آزادی عقیده

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از عدم اکراه در دین)

آزادی عقیده آزادی انتخاب هر نوع فکر و باوری است که انسان آن را حقیقت می‌پندارد، بدون آنکه با نگرانی یا تجاوزی از سوی دیگران مواجه شود. آزادی عقیده در اسلام مبتنی بر دو اصل آزادی انتخاب دین و آزادی تفکر و عقل است.

درخواست تدبر و اندیشه از انسان و همچنین اقامه دلیل بر حقانیت رسولان و کتاب‌های آسمانی از سوی خدا را نشانه سلب تحمیل عقیده بر دیگران در اسلام دانسته‌اند. همچنین آیات متعددی از جمله آیه لا اکراه فی الدین و آیه ۹۹ سوره یونس را دلیل بر محوریت آزادی عقیده و اندیشه در قرآن معرفی کرده‌اند.

اندیشمندان اسلامی با تفاوت گذاشتن میان تفکر و عقیده، آزادی عقیده را به دلیل لوازم عملی آن، بی‌حد و حصر نمی‌دانند. آنان معتقدند اگرچه در دین اسلام برای آزادی تفکر حدی مشخص نشده؛ ولی انسان‌ها در پذیرش هر عقیده‌ای مجاز نیستند؛ زیرا مستلزم صحیح دانستن تمام عقاید حتی عقاید مخالف توحید توسط اسلام است که با اندیشه توحیدی تناقض دارد.

تنافی حکم ارتداد در اسلام با آزادی عقیده از شبهات مسأله آزادی عقیده دانسته شده است. در پاسخ به نکاتی از جمله وجود مجازات ارتداد در دیگر ادیان، حفظ امنیت اعتقادی و سیاسی جامعه اسلامی و مشروط بودن اجرای حکم ارتداد به تبلیغ و اقدامات عملی مرتد، اشاره شده است.

تشریع جهاد ابتدایی در اسلام نیز از موانع آزادی عقیده معرفی شده است. در جواب بر ماهیت دفاعی داشتن جنگ‌های صدر اسلام و انهدام حاکمیت کفر و آماده‌سازی زمینه تحقیق و تفحص برای دین‌داری تأکید شده است.

چیستی و جایگاه

آزادی عقیده را آزادی انتخاب هر فکر و باوری اعم از اجتماعی، فلسفی، سیاسی یا مذهبی دانسته‌اند که انسان آن را می‌پسندد یا عین حقیقت می‌پندارد، بدون آنکه با نگرانی یا تجاوزی از سوی دیگران مواجه شود.[۱] عقیده به معنای گره‌خوردن و منعقد گردیدن، به چیزی اشاره دارد که با ذهن و روح انسان پیوند می‌خورد.[۲]

آزادی عقیده متضمن آزادی نفی هرگونه عقیده، آزادی انتخاب هرگونه عقیده و آزادی تغییر عقیده‌ای به عقیده دیگر است[۳] و زمانی که از آزادی عقیده سخن گفته می‌شود، آن‌را در سه حوزه آزادی انتخاب باور یا عقیده، آزادی اظهار عقیده و در نهایت آزادی تبلیغ عقیده تصور کرده‌اند.[۴]

منشأ استقرار عقیده در روح و روان آدمی را گاه محصول تفکر آزاد انسانی، گاه به دلیل تقلید از دیگران و گاه آن را ناشی از خرافات، اوهام و احساسات دانسته‌اند که غیر از تفکر آزاد، در باقی موارد عقیده بر انسان تحمیل می‌شود.[۵] شهید مطهری ایجاد عقیده در مردم را بیشتر در اثر تقلید از پدر و مادر یا دل‌بستگی‌ها می‌داند که باعث ایجاد تعصب و جمود می‌شود،‌ وضعیتی که جلوی فعالیت فکر و آزادی تفکر را می‌گیرد.[۶]

در مواد هجدهم و نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر، به آزادی عقیده و آزادی در تغییر و آشکار کردن آن، بدون نگرانی از مزاحمت دیگران، تاکید شده است.[۷]

