حروف مقطعه: تفاوت میان نسخهها
اصلاح عبارت «نگاه کنید» در ارجاعات
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح عبارت «نگاه کنید» در ارجاعات) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
حروفِ مُقَطَّعَه، یک یا چند حرف که در آغاز ۲۹ سوره قرآن کریم، پس از [[بسم الله الرحمن الرحیم|بَسْمَلَه]]، قرار دارند و جداجدا و گسسته خوانده میشوند، مانند الم (الف، لام، میم)، یس (یا، سین)، ص(صاد). نامهای دیگر این حروف عبارتاند از مُقَطَّعات<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۳.</ref> و فَواتحُ السُّوَر.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | حروفِ مُقَطَّعَه، یک یا چند حرف که در آغاز ۲۹ سوره قرآن کریم، پس از [[بسم الله الرحمن الرحیم|بَسْمَلَه]]، قرار دارند و جداجدا و گسسته خوانده میشوند، مانند الم (الف، لام، میم)، یس (یا، سین)، ص(صاد). نامهای دیگر این حروف عبارتاند از مُقَطَّعات<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۳.</ref> و فَواتحُ السُّوَر.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | ||
سورههایی که با این حروف آغاز میشوند، [[مکی و مدنی|مکیاند]]، به جز [[سوره بقره|بقره]] و [[سوره آل عمران|آل عمران]]،<ref>سخاوی، جمال القراء وکمال الإقراء، ۱۴۱۹ ق، ج۲، ص۵۹۱.</ref> که آن دو هم در سالهای آغازین دوره مدنی نازل شدهاند.<ref>سیوطی، الدر المنثور، دار الفکر، ج۲، ص۷۱۴.</ref> مطابق شمارش کوفی، که از [[علی بن ابی طالب(ع)]] نقل شده است،<ref> | سورههایی که با این حروف آغاز میشوند، [[مکی و مدنی|مکیاند]]، به جز [[سوره بقره|بقره]] و [[سوره آل عمران|آل عمران]]،<ref>سخاوی، جمال القراء وکمال الإقراء، ۱۴۱۹ ق، ج۲، ص۵۹۱.</ref> که آن دو هم در سالهای آغازین دوره مدنی نازل شدهاند.<ref>سیوطی، الدر المنثور، دار الفکر، ج۲، ص۷۱۴.</ref> مطابق شمارش کوفی، که از [[علی بن ابی طالب(ع)]] نقل شده است،<ref>شاطبی، منظومة ناظمة الزهر، ۱۴۲۷ق، ص۶.</ref> حروف مقطعه در پارهای از سورهها از جمله در ابتدای سوره بقره<ref>سوره بقره، آیه ۱.</ref>، آلعمران<ref>سوره آلعمران، آیه ۱.</ref> و اعراف<ref>سوره اعراف، آیه ۱.</ref>، یک [[آیه]] مستقل و در برخی دیگر، از جمله سوره یونس<ref>سوره یونس، آیه ۱.</ref> و هود<ref>سوره هود، آیه ۱.</ref>، جزئی از یک آیه است. | ||
این حروف عبارتند از: | این حروف عبارتند از: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==معانی و تفاسیر مختلف== | ==معانی و تفاسیر مختلف== | ||
عالمان و قرآنپژوهان، در آثار خود معانی و تفاسیر مختلفی برای حروف مقطعه بیان کردهاند | عالمان و قرآنپژوهان، در آثار خود معانی و تفاسیر مختلفی برای حروف مقطعه بیان کردهاند و علاوه بر این، کتابهای مستقلی درباره حروف مقطعه تالیف شده است؛ از جمله [[الحروف المقطعة فی القرآن]] اثر [[عبدالجبار شراره]]، اوائل السور فی القرآن الکریم، اثر علی ناصوح طاهر، و اعجاز قرآن: تحلیل آماری حروف مقطّعه، اثر رشاد خلیفه. با این حال، گروهی از دانشمندان [[مسلمان]] بر اساس برخی [[روایات]] که در آثار شیخ طوسی، فخر رازی و سیوطی ذکر شده است<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> بر آناند که این حروف از جمله رازهایی هستند که تنها [[خدا]] از آنها آگاه است و در نتیجه، از اظهارنظر در این باره خودداری کردهاند.<ref>شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۷۹ق، ص۵۴.</ref> | ||
رمز بین خدا و پیامبر، متشابهات قرآن کریم، نام سورهها، حروف سوگند، نشانه معجزه بودن قرآن کریم، اسم اعظم خداوند و استعمال به عنوان ادات تنبیه، از مهمترین معانی ذکر شده برای حروف مقطعه است. به باور | رمز بین خدا و پیامبر، متشابهات قرآن کریم، نام سورهها، حروف سوگند، نشانه معجزه بودن قرآن کریم، اسم اعظم خداوند و استعمال به عنوان ادات تنبیه، از مهمترین معانی ذکر شده برای حروف مقطعه است. به باور ابنحجر عسقلانی، از آنجا که گزارش قابل اطمینانی از پرسش صحابه از پیامبر درباره حروف مقطعه در دست نیست، میتوان نتیجه گرفت که مدلول یا مقصود این حروف برای آنان شناخته شده و انکارناپذیر بوده است.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰-۳۱.</ref> با این حال به باور [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]]، معانی مذکور، چندان معتبر نیست؛ چرا که از حد احتمال فراتر نرفته و هیچ دلیلی بر درستی آنها در دست نیست.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۸.</ref> | ||
