ابوعیسی وراق: تفاوت میان نسخهها
imported>Mgolpayegani جز ←منابع |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[ابنندیم]] او را از جمله متکلمان صاحبنظر شمرده است.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | [[ابنندیم]] او را از جمله متکلمان صاحبنظر شمرده است.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | ||
او و کسانی که معتزله را رها کردهاند، به «مُخلِط» معروف هستند یعنی کسانی که اول معتزله بودهاند، بر اثر اظهار عقاید تازه از اعتزال خالص بیرون آمده و به اصول مکتب و گروه اعتقادی خود وفادار نمانده و | او و کسانی که معتزله را رها کردهاند، به «مُخلِط» معروف هستند یعنی کسانی که اول معتزله بودهاند، بر اثر اظهار عقاید تازه از اعتزال خالص بیرون آمده و به اصول مکتب و گروه اعتقادی خود وفادار نمانده و هرکدام راهی جداگانه در پیش گرفتهاند.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | ||
==عقاید== | ==عقاید== | ||
مذهب اعتقادی ابوعیسی از مباحث مناقشه برانگیز بوده است. بر پایه گزارشهای معتزلیان، وی نخست [[معتزلی]] بود و سپس از معتزلیان جدا شد.<ref>خیاط، الانتصار، نشر نیبرج، ص۲۱۹ و ۲۲۴.</ref> برخی میگویند به همین دلیل، اظهار نظرهای تند معتزلیان درباره او وجود داشته است.<ref>میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۱.</ref>عدهای از معتزله، گرایش او به [[شیعه]] را واقعی | مذهب اعتقادی ابوعیسی از مباحث مناقشه برانگیز بوده است. بر پایه گزارشهای معتزلیان، وی نخست [[معتزلی]] بود و سپس از معتزلیان جدا شد.<ref>خیاط، الانتصار، نشر نیبرج، ص۲۱۹ و ۲۲۴.</ref> برخی میگویند به همین دلیل، اظهار نظرهای تند معتزلیان درباره او وجود داشته است.<ref>میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۱.</ref> عدهای از معتزله، گرایش او به [[شیعه]] را واقعی ندانستند؛ اما در عینحال تصریح میکنند وراق در این مسیر خدماتی را به مذهب جدیدش نمودهاست.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۶۴.</ref> | ||
خویی مینویسد، ابوعیسی برای دفاع از خود، درباره [[ثنویت]] کتابی نوشت. ولی | خویی مینویسد، ابوعیسی برای دفاع از خود، درباره [[ثنویت]] کتابی نوشت. ولی ظاهراً این کتاب موثر نبود و حتی شاگردش [[ابن راوندی]] به او نسبت بیدینی داده است. | ||
اما [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]]، او را به جهت تالیف کتابهایی درباره [[امامت]] و دفاع از مذهب شیعه از خود دانسته و از وی دفاع کردهاند.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | اما [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]]، او را به جهت تالیف کتابهایی درباره [[امامت]] و دفاع از مذهب شیعه از خود دانسته و از وی دفاع کردهاند.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | ||
برخی بر این اعتقادند، به دلیل نبود | برخی بر این اعتقادند، به دلیل نبود هیچیک از آثار وراق، اظهارنظر قطعی درباره عقاید، آراء و مذهب کلامی واقعی او، دشوار است.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | ||
اما [[ابن ندیم]]، او را از کسانی که در ظاهر [[اسلام]] آورده | اما [[ابن ندیم]]، او را از کسانی که در ظاهر [[اسلام]] آورده بودند؛ ولی در باطن اعتقادی به اسلام نداشتند دانسته است.<ref>ابن ندیم، فهرست، درالمعرفه، ص۴۷۳.</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در منابع رجالی و غیره، کتابهای دیگری نیز برای او یاد کردهاند از جملة المجالس و برخی کتابهای دیگر مانند کتاب الامامة الکبیر و کتاب الامامة الصغیر، نقض العثمانیه، اقتصاص مذاهب اصحاب الاثنین و الرد علیهم.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۷.</ref> کتاب السقیفه،<ref>نجاشی، رجال، ۱۴۱۶ق، ص۳۷۲.</ref> | در منابع رجالی و غیره، کتابهای دیگری نیز برای او یاد کردهاند از جملة المجالس و برخی کتابهای دیگر مانند کتاب الامامة الکبیر و کتاب الامامة الصغیر، نقض العثمانیه، اقتصاص مذاهب اصحاب الاثنین و الرد علیهم.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۷.</ref> کتاب السقیفه،<ref>نجاشی، رجال، ۱۴۱۶ق، ص۳۷۲.</ref> | ||