مبانی

آزادی عقیده در اسلام را مبتنی بر دو اصل اساسی «آزادی ایمان» (آزادی انتخاب دین و عدم اکراه بر پذیرش و حفظ دین) و «آزادی تفکر و عقل» (تاکید بر عقلانیت در اتخاذ دین یا عقیده) دانسته‌اند.[۸] به باور بسیاری از اندیشمندان اسلامی، قرآن در جهت تکریم انسان[۹] و احترام به اندیشه او[۱۰] و با توجه به اینکه به‌دست آوردن کمال اختیاری فقط در سایه پذیرش آزادانه حق ممکن است،[۱۱] بر نفی هرگونه تحمیل عقیده و اجبار در انتخاب دین تأکید کرده و حتی تقلید در اصول اعتقادی دین را نمی‌پذیرد.[۱۲] بر این اساس، آزادی عقیده را حق طبیعی هر فرد دانسته‌اند که با مطالعه و تفکر می‌تواند دین و آیین خود را انتخاب کند.[۱۳]

مفسران قرآن، اقامه دلیل بر حقانیت رسولان از سوی خداوند و درخواست تدبر و دلیل از انسان[۱۴] را نشانه سلب تحمیل عقیده بر دیگران دانسته‌اند.[۱۵] آنان آیات متعددی را دلیل بر محوریت آزادی عقیده و اندیشه در قرآن معرفی کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  • آیه لا اکراه فی الدین: آیه ۲۵۶ سوره بقره مهم‌ترین آیه‌ای است که مفسران آن‌را دلیل قطعی بر آزادی انتخاب دین و عقیده معرفی کرده‌اند.[۱۶] علامه طباطبایی ذیل این آیه توضیح می‌دهد که اعتقاد و ایمان، از امور قلبی و درونی هستند که اکراه‌پذیر و تحمیل‌شدنی نیستند. وی با ارائه این مثال که از جاهل، علم تراوش نمی‌کند، علت ایجاد اعتقادات درونی با اعمال بیرونی را متفاوت می‌داند؛ بر این اساس اگرچه می‌توان در اعمال ظاهری و حرکات بدن، شخصی را مجبور به انجام کاری کرد؛ ولی نمی‌توان کسی را بر پذیرفتن ایمان و اعتقادی خاص وادار کرد.[۱۷] این آیه زمانی نازل شد که برخی از انصار قصد داشتند فرزندان خود را که از کودکی، یهودی و نصرانی بودند به اجبار به آیین اسلام وادار کنند.[۱۸]
  • آیه «وَ لَو شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَن فی الأرضِ»: در آیه ۹۹ سوره یونس، خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: حتی در زمان قدرت بر اکراه همه انسان‌ها بر ایمان آوردن، مجاز نخواهی بود که دیگران را بر ایمان به خدا مجبور کنی.[۱۹] بر اساس مفاد این آیه، مقتضای حکمت خداوند را این دانسته‌اند که فرمان‌برداری از حق و دشمنی با آن در اختیار انسان باشد تا پاک از ناپاک جدا شود و وظیفه پیامبر فقط ابلاغ پیام خدا است و به همین خاطر نباید از کفر انسان‌ها اندوهگین شود.[۲۰] مفسران این آیه را از صریح‌ترین آیاتی دانسته‌اند که بر اختیار و اراده انسان در انتخاب دین یا عقیده تاکید می‌کند.[۲۱]
  • آیه «اَلّذینَ یَستَمِعونَ القَولَ فَیَتَّبِعونَ أحسَنَهُ»: آیه ۱۸ سوره زمر را بیانگر آزاداندیشی مسلمانان و انتخاب آزاد آنها در مسائل مختلف دانسته‌اند. آیه به مؤمنان اجازه می‌دهد سخنان دیگران را مطالعه و بررسی کرده و اهل تحقیق باشند و آنگاه دست به انتخاب بزنند. شهرت این آیه هم به دلیل تشویق آن به آزاداندیشی است.[۲۲]
  • آیه «إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» آیه ۶ سوره توبه را بیانگر این دانسته‌اند که اسلام، دين آزادى است و ايمان از روى فهم، ارزش دارد، نه از روى ترس يا اجبار و حتی به دشمن هم باید فرصت فكر و انتخاب داد و در شرايط جنگى نيز نباید مردم از رشد فكرى باز داشته شوند.[۲۳] علامه طباطبایی این آیه را نشانگر پایبندی اسلام به اصول فضیلت، حفظ کرامت، نشر رحمت، رأفت و شرافت انسانی دانسته و بر این باور است؛ انسانی که خواهان تحقیق درباره دین اسلام است (هرچند در میدان جنگ) باید به او فرصت و اطمینان داده شود تا به تحقیق در فضای امن بپردازد و بعداً به محل امن خود بازگردانده شود بی آن‌که تهدیدی از سوی مسلمانان متوجه او باشد تا با آزادی اراده هرچه را که خواست برای خودش برگزیند.[۲۴]
  • آیه «إنّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إمّا شاکِراً و إمّا کَفوراً»: بنابر مقتضای آیه سوم سوره انسان تلکیف و آزمایش انسان علاوه بر آگاهی و شناخت، نیاز به هدایت و اختیار انسان دارد. آیت الله مکارم شیرازی این سه مسأله را لازم و ملزوم هم دانسته که در تعیین سرنوشت انسان بسیار مهم هستند.[۲۵]