* رمز بین خدا و پیامبر: برخی از جمله علامه طباطبایی و [[سید محمود طالقانی]]، حروف مقطعه را رمزی میان خدا و [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] دانسته که خداوند نخواسته کسی جز پیامبر(ص) از آنها آگاهی یابد.<ref> | * رمز بین خدا و پیامبر: برخی از جمله علامه طباطبایی و [[سید محمود طالقانی]]، حروف مقطعه را رمزی میان خدا و [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] دانسته که خداوند نخواسته کسی جز پیامبر(ص) از آنها آگاهی یابد.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۹؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۹.</ref> این دیدگاه، همچنین به [[امام جعفر صادق(ع)]] نسبت داده شده است.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۸۴.</ref> | ||
* متشابهات قرآن کریم: فخر رازی و سیوطی، از عالمان اهل سنت، بر این باورند که حروف مقطعه از [[محکم و متشابه|متشابهات]] قرآن کریم است که تنها خداوند معنای آن را میداند.<ref> | * متشابهات قرآن کریم: فخر رازی و سیوطی، از عالمان اهل سنت، بر این باورند که حروف مقطعه از [[محکم و متشابه|متشابهات]] قرآن کریم است که تنها خداوند معنای آن را میداند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> برخی از روایات نقلشده توسط محدثان شیعه نیز تأییدکننده این دیدگاه است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | ||
* نام سورهها: به باور شیخ طوسی، طبرسی و سیوطی، از مفسران شیعه و سنی، حروف مقطعه، نامهای [[سوره|سورهها]] هستند و عنوان هر سوره، همان حروف مقطعهای است که با آن آغاز شده است.<ref> | * نام سورهها: به باور شیخ طوسی، طبرسی و سیوطی، از مفسران شیعه و سنی، حروف مقطعه، نامهای [[سوره|سورهها]] هستند و عنوان هر سوره، همان حروف مقطعهای است که با آن آغاز شده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸-۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۲.</ref> [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، این قول را بهترین دیدگاه در تفسیر حروف مقطعه دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸-۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> قول مذکور، به زید بن اسلم نسبت داده شده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> همچنین [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]].<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | ||
*حروف سوگند: [[ | *حروف سوگند: [[ابنعباس]] و عِکرمه، حروف مقطعه را حروف سوگند دانسته و معتقدند خداوند با این حروف که از نامهای او هستند، سوگند یاد کرده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۷، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۷.</ref> سیوطی در توجیه و تأیید این نظر به روایتی از [[امام علی(ع)]] استناد کرده که گفته است: «یا کهیعص اغفرلی».<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷م، ج۳، ص۲۷-۲۸.</ref> | ||
