کاربر:Golpoor/صفحه تمرین4
| اطلاعات شخصی | |
|---|---|
| نام | هارون |
| لقب | الواثق بالله |
| پدر | معتصم عباسی |
| مادر | قراطیس |
| فرزندان | محمد، علی، عبدالله، ابراهیم، احمد و محمد کوچک |
| دین | اسلام |
| محل دفن | سامرا |
| حکومت | |
| سمت | نهمین خلیفه عباسی |
| سلسله | بنیعباس |
| آغاز حکومت | ۲۲۷ق |
| پایان حکومت | ۲۳۲ق |
| همزمان با | امام هادی(ع) |
| پیش از | متوکل عباسی |
| پس از | معتصم عباسی |
واثق عباسی یا الواثق بالله، نهمین خلیفه عباسی است. او یکی از شش خلیفه عباسی بود که دوران خلافتش با امامت امام هادی(ع) همزمان شد. واثق، برخلاف برخی خلفای عباسی، فشار کمتری بر امام هادی(ع) و شیعیان وارد کرد. امام در این دوره با بهرهگیری از تلاشهای ائمه پیشین، گامهای مؤثری در جهت ترویج مکتب اهلبیت(ع) و تقویت جایگاه شیعیان برداشت. گفته شده واثق با خاندان ابوطالب و شیعیان رفتار شایستهای داشت و وضعیت معیشتی آنان را بهبود بخشید.
واثق در دوران خلافت خود به مسائل علمی، فرهنگی و ادبی توجه ویژهای داشت و از شاعران و دانشمندان حمایت میکرد. او به معتزله گرایش داشت و سیاستهای دوران محنت را با شدت دنبال کرد و مخالفان نظریه خلق قرآن را تحتفشار قرار داد. این سیاستها موجب نارضایتی مردم و ایجاد توطئههایی علیه او شد.
واثق به سرکوب شورشها، گسترش شهر سامرا و مبارزه با فساد اقتصادی در میان مسئولان پرداخت. وی همچنین تلاش کرد فقر و تکدیگری را در شهرهای مختلف از جمله مکه و مدینه کاهش دهد.
دوران خلافت واثق بهعنوان نقطهای از ثبات نسبی در انتقال قدرت در تاریخ عباسیان شناخته میشود؛ اما نفوذ ترکان که از زمان پدرش شکل گرفته بود، سبب شد تا او بهعنوان آخرین خلیفه عباسی در عصر طلایی عباسیان قلمداد شود.
معرفی اجمالی
هارون بن محمد معتصم با لقب الواثق بالله،[۱] نهمین خلیفه عباسی است.[۲] کنیه او ابوجعفر بود[۳] بیشتر منابع مدت خلافت او را حدود پنج سال و نه ماه ذکر کردهاند.[۴] وی جزو شش خلیفه عباسی است که مدت خلافتش با امامت ۳۳ ساله[۵] امام هادی(ع) همزمان بود.[۶] امام از ۱۵ تا ۲۰ سالگی با این خلیفه همدوره بود.[۷] امام هادی(ع) تا زمان مرگ واثق در مدینه سکونت داشت و پس از واثق، توسط خلیفه بعدی به سامرا فراخوانده شد.[۸] واثق از خلفای برجسته عباسی دانسته شده است.[۹] برخی منابع گزارش دادهاند که واثق بر جنازه امام جواد(ع)، نماز میت خوانده است.[۱۰]
وی در شعبان سال ۱۸۶ق،[۱۱] ۱۹۰ق[۱۲] یا ۱۹۶ق از کنیزی رومی متولد شد.[۱۳] پدرش معتصم، هشتمین خلیفه عباسی[۱۴] و برادرش متوکل نیز پس از او، دهمین خلیفه عباسی بود.[۱۵]
واثق شش پسر به نامهای محمد، علی، عبدالله، ابراهیم، احمد و محمد صغیر داشت.[۱۶] به باور برخی مورخان در دوران واثق، رویدادهای مهم یا فتحهای بزرگ قابل توجهی رخ نداد.[۱۷]
آخرین خلیفه عصر اول عباسیان