در اندیشه‌های غربی و بعضا غیردینی، آزادی عقیده را مبتنی بر مبانی و اصول خاصی دانسته‌اند که بدون آن، امکان سخن گفتن از آزادی عقیده ممکن نخواهد بود.[۲۶] شخصی بودن عقاید،[۲۷] نسبیت معرفت و عقاید بشری،[۲۸] برتری ارزش انسان نسبت به عقایدش (عدم دخالت اندیشه در انسانیت انسان)[۲۹] و جدایی حقوق انسانی از عقاید (عدم محرومیت انسان از حقوق خود به دلیل داشتن عقاید خاص)[۳۰] از جمله مبانی آزادی عقیده محسوب شده است.

محدودیت آزادی عقیده

اندیشمندان اسلامی آزادی عقیده را بی‌حد و حصر و مطلق ندانسته‌اند. آنان معتقدند اگرچه در دین اسلام برای آزادی تفکر و اندیشه حدی مشخص نشده و آن را از واجبات و عبادات شمرده‌اند، ولی انسان‌ها را در پذیرش هر عقیده‌ای مجاز نگذاشته است؛ زیرا مستلزم صحیح دانستن تمام عقاید حتی عقاید مخالف توحید توسط اسلام است و این تناقض آشکار با اندیشه توحیدی دارد.[۳۱]

بر اساس نظر علامه طباطبایی محدودیت آزادی عقیده در اسلام به دلیل لوازم عملی آن است. وی با بیان این مثال که آزادی در عقیده مانند این است که در جامعه قوانینی برای ایجاد نظم تصویب گردد و در انتهای آن مردم را در انجام یا ترک آن قوانین مخیر بدانند معتقد است انجام برخی از کارها یا اظهار برخی از عقاید مانند شرک و بت‌پرستی، چون با مقتضای عقیده توحید و قوانین جامعه اسلامی در تضاد است، محدود خواهند بود؛[۳۲] البته علامه طباطبایی پیدایش عقیده را در ذهن انسان به دلیل اینکه از امور قلبی است، اکراه‌بردار نمی‌داند.[۳۳]

شهید مطهری با تفاوت گذاشتن میان عقیده و تفکر، بر این باور است، عقایدی که در اثر دل‌بستگی و احساسات پیدا می‌شود باعث جمود و تعصب در انسان خواهد شد و اولین اثر آن جلوگیری از فعالیت فکر و ضد آزادی تفکر است.[۳۴] بنابراین در نظام اسلامی عقیده‌ای آزاد است که مبنای آن تفکر باشد و اسلام، آزادی عقایدی که از روی جهالت و تسلیم شدن در برابر عوامل ضد فکر ایجاد می‌شود، نمی‌پذیرد؛ زیرا چنین عقایدی همچون زنجیرهایی است که به پای فکر و روح انسان بسته شده است.[۳۵] به اعتقاد شهید مطهری، انتخاب عقایدی برای انسان آزاد است که با استعداد و کمالات انسانی سازگار باشد. به همین جهت خداوند، پیامبران را به مبارزه با عقاید نادرست و رفع موانع آزادی فکر مأمور کرده است.[۳۶] [یادداشت ۱] وی با استناد به برخی آیات قرآن که انسان را از تقلید در انتخاب دین نهی می‌کند[۳۷] معتقد است آزادی عقیده در چنین جاهایی معنا ندارد؛ زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال؛ ولی چنین عقایدی نوعی رکود و جمود است.[۳۸]

