ممکن الوجود: تفاوت میان نسخهها
جز ←منابع |
ویرایش شناسه |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مُمْکِن الوُجود''' | '''مُمْکِن الوُجود''' چیزی که هستی یا نیستی برای آن ضرورتی ندارد و در صورت وجود مجموع علل و شرایط، موجود میشود. ممکن پس از موجود شدن، واجب الوجودی است که به علت خود وابسته است و واجب الوجودِ بالغیر نامیده میشود. مفهومِ ممکن الوجود، پس از تقسیمِ موجودات به [[واجب الوجود]] و ممکن الوجود، درک میشود. | ||
نیازمندی به علت، بنیادِ مفهوم ممکن الوجود و ملاک آن دانسته شده است. ممکن الوجود امری [[وجود ذهنی|ذهنی]] است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی نیست. | نیازمندی به علت، بنیادِ مفهوم ممکن الوجود و ملاک آن دانسته شده است. ممکن الوجود امری [[وجود ذهنی|ذهنی]] است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی نیست. |
نسخهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۳
مُمْکِن الوُجود چیزی که هستی یا نیستی برای آن ضرورتی ندارد و در صورت وجود مجموع علل و شرایط، موجود میشود. ممکن پس از موجود شدن، واجب الوجودی است که به علت خود وابسته است و واجب الوجودِ بالغیر نامیده میشود. مفهومِ ممکن الوجود، پس از تقسیمِ موجودات به واجب الوجود و ممکن الوجود، درک میشود.
نیازمندی به علت، بنیادِ مفهوم ممکن الوجود و ملاک آن دانسته شده است. ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی نیست.
مفهومشناسی
ممکن الوجود، حقیقتی است که موجودشدن یا نشدنش (وجود یا عدمش) نه ضرورت دارد و نه ممتنع است؛[۱] اگر مجموع علتها و شرایطش وجود داشته باشند، موجود میشود و اگر آنها وجود نداشته باشند ولو یکی از آن علل یا شرایط، موجود نمیشود.[۲] ابنسینا در تعریف ممکن گفته است آن چه که اگر ذاتش را ملاحظه کنیم، نه وجودش واجب است و نه ممتنع.[۳] برخی معتقدند ممکن ماهیتی
است که سِرِشتش(ذاتش) نه به موجود شدن گرایش دارد و نه به نابود ماندن.[۴]
به گفته محمدتقی مصباح یزدی، از فیلسوفان معاصر ایرانی، ممکن الوجود موجودی است که خودبخود وجود ندارد و وجود یافتنش وابسته به موجود دیگری است.[۵] عبدالله جوادی آملی ممکن الوجود را موجودی که هستی یا نیستی برای ذاتش ضروری و واجب نیست، تعریف کرده و برآن است هر واقعیت خارجی که ذات و ذاتیاتش با علم حصولی ادراک شود و به وجود ذهنی موجود شود، ممکن الوجود است.[۶] ملا هادی سبزواری، عارف و فیلسوف شیعی قرن سیزدهم قمری، و مرتضی مطهری ممکن الوجود را بدیهی و بینیاز از تعریف دانستهاند.[۷]
گفته شده تمامی اشیاء جهان مانند درختان، انسانها، حیوانات و غیر آنها، به جهت اینکه توسط علتهایی به وجود میآیند و سپس از بین میروند، ممکن الوجود هستند.[۸] ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی همانند مفاهیم پزشکی و روانشناسی نیست.[۹]
واجب، ممتنع و ممکن
موجودات به لحاظ عقلی به دو دسته تقسیم میشوند: واجب الوجود و ممکن الوجود.[۱۰] صفت امکان برای ممکن الوجود، ذاتی آن است و دریافتش از غیرِ خود، ممکن نیست.[۱۱] بر همین اساس، تمامی موجودات به جز خداوند ممکن الوجودند.[۱۲] علامه حلی هر آنچه را که واجب الوجود نیست، ممکن الوجود دانسته است.[۱۳] جمعی نیز تقسیم موجود را به صورت ذهنی(در ذهن) سه حالت در نظر گرفتهاند: واجب، ممکن و ممتنع.[۱۴]
از دیدگاه فلاسفه، چیزها ابتدا ضروری و واجب، و سپس موجود میشوند؛[۱۵] بر این اساس هر ممکن الوجودی به واسطه علتش، واجب الوجود میگردد؛ اما واجب الوجودی که به علت خود وابسته است.[۱۶] ممکن الوجود را پس از موجود شدن، واجب الوجود بالغیر نامیدهاند.[۱۷]
امکان و ممکن
دو مفهوم امکان و ممکن در علوم عقلی پی در پی هماند و در یک بازه معنایی به کار رفتهاند. امکان دارای چهار معناست:
- اول به این معنا که موجود شدن یا نشدن چیز خاصی لازم نیست. این معنی در برابر وجوب فلسفی است که معنایش این است که لازم (ضروری) است آن چیز خاص موجود شود.