برخی از مورخان واثق عباسی را بهعنوان آخرین خلیفه از عصر اول عباسی[۱۸] که به عصر طلایی شهرت دارد، معرفی کردهاند.[۱۹] با این حال، عدهای دیگر پدر او، معتصم عباسی، را آخرین خلیفه این دوره میدانند.[۲۰]
گفته شده پایان عصر طلایی، نتیجه طبیعی سیاستهایی بود که پدرش معتصم در پیش گرفته بود. معتصم در مسائل مهم حکومتی به ترکها تکیه کرد و قدرت نظامی خلافت را بر پایه آنان بنا نهاد. همچنین، او نفوذ اعراب را به ترکها واگذار کرد. این تغییرات در بلندمدت، منجر به ناآرامیها، فتنهها و آشفتگیهایی در جامعه شد که در نهایت به تضعیف حکومت انجامید.[۲۱] گفته شده در دوران خلافت واثق، نفوذ و قدرت امیران ترک به حدی افزایش یافت که اداره برخی شهرهای مهم مانند مدینه بهطور کامل در دست آنان قرار گرفت.[۲۲]
آغاز خلافت و ثبات نسبی در انتقال قدرت
واثق عباسی در سال ۲۲۷ قمری، و در سن ۳۱ سالگی[۲۳] همزمان با روز مرگ معتصم[۲۴] و بر اساس وصیت پدرش،[۲۵] در سامرا[۲۶] بر تخت نشست. واثق از جوانی، بهعنوان فردی خردمند، مدبر و سیاستمدار شناخته میشد و در غیاب پدرش معتصم عباسی، امور مهم حکومتی به او سپرده میشد. معتصم در زمان حیات خود، واثق را به ولیعهدی برگزید.[۲۷]
آغاز خلافت واثق، نقطهعطفی در تاریخ عباسیان محسوب شده و با توجه به چالشهای جانشینی در دوران قبل، نشاندهنده پایداری نسبی در انتقال قدرت در دوران عباسیان دانسته شده است.[۲۸] او مانند پدرش به عنصر ترک اعتماد داشت و آنان را در مناصب فرماندهی، جایگزین فرماندهان عرب کرد.[۲۹] در دوران او سرداران ترک تعدادشان افزایش یافته و مقامهای بالایی را کسب کردند.[۳۰]
در حکومت واثق، محمد بن عبدالملک الزیات منصب وزارت را برعهده داشت.[۳۱] محمد بن عبدالملک و احمد بن ابیداود نفوذ زیادی بر تصمیماتش داشتند.[۳۲] او مدیریت امور و بخشهایی از پادشاهی خود را به این دو نفر واگذار کرده بود.[۳۳] واثق هیچ اقدامی را بدون مشورت با این دو نفر انجام نداده و هرگز آنان را بهدلیل تصمیماتشان مورد سرزنش قرار نمیداد.[۳۴]
با وجود کاهش بحرانها در مقایسه با خلفای پیشین، وی با چالشهایی همچون نفوذ ترکان در مناصب سلطانی، تعمیق شکاف طبقاتی، مصادره اموال مقامات حکومتی و سختگیری در مسئله حُدوث یا قِدَم قرآن که منجر به شکنجه و زندانی شدن افراد شد، مواجه بود.[۳۵]
مرگ بدون تعیین جانشین
واثق به علت بیماری استسقاء، در ذیالحجه، سال ۲۳۲ق درگذشت[۳۶] و در قصر معروف خود بهنام هارونی،[۳۷] در سامرا دفن شد.[۳۸] [یادداشت ۱] وی علیرغم توصیه اطرافیانش، از انتخاب جانشین پس از خود امتناع ورزید.[۳۹] پس از او، برادرش متوکل که بهدلیل نافرمانی در زندان بود،[۴۰] بهخلافت رسید.[۴۱] گفته شده که واثق بهتحریک دو تن از سرداران ترک به قتل رسید و این سرداران، متوکل را بهخلافت منصوب کردند.[۴۲] علاوه بر اختلافنظر در مورد سال تولد، درباره سن او در زمان وفات نیز دیدگاههای متفاوتی[۴۳] چون ۳۲،[۴۴] ۳۴،[۴۵] ۳۶،[۴۶] ۳۷[۴۷] یا ۳۸[۴۸] سال ذکر شده است.