آزادی عقیده و ارتداد

تنافی حکم ارتداد با آزادی عقیده از منظر اسلام، شبهه‌ای است که در زمینه بحث از آزادی عقیده قابل طرح است. بر این اساس تعیین مجازات برای مرتد در دین اسلام را به معنای نقض حیات انسان و ترویج خشونت دانسته‌اند.[۳۹] قرآن در چند آیه به آثار دنیوی و اخروی ارتداد از جمله حبط عمل و خسران در آخرت، خشم و غضب الهی و عذاب دردناک و محرومیت از هدایت الهی پرداخته است؛[۴۰] ولی به مجازات قضایی ارتداد اشاره نکرده و تشریع مجازات قضایی ارتداد در روایات آمده است.[۴۱]

در پاسخ به شبهه فوق چند نظر ارائه شده است:

  • مجازات ارتداد در دیگر ادیان: تعیین مجازات برای مرتد را مختص به دین اسلام ندانسته‌اند؛ بلکه در سایر ادیان نیز احکام سنگینی از جمله قتل برای شخص مرتد تعیین شده است؛[۴۲] چنانچه در کتاب مقدس، از قتل کسانی که دین را رها کنند، فراوان سخن گفته شده است.[۴۳] به عنوان مثال کسی که در نزاع با شخصی دیگر به خداوند، کفر گفته بود، توسط حضرت موسی به مرگ محکوم شد.[۴۴]
  • ضرورت پذیرش لوازم ایمان به اسلام: عده‌ای عدم اکراه و اجبار بر پذیرش دین و به عبارتی آزادی انتخاب دین و عقیده را محدود به مرحله قبل از پذیرش می‌دانند. بر اساس این نظر پذیرش هر دین یا باوری باید از روی مطالعه و تحقیق صورت گیرد[یادداشت ۲] و تا زمانی که یقین به حقانیت یک عقیده پیدا نشود، اعتقاد معنایی نخواهد داشت؛ ولی پس از یقین به حقانیت دین یا عقیده و پذیرش آن، شخص باید به لوازم آن هم ملتزم شود که از جمله آنها عدم ترک آشکار دین است. مانند کسی که در پذیرفتن تابعیت یک کشور آزاد است؛ ولی با قبول تابعیت باید به قوانین آن کشور احترام گذاشته و محدودیت‌های ناشی از آن را رعایت کند.[۴۵]
  • حفظ امینت اخلاقی و اعتقادی جامعه اسلامی: تشریع احکام سنگین برای ارتداد را برای حفظ امنیت اخلاقی و اعتقادی جامعه دینی ضروری دانسته‌اند.[۴۶] چنانچه در صدر اسلام عده‌ای از علمای دیگر ادیان برای تضعیف اعتقادات مسلمانان و ایجاد شک در میان آنان از این ترفند استفاده کردند؛ آنان صبح نزد پیامبر اسلام(ص) اظهار ایمان و در پایان روز از دین اسلام اظهار برائت می‌کردند. در آیه ۷۲ سوره آل عمران به این داستان اشاره شده است.[۴۷]
  • حفظ امنیت سیاسی جامعه: برخی ارتداد را باعث سلب امنیت سیاسی جامعه اسلامی دانسته‌اند؛ چراکه ترویج عقیده‌ای خلاف عقیده رایج در جامعه اسلامی، نظم عمومی جامعه را برهم زده و نوعی توطئه علیه نظام اسلامی محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، ارتداد را برخلاف آزادی و تجاوز به حقوق دیگران می‌دانند. بر اساس این نظر پذیرش مطلق آزادی عقیده مساوی با هرج و مرج خواهد بود؛ به همین دلیل حکم ارتداد برای جلوگیری از فروپاشی سیاسی جامعه تشریع شده است و از فروع آزادی عقیده محسوب می‌شود.[۴۸] در این راستا برخی حکم قتل مرتد را یک حکم حکومتی و سیاسی برای حفظ نظام اسلامی دانسته‌اند و نه یک حکم شرعی که هدف از آن حفظ وحدت و یکپارچگی جامعه است.[۴۹] به همین دلیل معتقدند این حکم در زمره حدود شرعی نیامده و آن را می‌توان از جمله تعزیرات محسوب کرد[۵۰] که کیفری قابل تغییر و انعطاف‌پذیر است و با توجه به مصالح و شرایط خاصی از سوی حاکم تعیین می‌شود.[۵۱]
  • محدودیت شرایط اجرای حکم: اعمال مجازات ارتداد را بسیار محدود و تحت شرایط خاصی دانسته‌اند. انکار اصل دین و ضروریات آن با وجود علم به حقانیت اسلام،[۵۲] تبلیغ و ترویج عقاید باطنی و عناد و تضعیف باورهای عمومی با اقدامات عملی مجرمانه[۵۳] از شرایط اجرای حکم مرتد محسوب شده است. بر این اساس ترک دین مانند پذیرش دین امری قلبی و اکراه‌ناپذیر است، بنابراین نمی‌توان شخصی را فقط به دلیل ترک دین مجازات کرد، مگر اینکه آن شخص به تبلیغ علنی آن بپردازد و زمینه‌ساز تضعیف باور سایر دین‌داران شود.[۵۴] در این دیدگاه احکام مرتد بر هر کسی که از جرگه مسلمانی خارج شود، جاری نمی‌شود؛ بلکه کیفرهای مرتد به کسانی اختصاص دارد که به انکار توحید، نبوت و تکذیب و تخطئه پیامبر اکرم(ص) با زبان و اعمال مجرمانه یا مسلحانه بپردازد.[۵۵]