زریاب خویی اشاره میکند که از کتابها و مقالات متعددی که به او نسبت میدهند. چیزی برجای نمانده و فقط منقولاتی در آثار دیگران مخصوصا مخالفان او باقی مانده است.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> زریاب خویی نقل میکند، در کتاب [[مروج الذهب]] که تقریبا یک سده پس از وراق نوشته شده، کتابهای ابوعیسی را زیاد و خوب وصف کرده و از کتابهای مقالات و المجالس وی نام برده است | زریاب خویی اشاره میکند که از کتابها و مقالات متعددی که به او نسبت میدهند. چیزی برجای نمانده و فقط منقولاتی در آثار دیگران مخصوصا مخالفان او باقی مانده است.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> زریاب خویی نقل میکند، در کتاب [[مروج الذهب]] که تقریبا یک سده پس از وراق نوشته شده، کتابهای ابوعیسی را زیاد و خوب وصف کرده و از کتابهای مقالات و المجالس وی نام برده است ؛اما در این کتابها سخنی از اعتقادهای وراق نزده است.<ref>زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.</ref> | ||
کتاب الدیانات، الحدث و چندین اثر در رد [[مسیحیت]] و [[یهود]] نیز از جمله آثار وی به شمار آمده است.<ref>میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۳. </ref> | کتاب الدیانات، الحدث و چندین اثر در رد [[مسیحیت]] و [[یهود]] نیز از جمله آثار وی به شمار آمده است.<ref>میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۳. </ref> |
نسخهٔ ۱ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۳
اطلاعات کلی | |
---|---|
نام | ابوعیسی وراق |
مذهب | شیعه |
محل زندگی | بغداد |
اطلاعات علمی | |
آثار | کتاب الامامه، کتاب السقیفه |
اطلاعات دیگر | |
پیشه | نویسنده، کتابفروش |
محمد بن هارون بغدادی معروف به ابوعیسی وَرّاق (درگذشت ۲۴۷ یا ۲۴۸ق) متکلم قرن سوم قمری. او ایرانی ساکن بغداد بوده است. بنابر گزارش منابع، حرفه او در بغداد نویسندگی و کتابفروشی بوده است. وراق از معتزلیانی بوده که بعدها شیعه شد، البته درباره اعتقادات و مذهب او اختلاف است. شیخ مفید و سید مرتضی، او را شیعه دانستهاند و از او و آثاری مانند کتاب الامامه و کتاب السقیفه که درباره اعتقادات شیعه نوشته، دفاع کردهاند. اما در منابع اهل سنت او معتقد به عقاید خداناباوری معرفی شده است. آثار و دیدگاههای علمی وراق مورد توجه بوده و او را جزو منتقدان جدی باورهای معتزلی نیز دانستهاند. از شاگردان وراق، ابن راوندی بوده که بعدها او نیز با استاد خود مخالفت میکند و او را زندیق میخواند. نجاشی، برای ابوعیسی کتابهای متعددی را نام بردهاند که از جمله آنها کتاب المقالات درباره ملل و نحل است.
زندگینامه
محمد بن هارون بغدادی معروف به ابوعیسی وراق از متکلمان نیمه اول سده سوم هجری است. او ایرانی و در بغداد ساکن بوده و در سال ۲۴۷ق و یا ۲۴۸ق از دنیا رفته است.[۱]
مهمترین ویژگی علمی وراق، رویارویی وی با اندیشههای معتزلی است. او منتقد بنیاد معرفتی معتزله، یعنی اندیشههای توحیدی آنان بود. برخی گفتهاند به همین دلیل، معتزله نیز او را همفکر مشرکان دانستند.[۲] رویکردها و دیدگاههای کلامی او در دوره خود، مورد توجه علما و بزرگان عصرش بوده است.[۳] ابنندیم او را از جمله متکلمان صاحبنظر شمرده است.[۴]
او و کسانی که معتزله را رها کردهاند، به «مُخلِط» معروف هستند یعنی کسانی که اول معتزله بودهاند، بر اثر اظهار عقاید تازه از اعتزال خالص بیرون آمده و به اصول مکتب و گروه اعتقادی خود وفادار نمانده و هرکدام راهی جداگانه در پیش گرفتهاند.[۵]
عقاید
مذهب اعتقادی ابوعیسی از مباحث مناقشه برانگیز بوده است. بر پایه گزارشهای معتزلیان، وی نخست معتزلی بود و سپس از معتزلیان جدا شد.[۶] برخی میگویند به همین دلیل، اظهار نظرهای تند معتزلیان درباره او وجود داشته است.[۷] عدهای از معتزله، گرایش او به شیعه را واقعی ندانستند؛ اما در عینحال تصریح میکنند وراق در این مسیر خدماتی را به مذهب جدیدش نمودهاست.[۸]
خویی مینویسد، ابوعیسی برای دفاع از خود، درباره ثنویت کتابی نوشت. ولی ظاهراً این کتاب موثر نبود و حتی شاگردش ابن راوندی به او نسبت بیدینی داده است. اما شیخ مفید و سید مرتضی، او را به جهت تالیف کتابهایی درباره امامت و دفاع از مذهب شیعه از خود دانسته و از وی دفاع کردهاند.[۹]