بر اساس منابع شیعی، پیش از آنکه خبر درگذشت واثق از بغداد بهمدینه برسد، امام هادی(ع) یار نزدیک خود، خیران اسباطی، را از این حادثه مطلع ساخت. امام همچنین خبر داد که متوکل، برادر واثق که تا زمان فوت او در زندان بود، اکنون بهخلافت رسیده است.[۴۹]
ادامهدهنده دوران محنت
واثق عباسی به مذهب اعتزال گرایش زیادی داشت و در دوران محنت، نظریه خلق قرآن را با قاطعیت دنبال کرده و مردم را تحت فشار قرار داد[۵۰] و برای این کار از امتحان عمومی استفاده کرد.[۵۱] قاضی ابن ابیداود در این زمینه نقش مهمی در تقویت تصمیمات واثق ایفا کرد.[۵۲] واثق به قاضیان سراسر شهرها دستور داد تا تنها شهادت افرادی را بپذیرند که به اصول اعتزال و توحید پایبند بودند. این سیاست موجب زندانی شدن بسیاری از عالمان شد[۵۳] و بهانهای برای سرکوب و کشتار مخالفان حکومت فراهم کرد.[۵۴]
رفتار واثق باعث نارضایتی مردم بغداد شد.[۵۵] در گزارشی که منابع بهصورت گسترده آن را بازتاب دادهاند، گروهی به رهبری احمد بن نصر که مخالف نظریه مخلوق بودن قرآن بودند، علیه او دست به توطئه زدند. اما این توطئه کشف شد و احمد بن نصر دستگیر و به سامرا منتقل گردید. پس از بازجویی و اقرار او به عدم اعتقاد به خلقت قرآن، حکم قتلش از سوی بزرگان و قاضیان شهر صادر شد و واثق شخصاً وی را بهقتل رساند.[۵۶]
در مورد چگونگی تعامل واثق با احمد بن حنبل، بهعنوان رهبر جریان مخالف محنت،[۵۷] اختلافنظرهایی وجود دارد. برخی معتقدند که واثق هیچ تعرضی به احمد نکرد.[۵۸] گروهی از حبس خانگی او [۵۹] و عدهای دیگر از اختفای او در این دوره و عدم شورش علیه خلیفه، سخن گفتهاند.[۶۰]
در جریان تبادل اسرای مسلمان و رومیان که در محرم سال ۲۳۱ق انجام شد، واثق شرط آزادی اسرای مسلمان از دست رومیان را اعتقاد به خلقت قرآن اعلام کرد. او فرستادهای را مأمور کرد تا تکتک اسرای مسلمان را مورد آزمون قرار دهد. تنها افرادی که به خلقت قرآن اعتقاد داشتند، در فرایند تبادل با اسرای رومی قرار میگرفتند.[۶۱] گفته شده واثق قبل از مرگش از عقیده خود بازگشت.[۶۲]
پس از واثق، برادرش متوکل، برخلاف پیشینیان خود، سنت را زنده کرد و با خاتمه دادن به دوران محنت، دستور انتشار احادیث مربوط به رؤیت خداوند و صفات الهی را داد.[۶۳]
توصیه امام هادی(ع) به شیعیان
گروهی از شیعیان در این زمان، اعتقاد به مخلوق بودن قرآن و گروهی دیگر به مخلوق نبودن آن باور داشتند. امام هادی(ع) برای جلوگیری از گرفتار شدن شیعیان در این فتنه، نامههایی به برخی بزرگان شیعه ارسال کرد[۶۴] و با بیان دیدگاه خود، به دوستان و پیروانش هشدار داد تا از ورود به این فتنه خودداری کنند.[۶۵]
امام هادی(ع) در دوران واثق
به باور محققان، بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که اطلاعات چندانی درباره رفتار واثق با امام هادی(ع) وجود ندارد.[۶۶] با این حال، شواهد حاکی از آن است که در دوران خلافت واثق و همچنین سَلَف او، فشار کمتری بر امام وارد میشد.[۶۷] امام هادی(ع) از این فرصت بهره برد و با توجه به فعالیتهای دقیق و حسابشده ائمه پیشین برای ترویج مکتب اهلبیت(ع)، توانست این تلاشها را بهخوبی ادامه داده و به نتایج مطلوبی برساند.[۶۸]
گفته شده با وجود آسایش نسبی امام هادی(ع) در دوران واثق، این وضعیت نباید بهعنوان عدم فشار بر امام تلقی شود. واثق نیز همچون سایر خلفای پیش و پس از خود، با دید دشمنی به امام هادی(ع) مینگریست و از جایگاه امام بیم داشت.[۶۹] همچنین بیان شده که خلفای معاصر امام هادی(ع) سیاست مأمون را دنبال میکردند و تنها در مواقعی که منافع دستگاه خلافت ایجاب میکرد، از سختگیری بر علویان کاسته میشد.[۷۰]
یکی از دلایل احتمالی کاهش فشار دستگاه خلافت بر امام هادی(ع)، معتزلی بودن واثق[۷۱] و همچنین احتیاط و حساسیت ویژه امام در ارتباط با شیعیان از طریق سازمان وکالت در مناطق مختلف دانسته شده است.[۷۲]
ارتباط شیعیان و امام هادی در این برهه
گفته شده در زمان حکومت واثق، گروههایی از شهرهای شیعهنشین عراق، ایران و مصر به مدینه سفر میکردند تا از حضور امام بهرهمند شوند. همچنین، حجاج شیعه در طول سفر خود با امام ارتباط برقرار میکردند. با این حال، در دوران امام هادی(ع) و فرزند ایشان امام حسن عسکری(ع)، میزان ارتباط مستقیم با شیعیان کاهش یافت.[۷۳]
آلابوطالب و شیعیان در دوران واثق