آزادی عقیده و جهاد ابتدایی

تشریع جهاد ابتدایی در دین اسلام از موانع آزادی عقیده معرفی شده است. عده‌ای از مستشرقان و نظریه‌پردازان مسیحی، از جمله دیوید هیوم، مونتگمری وات، توماس آرنولد و ... معتقدند دین اسلام با تشریع جهاد ابتدایی، به دنبال بسط سرزمین‌های اسلامی و وادارکردن دیگران به مسلمان شدن است.[۵۶]

در مقابل این دیدگاه، برخی دیگر از مستشرقان بر این باورند که جنگ‌های پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام، برای حفظ حیات مسلمانان اجتناب‌ناپذیر بوده است و به عبارتی جنگ‌های پیامبر را در زمره جهاد دفاعی محسوب کرده‌اند.[۵۷] جان دیون پورت با تشبیه رفتار پیامبر به رفتار حضرت موسی که برای نجات بنی‌اسرائیل به زور متوسل شد، معتقد است حضرت محمد(ص) برای ایجاد وحدت میان جوامع پراکنده شبه جزیره مجبور به استفاده از قدرت نظامی شد.[۵۸]

نظریه‌پردازان اسلامی برای بررسی ارتباط میان آزادی عقیده و جهاد در اسلام چند نظر ارائه کرده‌اند:

  • تحمیل اسلام ظاهری نه اسلام باطنی: قطب الدین راوندی، از فقها و مفسران قرن ششم هجری، بر این باور است که اگرچه طبق برخی از آیات قرآن، ایمان امری قلبی و اکراه‌ناپذیر است؛ ولی بر اساس آیات جهاد، اکراه بر اظهار اسلام و گفتن شهادتین توسط کفار جایز است؛ چراکه آنها همیشه درصدد هستند با استفاده از زور مسلمانان را از پای درآورند.[۵۹] راوندی با این بیان جهاد ابتدایی را به جهاد دفاعی بازگردانده و آن را با آزادی عقیده سازگار دانسته است.[۶۰]
  • ماهیت دفاعی داشتن جنگ‌های صدر اسلام: دفاعی بودن جنگ‌های صدر اسلام با اهداف پیشگیرانه در شرایط اضطرار و برای حفظ حق زندگی، نظر دیگری است که درباره ارتباط میان آزادی عقیده و جهاد مطرح شده است. طبق این دیدگاه هدف‌دار بودن جذب نیرو و تجهیزات نظامی،[۶۱] ممنوعیت جنگ با غیرمتجاوزان[۶۲] و وجوب زندگی مسالمت‌آمیز با کفار و مشرکان غیرمعاند[۶۳] که در آیات قرآن بر آن تأکید شده است، نشان از دفاعی بودن ماهیت جنگ‌های صدر اسلام می‌دهد و هیچ تنافی با آزادی عقیده ندارد.
  • تحمیل حق انسانی نه عقیده شخصی: علامه طباطبایی، جهاد در اسلام را بر اساس دفاع از حق انسانی و کلمه توحید می‌داند نه برای تحمیل عقیده شخصی. بر اساس این دیدگاه، اسلام مطابق با فطرت انسانی است و دفاع از چنین حق انسانی به هر وسیله‌ای، حق مشروع تمامی بشر است. به عقیده او قرآن برای به‌دست آوردن کامل این حق ابتدا با دعوت آغاز کرده و در مرحله دوم برای دفاع از جان و ناموس مسلمانان و اساس اسلام خواسته است متجاوزین را سر جای خود بنشانند. وی مرحله سوم را اعلام جهاد ابتدایی می‌داند که البته بعد از اتمام حجت جایز است و در حقیقت همین جهاد ابتدایی نیز به منزله جهاد دفاعی خواهد بود؛ زیرا در حقیقت برای دفاع از حق مشروع انسانیت و کلمه توحید است.[۶۴]
تصویر کتاب آزادی عقل و ایمان
  • رفع موانع ایمان آزاد: شهید مطهری ایجاد شرایط و زمینه‌های لازم برای تبلیغ فکر، عقیده و ایمان آزاد را به عنوان یک حق عمومی لازم می‌داند و معتقد است اگر حکومتی یا قدرتی مانع نشر حقایق میان مردم شود باید با آنها جنگید. بر این اساس جهاد ابتدایی به چنین معنایی جنبه دفاعی پیدا می‌کند و هیچ‌گونه تضادی با آزادی عقیده نخواهد داشت.[۶۵]
  • انهدام حاکمیت کفر: برخی از صاحب‌نظران مشروعیت دستور جهاد ابتدایی را در چارچوب روابط بین‌الملل قرار می‌دهند که هدف از آن برداشتن حاکمیت سیاسی کفر در یک سرزمین و جایگزین کردن حاکمیت اسلام در آن است. با این تصویر جهاد اسلامی که مربوط به حقوق بین‌الملل است با آزادی عقیده که مربوط به حقوق فردی است با هم سازگارند؛ چنانچه در تاریخ فتوحات اسلامی با پیروزی مسلمانان بر سرزمین‌های دیگر، هرگز موضوع تحمیل عقیده مطرح نبوده و پس از پیروزی، کافران در پذیرش دین اسلام یا باقی ماندن بر آیین خود، آزاد گشته بودند.[۶۶]