برخی بر این اعتقادند، به دلیل نبود هیچیک از آثار وراق، اظهارنظر قطعی درباره عقاید، آراء و مذهب کلامی واقعی او، دشوار است.[۱۰] اما ابن ندیم، او را از کسانی که در ظاهر اسلام آورده بودند؛ ولی در باطن اعتقادی به اسلام نداشتند دانسته است.[۱۱]
آثار
نجاشی، وراق را متکلمی اندیشهنگار و مشهورترین اثرش را مقالات میداند.[۱۲] او علاوه بر این کتاب که در آن به آراء و دیدگاههای گروههای مختلف شیعی اشاره کرده، در آثار بعدی نیز این اندیشه بازتاب داده شده است. از جمله آن آثار، کتابی است با نام اختلاف شیعه که در آن به اندیشههای کلامی شیعه پرداخته است.[۱۳] در منابع رجالی و غیره، کتابهای دیگری نیز برای او یاد کردهاند از جملة المجالس و برخی کتابهای دیگر مانند کتاب الامامة الکبیر و کتاب الامامة الصغیر، نقض العثمانیه، اقتصاص مذاهب اصحاب الاثنین و الرد علیهم.[۱۴] کتاب السقیفه،[۱۵]
زریاب خویی اشاره میکند که از کتابها و مقالات متعددی که به او نسبت میدهند. چیزی برجای نمانده و فقط منقولاتی در آثار دیگران مخصوصا مخالفان او باقی مانده است.[۱۶] زریاب خویی نقل میکند، در کتاب مروج الذهب که تقریبا یک سده پس از وراق نوشته شده، کتابهای ابوعیسی را زیاد و خوب وصف کرده و از کتابهای مقالات و المجالس وی نام برده است ؛اما در این کتابها سخنی از اعتقادهای وراق نزده است.[۱۷]
کتاب الدیانات، الحدث و چندین اثر در رد مسیحیت و یهود نیز از جمله آثار وی به شمار آمده است.[۱۸]
اولین آثار درباره امامت
برخی از اهل سنت و معتزله ادعا کردهاند، شیعه قبل از ابو عیسی وراق، ابن راوندی و هشام بن حکم درباره امامت حضرت علی، نص صریحی نداشته است و این سه نفر، اولین کسانی هستند که بحث را مطرح کردهاند. اما متکلمان امامیه، این نظر را رد کرده و میگویند، که قول به نص صریح از قدیمیترین عقاید شیعه بوده و در آثار آنها برای اولین بار به صورت مفصل بحث شده است.[۱۹]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حسینی علوی، بیان الأدیان، ۱۳۷۶ش، ص۹۹.
- ↑ میرزایی، «ابوعیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۴.
- ↑ میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۳.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.
- ↑ خیاط، الانتصار، نشر نیبرج، ص۲۱۹ و ۲۲۴.
- ↑ میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۱.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۶۴.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.
- ↑ ابن ندیم، فهرست، درالمعرفه، ص۴۷۳.
- ↑ نجاشی، رجال، ۱۴۱۶ق، ص۳۷۲.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۷.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۷.
- ↑ نجاشی، رجال، ۱۴۱۶ق، ص۳۷۲.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.
- ↑ زریاب خویی، «ابو عیسی وراق»، ج۶، ص۸۲.
- ↑ میرزایی، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، ص۱۱۳.
- ↑ خاتمی، تاریخ علم کلام، ۱۳۷۶ش، ص۵۸.
منابع
- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست لإبن الندیم، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، تحقیق هلموت ریتر، بیروت، دار النشر، چاپ سوم، ۱۴۰۰ق.
- حسینی علوی، ابو المعالی محمد، بیان الأدیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، تصحیح عباس اقبال و محمدتقی دانشپژوه، تهران، انتشارات روزنه، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- حلبی، علی اصغر، تاریخ علم کلام در ایران و جهان، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
- خیاط، عبدالرحیم بن محمد، الانتصار، چاپ نیبرج، بیروت، بیتا.
- زریاب خویی، عباس، «ابوعیسی وراق»، در دایرالمعارف بزرگ اسلامی، ج۶، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۳ش.
- میرزایی، عباس، «ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه»، در مجله نقد و نظر، شماره ۱، بهار ۱۳۹۱ش.
- نجاشی، احمد بن علی، الرجال نجاشی، تحقیق: موسی شبیری زنجانی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.