پس از رسیدن واثق عباسی بهخلافت، توجه ویژهای به خاندان ابوطالب نشان داده شد.[۷۴] او احترام خاصی نسبت به امام علی(ع) و خاندانش قائل بود[۷۵] و محبت خود را بهطور آشکار ابراز میکرد.[۷۶] همچنین، رفتار او با آنها همراه با نیکوکاری و احسان بود.[۷۷] حتی گفته شده که در این زمینه مبالغه نیز کرده است.[۷۸] در دوران او، وضعیت معیشتی خاندان ابوطالب بهبود یافت و هیچیک از آنان در فقر زندگی نمیکردند.[۷۹] واثق اموال بسیاری را میان آنان تقسیم کرد[۸۰] و فدک را به آنان بازگرداند.[۸۱]
به نوشته ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین، در دوران خلافت واثق، هیچیک از فرزندان ابوطالب به قتل نرسیدند.[۸۲] او معتقد است رفتار واثق با علویان سختگیرانه نبود و بههمین دلیل در دوران او گروهی از علویان و آل ابیطالب در سامرا گرد آمدند و تا حدودی در رفاه بودند.[۸۳]
در دوران حکومت واثق و همچنین دو خلیفه پیش از او، شرایط سیاسی و اجتماعی برای شیعیان نسبت به دورههای قبل و بعد از آن مناسبتر بود. در این دوره، فشار و اختناق کمتری بر شیعیان تحمیل میشد[۸۴] و آنان از آزادی عمل نسبی برخوردار بودند.[۸۵]
گفته شده واثق در برخورد با شیعیان، سیاستهای مأمون را دنبال میکرد.[۸۶] مواجهه او با شیعیان بهگونهای بود که برخی او را دارای گرایشهای شیعی دانستهاند.[۸۷] با این حال، ادعا شده در دوران حکومتش، تغییر چشمگیری که بر سرنوشت شیعیان تأثیر قابلتوجهی داشته باشد، رخ نداد.[۸۸] با بهقدرت رسیدن متوکل عباسی، اوضاع بهطور کامل تغییر کرد و شرایط برای شیعیان دشوارتر شد.[۸۹]
علاقه به علم و عالمان
واثق، شاعری برجسته و ادیبی توانمند دانسته شده و به سخاوت، بردباری[۹۰] و علاقه به علم و ادب شهرت داشت.[۹۱] او در سرودن شعر مهارت داشته[۹۲] و از او اشعاری نقل شده است.[۹۳] همچنین به مسائل فرهنگی و علمی توجه ویژهای نشان میداد و از دانشمندان و ادیبان حمایت میکرد.[۹۴] واثق در کاخ خود مجالسی برای بحث و گفتوگوهای فکری ترتیب میداد و پاداشهای فراوانی به عالمان و شاعران میبخشید.[۹۵] در گزارشی آمده واثق، امام هادی(ع) را با احترام به یک مجلس علمی دعوت کرد تا به سؤالی که علما در پاسخ به آن ناتوان بودند، پاسخ دهد. امام نیز در این مجلس حضور یافت و بهسؤال مطرحشده پاسخ داد.[۹۶]
واثق به علم موسیقی نیز آگاه و علاقهمند بود[۹۷] و به این علم شهرت داشت[۹۸] بهگونهای که در میان خلفای بنیعباس، آگاهترین فرد در موسیقی و ادب دانسته شده است.[۹۹] او در نواختن یکی از آلات موسیقی به نام عود، مهارت داشت.[۱۰۰]
گفته شده واثق رفتار و گفتار مأمون عباسی را تقلید میکرد[۱۰۱] و سیره او را در جستجوی علم و شرکت در بحثها و مناظرات دنبال نمود.[۱۰۲] بهدلیل ویژگیهای مشابه با مأمون، به او لقب مأمون کوچک داده بودند.[۱۰۳]
اقدامات سیاسی و اجتماعی
واثق پس از رسیدن به قدرت، اقداماتی در زمینههای گوناگون سیاسی و اجتماعی انجام داد. از جمله:
- سرکوب شورشهای گوناگون در مناطق مختلف قلمرو عباسی، از جمله مقابله با جنبشهای اعراب بنیسلیم و دیگر بدویانی که در محلههای مدینه ایجاد فساد میکردند.[۱۰۴] همچنین شورش محمد بن عمرو شیبانی، از خوارج که در دیار ربیعه قیام کرده بود.[۱۰۵]
- گسترش فتوحات با حمله به جزیره سیسیل و فتح شهر مسینی در سال ۲۲۸ق.[۱۰۶]
- برخورد با مفسدان اقتصادی در دستگاه حکومت و مصادره اموال آنها.[۱۰۷]
- ریشه کنی فقر و تکدیگری در شهرهای مکه، مدینه[۱۰۸] و سایر مناطق با توزیع منابع مالی میان هاشمیان، قریش و عموم مردم.[۱۰۹]
- گسترش و شکوفایی شهر سامرا که توسط پدرش ساخته شده بود.[۱۱۰]
- فرستادن پژوهشگران به مناطق مختلف برای استفاده از دانش و تجربیات تمدنهای همجوار.[۱۱۱]
پانویس
- ↑ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج۴، ص۲۲۸؛ سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، قاهره، ج۲، ص۵۳.
- ↑ قمی، نگاهی بر زندگی چهارده معصوم(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۴۲۸.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۷؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۵۱؛ ابنقتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۳۹۳؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۶؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بورسعید، ج۶، ص۱۲۰.
- ↑ جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۲.
- ↑ احمدی، تاریخ امامان شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۲.
- ↑ ابنطقطقی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ص۳۲۷.