- دوم اینکه با بکار بردن لفظ ممکن یکی از دو مفهوم موجود شدن یا نشدن، لازم نیست؛ در نتیجه طرف مقابلش ممکن خواهد بود.
- معنای سوم امکان این است که رخداد یک رویداد یا وجود یک صفت برای یک موضوع لازم نیست.
- معنای چهارم لازم نبودن صفت، سرشت و رویداد به صورت جمعی برای یک موضوع است.[۱۸]
به معنای اول امکان خاص، به معنای دوم امکان عام، به معنای سوم امکان اَخَصّْ و به معنای چهارم امکان استقبالی گفته میشود.[۱۸] امکان عام اصطلاحی رایج است، هرچند در فلسفه و کلام نیز کاربرد دارد اما امکان خاص با توجه به معنای آن کاربردی در بین مردم نداشته و اصطلاحی علمی است.[۱۸]
نیاز به علت
ممکن برای موجود شدن نیازمند علت دانسته شده و فیلسوفان نیازمندی به علت را ملاکی برای ممکن الوجود عنوان نمودهاند.[۱۹] ملاصدرا و ابنسینا[۲۰] معتقدند تمامی ممکن الوجودها از ناحیه سرشت خود بالقوهاند(قوای موجودشدن را دارا هستند) و از جانب علت خود بالفعل میگردند.[۲۱] از این نگاه، امکان شبیه به ماده(چیزی که بدون شکل قابل اندیشه نیست)[۲۲] و فعلیت یافتنش شبیه به صورت (شکل) است.[۲۳]
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، التعلیقات، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الهیات)، تصحیح سعید زائد و الاب قنواتی، قم، انتشارات مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین و قصیده المزدوجه فی المنطق، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۳۶۴ش.
- «درس بدایه الحکمه استاد فیاضی»، جلسه ۲۶، تارنمای مدرسه فقاهت، تاریخ درج: بیتا، تاریخ بازدید: ۲۶خرداد۱۳۹۸.
- دهخدا، علیاکبر و دیگران، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- شهیدی، سعیدهسادات، «مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجود از ممکنات در فلسفه ابن سینا»، فصلنامه حکمت سینوی، شماره۴۳، بهار و تابستان۱۳۸۹.
- علاء بصری، حافظ، شرح المصطلاحات الکلامیه، مشهد، مجمع بحوث اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، الاسرار الخفیه فی العلوم العقلیه، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، چاپ هفدهم، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، توحید، تهران، صدرا، بیتا.
- مطهری، مرتضی، شرح منظومه، تهران، صدرا، چاپ بیست و یکم، ۱۳۹۴ش.
- مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، تهران، صدرا، ۱۳۹۲ش.
- معین، محمد، لغتنامه، تهران، اَدِنا، چاپ چهارم،۱۳۸۶ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۸۴؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ ابن سینا، الشفاء (الهیات)، ۱۴۰۴ق، ص۳۷.
- ↑ علاء بصری، شرح المصطلاحات الکلامیه، ۱۴۱۵ق، ص۳۴۸-۳۴۹.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۵۸
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳ و ۱۴۴.
- ↑ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۴؛ مطهری، توحید، انتشارات صدرا، ص۱۸۲.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۸.
- ↑ ابن سینا، الشفاء، الهیات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷؛ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ ابن سینا، قصیده المزودجه، ۱۳۶۴ش، مقدمه، ص۱۵.
- ↑ علامه حلی، الاسرار الخفیه فی علوم العقلیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۵۵۹.
- ↑ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ ابن سینا، التعلیقات،۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۷۶؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۱.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۹؛ «درس بدایه الحکمه استاد فیاضی»، تارنمای مدرسه فقاهت.
- ↑ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ ابن سینا، التعلیقات،۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «ماده»؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «ماده».
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۴.