*نشانه [[اعجاز قرآن]]: یکی از قدیمیترین و مشهورترین نظریهها در تفسیر حروف مقطعه، این است که خداوند ۲۹ سوره از قرآن کریم را با این حروف آغاز کرده تا عربزبانان دریابند قرآن از همان حروفی ساخته شده که با آن سخن میگویند و اگر فکر میکنند قرآن معجزه نیست، با همان حروف، چیزی مانند قرآن کریم بیاورند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۵.</ref> این رأی در برخی متون [[شیعه | *نشانه [[اعجاز قرآن]]: یکی از قدیمیترین و مشهورترین نظریهها در تفسیر حروف مقطعه، این است که خداوند ۲۹ سوره از قرآن کریم را با این حروف آغاز کرده تا عربزبانان دریابند قرآن از همان حروفی ساخته شده که با آن سخن میگویند و اگر فکر میکنند قرآن معجزه نیست، با همان حروف، چیزی مانند قرآن کریم بیاورند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۵.</ref> این رأی در برخی متون [[شیعه]] از جمله تفسیر منسوب به امام حسن عسکری نیز آمده است.<ref>التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ۱۴۰۹ق، ص۶۲؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۷.</ref> [[سید قطب]]، از عالمان اهل سنت، فقط همین قول را پسندیده و شایسته ذکر دانسته است.<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۳۸۶ق، ج۱، جزء۱، ص۳۸.</ref> | ||
*اسم اعظم خدا: [[ | *اسم اعظم خدا: [[ابنمسعود]]<ref>سیوطی، الدر المنثور، دار الفکر، ج۱، ص۵۷.</ref>، و [[ابنعباس]]<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref>، از مفسران صدر اسلام، گفتهاند که این حروف، [[اسم اعظم]] خدا هستند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۷.</ref> همچنین [[سعید بن جبیر بن هشام اسدی|سعید بن جُبَیر]] معتقد بوده حروف مقطعه، نامهای خداست که تقطیع شده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۷، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این دیدگاه در برخی نقلهای منسوب به [[امامان شیعه]] نیز وجود دارد.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۵.</ref> | ||
*ادات تنبیه: به باور برخی، هر یک از حروف مقطعه،ح به مثابه ادات تنبیه (از قبیل اَلا، اَما، و هان) هستند؛ بر این اساس، از آنجا که [[مشرک|مشرکان]] در پی آن بودهاند که از [[قرآن]] اِعراض کنند، به آن گوش نسپارند و در اثنای خواندن آیات سروصدا راه بیندازند،<ref> | *ادات تنبیه: به باور برخی، هر یک از حروف مقطعه،ح به مثابه ادات تنبیه (از قبیل اَلا، اَما، و هان) هستند؛ بر این اساس، از آنجا که [[مشرک|مشرکان]] در پی آن بودهاند که از [[قرآن]] اِعراض کنند، به آن گوش نسپارند و در اثنای خواندن آیات سروصدا راه بیندازند،<ref>سوره فصلت، آیه ۲۶.</ref> خدا سخنان خود را در برخی از سورهها با حروف مقطعه آغاز کرد تا موجب سکوت مشرکان و انگیزه هشیاری و جلب نظر آنان به قرآن گردد.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> در این باره که «چرا خدا از ادوات تنبیه مشهور بهره نگرفته است؟» گفته شده که قرآن کلامی است که به سخن بشر شباهت ندارد؛ پس، باید با نوعی از ادوات تنبیهِ نامعهود و نامتعارف آغاز گردد تا از کلامهای دیگر بلیغتر و مؤثرتر باشد.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> | ||
*تفسیر عددی: گروهی از مفسران، این حروف را رمزهایی همراه با معنای نمادینِ مبتنی بر ارزش عددی حروفِ عربی، موسوم به «عَدُّ اَبی جاد» یا «[[حساب جمل|حساب جُمَل]]»، دانستهاند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این گروه، که از یهودیان اثر پذیرفتهاند، با تفسیر عددی حروف مقطعه خواستهاند زمان تأسیس حکومتها و انقراض آنها، مدت عمر و سیادت اقوام و گروهها و به ویژه مدت دوام و بقای امت مسلمان را به دست آورند و آن را پیشگویی کنند،<ref> | *تفسیر عددی: گروهی از مفسران، این حروف را رمزهایی همراه با معنای نمادینِ مبتنی بر ارزش عددی حروفِ عربی، موسوم به «عَدُّ اَبی جاد» یا «[[حساب جمل|حساب جُمَل]]»، دانستهاند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این گروه، که از یهودیان اثر پذیرفتهاند، با تفسیر عددی حروف مقطعه خواستهاند زمان تأسیس حکومتها و انقراض آنها، مدت عمر و سیادت اقوام و گروهها و به ویژه مدت دوام و بقای امت مسلمان را به دست آورند و آن را پیشگویی کنند،<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹-۳۰؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۶-۴۷.</ref> ابنحجر عسقلانی برای بطلان این تأویلها به رأی [[ابنعباس]] تکیه کرده و گفته است که [[ابنعباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشهای در شریعت ندارد.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} |