- ↑ تقیزاده داوری، تصویر امامان شیعه در دایرة المعارف اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۷۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۵۱.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۶؛ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج۴، ص۲۲۸.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۰۰.
- ↑ مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۳۱۶.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ ابنطقطقی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ص۳۲۷.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۹۳.
- ↑ جاناحمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۱.
- ↑ آقانوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۸.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۹۳.
- ↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۲.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۷.
- ↑ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۵۰.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۷؛ ابنقتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۳۹۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۰۸-۳۱۰؛ محمد بن شاکر کتبی، قوات الوفیات، ج۴، ص۲۲۸ - ۲۳۰. طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۸.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۴۸۷.
- ↑ ابنطقطقی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ص۳۲۷؛ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۷.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۸.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۸.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۵۰؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بورسعید، ج۶، ص۱۲۰؛ ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۴۱.
- ↑ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۱۱۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۰.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ج۱۱، ص۱۸۸؛ سراج، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۵۶.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۵۰.
- ↑ منتظرالقائم، تاریخ امامت، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۴.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۷.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، بورسعید، ج۶، ص۱۲۰؛ ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۴۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۵۱؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۶.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۷.
- ↑ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۱۱۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۸؛ خصیبی، الهدایة الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۳۱۴؛ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۱.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۵۲؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۲.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۵۰؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۲.
- ↑ جمعی از نویسندگان، اعلام الهدایه، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۸۶-۸۸.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۹۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۳۵؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۰۳، ۳۰۹.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۳۵.
- ↑ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹ق، ج۱، ص۲۰۳؛ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، ج۳، ص۸۹.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۱، ص۶۴.
- ↑ شهرستانی، وضوء النبی(ص)، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۲؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۰۰.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۸؛ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج۴، ص۲۲۹.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۵۰؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ جمعی از نویسندگان، اعلام الهدایه، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۸۸، به نقل از شیخ صدوق.
