهیات تطبیقی، شماره هجدهم، پائیز و زمستان ۱۳۸۶ش.
  • سبحانی، جعفر، «هیئت بطلمیوس»، سایت کتابخانه دیجیتالی تبیان، ص۲۱، تاریخ بازدید: ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ش.
  • سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۹ش.
  • سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، نشر کومش، بی‌تا.
  • سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، مقدمه و تصحیح هانری کربن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ش.
  • شیرازی، صدرالدین محمد، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، ۱۳۶۶ش.
  • شیرازی، صدرالدین، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، حاشیه علامه طباطبائی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
  • طباطبائی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری، تهران، صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • فارابی، ابونصر، آراء اهل المدینة الفاضلة مضاداتها، مقدمه و تعلیق علی بوملحم، بیروت، دار و مکتبة الهلال، بی‌تا.
  • فیاضی، غلام‌رضا، «موضوع: انواع جوهر و توضیح جسم»، سایت مدرسه فقاهت، تاریخ بازدید: ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ش.
  • قاسم‌فام، معصومه، «ترنم هستی عقول طولیه در مشرب سینوی»، در پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی، شماره ۸، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
  • قلندری، حنیف، «ماهیت فیزیکی افلاک: بررسی مفهوم فلک در آثار هیئت»، در مجله تاریخ علم، شماره یک، ۱۳۹۰ش.
  • کریمی زنجانی، محمد، «نیایش‌های فلسفی در جهان اسلامی (ابونصر فارابی و عقول عشره)»، در مجله اطلاعات حکمت و معرفت، شماره دوم، اردیبهشت ۸۶ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • کمالی‌زاده، طاهره، «عقل فعال و طباع تام در حکمت اشراق و اندیشه شیعی»، در مجله پژوهش‌های فلسفی، شماره۲۰، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • محقق سبزواری، هادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن‌زاده آملی، تحقیق مسعود طالبی، تهران، نشر ناب، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش.
  • مرزانی، حجت‌الله، «بررسی دیدگاه مخالفان قاعده حداکثری سنخیت علت و معلول»، در مجله معرفت فلسفی، شماره ۲، زمستان ۱۳۹۵ش.
  • ‌مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه،‌ قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • میرداماد، محمدباقر، القبسات، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۷ش.
  • یزدان‌پناه، یدالله، و مجید احسن، «عالم عقول از منظر ابن‌سینا و شیخ اشراق»، در مجله معرفت فلسفی، شماره ۲، زمستان ۱۳۸۹ش.

پیوند به بیرون