مطالعه بیشتر

  • آزادی، عقل و ایمان، پژوهشی انتقادی در مبانی کلامی، فقهی و حقوق آزادی عقیده: اثر محمد سروش محلاتی از مجموعه پژوهش‌های حکومت اسلامی است که توسط دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری منتشر شده است. این کتاب که عنوان تحقیق برگزیده دین پژوهان کشور در سال ۱۳۸۱ش را دارد، مسائلی چون مبادی معرفتی آزادی عقیده، اصول آزادی عقیده و آزادی تغییر عقیده (ارتداد) را مورد بررسی قرار داده است.

پانویس

  1. طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ۱۳۹۷ش، ص۸۹.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «العقد».
  3. سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۶۳.
  4. حسینی کارنامی، «آزادی عقیده و آزادی بیان با تکیه بر واکاوی تفسیری آیه لااکراه فی الدین»، ص۸۱.
  5. مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴ش، ص۹۷.
  6. مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴ش، ص۹۷.
  7. اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده هجدهم و ماده نوزدهم.
  8. سروش محلاتی، آزادی عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۰.
  9. سوره اسراء: ۷۰.
  10. سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۹۱؛ فضل الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۳۹۳.
  11. جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقها، ۱۳۷۸ش، ص۳۳-۳۴؛ جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ۱۳۷۱ش، ص۱۹۵.
  12. میرموسوی، مبانی حقوق بشر در اسلام و مکاتب دیگر، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۷.
  13. میرموسوی، مبانی حقوق بشر در اسلام و مکاتب دیگر، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۷.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۴۲۷؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۶۱.
  15. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۲۵.
  16. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۷۹؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۲۲-۲۲۳؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۹۶.
  17. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۲-۳۴۲.
  18. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰.
  19. رشید رضا، المنار، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۲۳۲.
  20. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۱۹۴-۱۹۵.
  21. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۰، ص۱۲۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۳۸۹-۳۹۰؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۱۴، ص۱۶۹.
  22. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۴۱۲.
  23. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص ۳۸۱.
  24. طباطبایی، المیزان، ج۹، ص ۱۵۴.
  25. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۳۳۷.
  26. سروش محلاتی،‌ آزادی عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۹۷.
  27. استوارت میل، درباره آزادی، ۱۳۹۵ش، ص۴۹.
  28. استوارت میل، درباره آزادی، ۱۳۹۵ش، ص۶۰.
  29. سروش، صراط‌های مستقیم، ۱۳۸۰ش، ص۱۸۸؛ مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۱.
  30. ماده اول و دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ سروش، «دیانت، مدارا و مدنیت»، ص۳۷.
  31. فاضلی میبدی، دینداری و آزادی، ۱۳۷۸، ص۴۲۹.
  32. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۱۷.
  33. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۲.
  34. مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۸-۱۱۶.