- ↑ جمعی از نویسندگان، اعلام الهدایه، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۸۸، به نقل از کلینی.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ «گفتاری از دکتر رجبی دوانی، علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)»، سایت خامنهای.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۴۸.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ «گفتاری از دکتر رجبی دوانی، علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)»، سایت خامنهای.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۹؛ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج۴، ص۲۲۹.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۹.
- ↑ محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۷.
- ↑ ابنطقطقی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ص۳۲۷؛ صنعانی، نسمة السحر، ۱۹۹۹م، ج۳، ص۲۹۵.
- ↑ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۹؛ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج۴، ص۲۲۹.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۹؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.
- ↑ صنعانی، نسمة السحر، ۱۹۹۹م، ج۳، ص۲۹۵.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ابو الفرج اصفهانی، ص۸۰۹٫
- ↑ سامانی، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، ص۵۱-۵۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۶؛ محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۸.
- ↑ محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.
- ↑ محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ابو الفرج اصفهانی، ص۸۰۹٫؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۶.
- ↑ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۱۱۱.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۹۲.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۵۰؛ ابنطقطقی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ص۳۲۷.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۰۲.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۹۲.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۹۲.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۸۴۰.
- ↑ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۱۱۱.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۸۹.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۰۲.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۰۲.
- ↑ ابنطقطقی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ص۳۲۷.
- ↑ منتظرالقائم، تاریخ امامت، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۴.
- ↑ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج۴، ص۲۲۸؛ طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۹، ۱۴۰؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۴۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۱۹۸.
- ↑ بیآزار شیرازی، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۳۷۹.
یادداشت
- ↑ گفته شده آثاری از قبر وی و دیگر خلفای عباسی در سامرا نمانده است.(حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۱۷.)
منابع
- ابنجوزی، ابو الفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- ابنخلکان، وفیات الاعیان و أبناء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ابنشاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابنطقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
- ابنالعبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصرالدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲م.
- ابنعماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، دمشق، دار ابنکثیر، ۱۴۰۶ق.
- ابنالعمرانی، محمد بن علی، الإنباء فی تاریخ الخلفاء، تحقیق قاسم السامرائی، قاهره، دارالآفاق العربیة، ۱۴۲۱ق.
- ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲م.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنمسکویه، ابوعلی مسکویه الرازی، تجارب الامم، تحقیق ابو القاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الأغانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- ابومخرمه، عبدالله طیب بن عبد الله، قلادة النحر فی وفیات أعیان الدهر، بیروت، دارالمنهاج، ۱۴۲۸ق.
- احمدی، حمید، تاریخ امامان شیعه، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۹ش.
- آقانوری، علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، قم، پژوهشگاه علوم و معارف فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- بیآزار شیرازی، عبدالکریم، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش.
- تقیزاده داوری، محمود، تصویر امامان شیعة در دایرة المعارف اسلام، قم، موسسه شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش.
- جاناحمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، دفر نشر معارف، ۱۳۸۶ش.
- جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، نشر مشعر، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
- جمعی از نویسندگان، اعلام الهدایه، قم، انتشارات لیلی، ۱۴۲۲ق.
- جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- حسن، ابراهیم، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش.
- خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۷ق.
- خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین، تاریخ حبیب السیر: از حمله مغول تا مرگ شاه اسمعیل اول، تهران، خیام، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
- ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعه شناسی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹ق.
- سامانی، محمود، «بررسی تطبیقی رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)»، سخن تاریخ، شماره ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۶ش.
- سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، بیتا.
- سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، قاهره، دار إحیاء الکتب العربیه، بیتا.
- سراج، منهاج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳ش.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، دمشق، دارالبشائر، ۱۴۱۷ق.
- شهرستانی، سیدعلی، وضوء النبی(ص)، مشهد، مؤسسة جوادالأئمة(ع) للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۶ق.
- صنعانی، یوسف بن یحیی، نسمة السحر بذکر مَن تشیع و شعر، بیروت، دارالمؤرخ العربی، ۱۹۹۹م.
- طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- طقوش، سهیل، دولت عباسیان، ترجمه حجت الله جودکی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰ش.
- قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، نشر دلیل، ۱۳۷۹ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- «گفتاری از دکتر رجبی دوانی، علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)»، سایت خامنهای، تاریخ درج مطلب: ۵ خرداد ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۴ش.
- محرمی، غلامحسن، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
- مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی بكر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیركبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
- منتظرالقائم، اصغر، تاریخ امامت، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۶ش.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.