پرش به محتوا

زید پسر امام کاظم(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Kheradmand
درگذشت: نیازمند منبع
خط ۵۸: خط ۵۸:
زیدالنّار در اواخر [[خلافت]] [[متوکل]] (۲۳۲-۲۴۷ق) در [[سامرا]] درگذشت.<ref>ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۹؛ ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، ص:۶۱ در دوره مستعین</ref>
زیدالنّار در اواخر [[خلافت]] [[متوکل]] (۲۳۲-۲۴۷ق) در [[سامرا]] درگذشت.<ref>ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۹؛ ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، ص:۶۱ در دوره مستعین</ref>


بقعه‌ای منسوب به زیدالنّار در روستای آفریز، در [[قائنات]] [[خراسان]] جنوبی وجود دارد.
بقعه‌ای منسوب به زیدالنّار در روستای آفریز، در [[قائنات]] [[خراسان]] جنوبی وجود دارد.{{مدرک}}


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۰

زید پسر امام کاظم(ع)
نامزید بن موسی
نقشحضور در شورش ابن طباطبا و ابو السرایا
کنیهزید النار
درگذشتاواخر خلافت متوکل (۲۳۲ـ۲۴۷)
مدفنروستای آفریز قائنات
لقب(ها)زیدالنّار
پدرامام کاظم
مختصات مدفن۳۳°۲۷′۱۱″شمالی ۵۹°۰۰′۰۱″شرقی / ۳۳٫۴۵۳۰۱۰°شمالی ۵۹٫۰۰۰۲۹۵°شرقی / 33.453010; 59.000295
امامزادگان مشهور
عباس بن علیزینب کبریفاطمه معصومهسید محمدشاهچراغسیده نفیسه
سایر امامزادگان


زید بن موسی بن جعفر(ع)، معروف به زید النّار، فرزند امام کاظم(ع) و برادر امام رضا(ع) است. وی در قیام علویان به رهبری ابن‌طباطبا و ابوالسرایا در عراق (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف بصره گردید، نقش بسزایی داشت. رفتار خشونت‌آمیز او با مسلمین بصره اسباب نارضایتی امام رضا(ع) را فراهم نمود و حضرت سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.

پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط عباسیان، او به اسارت در آمد و در اواخر خلافت متوکل عباسی در سامرا درگذشت. نسل وی در مغرب، عراق و ایران پراکنده‌اند.

نقش او در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا

زید بن موسی برادر امام رضا(ع) است که دربارۀ وی اطلاعات چندانی در دست نیست و منابعی که از او سخن گفته‌اند، فقط به نقش بارز وی در شورش ابن‌ طباطبا و ابو السرایا در عراق (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) اشاره کرده‌اند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست اما گفته شده که بعد از مرگ ابن‌ طباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام محمد بن محمد بن زید بیعت کردند، او، زید بن موسی را به ولایت اهواز منصوب کرد.[۱]

زید در راه اهواز، به کمک عباس‌ بن محمد جعفری، والی منتخب ابوالسرایا، به بصره شتافت و با غلبه بر حسن‌ بن علی معروف به مأمونی، عامل عباسیان در بصره، آن شهر را تصرف کرد.[۲] زید بن موسی اندکی بعد، عباس‌ بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.[۳]

اسارت

با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، وی به اسارت درآمد.[۴] نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کرده‌اند. طبری بر آن است که وی، امان خواست و علی بن ابی سعید، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.[۵]

بنا به روایتی دیگر، او را به بغداد نزد حسن بن سهل فرستادند، حسن‌ بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از مأمون برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار بیم داد، از کشتن وی صرف‌ نظر کرد.

وی تا زمان بیعت مردم بغداد با ابراهیم بن مهدی، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.[۶]

بلعمی بر آن است که زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبدالله، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.[۷] در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به خلافت نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.

روایت گردیزی نیز حاکی از آن است که حسن‌ بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.[۸] گفته شده که مأمون به احترام امام رضا(ع) او را بخشید.[۹] با این حال تداوم کج‌رفتاریهای او همچنان موجبات نارضایتی امام را فراهم می‌کرد و این امر از روایات امام درباره شماتت زید و دعوت وی به رعایت تقوا و پرهیز از معاصی، به‌روشنی پیداست.[۱۰]

سخن توبیخ آمیز امام رضا(ع)
خطاب به زید:


«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل کوفه مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص حسن و حسین است. اگر گمان می‌بری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به بهشت روی و پدرت موسی بن جعفر(ع) اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامی‌تر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچ‌کس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو می‌پنداری با معصیت بدان می‌رسی، پس گمان تو گمان بدی است»
زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.
حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی.»

عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص۲۳۴

ملقب شدن به زید النار

رفتار او با بصریان بسیار خشن و بی‌رحمانه بود، چنان‌که پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانه‌های بنی عباس و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی می‌بردند، دستور می‌داد که او را در آتش بسوزانند، ازاین‌رو به زیدالنّار ملقب شد.[۱۱]

در نگاه امام رضا(ع)

شدت خشونت او به‌اندازه‌ای بود که بنابر برخی روایات، امام رضا(ع) در مواجهه با زید، از نحوۀ رفتار وی با مسلمین بصره، به گونه‌ای انزجارآمیز سخن گفت و حتی سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.[۱۲]

فرزندان

بنابر برخی نقل‌ها، وی ۱۰ پسر داشت،[۱۳] اما ابن‌عِنَبه او را دارای ۴ پسر به نام‌های حسن، حسین‌المحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است که نسل وی در مغرب، عراق (بنوصعب، بنومکارم) و ایران پراکنده‌اند.[۱۴]

بقعه منسوب به زید النار در آفریز قائنات

درگذشت

زیدالنّار در اواخر خلافت متوکل (۲۳۲-۲۴۷ق) در سامرا درگذشت.[۱۵]

بقعه‌ای منسوب به زیدالنّار در روستای آفریز، در قائنات خراسان جنوبی وجود دارد.[نیازمند منبع]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن‌اثیر.
  • ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، قم، ۱۳۸۴ق/۱۴۲۶م.
  • ابن‌ حزم، جمهرة انساب‌العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • ابن‌ خلکان، وفیات الاعیان.
  • ابن‌عنبه، الفصول‌الفتحریه، چاپ محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ق.
  • ابن مسکویه، تجارت الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم المظفر، نجف ۱۳۸۵ش/۱۹۶۵م.
  • یزید بن محمد ازدی، تاریخ‌الموصل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶م.
  • بلعمی، تاریخ نامه طبری، چاپ محمدروشن، تهران، ۱۳۶۶ش.
  • طبری، تاریخ، بیروت.
  • عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی مجیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • مسعودی، مروج الذهب، بیروت.
  • یعقوبی، تاریخ.

پیوند به بیرون

  1. نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص۵۴۸؛ ازدی، تاریخ الموصل، ص۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵.
  2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۵؛ یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص۴۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص۳۲۲.
  3. بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص۵۴۹؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۰۵
  4. طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵
  5. طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵
  6. ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸-۴۴۹؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸.
  7. بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۲، ص۱۲۳۸-۱۲۳۹
  8. گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳
  9. ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸
  10. ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۷، ۴۴۹-۴۵۰؛ ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۱
  11. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵؛ گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابن‌مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۱۰
  12. رجوع کنید به ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸؛ ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۱.
  13. ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، ص۶۴.
  14. ابن عنبه، الفصول الفتحریه، ص۱۴۰.
  15. ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۹؛ ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، ص:۶۱ در دوره مستعین