  35. مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴ش، ص۱۵-۱۶.
  36. مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۱-۱۰۲.
  37. نگاه کنید به: سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره یونس، آیه ۷۸؛ سوره لقمان، آیه ۲۱ و سوره زخرف آیات ۲۲ و ۲۳.
  38. مطهری، جهاد، ۱۳۷۳ش، ص۶۶.
  39. نظری، بررسی شیوه‌های تبلیغاتی مسیحیت علیه اسلام، ۱۳۷۱ش، ص۲۰۳.
  40. سوره بقره، آیه ۲۱۷؛ سوره آل عمران، آیه ۸۶ و ۱۰۶؛ سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره نحل، آیه ۱۰۶.
  41. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۲۳-۳۳۴.
  42. جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۲۵۶؛ نصیری، «حق آزادی عقیده و نقد شبهه تنافی حکم ارتداد با آن»، ص۹۲.
  43. کتاب مقدس، سفر تثنیه، باب ۱۷، آیه ۲-۵.
  44. کتاب مقدس، سفر لاویان، باب ۲۴، آیه ۱۰-۱۶.
  45. سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.
  46. فضل الله، «آزادی و دموکراسی»، ص۱۱۴.
  47. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۶۱۴؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۴۸-۱۴۹؛ حسینی، «آزادی عقیده و آزادی بیان با تکیه بر واکاوی آیه لا اکراه فی الدین»، ص۸۵.
  48. صرامی، آزادی عقیده از نگاه اسلام و حقوق بشر، ۱۳۷۶، ص۱۷۷.
  49. مکارم شیرازی، «آخرین سخن درباره حد مرتد فطری»، ص ۱۵.
  50. محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۳۶.
  51. مطهری، یاداشت‌های شهید مطهری، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۱۶.
  52. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳۰۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۳۴۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۴۹.
  53. مرعشی، دیدگاه‌های نو در حقوق کیفری اسلام، ۱۱۳۷۳ش، ص۹۲.
  54. جعفری، فلسفه دین، ۱۳۷۵ش، ص۱۹۵؛ اردبیلی، «ارتداد و نگاهی دوباره» ص۷۹؛ سبحانی، «آزادی عقیده و دستاویزی به نام ارتداد»، ص۵-۱۷.
  55. فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۵۰۴.
  56. جمعی از نویسندگان، تاریخ اسلام (پژوهش دانشگاه کیمبریج)، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۳-۱۰۴؛ حورانی، تاریخ مرمان عرب، ۱۳۸۴ش، ص۴۷؛ فیلپ خوری، تاریخ عرب، ۱۳۶۶ش، س۱۸۴ -۱۸۵؛ شوقی، اسلام در زندان اتهام، ۱۳۵۵ش، ص۳۹۶-۳۹۷؛ نظری، بررسی شیوه‌های تبلیغاتی مسیحیت علیه اسلام، ۱۳۷۱ش، ص۲۰۳
  57. ساواری، محمد ستاره‌ای که در مکه درخشید، ۱۳۴۹ش، ص۷۴؛ آل اسحاق خوئینی، اسلام از دیدگاه دانشمندان جهان، ۱۳۷۰ش، ص۲۰۹ و۲۲۰.
  58. دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد، ۱۳۳۴ش، ص۱۵۶-۱۵۷.
  59. راوندی، فقه القرآن، مکتبة آیة‌الله المرعشی، ج۱، ص۳۴۵.
  60. سروش محلاتی، آزادی عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۲.
  61. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۲۶.
  62. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۹.
  63. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۳۳.
  64. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۶۷-۶۸.
  65. مطهری، جهاد، ۱۳۷۳ش، ص۵۳.
  66. سروش محلاتی، آزادی عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۱۸۳-۱۸۵؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۹۵.

یادداشت

  1. شکستن بت‌ها توسط حضرت ابراهیم و نابود کردن گوساله سامری توسط حضرت موسی در همین راستا ارزیابی شده است.(مطهری، آشنایی با قرآن، ص۲۲۴)
  2. در مسائل ابتدایی بیشتر رساله‌های عملیه آمده است: «عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل و برهان و با تحقیق و مطالعه باشد.

منابع

  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • اردبیلی، سید عبدالکریم، «ارتداد و نگاهی دوباره»، در مجله حکومت اسلامی، ش۱۴، ۱۳۷۸ش.
  • استوارت میل، جان، رساله درباره آزادی، مترجم جواد شیخ الاسلامی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۹۵ش.
  • اعلامیه جهانی حقوق بشر.
  • آل‌اسحاق خوئینی، علی، ٰاسلام از دیدگاه دانشمندان جهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰ش.
  • بودلی، ار اف، الرسول حياة محمد، مصر، مکتبه مصر، ۱۹۸۹م
  • جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۹۵ش.
  • جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، تهران، موسسه فرهنگی اندیشه معاصر، ۱۳۷۵ش.
  • جمعی از نویسندگان، تاریخ اسلام(پژوهش دانشگاه کمبریچ)، ترجمه احمد آرام، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۷۸ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۱ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقها، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸ش.
  • حسینی کارنامی، سید حسین، «آزادی عقیده و آزادی بیان با تکیه بر واکاوی تفسیری آیه لااکراه فی الدین»، پژوهشنامه معارف قرآنی، شماره ۱۹، زمستان ۱۳۹۳ش.
  • حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق.
  • حورانی، آلبرت حبیب، تاریخ مرمان عرب، ترجمه فرید جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ش.
  • خوری فیلپ، حتی، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر آگاه، ۱۳۶۶ش.
  • دیون پورت، جان، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، مترجم سید غلامرضا سعیدی، تهران، اقبال، ۱۳۳۴ش.
  • رشید رضا، المنار، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۴ق.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآنی، ۱۳۸۷ش.
  • ساواری، م، محمد ستاره‌ای که در مکه درخشید، مترجم عنایت الله شکیباپور، تهران، فرخی، ۱۳۴۹ش.
  • سبحانی، جعفر، «آزادی عقیده و دستاویزی به نام ارتداد»، در مجله کلام اسلامی، ش۴۸، ۱۳۸۲ش.
  • سروش محلاتی، محمد، آزادی، عقل و ایمان، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان، ۱۳۸۱ش.
  • سروش، عبدالکریم، «دیانت، مدارا و مدنیت»، در مجله کیان، شماره ۴۵، ۱۳۷۷ش.
  • سروش، عبدالکریم، صراط‌های مستقیم، تهران، نشر صراط، ۱۳۸۰ش.
  • سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق،‌ ۱۴۲۵ق.
  • شوقی، ابوخلیل، اسلام در زندان اتهام، ترجمه حسن اکبری، تهران، نشر بعثت، ۱۳۵۵ش.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۹۷ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، محقق هاشم رسولی محلاتی، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، قم، چاپ امیر، ۱۳۸۳ش.
  • فاضلی میبدی، محمدتقی، دینداری و آزادی، تهران، نشر آفرینه، ۱۳۷۸ش.
  • فضل الله، سید محمدحسین، «آزادی و دموکراسی»، در مجله علوم سیاسی، شماره ۳، ۱۳۷۷ش.
  • فضل الله، محمدحسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
  • قطب راوندی، سعید بن هبه ‏الله‏، فقه القرآن، محقق احمد حسینی اشکوری، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق،
  • مجتهد شبستری، محمد، نقدی بر قرائت رسمی از دین، تهران، طرح نو، ۱۳۸۱ش.
  • محقق حلی، نجم الدین، شرایع الاسلام، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
  • مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۴ش.
  • مطهری، مرتضی، جهاد، تهران، صدرا، ۱۳۷۳ش.
  • مطهری، مرتضی، یادداشت‌های شیهد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۷ش.
  • مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش،
  • مکارم شیرازی، ناصر، «آخرین سخن درباره حد مرتد فطری»، در مجله مکتب اسلام، شماره۶، سال ۱۳۶۳ش.
  • میرموسوی، سید علی، مبانی حقوق بشر در اسلام و مکاتب دیگر، تهران، ‌پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۱ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
  • نصیری، علی، «حق آزادی عقیده و نقد شبهه تنافی حکم ارتداد با آن»، در مجله سیاست متعالیه، شماره ۱۲، ۱۳۹۵ش.
  • نظری، مرتضی، بررسی شیوه‌های تبلیغاتی مسیحیت علیه اسلام، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ش.

پیوند به بیرون